فاقيموا الصلوة اتوا الزكوة واعتصموا بالله هو موليكم فنعم المولى و نعم النصير (328)
ترجمه :پس نماز را بر پا داريد و زكات بدهيد و به خداى توسل جويى كه او مولى و سرپرست شماست - چه مولاى خوب و چه ياور شايسته اى
تفسير آيه
در تفسير آيه مورد نظر وظائف پنجگانه پيشين را در تعبيرات ف فشرده ترى كه در سه جمله خلاصه مى شود به عنوان تاكيد چنين بازگو مى كند:((اكنون كه چنين است و شما داراى اين امتيازات و افتخارات هستيد ،نماز را بر پا داريد ،زكات را ادا كنيد و به آئين حق و ذيل وعنايت پروردگار تمسك جوئيد )) (فاقيموا الصلوة و اتوا الزكوة واعتصموا بالله )
كه ((مولى و سرپرست و يار و ياور شما او است ))(هو مولاكم )) ((چه مولى و سرپرست خوبى ،و چه يار و ياور شايسه اى (فنعم المولى و نعم النصير) در حقيقت جمله ((فنعم المولى و نعم النصير) دليل است بر (( و اعتصوا بالله هو مولاكم ) يعنى اينكه به شما فرمان داده شده تنها به ذيل عنايت پروردگار تمسك جوئيد به خاطر آن است كه او برترين مولى و شايسته يار و ياور است . (329)
شان نزول
البته قبل از هر چيز بايد به اين نكته توجه شود كه آيه مورد بحث شان نزول مستقلى ندارد اين شان نزول در مورد دو آيه قبل از ذكر شده است ولى مرتبط با اين آيه شريفه مى باشد آن اين است كه جمعى از مفسران نقل كرده اند: بعضى از مشركان مانند ((وليد بن مغيره )) (كه مغز متفكر آنان محسوب مى شد) به هنگام مبعوث شدن پيامبر صلى الله عليه و آله با تعجب وانكار مى گفتند (( ء انزل عليه الذكر من بينا )) ((آى از ميان همه ما وحى الهى بر محمد ( اين يتيم فقير و تهيدست امت ما) نازل شده است و اين آيات نازل شد و به آنها پاسخ گفت ( كه انتخاب انبياء و فرشتگان براى رسالت روى معيار شايستگى و معيار معنويت آنها بوده است ))همانطور كه در اين آيه مورد بحث بيان شده نماز را بر پا مى دارند،زكات را ادا مى كند، و به آئين حق و ذيل عنايت پروردگار تمسك مى جويند،و خداوند را مولى و سرپرست و يار و ياور خودشان مى دانند اين امتيازات انتخاب انبياء الهى مى باشد. (330)
:: ادامه مطلب
على عليه السلام و هزار ركعت نماز در نخلستان
هنگامى كه على عليه السلام در محراب عبادت مى ايستاد رعشه بر اندامش مى افتاد واز خوف و عظمت الهى ،اشك چشمانش بر محاسن شريفش جارى مى شد سجده هاى او طولانى بود و سجده گاهش هميشه از اشك چشم مرطوب !
شاعر مى گويد:
هو البكاء فى المحراب ليلا هو الضحاك اذا شتد الضراب
او در محراب عبادت به شدت گريان و در دشوارترين لحضات نبرد خندان بود (324)
((نوف بكالى )) درباره اميرالمومنين عليه السلام مى گويد : نشان سجده بر پيشانى او (بود) همچون داغ شتر بر سر زانو. (325)
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: پانصد درخت خرما داشت و زير هر درختى دو ركعت نماز مى خواند! يعنى هزار ركعت نماز!!(326)
امام سجاد عليه السلام هم چنين بود در يك شبانه روز ،هزار ركعت نماز مى خواند
آنگاه صحيفه اميرالمومنين عليه السلام كه در آن عبادت على عليه السلام را نوشته شده بود،مى نگريست آه مى كشيد و تاسف مى خورد و مى فرمود:(( عبادت من كجا،عبادت على عليه السلام كجا؟!)) (327)
:: ادامه مطلب
الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة و امروا بالمعروف و فهوا عن المنكر و لله عاقبة الامور (321)
ترجمه :ياران خدا كسانى هستند كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم نماز را بر پا مى دارند و زكات را ادا مى كنند و امر به معروف و نهى از منكر مى نمايند و پايان همه امور از آن خداست .
تفسير آيه
در مورد تفسير اين آيه شريفه درباره قدرت ياران خدا كه ((نماز )) مى باشد سخن مى گويد:((آنها هستند كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم نماز را بر پا مى دارند و زكات را ادا مى كنند وامر به معروف و نهى از منكر مى نمايند ))(الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة و امروا بالمعروف ونهوا عن المنكر) آنها هرگز پس از پيروزى ،همچون خود كامگان و جباران ،به عيش و نوش و لهو و لعب نمى پردازند و در غرور و مستى فرو نمى روند، بلكه پيروزيها و موفقيتها را نردبانى براى ساختم خويش و جامعه قرار مى دهند آنها پس از قدرت يافتن تبديل به يك طاغوت جديد نمى شود، ارتباطشان با خدا محكم و با خلق خدا نيز مستحكم است چرا كه ((صلوة )) سمبل پيوند با خالق است ،و ((زكات )) رمزى براى پيوند با خلق ،وامر معروف و نهى از منكر پايه هاى اساسى ساختن يك جامعه سالم محسوب مى شود و همين چهار صفت براى معرفى اين افراد كافى است و در سايه آن ساير عبادات و اعمال صالح و ويژگيهاى يك جامعه با ايمان و پيشرفته فراهم است .
بايد توجه داشت كه ((مكنا )) از ماده ((تميكنى )) به معنى فراهم ساختن وسائل و ابزار كار است ،اعم از آلات و ادوات لازم يا علم و آگاهى كافى و توان نيروى جسمى و فكرى .
(( معروف )) به معنى كارهاى خوبى و حق است ،((منكر )) به معنى زشت و باطل ، چرا كه اولى براى هر انسان پاك سرشتى شناخته شده و دومى ناشناس است ، و به تعبير ديگر اولى هماهنگ با فطرت انسانى است و دومى ناهماهنگ .
و در آخر آيه مذكور مى فرمايد:((و پايان همه كارها از آن خداست ))( و لله عاقبة الامور) يعنى همانگونه كه در آغاز هر قدرت و پيروزى از ناحيه خدا مى باشد سرانجام نيز تمام اينها به او باز مى گردد كه (انا لله و ان اليه راجعون )
نكته نهفته در آيه
ياد آور مى شود كه اين گروه از مومنان تنها قبل از پيروزى به در خانه خدا نمى روند،بلكه بعد از پيروزى هم به مقتضاى (الذين مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة ...) نيز رابطه خود را با او همچنان محكم مى دارند،و پيروزى بر دشمن را وسيله اى براى نشر حق و عدالت فضليت قرار مى دهند. (322)
روايت وارده در مورد آيه
در بعضى از روايات اسلامى آيه فوق به حضرت مهدى ليهم الصلوة و السلام و يارانش ،يا آل محمد صلى الله عليه و آله به طور عموم تفسير شده است ،چنانه از حديثى از امام باقر ليهم الصلوة و السلام مى خوانيم كه در تفسير آيه مورد بحث فرمود آيه تا آخر از آن محمد صلى الله عليه و آله و مهدى عليه السلام و ياران او است ((يملكهم الله مشارق الارض و مغاريها، و يظهر الدين ،و يميت الله به و باصحابه البداع كما امات الشقاة الحق ، حتى لا يرى الظلم و يامرون بالمعروف ينهون عن المنكر )) ((خداوند شرق و غرب زمين را در سيطره حكومت آنها قرار مى دهد،آئينش را آشكار مى سازد،و به وسيله مهدى عليه السلام و يارانش ،بدعت و باطل را نابود مى كند آنچنان كه تبهكاران حق را نابود كرده بودند،و آنچنان مى شود كه بر صفحه زمين اثرى از ظلم ديده نمى شود( چرا كه ) آنه امر به معروف ونهى از منكر مى كنند )) (323)
در اين زمينه احاديث ديگرى وارد شده است ،بنابراين مفهوم گسترده آيه همه افراد با ايمان و مجاهد و مبارز را شامل مى شود.
:: ادامه مطلب
ياد خدا در نماز باعث بيمناكى دلهاى متقين
ياد از قيامت بهترين وسيله براى ساختن دل است در روايت ديگر آمده است وقتى كه امام سجاد عليه السلام به نماز مى ايستاد و با حالت خضوع و خشوع كامل آن را مى خواند تا اينكه به جمله 0 مالك يوم الدين )) مى رسيد واين آيه شريفه را آنقدر تكرار مى كرد تا جايى كه نزديك بود جان بر جان آفرين تسليم نمايد!(319)
و باز جا دارد كه خاطره اى از امام راحل (ره ) نقل مى كنيم :يكى از علماى تهران ،پيش از سال 41 نقل مى كند كه :شبى مهمان مرحوم حاج مصطفى خمنى (ره ) بودم مقدار زيادى از شب را با حاج آقا مصطفى نشستم و صحبت و بحث علمى كرديم تازه خوابيده بودم يك وقت صداى گريه و ناله اى ،هراسان بيدار شدم و حاج آقا مصطفى را بيدار ديدم و گفتم : ((مثل اينكه در همسايگى شما كسى مرده و برايش گريه مى كنند؟ حاج آقا مصطفى گوش داد و گفت : ((صداى گريه حاج آقايم ! (منظور امام راحل است ، كه مشغول نماز شب و گريه وناله به درگاه خداست . )) (320)
ببينم بندگان مومن و مخلص خدا چطور خداى خويش را عبادت مى كنند و در حال نماز از ياد خدا بدنشان به لرزه مى افتد اينان لذت عبادت و بندگى را چشيده اند كه بايد چگونه به معبود خويش سخن بگويند ،بار الها لذت عبادت را بما بچشان ! امين يا رب العالمين.
:: ادامه مطلب
وحى نماز به حضرت يعقوب و اسحاق
خداوند در سوره انبياء آيات 72 و 73 مى فرمايد: ((ما به هنگام ،اسحاق و فرزند زاده اش ، يعقوب را عطا كرديم و همه را صالح و شايسته و لايق نبوت قرار داديم و بعد مى فرمايد:( و جعلناهم ائمه يهدون ...)
تذكر اين نكته لازم است كه حضرت يعقوب بنابر آيات قرآن ،فرزندانش را به هنگام مرگ سفارش و وصيت به عمل آئين اسلام حضرت ابراهيم بود، نموده و در جملات گذشته ديديد كه در آئين ابراهيم ،نماز وجود داشته است بنابر اين آئين حضرت ابراهيم و تمام پيامبران از نسل وى داراى نماز بوده است و هيچ كدام از انبياء و امت هايشان از اجراى اين حكم با عظمت الهى مستثنى نبوده اند چرا كه نماز حقيقت جامعى است كه دين الهى بدون آن ناقص و بندگى منهاى اين اصل عالى الهى ناتمام است قسمت عمده اى از رشد و كمال انسان در پرتو نماز تامين مى شود و انسان بى نماز در حقيقت از اصل دور و از رحمت حضرت دوست معذور است .
:: ادامه مطلب
الذين اذا ذكر الله و جلت قلوبهم و الصابرين على ما اصابهم المقيمى الصلوة و مما رزقنا هم ينفقون (317)
ترجمه :آنهايى كه چون ياد خدا رود، دلهايشان بيمناك شود و در برابر مصائب شكيبا باشند و نماز بر پا دارند و از آنچه رويشان كرده ايم انفاق كنند.
تفسير آيه
در اين مورد بحث تواضع كنندگان را چهار قسمت كه دو قسمت جنبه معنوى و روانى دارد و دو قسمت جنبه جسمانى را توضيح مى دهد نخست مى فرمايد:((آنها كسانى هستند كه وقتى نام خدا برده مى شود دلهايشان مملو از خوف پروردگار مى گردد ))
(للذين اذا ذكر الله و جلت قلوبهم ) به اينكه از عضب او بى جهت بترسند،و نه اينكه در رحمت او شك و ترديد داشته باشند،بلكه اين ترس به خاطر مسووليتهائى است كه بر دوش داشتند در انجام آن كوتاهى كرده اند،اين ترس به خاطر درك مقام با عظمت خدا است كه انسان در مقابل عظمت خائف مى گردد.
ديگر اينكه (( آنها در برابر حوادث دردناكى كه در زندگيشان رخ مى دهد صبر و شكيبائى پيش مى گيرد ))(و الصابرين على ما اصابهم )
عظمت حادثه هر قدر زياد و ناراحتى آن هر قدر سنگين باشد در برابر آن زانو نمى زنند،خونسردى خود را از دست نمى دهند،از ميدان فرار نمى كنند ،مايوس نمى شوند ،لب به كفران نمى گشايند و خلاصه ايستادگى مى كنند و پيش مى روند و پيروز مى شوند.
سوم و چهارم اينكه ((آنها نماز را بر پا مى دارند و از آنچه به آنها روزى داده ايم انفاق مى كنند ))(و المقيمى الصلوة و مما رزقنا هم ينفقون ) از يك سو ارتباطشان با خالق جهان محكم است و از سوى ديگر پيوندشان با خلق خدا متحكم و از اين توضيح به خوبى روشن مى شود كه مساله اخبات و تسليم و تواضع كه از صفات ويژه مومنان است تنها جنبه درونى ندارد،بلكه بايد آثار آن در همه اعمال ظاهر و آشكار شود.(318)
:: ادامه مطلب
و جعلناهم ائمه يهدون بامرنا و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلوة وايتاء الزكوة و كانوا لنا عابدين (313)
ترجمه :و آنها را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى كردند و انجام كارهاى نيك و بر پا داشتن نماز و اداى زكات را به آنها وحى كرديم و آنها فقط مرا عبادت مى كردند.
تفسير آيه
در اين آيه شريفه مورد بحث درباره نماز حضرت يعقوب و اسحاق سخن مى گويد: نخست مى فرمايد:((ما آنها را امام و رهبر مردم قرار داديم )) (و جعلنا هم ائمه )
يعنى علاوه بر مقام نبوت و رسالت مقام امامت رانيز به آنها داديم امامت آخرين مرحله سير تكاملى انسانى است كه به معنى رهبرى همه جانبه مادى و معنوى ،ظاهرى و باطنى ،جسمى و روحى مردم است . فرق نبوت و رسالت با امامت اين است كه پيامبران در مقام نبوت و رسالت تنها فرمان حق را دريافت مى كنند و از آن خبر مى دهند و به مردم ابلاغ مى كنند،ابلاغى تواءم با بشارت و انذار.
اما مرحله ((امامت ))اين برنامه هاى الهى رابه مرحله را به اجرا در مى آورند خواه از طريق تشكيل حكومت عدل بوده باشد يا بدون آن در اين مرحله آنها مى بيند، و مجرى احكام و برنامه و پرورش دهنده انسانها ،به وجود آورنده محيطى پاك و منزه و انسانى .
در حقيقت مقام امامت مقام تحقق بخشيدن به تمام برنامه هاى الهى است ،به تعبير ديگر ايصال به مطلوب و هدايت تشريعى و تكوينى است امام زمان از اين نظر درست به خورشيد مى ماند كه با اشعه خود موجودات زنده را پرورش مى دهد.
در مرحله بعد فعليت و ثمره اين مقام را بازگو مى كند:(( آنها به فرمان ما هدايت مى كردند )) (يهدون بامرنا) نه تنها هدايت به معنى راهنمائى وارائه طريق كه آن در نبوت و رسالت وجود دارد،بلكه به معنى دستگيرى كردن و رساندن به سر منزل مقصود (البته براى آنها كه آمادگى و شتايستگى دارند)
سومين و چهارمين و پنجمين موهبت و ويژگى اين بود كه ((ما به آنها كار خير را وحى كرديم و همچنين بر پا داشتن نماز و اسحاق عليه السلام ) اين بود كه ((ما به آنها كار خير را وحى كرديم و همچنين بر پا داشتن نماز و اداى زكات ( و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلوة وايتاء الزكوة ) اين وحى مى تواند وحى تشريعى بوده باشد،يعنى ما انواع كارهاى خير و اداى نماز و اعطاى زكات را در برنامه هاى دينى آنها گنجانيديم . و نيز مى تواند وحى تكوينى باشد،يعنى به آنها توفيق و توان و جاذبه معنوى براى انجام اين امور بخشيديم البته هيچ يك از اين امور جنبه اجبارى و اضطرارى ندرد بلكه تنها آمادگيها و زمينه ها است كه بدون اراده و خواست خود آنها هرگز به نتيجه نمى رسد.
ذكر ((اقامه نماز و اداء زكات )) بعد از فعل خيرات به خاطر اهميت اين دو برنامه است كه نخست بطور عام در جمله (و اوحينا اليهم فعل الخيرات ) و بعد به طور خاص بيان شده است
و در آخر فراز به مقام ((عبوديت )) آنها اشاره كرده و مى فرمايد:(( آنها همگى فقط ما را عبادت مى كردند )) (و كانوا لنا عابدين ) (314) ضمنا تعبير به ((كانوا )) كه دلالت بر سابقه مستمر در اين برنامه دارد شايد اشاره به اين باشد كه آنها حتى قبل از رسيدن به مقام نبوت و امامت ،مردانى صالح و موحد و شايسته بوده اند و در پرتو همين برنامه ها ،خداوند مواهب تازه اى به آنها بخشيده اين نكته لازم به يادآورى است كه جمله (( يهدون بامرنا )) در حقيقت وسيله شناخت امامن و پيشوايان حق ،در برابر رهبران و پيشوايان باطل است كه معيار كار آنها بر هوسهاى شيطانى است در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم كه فرمود:((امام در قرآن مجيد دو گونه است در يكجا خداوند مى فرمايد (و جعلنا هم ائمه يهدون بامرنا) يعنى به امر خدا نه به امر مردم ،امر خدا را بر هر امر خودشان مقدم مى شمرند و حكم او را برتر از حكم خود قرار مى دهند،ولى در جاى ديگر مى فرمايند:(و جعلنا يدعون الى النار) ((ما آنها را پيشوايانى قرار داده ايم كه دعوت به دوزخ مى كنند ))فرمان خود را بر فرمان پروردگار مقدم مى شمرند و حكم خويش را قبل از حكم او قرار مى دهند و مطابق هوسهاى خود و بر ضد كتاب الله عمل مى نمايند (315) و اين است معيار و محك براى شناسائى امام حق از امام باطل . (316)
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2895324
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396