| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
ارتباط اخلاق و پرستش در احادیث
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1391 

این مساله در احادیثى كه از شخص پیامبراكرم صلى الله علیه و آله و همچنین از سایر پیشوایان معصوم علیهم السلام رسیده ‏با اهمیت فوق‏العاده‏اى تعقیب شده است. در حدیثی از امیرمؤمنان على علیه السلام مى‏خوانیم كه فرمود: «لو كنا لانرجو جنة ولانخشى نارا ولاثوابا ولاعقابا لكان ینبغى لنا ان نطالب بمكارم الاخلاق فانها مما تدل على سبیل النجاح؛ اگر ما امید و ایمانى به بهشت و ترس و وحشتى از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابى نمى‏داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقى برویم، چرا كه آنها راهنماى نجات و پیروزى و موفقیت هستند» (مستدرك الوسائل، جلد 2، صفحه‏283). این حدیث ‏بخوبى نشان مى‏دهد كه فضائل اخلاقى نه تنها سبب نجات در قیامت است‏ بلكه زندگى دنیا نیز بدون آن سامان نمى‏یابد!

در حدیث دیگرى از رسول‏خدا صلى الله علیه و آله آمده است كه فرمود: «جعل الله سبحانه مكارم الاخلاق صلة بینه وبین عباده فحسب احدكم ان یتمسك بخلق متصل بالله؛ خداوند سبحان فضائل اخلاقى را وسیله ارتباط میان خودش و بندگانش قرار داده، همین بس كه هر یك از شما دست ‏به اخلاقى بزند كه او را به خدا مربوط سازد» (تنبیه الخواطر، صفحه 362). به‏تعبیر دیگر، خداوند بزرگترین معلم اخلاق و مربى نفوس انسانى و منبع تمام فضائل است و قرب و نزدیكى به خدا جز از طریق تخلق به اخلاق الهى مكان پذیر نیست! بنابراین، هر فضیلت اخلاقى رابطه‏اى میان انسان و خدا ایجاد مى‏كند و او را گام به گام به ذات مقدسش نزدیكتر مى‏سازد. زندگى پیشوایان دینى نیز سرتاسر بیانگر همین مساله است كه آنها در همه جا به فضائل اخلاقى دعوت مى‏كردند، و خود الگوى زنده و اسوه حسنه‏اى در این راه بودند و به خواست ‏خدا در مباحث آینده در هر بحثى به نمونه‏هاى اخلاقى آنها آشنا خواهیم شد و همین بس كه قرآن مجید به هنگام بیان مقام والاى پیامبراسلام صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: «وانك لعلى خلق عظیم؛ و به راستی  تو اخلاق عظیم و برجسته‏اى دارى!» (سوره قلم، آیه‏4).

همچنین در تمام روایاتى كه سخن از فلسفه احكام به میان آمده، اشاره به تاثیرعبادت در تهذیب نفوس و پالایش روح و صفاى دل شده است. از جمله، در كلمات قصار امیرمؤمنان على علیه السلام آمده است: «فرض الله الایمان تطهیرا من الشرك، والصلوة تنزیها عن الكبر، و الزكاة تسبیبا للرزق، و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق...؛ خداوند ایمان را براى تطهیر دل از شرك واجب فرموده، و نماز را براى پاك شدن از تكبر، و زكات را سبب روزى قرار داده، و روزه را وسیله‏اى براى پرورش اخلاص بندگان ...» (نهج البلاغه، حکمت 252). شبیه همین معنى با مختصر تفاوتى در خطبه معروف بانوى اسلام فاطمه زهرا (س) دیده مى‏شود آنجا كه مى‏فرماید: «فجعل الله الایمان تطهیرا لكم من الشرك، و الصلوة تنزیها لكم عن الكبر، و الزكاة تزكیة للنفس و نماء فى الرزق، و الصیام تثبیتا للاخلاص ... ؛ خداوند ایمان را سبب پاكسازى شما از شرك قرار داده است و نماز را وسیله‏اى براى تطهیر قلوب از كبر، و زكات را موجب تزكیه نفس (از بخل و حرص و دنیا پرستى) و نمو روزى، و روزه را عامل تثبیت ‏خلوص نیت».

در حدیث معروفى كه درباره نماز از پیامبراكرم صلى الله علیه و آله آمده، نماز را تشبیه به نهر آب زلال جارى مى‏كند كه بر در خانه انسان باشد و همه روز انسان خود را پنج‏ بار در آن شست ‏و شو كند. بدیهى است كه بر اثر آن، چیزى از آلودگیها در وى باقى نمى‏ماند. این حدیث نیز دلیل روشنى بر این مدعاست (محجة‏البیضاء، جلد 1، صفحه‏339). و به همین ترتیب، درباره هر یك از عبادات آثارى ذكر شده كه شاهد گویاى تاثیر عبادت در تهذیب نفوس انسانى است. در حدیث دیگرى از امام على‏بن‏موسى‏الرضا علیهما السلام درباره آثار عبادت بطور كلى چنین مى‏خوانیم: «فان قال فلم تعبدهم؟ قیل لئلا یكونوا ناسین لذكره و لا تاركین لادبه، و لا لاهین عن امره و نهیه، اذا كان فیه صلاحهم و قوامهم، فلو تركوا بغیر تعبد، لطال علیهم الامد فقست قلوبهم، اگر كسى بگوید: چرا خداوند به بندگانش دستور عبادات داده (مگر نیاز به عبادت آنها دارد؟) در پاسخ گفته مى‏شود، این به خاطر آن است كه یاد خدا را به فراموشى نسپارند، و ادب را در پیشگاه او ترك نكنند، و از امر و نهى او غافل نشوند، چرا كه در آن صلاح و قوام آنها است و اگر مردم بدون پرستش و عبادت رها شوند، مدت زیادى بر آنها مى‏گذرد (و از یاد خدا غافل مى‏شوند) لذا دلهاى آنها قساوت پیدا مى‏كند» (عیون اخبار الرضا، مطابق نقل نور الثقلین، جلد1، صفحه‏39، حدیث‏39). به این ترتیب روشن مى‏شود كه عبادت پروردگار قلب را بیدار و روح را هشیار مى‏كند و مایه یاد خداست كه آن نیز خمیر مایه اصلاح درون و برون است.

در حدیث دیگرى از امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام مى‏خوانیم كه در ضمن بر شمردن آثار سازنده نماز مى‏فرماید: «مع ما فیه من الایجاب و المداومة على ذكر الله عزوجل باللیل و النهار لئلا ینسى العبد سیده و مدبره و خالقه، فیبطر و یطغى و یكون فى ذكره لربه و قیامه بین یدیه زاجرا له عن المعاصى و مانعا له عن انواع الفساد ؛ علاوه بر این كه عبادت، سبب تداوم ذكر خداوند متعال در شب و روز مى‏شود، تا بنده مولى و مدبر و خالقش را فراموش نكند و نعمتهاى الهى مایه مستى و غرور او نشود و به طغیان بر نخیزد و یاد پروردگار و قیام در برابر او، وى را از معاصى باز مى‏دارد و مانع انواع فساد مى‏شود» (وسائل الشیعه، جلد3، صفحه 4).

در حدیث دیگرى، از امام صادق علیه السلام در مورد آثار نماز و میزان قبولى آن چنین آمده است: «من احب ان یعلم ان قبلت صلاته ام لم تقبل فلینظر هل منعت صلاته عن الفحشاء و المنكر، فبقدر ما منعته قبلت؛ هر كس مى‏خواهد بداند آیا نماز او قبول شده یا نه ببیند آیا نمازش او را از زشتیها و بدیها باز داشته است ‏یا نه؟ به همان اندازه كه او را باز داشته نمازش قبول شده است!» (مجمع البیان، جلد 8، صفحه 285، ذیل آیه‏45 سوره عنكبوت). این عبارت با صراحت و وضوح، روشن مى‏كند كه نماز صحیح و كامل رابطه مستقیم و تنگاتنگى با مسایل اخلاقى و دعوت به خوبیها و نهى از بدیها دارد و آنها كه نمازشان این اثر را ندارد، تنها به جسم نماز پرداخته‏اند و به تعبیر دیگر نمازى است اسقاط كننده تكلیف نه مورد قبول پروردگار.

در حدیث دیگرى از رسول‏خدا صلى الله علیه و آله در مورد فلسفه روزه چنین مى‏خوانیم: «ان الصوم یمیت مراد النفس و شهوة الطبع الحیوانى، و فیه صفاء القلب و طهارة الجوارح، و عمارة الظاهر و الباطن، و الشكر على النعم، و الاحسان الى الفقراء، و زیادة التضرع و الخشوع، و البكاء و جعل الالتجاء الى الله، و سبب انكسار الهمة، و تخفیف السیئات، و تضعیف الحسنات، و فیه من الفوائد ما لا یحصى؛ روزه هواى نفس و شهوت طبیعت‏حیوانى را مى‏میراند (و طغیان آن را فرو مى‏نشاند)، و در آن صفاى قلب و پاكى اعضاء، و آبادى بیرون و درون انسان و شكر بر نعمتها، و احسان به فقرا، و فزونى تضرع و خشوع و گریه است و وسیله‏اى است ‏براى التجاء به پروردگار و سبب شكستن دلبستگیها و كم شدن سیئات و فزونى حسنات است و در آن فوائد بیشمارى است» (بحارالانوار، جلد93، صفحه 254).

در این حدیث چهارده اثر مثبت ‏براى روزه ذكر شده كه مجموعه‏اى از صفات فضیلت و افعال اخلاقى است. امیرمؤمنان على علیه السلام می فرماید: «دوام العبادة برهان الظفر بالسعادة؛ استمرار و پى‏گیرى عبادت، دلیلى بر وصول به سعادت‏است» (غرر الحكم، شماره‏5147). از روایات بالا و روایات دیگرى كه در این زمینه در لابه لاى كتب معروف روایى وارد شده، رابطه بسیار نزدیك عبادت و پاكسازى روح و صفاى دل و تهذیب نفوس را روشن مى‏سازد. مخصوصا هر قدر عبادت خالصتر و بى‏ریاتر و آمیخته باحضور قلب و آداب باشد، این تاثیر قوى‏تر خواهد بود. این مساله كاملا محسوس است كه انسان وقتى عبادتى را خالصانه و مخلصانه و با حضور قلب انجام مى‏دهد، بعد از آن نورانیت و صفاى دیگرى در قلب و جان خود احساس مى‏كند، میل او به خوبیها بیشتر مى‏شود و تنفر او از بدیها افزون مى‏گردد؛ خود را به خدا نزدیكتر مى‏بیند و روح خضوع و تواضع و عبودیت و تسلیم در برابر حق را در خود زنده مى‏بیند.

این نكته قابل توجه است كه همه عبادات یك اثر مشترك دارند و هر كدام یك تاثیر ویژه، اثر مشترك همه آنها پرورش روح خضوع و اخلاص و تسلیم در مقابل حق، و بیدارى و هوشیارى و ترك غفلت است. به طور کلی«عبودیّت» نهایت اوج تكامل روح یك انسان و قرب او به خداست، و عبودیّت تسلیم مطلق در برابر ذات پاك اوست. عبادت تنها ركوع و سجود و قیام و قعود نیست، بلكه روح عبادت تسلیم بى قید و شرط در برابر كمال مطلق و ذات بى مثالى است كه از هر عیب و نقص مبرّاست. بدیهى است چنین عملى بهترین انگیزه توجّه به كمال مطلق و پرهیز از هرگونه آلودگى و ناپاكى است؛ چرا كه انسان سعى مى كند خود را به معبود خویش نزدیك و نزدیكتر سازد تا پرتوى از جلال و جمال او در وجودش ظاهر شود كه گاه از آن تعبیر به «مظهر صفات خدا شدن» مى كنند.

در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «اَلْعُبُوُدِیَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُها الرُّبُوبِیَّةُ؛ عبودیّت گوهرى است كه ربوبیّت در درون آن نهفته شده است» (مصباح الشّریعه، صفحه 536 ، طبق نقل میزان الحكمه، واژه عبد) اشاره به این كه عبد تلاش و كوشش مى كند كه خود را در صفات شبیه معبود سازد و پرتوى از صفات جلال و جمال او را در خود منعكس كند، و نیز انسان در سایه عبودیّت به جایی مى رسد كه به اذن پروردگار مى تواند در جهان تكوین، تدبیر و تصرّف كند، و صاحب ولایت تكوینیّه شود، همان گونه كه آهن سرد و سیاه بر اثر مجاورت با آتش، گرم و سرخ و فروزان مى شود؛ این حرارت و نورانیّت از درون ذات او نیست بلكه پرتو ناچیزى از آتش به او افتاده و به این رنگ در آمده است.

منبع : اخلاق در قرآن ج2،
    مکارم شیرازی، ص 23 و ص 336 و ص 347-343



::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2902033
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396