| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
آيه 82 : سبك شمارندگان نماز
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

فويل للمصلين . (488)
ترجمه : واى بر چنان نمازگزاران
تفسير آيه  
منظور آيه كه مى فرمايد واى بر چنان نمازگزاران ، همان نمازگزارانى كه نماز خود را به دست فراموشى مى سپرند اما كسى كه پيوسته نماز را فراموش مى كند و آن را به دست فراموشى مى سپارد ، پيداست كه براى آن اهميتى قائل نيستند و يا اصلا به آن ايمان ندارد، اگر گهگاه نماز مى خواند از ترس زبان مردم ، و مانند آن است .
جمع بندى بحثهاى سوره ماعون  
در اين سوره مباركه مجموعه اى از صفات رذيله كه در هر كس ‍ باشد نشانه بى ايمانى و پستى و حقارت او است آمده ، و قابل توجه اينكه همه آنها را فرع تكذيب دين ، يعنى جزا يا روز جزا قرار داده است ، تحقير يتيمان ، ترك اطعام گرسنگان ، غفلت از نماز ، ريا كارى ، و عدم همكارى با مردم حتى در دادن وسائل كوچك زندگى اين مجموعه در تشكيل مى دهد، و بدين ترتيب در اين سوره افراد بخيل و خود خواه ، و متظاهرى را منعكس مى كند كه نه پيوندى با (( خلق )) دارند و نه رابطه اى با (( خالق )) ، افرادى كه نور ايمان و احساس مسؤ ليت در وجودشان نيست نه به پاداش الهى مى انديشد و نه از عذاب او بيمناكند. (489)
شاءن نزول  
بعضى گفته اند: اين سوره درباره ابوسفيان نازل شده كه هر روز دو شتر بزرگ نحر مى كرد، و خود و اطرافيان يارانش از آن استفاده مى نمودند، اما روزى يتيمى آمد و تقاضاى چيزى كرد او با عصايش بر او زد و او را دور كرد بعضى ديگر گفته اند: اين سوره درباره (( وليد بن مغيره )) يا ((عاص بن وائل )) نازل شده است . (490)
فضيلت تلاوت  
در حديثى از امام باقر عليه السلام آمده است (( من قراء راءيت الذى يكذب بالدين فى فرائضه و نوافله قبل الله صلاته و صيامه ، و لم يحسابه بما كان منه فى الحياة الدنيا)) هر كس اين سوره را در نمازهاى فريضه و نافله اش بخواند خداوند نماز و روزه او را قبول مى كند، و او را در برابر كارهائى كه در زندگى دنيا از او سر زده است مورد محاسبه قرار نمى دهد. (491)



:: ادامه مطلب
داستان آيه 81 : اخلاص در نماز كارنامه قبولى
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

اخلاص در نماز كارنامه قبولى  
(( عبدالله بن سنان )) مى گويد: من در مجلسى خدمت امام صادق عليه السلام نشسته بودم يكى از افراد مجلس به آن حضرت عرض ‍ كرد: فدايت شوم اى فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله من مى ترسم كه (مبادا) منافق باشم (چه كنم ؟) حضرت فرمود: آنگاه كه تو روز و شب در خانه ات تنها هستى آيا نماز نمى خوانى ؟ عرض كرد: چرا حضرت پرسيد: براى چه كسى نماز مى خوانى ؟ گفت : براى خدا عزو جل امام فرمود: تو چگونه منافقى در حالى كه براى خدا عزو جل نماز مى خوانى ، نه براى غير خدا؟ (484)
در اين باره باز امام صادق عليه السلام فرمود: خداى شما بسيار بخشنده است و پاداش عمل را هر چند كم باشد عطا مى فرمايد: بنده اش دو ركعت نماز با اخلاص مى خواند و خداوند براى همان دو ركعت نماز خالص ، او را به بهشت مى برد. (485)
و در رابطه با نمازهاى امام خمينى (ره ) يكى از علماى معاصر مى گويد: نمازى كه امام در بيابانهاى بين كويت و عراق با چند تن از ياران خود خواند و آخرين نمازهايى كه ايشان در بيمارستان خواند، از لحاظ توجه و اخلاص ، يكسان بوده است . (486)
سيد مرتضى (ره ) در وصيت خويش اظهار داشت : تمام نمازهاى مرا كه در طول عمرم خوانده امن به نيابت از من دوباره بخوانيد نزديكان و اطرافيان او با شگفتى پرسيدند: چرا؟ شما كه عاشق نماز بوده ايد و قبل از فرا رسيدن وقت نماز وضو گرفته و روى سجاده مى نشيند تا وقت نماز فرار رسد حال چگونه چنين وصيتى مى كنيد؟ سيد مرتضى در پاسخ فرمود: آرى من عاشق نماز بودم و از راز و نياز لذت فراوان مى بردم دليل وصيتم اين است كه تصور مى كنم ، شايد نمازهاى من صد در صد خالص براى خدا انجام نگرفته ، بلكه لذت روحى و معنوى خودم در آنها تاءثير داشته است پس نمازهايم را به نيابت از من قضا كنيد چون اگر يك درصد از نماز هم براى غير خدا انجام گرفته باشد، شايسته درگاه الهى نيست . (487)



:: ادامه مطلب
آيه 81 : خالص شدن انسان بوسيله نماز
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

و ما امروا الا ليعبدوالله مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يوتو الزكوة و ذلك دين القيمة (480)
ترجمه : آيه در حالى كه دستورى را دريافت نكرده بودند جز اين كه كمال خلوص به آيين توحيد خدا را پرستش كنند نماز را بر پا دارند و زكات بدهند، اين است آيين راستين .
تفسير آيه  
منظور از كلمه (( و ما امروا...)) در اينجا چيست ؟ جمعى
گفته اند منظور اين است كه اهل كتاب در آئين خودشان مساله توحيد و نماز و زكات وجود داشته و اينها مسائلى است ، ثابت ولى آنها به اين دستور نيز وفادار نمانده اند.
جمعى ديگر گفته اند در آئين اسلام دستورى جز توحيد خالص و نماز و زكات و مانند آن نيامده و اينها امورى هستند شناخته شده ، چرا از قبول آن سرباز مى زنند؟ و در پذيرش آن اختلاف مى كنند.
معنى دوم :
نزديكتر به نظر مى رسد، زير به دنبال آيه قبل كه سخن از و اختلاف آنها در پذيرش آئين جديد مى گفت مناسب همين است كه (( و ما امروا)) ناظر به آئين جديد باشد از اين گذشته معنى اول فقط تنها درباره اهل كتاب صادق است و مشركان را شامل نمى شود، در حالى كه معنى دوم همگان را شامل مى شود اما منظور از كلمه (( دين )) در آيه شريفه آنست كه بايد آن را براى خدا خالص كنند به عقيده بعضى از مفسران همان (( عبادت )) است و جمله ، (( الا ليعبدون الله )) كه قبل از ذكر شده نيز همين معنى را تاءييد مى كند ولى احتمال ديگرى هم وجود دارد كه منظور از كلمه (( دين )) مجموعه دين و شريعت باشد، يعنى تمام جهات خالص گردانند، اين معنى با گستردگى مفهوم (( دين )) سازگارتر است ، و جمله بعد ((ذلك دين القيمه )) (( اين است آئين مستقيم و پايدار)) كه دين را به معنى وسيع مطرح كرده ، همين را تاءييد مى كند.
پس جمله (( و ذلك دين القيمه )) اشاره شده به آن است كه اين اصول يعنى توحيد خالص و نماز توجه به خالق و زكات توجه به خلق از اصول ثابت و پا بر جاى همه اديان است ، بلكه مى توان گفت اينها در متن فطرت آدمى قرار داد.
و كلمه ديگر در آيه (( حنفا)) جمع ((حنيف )) از ماده (( حنف )) بر وزن كنف به گفته راغب در مفردات به معنى تمام يافتن از گمراهى به سوى راه مستقيم است ، و عرب تمام كسانى را كه حج بجا مى آوردند يا ختنه مى كردند حنيف مى ناميد، اشاره به اينكه آنها بر آئين اسلام بوده اند و (( حنف )) به كسى گفته مى شود كه پاى او كج باشد روى هم رفته از كتب مختلف لغت چنين به دست مى آيد ((حنيف )) اصل به معين انحراف و كجى بوده منتهى در قرآن و اخبار اسلامى به معنى انحراف از شرك به سوى توحيد و هدايت به كار رفته است پس (( حنيف )) به معنى تمايل يافتن از گمراهى به سوى راه مستقيم است و به معنى حق گراه آمده است (481)
فضيلت قرائت آيه مورد بحث  
در سوره اى واقع شده است كه در اين سوره و اين آيه مذكور درباره نماز و زكات در هر دو سخن به ميان آمده است ، درست است كه زكات در مكه تشريع شده بود، ولى رسميت و گسترش آن در مدينه بود به هر حال اين سوره اشاره به رسالت جهانى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و آميخته بودن آن با دلائلى و نشانه هاى روشن مى كند، رسالتى كه قبلا آن را انتظار مى كشيدند ولى هنگامى كه به سراغشان آمد گروهى به خاطر اينكه منافع ماديشان به خطر مى افتاد و به آن پشت كردند در ضمن اين حقيقت را نيز بر دارد كه اصول دعوت انبياء مانند ايمان و توحيد و نماز و روزه ، اصولى است ثابت و جاودانى كه در همه اديان آسمانى وجود داشته است اين سوره اى داراى نامهاى متعددى است كه به تناسب الفاظ آن انتخاب شده ، اما از همه معروفتر سوره (( بينه )) و (( لم يكن )) و (( قيمه )) است . (482)
در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در فضيلت تلاوت اين سوره چنين نقل شده : اگر مردم مى دانستند چه بركاتى اين سوره دارد خانواده و اموال را رها كرده به فرا گرفتن آن مى پرداختند! مردى از قبيله (( خزاعه )) عرض كرد: اى رسول خدا! تلاوت آن چه اجر و پاداشى دارد؟ فرمود: هيچ منافقى آن را قرائت نمى كند، و نه كسانى كه شك و ترديد در دلشان است ، به خدا سوگند فرشتگان مقرب از آن روز كه آسمانها و زمين آفريده شده است آن را مى خوانند ، و لحظه اى در تلاوت آن سستى نمى كنند، هر كس ‍ آن را در شب بخواند خداوند فرشتگانى را ماءمور مى كند كه دين و دنياى او را حفظ كنند، و آمرزش و رحمت براى او بطلبد، و اگر در روز بخواند به اندازه آنچه روز آن را روشن مى كند و شب آن را تاريك مى سازد ثواب به او مى دهد. (483)



:: ادامه مطلب
داستان آيه 80 : برخوردى مهربان
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

برخوردى مهربان  
حضرت محمد صلى الله عليه و آله نماز مى خواند و مردمى كه از آنجا مى گذشتند، مى ديدند، نوه عبدالمطلب دارد با خويش ‍ كلماتى فصيح و زيبا بيان مى كند و ركوع و سجود مى رود و بدون اينكه بتى پيش رويش باشد به خاك مى افتد و نام خدا را بر زبان مى آورد يكى از كفار شهر مكه جسارت كرد و در حالى كه پيامبر سر به سجده نهاده بود، امعاء و احشاء شتر را برگردن و كتف مباركشان گذاشت .
دختر كوچكش فاطمه عليه السلام گريه كنان برخاست و آن كثافات را از گردن مبارك پيامبر برداشت و به كنارى انداخت پيامبر با حوصله عجيب ، نمازش را با طماءنينه و وقار خاصى ادامه داد و نماز كه تمام شد، جبرئيل و ميكائيل پيش روى حضرت ايستاده بودند سلام كردند و گفتند، ((خداوند سبحان سلام مى رساند و ما را فرمان داده است كه آنچه به ما دستور دهى ، انجام دهيم ، و هر خدمتى كه از دست ما بر آيد، كوتاهى نكنيم .))
پيامبر فرمود: (( مرا در اين كار كه خواهيم كرد، يارى دهيد و دعايى كه خواهم خواند، با آمين مدد نماييد)) جبرئيل و ميكائيل ترسيدند كه اگر همين لحظه از خداوند متعال بخواهد سنگ يا آتش بر اهل مكه ببارد، يا كفار مسخ شده ، يا به زمين فرو روند، هر آينه به اجابت خواهد رسيد دستهاى مبارك بالا رفت و لبهاى آن عزيز جنبيد: بار الها! قوم مرا به راه راست هدايت فرما، كه ايشان نمى دانند...)) جبرئيل و ميكائيل شگفت زده شدند ديده بودند همين كفار بارها و بارها آزارش داده بودند متواضعانه گفتند: (( اى رسول خدا! به درستى كه تو رحمت عالميان هستى !)) پيامبر صلى الله عليه و آله دستهاى كوچك دخترش را در دست گرفت و با قدمهاى آرام و شمرده به سوى خانه خديجه عليه السلام گام بر داشت . (479)
ببينيد پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله اين همه سختيها و مشكلات را در صدر اسلام متحمل شدند تا دين اسلام و قرآن پا بر جا بماند و حتى در موقع عبادت و نماز و راز و نياز بدرگاه خداوند وى را مورد آزار واذيت قرار مى دادند گاهى اوقات صورت مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله را خون آلود مى كردند، گاهى دانهاى مبارك آنحضرت را مى شكند، و گاهى زباله هاى آشغال را بر روى آن حضرت مى ريختند همانطور كه در اين داستان آنرا نقل كرديم ، اما با وجود اين ، آن بزرگوار در برابر همه مشركان ايستادگى كرد، و اسلام را به جهانيان معرفى نموده ، آيا درست است در شرايطى فعلى كشورمان انقلاب اسلامى نام گرفته ، و امنيت در آن حكمفرماست و مقدمات و وسائل نماز در آن مهيا است انسان نسبت به نماز بى تفاوت باشد يا اصلا نماز نخواند! پس جاى دارد كه خود و ديگران را به اين فريضه دينى و الهى دعوت كنيم انشاء الله .



:: ادامه مطلب
آيه 80 : اذيت كننده نماز گزار
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

عبدا اذا صلى (474)
ترجمه : آن بنده خداى را كه به نماز مشغول شد؟ (مراد ابوجهل است كه در نماز، پيغمبر و اصحابش را مى آزرد).
تفسير آيه  
منظور آيه فوق درباره ابوجهل آمده است آيا چيزى مستحق عذاب و كيفر الهى نيست ؟! در احاديث آمده است : ((ابوجهل از اطرافيان خود سوال كرد آيا محمد در ميان شما نيز براى سجده صورت به خاك مى گذارد؟ گفتند : آرى ، گفت : سوگند به آنچه ما به آن سوگند ياد مى كنيم ، اگر او را در چنين حالى بينم با پاى خود گردن او را له مى كنم ! به او گفتند: ببين ، او در آنجا مشغول نماز خواندن است !
ابوجهل حركت كرد تا گردن پيامبر صلى الله عليه و آله را زير پاى خود بفشارد، ولى هنگامى كه نزديك آمد عقب نشينى كرده و با دستش گوئى چيزى را از خود دور مى كرد! به او گفتند: اين چه وضعى است در تو مى بينم ؟ گفت : ناگهان ميان خودم و او خندقى از آتش ديدم و منظره وحشتناك و همچنين بال و پرهائى مشاهده كردم ؟ در اينجا پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:!
قسم به كس كه جانم در دست او است اگر به من نزديك شده بود فرشتگان خدا بدن او را قطعه قطعه مى كردند و عضو عضو او را مى ربودند ! اينجا بود كه اين آيه و آيات سوره علق نازل شد. (475) طبق اين روايات آيات سوره علق را در آغاز بعثت نازل نشده ، بلكه وقتى نازل شد كه دعوت اسلام بر ملا شده بود ، و لذا عده اى معتقدند تنها پنج آيه نخستين اين سوره در آغاز بعثت نازل شده و بقيه با فاصله قابل ملاحظه اى بوده است .
شأن نزول  
به اعتقاد اكثر مفسران اين سوره نخستين سوره اى است كه بر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نازل شده است ، بلكه به گفته بعضى پنج آيه فوق به اتفاق همه مفسران در آغاز وحى بر رسول اكرم صلى الله عليه و آله نازل شده ، مضمون آن نيز مؤ يد اين معنى است .
در روايات آمده است كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به كوه (( حرا)) و جبرئيل آمد و گفت : اى محمد بخوان ! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: من قرائت كننده نيستم جبرئيل او را در آغوش گرفت و فشرد، و بار ديگر گفت بخوان ! پيامبر صلى الله عليه و آله همان جواب را تكرار كرد، بار دوم جبرئيل اين كار را كرد، و همان جواب را شنيد، و در سومين بار گفت : (اقرا باسم ربك الذى خلق ...) تا آخر آيه پنجگانه ) اين سخن را گفت و از ديده پيامبر صلى الله عليه و آله پنهان شد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله كه با دريافت نخستين اشعه وحى خسته شده بود به سراغ خديجه آمد، و فرمود: (و از ملونى ود ثرونى ) (( مرا بپوشانيد و جامعه اى بر من بيفكنيد تا استراحت كنم )) (476)
طبرسى در مجمع البيان نيز نقل مى كند: كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به خديجه فرمود : هنگامى كه تنها مى شود ندائى مى شنوم (و نگرانم )! خديجه عرض كرد: خداوند جز خير درباره تو كارى نخواهد كرد، چرا كه به خدا سوگند تو امانت را ادا مى كنى ، صله رحم بجا مى آورى ، و در سخن گفتن راستگو هستى .
خديجه مى گويد: بعد از اين ماجرا ما به سراغ (( ورقة بن نوفل )) رفتيم (او از آگاهان عرب و عمو زاده خديجه بود) رسول الله صلى الله عليه و آله آنچه را ديده بود براى ورقه بن نوفل بيان كردند هنگامى كه آن منادى به سراغ تو مى آيد دقت كن چه مى شنوى ؟ سپس براى من نقل كن پيامبر صلى الله عليه و آله در خلوتگاه خود اين را شنيد كه مى گويد: اى محمد بگو: بسم الله الرحمن الرحيم الحمد الله رب العالمين ...، تا ولا الظالين ، سپس ‍ حضرت به سراغ ورقه بن نوفل آمد و مطلب را براى او بازگو كرد ورقه بن نوفل گفت : بشارت بر تو باد، باز هم بشارت بر تو ، من گواهى مى دهم تو همان كسى هستن كه عيسى بن مريم بشارت داده است !و تو شريعت همچون موسى دارى تو پيامبر مرسلى ، و به زودى بعد از اين روز ماءمور به جهاد مى شوى و اگر من آن روز را درك مى كنم در كنار تو جهاد خواهم كرد.!
هنگامى كه ورقه بن نوفل از دنيا رفت رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من اين روحانى را در بهشت (بهشت برزخى ) ديدم در حالى كه لباس حرير بر تن داشت ، زيرا او به من ايمان آورد و مرا تصديق كرد. (477)
فضيلت قرائت آيه  
در فضيلت اين آيه همين بس كه در سوره اى واقع شده كه امام صادق عليه السلام فرمود: (( من قراء فى يومه او ليلة اقرآ باسم ربك ثم فى يومه او ليلته مات شهيدا و بعثه الله شهيدا و احياه كمن ضرب بسفيه فى سبيل الله مع رسول الله !))
هر كى در روز يا شب سوره اقرا باسم ربك را بخواند و در همان شب يا روز بميرد شهيد از دنيا رفته است و خداوند او را شهيد مبعوث مى كند و در صف شهيدان جاى مى دهد، و در قيامت همچون كسى است كه با شمشير در راه خدا با پيامبر خدا جهاد كرده است اين سوره شريفه بنامهاى مختلفى است كه عبارتند از: (( علق )، (( اقراء))، (( قلم )) ناميده شده است . (478)



:: ادامه مطلب
داستان آيه 79 : نماز بر روى آب
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

نماز بر روى آب  
(( رشيق مادرانى )) گفت : خليفه ، معتضد عباسى ، به من و دو نفر ديگر دستور داد كه به طور كاملا محرمانه به سامرا رفته و وارد خانه امام حسن عسكرى عليه السلام كه از دنيا رفته - بشويد و هر كس را كه در آن خانه يافتيد، به قتل برسانيد و سر او را نزد من بياوريد ما به سامرا رفته و بدون هيچ مشكلى وارد خانه شديم و همه جا را بررسى كرديم ، تا اينكه به پرده اى رسيديم آن را كنار زديم ، سردابى پديدار شد، وارد آن شديم و ديديم كه گويا دريايى از آب است و در انتهاى آن حصيرى روى آب افكنده شده و شخص بسيار زيبايى بر آن نشسته و به عبادت و نماز مشغول است و اصلا توجهى به ما ندارد.
يكى از همراهان ما خواست تا داخل شود و او را دستگير؟ گند، اما درون آب افتاد و چيزى نمانده بود كه غرق شود من دستم را دراز كرده و او را بيرون كشيدم ، و تا يك ساعت بيهوش بود آنگاه رفيق ديگر ما اقدام به رفتن به سوى او را كرد، ولى او هم در آب افتاد و او را هم بيرون كشيديم .
من مات و متحير شده بودم و به او خطاب كرده و گفتم : از خدا و از شما عذر مى خواهم كه مزاحم شدم ! ولى او اعتنايى نكرد و ما بازگشتيم و جريان را براى معتضد گفتيم او به ما گفت : اين جريان و ماجرا بايد پنهان بماند و جايى آن را نقل نكنيد، وگرنه سر شما را از بدن جدا مى كنم . (473)
آرى آن شخص بسيار زيبا كه اينچنين عبادت مى كرد ذخيره خداوند بر روى زمين آقا امام زمان (عج ) بود كه خداوند او را از شر دشمنان تاكنون حفظ نموده است او در آن هنگام مشغول عبادت و نماز بود و اين نماز است كه انسان را در تمام صحنه ها حفظ مى كند، خداوندا! وجود آنحضرت را از هر گونه بليات محافظت فرما، و هر چه زودتر چشمهاى نمازگزاردن را به جمال نوارانيش منور گردان تا نماز را به امامت آن امام هدى اقامه نماييم آمين يا رب العالمين !



:: ادامه مطلب
آيه 79 : ذكر نام خدا و نماز باعث رستگارى
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

و ذكر اسم ربه فضلى . (471)
ترجمه : و نام پرودرگارش را به ياد آورد و نماز بر پا دارد.
تفسير آيه  
در تفسير اين آيه شريفه درباره نجات اهل ايمان و عوامل اين نجات اشاره مى كند مى فرمايد: ((و نام پروردگارش را به ياد آورد و به دنبال آن نماز بخواند)) (و ذكر اسم ربه فصلى )
به اين ترتيب عامل فلاح و رستگارى و پيروزى نجات را سه چيز مى شمرد (( تزكيه (كه قرآن قبل از اين آيه ذكر شد) و (( ذكر نام خداوند)) و سپس (( بجا آوردن نماز))
اين نكته نيز قابل توجه است كه نماز را فرع بر ذكر پروردگار مى شمرد ، اين به خاطر آن است كه تا بياد او نيفتد و نور ايمان در دل او پرتو افكن نشود به نماز نمى ايستد، بعلاوه نمازى ارزشمند است كه تواءم با ذكر او و ناشى از ياد او باشد، و اينكه بعضى ذكر پروردگار را تنها به معنى (( الله اكبر)) يا (( بسم الله الرحمن الرحيم )) كه در آغاز نماز گفته مى شود تفسير كرده اند در حقيقت بيان مصداقهائى از آن است . (472)



:: ادامه مطلب
 

 


 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2895335
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396