|
:: ادامه مطلب
من براى رفتن به نماز جمعه، شايد به طور متوسط سه ساعت مطالعه مىكنم و هميشه هم ناراضيم؛ به خاطر اينكه واقعاً سه ساعت وقت كمى است. به دليل اشتغالات زيادى كه هميشه داشتم، قبل از روز جمعهيى كه مىخواهم به نماز بروم، فرصت نمىكنم مطالعه كنم. روز جمعه از ساعت هشت صبح تا وقتى كه به نماز مىروم، مىنشينم مطالعه مىكنم؛ درعينحال احساس مىكنم وقتِ بسيار كمى است.
واقعاً جا دارد كه يك خطبهى روز جمعه، هفت، هشت ساعت مطالعه پشت سر خودش داشته باشد. اگر ما بتوانيم اين مهم را تأمين كنيم، احساس مىشود كه يك كلاس عمومى سراسرى براى عامهى مردم خواهيم داشت، و اين چيزى است كه قطعاً انقلاب را پيش خواهد برد. بنابراين، بايستى هم ارتباط و اتصال آقايان روزبهروز مستحكمتر بشود، و هم آنچه كه به مردم داده مىشود، روزبهروز سطحش بالاتر رود.
مردم به نماز جمعه و امام جمعه و چيز فهميدن و يادگيرى مسائل سياسى عالم علاقهمندند. هر كس قدرى از اخبار و تحليلها و حرفهاى تازهى دنيا و كشور را براى مردم بزند، آنها با شوق و علاقه دور او جمع مىشوند و به حرف او گوش مىدهند. اگر اين برنامه در نماز جمعه باشد، بلاشك جاذبه پيدا خواهد كرد. بايد با جاذبههاى گوناگون، نماز جمعه را مورد توجه مردم قرار داد، تا آنها بيايند و اهميت آن را درك كنند.
واقعاً جا دارد كه يك خطبهى روز جمعه، هفت، هشت ساعت مطالعه پشت سر خودش داشته باشد. اگر ما بتوانيم اين مهم را تأمين كنيم، احساس مىشود كه يك كلاس عمومى سراسرى براى عامهى مردم خواهيم داشت، و اين چيزى است كه قطعاً انقلاب را پيش خواهد برد. بنابراين، بايستى هم ارتباط و اتصال آقايان روزبهروز مستحكمتر بشود، و هم آنچه كه به مردم داده مىشود، روزبهروز سطحش بالاتر رود.
مردم به نماز جمعه و امام جمعه و چيز فهميدن و يادگيرى مسائل سياسى عالم علاقهمندند. هر كس قدرى از اخبار و تحليلها و حرفهاى تازهى دنيا و كشور را براى مردم بزند، آنها با شوق و علاقه دور او جمع مىشوند و به حرف او گوش مىدهند. اگر اين برنامه در نماز جمعه باشد، بلاشك جاذبه پيدا خواهد كرد. بايد با جاذبههاى گوناگون، نماز جمعه را مورد توجه مردم قرار داد، تا آنها بيايند و اهميت آن را درك كنند.
سخنرانى در مراسم بيعت ائمهى جمعهى سراسر كشور به اتفاق رئيس مجلس خبرگان 12/4/68
:: ادامه مطلب
به كشورى رفته بودم كه رئيس جمهور آن تشريفاتى و نخستوزيرش همهكاره - يعنى رئيس دولت و كشور - بود.
از لحاظ تشريفاتى، رئيس جمهور در مراسم استقبال ما شركت كرده بود، بعد هم چند دقيقهيى با ما بود و سپس رفت و ديگر نيامد و ما با نخستوزير آن كشور، مشغول صحبت و مبادلهى نظر و مذاكره و قرارداد شديم. رئيس جمهور، اتفاقاً كشيش بود. در آن چند لحظهيى كه با او بودم، از او پرسيدم كه شما چون كشيش هستيد، آيا كليسا هم مىرويد و در حال رياست جمهورى، مراسم مذهبى را انجام مىدهيد؟ گفت: نه، من اصلاً وقت نمىكنم به كليسا بروم! هفتهيى مثلاً يك بار و يا گاهى چند هفته يك بار - حالا يادم نيست، او زمان دورى را معين كرد - به كليسا مىروم! بعد صحبت شد، گفت: من ورزش هم مىكنم و فوتباليستم (تيم فوتبال داشت). گفتم: شما فرصت مىكنيد؟ گفت: بله، من هر روز فوتبال بازى مىكنم! يعنى با آنكه كشيش بود، اما وقتِ كليسا رفتن نمىكرد؛ ولى هر روز ورزش مىكرد! رئيس جمهورى كه در مملكت كارهيى نيست، مىتواند ساعتها وقت خودش را براى فوتبال بازى كردن و شركت در بالماسكه و شركت در ماهيگيرى پاى فلان رودخانه صرف كند. اين، مظهر مردمى بودن نيست.
مظهر مردمى بودن ما اين است كه امروز مردم بين خودشان و مسؤولان كشور، فاصلهى حقيقى احساس نمىكنند. اين، نعمت بزرگى است. امروز اگر هريك از آحاد اين مردم، با رئيس جمهور اين كشور ملاقاتى داشته باشد، احساس نمىكند كه با او فرق دارد. آن حالت اشرافيگرى و اوج كاذب طبقاتى كه شايد بتوانم بگويم در همهى حكومتها - تا آنجا كه ما مىدانيم - وجود دارد، در جمهورى اسلامى نيست. وزرا، جزو همين مردم معمولىِ كوچه و بازارند. آنها از يك خانوادهى اشرافى جدا نشدهاند به مسند وزارت بيايند. به خاطر مسؤوليت و تخصص و آگاهىيى، آنها را از داخل دانشگاه، يا از فلان شغل آوردهاند و در رأس وزارت گذاشتهاند. وقتى هم كه از كار منفصل مىشوند، باز سراغ همان شغل قبليشان مىروند.
يكوقت چندى پيش - دو سال قبل از اين - يكى از وزراى زمان ما، از وزارت كنار رفت. همان هفتهى بعدش، عيالش را روى موتور گازى نشاند و با خودش به نماز جمعه آورد! يعنى شأن اجتماعى او، اين است كه حتّى يك پيكان ندارد كه زنش را در آن بنشاند و به نماز جمعه بياورد. اين، چيز خيلى مهمى است.
مظهر مردمى بودن ما اين است كه امروز مردم بين خودشان و مسؤولان كشور، فاصلهى حقيقى احساس نمىكنند. اين، نعمت بزرگى است. امروز اگر هريك از آحاد اين مردم، با رئيس جمهور اين كشور ملاقاتى داشته باشد، احساس نمىكند كه با او فرق دارد. آن حالت اشرافيگرى و اوج كاذب طبقاتى كه شايد بتوانم بگويم در همهى حكومتها - تا آنجا كه ما مىدانيم - وجود دارد، در جمهورى اسلامى نيست. وزرا، جزو همين مردم معمولىِ كوچه و بازارند. آنها از يك خانوادهى اشرافى جدا نشدهاند به مسند وزارت بيايند. به خاطر مسؤوليت و تخصص و آگاهىيى، آنها را از داخل دانشگاه، يا از فلان شغل آوردهاند و در رأس وزارت گذاشتهاند. وقتى هم كه از كار منفصل مىشوند، باز سراغ همان شغل قبليشان مىروند.
يكوقت چندى پيش - دو سال قبل از اين - يكى از وزراى زمان ما، از وزارت كنار رفت. همان هفتهى بعدش، عيالش را روى موتور گازى نشاند و با خودش به نماز جمعه آورد! يعنى شأن اجتماعى او، اين است كه حتّى يك پيكان ندارد كه زنش را در آن بنشاند و به نماز جمعه بياورد. اين، چيز خيلى مهمى است.
سخنرانى در ديدار با ائمهى جمعهى سراسر كشور 7/3/69
:: ادامه مطلب
كسى كه با مسائل كشور شوروى سابق و اين بخشى كه شيعهنشين است -جمهورى آذربايجان- آشنا بود، مىگفت: آن وقتى كه كمونيستها بر منطقهی آذربايجان شوروى سابق مسلط شدند، همهی آثار اسلامى را از آنجا محو كردند؛ مثلاً مساجد را به انبار تبديل كردند؛ سالنهاى دينى و حسينيهها را به چيزهاى ديگرى تبديل كردند و هيچ نشانهايى از اسلام و دين و تشيع باقى نگذاشتند؛ فقط يك چيز را اجازه دادند و آن «قمه زدن» بود!
دستورالعمل رؤساى كمونيستى به زيردستان خودشان اين بود كه مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند؛ نماز جماعت برگزار كنند؛ قرآن بخوانند؛ عزادارى كنند؛ هيچكار دينى نبايد بكنند؛ اما اجازه دارند كه قمه بزنند! چرا؟ چون خود قمه زدن، براى آنها يك وسيلهی تبليغ بر ضد دين و بر ضد تشيع بود! بنابراين، گاهى دشمن از بعضى چيزها اينگونه عليه دين استفاده میكند. هرجا خرافات به ميان بيايد، دينِ خالص بدنام خواهد شد.
دستورالعمل رؤساى كمونيستى به زيردستان خودشان اين بود كه مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند؛ نماز جماعت برگزار كنند؛ قرآن بخوانند؛ عزادارى كنند؛ هيچكار دينى نبايد بكنند؛ اما اجازه دارند كه قمه بزنند! چرا؟ چون خود قمه زدن، براى آنها يك وسيلهی تبليغ بر ضد دين و بر ضد تشيع بود! بنابراين، گاهى دشمن از بعضى چيزها اينگونه عليه دين استفاده میكند. هرجا خرافات به ميان بيايد، دينِ خالص بدنام خواهد شد.
بیانات در ديدار عمومی با مردم مشهد در اول فروردين 1376
:: ادامه مطلب
شب، در بازديد از يك يگان زرهى، پهلوى تانك، نظامىاى را ديدم كه ايستاده بود و نماز شب مىخواند. مردم ما شايد بسيارى از اينها را ندانند؛ اما ما با چشم خودمان ديدهايم. اينگونه بود كه ارتش توانست خود را در مقابل اين حوادث نگهدارد. اينگونه بود كه امام، با آن صراحتى كه داشت، نسبت به ارتش اظهار علاقه و محبّت مىكرد.
بيانات در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش ۱۳۷۴/۰۱/۳۰
:: ادامه مطلب
مرحوم شهيد كلانترى به من گفت در نماز جمعه نشسته بودم، يك نفر به من رو كرد و گفت ببين چقدر زمانه عوض شده است. گفتم چطور؟ آن شخص به كسى كه در صفِ جلو نشسته بود، اشاره كرد و گفت: او وزير است. مرحوم شهيد كلانترى مىگفت به صف جلو نگاه كردم، ديدم عباسپور - وزير نيرو - است. به او گفتم پس من يك چيز عجيبتر به تو بگويم؛من هم وزيرم! خدا شهيد كلانترى را رحمت كند.
بيانات در ديدار رئيس جمهوری و اعضاى هيأت دولت ۱۳۸۰/۰۶/۰۵
:: ادامه مطلب
امروز در كشور ما اين جهات [نماز اول وقت] قابل مقايسهى با قبل از انقلاب نيست. شماها اغلب قبل از انقلاب را يادتان نيست. عجيب بود! هم اينجا، هم بعضى جاهاى ديگر.
ما عراق رفته بوديم، يك سفر عتبات مشرف شديم، هر كار كرديم براى نماز صبح، توقف نكرد؛ يعنى اصلاً نمیشد؛ جورى تنظيم كرده بودند كه نمیشد. و بنده مجبور شدم از اواخر قطار - كه نزديك ايستگاه يا اوائل ايستگاه بود - خودم را از پنجره بيندازم بيرون، كه بتوانم نماز بخوانم؛ چون در داخل قطار كثيف بود و نميشد نماز خواند. به هر حال، اين چيزها هيچ رعايت نمیشد. حالا خيلى تفاوت كرده؛ منتها بيش از اينها انتظار هست. اهميت نماز بايد معلوم باشد.
بيانات در ديدار شركت كنندگان در هفدهمين اجلاس سراسرى نماز 29/8/1387
بيانات در ديدار شركت كنندگان در هفدهمين اجلاس سراسرى نماز 29/8/1387
:: ادامه مطلب
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2895780
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2895780
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396
تمام حقوق اين وب سايت و مطالب آن متعلق به محبوب خدا | وبلاگ تخصصی نماز | مي باشد