روى فر التوحيد عن الرضا (عليه السلام) حين سئل عن تفسير البسملة قال: معنى قول القائل: بسم الله، اى اسم على نفسى سمة من سمات الله، و هى العبادة. قال الروى فقلت له: ما السمة؟ قال: العلامة.(78)
تسميه سالك عبارت است از اتصاف به سمات و علامات الهيه. و پس از آن اين مرتبه ترقى كند و خود به مقام اسميت رسد؛ و اين اوائل قرب قرب نافله است. و چون به قرب نافله متحقق شد، به مقام اسميت نائل شود؛ پس از عبد و عبوديت، چيزى باقى نماند. و اگر كسى به اين مقام رسد، تمام نمازش با لسان الله واقع مىشود. و اين در كمى از اوليا تحقق پيدا كند.
و براى متوسطين و امثال ما ناقصين، ادب آن است سمه و داغ عبوديت را در وقت تسميه به قلب بگذاريم، و قلب را از سمات الله و آيات و علامات الهيه با خبر كنيم. و به لقلقه لسان اكتفا نكنيم؛ باشد كه از عنايات ازليه شمهاى شامل حال ما شود و جبران ماسبق كند، و راهى به تعلم اسماء بر قلب ما مفتوح گردد و راهى به مقصود حاصل شود.
شخص سالك كه بخواهد تسميه او حقيقت پيدا كند بايد رحمتهاى حق را به قلب خود برساند و به رحمت رحمانيه و رحيميه متحقق شود. و علامت حصول نمونه آن در قلب آن است كه با چشم عنايت و تلطف به بندگان خدا نظر كند و خير و صلاح همه را طالب باشد.
و اين نظر نظر انبياء عظام و اولياء كمل است (عليهم السلام) است. منتهى آنها دو نظر دارند: يكى نظر به سعادت جامعه و نظام عائله و مدينه فاضله؛ و ديگر، نظر به سعادت شخص. و علاقه كامله به اين دو سعادت دارند. و قوانين الهيه كه به دست آنها تاسيس و انفاذ مىشود، اين دو سعادت را كاملاً مراعات مىنمايد.
و باب امر به معروف و نهى از منكر از وجهه رحمت رحيميه است. پس، بر آمر به معروف و ناهى از منكر لازم است كه قلب خود از رحمت رحيميه بچشاند، و نظرش در امر و نهى خودنمايى و خود فروشى و تحميل امر و نهى خود نباشد؛ زيرا كه اگر با اين نظر مشى كند، منظور از امر به معروف و نهى از منكر، كه حصول سعادت عباد و اجراى احكام الله در بلاد است، حاصل نشود. بلكه گاه شود كه از امر به معروف انسان جاهل، نتيجه معكوسه حال شود، و چندين منكر سربار شود براى يك امر و نهى جاهلانه كه از روى خواهش نفسانى و تصرف شيطانى واقع شود.
و اما اگر حس رحمت و شفقت و حق نوعيت و اخوت، انسان را به ارشاد جاهلان و بيدار كردن غافلان وادار كند، كيفيت بيان و ارشاد كه از ترشحات قلب رحيمانه است طورى شود كه قهراً تأثير در مواد لايقه بسزا كند و قلوب صلبه سخت را نيز از آن استكبار و استنكار فرو نشاند.
افسوس كه ما از قرآن تعلم نمىگيريم و به اين كتاب كريم الهى نظر تدبر و تعلم نداريم و استفاده ما از اين ذكر حكيم كم و ناچيز است. تفكر در آيه شريفه: اذهبا الى فرعون*فقولا له قولاً ليناً لعله يتذكر او يخشى (79)
راههايى از معرفت و درهايى از اميد و رجاء به قلب انسان مفتوح كند.
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2907453
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396