و كان يامر اهله بالصلوة و الزكوة كان و عند ربه مرضيا (290)
ترجمه : او همواره خاندان خود را به نماز و زكات دعوت مى كرد و نزد پروردگارش پسنديده بود.
تفسير آيه
در اين آيه شريفه در مورد نماز حضرت اسماعيل عليه السلام فرزند ابراهيم عليه السلام صحبت مى كند كه همواره خانواده خود را به نماز و زكات ،امر مى كرد )) (و كان يامر اهله بالصلوة و الزكوة ) امر به نماز و پيوند و رابطه با خالق داشتن و امر به زكات و رابطه با خلق خدا برقرار نمودن و يا بالاخره كارهائى انجام دادن كه جلب خشنودى خدا را كند،از صفات اين پيامبر صلى الله عليه و آله بزرگ الهى شمرده شده است نخستين مرحله براى تبليغ رسالت ، شروع از خانواده خويش است ، كه از همه به انسان نزديكتر مى باشند،به همين دليل پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز نخست دعوت خود را از خديجه همسر گراميش و على عليه السلام پسر عمويش شروع كرد و سپس طبق فرمان (وانذر عشيرتك الاقربين )(291) به بستگان نزديكش پرداخت و در آيه 132 سوره طه نيز مى خوانيم (و امر اهلك بالصلوة و اصطبر عليها) ( خانواده خود را به نماز دعوت كن و بر انجام نماز شكيبا باش .)
نكته ديگر كه در اينجا قابل ذكر است كه در آخرين اين آيه شريفه آمده است اين است كه با توصيف حضرت اسماعيل عليه السلام به مرضى بودن ، در واقع اشاره به اين حقيقت شده است كه او در كل برنامه هايش رضايت خدا را جلب كرده بود، اصولا نعمتى از اين بالاتر نيست كه معبود و مولا و خالق انسان از او راضى و خشنود باشد به همين دليل در آيه 119 سوره مائده بعد از آنكه نعمت بهشت جاويدان را براى بندگان خاص خدا بيان مى كند در پايان مى گويد:(رضى الله عنهم و رضو منه ذلك الفوز العظيم ) خداوند از آنها خشنود و آنها نيز از او خشنود خواهند بود و اين فرز عظيم و رستگارى بزرگى است . (292)
:: ادامه مطلب
سفارش خداوند به حضرت عيسى عليه السلام به نماز
خداوند در قرآن كريم در سوره مريم مى فرمايد:( فاشارت اليه قالوا كيف نكلم من كان فى المهد صبيا قال انى عبدالله اتاتى الكتاب و جعلنى نبيا و جعلنى مباركا اين ما كنت اوصافى بالصلوة والزكوة ما دمت حيا (285)
((حضرت مريم (پاسخ ملامتگران ) را با اشاره حواله به طفل كرد آنها گفتند ما چگونه باطفل گهواره اى سخن مى گوئيم ؟ آن طفل گفت :همانا من بنده خاص خدايم كه مرا كتاب آسمانى و شرف نبوت عطا فرمود و مرا هر كجا باشم براى جهانيان مايه بركت و رحمت گردانيد و تا زنده ام به عبادت نماز و زكات سفارش كرد.))
چنانچه در اين آيه ملاحظه مى شود نماز جزء آئين و برنامه تمام پيروان از آدم تا خاتم مى باشد و چگونه نباشد،كه نماز كامل كننده دين است و كسى كه نماز نخوانند،دين ندارد.
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: برترين چيزى كه بندگان را به خدا نزديك مى كند چيست ؟ حضرت فرمود:من پس از شناخت خداوند برتر از نماز سراغ ندارم ،آيا نمى بينى كه (بنده صالح خدا،عيسى عليه السلام گفت :و اوصافى بالصلوة (286)
و باز در روايات ديگر درباره نماز حضرت عيسى عليه السلام مى خوانيم : زمانى كه امام مهدى عليه السلام ظهور كند، حضرت عيسى عليه السلام نزد آن حضرت حاضر شود و چون وقت نماز برسد حضرت مهدى (عج ) مى فرمايد:پيش بايست (تا نماز جماعت بخوانيم ))عيسى مى گويد: تو به امامت نماز شايسته ترى آنگاه عيسى عليه السلام پشت سر آن حضرت نماز مى گزارد.(287)
در احاديث به معراج نبى اكرم صلى الله عليه و آله مى خوانيم كه آن حضرت فرمود... چون به مسجد اقصى رسيديم ،ابراهيم و موسى و عيسى عليه السلام و جمله پيغمبران ديگر را ديدم كه در آمدند و بر من سلام كردند و مرا در پيش داشتند و با ايشان نماز كردم (288) عالمى ديدم پر نور و ضياء و چندان روشنايى داشت كه چشم خيره مى شد چندان كه نگاه كردم بر چپ و راست همه فرشتگان روحانى ديدم به عبادت مشغول گفتم :اى جبرئيل ! كيستند اين قوم ؟ گفت : اينان هرگز هيچ كارى نكند جز عبادت و تسبيح . (289)
:: ادامه مطلب
و جعلنى مباركاتا اين ماكنت و او صافى بالصلوة والزكوة ما دمت حيا (283)
ترجمه : و هر كجا باشم مرا وجودى فرخنده ساخته و تا زنده ام به نماز و زكات سفارشم كرده است .
تفسير آيه
در اين آيه شريفه درباره وجود حضرت عيسى عليه السلام و نماز آن حضرت سخن به ميان مى آورد ابتداء مى فرمايد خداوند مرا وجودى پر بركت (وجودى مفيد از هر نظر براى بندگان در هر جا باشم قرار داده است ) (و جعلنى مباركا اين ما كنت و بعد مى فرمايد:((مرا تا زنده ام توصيه به نماز و زكات كرده است ) ((و اوصافى بالصلوة والزكوة ما دمت حيا))
در اين آيه مورد بحث كلمه مبارك بودن را مطرح مى كند، مبارك بودن يعنى مفيد به حال جامعه بودن مطرح شده است در حديثى از امام صادق عليه السلام عليه السلام آمده است كه معنى مبارك (( نفاع ) است ( يعنى بسيار پر منفعت ))
و بعد از ميان تمام برنامه ها روى توصيه پروردگار به نماز و زكات تكيه مى كند واين بخاطر اهميت فوق العاده اين دو برنامه است كه اين دو رمز ارتباط با خالق و خلق است و از يك نظر مى توان همه برنامه هاى مذهبى را در آن خلاصه كرد چرا كه بخشى از آنها پيوند انسان با خلق و بخشى خالق مشخص مى كند. (284)
:: ادامه مطلب
نماز براى قرائت قرآن
هلال بن حكم مى گويد:پس از آنكه به محضر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله شرفياب شدم و قبول اسلام كردم از فرائض و سنن دينى مطالبى را آموختم ،از آن جمله اين بود كه به من توصيه شد هر وقت خودت عطسه كردى خداى را حمد كن ،و اگر ديگرى عطسه كرد درباره اش دعا كن و براى او از خداوند طلب رحمت نما روزى در صفوف مردم با رسول اكرم صلى الله عليه و آله به جماعت نماز مى گذارم ،يكى از مامومين عطسه كرد من گفتم ((يرحمك الله ))ديدم نماز گزاران زير چشمى متوجهم شدند و با تندى به من مى نگرند گفتم :مگر چه شده كه اين چنين با خشم مرا نگاه مى كنيد مردم با شنيدن كلام من مكرر ((سبحان الله ))گفتند پس از آنكه نماز پايان يافت بلافاصله پيغمبر عليه السلام فرمود:آن كس كه در خلال نماز سخن گفت كه بود؟ مردم به من اشاره كردند. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مرا نزد خويش خواند و فرمود:(نماز براى قرائت و ذكر خداوند است ) و موقعى كه در نماز هستى بايد وضعيت چنين باشد پيشواى اسلام تذكر اصلاحى خود را آنقدر با نرمى و ملايمت بيان فرمود كه مرد،تحت تاثير قرار گرفت و گفت من نديده ام معلمى در مقام آموزش بيشتر از پيغمبر رفق و مدارا نمايد.(282)
:: ادامه مطلب
و لا تجهر بصلاتك و لا تخاف بها وابتغ بين ذلك سبيلا (277)
ترجمه :نمازت را نه بسيار بلند بخوان و نه چندان آهسته حد وسط اين دو گروه را برگزين .
تفسير آيه
در اين آيه شريفه مورد بحث گفتگوى مشركان در مكه در رابطه با نماز پيامبر صلى الله عليه و آله واينكه مى گفتند:او نماز خود را بلند مى خواند و ما را ناراحت مى كند،اين چه عبادتى است ؟ اين چه برنامه اى است ؟ خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور مى دهد ((نمازت را زياد بلند مخوان زياد هم آهسته مخوان بلكه ميان اين دو را، راه اعتدال را انتخاب كن (و لا تجهر بصلاتك تو لا تخاف بها و ابتغ بين ذلك سبيلا)
بنابراين آيه فوق كارى به مساله نمازهاى ((جهريه ))و ((اخفايه )) به اصطلاح معروف فقهى ندارد، بلكه ناظر به افراط و تفريط در بلند خواندن و آهسته خواندن است ، مى گويد نه بيش از حد بلند بخوان و نه فرياد بزن ،و نه بيش از حد آهسته كه تنها حركت لبها مشخص شود و صدائى به گوش نرسد و شان نزولى كه بعدا ذكر مى شود بسيارى از مفسران از ابن عباس نقل كرده اند نيز مويد همين معنى است .
روايات متعددى كه از طريق اهل بيت از امام صادق عليه السلام در ذيل اين آيه آمده است اشاره به همين تفسير مى كند. (278)
بنابراين اين تفسيرهاى ديگرى كه براى اين آيه ذكر شده است همگى بيگانه از مطالب به نظر مى رسد اما اينكه حد اعتدال در اينجا چگونه است ،و جهر و اخفاتى كه از آن نهى شده چه باشد؟ ظاهر اين است كه ((جهره )) به معنى فرياد كشيدن و ((اخفاف )) به معنى آهسته خواندن آنچنان كه خود انسان هم نشنود مى باشد.
در تفسير ((على بن ابراهيم )) از امام صادق عليه السلام چنين نقل شده كه در تفسير آيه فرمود ((الجهر بها رفع الصوت ،و التخافت بها ما لم ،تسمع نفسك ،واقرا بين ذلك )) ((جهر اين است كه زياد صدا را بلند كنى ،و اخفات آن است كه حتى خودت نشنوى ، هيچ يك از اين دو را انجام نده بلكه حد وسط ميان آن دو را در انتخاب كن . (279)
و اما ((اخفات ))و ((جهره )) در نمازهاى روزانه ، و شبانه - همانگونه كه در بالا اشاره كرديم - حكم ديگرى است ،با مفهوم ديگر،كه دلائل جداگانه دارد،و فقهاى ما (رضوان الله عليهم ) مدارك آن را در كتاب الصلاة آورده اند.
نكات در آيه
اين حكم اسلامى يعنى اعتدال در جهر و اخفات از دو نظر به ما ديد و درك مى بخشد.
نخست :از اين نظر كه مى گويد:عبادت خود را آنچنان انجام ندهيد كه بهانه به دست دشمنان بدهيد ،آنها را به استهزاء و ايرادگيرى وا دارد،چه بهتر كه توام با متانت و آرامش و ادب باشد كه تنها نتوانند بر آن خرده گيرى كنند بلكه نمونه اى از شكوه و ادب اسلامى و ابهت و عظمت عبادت گردد آنها كه سعى دارند در مواقعى كه مردم استراحت كرده اند با صداى بلند گوشخراشى كه از بلند گوهاى پر غوغا راه مى اندازند موجوديت جلسات خود را نشان دهند و به پندار خود با اين عمل صداى اسلام را به گوش ديگران برسانند،اين نه تنها صداى اسلام نيست ، بلكه باعث پراگندكى مردم از اسلام و در نتيجه ضربه اى با تبليغات دينى .
ديگر اينكه : اين بايد الگوئى باشد براى همه اعمال ما و تمام برنامه هاى اجتماعى و سياسى و اقتصادى بايد همه اينها دور از افراط ى وكاريها و تندرويها،و تفريط كارى و مسامحه و سهل انگارى باشد، و اصل اساسى ((و ابتغ بين ذلك سبيلا ))كه در آيه فوق آمده همه جا رعايت گردد. (280)
شان نزول
مفسران در شان نزول آيه فوق از (( ابن عباس ))چنين نقل كرده اند كه پيامبر صلى الله عليه و آله شب در مكه در حال سجده بود و خدا را با نام ((يا رحمان و يا رحيم ))مى خواند،مشركان بهانه جو از فرصت استفاده كرده و گفتند ببينيد اين مرد(ما را سرزنش مى كند كه چرا چند خدائى هستيم اما) خودش و خدا را پرستش مى كند در حال كه مى پندارد موحد است و يك معبود بيشتر ندارد، آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت (كه اين اسمهاى متعدد از يك ذات پاك خبر مى دهد. (281)
:: ادامه مطلب
سفارش امام زمان (عج ) درباره نماز صبح و مغرب
مرحوم كلينى و شيخ طوسى و طبرسى تاز ((زهرى )) نقل كرده اند كه گفت :مدتهاى مديد در طلب حضرت مهدى عليه السلام بودم و در اين راه اموال فراوانى در راه خدا خرج كردم اما به هدف نرسيدم تا اينكه به خدمت محمد بن عثمان ( توجه داشته باشيد كه محمد بن عثمان دومين نايب خاص امام زمان عجل الله تعالى در غيبت صغرى بود او به سال 305 ه ق از دنيا رفت ) رسيدم و مدتى در خدمت او بودم تا روزى از او التماس خواستم كه مرا به خدمت امام زمان عليه السلام ببرد.
محمد بن عثمان پاسخ منفى داد،ولى در مقابل تضرع بسيار من ،سرانجام لطف كرد و فرمود:(( فردا اول وقت بيا. )) فرداى آن روز،اول وقت به خدمت محمد بن عثمان رفتم ،ديدم جوانى خوش سيما و خوشبود همراه اوست و به من اشاره كرد كه اين است آن كس كه در طلبش هستى به خدمت امام زمان عليه السلام رفتم و آنچه سوال داشتم مطرح ، كردم ايشان جواب مرا فرمود تا به خانه اى رسيديم و داخل خانه شد و ديگر حضرتش را نديدم در اين ملاقات ،ايشان دوباره به من فرمود: ((رحمت خدا بدور است كسى كه نماز صبح را چندان به تاخير بيندازد تا ستاره ها ديده نشوند و نماز مغرب را بقدرى به تاخير بيندازد تا ستارها نمايان شوند )) (276)
:: ادامه مطلب
اقم الصلوة لدلوك الشمس الى غسق الليل و قرآن الفجر كان مشهودا (258)
ترجمه : نماز از زوال آفتاب تا آغاز تاريكى شب بخوان و نماز صبح را بر پا دار، زيرا فرشتگان در نماز صبح فرشتگان حاضر آيند.
تفسير آيه
در اين آيه مورد بحث به مساله نماز و توجه به خدا و نيايش مى پردازد،كه عامل موثرى براى مبارزه با شرك است ،و وسيله اى براى طرد هر گونه وسوسه شيطانى از دل و جان آدمى آرى نماز است كه انسان را به ياد خدا مى اندازد،گردو غبار گناه را از دل و جانش مى شويد وسوسه هاى شيطانى را طرد مى كند .
نخست مى فرمايد: (( نماز را بر پا داريد،به هنگام زوال آفتاب تا نيمه شب ،و همچنين قرآن فجر (نماز صبح ) را،چرا كه اين نماز مورد توجه فرشتگان شب و روز است )) (اقم الصلوة لدلوك الى غسق الليل و قرآن الفجر كان مشهود)
((دلوك شمس ))به معنى زوال آفتاب از دائره نصف النهار است كه وقت ظهر مى باشد،در اصل از ماده ((دلك ))به معنى ماليدن گرفته شده ،چرا كه انسان در آن موقع بر اثر شدت تابش آفتاب چشم خود را ميمالد،و يا از ((دلك ))به معنى متمايل شدن است چرا كه خورشيد در اين موقع از دائره نصف النهار به سمت مغرب متمايل مى شود و يا اينكه انسان ، دست خود را در مقابل آفتاب حائل مى كند،گوئى نور آن را از چشم خود كنار مى زند و متمايل مى سازد.
به هر حال در روايتى كه از منابع اهل بيت عليه السلام به ما رسيده ((دلوك )) به همين معنى زوال خورشيد تفسير شده است ،در روايتى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم كه ((عبيد بن زراره ))از تفسير همين آيه از امام صادق عليه السلام سوال كرد امام فرمود:((خداوند چهار نماز بر مسلمانان واجب كرده است كه آغاز آن وقت زوال شمس (ظهر) و پايان آن نيمه شب است ))(259)
در روايتى ديگرى از امام باقر عليه السلام در تفسير همين آيه كه زراره محدث بزرگ شيعه از آن سوال كرد چنين فرمود:
(دلوكها زوالها، غسق الليل الى نصف الليل ،ذلك اربع صلوات و ضعهن رسول الله صلى الله عليه و آله و وقتهن للناس و قرآن الفجر صلوة الغداة )
((دلوك شمس ))به معنى زوال آن ( از دائره نصف النهار) است ، و ((غسق الليل )) به معنى نيمه شب است ، اين چهار نماز است كه پيامبر صلى الله عليه و آله آنها را براى مردم قرار داده و توقيف نموده و قرآن الفجر اشاره به نماز صبح است . (260)
البته بعضى از مفسران ، احتمالات ديگرى در معنى دلوك داده اند كه قابل ملاحضه نيست ،و اما ((غسق الليل )) با توجه با اينكه غسق شدت ظلمت است ،و تاريكى شب در نيمه شب از هر وقت متراكم تر مى باشد اين كلمه روى هم رفته ((نيمه شب )) را مى سازند قرآن به معنى چيزى است كه قرآئت مى شود و (( قرآن فجر )) روى هم رفت اشاره به نماز فجر است ،به همين دليل آيه فوق از آياتى است كه اشاره اجمالى به وقت نمازهاى پنجگانه مى كند،و به انضمام به ساير آيات قرآن در زمينه وقت نماز است ،و روايات فراوانى كه در اين رابطه وارد شده ،وقت نمازهاى پنجگانه دقيقا مشخص مى شود البته توجه به اينكه اين نكته لازم است كه بعضى از آيات فوق تنها اشاره به يك نماز كرده ، مانند (حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى ) (261) كه نماز وسطى طبق تفسير صحيح همان نماز ظهر است و گاهى اشاره به وقت سه نماز از نمازهاى پنجگانه كرده ،مانند(و اقم الصلوة و طرفى النهار و زلقا من الليل ) (262) كه ((طرف النهار )) اشاره به نماز صبح و مغرب و (( زلفا من اليل ))اشاره به نماز عشا است و گاهى اوقات هر پنج نماز را اجمالا بيان مى كند،مانند آيه مورد بحث ،به هر حال جاى ترديد نيست كه جزئيات اوقات نمازهاى پنجگانه در اين آيات بيان شده بلكه مانند بسيارى ديگر از احكام اسلامى تنها به كليات قناعت شده و شرح آن در سنت پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان راستين آمده است .
نكته ديگرى كه در اينجا باقى مى ماند اين است كه آيه فوق مى فرمايد ( ان قرآن الفجر كان مشهودا) (( نماز صبح مورد مشاهده است )) اكنون اين سوال پيش مى آيد كه مشاهده چه كسانى ؟
رواياتى كه در تفسير اين آيه به ما رسيده مى فرمايد :مشهود ملائكه شب و روز است ، زيرا در آغاز صبح فرشتگان شب كه مراقب بندگان خدايند جاى خود را به فرشتگان روز مى دهند، و چون نماز صبح در همان آغاز طلوع انجام مى گيرد هر دو گروه آنرا فرشتگان روز مى دهند،و چون نماز صبح در همان آغاز طلوع انجام مى گيرد هر دو گروه آنرا مشاهده كرده و بر آن گواهى مى دهند، اين روايات را دانشمندان شيعه و اهل تسنن هر دو نقل كرده اند.
از جمله ( طبق تفسير روح المعانى ) احمد و نسائى و ابن ماجوبه و ترمذى و حاكم از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده اند كه در تفسير اين جمله فرمود: ((تشهد ملائكة الليل و ملائكة النهار ))(263) محدث معروف اهل سنت بخارى و مسلم نيز همين معنى را در صحيح خود نقل كرده اند (264) از اين تعبير به خوبى روشن مى شود كه بهترين موقع براى اداى نماز صبح همان لحظات آغازين طلوع فجر است . (265)
نكته قابل استفاده از آيه
نمازهاى ،شب يك عبادت بزرگ روحانى :
غوغاى زندگى روزانه از جهات مختلف توجه انسان را به خود جلب مى كند و به فكر آدمى را به وادى هاى گوناگونى مى كشاند ،به طورى كه جمعيت خاطر و حضور قلب كامل در آن بسيار مشكل است اما در دل شب و به هنگام سحر و فرو نشستن غوغاى زندگى مادى ،و آرامش روح و جسم انسان در پرتو مقدارى خواب ، حالت توجه و نشاط خاصى به انسان دست مى دهد كه بى نظير است آرى در اين محيط آرام و دور از هر گونه ريا و تظاهر و خود نمائى و توام با حضور قلب حالت توجهى به انسان دست مى دهد كه فوق العاده روح پرتو و تكامل آفرين است .
به همين دليل دوستان خدا هميشه از عبادتهاى آخر شب ،براى تصفيه روح و حيات قلب و تقويت اراده و تكميل اخلاص ،نيرو مى گرفته اند در آغاز اسلام نيز پيامبر صلى الله عليه و آله با استفاده از همين برنامه روحانى مسلمانى را پرورش داد،و شخصيت آنها را آنقدر بالا برد كه گوئى آن انسان سابق نيستند ،يعنى از آنها انسانهاى تازه اى آفريد، مصمم ،شجاع ،با ايمان ،پاك و با اخلاص و شايد مقام محمود كه بعد از اين آيه مورد بحث ذكر شد، به عنوان نتيجه نافله شب آمده است اشاره به همين حقيقت نيز باشد.
بررسى رواياتى كه در منابع اسلام در فضيلت نماز در شب وارد شده نيز روشنگر همين حقيقت است ،به عنوان نمونه :
1- پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:(( خيركم من اطاب الكلام و اطعم و صلى بالليل و للنانس نيام )) ((بهترين شما كسانى هستند كه در سخن گفتن مودبند،گرسنگان را سير مى كنند و در شب آن هنگام كه مردم خوابند نماز را مى خوانند (266)
2- امير المومنين على عليه السلام مى فرمايد: ((قيام الليل مصحة للبدن و مرضآة للرب عز و جل و تعرض للرحمة و تمسك باخلاق النبين ))قيام شب موجب صحت جسم و خشنودى پروردگار و در معرض رحمت او قرار گرفتن و تمسك به اخلاق پيامبران است (267)
3- امام صادق عليه السلام به يكى از يارانش فرمود:(( لا تدع قيام الليل فان المغبون من حرم قيام الله )) دست از قيام شب بر مدار، مغبون كسى است كه از قيام و عبادت شب محروم گردد.(268)
4- رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:((من صلى بالليل حسن وجهه بالنهار )) كسى كه نماز شب بخواند صورت (و سيرتش ) در روز نيكو خواهد بود. (269)
حتى در بعضى از روايات مى خوانيم كه اين عبادت بقدرى است اهميت دارد كه جز پاكان و نيكان موفق به آن نمى شوند!
5- مردى نزد امير مومنان آمد و عرض كرد من از نماز شب محروم شدم على عليه السلام فرمود:((انت رجل قد قيدوتك ذنوبك )) تو كسى هستى گناهانت تو را به بند كشيده است (270)
6- در حديثى ديگر از امام صادق عليه السلام مى خوانيم :((ان الرجل ليكذب الكذبة و يحرم صلوة الليل فاذا حرم بها صلوة الليل حرم بها الرزق )) انسان گاهى دروغ مى گويد و سبب محروميتش از نماز شب مى شود، هنگامى كه از نماز شب محروم شد از روزى (و مواهب مادى معنوى )) نيز محروم مى شود (271)
7- با اينكه مى دانيم همچون على عليه السلام هرگز ترك نماز شب نمى كرد در عين حال اهميت موضوع تا آن پايه است كه پيامبر صلى الله عليه و آله در وصايايش به او فرمود:((اوصيك فى نفسى بخصال فاحفطها - ثم قال اللهم اعنه -... و عليك بصلوة الليل ،و عليك بصلوة الليل و عليلك بصلوة الليل اتو را به امورى سفارش مى كنم همه را حفظ كن سپس فرمود: خداوند او را بر انجام وظائف يارى فرما - تا آنجا كه فرمود: بر تو باد به نماز شب ، بر تو باد به نماز شب ،بر تو باد بر نماز شب . (272)
8- پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به جبرئيل فرمود: مرا پند ده جبرئيل گفت :(( يا محمد عش يا شئت فانك ميت واجب ما شئت فانك مفارقه و اعمل ما شئت فانك ملاقيه ،و اعلم ان شرف المومن صلوته باليل و عز كفه عن اعراض الناس )) اى محمد هر چه مى خواهى عمر كن اما بدان كه سرانجام خواهى مرد، و به هر چه مى خواهى دل ببند اما بدان سرانجام از آن جدا خواهى شد و هر عملى مى خواهى انجام ده ولى بدان سرانجام ،عملت را خواهى ديد و نيز بدان كه شرف مومن نماز شب او است ،و عزتش خوددارى از ريختن آبروى مردم است (273)
اين اندرزهاى ملكوتى جبرئيل كه همه حساب شده است نشان مى دهد كه نماز شب آنچنان شخصيت و تربيت و روحانيت و ايمانى به انسان مى دهد كه مايه شرف و آبروى او است همانگونه كه ترك مزاحمت نسبت به مردم سبب ، عزت خواهد شد.
9- امام صادق عليه السلام مى فرمايد،(( ثلاثه هن فخر الومن و زينة فى الدنيا و الاخرة الصلوة فى اخر الليل ،و ياسه مما فى ايدى الناس و ولاية الامام من آل محمد )) سه چيز است كه افتخار مومن و زينت او در دنيا و آخرت است ، نماز در آخر شب ،بى اعتنائى به آنچه در دست مردم است ،و ولايت امام از اهل بيت پيامبر عليه السلام
10- باز از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود: هر كار نيكى كه انسان با ايمان انجام مى دهد پاداش در قرآن صريحا آمده جز نماز شب كه خداوند به خاطر اهميت فوق العاده اش آنرا با صلاحيت بيان نفرموده ،همين قدر فرموده است :( تتجا فى جنوبهم على عن المضاجع يدعون ربهم خوفا و طعما و مما رزقنا هم ينفقون - فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قراة اعين جزاء بما كانوا يعملون ) ((آنها شب هنگام از بسترهاى خود مى خيزند و پروردگارشان را با بيم و اميد مى خوانند و آنچه به آنها روزى داده ايم انفاق مى كنند،اما هيچكس نمى داند خداوند چه پاداشهائى كه موجب روشنى چشمها مى شود در برابر اعمالشان قرار داده است . (274)
البته نماز شب آداب فراوانى دارد ولى بد نيست ساده ترين صورت آنرا در اينجا بياوريم تا عاشقان اين عمل روحانى بتوانند بهره بيشتر گيرند،
نماز شب بطور كاملا ساده يازده ركعت است كه به ترتيب ذيل به سه بخش تقسيم مى شود.
الف ) چهار نماز دو ركعتى كه مجموعا هشت ركعت مى شود و نامش ((نافله شب )) است .
ب ) يك نماز دو ركعتى كه نامش نافله ((شفع )) است .
ج ) نماز يك ركعتى كه نامش نافله (( وتر ))است ، و طرز انجام اين نمازها درست همانند نماز صبح مى باشد، ولى اذان و اقامه ندارد و قنوت نافله ((وتر )) را در هر چه طولانى تر كنند بهتر است . (275)
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2944711
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396