| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
داستان آيه 57 : تجارت نبايد مانع از نماز باشد
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

تجارت نبايد مانع از نماز باشد 
مردى از پيروان رسول اكرم صلى الله عليه و آله به نام سعد بسيار مستمند بود و جزء اصحاب صفه محسوب مى شد. ( كسانى كه واسطه نداشتن منزل ،در يكى از غرفه هاى مسجد زندگى مى كردند، اصحاب صفه ناميده مى شدند )
سعد تمام نمازهاى شبانه روزى را پشت سر پيغمبر صلى الله عليه و آله مى گزارد آن جناب از تنگدستى سعد متاثر بود روزى به او وعده داد كه ((اگر مالى به دستم بيايد، تو را بى نياز مى كنم . )) مدتى گذشت اتفاقا چيزى به دست ايشان نيامد. افسردگى پيغمبر صلى الله عليه و آله سعد و نداشتن وجهى كه او را تامين كند بيشتر شد در اين هنگام جبرئيل نازل گرديد و دو درهم با خود آور و عرض كرد:(( خداوند مى فرمايد:ما از اندازه تو به واسطه تنگدستى سعد آگاهيم اگر مى خواهى از اين حال خارج شود،دو درهم را به او بده و بگو خريد و فروش كند )) حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله دو درهم را گرفت وقتى براى نماز ظهر از منزل خارج شد،سعد را مشاهده فرمود كه به انتظار ايشان بر در يكى از حجرات مقدسه ايستاد است فرمود:(( مى توانى تجارت كنى ؟ ))عرض كرد:((سوگند به خدا كه سرمايه ندارم )) دو درهم را به او داده فرمود :((با همين سرمايه خريد و فروش كن )) سعد پول را گرفت و براى انجام فريضه در خدمت حضرت به مسجد رفت نماز ظهر و عصر را بجا آورد و پس از پايان نماز عصر،رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود ((حركت كن و در طلب روزى جستجو نما )) سعد بيرون رفت و شروع به معامله كرد خداوند بركتى به او داد كه هر چه را به يك درهم مى خريد،دو درهم مى فروخت خلاصه ،معاملات او هميشه سودش برابرى با اصل سرمايه داشت كم كم وضع مالى او رو به افزايش گذاشت ، به طورى كه بر در مسجد دكانى گرفت اموال و كالاى خود را در آنجا جمع كرده و مى فروخت رفته رفته اشتغالات تجارى اش زياد گرديد،تا به جايى رسيد كه وقتى بلال اذان مى گفت و حضرت براى نماز بيرون مى آمد،سعد را مشاهده مى فرمود كه هنوز خود را آماده نكرده و وضو نگرفته است با اين كه قبل از اين جريان ، پيش از اذان مهياى نماز بود.
پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود:(( سعد! دنيا تو را مشغول كرده و از نماز باز داشته است ))
عرض كرد : ((چه كنم ؟ اموال خود را بگذارم ضايع شود؟ به اين شخص جنس فروخته ام ،مى خواهم قيمت را دريافت كنم و از اين ديگرى كالايى خريده ام ، بايستى جنسش را تحويل گرفته قيمت آن را بپردازم ))
پيغمبر صلى الله عليه و آله از مشاهده اشتغال سعد به ازدياد ثروت و باز ماندنش از عبادت و بندگى و افسرده گشت ، از بيشتر مقدارى كه در موقع تنگدستى اش متاثر بود روزى جبرئيل نازل شده عرض كرد :((خداوند مى فرمايد از افسردگى تو اطلاع يافتم اين كه كدام حال را براى سعد مى پسندى ؟ وضع پيشين را،يا گرفتارى واشتغال كنونى را كه دنيا و افزايش ثروت ؟)) ((همان تنگدستى سابقش را بهتر مى خواهم ،زيرا دنياى فعلى او، آخرتش را بر باد داده است )) جبرئيل گفت ((آرى علاقه بدنيا و ثروت ،انسان را از ياد آخرت غافل مى كند اگر بازگشت حال گذشته او را مى خواهى ،دو درهمى كه به او داده اى پس بگير !))آنجناب از منزل خارج شد پيش سعد آمد فرمود :((دو درهمى كه به تو داده ام ،بر مى گردانى ؟ )) عرض كرد:((چنان كه دويست درهم نيز خواسته باشيد،مى دهم ))فرمود:((نه همان دو درهم كه گرفتى ،بده )) سعد پول را تقديم كرد چيزى نگذشت كه دنياى او دگرگون شد و به حال اوليه خود برگشت و در صف اول نماز جماعت حضرت حاضر شد. (345)



:: ادامه مطلب
آيه 57 : تجارت و عدم غفلت از اقامه نماز
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله و اقام الصلوة و ابتاء الزكوة يخافون يوما تتقلب فيه القلوب و الابصار (342)
ترجمه : مردانى كه تجارت و داد ستد از ياد خدا و بر پا داشتن نماز واداى زكات غافلشان نمى كند،از روزى بيمنا كند كه دلها و چشمها در آن تاب مى شود .
تفسير آيه  
در اين آيه شريفه مذكور درباره آن سخن مى گويد و مى فرمايد: ((مردانى كه نه تجارت آنها را از يا خدا و بر پا داشتن نماز و اداى زكات باز مى دارد و نه خريد و فروش ))( رجال لا تلهيهم تجارة ولا عن ذكر الله و اقام الصلوة و ايتاء الزكوة ) و دنباله آيه اين نكته را اشاره مى كند كه ((آنها از روزى مى ترسند كه دلها و ديده ها در آن دگرگون و زير و رو مى شود ))(يخافون يوما تتقلب فيه القلوب و الابصار)
ذكر اين نكته لازم است كه در اين آيه هم ((تجارت )) آمده است و هم ((بيع )) با اينكه به نظر مى رسد هر دو يك معنى باشد،ولى ممكن است تفاوت اين دو از اين نظر باشد كه تجارت اشاره به يك كار مستمر و مداوم است ، ولى بيع براى يك مرحله به صورت گذر است .
توجه اين امر ضرورى است كه نمى فرمايند آنها مردانى هستند كه به سوى تجارت و بيع نمى روند بلكه مى فرمايد تجارت آنها از ياد خدا و بر پا داشتن نماز واداى زكات غافل نمى كند آنها پيوسته از روز قيامت و دادگاه عدل پروردگار كه از شدت وحشتش دلها و چشمها در آن دگرگون مى شود بيمناكند (بايد توجه داشته باشيم جمله ((يخافون )) به مقتضاى اينكه فعل مضارع است دلالت بر استمرار خوف وترس آنها از قيامت دارد خوف وترسى كه آنان را به انجام و رسالتها وادار مى كند. (343)
حديث وارده در مورد آيه  
درباره اين گروه از مردان الهى كه پاسداران وحى و هدايتند امام باقر عليه السلام فرمودند: ((هم التجار الذين تلهيهم تجارة و لا بيع و لا عن ذكر الله ،اذا دخل مواقيت الصلوة ادوا الى الله حقه فيها )) (( آنها تاجرانى هستند كه تجارت و بيع آنان را از ياد خدا غافل نمى سازد، هنگامى كه وقت نماز داخل مى شود حق آن را اداء مى كنند )) (344)



:: ادامه مطلب
داستان آيه 56 : نماز اول وقت امام رضا عليه السلام در مذاكره علمى
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

نماز اول وقت امام رضا عليه السلام در مذاكره علمى  
يكى ازاديانى كه نامش در قرآن آمده ( صابئين ) است كه به حضرت يحيى عليه السلام گرايش مخصوص دارند،ضمنا براى ستارگان تاثيرى قائلند و نماز و مراسم ويژهاى دارند كه هنوز در خوزستان گروهى از آنان هستند.
اين فرقه رهبرى بسيار دانشمند ولى مغرور داشتند كه بارها با امام رضا عليه السلام گفتگو كرد ولى زير باز نمى رفت در يكى از جلسات امام رضا استدلالى كرد كه او تسليم شد و گفت :((الان لان قلبى )) حالا روح من نرم شد حاضرم مكتب تو را بپذيرم ،ولى ناگهان صداى اذان بلند شد، امام رضا عليه السلام جلسه را ترك كرد مردم گفتند :فرصت حساسى است ، چنين فرصتى پيش نمى آيد امام رضا عليه السلام فرمود : (اول نماز) آن دانشمند صائبى كه اين تعهد را از امام رضا عليه السلام ديد،علاقه اش بيشتر شد اما بعد از نماز گفتگويش را تكميل كرد و ايمان آورد. (341)



:: ادامه مطلب
آيه 56 : مراقبت از اوقات نماز
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

و الذين هم على صلوتهم يحافظون . (339)
ترجمه : مومنان كه حافظان نمازهايشان هستند.
تفسير آيه  
در اين آيه شريفه درباره مراقبت و محافظت بر نمازها سخن مى گويد و مى فرمايد:يكى ديگر از ويژگى مومنان آن است :(( آنها كسانى هستند كه در حفظ نمازهاى خويش ‍ مى كوشند )) (و الذين هم على صلواتهم يحافظون ) جالب اينكه در اين سوره شريفه مومنون اولين ويژگى مومنان را ((خشوع در نماز ))كه در بحث هاى گذشته به آن اشاره كرديم ، و آخرين صفت آنها را ((مخافظت بر نماز )) شمرده است ،از نماز شروع ،مى شود و به نماز ختم مى گردد چرا كه نماز مهمترين رابطه خلق و خالق است نماز برترين مكتب عالى تربيت است نماز ،وسيله بيدارى روح و جان بيمه كننده انسان در برابر گناهان است خلاصه نماز هر گاه با آدابش انجام گيرد زمينه مطمئن براى همه خوبيها و نيكيها خواهد بود.
يادآورى اين نكته لازم است كه در آيه نخست سوره مومنون و آيه مورد بحث اشاره به دو مطلب متفاوت مى كند،و به همين دليل آيه نخست ،(( صلوة )) به صورت مفرد و در آيه مورد بحث به صورت جمع است ،اولى به مساله خشوع و توجه به خاص درونى ،كه روح نماز است و اثر بر تمام اعضاء مى گذارد اشاره مى كند، اين آيه مذكور به مساله آداب و شرايط نماز از نظر وقت و زمان و مكان وهمچنين ،از نظر تعداد نمازها و به نماز گزاران و مومنان راستين توصيه مى كند در همه نمازها مراقب همه آداب و شرايط باشند. (340)



:: ادامه مطلب
داستان آيه 55 : خشوع و خضوع مومنان در نماز
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

خشوع و خضوع مومنان در نماز  
شهيد ثالث مى گويد:(( وقتى كه كاشف الغطا وارد قزوين شد،به منزل برادرم (ملا محمد صالح ) منزل كرد،و آن مكان بوستان بزرگى بود، ميهانان هر يك در جايى خوابيدند من هم در گوشه باغ به استراحت پرداختم . چون پاسى از شب گذشت ،شيخ مرا آواز دارد:(( برخيز و نماز شب به جاى آر. )) عرض داشتم :(( بر مى خيزم ))شيخ از من گذشت و من ديگر چشمم گرم شد ناگاه حس كردم احوالم متغير گشت و گويى درد دلى عارضم شد از شدت درد برخاستم دريافتم اين تغيير حال به جهت آوازى است كه مى شنوم از پى آن صدا و آواز روانه شدم چون به نزديك منبع صدا رسيدم ديدم شيخ جعفر كاشف الغطا با نهايت خضوع و خشوع تضرع زارى وبيقرارى به مناجات با خداوند سبحان مشغول است ناله پاك او آن چنان در قلب من اثر كرد كه مدت 25 سال است از پى آن ناله به نيمه شب بر مى خيزم و با حضرت دوست به مناجات مى نشينم )) (337)
چنين است (در حال نماز، تن و انديشه و روان ) هر سه به كار و فعاليت اند:
تن :با حركات دست و پا و زبان ،با خم شدن ،نشستن ،به خاك افتادن .
فكر:با انديشيدن در مضامين و الفاظ نماز كه عموما اشاره به هدفها و وسيله ها است و مرور كردن يك دوره تفكر و بينش ‍ اسلامى به اجمال
روان :با ياد خدا پرواز در صفاى معنوى و روحانى و باز داشتن تن از هرزه گرى و بيدر كجائى بذر خشوع و خشيت خدا در جان . (338)



:: ادامه مطلب
آيه 55 : نماز مايه خشوع و خضوع
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

الذين هم صلاتهم خاشعون (332)
ترجمه : مومنان كه در نمازشان فروتن هستند.
تفسير آيه  
آيه شريفه در رابطه با يكى از صفات سخن مى گويد منظور از ((الذين )) در آيه شريفه خطاب به مومنان است كه در آيه قبل از مومنان سخن به ميان آورده بعد از آنكه در سوره مومنون در آيه اول مى فرمايد:((مومنان رستگار شدند )) آنگاه قبل از هر چيز انگشت روى نماز مى گزارد و مى فرمايد :(( مومنان كسانى هستند كه در نمازشان خاشعند ))( الذينهم فى صلاتهم خاشعون ) (خاشعون ) از ماده (خشوع ) به معنى حالت تواشع و ادب جسمى و روحى است كه در برابر شخص بزرگ يادر حقيقت مهمى در انسان پيدا مى شود،و آثارش در بدن ظاهر مى گردد.
در اينجا قرآن ((اقامه صلوة )))(خواندن نماز) را نشانه مومنان نمى شمارد بلكه خشوع در نماز از ويژگيهاى آنان مى شمرد،اشاره به اينكه نماز آنها القاط و حركاتى بى روح و فاقد معنى نيست ،بلكه به هنگام نماز آنچنان حالت توجه به پروردگار در آنها پيدا مى شود كه از غير او جدا مى گردند و به او مى پيوندند، چنان غرق حالت تفكر و حضور و راز و نياز با پروردگار مى شوند كه بر تمام ذرات وجودشان اثر مى گذارد،خود را ذره اى مى بيند در برابر وجودى بى پايان و قطره اى در برابر اقيانوسى بيكران لحضات اين نماز هر كدام براى او درسى است از خود سازى تربيت انسانى و وسيله اى است براى تهذيب روح و جان .(333)
در حديثى مى خوانيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله مردى را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازى مى كند فرمود:((اما نه لو خشع قبله لخشعت جوارحه ! )) ((اگر او در قلبش خشوع بود اعضاى بدنش نيز خاشع مى شد. )) (334) اشاره به اينكه خشوع يك حالت درونى است كه در برون اثر مى گذارد پيشوايان بزرگ اسلام آنچنان خشوعى در حالت نماز داشتند كه به كلى از ما سوى الله بيگانه مى شدند ، تا آنجا كه در حديثى مى خوانيم (( پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گاه به هنگام نماز به آسمان نظرى مى كرد اما هنگامى كه آيه فوق نازل شد ديگر بر سر نمى داشت و دائما به زمين نگاه مى كرد. )) (335)
برداشتى از آيه  
خشوع ، روح نماز است :
اگر در ركوع و سجود و قرائت و تسبيح را جسم نماز بدانيم ، حضور قلب و توجه درونى به حقيقت نماز و كسى كه با او راز و نياز مى كنيم روح نماز است خشوع نيز در واقع چيزى جز حضور قلب توام با تواضع وادب و احترام نيست و به اين ترتيب روشن مى شود كه مومنان تنها به نماز به عنوان يك كالبد بى روح نمى نگرند بلكه تمامى توجه آنها به باطن و حقيقت نماز است بسيارند كسانى كه اشتياق فراوان به حضور قلب و خشوع در نمازها دارند اما هر چه مى كوشيدند توفيق آن را نمى يابند براى تحصيل خشوع و حضور قلب در نماز و ساير عبادات امور ذيل را دقيقا توصيه مى كنيم .
1- بدست آوردن معرفتى كه دنيا را در نظر انسان كوچك و خدا را در نظر انسان بزرگ كند، تا هيچ كار دنيوى نتواند به هنگام راز و نياز با معبود نظر او را به خود جلب واز خدا منصرف سازد.
2- توجه به كارهاى پراكنده و مختلف ،معمولا مانع تمركز حواس است و هر قدر انسان ،توفيق پيدا كند كه مشغله هاى مشوش پراكنده را كند به حضور قلب در عبادت خود كمك كرده است .
3- انتخاب محل و مكان نماز و ساير عبادات نيز در اين امر، اثر دارد به همين دليل ، نماز در برابر اشياء و چيزهائى كه ذهن انسان را به خود مشغول مى دارد مكروه است ،و همچنين در برابر درهاى باز و محل عبور و مرور، مردم در مقابل آئينه و عكس و مانند اينها به همين دليل معابد مسلمين هر قدر ساده تر و خالى از زرق و برق و تشيريات باشد بهتر است چرا كه به حضور قلب كمك مى كند .
4- پرهيز از گناه عامل موثرى است ،زيرا گناه قلب را از خدا دور مى سازد ،و از حضور قلب مى كاهد .
5- آشنائى به معنى نماز و فلسفه افعال و اذكار آن ، عامل موثرى ديگر است
6- انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن ،چه در مقدمات و چه در اصل نماز نيز كمك موثرى به اين امر مى كند.
7- از همه اينها گذشته اين كار،مانند هر كار ديگر نياز به مراقبت و تمرين و استمرار و پى گيرى دارد،و بسيار مى شود كه در آغاز نماز يك لحظه كوتاه قدرت تمركز فكر پيدامى كند ، اما با ادامه اين كار پى گيرى و تداوم آنچنان قدرت پيدا مى كند كه مى تواند به هنگام نماز دريچه هاى فكر خود را بر غير معبود مطلقا ببندد. (336)



:: ادامه مطلب
داستان آيه 54 : نماز ملا محمد تقى و برغانى قزوينى شهيد محراب
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

نماز ملا محمد تقى و برغانى قزوينى شهيد محراب  
مرحوم ملا محمد تقى برغانى از روحانيون بود كه در محراب عبادت به هنگام سحر در حالى كه مشغول خواندن مناجات (( خمس عشر )) در سجده بود به دست فرقه بابيه به شهادت رسيد در احوال او مى نويسد:((عبادت آن جناب چنان بود كه هميشه از نصف شب تا طلوع صبح صادق به مسجد خود مى رفت و به مناجات ادعيه و تضرع و زارى تجهد اشتغال داشت و مناجات خمس عشرة را از حفظ مى خواند و بر اين روش و شيوه پسنديده استمرار داشت تا اينكه در يكى از آن شبها شربت شهادت نوشيد مكرر در فصل زمستان ديده مى شد كه در پشت بام مسجد خود در حالى كه برف به شدت مى باريد،در نيمه شب پوستين بر دوش و عمامه بر سر داشت و مشغول تضرع ومناجات بود و در حالت ايستاده ،دستها را به سوى آسمان بلند مى كرد تا اينكه برف سراسر قامت مباركش را از سر تا نوك پا سفيد پوش مى كرد. (331)



:: ادامه مطلب
 

 


 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2895314
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396