مقدّمه
يكى از پايدارترين تجلّيات روح آدمى و اصيل ترين ابعاد وجود او حسّ نيايش و پرستش است. مطالعه تاريخ زندگى بشر نشان مى دهد هر زمان و هر جا بشر وجود داشته، نيايش و پرستش هم وجود داشته، اما شكل عبادت و معبود او متفاوت بوده است; از نظر شكل، از حركات دسته جمعى موزون همراه با يك سلسله اذكار و اوراد گرفته تا عالى ترين خضوع ها و خشوع ها و راقى ترين اذكار و ستايش ها، و از نظر معبود، از سنگ و چوب گرفته تا ذات قيّوم ازلى و ابدى منزّه از زمان و مكان، همه در پاسخ به حسّ نيايش و پرستش بوده اند.
انسان در حال پرستش، از وجود محدود خويش پرواز مى كند و با حقيقتى مى پيوندد كه در آن نقص و كاستى و فنا و محدوديتى وجود ندارد و به قول انيشتين ، دانشمند بزرگ معاصر، «در اين حال، فرد به كوچكى آمال و اهداف بشرى پى مى برد و عظمت و جلالى را كه در ماوراى امور و پديده ها در طبيعت و افكار تظاهر مى نمايد، حس مى كند.» 1
اقبال مى گويد: «نيايش عمل حياتى و متعارفى است كه به وسيله آن، جزيره كوچك شخصيت ما وضع خود را در كل بزرگ ترى از حيات اكتشاف مى كند.» 2
يكى از خُلق هاى ثابت، همگانى، تغييرناپذير و نسخ ناپذير، كه زمان هيچ گاه نمى تواند در آن تأثير داشته باشد، عبادتوپرستش است. پرستش از نيازهاى اساسى انسان است.
پرستش يعنى چه؟ پرستش يعنى حالتى كه انسان از ناحيه باطنى خود به حقيقتى كه او را آفريده است و خود را در قبضه قدرت او مى بيند، توجه داشته باشد و خودش را نيازمند و محتاج او ببيند. عبادت اساساً قطع نظر از هر فايده و اثرى كه داشته باشد، خود يكى از نيازهاى روحى بشر است و انجام ندادن آن موجد عدم تعادل و اضطراب در روح مى باشد. در ميان عبادات، نماز از جايگاه ويژه اى برخوردار است، به گونه اى كه اين عمل به عنوان ركن و اساس دين معرفى شده، 3 و اين جايگاه رفيع به خاطر نقش و جايگاه و تأثيرگذارى شگرف آن در آرامش روح و روان، دور نگه داشتن انسان ازپليدى هاوآثارويژه تربيتى آن است.
وقتى قرآن كريم سخن از نماز به ميان مى آورد، مى فرمايد: (أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكري) (طه: 14); نماز را به خاطر ياد من بر پاى دار. در آيه ديگر مى فرمايد: (أَلا بِذِكرِ اللّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوب) (رعد: 28); آگاه باشيد كه ياد خدا آرامش بخش دل هاست. يعنى اگر در دل كسى ياد خدا با نماز ظهور كند، آن دل مطمئن و آرام است و اضطراب و نگرانى ندارد و آن دل آباد و مهذّب است.
پس معلوم مى شود كه نياز انسان به عبادت و پرستش، يك نياز اساسى و سِتُرگ است و نماز در ميان عبادات از جايگاه ويژه اى برخوردار بوده و قطع نظر از هر چيزى، طبيب در خانه است; يعنى اگر ورزش براى شادابى مفيد است، آب تصفيه شده براى سلامت جسم لازم است، هواى پاك براى هركس ضرورى است، غذاى سالم براى انسان لازم است، نماز هم براى سلامتى روح و روان انسان لازم و حياتى است. و آن گاه كه انسان در شبانه روز ساعتى از وقت خود را به راز و نياز با پروردگار اختصاص مى دهد، روحش را با صفا و پاك مى كند و عناصر موذى و ملال آور را به وسيله نماز از روح خود بيرون مى ريزد و عطر روح بخش معنويت و طهارت را جايگزين آن مى كند.
با توجه به جايگاه رفيع و بلند نماز در آرامش دل و صفاى باطن و با عنايت به اين مطلب كه اين فريضه آثار و بركات معنوى و مادى و اخروى زيادى دارد، در اين نوشتار سعى شده است تا به گوشه اى از آثار تربيتى و روان شناختى نماز پرداخته شود.
:: ادامه مطلب

در قرآن به برپاداشتن نماز تأكید فراوانی شده و آثار فراوانی بر آن مترتب گردیده است. برای اقامه كنندگان نماز پاداش بسیاری وعده داده است. علیرغم آن كه انسان از فواید نماز در این جهان نیز بهره می برد، انسان های نادانی هستند كه از درك لذت ارتباط با خدا عاجز بوده و نه تنها در انجام آن كاهلی و سستی می كنند بلكه نمازگزاران را نیز مسخره كرده یا نهی می كنند. این گروه به شدت مورد انتقاد قرآن قرار گرفته و به عذابی سخت وعده داده شده اند.
مسخره كنندگان اذان بی عقلانند
" واذا نادیتم الی الصلوة اتخذوها هزواً و لعباً ذلك بانهم قوم لا یعقلون. "(1) و آنها هنگامی كه( اذان می گوئید) مردم را به نماز می خوانید آن را به مسخره و بازی می گیرند این به خاطر آن است كه آنها جمعی هستند كه درك نمی كنند." مردمان سبكسر و بی عقلی كه نمی توانند با نظر محققانه به اعمال دینی و عبادات حقیقی بنگرند و از درك فواید آنها به خصوص نماز كه همانا نزدیكی به ذات لا یزال و تحصیل سعادت دنیا و آخرت است عاجزند، اذان و نماز را به مسخره می گیرند.
جزای ضایع كردن نماز
" فخلف من بعدهم خلف اضاعواالصلوة واتبعواالشهوات فسوف یلقون غیاً. "(2) اما بعد از آنها فرزندان ناشایسته ای روی كار آمدند كه نماز را ضایع كردند و از شهوت پیروی نمودند، به زودی( مجازات) گمراهی خود را خواهند دید." در آیه قبل، از آدم، نوح، ابراهیم و اسرائیل یاد می كند كه با شنیدن آیات خدا به سجده می افتادند اما فرزندان آنان چنین نبودند. كسانی كه برخلاف نیاكان خود كه ارتقاء مقام خود را از یاد خدا شروع كردند و با شنیدن آیات خدا با چشمان گریان به سجده می افتادند، قدم برداشتند؛ هنگامی كه به مقامات بالایی دست یافتند، از یاد خدا غفلت كردند و انحرافشان این گونه شروع شد و به دره های هولناك شهوات سقوط كردند و البته مجازات آن را خواهند چشید.
نماز منافقان
" ان المنافقین یخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الی الصلوة قاموا كسالی یراون الناس ولا یذكرون الله الا قلیلاً."(3) منافقان می خواهند خدا را فریب دهند در حالی كه او آنها را فریب می دهد و هنگامی كه به نماز ایستند از روی كسالت می ایستند، در برابر مردم ریا می كنند و خدا را جز اندكی یاد نمی كنند.
منافقان كه لذت راز و نیاز با خدا را نمی چشند( و این عذابی در برابر سوء نیت آنان است) وقتی به نماز می ایستند به حالت كسالت است و هیچ میلی به آن ندارند و حتی در این حالت هم در پی آن هستند كه خم و راست شدن خود را به مردم نشان دهند و این بازیگران( بازی خورده به وسیله خدا)، نماز را كه والاترین عبادت و برترین ذكرخداست به نمایش برای جلب قلوب مردم و فریب آنها بدل می كنند. آنان عبادات را به منظور قرب به حضرت ربوبی انجام نمی دهند بلكه تنها منظورشان حفظ موقعیت خود در میان جامعه اسلامی و مصون ماندن از قتل و مصادره اموال است. هر گاه مسلمانان آنان را ببینند، نماز می خوانند وهرگاه كسی عمل این افراد متظاهر را ننگرد، از خواندن نماز سرباز می زنند.
"و ما منعهم ان تقبل منهم نفقاتهم الا انهم كفروا بالله و برسوله ولا یأتون الصلوة الا و هم كسالی..."(4) و هیچ چیز مانع قبول انفاق های آنها( منافقان) نشد جز این كه آنها به خدا و پیامبرش كافر شدند و نماز به جا نمی آورند جز با كسالت... . و رد انفاق هایشان جزایی دیگر بر آن كه نماز را آن گونه كه مأمور به انجام آن هستند، انجام نمی دهند.
كاهلان نماز
"فویل للمصلین- الذین هم عن صلاتهم ساهون."(5) پس وای بر نمازگزاران- كسانی كه نماز خود را به دست فراموشی می سپارند.
وای بر كسانی كه نه برای نماز ارزشی قائلند و نه به اوقاتش اهمیتی می دهند و نه اركان و شرایط و آدابش را رعایت می كنند. كسانی كه سهل انگار و غافل از نمازند و اهتمامی به آن نداشته و از فوت شدنش باكی ندارند و اگر چه نماز هم می خوانند ولی از روی بی اعتقادی است.
جزای عهدشكنان
"واذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لا تعبدون الاالله ... و اقیمواالصلوة و اتواالزكوة ثم تولیتم الا قلیلاً منكم و انتم معرضون."(6)و( یاد آرید هنگامی را كه) از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم كه جز خدای را نپرستید... و نماز را به پا دارید و زكات بدهید پس شما عهد شكسته روی گردانید جز چند نفری و شمائید كه از حكم خدا برگشتید.
در این آیه، مفاد پیمانی را یادآوری می كند كه از بنی اسرائیل گرفته شده كه از جمله آنها اقامه نماز است. اما آنها از آن روی گردانیدند، پس به عذاب الهی گرفتار شدند.
"... فلا یخفف عنهم العذاب و لا هم ینصرون..."(7) پس عذاب آنها هیچ تخفیف نیابد و كسی آنان را یاری نكند... .
سزای ترك نماز
" ما سلككم فی سقر- قالوا لم نك من المصلین."(8) چه چیز شما را به دوزخ فرستاد- می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.
در این آیات جواب دوزخیان را به سؤال بهشتیان كه می پرسند چه چیز شما را به دوزخ فرستاد، بیان می كند. آنها اولین دلیل را، ترك نماز برمی شمارند. زیرا اگر نماز می خواندند، آنها را به یاد خدا می انداخت و از فحشاء و منكر نهی می كرد و به صراط مستقیم الهی دعوتشان می نمود.
نماز كافران
" و ما كان صلاتهم عندالبیت الا مكاء و تصدیة فذوقواالعذاب بما كنتم تكفرون."(9) نماز آنها نزد خانه (خدا) چیزی جز سوت كشیدن و كف زدن نبود پس بچشید عذاب خدا را به خاطر كفرتان.
در این آیه عملی زشت از كافران و نتیجه آن را بیان می كند. آنها به كارهای احمقانه خود مثل نعره زدن و كف زدن در اطراف خانه خدا، نام نماز می گذاشتند و مدعی بودند كه برای خود، نماز و عبادتی دارند. اما قرآن آن را فقط همان سوت كشیدن و كف زدن می داند و بیان می دارد: اكنون كه همه كارهایتان، حتی نماز و عبادتتان، این چنین ابلهانه، زشت و شرم آور است پس عذاب الهی را بچشید." فلا صدق ولا صلی"(10) ( وای بر آن كه) حق را تصدیق نكرد و نماز به جای نیاورد."
بر منافقان، نماز نخوان
"ولا تصل علی احد منهم مات ابداً ولا تقم علی قبره انهم كفروا بالله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون."(11) و بر هیچ یك از آنها( منافقان) كه بمیرد نماز نخوان و بر كنار قبرش نایست چرا كه آنها به خدا و رسولش كافر شدند و در حالی كه فاسق بودند از دنیا رفتند." این دستور مبارزه ای منفی است بر علیه كسانی كه از قبول حق اعراض می كنند. از آن جا كه یك مؤمن حتی پس از مرگ نیز محترم است و باید با تشریفات خاصی او را به خاك بسپارند و عدم انجام این مراسم در مورد یك فرد به معنی طرد او از جامعه اسلامی است، باید با منافقانی كه نفاق خود را ظاهر می كنند، همانند بیگانگان رفتار كرد.
نهی كننده از نماز
"ارایت الذی ینهی- عبداً اذا صلی."(12) آیا ندیدی كسی كه نهی می كند- بنده ای را به هنگامی كه نماز می خواند ( آیا مستحق عذاب الهی نیست).
انجام عمل بد از هر كس كه باشد ناپسند است. زیرا نفس عمل مهم است نه انجام دهنده آن. مخصوصاً اگر مزاحمت برای شخص ثابت بر هدایت و امركننده به تقوی و ناهی از شرك و معاصی باشد. این عمل در حال نماز قبیح تر بوده و قاعدتاً كیفر شدیدتری را سزاوار است. نمازی كه ستون استوار دین بوده و پذیرش دیگر وظایف دینی بسته به آن است و هرگاه رد شود، اعمال دیگر نیز مردود است. پس حال كسی كه او را از نماز و اطاعت خدا نهی می كند. چگونه است؟
پی نوشت ها:
1. مائده/58.
2. مریم/59.
3. نساء/142.
4. توبه/54.
5. ماعون/4و5.
6. بقره/83.
7. بقره/86.
8. مدثر/42 و43.
9. انفال/35.
10. قیامت/31.
11. توبه/84.
12. علق/9و10.
:: ادامه مطلب

مرگ بریده شدن علاقه روح از بدن است .مرگ یعنى آغاز سفر از این دنیا به سراى آخرت
بعد از مرگ، انسان را به جایى منتقل مى كنند كه نامش قبر است، و قبر منزل موقتى مردگان مى باشد. در هنگام مرگ و قبض روح، ممكن است سختیها و شداید فراوانى - در اثر اعمال و افكارى كه در دنیا كسب نموده است - به انسان هجوم آورد. و بعد از این ناراحتیها و رنجهاى عالم قبر و برزخ شروع مى شود، تاریكى و ظلمت قبر، سوال نكیر و منكر، فشار قبر، حمله حیوانات گوناگون به بدن و...
آدمى، باید خود را براى چنین سفرى آماده سازد و از حالا به فكر سختىهاى راه طولانى خود باشد. و اینجاست كه نماز - این باشكوهترین عمل عبادى الهى - به یارى انسان مى شتابد و از او در بحرانى ترین و طوفانى ترین لحظات، دستگیرى مىنماید، چنانكه پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: ملك الموت به من گفت كه: هر كس مواظب اوقات نمازهاى پنجگانهاش باشد، من از مادر به او مهربانتر مى باشم . (1)
امام صادق علیه السلام فرمود: ان ملك الموت، یدفع الشیطان عن المحافظ على الصلاة و یلقنه شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله، فى تلك الحالة العظیمة (2)
در تاریكى شب، دو ركعت نماز بخوان، برای (رهایی از) وحشت قبرها.
ملك الموت به هنگام قبض روح، شیطان را از آن انسانى كه بر نمازش محافظت داشته دفع مىكند، و در آن حالت هولناك و پر وحشت، شهادت به توحید و رسالت را به او تلقین مىكند.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: الصلاة شفیع بینه و بین ملك الموت و انس فى قبره و فراش تحت جنبه و جواب لمنكر و نكیر (3)
نماز شفیع نمازگزار در نزد ملك الموت و مونس در قبر و بسترى نیكو در قبر و پاسخ، به سوال نكیر و منكر مىباشد.
سعید بن جناح مىگوید: در مدینه، در منزل امام محمد باقر علیه السلام بودم .حضرت ابتدا، بدون اینكه سوالى شده باشد، فرمود: "من اتم ركوعه، لم تدخله وحشه فى قبره" (4) هر كس ركوع خود را در درست و كامل به جاى آورد، وحشت قبر به او راه نیابد.
پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمود: "ما من عبد، اهتم بمواقیت الصلاة و مواضع الشمس، الا ضمنت الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاة من النار" (5)
بندهاى نیست كه به وقتهاى نماز و مواضع خورشید، اهتمام دارد، مگر اینكه راحتى و آسایش در موقع مرگ و از بین رفتن ناراحتیها و غمها و رهایى از آتش را برایش ضمانت مىنمایم .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: صلاه اللیل، سراج لصاحبها فى القبر (6) نماز شب، چراغى است براى صاحبش در قبر.

خداوند به یكى از پیامبرانش خطاب نموده، فرمود: "قم فى ظلمة اللیل، اجعل قبرك روضة من ریاض الجنة" تیرگى شب، به عبادت برخیز تا قبر تو را باغى از باغهاى بهشت قرار دهم .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: ان القبر ینادى كل یوم بخمس كلمات، انا بیت الفقر، فاحملوا الىّ كنزا، انا بیت الظلمة فاحملوا الىّ سراجا،... قبر در هر روز به این كلمات پنجگانه ندا در مى دهد، من خانه فقر و تهیدستیم ، پس ذخیرهاى براى خودتان به اینجا بفرستید. من خانه تاریكىام، چراغى در این خانه بیاورید،... گفته شد: آنها كدامند؟ حضرت فرمود: "و اما السراج فصلاة اللیل و اما الكنز فكلمه شهاده لا اله الا الله" ... چراغ این خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، كلمه شهادت لا اله الا الله و... مى باشد. (7)
حضرت رضا فرمود: بر شما باد به نماز شب ! بندهاى نیست كه آخر شب برخیزد و هشت ركعت نماز شب و دو ركعت نماز شفع و یك ركعت نماز وتر را بجاى آورد، و در قنوت وتر، هفتاد مرتبه استغفار كند، مگر آنكه پاسخ داده شود به ایمنی از عذاب قبر و از عذاب جهنم و نیز عمرش طولانى شود (8)
وقتى كه جناب ابوذر غفارى (ره) به مكه معظمه مشرف گردیده بود نزد كعبه ایستاد، و خطاب به مردمى كه براى حج از اطراف عالم در مسجد الحرام جمع گشته بودند، فرمود:
چراغ این خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، كلمه شهادت لا اله الا الله و...
ایها الناس ! منم جندب بن سكن غفارى، منم خیر خواه شما و مهربان بر شما، به سوى من بیایید.
مردم از اطراف دور او جمع شدند، فرمود:
اى مردم ! هر گاه یكى از شما خواست به سفرى برود، هر آینه زاد و توشهاى
براى خود بر مىدارد - به آن اندازه كه در سفر دارد - و چاره اى از آن ندارد، پس هر گاه چنین است، سفر آخرت سزاوارتر است به زاد و توشه راه، در این هنگام مردى برخاست و گفت: پس ما را راهنمایى كن اى ابوذر!
فرمود: ... "صل ركعتین فى سواء اللیل لوحشه القبور" (9) در تاریكى شب، دو ركعت نماز بخوان، برای (رهایی از) وحشت قبرها.
1- ثواب الاعمال ، ص 61، بحار، ج 6، ص 244.
2- وسائل الشیعه ، ج 3، ص 19، من الا یحضره الفقیه ، ج 1، ص 42.
3- بحار، ج 82، ص 231 خصال صدوق ، ج 2، ص 522.
4- ثواب الاعمال ، ص 61، بحار، ج 6، ص 244.
5- سفینه البحار، شیخ عباس قمى ، ج 2، ص 43.
6- الرساله العلیه ، ص 176.
7- نشان از بى نشانها، ص 314.
8- سفینه البحار، ج 2، ص 397.
9- بحار، ج 96، ص 258، منازل الاخره ، ص 3.
پاداشهاى نمازگزاران، رحیم كارگر محمدیارى
:: ادامه مطلب

نماز، عطیهای الهی است كه به عنوان فلاح مطلق «حی علی الفلاح» و بهترین عمل «حی علی خیر العمل» و ستون خیمه دین «الصلوة عمود الدین»(1) معرفی شده است. نماز عروج به قبله رفیع انسانیت «الصلوة معراج المؤمن»(2) است كه تعالی روح و كسب ملكات اخلاقی و نجات از فساد و تباهی از رهگذر آن حاصل میآید «إن الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنكر.»(3)
دریافت نشان عبودیت از رهگذر این عبادت زیبای الهی، برای انسانی میسّر است كه شرایط صحت و قبول و كمال این عبادت عظیم را به نحو احسن بجای آورد. وقتی عبد، این عبادت الهی را «كه جز بر خاشعان بزرگ مینمایاند»(4)، به طور شایسته به انجام رساند، آثار عظیمی اعم از فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی را به دنبال خواهد داشت كه در حقیقت ثمره و نتیجه عمل او محسوب میشود. در این نوشتار مختصر در صدد بیان همه جانبه این آثار نیستیم بلكه به برخی از آثار برزخی و اخروی این عبادت درخشان در آیات و روایات اشاره میكنیم.
آثار نماز در آیات الهی(توجه یا بی توجهی به نماز):
1. یاد كردن خدا از بنده خود
خداوند در سوره طه میفرماید: «اقم الصلوة لذكری»(5)؛ نماز ذكر و یاد خداست. این آیه وقتی در كنار این آیه شریفه «فاذكرونی اذكُركم ...»(6) تفسیر شود این نتیجه را افاده میكند كه وقتی عبد به یاد حق باشد حق هم به یاد او خواهد بود.(7) مفسرین در ذیل آیه شریفه «فاذكرونی اذكركم» در بیان این كه «مراد از یادآوری بندگان چیست؟ بیانات متنوعی را ذكر كردند كه از جمله آن موارد عبارت است از:
در پرتو ایمان و عمل صالح و برپاداشتن نماز و ... مستحق دو جایزه میشوند:
- دریافت پاداش (لهم اجرهم ...)
- بهرهمندی از آرامش كامل (لا خوف ...) كه هیچ اضطراب و غمی به همراه آن وجود ندارد .
الف: مرا در «دنیا» یاد كنید تا شما را در «جهان دیگر» یاد كنم .
ب: مرا به «دعا» یاد كنید تا شما را به اجابت یاد كنم (این استجابت میتواند هم در دنیا و هم در بزرخ و هم در قیامت نصیب بنده شود)
ج: مرا به هنگام وفور نعمت یاد كنید تا شما را در سختیها یاد كنم(این سختی هم اعم است.)(8)
2. نائل شدن به مقام شفاعت كبری
خداوند در سوره اسری خطاب به وجود نازنین رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید:
«وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسی أَنْ یَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»؛ و بعضی از شب را بیدار باش و تهجد كن كه این نماز شب، تنها بر تو واجب است، باشد كه خدایت به مقامی محمود (شفاعت) مبعوث گرداند. پس ثمره و نتیجه این برنامه الهی، رسیدن به مقام محمود است و روایات فریقین در ذیل آیه، مقام محمود را به عنوان مقام شفاعت كبری تفسیر كرده است كه رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در روز قیامت در آن مقام قرار میگیرد.(9)
3. دریافت اجر الهی و باز یافتن به آرامش كامل
در سوره بقره حقتعالی میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ.»(10)
در پرتو ایمان و عمل صالح و برپاداشتن نماز و ... مستحق دو جایزه میشوند:
- دریافت پاداش (لهم اجرهم ...)
- بهرهمندی از آرامش كامل (لا خوف ...) كه هیچ اضطراب و غمی به همراه آن وجود ندارد .
اما آثار نماز در برزخ:
4. دفع وحشتهای قبر
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: «ان الصّلاة تأتی الی المَیّتِ فی قبره بصورة شخص انور اللّونِ یونسُهُ فی قبره و یدفَعُ عنه اهول البرزخ»؛ نماز به صورت انسانی سفید چهره، وارد قبر میت شده و با او انس میگیرد و وحشتهای برزخ را از او برطرف میكند.(11)
5. مونس انسان در قبر
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید:
«الصلاةُ انس فی قبره و فراش تحت جنبه و جواب لمنكر و نكیر»؛ نماز مونس (نمازگزار) در قبر و فراش نیكو در زیر او، و پاسخ نمازگزار برای نكیر و منكر میباشد.(12)
6. دیدار ملائكه از انسان در قبر
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید:
«كسی كه به قصد شركت در نماز جماعت، و به سوی مسجد گام برمیدارد، خداوند متعال در مقابل هر گامی كه بر میدارد، هفتاد هزار حسنه به او پاداش میدهد و به همین میزان نیز درجات وی بالا خواهد رفت، و اگر در چنین حالتی بمیرد، خداوند متعال هفتاد هزار فرشته را مأمور مینماید تا در قبر به دیدار او رفته، وی را بشارت دهند و در تنهایی قبر انیس او باشند و تا روز قیامت برای او طلب آمرزش كنند.»(13)
7. نجات از وحشت قبر
امام باقر ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «من اتمَّ ركوعَهُ لم یَدخُلْهُ وحْشَةُ القبْرِ»؛ «كسی كه ركوعش تمام و كامل باشد هرگز دچار وحشت قبر نمیشود.»(14)
اما آثار نماز در قیامت:
8. مقبولیت دیگر اعمال در سایه نماز
مولا علی ـ علیه السّلام ـ در نهج البلاغه میفرماید:
«كلُّ شی من عملك تبع لصلاتك»(15)؛ هر عملی پیرو نماز است از این رو عروج دیگر اعمال در سایهسار نماز میسر میشود «إن قبلت قبلت ما سواها و إن ردَّت ردت ما سواها»(16)؛ اگر نماز مورد قبول واقع شود دیگر اعمال هم قبول میشود و اگر رد شود دیگر اعمال هم رد خواهد شد.

9. نماز توشه آخرت
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید:
«الصلاة زادُ للمؤمن من الدنیا الی الاخره»(17)؛ نماز زاد و توشه مؤمن در دنیا برای آخرت است.
10. عامل ورود به بهشت
امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «همانا پروردگار شما مهربان است، عمل كم را تقدیر میكند، هر آینه انسان دو ركعت نماز برای خدا بحا آورد، خداوند به سبب آن نماز، او را وارد بهشت میكند.»(18)
11. معاف از عذاب و ورود بی حساب به بهشت
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: «قال الله ـ عزّوجل ـ اِنّ لعبدی علیّ عهداً اِن اقام الصلوة لوقتها اَن لا اُعَذِّبَهُ و اَن اُدخلهُ الجَنّه بغیر حساب»(19)؛ ... من تعهدی نسبت به بندهام دارم كه اگر نماز خود را در وقتش به پا دارد، او را عذاب نكنم و بدون حساب او را به بهشت ببرم .
و از آن وجود نورانی در كلامی دیگر آمده كه فرمود:
«كسی كه چهل روز نمازهای خود را با جماعت به جا آورد، به طوری كه یك تكبیرة الاحرام از او فوت نشود، برای او آزادی از آتش جهنم و آزادی از نفاق نوشته میشود.»(20)
مولا علی ـ علیه السّلام ـ در نهج البلاغه میفرماید:
اگر نماز مورد قبول واقع شود دیگر اعمال هم قبول میشود و اگر رد شود دیگر اعمال هم رد خواهد شد.
12. زینت آخرت
امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «انّ الله ـ عزّوجل ـ قال: الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ انّ الثمان ركعات التی یُصلّیها العبد اللیل زینةُ الآخرة»(21)؛ خداوند متعال ثروت و فرزندان را زینت دنیا دانسته، ولی هشت ركعت نمازی كه آدمی در آخر شب میخواند زینت آخرت است.
13. به سوی آتش رفتن نمازگزار ریاكار
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: چون روز قیامت فرا میرسد، بندهای را میآورند كه اهل نماز بوده و خود نیز چنین ادعا میكند؛ به وی میگویند، تو بدان جهت نماز گزاردی كه تو را ستایش كنند، پس به ملائكه دستور میدهند او را به سوی آتش ببرید.(22)
14. عدم ملاقات با رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در كنار حوض كوثر
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: «لیس منّی من استخفَّ صلاته لا یردُ علیَّ الحوض لا و الله»(23)؛ كسی كه نماز را سبك شمارد از من نیست، به خدا سوگند كه بر حوض مرا ملاقات نخواهد كرد.
15. سقوط در آتش
مولا علی ـ علیه السّلام ـ در نهج البلاغه در بیان جواب دوزخیان كه پرسیده شد چه چیزی شما را به دوزخ كشانده؛ میگویند ما از نمازگزاران نبودیم: «ما سللكم فی سقر قالوا لم نَكُ من المصلین.»(24)

16. محشور شدن با قارون و فرعون و هامان
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید:
«لا تضیعوا صلاتكم، فانّ من ضیّع صلاتهُ حَشَرَهُ الله قارون و فرعون و هامان ـ لعنهم الله و اخزاهم ـ و كان حقّاً علی الله ان یُدخِلَهُ النار مع المنافقین، فالویلُ لمن لم یحافظ صلاتهُ»(25)؛ نمازتان را ضایع نكنید، به درستی كه هر كس نماز خویش را ضایع كند، خداوند عزوجل او را با قارون و فرعون و هامان محشور میكند، خداوند به آنان لعنت كند و آنها را رسوا سازد، و بر خدا لازم است آنها را با منافقها به آتش داخل كند، پس وای بر كسی كه مواظب نمازش نباشد.
17. محرومیت از شفاعت
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند:
«هر كس عمداً نمازش را ترك كند، بر در جهنم نامش در زمره دوزخیان نوشته میشود.»(26)
آثار فراوان دیگری هم در روایات درباره نماز و یا كوتاهی كردن در باب نماز اشاره شده كه به طور گذرا ذكر میكنیم:
ـ گلستان شدن قبر همانند باغی از باغهای بهشت در سایه خواندن نماز شب .
ـ ملاقات با پروردگار در پی محافظت بر نمازهای پنجگانه.
ـ دور ماندن از امان خدا و رسول او هنگام ترك عمدی نماز.
ـ حرام شدن جسد او بر آتش وقتی كه گام به سوی نماز جمعه بر میدارد.
ـ شهادت قطعهای از زمین كه او بر آن سجده كرده و پیشانی بر خاك نهاده است.
ـ نماز، جواز عبور از صراط .
اینها گوشهای از آثار نماز و مواظبت بر آن و دقت در انجام كامل و تام این عبادت الهی است كه این همه ثمرات را به دنبال خود دارد.(27)
پینوشتها:
1- وسائل الشیعه، ج 4، ص 27.
2- اعتقادات، علامه مجلسی، ص 29، به نقل از سر الصلوة امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ ، ص 7.
3- عنكبوت، 45.
4- بقره، 45.
5- طه، 14.
6- بقره، 152.
7- تفسیر نور، ج 7، ص 330.
8- تفسیر كبیر فخر رازی، ج 4، ص 144، به نقل از تفسیر نمونه، ج 1، ص 515 (با تصرف و اضافات).
9- المیزان، ج 13، ص 242، ذیل آیه، نمونه، ج 12، ذیل آیه.
10- بقره، 255.
11- لئالی الاخبار، ج4، ص 1.
12- بحارالانوار، ج 79، ص 232.
13- وسائل الشیعه، ج 5، ص 372.
14- بحارالانوار، ج 6، ص 244.
15- نهج البلاغه، نامه 27، به نقل از كتاب رازهای نماز، آیة الله جوادی آملی، ص 18.
16- كافی، ج 3، ص 268، به نقل از كتاب «رازهای نماز» آیة الله جوادی آملی، ص 10.
17- بحارالانوار، ج 79، ص 232، (فرازی از حدیث نقل شده است الصلاة .... ناء ....).
18- مستدرك سفینة البحار، ج 3، ص 147.
19- كنز العمال، ج 7، حدیث 19036.
20- محجة البیضاء، ج 1، ص 244، قریب به همین مضمون در كتاب فتح العزیز، ج 4، ص 288.
21- بحارالانوار، ج 84، ص 152، ثواب الاعمال، ص 41 .
22- بحارالانوار، ج 69، ص 301.
23- وسائل الشیعه، ج 4، ص 24، چاپ آل البیت.
24- نهج البلاغه، خطبه 199، ترجمه دشتی.
25- بحارالانوار، ج 79، ص 202.
26- كنز العمال، ج 7، حدیث 19090.
27- اكثر روایات از معجم فقهی استفاده شده و آدرسها بر اساس این نرم افزار میباشد.
"رضا سعیدی پور"
منبع : تبیان
:: ادامه مطلب

بازدارندگىنماز
نماز عملى عبادى و ذكر و توجه خاصى به خداوند سبحان است و اثر طبیعى آن ایجاد روحیهاى در انسان است كه او را از فحشا و منكر باز مىدارد و نفسش را از زشتىهاى گناه پاك مىكند. طبیعت نماز، انسان را به یاد نیرومندترین عامل باز دارنده؛ یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مىاندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشا و منكر است، زیرا كسى كه روزى پنج بار با بدن پاك و لباس پاك روى به درگاه خدا آورده و تكبیر بگوید، خدا را از همه چیز برتر و بالاتر شمرده و به یاد نعمتهاى او افتد و حمد و سپاس او را گوید و...
این امور سدّ نیرومندى در برابر گناه محسوب مىشود و او را از فحشا و منكر باز مىدارد ولى هر نمازى به همان اندازه كه از شرایط كمال و روح عبادت برخوردار است، نهى از فحشا و منكر مىكند.

كسى كه نماز مىخواند، هر چند نمازش صورى و آلوده به گناه نیز باشد، نماز در او بىتأثیر نخواهد بود، گرچه ممكن است تأثیر این گونه نماز ضعیف باشد، زیرا اگر این گونه افراد همان نماز را هم نمىخواندند، چه بسا از این هم آلودهتر بودند، پس نهى از فحشا و منكر مراتبى دارد و هر نمازى با توجه به میزان رعایت شرایط آن، نماز خوان را از آن نهى مىكند و یا ممكن است عدم حضور قلب، عدم خلوص و نقصان شرایط بر نماز با ویژگىهاى یاد شده، اثر آن را ضعیف نماید.
بنابراین، هر چه توجه به خدا در نماز، افزایش یابد و خضوع و خشوع در آن كامل و اخلاص در آن بیشتر شود، اثر بازدارندگى آن نیز بیشتر و هر مقدار جنبههاى یاد شده ضعیف شود، بازدارندگى آن نیز ضعیف خواهد شد.
منبع: کتاب پرسمان قرآنی، بااندکی تصرف.
:: ادامه مطلب

تفاوت اهل نماز با كسانى كه یك روز نماز مىخوانند و یك روز نمىخوانند، در جهان آخرت چگونه است؟
آگاهى از ارزش و اهمیت نماز و دانستن جایگاه نمازگزار، ما را به تفاوت نمازگزار و كسى كه به نماز كمتر اهمیت مىدهد رهنمون مىسازد.
نماز ستون دین به حساب مىآید و قرآن كریم با تعبیرهاى مختلفى مانند «اقیمواالصلوة و...» بر واجب بودن آن تصریح فرموده است.
# اگر نماز قبول شود، كارهاى دیگر هم زمینه قبولى پیدا مىكنند.
# به جا آوردن نماز سبب رستگارى مى شود «قد افلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى؛ به راستى رستگار شد هر كه پاكى ورزید و نام پروردگارش را یاد كرد پس نماز گزارد» (اعلی/14)
سلمان فارسى می گوید که در خدمت پیامبراكرم صلى الله علیه وآله نشسته بودم؛ آن حضرت شاخه خشكى را گرفت و تكان داد تا تمام برگهایش فرو ریخت، سپس رو به من كرد و فرمود:
سؤال نكردى كه چرا این كار را كردم؟
عرض كردم بفرمایید چرا؟
فرمود: هنگامىكه مسلمان وضو بگیرد و سپس نمازهاى پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو مىریزد؛ همانگونه كه برگهاى این شاخه فرو ریخت. (مجمع البیان،ج5،ص307)
امام باقر علیه السلام فرمودند: اولین چیزى كه بنده بدان محاسبه مىشود نماز است؛ اگر پذیرفته شد، اعمال دیگر نیز پذیرفته خواهد شد و اگر ردّ شود، دیگر اعمال نیز ردّ خواهد شد. (بحارالانوار،ج80،ص25)
منبع: کتاب پرسمان قرآنی، بااندکی تصرف.
منبع : تبیان
:: ادامه مطلب
نماز ستون خيمه دين است و امام صادق (ع) نماز را مرز ايمان و کفر دانسته است. بنابر اين، اگر کسي بخواهد خيمه ايي به نام دين را برپا کند، بايد همواره در انديشه تيرک اصلي و ستوني باشد که دين بدان استوار ميگردد.
استاد مطهري در کتاب" آزادي معنوي" مينويسد
يکي از گناهان، استخفاف نماز يعني سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن يک گناه بزرگ است، و نماز خواندن اما نماز را خفيف شمردن، استخفاف کردن، بي اهميت تلقي کردن گناه ديگري است. پس از وفات امام صادق عليه السلام ابوبصير آمد به امّ حميده تسليتي عرض کند. امّ حميده گريست. ابوبصير هم که کور بود گريست. بعد امّ حميده به ابوبصير گفت: ابوبصير! نبودي و لحظه ي آخر امام را نديدي؛ جريان عجيبي رخ داد. امام در يک حالي فرو رفت که تقريباً حال غشوه اي بود. بعد چشمهايش را باز کرد و فرمود: تمام خويشان نزديک مرا بگوييد بيايند بالاي سر من حاضر شوند. ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کرديم. وقتي همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طي ميکرد يکمرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعيت و همين يک جمله را گفت:اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلوةِ هرگز شفاعت ما به مردمي که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسيد. اين را گفت و جان به جان آفرين تسليم کرد."
در باب آثار و عقوبات سبک شمردن نماز، روايتي از حضرت ختمي مرتبت به نقل از دختر مکرمهشان نقل شده است که بسيار تکانهنده است:
"حضرت زهرا سلام الله عليها از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم، سوال کرد: « فقالت: يا ابتاه ما لمن تَهاون بصلاته من الرجال و النساء ». از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلـم پرسيدند: کسي که نمـازش را سبک مي شمارد چه زن باشد و چه مرد باشد، آنهايي که نمــازشان را سبک مي شمارند چه هست بر ايشـان.
اين سبـک شمردن صحبتهاي مختلف دارد يعني: يکي اين است که در اول وقت نماز نخواند، يکي اين است که در موقع خـــواندن نمـاز زياد به آداب و حـدودش مقيـد نباشد، سعي نکند که آن شرايـط فضيلت را مراعات کند، بطور کلـي سبک بشمارد. يکي از صور سبک شمردن تاخير از اول وقـت است ولي ممکن است يکي در اول وقت هم بخواند ولي به شرايط آداب و حدودش چندان پا بنـد نشود، با عجله بخواند، حضـور نداشته باشد. البتــه بعدها در دنباله اين صحبت در ادب حضـوع و خشــوع، آداب را ذکـرمي کنيم. در اينجا حضرت زهرا سلام الله عليهــا سوال ميکند که کســي که نمــازش را سبک بشمارد چه ميشود؟
« قال رسول الله ( ص ) : يا فاطمه مَن تَهاون بصلاته من الرجال و النساء »، فرمود: يا فاطمه کسي که نمازش را سبک بشمارد از مـردها و زنـها، « ابتلاه اللهُ بخمس عشرة خصلة »، خدا او را به 15 خصلت مبتلا ميکند ( خيلي تهديد کننده است ) ، « ستٌ منها في دار الدنيا و ثلاث عند موتها و ثلاث في قبره و ثلاث في القيامة اذا خرج من قبره »، شش تا در زندگـي دنيــــا و سه تا در وقت مرگ و سه تا در قبـر و بــرزخ و سه تاي ديگر در قيــامت است وقتـــي از قبرش خارج ميشود.
« فاما اللواتي تصيبه في دار الدنيا »، اما شش خصلتي که خدا پيش ميآورد در دنيا براي کساني که نمــاز را کوچک مي شمارند:
1- « فالاولي يرفع الله البرکة من عمره »: اول اين است که خدا برکـــت را از عمــر او بــــرمـي دارد؛ اين عمــر که من و شما ميکنيم، برکت از آن برداشته ميشود که انسـان نداند که چه کرد، از کارهاي خيــر، نه از شرّ؛ مثلا کساني ميبينيد عمرشان با برکت است، خوب عبــادت ميکنند، خدمات زيــاد ميکنند مثلا فرض کنيد صاحب همين کتاب، مجلسـي، اهل تزکيه بوده، اهـل باطن بوده، فليسوف بوده، عارف بوده، خدمــاتي که کرده، مرجعيت که داشته، چقــدر کتاب نوشته، کتابهايش اگــر بنا باشد که به ما بدهند از روي آن بنويسيم تا آخر عمــر تمام نميکنيم؛ عمر با بــرکت بوده؛ مقصود طولانــي بودن عمر نيست، برکت در عمر، اشتباه نکنيد.
کساني که در نمـاز سستي ميکنند از عمرشان برکت گــرفته ميشود؛ چيز عجيبي است بعدش هم روي اين مسـاله دقت کنيد اين عمـرها که ميگذرد، عمـر ماها و عمر بعضيها چگونه است در مقايســه با آنها از لحــاظ برکت؛ يرفع الله البرکة في عمره.

2- « يرفع الله البرکة من رزقه »: برکت را از روزيشــان هم بــر ميدارد.
برکت از روزي هم اين نيست که انســـان کم پول بدست ميآورد يا زياد؛ نه؛ برکت در زندگي و معيشت است که آن را خــدا بر ميدارد.
3- « و يَمحوا الله عزوجلّ سيماء الصالحين من وجهه »: سومين چيزي که مبتلا ميشود اين است که خداي متعال سيمــاي صالحان را ازاو بر ميگيرد؛ وقتي به صــورتش نگاه ميکنيد سيماي صالحــان در او نيست. اين هم چيزي است؛ صــالحان يک سيمايي دارند البته اهـــــل ذوق ميفهمند، اين را با ذوق و دل ميشود فهميد، نه زيبــايي ظاهري است، سيماي صالحان يک چيزي است که اهل دل و اهل ذوق ميفهمند.
4- « و کل عمل يعمله لا يؤجر عليه »: هر عملـي که انجام ميدهد از اعمال خيـر و عبادات، اجــري به آن داده نميشود.
5- « و لا يرفع دعاؤه الي السماء »: پنجمي اش اين است که دعــاي او مستجاب نميشود.
6- « والسادسة ليس له حظّ في دعاء الصالحين »: از دعاي صالحان هم بي بهره ميشود، يعني صالحان که براي مومنيــن و مومنــات دعاهايي ميکنند که وظيفه اشان است، اينها از دعاي صالحان حظّـــي برايشـان نيست.
اين شش خصلتي که در دنيا پيش ميآيد براي آنها که نمازشــان را کوچک مي شمارند.
« و اما اللواتي تصيبه عند موته »
تکرار ميکنم کوچک شمردن نماز، تاخير از اول وقت، با عجله خواندن، آداب حضور را مراعات نکردن، درنماز ظاهرا و باطنا بازي نکردن، لباس و نظافت و اينها را مراعات نکردن خلاصه سبک شمردن.
و اما آن سه تا که در وقت مرگش به او ميرسد:
1-« فاولاهن انه يموت ذليلا »، اولش اين است که مرگش به صورت خفتبــار ميشود.
2- « والثانية يموت جائعا »، گـرسنه ميشود موقــع مرگ، اين گرسنگي يک گرسنگي بسيــــار اسرار آميز است که غيــرظاهري و دنيوي است و انسانها از آن وقتي که از اينجا به بــرزخ منتقل ميشوند و از اول انتقــال به برزخ اين گرسنگي و تشنگي شــروع ميشود و بعدش هم در قيــامت مخصوصا هست، اين يک چيزي غيــر از گرسنگي دنياست.
3- « والثالثة يموت عطشانا »، سومي هم اين است که در حال تشنــگي است فلو سقي من انهار الدنيا لم يرو عطشه.
« و اما اللواتي تصيبه في قبره »،
اما سه تــاي ديگر که در قبر و بــرزخ به او ميرسد اين است که:
1-« فاولاهن يوکل الله به مَلکا يزعجه في قبره »، حالا ما فکر ميکنيم اين سستيها که در استخفاف به نمــاز داشته ايم زياد مهــم نبوده، آخرش اين است که خـدا ميبخشد؛ زياد مهـم نبوده؛ خيلي چيز مهمي بوده، حالا اين قسمتي از بيانات است که در اينجا وارد شده دقت کنيد. اولش اين است که خــدا مَلَکي را موکل ميکند که در قبرش به او عذاب ميکند در بـــرزخ.
2- « و الثانية يضيق عليه قبره » ، و دومين چيز که خدا براي او پيش ميآورد اين است که عــالم قبرش براي او تنگ ميشود؛ اين را ديگر نميفهميم که چگونه تنــگ ميشود.
3- « الثالثة تکون الظلمة في قبره »، و سومي اش اين است که عالــم قبرش براي او ظلمــاني ميشود.
« و اما اللواتي تصيبه يوم القيامة »،
اما آن سه تاي ديگـــر که در روز قيــامت برايش پيش ميآيد
وقتي که از قبرش خــارج ميشود و به قيامت و محشــر قـدم ميگذارد؛ « اذا خرج من قبره فاولاهن ان يُوکل الله به ملکا يَسحَبه علي وجهه و الخلائق ينظرون اليه »، اولش اين است که خدا ملکي را موکل ميکند که او را بـه "رو ميبرند" توجــه ميکنيد نماز خوان است مردم هم نگاه ميکنند؛ غيـــر عـادي ميبرند.
« و الثانية يُحاسب حسابا شديدا »، دومي اش هم اين است که در مقـــــــام حساب، حساب شديدي از او ميکشند.
« و الثالثة لاينظرالله اليه و لا يُزکيه و له عذاب اليم »، و از همه اينها بــالاتر، خدا به او نظـر نميکند و او را تزکيــه نميکند و عذاب اليـم هم برايش هست. اينها براي کســي است که تهاون بصلاته."
منابع:
آزادي معنوي. مرتضي مطهري
بيانات آيت الله استاد محمد شجاعي
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2906000
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396