زندگینامه رضا شکری پور
جمعه 10 مهر 1388 3:46 PMدوازدهم اسفند ماه 1335 ه . ش در همدان متولد شد . دوران كودكي را پشت سر گذاشت و در سال 1342 وارد دبستان شد. محبت خاصي نسبت به اهل بيت پیامبر بزرگ اسلام (ص) به خصوص حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) داشت. در ماههاي محرم و صفر بيشتر شبها در مسجد به سر می برد . او بعد از اینکه مدرك قبولی دوره ی راهنمایی را گرفت وارد هنرستان ديباج شد . در اين دوره به ورزش دو وميداني روی آورد و در چند رشته مثل پرش طول ، دو پنج هزار متر و پرتاب نيزه شركت کرد.او در چند مسابقه موفق شد مدالهايي را کسب کند . بعد از اینکه مدرک پایان تحصیلات دبیرستان را گرفت در سال 1356 به خدمت سربازي رفت . بعد از گذراندن آموزش نظامی در يكي از پادیگاهاي ارتش در استان آذربايجان غربي خدمت نظام وظيفه را به پايان رساند . او که از گذشته در مبارزه با حکومت خیانتکار شاه فعالیت داشت ,در سال 1357 که منجربه پيروزي انقلاب اسلامي شد دراستان همدان برای پيشبرد اهداف انقلاب به مبارزاتش شدت بخشید. سال 1358 به تهران رفت .در رشته فني تحصیل کرده بود و به اين كار نيز علاقه داشت , به كار نصب شوفاژ مشغول شد. مدتی بعد به همدان برگشت ودر كار پخش روغن و همكاري با بنياد مستضعفان مشغول فعالیت شد . در این دوران با همکاری شهيد احسان تقي پور,اقدام به تشكيل پايگاه مقاومت بسيج ناحيه 14 همدان در منطقه ی چمن چوپانها کرد. جنگ تحمیلی شروع شده بود و او به دنبال این بود که در جبهه حضور یابد,حضور در شهر با روح بزرگ و افكار انقلابي او سازگار نبود
در مرداد ماه 1360 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همدان درآمد. اورا به نام حاج رضا شکری پور مي شناختند ,در حالیکه به سرزمین وحی نرفته بود واعمال حج را نیز انجام نداده بود . به گفته ی دوستان و همرزمانش روح بزرگ او در طواف خانه خدا وسعي صفا ومروه شركت كرده و حاجي شده بود .
در يك مقطع زماني در همه جا از او به نام حاج رضا ياد مي شد , بعد از شهادتش يكي از دوستان نزديك او به نيت ايشان اعمال حج عمره مفرده را انجام داد .
پس از عضويت در سپاه مدتي آموزش نظامی ديد . بعد از پایان اين دوره ی آموزشی به دلیل موفقیت در دوره به فرماندهي یکی از گردانهای آموزشی و مدتی بعد به فرماندهي پادگان آموزشي منصوب شد.
او فرماندهی بود که هر آموزشي را به نيروهاي تحت امر خود مي داد خود نيز رعايت مي كرد.او در پشت جبهه بود اماعلاقه زيادي به شركت در جبهه و جنگ داشت ,در همین مدتی که فرمانده پادگان آموزشی بود موفق شد چند بار در عملیات و خط مقدم جبهه حضور یابد.
او در امر پاكسازي مناطق آلوده كردستان به ضد انقلاب در تيپ ويژه شهدا به فرماندهی سردار شهید کاوه ,مجاهدات زیادی انجام داد.پس از مدتي به همدان آمد و به فرماندهي پادگان آموزشی قدس انتخاب شد. پس از مدتي انجام وظيفه در اين سمت به خاطر شوق علاقه ای كه به حضور در جبهه داشت به لشکرانصارالحسين (ع) رفت و در عمليات والفجر 5 فرماندهي گردان 151 مسلم ابن عقيل را به عهده گرفت.او در این عملیات همراه با شهيد رضا محرمي تمام اهداف ماموریت خود را محقق ساختند. هميشه از شجاعت و شهامت همرزمان شهيدش در اين عمليات سخن مي گفت.
با گذر ایام و ضرورت حضور نیرهای زبده در رده هاي مختلف یگانهای جنگ اومسئوليت معاون رئیس ستاد لشکرانصارالحسین را به عهده گرفت. پس از مدتي با حفظ سمت مسئوليت واحد آموزش نظامي را نيز پذيرفت .او مسئولیت غیر رزمی داشت اما با حضور درعملیات وخطوط مقدم جبهه رشادتهاي غير قابل وصفي از خود نشان داد از جمله در محورهاي ميمك و سومار .
پس از به اسارت در آمدن فرمانده گردان 154 حضرت علي اكبر (ع) سردار رضا مستجيري، رضا شکری پور فرماندهي این گردان را عهده دار شد و نيروهاي گردان را آماده ي نبرد با دشمنان كرد .
این گردان با فرماندهی رضا شکری پوردر عمليات والفجر 8 افتخارات زيادي نصيب نیروهای مسلح ومردم ایران کرد, به جرأت مي توان گفت فرماندهي شهيد شكري پور باعث شد نیروهای دشمن در جاده ام القصر زمين گير شوند.
بعد از این عملیات سردار محسن رضائي فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس گفت:" گردان 154لشکر انصارالحسین(ع) گردنه ی احد را براي اسلام حفظ کرد. دليلش اين بود كه اگر عراق از اين نقطه موفق به پيشروي مي شد نيروهاي ما در ساير محورها در محاصره مي افتادند و در نهايت فاو سقوط مي كرد."
او در این عملیات مجروح شد, با اصرار زياد او را به پشت جبهه منتقل كردند , در موقع انتقالش به پشت خط مي گفت, روي صورت مرا بپوشانيد تا روحيه نيروها با ديدن من ضعيف نشود. بعد از عمل جراحي در آبادان حاج رضا را به تهران اعزام کردند ,اومدتي در بيمارستان نيروي دريائي بستري بود , دوستان و همرزمانش دسته دسته به عيادتش مي آمدند . وقتي از او جویای وضع جسمي اش می شوند می گوید:"
خوب است ,اين دكترها چرا ما را مرخص نمي كنند, ما باعث زحمت وخرج برای جمهوري اسلامي هستيم چون براي ما پول خرج مي كنند ؛ ما بايد براي انجام وظيفه به جبهه برويم."
در 28 اسفند ماه 1364 او را به همدان منتقل مي كنند تا در منزل خود بستري شود.
او سفارشات لازم را به نيروهاي گردان مي كرد كه مبادا قصور و كوتاهي در مورد جنگ روا بدارند .در ايام فراغت با مادرش صحبت مي كرد و او را به صبر و شكيبايي دعوت مي نمود.
با بي حجابي و بي بند و باري جوانان سخت مخالف بود و از آن رنج مي برد , مي گفت:" مي ترسم ما برويم و اين مسائل منكرات وفساد حل نشود . در صحبت ها يش تاكيد داشت كه پيامها و رهنمودهاي امام بزرگوار را بايد اطاعت كنيم و به حضرت امام عشق و علاقه زیادي داشت. از دروغ و غيبت سخت بي زار بود و مي گفت:" اين دنيا محل آزمايش است ما بايد صبر كنيم از امتحان خوب بيرون بيايم . "
به دید وبازدید از فامیل و دوستان اهميت بسيار مي داد و هر نوبت كه مي خواست به جبهه برود از همگان طلب حلاليت مي کرد.
برادرش می گوید:" موقعي كه مجروح و در خانه بستري بود با بچه اش زياد گرم نمي گرفت و وقتي به او مي گفتيم چرا اين كار را مي كني؟ مي گفت: نمي خواهم به من عادت كند."
بعد از بهبودي نسبي و در خرداد ماه 1365 به جبهه رفت . در آن زمان گردان 154 در جبهه خرمشهر مشغول پدافند بود .
نيروهاي دشمن در جبهه ی جزيره مجنون جنوبي عملیاتی را انجام داده و دو خاكريز نيروهاي خودی را تصرف می کنند . از آنجا كه جزاير مجنون براي ایران از اهميت خاصي برخوردار , حاج رضا با عده ي نیرو که در اختیار داشت برای مقابله با نيروهاي متجاوز دشمن به جزيره مجنون اعزام می شود .او در دفاع از جزایر مجنون به سختی مجروح می شود.فرمانده لشکر اصرار مي كند او برگردد عقب اما حاج رضا قبول نمی كند و اظهار مي دارد ما در جزيره هزاران شهيد داده ايم و سزاوار نيست آنجا را از دست بدهيم .
او در شب عمليات كه به قصد تصرف خاكريزهايي تصرف شده توسط دشمن
در بیست وهشت خرداد 1365 از ناحيه دست و پا مورد اصابت تركش قرار مي گيرد اما به پشت جبهه برنمي گردد تا عمليات به نتيجه برسيد و خاكريزهاي مورد نظر پس گرفته شود.او به وعده اش عمل می کند ومواضع سقوط کرده را دوباره از دشمنان باز پس می گیرد,اما در صبح روز عمليات در حاليكه از مواضع تصرف شده پدافند مي كرد ,از ناحيه سر مورد اصابت گلوله غناسه دشمن قرار مي گيرد و به درجه عظیم شهادت نايل مي شود.
منبع:پرونده شهید دربنیاد شهید وامور ایثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهید