بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
حدود پانزده سال پيش، مقاله اى از استاد محمّد على حومانى خواندم كه خلاصه آن، اين بود:
هنگام ظهر بود كه در يكى از خيابانهاى شهر لندن به پيرمردى برخوردم كه جلوى در خانه خود ايستاده بود و براى نماز ظهر اذان مىگفت. من آنجا ايستادم تا اذانش به پايان رسيد، سپس گفتم: «السّلام عليكم.»
پاسخ داد: «و عليكم السّلام و رحمة اللّه و بركاته» تا به آيه شريفه «و اذا حيّتم بتحيّة...»(38) عمل كرده باشد. سپس به من تعارف كرد و از من خواهش نمود كه داخل خانه اش شوم. من داخل شدم، ديدم او و همسرش به نماز ظهر مشغول شدند. پس از نماز ظهر، بر سر سفره نشستند و با اصرار زياد مرا هم به خوردن غذا واداشتند. ملاحظه كردم كه با گفتن «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» مشغول خوردن شدند و پس از صرف غذا گفتند «الحمدللّه ربّ العالمين».
و يكى از اساتيد دانشگاه لندن بود كه بر اثر تحقيق و تتبّع و كنجكاوى هاى فراوان، به آيين اسلام گرويده بود و امثال او در دنياى غرب زياد به چشم مىخورند.(39)
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2906884
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396