
ابو حمزه ثمالی از یكی از امامین همامین ، امام محمّد باقر یا امام جعفر صادق عیهما السّلام ، روایت كرده است كه : امیرالمؤ منین علیه السّلام روزی خطاب به اصحاب خود فرمود: كدامیك از آیات كلام اللّه مجید نزد شما امیدوار كننده ترین آیات است ؟
بعضی گفتند آیه : «إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَكَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن یَشَاء وَمَن یُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا»( النساء آیه 48) همانا خداوند مشرك را نمی آمرزد و می آمرزد پایین تر از شرك را برای كسی كه بخواهد... حضرت فرمود: نیكو آیه ای است ، اما امیدوار كننده ترین آیات برای غفران و آمرزش معاصی نیست .
عده ای دیگر گفتند آیه : «وَمَن یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللّهَ یَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَّحِیمًا »(النساء 110 ).
و كسی كه به كاری زشت بپردازد یا ستم بر خویشتن كند و سپس از خدا آمرزش خواهد، بیابد خداوند را آمرزنده مهربان .
حضرت فرمود: نیكو آیه ای است ، امّا آیه مورد نظر نیست .
بعضی دیگر گفتند آیه «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»( الزمر 53)
بگو ای بندگانم كه با گناه به نفس خود اسراف می ورزید. از رحمت خدا ماءیوس نباشید، چون خداوند جمیع گناهان را می آمرزد.... حضرت فرمود: نیكو آیه ای است ، امّا آیه مورد نظر نیست .
بعضی دیگر گفتند آیه : «وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ یُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»( آل عمران 135)
تقواپیشگان آنهایند كه هر گاه كار ناشایستی از ایشان سر زند یا ظلمی به خویش كنند، خدا را به یاد آورند و از گناه خود استغفار نمایند... حضرت فرمود: نیكو آیه ای است، اما آیه مورد نظر نیست. آیا آیه دیگری نمی دانید كه به نظر شما امیدوار كننده ترین آیات قرآن باشد؟
اصحاب عرض كردند: نه امیرالمؤ منین، به خدا سوگند چیزی در نزد ما نیست كه بخوانیم.
امام فرمود: از حبیبم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم كه فرمود: امیدوار كننده ترین آیه در قرآن این آیه شریفه است : «وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّـیِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِینَ»(هود 114 ) و بپای دار نماز را هر دو سر روز و پاره هایی از شب ... سپس پیامبر ـصلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: یا علی ، به خدایی كه مرا بشیر و نذیر قرار داد و مبعوث به رسالت گردانید، اگر یكی از شما به وضو قیام كند، گناهان و معاصی او از اعضای بدنش فرو می ریزد تا وقتی كه با صورت و قلب خود متوجّه قبله شود، از قبله و نمازش بر نگردد مگر آنكه جمیع گناهان او بریزد و هیچ گناهی بر صحیفه عملش باقی نماند همچون روزی كه از مادر متولد شده باشد و هرگاه ما بین دو نماز گناهی از او صادر شده باشد با خواندن نماز آمرزیده شود و از گناهان پاك گردد.
آنگاه پیامبر نمازهای پنجگانه را كه موجب آمرزش هستند، شماره كرد و فرمود: یا علی ، بدان كه منزلت نمازهای پنجگانه برای امّت من مانند نهری است كه بر در خانه یكی از شما باشد. اگر شخصی بدنش چركین باشد و هر روز پنج بار در آن نهر شستشو كند آیا چیزی از آن چركها باقی خواهد ماند؟ سوگند به خدا، نمازهای پنجگانه برای امّتم چنین است كه تمام گناهانشان را پاك می كند و تیرگی قلبشان را می برد.1

بركت
صدای اذان به گوش می رسید. كسبه ی بازار یكی یكی مغازه هایشان را می بستند و به سوی مسجد میرفتند . نزدیكیهای مسجد، چند نفر دور فروشندهای را گرفته بودند و سروصدای زیادی به راه انداخته بودند . مردی با التماس می گفت: « مهلت بده، سعد! پولش را میدهم ، من خوش حسابم». و سعد در حالی كه عبای خودش را از تن بیرون می آورد، می گفت: نه ! نه! همین الان پولش را میخواهم.»
مرد دیگری كه در آن گرما حسابی كلافه شده بود، گفت: « بالاخره بیست درهم به من قرض می دهی یا نه؟». وسعد بی آن كه توجهی به او كند، در حال زیر و رو كردن اجناس و حساب و كتاب خودش بود. مردم یكی یكی از كنار سعد می گذشتند و وارد مسجد میشدند و سعد بی توجه به آنها ، مشغول كار خودش بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله) كه برای نماز به مسجد می رفت، وقتی سعد را در آن حال دید، گفت:« مگر مثل هر روز به نماز جماعت نمیآیی؟» . سعد رو به پیامبر (صلی الله علیه و آله) كرد و گفت: « نمی توانم بیایم، آخر كاسبی را چه كار كنم؟ از كسانی پول طلب دارم، باید بمانم تا قرضهایم را وصول كنم.»
نماز شروع شد و سعد هم چنان فریاد میزد:« جنس های اعلا بشتابید! تمام شد!». پیامبر بعد از نماز از مسجد بیرون آمد و به سوی سعد رفت و گفت: « ببینم سعد! آن دو درهمی را كه از من قرض گرفته بودی یادت هست؟».
- مگر می شود یادم برود، خوب یادم هست كه آن روز، آهی در بساط نداشتم و آن را از شما قرض گرفتم.»
- حالا آن دو درهم را می خواهم.
- دو درهم! بگویی صد درهم ، تقدیم می كنم!
- نه ! نه! همان را بده.
و سعد در حالی كه دستی بر انگشترهای گران قیمتش میكشید، نگاهی به پیامبر كرد و گفت: « چشم، همان دو درهم را تقدیم میكنم».
دست در جیبش كرد و دو درهم درآورد و در دستان پیامبر گذاشت. پیامبر به سوی خانه برگشت. سعد دور شدن پیامبر را نگاه كرد و گفت: « من را بگو كه روزی به خاطر دو درهم ناقابل، به پیامبر (صلی الله علیه و آله) رو انداختم. آن هم جلوی یاران و دوستانش». و پوزخندی زد و مشغول به كار شد.
صف جماعت بسته شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) به نماز ایستاد. سعد، خودش را میان جمعیت جا كرد و تكبیر نمازش را بست . نماز تمام شد. صدای صلوات جمعیت به گوش میرسید. مردی كه كنار سعد نشسته بود، رو به او كرد و گفت: « چند وقتی بود كه به نماز نمی آمدی؟».
سعد آهی كشید و گفت: « مشغول كار و كاسبی بودم». مرد دیگر كه سمت دیگری نشسته بود، گفت: « چه شد سعد؟ با آن همه هیاهو و سروصدا، یكباره ساكت شدی؟». سعد كه گویی با خودش حرف می زد، گفت: « نمی بینی به چه روزی افتادهام . بركت از كسب و كارم رفت. دیگر هیچ ندارم». سعد دیگر ادامه نداد و به نقطهای دور خیره شد. مردم یكی یكی از مسجد خارج میشدند. نگاه پیامبرصلی الله علیه و آله به سعد افتاد كه به آرامی مشغول دعا و نماز بود. لبخند رضایت بر چهره ی پیامبر نقش بست. گویی در دلش می گفت: حالا این همان سعد خودمان است . مردی مؤمن و دیندار از اهالی صفه، همان سعدی كه نماز جماعتش هیچ گاه ترك نمیشود و این گونه، خدا بیشتر دوستش دارد.
گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی
منابع:
1- چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران / یدالله بهتاش
2-كافی ، جلد 5 باب النوادر، ص 312 و 313 ، ح 38.
3- ماهنامه ی دیدار آشنا ، مهر 1385 ، شماره ی 73 ، ص 30/ شهره شیخ حسنی
:: ادامه مطلب

چرا شیعیان نمازهای پنجگانه را در سه وقت میخوانند؟
مسأله «جمع بین الصلاتین» از مسائل مهم فقهی و حساس است كه اخیراً از طرف دانشمندان محقق شیعه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛ زیرا برخی تصور میكنند كه جمع بین دو نماز نوعی خواندن نماز در غیر وقت شرعی است، برای روشن شدن موضوع ابتدا نكاتی را یادآور میشویم:1
1. همه گروههای اسلامی در این مسأله اتفاق نظر دارند كه در «عرفات» میتوان هر دو نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر، با هم و بدون فاصله ادا كرد، و در «مزدلفه» نیز جایز است نماز مغرب و عشا را در وقت عشا بجا آورد.
2. حنفیها میگویند: جمع بین نماز ظهر و عصر در یك وقت، و نماز مغرب و عشا در یك وقت، تنها در همان دو مورد «عرفه» و «مزدلفه» جایز است و در سایر موارد، جایز نیست.
3. حنبلیها، مالكیها و شافعیها میگویند: جمع بین نماز ظهر و عصر و یا جمع میان نماز مغرب و عشا در یك وقت خاص، علاوه بر دو مورد یاد شده، در حال سفر نیز جایز است. برخی از این گروهها، با هم خواندن دو نماز را در موارد اضطراری; مانند زمانی كه باران ببارد و یا نمازگزار بیمار یا در هراس از دشمن باشد، جایز میدانند.2
4. شیعه بر آن است كه هر یك از نمازهای ظهر و عصر و نمازهای مغرب و عشا، یك «وقت خاص» دارند و یك «وقت مشترك»;
الف. وقت خاص نماز ظهر، از آغاز ظهر شرعی(وقت زوال) است تا مقدار زمانی كه چهار ركعت نماز خوانده میشود، در این مدّت محدود، تنها نماز ظهر را میتوان بجا آورد.
ب. وقت خاصّ نماز عصر، زمانی است كه از آن لحظه تا وقت غروب، تنها به اندازه مدّت خواندن نماز عصر، فرصت باشد.
ج. وقت مشترك بین دو نماز ظهر و عصر، از انتهای وقت خاص نماز ظهر، تا ابتدای وقت خاص نماز عصر است.
سخن شیعه آن است كه در تمام این وقت مشترك، میتوان نماز ظهر و عصر را با هم و بدون فاصله خواند.
اهل سنت به خاطر دیدگاه خاصی كه در تقسیم وقت (از زوال تا غروب) دارند، هیچگاه به وقت مشترك میان ظهر و عصر مثلاً قائل نیستند، زیرا معتقدند كه از اوّل زوال تا سایه شاخص به اندازه آن گردد، وقت مختص نماز ظهر است و نمیتوان نماز عصر را در این وقت به جا آورد، از آن به بعد وقت نماز عصر آغاز میگردد تا غروب، و مختص به آن میباشد با چنین دیدگاهی هرگز نمیتوان بین دو نماز جمع كرد، زیرا لازمه آن این است كه انجام یكی از آن در غیر وقت خود باشد.
شیعیان معتقدند كه این تقسیمبندی، مربوط به وقت فضیلت هر دو نماز است، نه وقت اجزاء، یعنی بهتر است نماز عصر را موقعی خواند كه سایه شاخص به اندازه آن باشد، ولی اگر كسی قبل از آن هم بخواند مجزی است، دقت فرمایید.
از طرف دیگر روایات زیادی حاكی است كه رسول خدا، در سفر و احیاناً در حضر بدون كوچكترین عذر، میان دو نماز جمع نموده است و آنان برای حفظ دیدگاه خود در تقسیم وقت ناچار شدند كه این روایات را به نحو بسیار بعید از واقع توجیه كنند، به تفسیر این روایات از دیدگاه شیعیان و اهل سنت توجه كنید:

الف. شیعه بر آن است كه بر مبنای این روایات، پس از اتمام نماز ظهر، میتوان نماز عصر را بجا آورد و همچنین پس از خواندن نماز مغرب، میتوان نماز عشا را ادا نمود و این مسأله به زمان یا مكان یا شرایط خاصّی بستگی ندارد، بلكه در همه جا و همه وقت، جایز است.
ب. دیگران به خاطر نفی وقت مشترك و منحصر كردن وقت به وقت اجزاء میگویند: مقصود روایت این است كه نماز ظهر، در آخر وقت آن، و نماز عصر در اوّل وقت آن بجا آورده شود .
دقت در فلسفه جمع بین دو نماز، بیپایگی این تفسیر را روشن میسازد، زیرا علت تجویز جمع بین الصلاتین، ایجاد سهولت بر امت اسلامی است كه بتوانند در تمام حالات هر دو نماز ظهر و عصر را ـ مثلاً ـ در یك زمان بخوانند و این در صورتی تحقق پیدا میكند كه جز به مقدار چهار ركعت از اوّل و چهار ركعت از آخر، بقیه زمانها «وقت مشترك» هر دو نماز باشد.
امّا اگر جمع بین دو نماز را مطابق با نظر اهل سنت تفسیر كنیم و بگوییم پیامبر (ص) ظهر را در وقتی بجا آورد كه با پایان آن، سایه شاخص به اندازه خود آن شود و سپس بلافاصله نماز عصر را بخواند، در این صورت به جای تسهیل، كار را مشكل و پیچیدهتر كردهایم، زیرا شناخت اول وقت و آخر آن در تمام اعصار، خصوصاً در مناطقی كه ابزار و ادوات دقیق موجود نباشد، بسیار كار مشكلی است.
نویسنده : حضرت آیت الله سبحانی
مهدی سیف جمالی، گروه دین و اندیشه تبیان
[1] . درباره جمع بین صلاتین رسالههای ارزندهای نوشته شده است ، مانند: رسائل فقهیه نگارش علامه شرف الدین عاملی، و الجمع بین الصلاتین، نگارش نجم الدین عسكری، و الانصاف فی مسائِلَ دامَ فیها الخلاف، از این قلم.
آنچه در اینجا میخوانید عصارهای از تحقیقات گذشتگان، به قلم آقای سید رضا حسینینسب در كتاب «شیعه پاسخ میدهد»، است.
[2] . با اقتباس از:«الفقه علی المذاهب الأربعه»، كتاب الصلاة، الجمع بین الصلاتین تقدیماً وتأخیراً.
:: ادامه مطلب

هر انسان مؤمنی از زمانی که به تکلیف می رسد تا زمانی که می خواهد از این دنیای فانی رخت بر بندد و به عالم باقی سفر نماید، از طرف خداوند حکیم موظّف به انجام تکالیفی شده، که در بین این تکالیف هیچ تکلیفی از نظر ارزش، به اهمیت نماز نمی رسد. در حقیقت به جرأت می توان گفت: گل سرسبد تمام واجبات، نماز است و هیچ واجبی جای نماز را نمی-گیرد. تا جایی که پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت امام باقر (علیه السلام) در مورد آن می فرماید:
(الصلاةُ عمود الدین)1؛ نماز ستون دین است.
یعنی خیمه دین ما بر ستون نماز، بر پا شده به گونه ای که اگر نماز نخوانیم خیمه دین ما به زمین می خوابد.
بنابراین. نماز از مهمترین واجبات و عبادات است، و هیچ فریضه ای در فضیلت و ارزش با آن برابری نمی کند. گرچه عبادت فقط مخصوص نماز نیست و چندین عبادت دیگر نیز وجود دارد که هر مؤمن خداجویی باید علاوه بر نماز، آنها را نیز بجای آورد؛ عباداتی چون: زکات، حج، خمس، جهاد، روزه، امر به معروف، نهی از منکر و ... که هر کدام از این دستورات نورانی، نقش سازنده و تربیتی مهّمی بر انسان دارند. ولی در این میان، نقش نماز، بسیار سازنده تر از همه آنهاست، در واقع نماز چون خورشید فروزانی است که با نور خیره کننده خود، گوی سبقت را از سایر واجبات ربوده است.
ممکن است در ذهن هر بیدار دلی و صاحب عقل و اندیشه ای این پرسش مطرح شود که راستی چرا در دین اسلام، بر این فرضیه الهی این قدر تأکید شده است؟ مگر در نماز چه خاصیّتی نهفته است که ما را به انجام آن دستور داده اند؟!
با مراجعه به آیات نورانی کلام الله مجید و روایات گهر بار معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) می توان پاسخ این پرسش را یافت. ما در ادامه به برجسته ترین اثر نماز که برگرفته از آیات قرآن و روایات معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) است، اشاره می کنیم:
آرامش بخش دلها
برجسته ترین اثر نماز، رسیدن به آرامش روحی و روانی است. زیرا نماز موجب زنده شدن یاد خدا در دل هاست. یاد خدا ریشه تمام خوبی ها و زیبایی هاست. یاد خدا گنجینه ای است در دل ها عاشق، که شیرین ترین، میوه آن، آرامش دلهای ناآرام و پرتلاطمی است که در دریای غم و غصه فرو رفته و در پی نجاتند.
خداوند مهربان پرده از روی این حقیقت برداشته و با صراحت اعلام می دارد «الا بذکر الله تطمئن القلوب.»2 آگاه باشید، یاد خدا مایه آرامش دلها است.
نماز باطن و ضمیر ما را آرام میکند و قلب دردناک ما را شفاء می بخشد پس به صراحت می توان گفت: نماز عامل سازنده ای است که مقاومت و ایستادگی آدمی را در فراز و نشیب زندگی حفظ میکند بلکه بالاتر آن را به طور شگفت آوری افزایش می بخشد که نماز گزار در سایه این مقاومت، در مقابل هر خیر و شری و هر مصیبت و بلایی، ایستادگی نموده و تحمل خود را حفظ و به هر بادی نمی لغزد.
انسان در امواج زندگی و در کشاکش رنجها و بلاها، دچار خستگی روحی فراوان می شود و لذا به تکیه گاهی نیازمند است که به آن پناه برده و درون پر اضطراب خود را بدان آرامش بخشد و این تکیه گاه، جز ذکر خدا و نماز که زیباترین نماد ذکر خداست چیز دیگری نمی تواند باشد. نماز باطن و ضمیر ما را آرام میکند و قلب دردناک ما را شفاء می بخشد پس به صراحت می توان گفت: نماز عامل سازنده ای است که مقاومت و ایستادگی آدمی را در فراز و نشیب زندگی حفظ میکند بلکه بالاتر آن را به طور شگفت آوری افزایش می بخشد که نماز گزار در سایه این مقاومت، در مقابل هر خیر و شری و هر مصیبت و بلایی، ایستادگی نموده و تحمل خود را حفظ و به هر بادی نمی لغزد.

خداوند بی همتا در این باره می فرماید: «اِنّ الانسانَ خلق هلوعاً الا المصلین* الذین هم علی صلاتهم دائمون.» 3
همانا انسان حریص آفریده شده است؛ وقتی شری به او برسد فریاد می کشد و جزع می کند و هرگاه خیر و نعمتی به او برسد، بخل می ورزد، مگر نمازگزاران که آنها افرادی هستند که بر نماز خویش مداومت می کنند.
نماز خواندن موجب افزایش اعتماد به نفس می شود زیرا وقتی آدمی با خدا سخن می گوید، و از او یاری می جوید، خداوند مهربان به دنبال این یاری جویی به انسان مدد می رساند – زیرا خود فرموده (ادعونی استجب لکم)4 مرا بخوانید تا استجابت کنم برای شما – وقتی مدد الهی به انسان رسید، توان بیشتری در خود احساس می کند و این توان ناشی از توکلّی است که مؤمن در نماز به خدا پیدا کرده است و در حقیقت خود را مانند قطره ای می بیند که با دریا پیوند خورده است.
قطره دریاست اگر با دریاست ورنه او قطره و دریا، دریاست
بنابراین می توان گفت: نماز نقش مددرسانی دارد، آن هم از ناحیه قدرتی بی همتا که عجز و ناتوانی، هرگز در او راه ندارد.
خداوند بی نیاز در کلام نورانی خود، سخن ما را تصدیق نموده و با صراحت اعلام می دارد «واستعینوا بالصبر و الصلاة.» 5 از صبر و نماز کمک بجویید.
انسان برخوردار از امدادهای الهی، فردی توانا و موفّق و دارای نشاطی مثال زدنی در عرصه زندگی است، که چون کوهی استوار در مقابل طوفان بلا، گرفتاری و مصیبت ایستادگی می کند.
مقربان درگان الهی، که قلب و جان خود را به سرچشمه فیض و رحمت خدا گره زده اند و لیاقت دوستی با خدا را پیدا کرده اند، در فراز و نشیب های زندگی، وقتی دچار غم و اندوهی می شدند، با عشق و علاقه ای بی بدلیل که ناشی از ایمانی قلبی به خداوند بی همتاست، به نماز پناه می بردند.
در روایتی آمده که: پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) هرگاه، غم و غصه ای، به سراغش می آمد، نماز می خواند. (و با نماز، غم و اندوه را، از روح و روان خود می زدایید.)
البته ناگفته نماند، هر نمازی آرامش بخش نیست، نمازی این اثر معجزه آسا را دارد که در آن، دل با زبان همراه گشته و انسان به هنگام نماز، با تمام وجود، خود را در محضر خداوند متعال ببیند و تمام توجه و حواس خود را به سوی آن قدرت بی همتا متمرکز نماید.
نماز خواندن موجب افزایش اعتماد به نفس می شود زیرا وقتی آدمی با خدا سخن می گوید، و از او یاری می جوید، خداوند مهربان به دنبال این یاری جویی به انسان مدد می رساند – زیرا خود فرموده (ادعونی استجب لکم)4 مرا بخوانید تا استجابت کنم برای شما – وقتی مدد الهی به انسان رسید، توان بیشتری در خود احساس می کند و این توان ناشی از توکلّی است که مؤمن در نماز به خدا پیدا کرده است و در حقیقت خود را مانند قطره ای می بیند که با دریا پیوند خورده است.
آرامش امام خمینی (ره) در سایه نماز
در دوران معاصر، یکی از برجسته ترین اندیشمندان دنیای اسلام، بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی (قدس سره) است. به جرأت می توان گفت: او شخصیّت کم نظیری است که بعد از پیشوایان معصوم ما (صلوات الله علیهم اجمعین) دنیا چنین شخصیتی به خود ندیده است. یکی از ویژگی های مثال زدنی این مرد بزرگ الهی، آرامش روحی و روانی اوست. هر انسان بیدار دل و صاحب عقل و اندیشه ای به این موضوع معترف است. آرامشی که در حضرت امام (قدس سره) وجود داشت، در میان اندیشمندان اسلامی، کم نظیر بود.

شاید در ذهن شما این پرسش مطرح باشد که ایشان این آرامش را از چه راهی کسب نموده بود؟! چه داروی شفابخشی این گنج الهی را به او بخشیده بود؟!
با تأمل در سیره رفتاری و عملی حضرت امام می یابیم که وی این آرامش را از طریق ذکر و یاد خدا و نماز که مصداق برجسته ذکر خداست بدست آورده بود. او در زندگی برای هیچ کاری به اندازه نماز اهمیت قائل نبود. نماز در زندگی وی، در رأس تمام امور بود، به گونه ای که هیچ کاری را حاضر نبود با نماز معاوضه نماید. ما در ادامه به خاطره ای از نماز با صفای این ابر مرد تاریخ می پردازیم:
نماز شب در تب 42 درجه
وقتی حضرت امام (ره) در نجف اشرف، تشریف داشتند، شخصی به ملاقات ایشان می رود و در طی این ملاقات، ماجرایی شگفت انگیز را مشاهده می کند که آن را برای سیّد علی اکبر محتشمی چنین نقل می کند: «برنامه همیشگی امام (ره) در نجف این بود که دو ساعت و نیم بعد از مغرب به بیرونی منزل تشریف می آوردند، تا کسانی که به زیارت ایشان می آمدند بتوانند به خدمتشان برسند. و بعد از این برنامه به حرم مطهر امیرالمؤمنین (علیه السلام) می رفتند. شبی حضرت امام (ره) به تب شدید مبتلا شدند، هرچه تلاش کردند تا دکتری را پیدا کنند، موفّق نشدند، تا اینکه ساعت دو و نیم شب دکتری را دیدند و از وی خواهش نمودند که حضرت امام (ره) را معاینه کند، او پذیرفت و راهی منزل امام شدیم. وقتی به منزل ایشان وارد شدیم، با خود گفتیم که حتماً آقا با وجود این کسالتی که دارد خوابیده است. ولی وقتی وارد اطاق شدیم با کمال تعجّب، مشاهد کردیم که وی نشسته و مشغول نماز شب است. صبر کردیم تا نماز ایشان تمام شود. بعد از نماز دکتر حضرت امام (ره) را معاینه کرد و معلوم شد که ایشان تب 42 درجه داشتند.»7
شگفتی این خاطره از این جهت است که کسی که دچار چنین تبی شده باشد، حتی نماز واجبش را نمی تواند بخواند تا چه رسد به نماز شب، ولی امام خمینی (ره) در اثر شدّت عشق و علاقه ای که به ذکر خدا و نماز دارد، به هنگام نماز چنان قلب و روحش به دریای محبّت خداوند پیوند می خورد که به آرامش کم نظیری دست می یابد و در سایه این آرامش، درد و رنج فراوان جسمانی را تحمل می نماید.
بنابراین انسان سراپا نیاز و درمانده، اگر می خواهد در دریای پر تلاطم غم و غصه، غرق نشود، باید در سایه ذکر و یاد خدا، به آغوش رحمت الهی پناه برده و در آن آرام بگیرد.
بزرگی هست در عالم، خدا نام که دل از یاد او می گیرد آرام
مهدی صفری – کارشناس گروه دین و اندیشه تبیان
1- وسائل الشیعه، ج 4، ص 27
2- سوره رعد، آیه 28
3- سوره معراج، آیات 18 – 22
4- سوره غافر، آیه 60
5- سوره بقره، آیه 45
6- آیات الاحکام، استرآبادی، ج 1، ص 287
7- برگرفته از کتاب عطر خوش نماز، به کوشش فرامرز شعاع حسینی
:: ادامه مطلب
دقت کردید در قرآن چند رقم نماز داریم ، بعضی از نمازها ستایش شده و بعضی از نمازها مورد توبیخ قرار گرفته.
نور چشم بودن نماز یعنی چه ؟!
حضرت رسول فرمودند : " قرة عینی فی الصلوة " نماز نور چشم من است . این سخن در مورد ما هم می تواند صدق کند .وقتی ما با کسی که دوستش داریم حرف میزنیم خیلی شاد هستیم ، ممکنه باطرف گاهی اوقات یک ساعت ایستاده حرف بزنیم اما گذشت زمان را احساس نکنیم و خسته نشویم ، فوتبالیستها چون دوست دارند گل بزنند ، اگر در زمین چمن بیفتند استخوانشان هم بشکند ، متوجه نمی شوند چون عاشق گل زدن هستند . وقتی با یک مدیرکل حرف میزنیم کلی لذت میبریم . اینکه انسان بتواند با خدای خودش حرف بزند واقعاً لذت دارد . افرادی که نماز نمیخوانند توجه ندارند که چه چیزی را از دست میدهند. واقعاً اگر با خدا حرف نزنیم با کی حرف بزنیم ؟ با کاسب محل و جگرفروش و نانوا و قصاب و زن و بچه و همسر و دوست و کارگر و کارمند و. . . از حرف زدن با اینها خسته نمیشویم ، اما تا میگویند نماز بخوان ، " وَإِنَّهَا لَكَبِیرَةٌ "[1] نماز سنگین است ، سه ساعت می نشینیم فوتبال ببینیم که مثلا این توپ کجا رفت یا چندین ساعت می نشینیم و برنامه ای را می بینیم که کی با کی دعوا کرد ، فلانی در طول یک سال چه قدر پول گرفته ولی پنج دقیقه که میخواهیم نماز بخوانیم خسته میشویم . پیغمبر فرمود : نماز نور چشم من است ، یعنی لذت میبرم . حتی از حضرت رسول حدیث داریم که می فرمایند : گرسنه غذا میخواهد ، تشنه آب میخواهد ، گرسنه و تشنه از آب و غذا سیر میشود ولی من از نماز سیر نمیشوم .
نماز، مایه آرامش روحی مؤمنان
دقت کردید خیلی وقت ها وقتی نماز می خوانیم میگوییم نمازم را خواندم راحت شدم . ولی پیغمبر ما ، کسی که باید الگوی ماباشد ، هر گاه بر ایشان فشار و سختی ای وارد می شد ، خطاب به نماز می فرمودند : راحتم کن ! پیغمبر با نماز راحت میشود ، ما از نماز راحت می شویم . وقتی بر ایشان فشار میآمد ، میگفت بلال اذان بگو تا بلکه مرا جای دیگر ببری ، تا وقتی گفتی الله اکبر، او بزرگ است ، بزرگتر از همه غصهها و دنیا و پولها و پستها و مقامها و نوشتنیها و گفتنیها و فکر کردنیها ، من آرام گیرم .
پیغمبر به قدری میایستاد نماز میخواند که پاهایش ورم کرده بود ، آیه نازل شد ، یک سوره داریم به نام سوره طه ، " طه " یعنی پیغمبر ، " مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى " [2] ما قرآن را نفرستادیم که تو اینطور عبادت کنی ، کمتر عبادت کن یک خورده به خودت استراحت بده . دو تا سوره در قرآن است ، یکی " یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ "[3] ، یکی سوره " یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ " [4] معنایش هم تقریبا یکی است ، " یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ " ،" یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ " بلند شو به عبادت بپرداز ، تو چون رهبر هستی باید سحرها بیدار باشی . وقتی خدا یک نعمتی مثل کوثر به پیغمبر میدهد ، میگوید من به تو کوثر دادم ، چون به تو کوثر دادم " فَصَلِّ " شکر این کوثر این است که نماز بخوانی ، یعنی نماز بهترین تشکر از خداست . وقتی میخواهد معراج برود ، از توی خانه معراج نمی رود میآید در مسجد ، از مسجد ،خانه ای که محل نماز است معراج میرود .
آخرین كلام امام صادق(ع) :
آخرین كلام امیرالمؤمنین وقتی ضربت خورد ، فرمود : " فزت و رب الكعبه " به خدای كعبه رستگار شدم . حتی آخرین کلام همه ی پیغمبران ما هم در مورد نماز بوده ، در حدیث داریم که پیامبر (ص) فرمودند : اگر کسی نماز را سبک بشمارد ، از ما نیست . آخرین كلام امام جعفر صادق (ع) چه بود ، فرمود : فامیلها را سریع دعوت كنید هركس هست بگویید بیاید . همه جمع شدند ، چشمشان را باز كرد ، فرمود : اگر كسی نماز را سبك شمارد ، ما او را شفاعت نمیكنیم .
" لَا یَنَالُ" یعنی نایل نمیشود ، نمیرسد ، " شَفَاعَتَنَا" شفاعت ما نمیرسد ، " مَنِ اسْتَخَفَّ " كسی كه خفیف كند ، " مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ " [5] اصولاً "اسْتَخَفَّ " یعنی خفیف، خفیف یعنی سبك میشمارد . هیچ چیز را نباید سبك شمرد .
تحقیر دیگران ، شیوه ی فرعونی
اصلاً سبك كردن و تحقیر كار فرعون است . قرآن میگوید : "فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوه "[6] . یعنی فرعون افراد را سبك میشمارد . اگربه اطرافمان دقت کنیم افرادی را خواهیم دید که متأسفانه مدام در حال سبک کردن دیگران هستند . حدیث داریم اگر كسی مومنی را تحقیر كند ، احمق است .[7] گاهی اوقات می بینیم که افراد یکدیگر را با لقب های زشت و بدون هیچ احترامی یکدیگر را صدا می کنند . ما حتی حق نداریم که خودمان را تحقیر و سبک کنیم چه برسد به دیگران ! تحقیر هرکس و هرچیزی بد است چه آن چیز انسان باشد چه حیوان و... .
گروهی از جایی رد میشدند . سگی بود . هركسی یك عیبی روی سگ میگذاشت . چه سگ مردهای ! چه سگ سیاهی ! چه سگ بد بویی! همهی اینها كه با حضرت بودند یك عیبی از این سگ گفتند . حضرت عیسی طبق آن نقل فرمود كه : چه دندانهای سفیدی دارد ! یعنی فقط منفیاش را نگو ، خوب مثبتش را هم بگو .
گاهی ما آدما خودمان را عقل کل و میزان همه چیز می دانیم ومی گوییم هر چه غیر ازما ، غیر از عمل ما کاری بکند ، اشتباه است و به قول معروف دیگران را به حساب نمی آوریم .
نمونههای استخفاف نماز در قرآن
آیا قرآن راجع به استخفاف نماز آیهای دارد یا نه ؟ قرآن كلمهی " استخف " ندارد ، ولی مشابه آن را دارد . میگوید : (أَضاعُوا ) " أَضاعُوا الصَّلاة " [8] یعنی نماز را ضایع میكنند . عمل استخفاف هم در قرآن هست . پیغمبر در حال سخنرانی و خواندن خطبه بودند ، در همین حین کاروانی برای فروش جنس هایش وارد شد . همین که طبل فروش اجناس را زد ، مردم در میانه ی خطبه ی پیامبر بلند شدند و مجلس را به قصد خرید جنس ترک کردند که این آیه ی قرآن " وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً ... وَ تَرَكُوكَ قائِما " [9] بیان شده است . یعنی همین كه طبلی برای فروش به صدا درآمد ، همه بلند شدند رفتند "تَرَكُوكَ " یعنی تو را ترك كردند .
در قرآن "عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ " [10] داریم . در دو جای قرآن فرمود : اینها وقتی نماز میخوانند ، در حال كسالت نماز هستند . یعنی نمازشان با نشاط نیست . كلمهی "كُسالی " یعنی در حال کسالت ، نیز در قرآن نیز آمده است .[11]
روایت داریم كه یك كسی سجده میكرد ، حضرت رسول فرمود : "نَقَرَ كَنَقْرِ الْغُرَاب ؛ [12] مثل كلاغ به زمین نوك ز د . امام رضا(ع) فرمودند : هرچه ما میگوییم ، به ما بگویید : این حرف تو از كجای قرآن است ؟ تا ما بگوییم آنچه حدیث از ما نقل شده است ، ریشهاش در قرآن است . امام با این حدیث " شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد " در واقع می فرمایند : آن كسی كه نماز میخواند ولی نماز را سبك میشمارد ، ما شفاعت او را نمیكنیم .
نماز ، عبادت همگانی و شرط قبولی بقیه ی اعمال
همهی عبادات همگانی نیستند . حج ، پولدارها میروند . عمره پولدارها میروند . سالمها روزه میگیرند . جهاد آدمهای سالم جبهه میروند . آدمی كه دست ندارد ، پا ندارد ، چشم ندارد ، جبهه بر او واجب نیست . هركس پول دارد خمس و زكات میدهد . تمام واجبات اگری هستند اما نماز اگرندارد . نماز واجب همگانی است. باقی واجبات زمان خاصی دارد . در یك زمانهایی واجب هستند ، اما نماز شبانه روزی است . تعطیلی ندارد . نماز مثل سوزن و همهی عبادات مثل نخ هستند . اگر سوزن فرو رفت ، نخ هم میرود . سوزن ایستاد نخ هم میایستد . اگر نماز قبول شد ، باقی كارها قبول میشود . پلیس راه جلوی شما را میگیرد میگوید : گواهی نامهی رانندگی ! شما چند جور گواهینامه داری . میگی : آقا من خلبان هستم ، میگوید: در آسمانها میتوانی بروی ، روی زمین نمیتوانی بروی . گواهینامهی رانندگی ! آقا من فقیه هستم . مجتهد هستم . خبرگان هستم . می گوید فقط گواهی رانندگی ! پزشك هستم . سفیر، وكیل ، وزیر، میگوید : آقا هركس هستی باش . بنده پلیس هستم ، گواهینامهی رانندگی میخواهم . قیامت هم نماز را میپرسند .کاری ندارن که قلبت پاک بوده ، کل سال را روزه بودی ، حج رفتی ، مدرسه ساختی ، قبولی همه ی اینها وابسته به مهر قبولی نماز است .
آیا خدا به عبادت ما احتیاج دارد ؟!
چانه زنی در نماز ؛
گاهی اوقات ما در نماز هم چانه می زنیم ، چرا باید نماز بخوانیم ؟ خدابه ما نیاز دارد ؟! درجواب می گوییم : اکسیژن به ما نیاز دارد یا ما به اکسیژن ؟! آب به ما احتیاج دارد یا ما به او ؟! ماهی به ما احتیاج دارد یا ما به ماهی ؟! اگر همه ی عالم باشند یا نباشند به حالِ اکسیژن و آب و ماهی فرقی نمی کند . این ما هستیم که به خدا نیاز داریم نه خدا به ما !!
چرا عربی بخوانیم ؟
خیلی وقتا ما به یک پزشکی که با چندین سال درس خواندن به یک سری علوم دست پیدا کرده اطمینان صد در صد می کنیم و حرفش را سمعاً و طاعتاً و بدون هیچ دلیل و چرا و چه جوری ای قبول می کنیم اما وقتی به خالق و همه کاره ی وجودیمان می رسیم شروع به سؤال می کنیم . البته من نمی گویم سؤال کردن خوب نیست و نباید سؤال کرد اما باید کمی به این هم توجه کنیم که از کی و چی می پرسیم .
اسلام خواسته مسلمانها در بیست كلمه مشترك باشند . مثل اینكه الآن دنیا پذیرفته كه تمام خلبان ها در هر جای كرهی زمین بخواهند با هر فرودگاهی صحبت كنند ، باید به زبان انگلیسی باشد . یك زبان واحد در خلبانها .
چرا رو به قبله نماز میخوانیم ؟
قبله رمز استقلال ما است . چون یهودیها این طرف هستند . اگر ما این طرف بایستیم ، جزء حزب یهودیها هستیم . مسیحیها اینطرف هستند . اگر ما اینطرف بایستیم جزء حزب مسیحیها هستیم . قرآن میگوید : قبله ی شما را مستقل قرار دادم " لِئَلاَّ یَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْكُمْ حُجَّةٌ " ؛ [13] تا ناس بر شما حجتی نداشته باشند . تا یهودیها و مسیحی ها نگویند : رو به قبلهی ما هستید ، دنبالهرو ما هستید . یك قبلهای دادم مستقل باشید . بدانید جهتی که برای شما قرار دادیم ، به خاطر ابراهیم و اسماعیل و كعبه و هاجر قداست بیشتری دارد !
گاهی با چانه زدن هایمان نماز را سبک می شماریم .
تنظیم : زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان
پی نوشتها :
1- بقره / 45
2- طه / 2
3- مدثر / 1
4- مزمل / 1
5- کافی /ج3 /ص 270
6- زخرف / 54
7- کافی /ج2 /ص 351
8- مریم / 59
9- جمعه / 11
10- ماعون / 5
11- نساء / 142
12- کافی /ج3 / ص 268
13- بقره /150
:: ادامه مطلب

وَإِذَا كُنتَ فِیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاَةَ فَلْتَقُمْ طَآئِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْیَأْخُذُواْ أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلْیَكُونُواْ مِن وَرَآئِكُمْ وَلْتَأْتِ طَآئِفَةٌ أُخْرَى لَمْ یُصَلُّواْ فَلْیُصَلُّواْ مَعَكَ وَلْیَأْخُذُواْ حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِینَ كَفَرُواْ لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْكُم مَّیْلَةً وَاحِدَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَیْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَى أَن تَضَعُواْ أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُواْ حِذْرَكُمْ إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِینَ عَذَابًا مُّهِینًا
و هنگامی كه در میان آنها باشی و در میدان جنگ برای آنها نماز برپا كنی باید دستهای از آنها با تو (به نماز) برخیزند و باید سلاحهای خود را با خود برگیرند و هنگامی كه سجده كردند (و نماز را به پایان رسانیدند) باید به پشت سر شما (به میدان نبرد) بروند و آن دسته دیگر كه نماز نخواندهاند و مشغول پیكار بودهاند بیایند و با تو نماز بخوانند و باید آنها وسایل دفاعی و سلاحهای خود را با خود (در حال نماز) حمل كنند زیرا كافران دوست دارند كه شما از سلاحها و متاعهای خود غافل شوید و یك مرتبه به شما هجوم كنند. و اگر از باران ناراحت هستید و یا بیمار (و مجروح) باشید مانعی ندارد كه سلاحهای خود را بر زمین بگذارید ولی وسایل دفاعی (مانند زره و خود) را با خود بردارید. خداوند برای كافران عذاب خواركنندهای فراهم ساخته است.« نساء ، 102»
شأن نزول
هنگامی كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با عدهای از مسلمانان به عزم مكه وارد سرزمین (حدیبیه) شدند و جریان به گوش قریش رسید خالد بن ولید به سرپرستی یك گروه دویست نفری برای جلوگیری از پیروی مسلمانان به سوی مكه در كوههای نزدیك مكه مستقر شد هنگام ظهر بلال اذان گفت و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با مسلمانان نماز ظهر را به جماعت ادا كردند خالد از مشاهده این صحنه در فكر فرو رفت و به نفرات خود گفت در موقع نماز عصر كه در نظر آنها بسیار پر ارزش است و حتی از نور چشمان خود آن را گرامیتر میدارند باید از فرصت استفاده كرد و با یك حمله برق آسا و غافلگیرانه در حال نماز كار مسلمانان را یكسره ساخت در این هنگام آیه فوق نازل شد و دستور نماز خوف را كه از هر حمله غافلگیرانهای جلوگیری میكند به مسلمانان داد و این خود یكی از نكات اعجاز قرآن است كه قبل از اقدام دشمن، نقشههای آنها را نقش بر آب كرد و لذا گفته میشود خالد بن ولید با مشاهده این صحنه ایمان آورد و مسلمان شد.
در تعقیب آیات مربوط به جهاد این آیه كیفیت نماز خوف را كه به هنگام جنگ باید خوانده شود به مسلمانان تعلیم میدهد، آیه خطاب به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: هنگامی كه در میان آنها هستی و برای آنها نماز جماعت برپا میداری باید مسلمانان به دو گروه تقسیم شوند نخست عدهای با حمل اسلحه با تو به نماز بایستند.
ـ سپس هنگامی كه این گروه سجده كردند (و ركعت اول نماز آنها تمام شد، تو در جای خود توقف میكنی) و آنها با سرعت ركعت دوم را تمام نموده و به میدان نبرد باز میگردند و در برابر دشمن میایستند) و گروه دوم كه نماز نخواندهاند جای گروه اول را میگیرند و با تو نماز میگزارند. (فاذا سجدوا فلیكونوا من ورائكم و لتأت طائفة اخری لم یصلوا فلیصلوا معك).
گروه دوم نیز باید وسائل دفاعی و اسلحه را با خود داشته باشند و بر زمین نگذارند. (و لیأخذوا حذرهم و اسلحتهم).
این طرز نماز گزاردن برای این است كه دشمن شما را غافلگیر نكند زیرا دشمن همواره در كمین است كه از فرصت استفاده كند و دوست میدارد كه شما از سلاح و متاع خود غافل شوید و یك باره به شما حملهور شود.
ود الذین كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فیمیلون علیكم میلة واحدة.
ولی از آنجا كه ممكن است ضرورتهایی پیش بیاید كه حمل سلاح و وسائل دفاعی هر دو با هم به هنگام نماز مشكل باشد و یا به خاطر ضعف و بیماری و جراحاتی كه در میدان جنگ بر افراد وارد میشود حمل سلاح و وسائل دفاعی تولید زحمت كند، در پایان آیه چنین دستور میدهد:
و لا جناح علیكم ان كان بكم اذی من مطر او كنتم مرضی ان تضعوا اسلحتكم.
و گناهی بر شما نیست اگر از باران ناراحت باشید و یا بیمار شوید كه در این حال سلاح خود را بر زمین بگذارید.
ولی در هر صورت از همراه داشتن وسائل محافظتی و ایمنی (مانند زره و خود و امثال آن) غفلت نكنید و حتی در حال عذر حتماً آنها را با خود داشته باشید كه اگر احیاناً دشمن حمله كند بتوانید تا رسیدن كمك خود را حفظ كنید (و خذوا حذركم). شما این دستورات را به كار ببندید و مطمئن باشید پیروزی با شما است زیرا خداوند برای كافران مجازات خواركنندهای آماده كرده است.
ان الله اعد للكافرین عذاباً مهیناً
در اینجا به چند نكته باید توجّه داشت:

1ـ روشن است كه منظور از بودن پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در میان مسلمانان برای به پا داشتن این نماز خوف این نیست كه انجام این نماز مشروط به شخص پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ است بلكه منظور وجود امام و پیشوائی برای انجام جماعت در میان سربازان و مجاهدان است و لذا علی ـ علیه السّلام ـ و امام حسین ـ علیه السّلام ـ نیز نماز خوف به جای آوردند و حتی جمعی از فرماندهان لشكرهای اسلامی همانند حذیفه این برنامه اسلامی را به هنگام لزوم انجام دادند.
2ـ در آیه به گروه اول دستور میدهد كه اسلحه را به هنگام نماز خوف داشته باشند ولی به گروه دوم میگوید وسائل دفاعی (مانند زره) و اسلحه را هیچ كدام به زمین نگذارند.
ممكن است تفاوت این دو گروه به خاطر آن باشد كه به هنگام انجام نماز توسط دسته اول دشمن هنوز كاملاً آگاه از برنامه نیست و لذا احتمال حمله ضعیفتر است ولی در مورد دستة دوم كه دشمن متوجه انجام مراسم نماز میشود احتمال هجوم بیشتر است.
3ـ منظور از حفظ امتعه این است كه علاوه بر حفظ خویش باید مراقب وسایل دیگر جنگی و وسایل سفر و مواد غذائی و حیواناتی كه برای تغذیه همراه دارید نیز باشید.
4ـ میدانیم كه نماز جماعت در اسلام واجب نیست ولی از مستحبات فوق العاده مؤكد است و آیه فوق یكی از نشانههای زنده تأكید این برنامه اسلامی است كه حتی در میدان جنگ برای انجام آن از روش نماز خوف استفاده میشود این موضوع هم اهمیت (اصل نماز) و هم اهمیت جماعت را میرساند و مطمئناً تأثیر روانی خاصی هم در مجاهدان از نظر هماهنگی در هدف و هم در دشمنان از نظر مشاهده اهتمام مسلمانان به وظائف خود حتی در میدان جنگ دارد.
كیفیت نماز خوف:
در آیه فوق درباره كیفیت نماز خوف توضیح زیادی به چشم نمیخورد و این روش قرآن است كه كلیات را بیان كرده و شرح آن را به (سنت) واگذار میكند. طریقه نماز خوف آنچنان كه از سنت استفاده میشود این است كه نمازهای چهار ركعتی تبدیل به دو ركعت میشود گروه اول یك ركعت را با امام میخوانند و امام پس از اتمام یك ركعت توقف میكند و آن گروه یك ركعت دیگر را به تنهایی انجام میدهند و به جبهه جنگ باز میگردند سپس گروه دوم جای آنها را میگیرند و یك ركعت نماز خود را با امام و ركعت دوم را به طور فرادی انجام میدهند.
منبع: پایگاه اندیشه قم
تنظیم: شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان
:: ادامه مطلب
امام زمان سلام الله علیه فرمودند : سجدهی شکر، از لازمترین و واجبترین مستحبات الهی است ... همانا، فضیلت دعا و تسبیح پس از واجبات بر دعای بعد از نوافل، همانند فضیلت واجبات بر نوافل است. سجده، دعا و تسبیح است.

سپاس نعمتهای حقتعالی، نشان معرفت و ادب و بندگی است. در آیات و روایات، به مسئله شکرگزاری از نعمتها، بسیار سفارش شده و اینکه یاد نعمتها، محبت انسان را به خدا زیاد میکند و نعمتهای الهی را مستدام و افزون میگرداند.
گرچه شکر نعمتها، از توان و طاقتبشر بیرون است، ولی انسان باید به هر قدر که میتواند، سپاسگزاری احسان و نعمت و نیکی پروردگار باشد. یکی از شکلهای شکر، سجده بر خاک کردن و پیشانی بر خاکنهادن در برابر خداوند و شکر گفتن اوست.
و «سجده شکر» یکی از تعقیبات نماز به حساب آمده است.
(مرحوم علامه مجلسی، جلد 83 بحار الانوار).
قال مولانا الامام المهدی- عجل الله تعالی فرجه الشریف- :
(سَجْدَهُ الشُّکْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَأَوْجَبِها ... فَإِنَّ فَضْلَ الدُّعاءِ وَالتَّسْبیحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَی الدُّعاءِ بِعَقیبِ النَّوافِلِ، کَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَی النَّوافِلِ، وَالسَّجْدَهُ دُعاءٌ وَتَسْبیحٌ) [احتجاج، ج 2، ص 308 ; بحارالأنوار، ج 53، ص 161، ح 3 ; و وسائل الشیعه، ج 6، ص 490، ح8514] ؛
سجدهی شکر، از لازمترین و واجبترین مستحبات الهی است ... همانا، فضیلت دعا و تسبیح پس از واجبات بر دعای بعد از نوافل، همانند فضیلت واجبات بر نوافل است. سجده، دعا و تسبیح است.
حدیث شریف، قسمتی از پاسخ امام مهدی (علیه السلام) به سؤالهای محمّد بن عبداللّه حمیری است. حضرت، در این کلام، به اهمیّت یکی از مستحبات، یعنی سجدهی شکر اشاره میکند و بعد از آن به دعا و تسبیح بعد از فرایض پرداخته، فضیلت آن را مانند فضیلت فریضه بر نوافل میداند و نیز اصل سجده و قرار دادن پیشانی بر خاک را در اجر و ثواب به منزلهی دعا و تسبیح میداند.
از بررسی آیات و احادیث به دست میآید که همهی واجبات و یا همهی مستحبات، در یک سطح و اندازه نیستند؛ مثلاً اهمیّت نماز، در میان واجبات، از همه بیشتر است؛ زیرا، قبولی اعمال، به قبول شدن نماز بستگی دارد. در میان مستحبات ـ برابر این حدیث ـ اهمیّت سجدهی شکر، از همهی مستحبات بیشتر است. شاید علّت، این باشد که سجدهی شکر، کلید افزایش و تداوم نعمت است؛ یعنی هر گاه انسان با دیدن و یا رسیدن به نعمتی، شکر گزارد، آن نعمت تداوم مییابد و نعمتهای دیگر نیز نازل میگردند. این نکته در قرآن به صراحت آمده است:
(لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ) [سورهی ابراهیم، یه ی 7] ؛ اگر شکر نعمت به جای آورید، بر نعمت شما میافزایم.
حضرت (علیه السلام) در این حدیث به چند نکته اشاره میفرماید:
1. سجدهی شکر، زمان و مکان خاصّی ندارد، ولی با توجّه به این حدیث، بهترین زمان برای این کار بعد از نمازهای واجب و نوافل است.
2. سجده کمال انسان و نهایت خضوع در برابر خداوند متعال است، در این هنگام است که انسان خود را نمیبیند و تمام عظمت و بزرگی را از ن خداوند میداند؛ لذا این حالت، بهترین حالت برای بنده است، خصوصاً هنگامی که توأم با ذکر و شکرگزاری لفظی و قلبی باشد.
3. ثواب دعا و تسبیح بعد از نمازهای واجب، از ثواب دعا و تسبیح پس از نمازهای نافله خیلی بیشتر است، همان گونه که فضیلت فرایض از نوافل بیشتر است.
4. حضرت (علیه السلام) با بیان این که سجده، دعا و تسبیح است، میفهماند که خود سجده هم یک نوع تسبیح و دعاست و همان گونه که ذکرِ پس از نماز، مطلوب است، سجده کردن هم کاری مستحب است؛ زیرا غایت و هدف از دعا و تسبیح، خضوع و خشوع و تذلّل برای خداوند متعال است، و شکّی نیست که این غایت، در سجده، به نحو اتمّ و اکمل است.
امام صادق علیه السلام.
«سجدة الشکر واجبه علی کل مسلم نتم بها صلاتک و ترضی بها ربّک، و تعجب الملائکة منک و انّ العبد اذا صلّی ثمّ سجد سجدة الشکر فتح الربّ تبارک و تعالی الحجاب بین العبد و بین الملائکة، فیقول: یا ملائکتی! انظروا إلی عبدی ادّی فرضی و اتمّ عهدی ثمّ سجد لی شکراً علی ما انعمت به علیه، ملائکتی! مادا له عندی؟ قال: فتقول الملائکة: یا ربنا رحمتک، ثمّ یقول الرّب تبارک و تعالی: ثم ماذا له؟ فتقول الملائکة: یا ربنا جنتک، فیقول الرّب تبارک و تعالی: ثمّ ما ذا له؟ فتقول الملائکة: یا ربنا! جنتنک فیقول الرّب تبارک و تعالی: ثمّ ما ذا له؟ فتقول الملائکه : یا ربنا! کفایة مهمه، فیقول الله تبارک و تعالی: ثمّ ماذا له؟ فان: و لا یبقی شیء من الخیر الاّ قالته الملائکة، فیقول الله تعالی: یا ملائکتی! ثمّ ماذا؟ فتقول الملائکة: یا ربنا لا علم لنا، قال: فیقول الله تبارک و تعالی: اشکر له کما شکر لی و اقیل إلیه به فضلی و اریه وجهی» (المجبة البیضاء ج 1 ص348)؛ شجده شکر بر هر مسلمانی واجب است به وسیله سجده شکر است که نماز خود را کامل میکنی و پروردگارت را خشنود میسازی و فرشتگان از تو تعجب میکنند. هر گاه بنده نماز بگزارد و سجده شکر کند، پروردگار حجاب میان او و فرشتگان را بر میدارد و میگوید: ای فرشتگان من! به بندهام بنگرید که واجب مرا انجام داد و پیمانم را به پایان برد، ن گاه به خاطر نعمتهایی که به او ارزانی داشتهام برای من سجده شکر کرد. ای فرشتگان من! یا او نزد من چه پاداشی خواهد داشت؟ فرشتگان میگویند: پروردگارا! رحمت تو پاداش اوست. ن گاه پروردگار میگوید: سپس چه پاداشی خواهد داشت؟ فرشتگان میگویند: پروردگارا! بهشت تو پاداش اوست. پس پروردگار میگوید: آن گاه چه پاداشی خواهد داشت؟ فرشتگان میگویند: پروردگارا! کفایت مهمّات او پاداش اوست. باز خداوند میگوید: بعد از اینها چه پاداشی خواهد داشت؟ امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ یک از خوبیها باقی نمیماند مگر این که فرشتگان آن را در پاسخ میگویند. پس خداوند میگوید: ای فرشتگان من! دیگر چه پاداشی خواهد داشت؟ فرشتگان میگویند: پروردگارا! ما نمیدانیم. امام علیه السلام فرمود: پس خداوند میگوید: همان گونه که او شکر مرا کرد من نیز از او تشکر میکنم و فضل و بخشش خود را به او متوجه میسازم و خشنودی خویش را به او نشان میدهم.
«من سجد سجدة لبشکرنعمة و هو متوضی کتب الله له عشر حسنات، و محا عنه عشر خطیئات عظام» (مشکات الانوار ص 29) ؛ هر کس با حالت وضو برای شکر نعمتی سجده کند خداوند ده حسنه برای او مینویسد و ده گناه بزرگ از او میزداید.
امام کاظم علیه السلام

«کان ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام یسجد بعد ما یصلّی فلا یرفع راسه حتّی یتعالی النّهار » (روضة المتقین ج 2ص 38)؛ حضرت ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام پس از نماز خویش سر به سجده میگذاشت و سر بر نمیداشت تا آن که روز بالا میمد.
کیفیت سجده شکر :
در انجام این سجده شرط خاصّى وجود ندارد و به هر صورت که آورده شود، صحیح است. ولى بهتر است مانند سجده نماز، بر هفت عضو سجده کند و پیشانى را بر چیزى گذارد که در نماز بر آن مى گذارد. و افضل آن است که بر خلاف سجده نماز، آرنج را نیز بر زمین بگذارد ،(کافى، جلد 3، صفحه 324، حدیث 14) و سنّت است که نخست پیشانى را بر زمین گذارد، سپس طرف راست صورت را و آنگاه طرف چپ صورت را و در نهایت نیز پیشانى را بر زمین بگذارد،(همان مدرک، صفحه 325، حدیث 17.)
اذکار سجده شکر
مرحوم «شیخ طوسى» در «مصباح المتهجّد» در بخش سجده شکر فرموده است:
مستحب است در سجده براى برادران مؤمن خویش دعا کند و بگوید:
اَللّهُمَّ رَبَّ الْفَجْرِ وَاللَّیالِى الْعَشْرِ، وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ، وَاللَّیْلِ اِذا یَسْرِ، وَرَبَّ
خدایا اى پروردگار سپیده دم و شبهاى ده گانه و شفع و وتر (و پروردگار) شب هنگامى که بگذرد و پروردگار
کُلِّ شَىْء، وَاِلهَ کُلِّ شَىْء، وَ خالِقَ کُلِّ شَىْء، وَمَلیکَ کُلِّ شَىْء، صَلِّ
همه چیز معبود همه چیز و آفریننده همه چیز و مالک هر چیز درود فرست
عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ، وَافْعَلْ بى وَبِفُلان وَفُلان ما اَنْتَ اَهْلُهُ، وَلا تَفْعَلْ بِنا ما
بر محمّد و آل او و انجام ده درباره من و فلانى و فلانى آنچه را تو شایسته آنى و انجام مده درباره ما آنچه
نَحْنُ اَهْلُهُ، فَاِنَّکَ اَهْلُ التَّقْوى وَ اَهْلُ الْمَغْفِرَةِ.(مصباح المتهجد، صفحه 241.)
را ما سزاوار آنیم زیرا که تو اهل تقوا و اهل آمرزشى.
به جاى «بِفُلان وَ فُلان» نام افراد مورد نظر را بگوید.
و چون سر از سجده برداشت دست خود را بر موضع سجود خود بکشد و آنگاه به طرف چپ صورت و سپس به پیشانى خویش بکشد و بعد از آن به جانب راست صورت خود دست بکشد و این کار را سه مرتبه انجام دهد، و در هر مرتبه بگوید:
اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، عالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ، اَلرَّحْمنُ الرَّحیمُ،
خدایا از آن توست ستایش معبودى نیست جز تو داناى غیب و شهود بخشاینده مهربان
اَللّهُمَّ اَذْهِبْ عَنِّى الْهَمَّ وَ الْغَمَّ وَالْحَزَنَ وَالْفِتَنَ، ما ظَهَرَ مِنْها وَما بَطَنَ.(همان مدرک، صفحه 243.)
خدایا دور کن از من اندوه و غم و دگرگونیها و آشوبها را آنچه آشکار است و آنچه پنهان.
فرآوری: محمدی
بخش دین تبیان
منابع :
کتاب حکمت های درخشان
سایت اندیشه قم
وبلاگ معراج مؤمن
سایت رسمی آیت الله مکارم شیرازی
:: ادامه مطلب

نمازگزاران چه کسانی هستند؟نماز؛ نشانه مومن
نماز؛ از ویژگیهای متقیننماز از علامتهای اولوالالباب
نماز از نشانه های محسنیننماز، ویژگی مصلحان
مولفه ای از مخبتیننشانه ای از دانشمندان
و اما نشانه ای از یاران خدا
خدای منان از روی لطف بی پایان بر آدمیان منّت نهاده، به آنها اجازه معراج به عالم ملک و ملکوت عطا فرموده و نماز را نردبان ترقی و ابزار ارتقاء به عالم بالا قرار داده است.
انسان خاکی که همواره اسیر امیال نفسانی و غرایز حیوانی است، به هنگام نماز پرده های ظلمانی جهان ماده را کنار می زند، جاذبه دست و پاگیر کره خاکی را می شکند، موانع نیرومند عالم شغلی را از جلوی پایش بر می دارد و به جهان بالا راه می یابد، با خدای خود بی واسطه سخن می گوید، و درد دل می نماید و خود را از چنگال نفس و شیطان می رهاند.
نماز اوج معراج انسان، راز و نیاز با خدای سبحان، موجب نزول رحمت یزدان، سنگر مبارزه با نفس و شیطان، بازدارنده انسان از خطا و عصیان، وسیله ی تقرب پارسایان و رمز بندگی مخلصان است.
نمازگزاران چه کسانی هستند؟در قرآن کریم ضمن آیاتی خدای متعال نمازگزاران واقعی را معرفی می نماید و اینکه اقامه نماز چه تأثیری در زندگی مادی و معنوی انسان دارد را ذکر می کند که بدین وسیله اهمیت اقامه نماز را بیان می دارد.
نماز؛ نشانه مومن" قل لعبادی الذین امنوا یقیمواالصلوة و ینفقوا مما رزقناهم سراً و علانیة من قبل ان یاتی یوم لا بیع فیه ولا خلال." (ابراهیم / 31)
بگو به بندگان من که ایمان آورده اند، نماز را بر پا دارند و از آنچه به آنها روزی داده ایم پنهان و آشکار انفاق کنند، پیش از آن که روزی فرا رسد که نه چیزی توان خرید و نه دوستی کسی "جز خدا" به کار آید .
در این آیه خداوند به وسیله پیامبراکرم(ص) به بندگانی که ایمان آورده اند دستور می دهد که تا روز قیامت او را رها نکنند کهدر آن روز هیچ مجالی برای جبران از دست داده ها نیست و از میان تمام راههایی که به خدا می رسد، اقامه نماز و انفاق – یقیمواالصلوة و ینفقوا – را بیان می کند.چرا که تمام دستورات دیگر (که اصلاح بین خدا و بندگان و بنده با بندگان دیگر است) از این دو رکن منشعب می شود و این تاکیدی دیگر بر اهمیت نماز است.
در جای دیگر می فرماید:
"انماالمومنون الذین اذا ذکرالله وجلت قلوبهم و… . الذین یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون." (انفال / 2- 3)
مومنان کسانی هستند که چون ذکری از خدا شود، "از عظمت و جلال خدا " دلهایشان ترسان می شود و … . کسانی که نماز را به پا می دارند و از هر چه روزی آنها کردیم انفاق می کنند.
در این آیه از جمله صفات بارز مومنان را اقامه نماز می داند. چرا که وقتی ایمان در دل مستقر گردید، انسان به سوی عبودیت معطوف شده و با اخلاص و خضوع، پروردگار خود را عبادت می کند که از بهترین مظاهر آن نماز است. "وجل" همان حالت خوف و ترسی است که به انسان دست می دهد که سرچشمه آن یکی از این دو چیز است: گاهی به خاطر درک مسئولیتها و احتمال عدم قیام به وظایف لازم در برابر خدا می باشد، و گاهی به خاطر درک عظمت مقام و توجه به وجود بی انتهای او است.مومنان در پرتو احساس مسئولیت و درک عظمت پروردگار و همچنین ایمان فزاینده و بلندنگری توکل، از نظر عمل دارای دو پیوند محکمند، پیوند و رابطه نیرومندی با خدا و پیوند و رابطه نیرومندی با بندگان خدا.
تعبیر به اقامه نماز (به جای خواندن نماز) اشاره به این است که نه تنها خودشان نماز می خوانند بلکه کاری می کنند که این رابطه محکم با پروردگار همیشه و در همه جا بر پا باشد.
خدای متعال در آیه دیگر می فرماید:
"والمومنون والمومناتبعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوة …" (توبه / 71)
و مردان و زنان با ایمان یار و یاور یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند و نماز برپا می دارند… مؤمنین علاوه بر این که به خاطر دوستی و محبتی که نسبت به یکدیگر دارند، همدیگر را به نیکی ها دعوت و از بدیها و منکرات باز می دارند و بر خلاف منافقان که دلهایشان را گرد سیاه نسیان یاد حق فرا گرفته، دلهایشان از یاد حق سرشار بوده و به نور ذکر خدا جلا یافته است و برای محکم شدن رشته یاد خدا نماز را بر پا می دارند و قرآن را وسیله هدایت و بشارت برای مومنانی می دانند که (هدی و بشری للمومنین. الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزکاة و هم بالاخرة هم یوقنون. – قرآن – وسیله هدایت و بشارت برای مومنان است. کسانی که نماز را بر پا می دارند و زکات را ادا می کنند و به آخرت یقین دارند.)
خدای متعال در سوره مومنون / آیه 1 و 2 می فرماید:
"قد افلحالمومنون. الذین هم فی صلاتهم خاشعون."
مومنان رستگار شدند. آنها که در نمازشان خشوع دارند.
در این آیات رستگاری را برای مومنان می داند، کسانی که نه تنها ایمان در قلوبشان وارد شده بلکه به صفات حسنه ای نیز متصفند. اولین آنها خشوع در نماز است. قرآن با بیان این ویژگی، این نکته را یادآوری می کند که نماز الفاظ و حرکات بی روح نیست بلکه به هنگام نماز مومنان آن چنان متوجه پروردگار می شوند که خود را ذره ای می بینند در برابر وجود بی پایان. قرآن در واقع نماز را اولین شرط ایمان ذکر می کند. لذا مومنان برای حفظ ارتباط خود با این وجود بی پایان، بر نمازهایشان مواظبت می کنند. "والذین هم علی صلواتهم یحافظون." (مومنون / 9) و آنها که بر نمازهایشان محافظت دارند.
مومنان واقعی از نماز تنها به ادای الفاظ بسنده نمی کنند بلکه با محافظت و مراقبت بر اوقات نماز، حفظ خشوع و خضوع در نماز و درک مفاهیم نماز و این که در پیشگاه چه کسی اقامه می شود، نمازی با روح و روح بخش برپا می دارد.
نماز؛ از ویژگیهای متقین"ذلک الکتاب لاریب فیه هدیللمتقین. الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون." (بقره / 2 و 3)
این کتاب – قرآن – بی هیچ شک راهنمای پرهیزکاران است. کسانی که به جهان غیب ایمان آورند و نماز به پای دارند و از هر چه روزیشان کردیم به فقیران انفاق کنند.
از نشانه های پرهیزکاران، ایمان به غیب است و این نخستین نقطه جدایی مومنان از غیر آنهاست، ویژگی دیگر آنها، برپا داشتن نماز است. نماز که رمز ارتباط با خدا است، مومنانی را که به جهان ماوراء طبیعت راه یافته اند در یک رابطه دائمی و همیشگی با آن مبدا بزرگ آفرینش نگه می دارد، آنها تنها در برابر خدا سر تعظیم خم می کنند، و تنها تسلیم آفریننده بزرگ جهان هستی هستند، و به همین دلیل دیگر خضوع در برابر بتها، و یا تسیلم شدن در برابر جباران و ستمگران، در برنامه آنها وجود نخواهد داشت.
چنین انسانی احساس می کند از تمام مخلوقات دیگر فراتر رفته، و ارزش آن را پیدا کرده که با خدا سخن بگوید، و این بزرگترن عامل تربیت او است.
کسی که شبانه روز حداقل پنج بار در برابر خداوند قرار می گیرد، و با او به راز و نیاز می پردازد، فکر او، عمل او، همه خدایی می شود، و چنین انسانی چگونه ممکن است برخلاف خواست او گام بردارد. مشروط بر اینکه راز و نیازش به درگاه حق، از جان و دل سرچشمه گیرد و با تمام قلب رو به درگاهش آورد.
نماز از علامتهای اولوالالباب"… انما یتذکراولوالالباب. الذین یوفون بعهدالله ولا ینقضون المیثاق. والذین یصلون ما امرالله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب. والذین صبروا ابتغاء وجه ربهم و اقاموا الصلوة … (رعد / 19 تا 22)
به درستی که صاحبان خرد متذکر می شوند – کسانی که به عهد خدا وفا می کنند و پیمان نمی شکنند – و کسانی که آنچه را خدا به پیوند آن امر کرده اطاعت می کنند و از خدا می ترسند و به سختی هنگام حساب می اندیشند و کسانی که در طلب رضای خدا راه صبر پیش می گیرند و نماز به پا می دارند…
در این آیات برای اولوالالباب (صاحبان مغز و اندیشه) صفاتی را بر می شمارد. از جمله صفات آنان - کهپایان نیک و باغهای جاویدان بهشت به آنان وعده داده شده است – برپا داشتن نماز است و با این که در این آیات، وفای به عهد الهی، پیوندهای الهی و صبر را ذکر کرده و نماز را می توان از مصادیق آنها برشمرد ولی به طور جداگانه به آن اشاره شده و این به علت نقش فوق العاده ای است که نماز در طهارت روح و روان انسانها دارد و اهمیت فوق العاده ای را که خداوند برای آن قائل است می رساند.
نماز از نشانه های محسنین"… هدی و رحمةللمحسنین. الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزکوة و هم بالاخرة هم یوقنون." (لقمان / 3 و4)
…(قرآن) مایه هدایت و رحمت برای نیکوکاران است. کسانی که نماز بر پا می دارند و زکات را ادا می کنند و به آخرت یقین دارند.
در این آیه خدای متعال، قرآن که هیچ سخن باطلی در آن راه نداشته و محتوای مستحکمی دارد را مایه هدایت و رحمت نیکوکاران می داند و سپس نشانه های آنها را بیان می کند که اولین آنها برقراری پیوند محکم با خدا (اقامه نماز) است.
نماز، ویژگی مصلحان"والذین یمسکون بالکتاب و اقامواالصلوة انا لا نضیع اجرالمصلحین." (اعراف / 170)
و کسانی که به کتاب (خدا) تمسک جویند و نماز را بر پا دارند، پاداش بزرگی خواهند داشت زیرا ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم کرد.
اجر و پاداش برای کسانی است که کمترین مخالفتی با کتاب خدا انجام نداده بلکه دستورات آن را مو به مو انجام داده و برای تحقق مفاهیم آن از جان و دل می کوشند؛ که از جمله آنها امر به نماز است. آنها با نماز، یاد خدا و خضوع در برابر او – که جان همه دستورات دینی است – را حفظ کرده و با استحکام پیوند با خدا، در هر کار و برنامه ای او را حاضر و ناظر بر اعمال خود می بینند و بنابراین با دستورات حق تعالی مخالفت نمی کنند.اینکه می بینم از میان فرمانهای خدا خصوصاً روی نماز تکیه شده است به خاطر آن است که نماز واقعی پیوند انسان را با خدا چنان محکم می کند که در برابر هر کار و هر برنامه او را حاضر و ناظر می بیند و مراقب اعمال خویش می باشد.
مولفه ای از مخبتین"… و بشرالمخبتین. الذین اذا ذکرالله وجلت قلوبهم والصابرین علی ما اصابهم والمقیمی الصلوة و مما رزقناهم ینفقون." (حج / 34 و 35)
و بشارت ده متواضعان را. کسانی که وقتی نام خدا برده می شود دلهایشان مملو از خوف پروردگار می شود و در برابر مصائب شکیبا هستند و نماز را بر پا می دارند و از آنچه روزیشان داده ایم انفاق می کنند.
فروتنان، نه تنها هنگام یاد خدا درونشان از خوف خداوند سرشار می شود و بر مصائب صبورند بلکه آثار تواضع دراعمال آنها نیز ظاهر می شود و در برابر یکتای بی همتا به سجده می افتند و پیشانی بر خاک می سایند.
نشانه ای از دانشمندان"…انما یخشی الله من عبادهالعلماء انّ الله عزیز غفور. ان الذین یتلون کتاب الله و اقاموا الصلوة…" (فاطر / 28 و 29)
از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند، خداوند عزیز و غفور است. کسانی که کتاب الهی را تلاوت می کنند و نماز را برپا می دارند.
از میان بندگان، دانشمندانند که به مقام عالی خشیت یعنی ترس از مسئولیت توام با درک عظمت مقام پروردگار نائل می گردند، این حال "خشیت" مولود سیر در آیات آفاقی و انفسی و آگاهی از علم و قدرت پروردگار، و هدف آفرینش است.
"راغب" در "مفردات" می گوید:خشیت به معنی ترسی است آمیخته ی با تعظیم، و غالباً در مواردی به کار می رود که از علم و آگاهی به چیزی، سرچشمه می گیرد و لذا در قرآن مجید این مقام مخصوص عالمان شمرده شده است.
در قرآن کریم یکی از ویژگی های دانشمندان، تلاوت کتاب خدا و اقامه نماز مطرح شده است.
قابل ذکر است که منظور از تلاوت قرآن، قرائت سرسری و نیز منظور از اقامه نماز، خواندن صرف نیست.
و اما نشانه ای از یاران خدا"… ولینصرن الله منینصرهان الله لقوی عزیز. الذین ان مکناهم فی الارض اقامواالصلوة …"(حج / 40-41)
و خداوند کسانی را که او را یاری کنند، یاری می کند. خداوند قوی و شکست ناپذیر است. (یاران خدا) کسانی هستند که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را بر پا می دارند.
در این آیات به یاوران خدا وعده یاری داده می شود و سپس ویژگی آنها را بر می شمرد. اولین ویژگی آنها این است که بعد از این که در زمین به قدرت برسند نماز را بر پا می دارند. آنها پس از پیروزی، آن را از خود نمی دانند بلکه لطفی از جانب خدا می دانند و برعکس شاهان و ستمگران از باده پیروزی سرمست و مغرور نمی شوند، بلکه با برپایی نماز، ارتباطشان را با خدا محکمتر کرده و تشکر او را به جا می آورند.
منبع : تبیان
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2894310
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396