امروز در کجای کربلای مهدوی ایستادهایم؟
شباهتهای نافرمانی از «ولی» در صدر اسلام و قرن حاضر
برخی از مردم عادت دارند که هر چیز مهم و ارزشمند را نادیده بگیرند و در عوض به چیزهای کم اهمیّت توجّه بیشتری کنند
این نوع طرز تلقّی بی شک، خود زمینه سازِ ظلم و بی عدالتیِ هر چه بیشتر در جامعه بشری می شود وگاهی این نوع نگاه ، منجر به عدم شناخت صحیح از حجّت زمان نیز می شود که در روایات فَریقَین(شیعه و سُنّی) این بی معرفتی نسبت به ساحت مقدّس ولیّ زمان، عملی مذموم شمرده شده که عاقبتی شوم در پی خواهد داشت.
این گونه افراد، پوست حقایق را دو دستی چسبیده و مغز آن را رها ساخته اند. بهتر است بگوییم در اغلب موارد خود را به تَجاهُل و نادانی میزنند و بدین سبب بهانه ای به ظاهر موجّه در عدم حمایت و پشتیبانی از حق و حقیقت ارائه می دهند.
«ابن سَعد»، تاریخدان و سیره نگار شهیر قرن سوّم هجری در کتاب معروفش موسوم به: «طَبقات»، مطلبی ظریف و تاریخی را با ذکر سند و طریق خویش روایت کرده که توجّه و دقّت در آن خالی از لطف و عبرت برای ظُرَفا و نکته سنجان و به طورکل اهل فهم و ذوقنیست.
⁉️" گویند : مردی از عبد الله پسر عُمَر پرسید : اگر کسی خون پشه بر جامه اش باشد [ از بُعد پاک یا نجس بودن] چه حکمی دارد؟ پسر عُمَر از او پرسید؟ تو اهل کجا هستی؟ آن مرد گفت : اهل عراق!
آنگاه پسر عُمَر گفت : این را نگاه کنید از من از خون پشه می پرسد حال آن که [ امام حسین(ع)] پسر رسول خدا (ص) را به قتل رسانده اند و خودم از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود : "حسن" و"حسین" (ع)دو گیاه خوشبوی من در دنیا هستند."(1)
در حالی که خون حضرت حسین بن علی (ع)به ناحق توسط پیروان «معاویه» و فرزند بد طینت او «یزید» به زمین ریخته شده بود ، مردم بی بصیرت، خود را با عبادات بی روح و بی ولایت سرگرم ساخته بودند. اینان الحق مصداق بارز همان مُتِنَسّکان و مُتعبّدان جاهلند.
باری مشکل اصلی در جامعه آن روز متاسّفانه در جهان قرن بیست و یکمی ما نیز جاری و ساری است و فضایِ فکریِ امروزِ بیشترِ اهلِ اسلام نیز با دیروز تفاوتی نمی کند.
خون های بسیاری به ناحق بر زمین ریخته و حق های فراوانی پایمال می شود و مردم مستضعف و آسیب پذیر در سرتاسر گیتی و به خصوص در جوامع اسلامی از کوچک ترین حقوق معمولی و روز مره خود محروم هستند با این حال عدّه ای خود را سرگرم تئوری ها ، حرف های قشنگ و پر طمطراق ، فتاوای بی فایده و مُضحک در حرمت یا حِلّیت فلان و بَهمان و اقدامات سیاسی مُزوّرانه می کنند.
♻️ جالب است خود ِعبد الله بن عُمَر با همه تعبّد و دین مداری که در تاریخ از او یاد می شود، هیچگاه به بیعت با امام زمانش یعنی امیر مومنان حضرت علیّ بن ابی طالب (ع) تن در نداد و او را درخلافت و نبردهایش یاری نکرد و بر عکس از دشمن ایشان یعنی : «معاویه» طرفداری کرد، همو که تفکّرات باطل و شیطانی اش در فرزند منفور و پلیدش به نام «یزید» ریشه دواند و آن چنان که در همه تواریخ آمده حُجّت زمان، حضرت امام حسین (ع) را ناجوانمردانه به شهادت رساند.
در حدیث شریف نبوی(ص)داریم:«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة»(هر کس که از دنیا برود و امام زمان خود را نشناسد به مرگ دوران جاهلیّت از دنیا رفته است)
درحقیقت و بی پرده باید گفت: عبدالله این فرد مقدّس مَآب نیز مانند خیلی ها، عالم بی عمل بود و با این که از اصل حقیقت ولایت باخبر بوده، پوست را چسبیده و مغز را رها ساخته بود و اشکالی که خود بر آن شخص عراقی گرفته بود بر خودش نیز وارد و بلکه اولی تر بوده است.
از فَحوای کلام رسول الله (ص) به قطع و یقین استفاده می شود که چنین اشخاصی در اصل اسلام نیاورده اند زیرا روح واقعی اسلام که همان «ولایت اهل بیت(ع)» است ، در نیافته و فقط پوسته وکالبدی اسلامی را دریافت و درک نموده اند.
با این بیان، امروز من و شما در موضع گیری ها و جهت گیری هایمان به کدام طرف متمایلیم؟
امروز ما در کجای «کربلای مَهدَوی» ایستاده ایم؟
پی نوشت:
1.ابن سعد،الطبقات الکبری،مکتبة الصدیق ،خامسة 1،ص376.