امام عسكرى علیه السلام درباره این جمله نماز، مى فرماید:
نمازگزار با این كلام، توفیق اطاعت و بندگى را در آینده هم همچون گذشته مىطلبد و صراط مستقیم، راهى است كه از كوتاه فكرى بالاتر و از بلند پروازى و غلّو، پائینتر باشد.(325)
امام صادق علیه السلام مىفرماید: راه مستقیم آنست كه انسان را به محبّت خدا و دین او سوق دهد و مانع هواپرستى شود و از پیروى سلیقهها و آراء شخصى در دین، جلوگیرى كند.(326)
در كتاب بحارالانوار، 56 حدیث در این باره است كه راه مستقیم، ائمّه اطهار و اولیاء معصوم خداوند و پیروان واقعى آن بزرگواران است. چرا كه آنان، تجسّم راه حقاند و قهر و مهر و جنگ و صلح و عبادت و كار و فكر و عملشان، طبق فرمان خدا و در راه مستقیم است. و تبعیّت از آنان نیز در این دنیا، كارى دشوار و پر مسئولیت است، مثل آن صراط آخرت كه بر روى جهنم است و از مو باریكتر و از شمشیر، تیزتر.(327) صراط آخرت نیز، تجسّمى از صراط دنیاست. كسى كه در این دنیا، در صراط مستقیم حق بوده، عبورش از آن صراط هم، آسان و سریع خواهد بود. و افرادى كه اهل افراط و تفریط باشند، آنجا هم كارشان مشكل مىشود.
على علیه السلام، سیماى كسانى را كه با انحراف از صراط مستقیم، به افراط و تفریط كشیده شدهاند، چنین ترسیم مىفرماید:
در آرزو، چنان تند مىرود، كه گویا طمع دارد.
و در طمع، چنان كه گویا حریص است.
همین كه مأیوس مىشود، از تأسف مىمیرد.
هنگام ناراحتى، خشمش طوفان مىكند.
هنگام شادى، بد مستى مىكند.
پولدارى، یاغىاش مىسازد.
ناگوارى او را به جَزّع وامىدارد. هر كمبودى برایش زیانمند و هر زیادهروى، براى او تباهىساز است.(328)
و اینگونه افراط و تفریط، از جهل سرچشمه مىگیرد كه آن حضرت فرموده است: «لاترى الجاهل الاّ مُفرِطاً او مُفَرِّطا»(329)
البتّه تشخیص افراط و تفریط، دشوار است و هر كس روش خود را عادلانه و عاقلانه مىداند و دیگران را به تندروى یا كوتاهى متهم مىكند و در همین نسبت دادن هم دچار افراط و تفریط مىشوند. ولى اولیاء خدا و تربیت شدگان مكتب انبیاء حتى در قضاوتهایشان هم با معیار حق عمل مىكنند.
نمونه هایى از افراط و تفریط
در احادیث، موارد متعددّى از عدول از صراط مستقیم بیان شده، كه در اینجا به چند نمونه از افراط و تفریط اشاره مىكنیم:
1- حضرت على علیه السلام در باره ستایش دیگران مىفرماید:
ستایش بیش از اندازه استحقاق، چاپلوسى و تملّق است، و كمتر از آن، حسادت!(330)
2- درباره زیاده روى در سرزنش، مىفرماید:
زیاده روى و افراط در ملامت، آتش لجاجت را برمىافروزد.(331)
3- قرآن، درباره میزان انفاق، مىفرماید:
«وَالَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَلَمْ یَقْتُرُواْ وَكَانَ بَیْنَ ذَلِكَ قَوَاماً»(332)
بندگان خدا هنگام انفاق، نه اسراف مىكنند و نه بخل و كوتاهى، بلكه راهى معتدل در این میانه دارند.
«صِرَ طَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»
(ما را هدایت كن به) راه آنان كه نعمتشان بخشیدى.
چنین كسانى كه راه آنان را از خداوند مىطلبیم، در آیه دیگرى مشخّصتر معرّفى كرده و مىفرماید:
«وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَِكَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدیقِینَ وَالشُّهَدَآءِ وَالصَّلِحِینَ وَحَسُنَ أُوْلَِكَ رَفِیقاً»(333)
آنكه از پیامبر، پیروى كند، با كسانى است كه خداوند بر آنان نعمت داده، همچون پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان، و اینان چه نیكو رفیقانى هستند!
اینكه در شبانه روز، چند بار این آیه را مىخوانیم، درخواست از خداوند است كه مارا در زمره این چهار گروه قرار دهد.
در تفسیر «نمونه» مىخوانیم:
«مراحل چهارگانه (انبیاء، صدیقین، شهدا، صالحین) شاید اشاره به این معنى باشد كه براى ساختن یك جامعه انسانى سالم و مترّقى و مؤمن، نخست باید رهبران حق و انبیا، وارد میدان شوند. و بدنبال آن، مبلّغان صدّیق و راستگو كه گفتار و كردارشان با یكدیگر هماهنگ است، تا اهداف پیامبران را از این طریق در همه جا گسترش دهند.
بدنبال این دوران سازندگى فكرى، طبیعتاً عناصر آلوده و آنها كه مانع راه حقّند، سر برمىدارند و جمعى باید در مقابل آنها قیام كنند و عدّهاى شهید شوند و با خون پاكشان درخت توحید آبیارى گردد.
در مرحله چهارم، محصول این كوششها و تلاشها به وجود آمدن صالحان است، اجتماعى پاك و شایسته و آكنده از معنویت!»(334)
جالب این است كه در بحارالانوار، در روایات متعدّدى مصداق كامل شهدا و صدیقین و صالحان، همان امامان معصوم معرّفى شدهاند.(335) چنین خواستهاى در نماز، پیروى از این چهار گروه را در فكر و عمل و اخلاق مىطلبد.
كسى كه مورد لطف و انعام خدا قرار گیرد، نه ذلّت مىپذیرد و نه پشتیبان ستمگران مىشود. كه حضرت موسى علیه السلام چنین گفت:
«رَبِّ بِمَآ أَنْعَمْتَ عَلَىَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِیراً لِّلْمُجْرِمِینَ»(336)
خداوندا! به پاس آنكه به من نعمت دادى، هرگز یار ستمكاران نخواهم بود.
از همین جا، جهتگیرى فكرى و عملى انسان نمازگزار، روشن مىشود و از خداوند، راه یافتن در صراط این انسانهاى والا را مىخواهد.
«غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّآلِّینَ»
نه راه آنان كه غضب شدگانند و نه راه گمراهان.
نه راه فرعونها و قدرتمندان مغضوب، كه بخاطر بى تعهّدى و گردنكشى شان، غرق و هلاك شدند.(337)
نه راه قارونها و سرمایه داران سنگدل، كه بخاطر گردنكشىشان در برابر مردان خدا، دچار غضب الهى شده و در خاك فرو رفتند.(338)
نه راه دانشمندان و علماى بىعمل و دنیاپرست، كه مورد خشم خدایند.(339)
براى شناخت مغضوبان، باید تاریخ و سرگذشت افراد و امّتهایى را مطالعه كرد كه به قهر الهى دچار شدند و مورد عذاب و هلاكت قرار گرفتند؛ همچون قوم یهود و قوم لوط و پیروان طاغوتها، منافقان و قاتلان...(340)
نمازگزار، ضمن بیزارى از چنین گروهها، از خدا مىخواهد كه رهرو راه آنان نباشد، و نیز راه گمراهان را نپوید: «ولاالضّالین».
آنانكه در فكر و عمل گمراهند، در پى عقاید نابجاى نیاكان و گرفتار افكار شرك آلودند و در این گمراهى، تعصّب مىورزند، مصداق «ضالین»اند.
نگاهى به سوره حمد، در اینجا پایان مىیابد. سورهاى كه با «حمد» شروع شد و با استمداد و «دعا» پایان یافت. سورهاى كه شفا بخش است و دیباچه كتاب الهى قرار گرفته است.
325) بحارالانوار، ج 24، ص 9.
326) بحارالانوار، ج 24، ص 9.
327) بحارالانوار، ج 8، ص 65.
328) نهج البلاغه، حكمت 108.
329) نهجالبلاغه، حكمت 70.
330) نهج البلاغه، (صبحى صالح) حكمت 347.
331) میزان الحكمه، ج 8، ص 546.
332) فرقان، آیه 67.
333) نساء، آیه 69.
334) تفسیر نمونه، ج 1، ص 53.
335) بحارالانوار، ج 24، ص 30 به بعد.
336) قصص، آیه 17.
337) فاخذنا و جنوده فنبذناهم فى الیم». قصص، آیه 40.
338) فخسفنا به و بداره الارض». قصص، آیه 81.
339) كَبُر مَقتاً عندالله ان تقولوا ما لاتفعلون». صف، آیه 3.
340) به آیات: حجر، 74 ؛ هود، 59 - 60 ؛ فتح، 6 و نساء، 93 مراجعه كنید.
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2901952
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396