بعضى كارهاى ما بر اساس عادت است و برخى بر پایه فطرت؛ آنچه عادت است هم مىتواند با ارزش باشد، مثل عادت به ورزش و هم مىتواند بىارزش باشد، مانند عادت به سیگار. اما اگر امرى فطرى شد، یعنى بر اساس فطرت و سرشتِ پاكى كه خداوند در نهاد هر بشرى قرار داده انجام شد، همواره با ارزش است.
امتیاز فطرت بر عادت آنست كه زمان و مكان، جنس و نژاد، سنّ و سال در آن تأثیرى ندارد و هر انسانى از آن جهت كه انسان است آن را دارا مىباشد؛ مانند علاقه به فرزند كه اختصاص به نسل و عصر خاصّى ندارد و هر انسانى فرزندش را دوست مىدارد.(3) اما مسائلى مانند شكل و فرم لباس یا غذا، از باب عادت است و در زمانها و مكانهاى مختلف، متفاوت است. در بعضى مناطق، چیزى مرسوم است كه در جاهاى دیگر رسم نیست.
عبادت و پرستش نیز یكى از امور فطرى است و لذا قدیمىترین، زیباترین و محكمترین آثار ساختمانىِ بشر، مربوط به معبدها، مسجدها، بتكدهها و آتشكدههاست.
البتّه در شكل و نوع پرستشها تفاوتهاى زیادى دیده مىشود. یكى تفاوت در معبودها كه از پرستشِ سنگ و چوب و بتها گرفته تا خداى عزیز، و یكى در شكل و شیوه عبادت كه از رقص و پایكوبى گرفته تا عمیقترین و لطیفترین مناجاتهاى اولیاى خدا تغییر مىكند.
هدف انبیا نیز ایجاد روح پرستش در انسان نبوده، بلكه اصلاح پرستش در مورد شخص معبود و شكل عبادت بوده است.
هزینههاى سنگینى كه در ساختمان كلیساها، كنیسهها، معابد هندوها و مساجد صرف مىشود، مقدس شمردنِ پرچم، وطن و قهرمانان ملّى، ستایش كمالات و ارزشهاى افراد و حتى اشیاء، همه و همه جلوههایى از روح پرستش در وجود آدمى است.
آنها هم كه خدا را پرستش نمىكنند، یا مال و مقام یا همسر و فرزند، یا مدرك و مكتب و راه و روش خود را مىپرستند و در راه آن تا مرز جانفشانى و دلباختگى پیش مىروند و هستى خود را فداى معبودشان مىسازند. پرستش در انسان یك ریشه عمیق فطرى دارد گرچه انسان خود از آن غافل باشد، به قول مولوى:همچو میل كودكان با مادران...... سِرّ میل خود نداند در لبان
خداوند حكیم هر میل و غریزهاى را در انسان قرار داده، وسیله ارضاء و تأمین آن را نیز در خارج ایجاد كرده است. اگر تشنگى در انسان پیدا مىشود، آب آفریده و اگر گرسنگى هست، غذا نیز هست. اگر غریزه جنسى در انسان قرار داده، براى او همسر خلق كرده و اگر قوّه شامّه آفرید، بوئیدنىها را نیز آفرید.
یكى از احساسات عمیق انسان میل به بىنهایت، عشق به كمال و علاقه به بقاست و رابطه با خداوند و پرستش او، تأمین كننده این تمایلات فطرى است. نماز وعبادت، رابطه انسان با سرچشمه كمالات، اُنس با محبوب واقعى وپناهندگى به قدرت بىنهایت است.
امتیاز فطرت بر عادت آنست كه زمان و مكان، جنس و نژاد، سنّ و سال در آن تأثیرى ندارد و هر انسانى از آن جهت كه انسان است آن را دارا مىباشد؛ مانند علاقه به فرزند كه اختصاص به نسل و عصر خاصّى ندارد و هر انسانى فرزندش را دوست مىدارد.(3) اما مسائلى مانند شكل و فرم لباس یا غذا، از باب عادت است و در زمانها و مكانهاى مختلف، متفاوت است. در بعضى مناطق، چیزى مرسوم است كه در جاهاى دیگر رسم نیست.
عبادت و پرستش نیز یكى از امور فطرى است و لذا قدیمىترین، زیباترین و محكمترین آثار ساختمانىِ بشر، مربوط به معبدها، مسجدها، بتكدهها و آتشكدههاست.
البتّه در شكل و نوع پرستشها تفاوتهاى زیادى دیده مىشود. یكى تفاوت در معبودها كه از پرستشِ سنگ و چوب و بتها گرفته تا خداى عزیز، و یكى در شكل و شیوه عبادت كه از رقص و پایكوبى گرفته تا عمیقترین و لطیفترین مناجاتهاى اولیاى خدا تغییر مىكند.
هدف انبیا نیز ایجاد روح پرستش در انسان نبوده، بلكه اصلاح پرستش در مورد شخص معبود و شكل عبادت بوده است.
هزینههاى سنگینى كه در ساختمان كلیساها، كنیسهها، معابد هندوها و مساجد صرف مىشود، مقدس شمردنِ پرچم، وطن و قهرمانان ملّى، ستایش كمالات و ارزشهاى افراد و حتى اشیاء، همه و همه جلوههایى از روح پرستش در وجود آدمى است.
آنها هم كه خدا را پرستش نمىكنند، یا مال و مقام یا همسر و فرزند، یا مدرك و مكتب و راه و روش خود را مىپرستند و در راه آن تا مرز جانفشانى و دلباختگى پیش مىروند و هستى خود را فداى معبودشان مىسازند. پرستش در انسان یك ریشه عمیق فطرى دارد گرچه انسان خود از آن غافل باشد، به قول مولوى:همچو میل كودكان با مادران...... سِرّ میل خود نداند در لبان
خداوند حكیم هر میل و غریزهاى را در انسان قرار داده، وسیله ارضاء و تأمین آن را نیز در خارج ایجاد كرده است. اگر تشنگى در انسان پیدا مىشود، آب آفریده و اگر گرسنگى هست، غذا نیز هست. اگر غریزه جنسى در انسان قرار داده، براى او همسر خلق كرده و اگر قوّه شامّه آفرید، بوئیدنىها را نیز آفرید.
یكى از احساسات عمیق انسان میل به بىنهایت، عشق به كمال و علاقه به بقاست و رابطه با خداوند و پرستش او، تأمین كننده این تمایلات فطرى است. نماز وعبادت، رابطه انسان با سرچشمه كمالات، اُنس با محبوب واقعى وپناهندگى به قدرت بىنهایت است.
3) سؤال: اگر علاقه به فرزند فطرى است، پس چرا در بعضى از زمانها مثل دوران جاهلیت دختر را زنده به گور مىكردند؟
پاسخ: مسائل فطرى متعدد است، همانطور كه علاقه به فرزند فطرى است علاقه به آبرو نیز فطرى است. عرب جاهلى، دختر را مایه ننگ خود مىدانست چون در جنگها اسیر مىشد و قدرت تولید و درآمدِ اقتصادى نداشت، لذا بخاطر حفظ آبروى خود دست از دخترش بر مىداشت. راه دور نرویم علاقه به مال و جان هر دو فطرى است، اما بعضى جان را فداى مال و بعضى مال را فداى جان مىكنند. بنابراین فداكردنِ دختر بخاطر حفظ آبرو با فطرى بودنش منافاتى ندارد.
::
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2923770
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2923770
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396
تمام حقوق اين وب سايت و مطالب آن متعلق به محبوب خدا | وبلاگ تخصصی نماز | مي باشد