آثار اربعین
ای هم سفران مُلک سعادت و صفا و ای رفیقان راه خلوص و وفا! به طُرق عدیده از سید رُسُل و هادی سُبُل صلی الله علیه و آله وسلم مروی است که: مَنْ اَخْلَصَ للّه ِ اَرْبَعینَ صَباحا ظَهَرَتْ یَنابیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلی لسانِهِ؛ هرکس چهل روز برای خدا اخلاص ورزد، چشمه های حکمت از قلب او بر زبانش جاری می شود.
خود به عیان دیده ایم و به بیان دانسته ایم که این مرحله شریفه از مراحل عدد چهل را خاصیتی است خاص و تأثیری است مخصوص، در ظهور استعدادات، در طی منازل و قطع (پیمودن) مراحلِ سلوک.
و منازل راه، اگر چه بسیار باشد، لکن در هر منزلی مقصدی است. در مراحل اگر چه بی شمار است؛ چون به این مرحله داخل شدی اِتمام عالمی است. به روایتی چهل سال جسد آدم میان مکّه بود تخمیر طینت آدم ابوالبشر (مستعد نمودن بدن برای تعلق روح) به یَدِ قدرت الهیّه در چهل صباح اتمام یافت و در این عدد، عالمی از عوالم استعداد را طی کرد.
و میقات موسی علیه السلام در اربعین لیله (چهل شب) تمام شد و قوم او را بعد از اربعین سنة (چهل سال) از بیابان خلاص کردند.
و خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله وسلم را بعد از چهل سال که به خدمت قیام نمود، خلعت نبوّت پوشانیدند.
:: ادامه مطلب
آداب واخلاق اهل علم (1)
تاکنون دراین بخش از مجله , مباحثی از مقدمات اخلاق , پیشینه تاریخی درسهای اخلاق ,اصول نوشتاراخلاقی و ویژگیهای درس واستاداخلاق مطرح کرده ایم .اینک در تکمیل همان مباحث , می پردازیم به[ آداب و اخلاق اهل علم] .
سرفصل این باب (که سرفصل و نخستین شرط زندگی اهل علم است )اختصاصا دارد و به سرچشمه و معیار دیگر فضائل اخلاقی ،یعنی[ اخلاص در نیت] .
توضیح نکته ای ضروری است و آن این که : چه ارتباطی نیت واخلاص , با آداب واخلاق دارد؟ آداب واخلاق , بیشتر به رفتار و صفات ظاهری مربوط می شود،وی نیت واخلاص ارتباط پیدا می کن با قلب و درون آدمی ؟ پاسخ آن است : که آدمی در زندگی روزمره خویش و برخورد با حوادث گونه گون , ما فی الضمیر خویش را برون می افکند،که رفتار و کردار آدمی جلوه و نمودی است از نیت . به فرموده علی ( ع ) :
ما اضمر احد الا ظهر فی فلتات لسانه و صفحات وجهه 1 .
هیچکس امری را پنهان نکند مگر که آن امر در لغزش سخن و بر صفحه رخسارش آشکار گردد.
این یک اصل است در روان انسان که : گاهی ما فی الضمیر در لغزشگاههای سخن و رخسار آدمی آشکار می گردد. زبان و چهره انسان حکم دریچه ای را دارند که از آن بخوبی می شود ما فی الضمیر را دید.
بنابراین این ساختار درونی است سرچشمه آداب و کردار ظاهر می شود و برای سالم سازی آداب باید به پاک سازی درون پرداخت .
:: ادامه مطلب
قرآن کریم، مخلصین را در یک جا و مخلصین را در جای دیگر یاد می کند و می فرماید: «وما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین» (27)گاهی انسان برای رضای خدا نماز می خواند و روزه و اعمال عبادی دیگر را انجام می دهد و چیزی منظور او نیست؛ ولی گاهی حتی خود را هم نمی بیند و همه شئون حیاتی خود را برای خدا می خواهد که صورت اولی «اخلاص العبادة لله» و دومی «اخلاص النفس لله» است. اگر مراحل اخلاص عبادت برای خدا و بعد از آن، مراحل اخلاص نفس برای خدا هم پایان رسد، آنگاه خدا در بین این مخلصین عده ای را مخلص می کند(28).
مخلصین سه وصف دارند که مهمترین آن این است که فقط آنان می توانند خدا را وصف کنند؛ چنانکه قرآن کریم می فرماید:
«سبحان الله عما یصفون الا عباد الله المخلصین» (29).
این معنا، بسیار بالاتر از آن است که:
«لا یحصی نعمائه العادون و لا یؤدی حقه المجتهدون» (30)
و مربوط به مقام شکر و فعل است؛ چون مقام وصف، مقام دیگری است. بنابراین، باید مخلصین به جایی رسیده باشند که مجاری ادراکی آنان با نور حق، تامین شده باشد:
«کنت سمعه... و بصره... و لسانه» (31).
از این رو آنان با زبان، چشم و گوش سخن حق می گویند و تماشا می کنند و می شنوند و لذا در وصف او ماذون هستند.
حاصل آنکه: گاهی انسان ظاهرا مسلمان و باطنا کافر است که
«هم للکفر یومئذ اقرب منهم للایمان» (32)
یا
«و اذا لقوا الذین امنوا قالوا امنا و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انا معکم انما نحن مستهزؤون» (33)
این قسم منافق، خارج از بحث است، اما حدیث معروف که می گوید:
«اگر ظاهر کسی، بهتر از باطنش باشد، او پیش ما منافق است» (34)
در باره مسلمانها و مؤمنان است. همان گونه که اکثر مؤمنان مشرکند :
«ما یؤمن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون» (35)
اکثر آنان نیز منافقند و می توان گفت : «و ما یؤمن اکثرهم بالله الا و هم منافقون» !
گاهی شخصی، مسلمان و ارادتمند به اهل بیت طهارت (علیهم السلام) است و در مراسم سوگ و ماتم آنان نیز حضور دارد، به وظیفه اش هم عمل می کند، واجبها را انجام می دهد و محرمات را ترک می کند و در یک کلام، در مسیر دین است، اما ظاهرش بهتر از باطن اوست. این رویه یک نوع نفاق مرموزی است که در درون او وجود دارد، چنین انسانی به مخلصین نمی رسد، چه رسد به مخلصین.
27. سوره بینه، آیه 5.28. رجوع کنید به رساله سیر و سلوک، منسوب به بحرالعلوم.29. سوره صافات، آیات 159-160.30. نهج البلاغه، خطبه 1.31. کافی، ج 2، ص 352، ح 8.32. سوره آل عمران، آیه 167.33. سوره بقره، آیه 64.34. کافی، ج 2، ص 396، ح 6.35. سوره یوسف، آیه 106.
منبع : مبادی اخلاق در قرآن > بخش سوم: اهمیت و آثار اخلاق > فصل پنجم: نقش اخلاق در گرایش به لذات برتر > مخلص و مخلص
:: ادامه مطلب
بزرگان علم اخلاق در این زمینه اشارات روشن و دقیقی دارند، بعضی معتقدند اخلاص موانع و آفات آشکار و نهان دارد؛ بعضی بسیار قوی و خطرناک و بعضی ضعیفتر است، و شیطان و هوای نفس برای مشوب ساختن ذهن انسان و گرفتن صفا و اخلاص و آلوده کردن اعمال به ریا نهایت تلاش و کوشش را می کنند.
بعضی از مراحل ریا کاری و آلودگی نیت به قدری روشن است که هر کسی آن را در می یابد؛ مثل این که شیطان در نمازگزار نفوذ می کند و می گوید نماز را آرام و آهسته و با آداب و خشوع انجام ده، تا حاضران تو را انسانی مؤمن و صالح بدانند و هرگز به غیبت تو آلوده نشوند، این یک فریب آشکار از ناحیه شیطان است!
گاه این وسوسه های شیطانی به شکل مخفی تری صورت می گیرد، و در لباس اطاعت ظاهر می شود؛ مثلا، می گوید: تو انسان برجسته ای و مردم به تو نگاه می کنند، اگر نماز و اعمالت را زیبا سازی دیگران به تو اقتدا کرده و در ثواب آنها شریک خواهی شد، و انسان بی خبر گاه تسلیم چنین وسوسه ای می شود، و در دره هولناک ریا سقوط می کند.
گاه وسوسه های شیطان از این هم پیچیده تر و پنهان تر است؛ مثل این که به نماز گزار می گوید انسان مخلص کسی است که در خلوت و جلوت یکسان باشد، کسی که عبادتش در خلوات کمتر از جلوات باشد، ریا کار است، و به این ترتیب او را وادار می کند که در خلوت نماز خود را جالب و جاذب کند تا بتواند در بیرون و در مقابل مردم نیز چنین کند و به اهداف خود برسد این نیز یک نوع ریا کاری خفی است که ممکن است بسیاری از آن غافل شوند و از درک آن عاجز گردند. و همچنین مراحل مخفی تر و پنهان تر. (112)
براستی موانع و آفات اخلاص به قدری زیاد و متنوع و پنهان است که هیچ انسانی جز از طریق پناه بردن به لطف الهی از آن رهایی نمی یابد.
در روایات اسلامی نیز هشدارهای مهمی درباره آفات اخلاص آمده است:
از جمله در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السلام می خوانیم: «کیف یستطیع الاخلاص من یغلبه الهوی؛ چگونه توانایی بر اخلاص دارد کسی که هوای نفس بر او غالب است؟ » (113)
در حقیقت، عمده ترین آفت اخلاص و مهمترین مانع آن در این حدیث شریف بیان شده است. آری! هوای نفس است که سرچشمه اخلاص را تیره و تاریک می سازد.
[279]
در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار می خوانیم: «قلل الآمال تخلص لک الاعمال؛ آرزوها را کم کن (و دامنه آرزوهای دور و دراز را جمع نما) تا اعمال تو خالص شود! » (114)
این نکته حائز اهمیت است که گاه انسان در این مورد، گرفتار وسواس می شود که آن خود یکی دیگر از نیرنگهای شیطان است، به او می گوید به نماز جماعت مرو، چرا که در آنجا ممکن است نیتت آلوده شود، فقط در خانه نماز بخوان، یا هنگامی که در میان جمعیت به نماز بر می خیزی مستحبات را ترک کن و نماز را بسیار سریع و دست و پا شکسته بخوان مبادا آلوده ریا گردی. و بسیار دیده ایم افرادی را که به خاطر همین گرفتاری از مستحبات مؤکدی که شرع، به آن دعوت کرده است باز مانده اند.
و شاید به همین دلیل است که قرآن مجید مردم را دعوت به انفاق پنهان و آشکار هر دوکرده است. می فرماید: «الذین ینفقون اموالهم باللیل والنهار سرا و علانیة فلهم اجرهم عندربهم ولاخوف علیهم ولاهم یحزنون؛ آنها که اموال خود را شب و روز، پنهان و آشکار انفاق می کنند مزدشان نزد پروردگارشان است، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند. » (115)
این بحث را با ذکر نکته دیگری پایان می دهیم و آن این که داشتن اخلاص در خلوت و تنهایی. چندان افتخار نیست، مهم آن است که انسان در جلوت و در میان مردم و در مرئی و منظر همگان بتواند اعمال خالصانه انجام دهد.
112- محجة البیضاء، جلد 8، صفحه 133.113- غرر الحکم، جلد 2، صفحه 553، شماره 4.114- غرر الحکم، حدیث 2906.115- سوره بقره، آیه 274.
منبع : > اخلاق در قرآن (جلد 1: اصول مسائل اخلاقی) > فصل دوازدهم: گامهای عملی به سوی تهذیب اخلاقی > موانع اخلاص
:: ادامه مطلب
پرسش : هر چه می خواهم اعمالم را برای خدا خالص کنم نمی توانم، به همین خاطر از کارم کمی ناراحت می شوم و یا پشیمان! چه کار باید بکنم؟
پاسخ :
اخلاص یعنی جهت گیری تمام تلاشها به سوی پروردگار. اگر انسان به یقین برسد که همه چیز فانی شدنی و از بین رفتنی است جز ذات پروردگار، آنگاه تلاش خواهد کرد که کارها و فعالیت هایش تنها برای خداوند متعال باشد.[i]در حقیقت اخلاص، ثمره معرفت است که هر چه معرفت کاملتر باشد، اخلاص عمیقتر و پایدارتر خواهد بود!
البته معلوم است که کسانی که برای رضایت حق و «خالصاً لوجه الله» عمل میکنند، از مواهب و نعم موعود در بهشت بی نصیب نیستند، بلکه در حد اعلی از آن بهرهمند هستند
و اولین قدم اخلاص این است که انسان از آنچه در دست مردم است مأیوس شود و تنها امیدش به خدای متعال باشد.[ii]کسی که تنها امیدش خداوند باشد، به هیچ کس و هیچ چیزی جز او امیدی نخواهد داشت و نظر به دیگری برای او معنی ندارد.
البته در این مسیر باید مواظب وسوسه های شیطانی بود، شیطان مخالف با اخلاص بندگان است و سعی میکند حقایق را وارونه جلوه دهد و او را مأیوس کند و تلاش های انسان در راه رسیدن به اخلاص را بی اثر جلوه دهد، که نباید به این وسوسه ها اعتنا نمود.
[i]- قال علی علیه السلام: سبب الاخلاص الیقین، غرر الحکم.
[ii]- قال علی علیه السلام: اول الاخلاص الیأس مما فی اید من الناس، غرر الحکم.
منبع : پایگاه حوزه
:: ادامه مطلب
نیّت صادق از دل پاک بر می خیزد
حضرت امام صادق علیه السلام می فرماید که: صاحب نیّت صادق، صاحبِ دل سلیم است. یعنی هر که دل او از وساوس شیطانی و علایق جسمانی سالم است، نیّت او در عبادت و طاعت، صادق است و الاّ در نیّت خود کاذب است. نیّت در عبادات نیز باید مشوب به غیر [خدا] نباشد چرا که سلامت نفس از وساوس شیطانی که حذر کردن از او لازم است، خالص می کند نیّت را از برایِ خدای تعالی در جمیع کارها. چنان چه خداوند عالم در قرآن مجید و فرقان حمید فرموده: روز قیامت روزی است که نفع نمی کند در آن روز نه مال و نه فرزند و نه هیچ چیز مگر دلِ پاک از چرک و عصیان و نفسِ سالم از زنگ طغیان.
نیّت مؤمن
حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است که: «نیّت مؤمن در کار خیر به از کردنِ آن کار است». جمع میان این حدیث و حدیث «فاضل ترین عمل ها نزد حضرت باری هر عملی است که دشوارتر باشد» خالی از اشکال نیست. ممکن است که معنی حدیث دوم این باشد که: هر عمل دشوار فاضل تر است از غیر دشوارِ آن عمل، مثل نماز به حضور قلب و اطمینان خاطر اَفضل است از نماز بی حضور و اطمینان، پس می شود که نیّت هر عمل فاضل تر از نفس عمل باشد و عمل ها مختلف باشند در شدّت و ضعف و قلّتِ ثواب و کثرتِ ثواب، و فی الواقع نیز چنین است؛ چرا که نیّت خالص که به هیچ وجه از وجوه مخلوط و مغشوش به غیر نباشد به مراتب دشوارتر است از نفس عمل، هر چند عمل جهاد یا حجّ باشد، و یا معنی حدیث اوّل این باشد که چون عبادت و طاعت تمام نمی شود، مگر به دو جزء یکی بدن و یکی دل و این یک جزء که دل است بهتر است از جزء دیگر که بدن است.
پس نیّت که عمل قلب است هم فاضل تر باشد از عملِ جوارح و اعضاء؛ چرا که مقصود از عملِ تن آن است که صفت دل بگردد و عکس نیست هر عملی که متعلّق باشد به نیّت و بی نیّت واقع نشود مثلِ واجبات و مستحبات، قبول آن عمل موقوف به نیّت است و بی نیّت قبول نمی شود و از برای هر کس فرا خور خلوص نیّت ثواب مقرّر است. هر چند در نیّت خلوص بیشتر است و از آمیختگی و امتزاج به غیر کمتر، ثواب آن عمل بیشتر است.
خود فراموشی
ناچار است بنده را از نیّت خالص در جمیع حرکات و سکنات در هر طاعت و عبادت که اگر نیّت در افعال و اعمال خالص نباشد و به اغراض مُهلکه مخلوط باشد از جمله غافلان خواهد بود. و غافلان را وصف کرده است در قرآن مجید به قول خود «ایشان جز چهار پایان نیستند بلکه از آن ها نیز گمراه ترند» یعنی کسانی که افعال خیر را نه محض از برایِ خدا می کنند مثل چهار پایانند، بلکه پست تر؛ چرا که چهار پایان به واسطه نداشتن عقل و تمیز، عمر ایشان صرفِ لا یعنی می شود و مع هذا به آن کاری که از برایِ او مخلوقند مثل بار کشی و سواری بر قدر مقدور تقصیر نمی کنند. بیچاره آدمی با وجود عقل و تمیز و مکلّف بودن به اوامر و نواهی هر گاه به مقتضای عقل خود عمل نکند به مراتب بدتر از حیوانات خواهد بود.
مراتب نیّت
ظاهر می شود نیّت از دل مؤمن به قدرِ صفا و چرکی دل، یعنی هر چند که دل مطلع نیّت است، به صفا و جلا اَقرب است و از کدورت و تیرگی اَبعد، نیّت او به خلوص اَقرب است. و هر چند در علم و معرفت کامل تر است، نیّت و سایر افعال و اعمالش به صلاح و سداد نزدیک تر است.
مختلف می شود مراتب نیّت به حسب اوقات در قوّت و ضعف یعنی در اوقات اطمینان خاطر و عدم تزلزل و تشویق، نیّت به خلوص اَقرب است تا وقت تشویش خاطر؛ پس نتیجه این فقره این شد که صاحب نیّت تا راه به حقیقت نیّت نبرده است و اسباب تزلزل و اضطراب را از خود دفع نکرده است، نیّت او در فرایض و سنن از درجه اعتبار ساقط است و اعتباری چندان ندارد.
مجاهده
صاحب نیّت خالص کسی است که مجاهده و مخالفت نفس امّاره کند و مباغضت و مخالفت این خُدّاعه را لازم داند، چرا که جویندگان طریق فوز و نجات در جمیع اطوار و حالات احتراز از شرّ این عدوّ قوی همت بر مجاهده و مدافعه آن که افضل اقسام جهاد است، گماشته اند.
چنان که از حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله وسلم مروی است که آن حضرت فرموده: بهترین جهادها جهادِ کسی است که مجاهده کند با نفس خودش که در میان دو پهلوی اوست و نهایت قرب به او دارد. و مجاهده نفس عبارت از آن است که او را در هواها و خواهش های خود ممکّن نداشته، مسخّر و مقهور عقل که فرمانروای مملکت بدن است سازند و مجال سرکشی و نافرمانی او که موجب اختلال ارکان این بنیان الهی است نداده، به معونت جنود عقلیّه به دفع طغیان و فساد او پردازند تا سلطان عقل در قلمرو بدن تمکّن و استقلال یافته و این قلوب که منزل گاه قوافل (قافله های) فیوض الهیّه است از رفتن و شرور اهوای نفسانی خالی، و به زیور آثار خیر و مرضیّات ربّانی آراسته گردد.
نیّت خالص مانع ارتکاب معاصی
از جمله فروع و نتایج خلوص نیّت حیا است، یعنی هر گاه کسی صاحب نیّت خالص شد و سریره و علانیه خود را با خدا یکسان کرد، البتّه می گردد صاحب حیا و حیایش مانع می شود که تعظیم و توقیر (تعظیم) الهی کما ینبغی (آن طور که شایسته است) به جا نیاورد و به کاری که مخالف رضای او باشد مرتکب شود. با اعتقاد درست ارتکاب معاصی بسیار مستبعد (بعید) است و از این جاست که بعضی از فقها ارتکاب معصیت را منافی ایمان می دانند.
پدید آورنده : عبدالرزاق گیلانی ، صفحه 74
منبع : گنجینه > خرداد 1382، شماره 27
:: ادامه مطلب
الف) انواع آفات اخلاص
بدان آفاتی که اخلاص را مشوش می کند، بعضی جلی و برخی خفی است، پاره ای با آن که جلی و آشکارند، ضعیف و برخی با آن که خفی می باشند، قوی هستند. فهم درجات این آفات از حیث خفا و ظهور جز با آوردن مثالی دانسته نمی شود.
اما درجه اول آفات اخلاص، ریا است و برای همین مثالی می آوریم و می گوییم: هنگامی که نمازگزار نمازش را با اخلاص به جا آورد و جماعتی به او می نگرند و یا کسی بر او داخل می شود، شیطان بر او وارد می گردد و به او می گوید: آوازت را نیکو کن تا اشخاص حاضر به دیده احترام و صلاح به تو بنگرند و تو را حقیر نشمارند و غیبت نکنند. در نتیجه او حالت خشوع به خود می گیرد و اعضایش را ساکن و آرام می گرداند و نمازش را نیکو به جای می آورد و این همان ریای ظاهر است که حتی بر مریدهای مبتدی پوشیده نیست.
درجه دوم آن که مرید این آفت را می شناسد، و از آن پرهیز می کند، و در این مورد از اطاعت شیطان سرباز می زند، و بر او توجه ندارد و نمازش را به همان گونه که بوده ادامه می دهد. در این هنگام شیطان به عنوان خیرخواهی بر او وارد می شود و به وی می گوید: مردم از تو متابعت و به تو اقتدا می کنند و به تو می نگرند و کردارت را نقل می کنند و به تو تأسی می جویند.
اگر اعمالت را خوب به جا آوری، ثواب اعمال آن ها از آن توست و اگر بد انجام دهی، وزر و بال آن ها بر عهده تو خواهد بود، پس عمل خود را در پیش روی آن ها نیکو کن، شاید در خشوع خود و نیکو به جا آوردن عبادت به تو اقتدا کنند.
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2895562
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396