| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
داستان آيه 50 : اهل خانواده را به نماز دعوت كن
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

اهل خانواده را به نماز دعوت كن 
مردى خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله رسيد و عرض ‍ كرد:من صحرا نشنيم ،در آن جا مسجد و امام جماعتى نداريم ، در خانه ام اذان مى گويم و با خانواده و غلامانم نماز جماعت مى خوانيم ، آيا اين نماز جماعت محسوب مى شود؟ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:آرى آن مرد عرض كرد: گاهى غلامانم نيستند و با زن و بچه ام نماز مى خوانيم ،آيا اين ،جماعت به حساب مى آيد؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله پاسخ داد: آرى عرض ‍ كرد: گاهى بچه هايم دنبال گوسفندان مى روند و فقط با همسرم نماز جماعت مى خوانم آيا نماز جماعت محسوب مى شود؟ فرمود:آرى عرض كرد:زنان هم گاهى عذر دارند و من اذان مى گويم و به تنهايى نماز مى خوانم آيا اين هم نماز جماعت به حساب مى آيد؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:آرى اين هم نماز جماعت است ،((المومن وحده جماعة )) نماز مومن به تنهايى جماعت است (306)
على عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله خود را با گزاردن نماز رنجه مى فرمود،با آن كه مرده بهشت شنيده بود چون خداى سبحان بدو گفت :(و امراهلك بالصلوة و اصطبر عليها) پس كسان خود را به نماز امر مى كرد و خود برگزاردرن نماز طاقت مى آورد.(307)
امام باقر عليه السلام فرمود:ما به فرزندانمان دستور مى دهيم كه از سن پنج سالگى نماز بخوانند و شما فرزندان خود را از هفت سالگى به نماز خواندن تمرين دهيد. (308)
لقمان حكيم به فرزندش مى گفت :فرزند عزيزم مبادا خروس از تو هشيارتر و به اوقات نماز از تو مراقب تر باشد! آيا نمى بينى كه به هنگام هر نماز،رسيدن وقت آن را اعلام مى كند،و سحرگاهان به آواى بلند ندا سر مى دهد در حالى كه تو در خوابى ؟! (309)
در شرح حال آيت الله شهيد مطهرى (ره ) آمده است كه : او هميشه با وضو بود و به اين كار توصيه مى كرد،نسبت به انجام فرايض ‍ فرزندان خود را نظارت دقيق داشت ،بعد از نماز مغرب و عشا سجده هاى طولانى بجا مى آورد و از سن تكليف به بعد، هيچ گاه نماز شبش ترك نشد. (310)
در شرح حال استاد ميرازى قمى (ره ) سيد حسن خوانسارى (ره ) آمده است : اين زن و مرد بزرگ ، هرگز نماز شب و زيارت عاشورا و نماز جماعت را ترك نكرد و هر گاه به مسجد نمى رفت ،در منزل با زن و فرزندان خود نماز جماعت مى خواند. (311)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:خداوند رحمت كند مردى را كه از خواب شب برخيزد و نماز شب بخواند و همسرش رانيز بيدار كند و او هم نماز بگزارد و خداوند رحمت كند زنى را كه شب هنگام از خواب بيدار شود و نماز بخواند و همسرش را نيز بيدار كند و او هم نماز بجا آورد .(312)



:: ادامه مطلب
آيه 50 : نماز و وظائف والدين
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

و امراهلك بالصلوة و اصطبر عليها لا تسئلك رزقا نحن نرزقك و العاقبة للتقوى (304)
ترجمه :خانواده ات را به نماز فرمان بده و بر انجام آن شكيبا باش ما از تو روزى نمى خواهيم بلكه ما به تو روزى مى دهيم و عاقبت نيكو مخصوص اهل پرهيزكارى است .
تفسير آيه  
در آيه شريفه خداوند براى تلطيف روح پيامبر صلى الله عليه و آله و تقويت قلب او مى فرمايد:((خانواده خود را به نماز دستور ده وجود نيز بر انجام آن شكيبا و پر استقامت باش )) (و امر اهلك بالصلوة و الصطبر عليها) چرا كه اين نماز براى تو و خاندانت مايه پاكى و صفا و تقويت روح و دوام ياد خداست بدون شك ظاهر ((اهل )) در اينجا خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله بطور كلى است ،ولى از آنجا كه اين سوره در مكه نازل شده و در آن زمان مصداق اهل ، خديجه و على عليه السلام بوده اند و ممكن است بعضى ديگر از نزديكان پيامبر صلى الله عليه و آله را نيز شامل شود، ولى با گذشت زمان دامنه خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله گسترده شد.
سپس اضافه مى كند اگر دستور نماز به تو و خاندانت داده شده است ،منافع و بركاتش تنها متوجه خود شماست ((ما از تو روزى نمى خواهيم بلكه به تو روزى مى دهيم ))( لا نسئلك رزقا نحن نرزقك ) اين نماز چيزى بر عظمت پروردگار نمى افزايد ، بلكه سرمايه بزرگى براى تكامل شما انسانها و كلاس عالى تربيت است يا به تعبير ديگر خداوند همچون پاشاهان واميران نيست كه از ملت خود باج مى گرفتند و زندگى خود و اطرافيان را اداره مى كردند، خداوند از همگان به او نيازمند،در حقيقت اين تعبير شبيه همان چيزى است كه در سوره ذاريات آيه 58 - 56 وارد شده است (و ما خلقت الجن و الانس الااليعبدون و ما اريد منهم من رزق وما اريد ان يطمعون ان الله هو الرزق ذو القوة المتين ) ((من جن و انس ‍ را نيافريدم ، مگر بخاطر اينكه عبادتم كنند،من از آنها روزى نمى طلبم ،و نمى خواهم طعامم دهند،خداوند روزى دهنده ، همگان است و صاحب قدرست مستحكم )) و به اين ترتيب عبادات مستقيما به خود عبادت كنند گان باز مى گردد.
و در پايان آيه اضافه مى كند (( عاقبت و سرانجام نيك از آن اهل تقوى است )) ( و العاقبة للتقوى ) آنچه باقى مى ماند و سرانجامش مفيد و سازنده و حيات بخش است همان تقوا و پرهيزكارى است ،پرهيزكاران سرانجام پيروزند،و بى تقوايان محكوم به شكست .
اين احتمال در تفسير جمله اخير نيز وجود دارد كه هدف آن تاكيد در زمينه روح تقوا و اخلاص در عبادت است ،چرا كه اساس عبادت همين است ،در آيه 37 سوره حج مى خوانيم (لن ينال الله لحومها و لا دماوها ولكن يناله التقوى منكم ) ((گوشهاى حيوانات قربانى و خونهاى آنها به خدا نمى رسد، ولى تقواى شما به او مى رسد )) آنچه به مقام قرب او از اعمال شما و اصل مى گردد پوسته و ظاهر آن نيست ،بلكه مغز و زبان و باطن او و اخلاصى كه در آن است به مقام قربش راه مى يابد. (305)



:: ادامه مطلب
داستان آيه 49 : نماز اولين فرمان به حضرت موسى عليه السلام
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

نماز اولين فرمان به حضرت موسى عليه السلام  
در سوره طه آيات 11 تا 14 آماده است ((چون موسى عليه السلام به وادى مقدس نزديك شد،ندايى شنيد من پروردگار تو هستم ،تو نعلين (كفش ) از خود به دور كن كه اكنون در وادى مقدسى قدم نهادى ، و من ترا برگزيدم پس گوش فرا ده تا كلام وحى مرا بشنوى بعد خداوند چنين فرمود:
(اننى انا الله لا اله انا فاعبدونى و اقم الصلوة لذكى ) ((بدان كه منم خداى يكتا،هيچ خدايى جز من نيست ،پس مرا به يگانگى بپرست و نماز را مخصوصا براى ياد من بپادار ))امام باقر عليه السلام مى فرمايد:((خداوند به موسى فرمود:مى دانى چرا از ميان بندگانم ترا براى شنيدن كلامم ،به طور مستقيم انتخاب كردم ؟ موسى عرضه داشت نه ،خطاب رسيد، بخاطر اينكه در عبادت و بندگى همانندت را نيافتم كه نسبت به من در نفس خود به اين اندازه با تواضع باشد، اى موسى تو بنده اى هستى كه در پيشگاه من به وقت نماز، صورت بر خاك مى گذارى ))(300)
باز داستان معراج پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وارد شده است هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله به معراج رفت ،خداوند به او فرمان داد تا به امت اسلام بگويد بايد در هر شبانه روز پنجاه نماز بگزاريد، و چون موسى عليه السلام خدمت رسول اكرم عليه السلام مشرف شد به آن حضرت پيشنهاد كرد تا از خداوند درخواست تخفيف نمايد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شفاعت موسى عليه السلام را درباره امت اسلام پذيرفت و از خداوند طلب تخفيف كرد... تا آن جا كه پنجاه نماز واجب به نمازهاى پنجگانه رسيد ((زيد ))فرزند امام سجاد عليه السلام از آن كمتر پرسيد: چرا رسول خدا صلى الله عليه و آله تقاضا نكرد تا امت اسلام در هر شبانه روز كمتر از پنج بار نماز بجا آورند؟ حضرت فرمود:((من جاء بالحسنه فله عشر امثالها )) (301) هركس كار نيكى بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد.(302)
وباز در روايت ديگرى درباره حضرت موسى كه (خداوند متعال به حضرت موسى عليه السلام وحى كرد:اى موسى ! در تاريك شب از خواب برخيز (و مناجات و راز و نياز كن ) تا قبرت را باغى از باغهاى بهشت قرار دهم ) (303)
از اين روايت استفاده مى كنيم كه نماز و راز و نياز با خداوند ما را در شب اول قبر نجات مى دهد و به رحمت پروردگار متصل سازد آرى چنين است اولين چيزى كه در قيامت از انسان مورد باز خواست قرار مى گيرد نماز است با اقامه آماده آن روز شويم .



:: ادامه مطلب
آيه 49 : نماز اولين فرمان براى موسى عليه السلام
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

اننى انا الله لا اله الا انا فاعبدنى و اقم الصلوة لذكرى (298)
ترجمه : يقين بدان من همان خدايى هستم كه معبودى جز من نيست مرا پرستش كن و با ياد من نماز بر پادار.
تفسير آيه  
در اين آيه شريفه مورد بحث نماز اولين فرمانى بود كه به حضرت موسى عليه السلام فرمان داد و نخستين جمله وحى را موسى به اين صورت دريافت كرد ((من الله هستم ،معبودى جز من نيست )) (اكنون كه چنين است تنها مرا عبادت كن ، عبادتى خالص از هر گونه شرك ))(فاعبدنى ) (( و نماز را بر پاى دار،تا هميشه به ياد باشى ))(و اقم الصلوة لذكرى ) در اين آيه پس از بيان مهمترين اصل دعوت انبياء كه مساله توحيد است بيان شده و به دنبال آن دستور به نماز، يعنى بزرگترين عبادت و مهمترين پيوند خلق با خالق و موثرترين راه براى فراموش نكردن ذات پاك او داده شده .
نكته قابل توجه در آيه  
در آيه فوق به يكى از فلسفه هاى مهم نماز اشاره شده است ،و آن اينكه انسان در زندگى اين جهان با توجه به ((عوامل غافل كننده نياز به تذكر و يادآورى دارد،با وسيله اى كه در فاصله هاى مختلف زمانى ،خدا و رستاخيز و دعوت پيامبران و هدف آفرينش را به ياد آورد و از غرق شدن در گرداب غفلت وبى خبرى حفظ كند،نماز اين وظيفه مهم را بر عهده دارد انسان صبحگاهان از خواب بر مى خيزد خوابى كه او را از همه چيز اين جهان بيگانه كرد مى خواهد برنامه زندگى را شروع كند، قبل از هر چيز به سراغ نماز مى رود،قلب و جان خود را با ياد خدا صفا مى دهد و از او نيرو و مدد مى گيرد، و آماده سعى و تلاش توام با پاكى و صداقت مى گردد باز هنگامى كه غرق كارهاى روزانه شد و چند ساعتى گذشت و چه بسا ميان او و ياد خدا جوئى افتاد،ناگاه ظهر مى شود و صداى موذن را مى شنود الله اكبر... حى على الصلوة ((خدا از همه چيز برتر است ،برتر از آنست كه توصيف شود....بشتاب به سوى نماز )) به سراغ نماز مى رود و در برابر معبود خود به خود به راز و نياز مى ايستد و اگر در گرد غبار غفلتى بر قلب او نشسته ،آن را شستشو مى دهد اينجا است كه خدا در نخستين دستورات در آغاز وحى به حضرت موسى مى گويد: نماز را بر پا دار تا به ياد من باشى جالب اينك اين آيه مى فرمايد:نماز را بر پا دار تا به ياد من باشى ،اما در آيه 28 از سوره رعد مى فرمايد:ذكر خدا مايه اطمينان و آرامش دلهاست ( الا بذكر الله تطمئن القلوب ) و در آيه 27 تا 30 سوره فجر مى فرمايد (يا ايها النفس المطمئنه ارجعى الى ربك راضية مرضيه فادخلى فى عبادى وادخلى جنتى ) ((اى نفس مطمئنه به سوى پرودگارت باز گرد، در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود،در زمره بندگانم در آى ،و در بهشتم گام بگذار ))!
از قرار دادن اين سه آيه در كنار هم به خوبى مى فهميم نماز انسان را به ياد خدا مى دارد، يا خدا مطمئنه او را به مقام بندگان خاص و بهشت جاويدان مى رساند. (299)



:: ادامه مطلب
داستان آيه 48 : داستان كسى كه با ترك نماز خدمت امام زمان (عج ) رسيد
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

داستان كسى كه با ترك نماز خدمت امام زمان (عج ) رسيد  
استاد بزرگوار آية الله حائرى (دامة بركاته ) مى فرمايد: ((از جمله قضاياى عجيبى كه در زمان خودم ديدم ،اين بود كه گفتند:در قم مردى است به نام آقاى اشكانى و او خدمت حضرت حجت عليه السلام مى رسد من يك روز عصر ظاهرا با جناب آقاى حاج شيخ عبد الوهاب روحى كه رفيق پنجاه ساله من است و جناب آقاى حاج مهدى اخوى ( سلمهما الله تعالى عن الافات و البليات ) خدمت اين مرد كه منزل او در خيابان ايستگاه راه آهن بود،رفتيم مردى پير و نورانى بود و آثار حقيقت و درستى در جبهه او واضح و روشن بود و در دستگاه راديوى او هم در همان اتاق پذيرائى بود،و اين دليل بود بر اينكه اين مرد هيچ اهل تظاهر و دكاندارى نيست .
ما داستان تشرف را از او پرسيديم گفت : ((من خوبى هستم نظامى بودم و در مدرسه نظام كشور تركيه نيز تحصيل كرده ام ،مدتها در قشون بودم يك زمانى در تهران پاى منبر بودم ،مبلغ دستورى را براى كسى كه بخواهد به خدمت حضرت ولى عصر (عج ) برسد،ذكر كرد و من دستور آن دستور را عمل كردم و خدمت حضرت رسيدم و حوايج خود را عرض كردم )) پس ‍ از آنكه مرد نورانى دستور را بدون مضايقه و ترديد براى ما نقل كرد،من از او دو سوال كردم :يكى آنكه آيا به طور معاينه خدمت آقا رسيدى ؟ معلوم شد به طور مكاشفه مى رسيده است سوال دوم اين بود كه شما چه خصوصيت اخلاقى داشتيد؟ گفت :من در هيچ اوضاع و شرايطى نماز خود را ترك نمى كردم و ديگر اينكه به احدى ظلم و ستم نكرده ام . (297)



:: ادامه مطلب
آيه 48 : ترك نماز باعث گمراهى
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا
ترجمه : و از پى آنها جانشينانى آمدند كه نماز را ترك كردند. پيرو شهوات نفس شدند، به زودى در گمراهى ماند.
تفسير آيه  
در اين شريفه درباره گروهى از كسانى كه از مكتب انسان ساز انبياء سلف خدا شدند و پيروانى ناخلف از آب در آمدند سخن مى گويد و قسمتى از اعمال زشت آنهارا برمى شمرد ومى گويد:((بعد از آنها فرزندان ناشايسته اى روى كار آمدند كه نماز را ضايع كردند، و از شهوات پيروى نمودند كه به زودى مجازات گمراهى خود را خواهند ديد ))
(فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا)
((خلف )) (بر وزن برف ) به معنى فرزندان ناصالح و به اصطلاح (نا خلف ) است در حالى كه ((خلف ))(بر وزن صدف ) به معنى فرزند صالح است اين جمله ممكن است اشاره به گروهى از بنى اسرائيل باشد كه در طريق گمراهى گام نهاد،خدا را فراموش ‍ كردند،پيروى از شهوات را بر ذكر خدا ترجيح دادند،جهان را پر از فساد نمودند و سرانجام به نتيجه اعمال سوء خود در دنيا رسيدند و در آخرت نيز خواهند رسيد،در اينكه منظور از اضافه صلاة در اينجا ترك نماز است و يا تاخير از وقت آن و يا انجام دادن اعمالى كه نماز را در جامعه ضايع كند،مفسران احتمالهاى مختلفى داده اند، ولى معنى اخير صحيحتر به نظر مى رسد چرا از ميان ما عبادات روى نماز در اينجا انگشت گذارده شده ؟ شايد دليل آن اين باشد كه نماز چنانكه مى دانيم سدى است در ميان انسان و گناهان ،هنگامى كه اين سد شكسته شد، غوطه ور شده در شهوات نتيجه آنست و به تعبير ديگر همانگونه كه پيامبران ،ارتقاء مقام خود را از ياد خدا شروع كردند و به هنگامى كه آيات خدا بر آنها خوانده مى شد به خاك مى افتادند و گريه مى كردند،اين پيروان ناخلف سقوط و انحرافشان از فراموش ‍ كردن ياد خدا شروع شد. (294)
نكته اى در آيه  
در حديثى كه بسيارى از كتب دانشمندان اهل سنت آمده ، چنين مى دانيم پيامبر صلى الله عليه و آله هنگامى كه آيه ( فخلف من بعدهم خلف ...) همين آيه مورد بحث را تلاوت كرده فرمود:((يكون خلف من بعد ستين سنه اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا ثم يكون خلف يقرئون القران لا يعدوا تراقيهم و يقرء القران ثلاثه مومن و منافق و فاجر ))
((بعد از شصت سال ،افرادى به روى كار مى آيند كه نماز را ضايع مى كند و در شهوات غوطه ور مى شوند و به زودى نتيجه گمراهى خود را خواهند ديد،و بعد از آنها گروه ديگرى روى كار مى آيند كه قرآن را (با آب وتاب ) مى خوانند ولى از شاخه هاى آنها بالاتر نمى رود( چون نه از روى ى اخلاص است و نه براى تدبر وانديشه و به خاطر عمل بلكه از روى ريا و تظاهر است و يا قناعت كردن به الفاظ ،و به همين دليل اعمال آنها به مقام قرب خدا بالا نمى رود.(295)
قابل توجه اينكه اگر مبدء شصت سال را هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله بگريم درست منطبق بر زمانى مى شود كه ((يزيد )) بر اريكه قدرت نشست و سالار شهيدان امام حسين عليه السلام و يارانش شربت شهادت نوشيدند، و بعد از اين ، باقيمانده دوران بنى اميه و دوران بنى عباس است كه از اسلام به نامى قناعت كرده بودند و از قرآن به الفاظى و پناه مى بريم به خدا كه ما جزء چنين گروه ناخلفى باشيم (296)



:: ادامه مطلب

سفارش حضرت مريم عليه السلام فرزندش حضرت عيسى را به نماز  
حضرت عيسى عليه السلام با مادرش حضرت مريم عليه السلام در بيابانهاى مى گشت ،غالبا خواركش سبزه هاى بيابان بود در يكى از كوههاى لبنان عبور مى كرد،مادرش را گذاشت و خودش براى تهيه توشه و افطار رفت اجل مريم عليه السلام رسيد وقتى حضرت عيسى برگشت مادرش را افتاده ديد، ابتدا خيال كرد خواب است بعد متوجه شد از دنيا چشم فرو بسته است .
خيلى متاثر شد و گريه زيادى كرد در همان حال روح مادرش را ديد، مريم عليه السلام گفت بلى ! دوست دارم به دنيا برگردم تا در شبهاى بسيار سرد نماز بگزارم و در روزهاى بسيار گرم روزه بگيرم !
اى پسر جان من ! اين راه بيمناك است ! (293)



:: ادامه مطلب
 

 


 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2895338
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396