در سال های نخستین كه این حقیر، تحصیل طب را در تهران آغاز كرده بودم، در برخورد با استاد بزرگ پاتولوژی ایران، جناب آقای "دكتر كمال الدین آرمین" (1) همواره این سؤال در ذهنم نقش می بست كه چه نیروی عظیم و خارق العاده ای وجود دارد كه سبب می شود این مرد در اوج كهولت مقتدرانه بر كرسی تحقیق و پژوهش و تدریس همچنان تكیه بزند و در آستانه هشتمین دهه عمر خود اینچنین شاداب و دل زنده باقی بماند!
تا این كه روزی سر كلاس درس استاد این راز بر ما دانشجویان آشكار شد. بدین سان كه، استاد هنگامی كه مشغول تدریس اسلایدهای پیچیده و متنوع علمی مربوط به تشخیص های پاتولوژی بود، ناگهان به اسلایدی رسید كه به كلی با همه چیزهایی كه در دانشكده پزشكی دیده بودیم فرق داشت!؟
بر روی آن اسلاید تنها یك بیت از حافظ شیراز نگاشته شده بود كه:
تكیه بر تقوی و دانش در طریقت كافریست
راهرو گر صد هنر دارد "توكل" بایدش
آن گاه استاد مدتی درباره توكل سخن گفت و به ما آموخت كه والاترین و بالاترین قدرت پزشك برای تشخیص و درمان بیماری ها تنها توكل به باری تعالی است و دیگر هیچ.
ایمان متعالی و توكل بدون قید و شرط را یك بار دیگر من در ملاقات با پیر تاریخ ایران و پدر تاریخ كرمان، استاد باستانی پاریزی دیدم. مرد جاودانه ای كه هنوز حتی در دوران كهولت، استوار و با عظمتی شگرف و ستودنی و بی آلایشی و بی ریایی بی نهایت خود، زندگی اش را وقف ایران عزیز نموده است.
مشاهده بزرگانی چون آرمین، باستانی پاریزی و ... و توجه به این نكته ی ظریف كه بسیاری از مراجع تقلید بزرگ و مشایخ صوفیه كه ایمان و ذكر خدا در جزء جزء زندگی اشان جاریست، عمرهای طولانی و پر بركت می كنند، آشكار كننده این مطلب است كه میان "ذكر خدا" و فزونی طول عمر رابطه تنگاتنگی وجود دارد.
توجیه علمی این موضوع نیز با توجه به فواید پزشكی مختلف نماز، كه ما در این مجموعه مقالات تنها به فرازهای كوچكی از آن اشاره كرده ایم، روشن می شود. در این مورد حتی برخی از نویسندگان علت علمی طولانی شدن بی سابقه عمر حضرت صاحب الزمان (عج ) را برای قرن ها، تسلط همه جانبه و كامل ایشان بر مسایل جسمی و روانی بشر، به حساب می آورند.
حضرت قائم (عج ) همان بزرگ مردی است كه والاترین حد نماز را به جای می آورد، نمازی كه پیوسته سزاوار ستایش و سلام ابدی است:
" السلام علیك حین تقوم، السلام علیك حین تقعد، السلام علیك حین تقرء، السلام علیك حین تصلی، السلام علیك حین تقنت، السلام علیك حین تركع و تسجد، السلام علیك حین تحلل و تكبر، السلام علیك حین تحمد و تستغفر، السلام علیك حین تصبح و تمسی، السلام علیك فی اللیل اذا یغشی و النهار اذا تجلی" (2)
پی نوشت:
(1) دكتر كمال الدین آرمین، فرزند حضرت آیت ا.. صدر آرمین می باشد كه از اولین گروه پاتولوزیست ها(آسیب شناسان) ایران به حساب می آید. ایشان دو سال پیش دارفانی را وداع گفتند .
(2) مفاتیح الجنان ـ زیارت آل یاسین
منبع : پارس طب
:: ادامه مطلب
امروزه ضرب المثل ایرانی "خنده بر هر درد بی درمان دواست " مصداق كاملاً علمی پیدا كرده است.
دانش پزشكی در قرن حاضر به وضوح می داند، اشخاصی كه اصطلاحاً یك لب و هزار خنده گفته می شوند، نسبت به آنان كه به اصطلاح با خودشان نیز قهرند و نسبت به زندگی بد بین و عبوس هستند، بسیار كمتر دچار بیماری های جسمی و روانی می شوند.
به این ترتیب هر عاملی كه شادابی را به انسان هدیه كند، در واقع به سلامتی جسم و روان او كمك كرده است. اما نكته بسیار مهمی كه دانش طب به بشر آموخته است، این مطلب است كه شادابی و افسردگی انسان پیش از آنكه تحت كنترل و اراده او باشد، زیر فرمان تغییرات مواد شیمیایی در سلسله اعصاب مركزی انسان است.
از جمله این مواد شیمیایی " دوپامین " را می توان نام برد که افزایش آن در بدن سبب می شود، انسان بدون اراده دچار ناراحتی گردد و كاهش این ماده نیز سبب شادی غیر ارادی انسان خواهد شد.
به عنوان مثال، عصبانیت و ناراحتی غیر ارادی و بدون علت صبحگاهی، كه حالت شدید آن به عنوان ملانكولی یا همان مالیخولیا ( افسردگی درون زاد صبحگاهی) شناخته می شود، در اثر تغییرات و كم و زیاد شدن همین مواد شیمیایی به وقوع می پیوندد.
از دیگر مواد شیمیایی داخل بدن كه به طور غیر ارادی سبب شادی انسان می شود و به او شعف و نشئه بی نظیر می بخشد ، ماده ای به نام “ كورتیزول " است كه میزان آن در داخل بدن انسان در ساعات سحرگاهی به شدت افزایش می یابد و در صورت بیدار بودن انسان در این ساعات، لذت و شعف سرمست كننده ای به او دست می دهد كه بی شك بر زندگی او در تمام طول روز تأثیر گذار است.
افزایش كورتیزول در ساعات اول صبح و ارتباط آن با سرخوشی صبحگاهی كه امروزه از مسلمات پزشكی است، در واقع توجیه قابل توجهی است بر همه مضامینی كه در فرهنگ و ادب و عرفان پیرامون "اسرار سحر" معرفی می شوند.
در اشعار خواجه شیرین سخن شیراز، حضرت حافظ، موارد بسیاری را می توان یافت که نشان می دهد به سرخوشی و شادابی سحرگاهی و تأثیر آن در زندگی انسان توجه شده است.
هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
ضرب المثل ایرانی مشهور كه منسوب به بزرگمهر می باشد، یعنی: "سحر خیز باش تا كامروا باشی" نیز اشاراتی نغز به تأثیر بیداری صبحگاهی بر زندگی شادكامانه و سعادت آمیز دارد.
به این ترتیب واضح است، امر واجب نماز صبح با ارزانی داشتن بیداری صبحگاهی به انسان، تقدیم كننده شادابی به جسم و روان او می باشد و یك نتیجه مهم این شادابی، سلامت جسم و روان خواهد بود .
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هرچه كردم همه از دولت قرآن كردم
:: ادامه مطلب
"اذكرونی اذكركم" ( سوره مباركه بقره، آیه شریفه 152)
مرا یاد كنید و به سوی من توجه نمایید تا شما را یاری كنم و به سویتان توجه نمایم.
" اختلالات تجزیه ای و تبدیلی" كه برای سهولت بیان در این مقاله(1) مانند منابع قدیمی تر علمی، با اصطلاح كلی "هیستری"(hysteria) خوانده می شوند، دلالت بر طیف گسترده ای از انواع بیماری های جسمی و روانی دارد كه در ارتباط با مفهوم "تلقین" هستند.
منفعت طلبی، جلب توجه اطرافیان، نیازمندی عمیق به مهر و محبت، حذف خاطرات بد و مقابله با تجربه های نامطلوب و تلخ زندگی و مسائل بسیار دیگری از این قبیل سبب می شوند شخص به صورت "ناخود آگاه" (یعنی بدون آن كه خودش متوجه باشد) علائم بیماری های مختلف جسمی و روانی را تقلید كند و در واقع به یك حالت هیستریك مبتلا گردد؛ به عنوان مثال شخصی كه در یك محیط بسیار پر سر و صدا و شلوغ ، كار یا زندگی می كند ممكن است به طور ناگهانی دچار ناشنوایی كامل(كری عصبی) گردد، حال آن كه دستگاه شنوایی او كاملا طبیعی و سالم است و هیچ اشكالی در آن دیده نمی شود. یا كودكی را در نظر بگیرید كه از ورود به مدرسه، متنفر است، اما هنگامی كه مجبور به رفتن مدرسه می شود، هر صبح قبل از حركت، دچار دردهای شدیدی می شود كه با معاینات پزشكی، مشکلی دیده نمی شود. یا زن جوانی كه دوست ندارد همسرش او را در خانه تنها بگذارد، به همین دلیل به طور ناخودآگاه، دچار حملات شدید تهوع و استفراغ و ... می گردد.
البته لازم به توجه است كه حالات هیستریك معمولا در افرادی به وقوع می پیوندد كه دارای شخصیت های خاص و به شدت تلقین پذیر(هیستریونیك) هستند.
ضمنا باید توجه داشت كه مفهوم هیستری با مفهوم تمارض(تظاهر به بیماری كردن) به كلی متفاوت است، چرا كه شخص هیستریك واقعا و بدون آن كه خود بخواهد، علائم بیماری ها را تقلید می كند، اما شخص تمارض كننده، خود به خوبی می داند كه بیمار نیست، اما به دلایلی تظاهر به بیماری می كند.
مبتلایان به اختلالات هیستریك، ممكن است علائم هر بیماری جسمی و روانی را تقلید نمایند، مثلا دچار فلج شوند، به حملات صرع مبتلا گردند، كور شوند، هویت خود را فراموش كنند و علائم بیماری های روانی مختلف را نشان دهند و ... .
لازم به توضیح است كه این اختلال به شكل كم و بیش طبیعی، در افراد كاملا سالم نیز ممكن است به چشم بخورد؛ به عنوان مثال یكی از شایع ترین جلوه های آن در میان برخی از دانشجویان پزشكی دیده می شود كه ضمن ورود به هر بخش آموزشی جدید در بیمارستان، علائم بیماران آن بخش را در خود می یابند! مثلا در ورود به بخش قلب، احساس می كنند كه صدای قلبشان غیر طبیعی است، یا در ورود به بخش روماتولوژی(بیماری های روماتیسمی) احساس درد شدیدی در زانو و سایر مفاصل خود می كنند و یا در ورود به بخش روانپزشكی، گمان می كنند كه دچار یك بیماری شدید روانی ، مثلا اسكیزوفرنی(جنون جوانی) هستند!
البته همانطور كه گفته شد ارتباط ظریف حالات هیستریك با پدیده نیرومند تلقین، توجیه كننده قضیه در تمام موارد است.
صرف نظر از مشكلات مختلفی كه اشخاص مبتلا به هیستریك برای خود و اطرافیانشان ایجاد می كنند، پیوسته هزینه های كلان و سرسام آوری از بودجه خانواده ها، بیمارستان ها و مراكز بهداشتی صرف آزمایشات تشخیصی و درمان بیهوده و بی نتیجه ی بیماری های ساختگی افراد هیستریك می گردد. لذا چنانچه روش های موثری، برای پرهیز از این قبیل اختلالات و پیشگیری از آنها پیدا شود، نتایج بسیار مطلوبی حاصل خواهد شد.
زیر بنای بروز اختلالات هیستریك این است که مبتلایان به این اختلال، نیاز مفرطی به جلب توجه اطرافیان دارند و حتی می خواهند مركز همه توجهات قرار بگیرند. این افراد نیاز مبرمی به محبت و تایید اطرافیان در خود احساس می كنند كه البته ارضای این نیاز برای اطرافیان بسیار دشوار است و احیانا هم اگر این توجه و محبت به وسیله كسی به آن ها داده شود ، آن وقت شروع به امتحان آن فرد می كنند، تا حدی كه اغلب منجر به بازگرفتن محبت(توسط شخص محبت كننده) می شوند.(2)
بر این اساس چنانچه انسان، پیوسته كسی را در دسترس داشته باشد كه آن شخص را قدرتمندترین قدرتمندان و در عین حال مهربان ترین مهربانان بداند و متوجه باشد كه آن قدرتمند مهربان پیوسته به او نگاه می کند و به امور او بیش از هركسی آگاه است و از هیچ نعمت و محبتی نسبت به او دریغ نمی كند، دیگر هرگز محبت و عشقی را از غیر او، انتظار نخواهد داشت، در نتیجه احتمال ابتلا به هیستری در مورد او بسیار كم خواهد بود و این صفت (انتظار نداشتن عشق و محبت جز از خدا) صفت بندگان خالص خدا و نمازگزاران حقیقی است. آنان كه معنی "اذكرونی اذكركم" را به خوبی دریافته اند و می دانند كه در مقابل لبیك آنها به پروردگار عالم(در اقامه نماز و ذكر روزانه پروردگار)، خدای تبارك و تعالی نیز به آنان توجهی فوق حد تصور می كند.
پس از نظر پیشگیری می توان گفت، امكان ابتلای نمازگزار واقعی به این قبیل اختلالات كه ناشی از نیاز به توجه اطرافیان و غیر خدا می باشد، چیزی در حد صفر خواهد بود. اما از نظر درمان باید به خاطر داشت كه بیماران هیستریك، تلقین پذیرند و به همان سهولت كه به تلقین های مضر جواب می دهند، به تلقین های مفید نیز پاسخ می دهند.(3)
به این ترتیب تلقین های سازنده روانی توأم با نماز، به خصوص تلقینی كه بوسیله نماز انسان در مقابل مهربان ترین، دلسوزترین و متوجه ترین و در عین حال تواناترین و موثرترین و قدرتمندترین موجود هستی به وجود می آید، می توانند به عنوان درمانگر این قبیل اختلالات مطرح باشند، زیرا با تكرار نمازهای یومیه، نمازگزار می آموزد برای آن كه بتواند رحمت بیكران خالق آفرینش را به سمت خود متوجه سازد، چاره ای ندارد جز آن كه دستورات سعادت بخش او را اجرا كند و در صدر این دستورات این است که پیوسته به اقامه نماز بپردازد. به قول حافظ شیرین سخن:
گرت هواست كه معشوق نگسلد پیوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
هر چند كه ادامه همین سیر و سلوك عاشقانه و تبادل عشق و محبت میان عابد و معبود در نماز سبب می شود، انسان به جایی برسد كه حد آن برای ذهن ها و اندیشه های حقیر و كوچك ما گنهكاران، غیر قابل تصور است.
جایی كه پیشوای سوم شیعیان، حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) ، در دعای شریف عرفه آن را این گونه ترسیم می كنند:
انت الذی ازلت الاغیار عن قلوب احبائك حتی لم یحبوا سواك و لم یلجئوا الی غیرك (4)
بار پروردگار! تو همان كسی هستی كه اغیار و نامحرمان را از صحنه دل عاشقانت، چنان دور نمودی كه آنان به جز تو دیگری را دوست نداشته باشند و به غیر تو پناه نبرند.
دکتر مجید ملک محمدی - تبیان
:: ادامه مطلب
برخی روان پزشكان ایرانی" شخصیت منزوی" را به عنوان بهترین ترجمه، به جای"شخصیت"اسكیزوئید"(Schizoid) پیشنهاد كرده اند، چرا كه مبتلایان به این اختلال، عمری را در كناره گیری از اجتماع گذرانده اند و در نظر دیگران آدم هایی مردم گریز، منزوی و تنها هستند.(1) مطالعات آماری در ایالات متحده آمریكا، احتمال این كه از هر 100 آمریكایی، حدود 7 نفر مبتلا به این اختلال باشند را مطرح كرده است كه دلالت بر شیوع بالای آن دارد.
مبتلایان به این حالت بیشتر مشاغل انفرادی كه حداقل تماس با دیگران را ایجاب می كند، انتخاب می كنند و حتی برخی كار شبانه را به كار روزانه ترجیح می دهند تا مجبور به مدارا با افراد بیشتری نباشند.
این افراد آرام، مردم گریز، درون گرا و غیر اجتماعی هستند و ضمن كناره گیری و عدم دخالت در امور روزمره، به دیگران چنان اهمیتی نمی دهند و شاید اگر مختصر ذوق ادبی هم داشته باشند، با برداشتی سطحی از این بیت مشهور عارفانه، پیوسته زمزمه می كنند:
دلا خوكن به تنهایی كه از تن ها بلا خیزد سعادت آن كسی دارد كه از تن ها بپرهیزد
همین وضعیت آنهاست كه باعث می شود، غیر از بستگان درجه یك، دوستان نزدیك یا محرم خاصی نداشته باشند و علاوه بر آن هیچ میلی نیز برای ایجاد روابط نزدیك با دیگران در خود احساس نكنند.
روش های مورد استفاده در روان پزشكی امروز، برای درمان این عارضه اعم از روان درمانی، گروه درمانی و یا حتی دارو درمانی، به خصوص در شرایط و امكانات كشور ما چندان عملی و كاربردی نمی باشند. اما چنانچه در پیشگیری یا درمان این اختلال شخصیتی، روش عملی بی نظیری را جویا باشیم، كلمه درخشان" نماز" باز هم راه گشا خواهد بود.
توصیه مؤكد اسلام مبنی بر اقامه نمازهای واجب یومیه به جماعت و علاوه بر آن، بانگ روح افزای نماز جمعه در فرا خواندن به یك اجتماع شكوهمند و پر شور هفتگی به عنوان سمبل بزرگی از اصالت "اجتماعی بودن" و ترك رهبانیت در همه تعالیم اسلامی مطرح اند و گویی همه این قبیل تعالیم، خود به خود نمازگزار را از گوشه نشینی و تنهایی، به بطن اجتماع می كشاند.
به علاوه، نكته مهم دیگری كه در آموزش های متعالی نماز در زدودن روحیه انزوا و مردم گریزی در انسان، خودنمایی می كند، این مطلب است كه فعل های موجود در سوره مباركه" حمد" (به عنوان"ام الكتاب" و هسته اصلی نماز و تعالیم اسلامی)، همه به صورت جمع ادا می شوند:(ایاك نعبد و ایاك نستعین، اهدنا صراط المستقیم)
به قول استاد ارجمند، جناب آقای" دكتر حسن توانایان فرد" در كتاب ارزشمند "بهره وری در آموزش های نماز": این كه "نعبد" می گوییم و نه "اعبد" و این كه "نستعین" می گوییم و نه "استعین"، به عبارت دیگر این كه می گوییم "می پرستیم" و نه "می پرستم" و می گوییم "كمك می جوییم" و نه "كمك می جویم"، یعنی ضمیر جمع به كار رفته و نه ضمیر متكلم وحده، به این دلیل است كه به ما بیاموزد، در اسلام، جمع مقدم بر فرد است.(2)
این مطلب، یعنی وجود ضمایر جمع و تكرار"ما بودن" و نه "من بودن" در جای جای نماز عمومیت دارد و در اساسی ترین اذكار نماز به چشم می خورد؛ مثلا در سلام دوم نماز می گوییم:(السلام علینا و علی عباد الله الصالحین) و یا حتی در معروف ترین دعاهای مستحب در قنوت، دعا می كنیم:( ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار)
نماز نه تنها از ابتلا به اختلال اسكیزوئید پیشگیری می كند، بلكه توانایی آن را دارد كه مبتلایان به این عارضه را برای همیشه از كنج عزلت، به قلب جامعه بكشاند.
پی نوشت ها:
(1) مطالب علمی این مقاله از ترجمه فارسی كاپلان ـ سادوك جلد سوم صفحات 275- 278 گرفته شده است.
(2) بهره وری در آموزش های نماز، صفحه 162
نویسنده : دكتر مجید ملك محمدی - تبیان
:: ادامه مطلب
بر اساس تازهترین پژوهشهای علمی، سجده کردن انسان را از بیماریهای روحی، جسمی و همچنین سرطان حفظ میکند.
سجده کردن در نماز
به گزارش شیعه نیوز به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، پروفسور محمد ضیاءالدین حامد از اساتید علوم بیولوژیک و از مسوولان پژوهشگاه مرکز تکنولوژی قاهره با اعلام این خبر اظهار داشت: در قرن حاضر که انسان از هر جهت در معرض الکترومغناطیسها قرار دارد و همچنین نیاز انسان به تخلیه اشعههای زائد وجود دارد، دریافتیم که تخلیه این اشعهها از طریق سجده کردن صورت میگیرد.
وی ادامه داد: بر اساس یافتههای موجود، هر اندازه که محور طولی انسان کاهش یابد، میزان در معرض اشعههای الکترومغناطیسی قرار گرفتن او نیز کم میشود.
در زمان سجده کردن هم محور طولی انسان و هم به دنبال آن میزان تاثیرگذاری الکتریسیتهها کم میشود و سپس عمل تخلیه از طریق تماس پیشانی با زمین صورت میگیرد، البته در زمان سجده به دلیل آنکه دیگر نقاط بدن هم با زمین ارتباط مییابند، عمل تخلیه آسان تر انجام میشود و انسان از بیماریهای روحی، جسمی و حتی سرطان در امان میماند.
وی افزود: شیوه درست تخلیه الکتریسیتهی بدن به همان شیوهای است که انسان در زمان نماز گزاردن دارد و به سوی مکه نماز میخواند، چرا که این حالت بهترین حالت است و شخص احساس آرامش و راحتی بیشتری خواهد داشت.
منبع : ایسنا
:: ادامه مطلب
این پاورپوینت شامل :
- میدان مغناطیسی بدن و رابطه جالب آن با نماز!
- نماز و بارهای الکتریکی !!
- رفع سردرد و احساس ناراحتی!!!
- رفع تنبلی در کار !!!!
منبع : پایگاه اینترنتی نماز
:: ادامه مطلب
آنگونه که از تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین پیداست، به طور شگفت انگیزی اگر انسان در هر نقطه ای از زمین رو به قبله بایستد، میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق می گردد و در مدتی که در نماز است میدان بدنش منظم می شود.
نماز وبارهای الکتریکی:
همان طور که قبلا اشاره شد، بارهای زائدی که در اثر تحریکات الکتریکی اعصاب به وجود می آیند هم شبیه میدان بدن بر امواج مغزی اثر سوء دارند. این اثرات در نواحی که اعصاب در آن تحرک بیشتری دارند، خطرات جدیتری ایجاد می کنند. و باید هر چه سریعتر از آن نواحی دور شوند.
به طرز حیرت آوری می بینیم که این نواحی، دقیقا نواحی هستند که در وضو شسته می شوند( سر، دست، مچ پا به پایین) و بنابر تحقیقات صورت گرفته، بهترین راه دفع این بارهای زائد، استفاده از یک ماده رساناست. سریعترین و ارزانترین و بی ضررترین ماده برای این کار، آب است.
جالب این جاست که آب هر چه خالص تر باشد، سریعتر بارهای ساکن را از بدن ما به اطراف گسیل می دهد و هیچ مایعی مثل آب خالصی که در وضو به انسانها سفارش شده این اثر را ندارد.
نماز و امواج مغزی:
با دفع بارهای زائد بدن در وضو، امواج مغزی در ایده آل ترین حالت قرار می گیرند. علاوه بر آن حالت تمرکزی که در هنگام نماز در انسان به وجود می آید، تشعشع امواج آنها را به اندازه قابل توجهی بالا می برد و توانایی مغز را در تولید این امواج بالا می برد.
حالات نماز
۱- ایستادن در نماز:
ایستادن در نماز، باعث تقویت حالت تعادلی بدن شده و قسمت مرکزی مخچه که محل کنترل اعمال و حرکات ارادی است را تقویت می کند. این عمل باعث می شود تا فرد با صرف کمترین نیرو و انرژی به انجام صحیح حرکات بعدی بپردازد.
نماز قسمت فوقانی بدن را پرورش داده و ستون مهره ها را تقویت کرده و آن را در حالت مستقسم نگاه می دارد.
وقتی چشمها در حالت نماز ثابت می ماند، جریان فکر هم خود به خود آرام شده و در نتیجه تمرکز فکر افزایش می یابد. ثابت ماندن چشم باعث بهبود ضعف و نواقصی چون نزدیک بینی می شود و به لحاظ روانی باعث افزایش مقاومت عصبی فرد شده و بی خوابی و افکار نا آرام را از انسان دور می کند.
۲- رکوع در نماز:
تقویت ماهیچه های شکم، حفظ سلامت دستگاه گوارش و رفع یبویت مزمن، سوء هاضمه و بی اشتهایی از خواص رکوع در نماز است.
کارشناسان می گویند در حالت رکوع ماهیچه های اطراف ستون مهره ها منبسط می شود که در تعادل و آرام کردن سمپاتیک موثر است.
مدت زمان خواندن ذکر رکوع نیز باعث تقویت عظلات صورت، گردن، ساق پا و رانها می شود و به این ترتیب به جریان خون در قسمتهای مختلف بدن سرعت می بخشد.
تنظیم متابولیسم بدن، فراهم نمودن زمینه از بین رفتن اکثر بیماریها از بدن، کمک به افزایش حالت استواری و استحکام مغز از دیگر خواص رکوع در نماز است.
۳- سجده در نماز:
سجده، ستون مهره های بدن را تقویت کرده و درد های سیاتیک را آرام می کند.
سجده علاوه بر از بین بردن یبوست و سوء هاضمه، پرده دیافراگم را تقویت کرده و به دفع مواد زاید بدن به دلیل فشرده شدن منطقه شکمی کمک می کند.
سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده،که این امر با تغذیه غدد باعث حفظ شادابی، زیبایی و طزاوت پوست می شود.
حالات سجده به واسطه باز کردن مهره ها از یکدیگر، باعث کشیده شدن اعصابیکه قسمتهای مختلف بدن را به مغز وصل می کند شده و این اعصاب را در یک حالت تعادلی قرار می دهد که این امر برای سلامت انسان بسیار حائز اهمیت است.
اگر فاصله مهر از نمازگزار به اندازه حدودا یک وجب جلوتر از حالت معمولی باشد، کشش بیشتری در کمر حس می شود که باعث مداوای کسانی که دیسک و یا ناراحتی کمر دارند می شود. و اگر کسی که سالم است این کار را انجام دهد، هیچ گاه دچار دیسک و ناراحتی کمر نمی شود.
سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد.
سجده قدرت درک و فهم را زیاد می کند. دلیلش این است که در سجده به پیشانی ما فشار می آید و باعث می شود که کاملا روی پیشانی متمرکز شویم ( اگر در این حالت به نوک بینی مان نگاه کنیم، خود به خود به پیشانی فشار می آید )
و این امر اگر با دقت و تمرکز زیاد صورت گیرد، بعد از مدت طولانی سبب بیداری چشم بصیرت شخص می گردد.
در علوم ماوراءالطبیعه به این چشم، چشم سوم گویند که بین دو ابرو و چشم واقع شده است. در علوم یوگا نیز به چاکرای “آجنا” معروف است.
هدف یک یوگی مشتعل کردن انرژی روحانی در چاکراها بلاخص چاکرای آجناست. که بتواند بدون دو چشم طبیعی ببیند.
امروز حتی پزشکان روانشناس نیز مبلغان متجدد دین شدهاند و گرویدن به دین را توصیه مینمایند. یکی از فواید ظاهری نماز و سجدههای مستحبی و طولانی در نماز شب
پیشگیری از بروز بیماری آرتروز است، زیرا حرکات فیزیکی ویژهیی را انجام میدهد، در نماز نافلهی شب چون فرد در دل شب از خواب بیدار میشود و سد استراحت طولانی را در بستر نرم و راحت میشکند و حرکات فیزیکی نماز را انجام میدهد، جلوی ابتلاء به آرتروز گردن و کمر را میگیرد.
در سجدههای مستحبی طولانی به دلیل اینکه دستها از آرنج تا کف دست روی زمین قرار میگیرد و شکم به سمت پایین کشیده میشود و پیشانی و گونهها در چند جهت روی مهر یا زمین قرار میگیرد، شرایطی ایجاد میشود تا از بروز آرتروز مهرههای گردن و کمر جلوگیری گردد.
از طرفی وقتی پیشانی به مدت طولانی روی مهر یا روی زمین قرار گیرد بدن حالتی پیدا میکند که بارو رسپتورهای (Baroreceptor) جدار آئورت و جدار عروق کاروتید گردن در اثر برخورد ستون خون تحریک شده و ازطریق ایجاد سیگنالهای عصبی مانع افزایش فشارخون در فرد نمازگزار میشود، از سوی دیگر در سجدههای مستحبی طولانی، اگر در قوس شریان آئورت کلسیم به تازگی رسوب کرده باشد، آن را از جا میکند ومانع آهکی شدن یا کلسیفیهشدن (Calcifie) جدار قوس آئورت میشود.
از نظر مذهبی در تمام کتابهای دعا و نیایش اشاره شده که هنگام دعا کف دستها باید به طرف آسمان باشد و علت علمی آن را ذکر نکردهاند، استادان مانیوتیزم علاوه بر اعتقاد شخصی، خودشان اینطور آموزشی میدهند که همیشه سیالهی عصبی از نوک انگشتان و کف دستها خارج میشود وآموزش میدهند
که هنگام هر نوع معالجه یا رفع هر گونه دردی باید کف دست را بر موضع دردناک گذاشت.
وقتی کف دستها به طرف آسمان قرار میگیرد مقداری از مانتیزورهای موجود در هوا و فضا از کف دستها جذب بدن میشود و به عکس چنانچه کف دست به طرف زمین باشد معتقد هستند که مقداری از مغناطیس شخص از بدن خارج شده و جذب زمین میشود.
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2894276
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396