تاريخ : جمعه 19 فروردین 1390  | 12:14 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد جهان

مترجم: مجید اعزازی، منبع: economywatch

اندرو گوردون، سردبیر «اینوسترز دیلی ایج» و سردبیر کل فصلنامه «اینوست ری سرچ سرویسز» پس از اخذ مدرک فوق لیسانس از دانشگاه اقتصاد لندن (LSE) به مدت یک ربع قرن به طور فشرده هم در شرکت‌های شکل‌دهنده بازارهای جهانی فعالیت و هم این شرکت‌ها را ارزیابی کرده است. گوردون تاکنون شش کتاب درباره بازار جهانی نوشته است. «صنعت گاز و نفت چین» و «بازار جهانی زغال سنگ» از جمله این کتاب‌ها هستند.

متن پیش رو، گفت و گویی است با گوردون. او در این گفت و گو استدلال می‌کند که هند و نه چین، بازار درجه یک آسیا است.
او تاکید می‌کند که رشد اقتصاد هند روی تقاضای داخلی و اشتغال ناشی از تولیدات «وارداتی» سایر نقاط دنیا به این کشور به ویژه در حوزه تکنولوژی متمرکز شده است. تاکید او بر این واقعیت، ما را بیش از پیش تهییج می‌کند.
آن چنان که بارها گفته‌ایم، بازار شبه جهانی چین از استراتژی رشد اقتصادی «صادرات محور» آسیای شرقی پیروی کرده است، استراتژی که ژاپن پس از جنگ جهانی دوم آن را به وجود آورد.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : جمعه 19 فروردین 1390  | 12:14 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد

 تیم‌هارفورد، مترجم: گلچهره پاکدل

به خاطر دارم که اواخر سال گذشته به همراه اعضای خانواده عریض و طویل مان نشسته بودیم و درباره‌ بانک‌هایی که در این سال جدید احتمالا می‌توانستند مکان امنی برای پس‌انداز و سرمایه‌گذاری باشند بحث می‌کردیم.

من به برادرزاده‌ام گفتم: «این مکالمه را به خاطر بسپار، چون آخرین باری که مردم سر همچنین موضوع‌هایی به بحث نشستند به زمان تولد پدربزرگ‌ات برمی‌گشت.»
این اتفاق باعث شد که به بحران اقتصادی 1929 فکر کنم و اینکه چطور این بحران احتمالا بر رفتار مردمان آن زمان برای همیشه تاثیر گذاشته است. وقتی جوان و جاهل بودم فکر می‌کردم این آدم‌های سالمندی که به جای بانک پول‌هایشان را در خانه و زیر بالش نگه می‌دارند چقدر کودن‌اند. حالا به این نتیجه رسیده‌ام که شاید خاطرات دردناک گذشته دلیل این انتخاب آن‌ها بوده است.
اگر تجربه‌ رکودها و رونق‌ها چیزی است که به طرز رفتار ما شکل می‌دهد، پس متخصصان اقتصاد کلان حتما باید به طور جدی به آن بپردازند.
دو تئوری متداول رفتار مصرف‌کننده را در نظر بگیرید؛ تئوری انفجاری و تئوری یکنواختی. منظور از تئوری انفجاری در اینجا این است که وقتی اوضاع خوب باشد افراد بی‌محابا مصرف می‌کنند و سپس در هنگام رکود عقب‌نشینی کرده و به شدت ریسک گریز می‌شوند. تئوری یکنواختی به این اشاره دارد که مردم در هنگام رونق برای روز مبادا پس‌انداز می‌کنند و سپس در هنگام رکود از این ذخایر برای حفظ سطح زندگی شان استفاده می‌کنند. مصرف انفجاری رکودها را دردناک‌تر می‌کند و مصرف یکنواخت باعث می‌شود که مصرف‌کنندگان رکود و رونق را معتدل نمایند.
کینز با یک تئوری انفجاری شروع کرد، اما سپس آن را با این عقیده که نمی‌تواند توضیح‌دهنده‌ خوبی برای نوسان‌های شدید اقتصادی باشد رها کرد. در 1931 او به تئوری یکنواختی روی آورد. حال نکته اینجاست: جان کوتز از متخصصان اقتصاد شبکه عصبی معتقد است که مصرف یکنواخت به هیچ‌وجه توسط داده‌های دوره‌ بحران بزرگ تایید نمی‌شود. آمریکایی‌ها تنها پس از دوره‌ جنگ جهانی دوم بوده که به چنین مصرفی روی آورده‌اند. یعنی چه اتفاقی افتاده بود؟ شاید مصرف‌کنندگان تنها وقتی سال‌های سخت دهه‌ 20 و مشقات جنگ را از سر گذراندند به فکر تعادل و عاقبت‌اندیشی افتادند. و کوتز می‌گوید که پس از 1981 مردم دو مرتبه به مصرف بی‌بند و بار و انفجاری روی آوردند چرا که پنجاه سال مدت مناسبی برای فراموش کردن سختی‌ها است.
یک بررسی رسمی‌تر از همین موضوع از سال 2006 در محافل علمی دست به دست می‌گشت، اما اینک پس از بحران اعتباری توجه بیشتری به خود جلب کرده است. اولریک مالمندایر و استفان ناگل هردو اقتصاددانان ساکن کالیفرنیا این موضوع را بررسی کرده‌اند که چطور تجربیات اقتصادی دوران کودکی و جوانی می‌تواند بر الگوی رفتار اقتصادی آتی ما تاثیر بگذارد.
آن‌ها با نگاه به داده‌های مالی از سال 1964، بررسی کرده‌اند که چطور سیر بازدهی شاخص S&P 500 در طول زندگی یک فرد تا لحظه‌ مورد آزمایش به رفتار مالی او جهت داده است. آن‌ها شواهد را با سن و سال افراد و زمان سرمایه‌گذاری شان تعدیل کرده‌اند، اما با این حال به این نتیجه رسیده‌اند که تجربیات ابتدایی فرد بی‌شک در شکل دهی به رفتار او موثرند.
برای مثال، سرمایه‌گذاران جوان در اواخر دهه‌ 90 کسانی بوده‌اند که تا به آنجا که به خاطر می‌آورده‌اند شاهد بازدهی بالا بوده‌اند؛ درحالی که سرمایه‌گذاران سالمند بدبین‌تر بوده‌اند. همچنین در اوایل دهه‌ 80 برعکس این سالمندان بودند که جسارت بیشتری از خود نشان می‌دادند، چون برخلاف جوان‌ها آن‌ها خاطره‌ رونق سال‌های پس از جنگ را در ذهن داشتند.
اگر این نتایج رفتارهای آتی را پیش‌بینی کنند و اگر بحران اعتباری به همان ناخوشایندی که بسیاری اقتصاددانان انتظارش را دارند از آب دربیاید، آن وقت آینده‌ جالبی پیش رو خواهیم داشت. مصرف‌کنندگان خواهند فهمید که پس‌انداز یعنی چه و بازار سهام تنها پاتق پیرمردانی خواهد شد که روزهای خوش دهه‌های 80 و 90 را به خاطر می‌آورند.
آن روزهای طلایی!

منبع: دنیای اقتصاد



نظرات 0
تاريخ : جمعه 19 فروردین 1390  | 12:14 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد

 مارک اسکوزن(1)، مترجم: محدثه زارع

«مخارج مصرف‌کنندگان بیش از 70 درصد از اقتصاد را تشکیل می‌دهد و معمولا طی دوره‌های اصلاح و بهبود، رشد اقتصادی را موجب می‌شود.»

«مصرف‌کنندگان اقتصاد را ترقی می‌بخشند»، نیویورک تایمز(2)، یکم مه در هر فصل و آن هنگام که دولت آخرین ارقام GDP را منتشر می‌کند، این ترجیع‌بند به گوشمان می‌خورد:
«نحوه‌ رفتار مصرف‌کننده اهمیتی حیاتی برای رشد اقتصادی دارد.»
«اگر مصرف‌کننده شروع به پس‌انداز کرده و مخارجش را متوقف کند، دچار دردسر بزرگی می‌شویم.»
«مخارج مصرف‌کننده 70 درصد اقتصاد را به خود اختصاص می‌دهد.»
«واقعیت(3)» اخیر به طور منظم در گزارشات خبری آسوشیتد پرس(4)، وال استریت ژورنال(5) و نیویورک تایمز تکرار می‌شود.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : جمعه 19 فروردین 1390  | 12:14 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد

 ند ولش *، مترجم: محسن رنجبر، منبع: فصلنامه مک‌کینزی

سال‌ها است که بازارها- غالبا به گونه‌ای نادانسته- اصول اقتصاد رفتاری را به کار بسته‌اند. رویکردی نظام‌مندتر به این موضوع می‌تواند ارزش‌های قابل توجهی را هویدا ‌سازد.

مدت‌های مدیدی پیش از آن که اقتصاد رفتاری (behavioral economics) نامی برای خود دست و پا کند، فعالان بازار از آن استفاده می‌کردند. دلیل این امر، کارآمد بودن این موارد برای استفاده بود- نه آن که فعالان بازار مطالعات علمی‌ای را انجام داده بودند که نشان می‌داد افراد انگیزه‌ای به ظاهر آزادانه را به یک تخفیف قیمتی معادل آن ترجیح می‌دهند یا در غالب موارد وقتی به پیامدهای آتی فکر می‌کنند، رفتاری غیرعقلایی دارند. با این حال و با وجود پیشتازی نادانسته و ناخواسته بازاریابی در استفاده از اصول اقتصاد رفتاری، شرکت‌های معدودی این اصول را به شیوه‌ای نظام‌مند به کار می‌گیرند. در این مقاله چهار تکنیک عملی که باید بخشی از جعبه ابزار یکایک فعالان بازار باشند را بررسی می‌کنیم.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0

محور : اقتصاد جهان

کره جنوبی در حال یافتن جایگاه خود در عرصه جهانی
منبع: مک کینزی، مترجم: مانا مصباحی

داستان‌های زیادی از معجزات اقتصادهای آسیایی گفته می‌شود؛ اما شاید جذاب‌ترین و البته کم مورد توجه‌ترین اقتصادهای به سرعت در حال رشد منطقه، اقتصاد کره‌جنوبی است.

طی چهار دهه پس از جنگ کره، این کشور از یکی از بدبخت‌ترین کشورها به قوی‌ترین کشورهای منطقه ارتقا پیدا کرد؛ کره به یک کشور صنعتی قوی تبدیل شده و عملا فقر، سوءتغذیه و بی‌سوادی را ریشه کن کرده است. در منطقه‌ای که تمامی اقتصادهای آن به سرعت در حال رشد هستند، کره جنوبی از دهه 60 میلادی توانسته است بیش از همسایگان خودGDP سرانه شهروندانش را افزایش دهد. اما با وجود چنین موفقیت‌هایی، این کشور همچنان برای سایر کشورها ناشناخته مانده است. کره توریست‌های بسیار کمی را به خود جذب می‌کند و افرادی که می‌توانند در این کشور انگلیسی صحبت کنند، همچنان اندک شمارند. از نظر جغرافیایی، کره محصور میان 3 ابر قدرت افسانه‌ای است؛ چین، ژاپن و روسیه؛ چنین موقعیتی پیام آور چالش‌های بزرگ و در عین حال فرصت‌های بزرگ برای کره است. از نظر اقتصادی، این کشور در مرحله حساس و مهمی قرار دارد.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : جمعه 19 فروردین 1390  | 12:04 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد

استفن کینسلا، جعفر خیرخواهان، منبع: اکونومیک ژورنال واچ

نگارش شرح درس، کار دشواری است. در دانشگاه‌های ایرلند (و در جاهای دیگر)، هر مدرس باید از شرح درسی که مدیر گروه یا کمیته‌ای از همکاران ارشد تهیه کرده‌اند، تبعیت کند. نویسنده شرح درس باید با مسائل متعددی کنار بیاید؛ اینکه چه مفاهیم و مطالبی را در شرح درس بگنجاند؟ کدام‌ها را باید حذف کند؟ و مطالب درسی باید دانشجویان را به چه میزان به چالش کشند؟ همه اینها به کنار، نویسنده باید کسانی که قبل از وی شرح درس نوشته‌اند و همچنین کسانی را که پس از وی خواهند آمد، مدنظر داشته باشد. طبیعی است که نتیجه این فرآیند، شرح درسی خواهد بود که حول یک کتاب درسی معروف شکل گرفته است.

در علم اقتصاد، اساتید جوانی پیدا می‌شوند که از کتاب‌های درسی که مدتی نه خیلی قبل نگاه سریعی انداخته‌اند درس بدهند، و بخش‌هایی از ارائه‌های دلخواه خویش را بارها تکرار کنند. اساتید جوان دوست دارند، شرح درسی که مدیر گروه به آنها داده است را کاملا جدی بگیرند؛ چون که می‌خواهند همکار خوبی به نظر برسند. کسی که هیچ موجی به راه نیندازد و هیچ رفتار خارج از عرفی با دانشجویان نداشته باشد که احیانا به ارزشیابی‌های آموزشی‌اش خدشه‌ای وارد سازد. در دانشگاه‌های ایرلند، تغییر محتوای درس به میزان بیش از 25 درصد، نیازمند تایید در سطح دانشکده است. اساتید جوان برای راهنمایی باید از کتب درسی تبعیت کنند، چون شرح درس تعمدا به جزئیات نپرداخته است و اغلب تنها واژگان کلیدی را جهت راهنمایی آورده است.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : جمعه 19 فروردین 1390  | 12:04 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : مکاتب اقتصادی

نویسنده: لورا لاهای، مترجمان: محمدصادق الحسینی، پریسا آقاکثیری

مرکانتیلیسم (mercantilism) عبارت است از ملی‌گرایی اقتصادی جهت دستیابی به هدف ایجاد جامعه ثروتمند و قدرتمند. آدام اسمیت اصطلاح «نظام مرکانتیلی» (mercantile system) را برای توصیف نوعی از نظام اقتصاد سیاسی وضع کرد که در پی آن است که با محدود کردن واردات و تشویق صادرات به ثروت کشور بیفزاید.

این نظام از قرن شانزده تا اواخر قرن هجده میلادی بر تفکر و سیاست‌های اقتصادی اروپای غربی حاکم بود. از قرار معلوم هدف این سیاست‌ها دستیابی به تراز تجاری «مطلوبی» بود که طلا و نقره را به کشور وارد کرده و اشتغال داخلی را حفظ کند. برخلاف نظام کشاورزی فیزیوکرات‌ها یا سیستم‌ لسه فر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم، نظام مرکانتیلی منافع تجار و تولید‌کننده‌هایی مثل کمپانی انگلیسی هند شرقی که فعالیت‌هایشان توسط دولت حمایت می‌شد یا تشویق می‌گردید را برآورده می‌ساخت.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : جمعه 19 فروردین 1390  | 12:04 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد

 مترجم: جعفر خیرخواهان

سایمون ویلسون از فصلنامه فاینانس‌اند دولپمنت که از نشریات وابسته به صندوق بین‌المللی پول است در شماره ماه مارس 2010 خود به بررسی فعالیت‌های علمی دارون عاصم‌اوغلو پرداخته است.

عاصم‌اوغلو مقالات بی‌شماری در نشریات معتبر اقتصادی از قبیل اکونومتریکا، رویو آو اکونومیکس‌اند استاتیستیکس و ژورنال آو اکونومیک‌گروس، درباره نقش نهادها در رشد، اقتصاد سیاسی، رشد و توسعه اقتصادی، فناوری، نابرابری درآمد و دستمزد، سرمایه انسانی و آموزش و اقتصاد کار نوشته است. جدیدترین کارهای وی بر نقش نهادها در توسعه اقتصادی و اقتصاد سیاسی متمرکز گشته است.
یک شب را در زندان گذراندن برای نخستین بار، به دارون عاصم‌اوغلو اهمیت تنظیم در نظام بازار را یادآوری کرد. عاصم اوغلوی نوجوان، یکی از چندین کارآموز بدون گواهینامه‌ای بود که در بزرگراه خلوتی در استامبول ترکیه که معمولا برای تمرین چنین رانندگانی استفاده می‌شد با سرعت رانندگی می‌کرد. آن روز پلیس تصمیم‌گرفت وارد عمل شود. بازداشت سریع و غیرقابل پیش‌بینی متخلفان باعث شد تا عاصم اوغلو و چند راننده دیگر، خودشان را در سلول‌های زندانی در مرکز شهر ببینند و تا صبح روز بعد در آن‌جا بلاتکلیف ماندند تا تادیب شوند.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0

محور : اقتصاد

 دیوید هیکس، مترجم: جعفر خیرخواهان

 نخستین سال‌های حضور خود در دوره تحصیلات تکمیلی فکر کنید. مقالات پیچیده ریاضی که خواندن‌شان مستلزم صرف وقت و تلاش بسیار بود.

مقالات به گونه‌ای نوشته شده بودند که گویی برای یک باشگاه شخصی است و ما احساس افتخار می‌کردیم وقتی با موفقیت وارد این باشگاه می‌شدیم. هر چند که من در چند کار پژوهشی خویش از سبک و سیاق این مقالات بسیار پیچیده و اغلب با نگارش ضعیف تقلید کردم، به مرور زمان و کاملا سریع این کار را ترک نمودم. من این ‌کار را به انتخاب خویش نکردم. من شانس آوردم که در اطرافم پژوهشگران بالغ معتمدی در نخستین پست دانشگاهی حضور داشتند. آنها به من آموختند که اگر از پژوهش خود مطمئن هستی باید به نحوی بنویسی که در دیگران ایجاد علاقه ایجاد کنی نه اینکه آنها را دور کنی. مقاله را برای آگاه‌سازی و نه تحت‌تاثیر گذاشتن خواهید نوشت. با عرض پوزش از اساتید پژوهشی و نگارشی من، در اینجا می‌خواهم رویداد زیر را گزارش دهم.
تکذیب ترجیحاتی که من در آن دخیل بودم تبدیل‌کردن تعمدی یک مقاله پژوهشی ساده و روشن به مقاله بسیار پیچیده و مبهم بود تا تاثیر مثبتی بر داوران بگذارد. یعنی من مقاله را برای تاثیر گذاشتن نوشتم به جای اینکه آگاهی‌بخش باشد نقض باورهایی در رابطه با نیت درست از پژوهش که کاملا به آن اعتقاد داشتم. اغلب اوقات شک مرا برمی‌داشت که بیشتر مقالاتی که می‌خوانم عمدا مغلق و مبهم بودند و اکنون من بخشی از همان توطئه هستم.
یکی از همکاران مقاله نسبتا پیچیده‌ای را تحویل من داد که چگونه بنگاه‌ها از ضمانت‌های فروش خود برای بیرون‌کشیدن رانت از مصرف‌کنندگان معین محصولات خود استفاده می‌کنند. به نظر نمی‌رسید هیچ‌کس از مخاطبان علاقه‌ای به دنبال کردن این استدلال داشته باشد. چون من این استدلال را کاملا روشن یافتم مکررا از نویسنده دفاع کردم و توانستم کاری کنم که مخاطبان از مقاله سردرآورند. نویسنده بسیار خوشحال شد که من توانستم کار وی را درک کرده و به سایرین توضیح دهم و در نتیجه از من خواست اگر مایل هستم این مقاله را مشترکا تهیه کنیم. من گفتم بسیار خوشحال خواهم شد.
من به مدت چند ماه غرق در ادبیات موضوع شدم به طوری که توانستم پیشبردمان را با دقت بیشتری در ادبیات موضوع جا بیندازیم. ما موفق شدیم تعداد معادلات را به شش معادله کاهش دهیم. در این مرحله، مباحث مقاله کاملا روشن شد و در سطحی نوشته شده بود که می‌توانست مخاطب گسترده‌ای پیدا کند. وقتی که ما مقاله را به ژورنال‌های ریسک، نااطمینانی و بیمه تحویل دادیم داوران واکنش نشان دادند که نتایج مقاله خیلی بدیهی و واضح است. پس از مدتی سردرگمی، نویسنده همکار پیشنهاد داد که شاید مشکل مقاله این بوده است که ما استدلال را زیادی ساده کرده‌ایم که همه می‌فهمند؛ بنابراین داوران و سردبیران نشریات به حد کافی تحت‌تاثیر قرار نگرفته‌اند. او گفت که می‌تواند با تعمیم‌بخشی مقاله، کاری کند جدی‌تر و تاثیرگذارتر به نظر رسد. در حالی‌ که مقاله جدید، همان نکات مقاله اصلی را داشت جلوه ریاضی بیشتری پیدا کرد و برای بیشتر خوانندگان مطلقا غیرقابل فهم شده بود. مقاله به جایی رسید که 15 معادله، دو گزاره و اثبات، ده‌ها عبارت ریاضی اضافی و یک پیوست ریاضی حاوی نوزده معادله و حتی عبارات ریاضی بیشتر داشت. من شخصا قادر به درک مقاله نبودم و احتمالا نمی‌توانستم به تنهایی آن را در جایی ارائه کنم.
مقاله در نخستین نشریه که تحویل دادیم پذیرفته شد. دو سال طول کشید تا گزارش یک داور را دریافت کردیم. نشریه مربوطه، این مقاله را مجموعا برای هفت داور فرستاده بود، اما فقط یکی توانسته بود گزارشی درباره آن بنویسد. ظاهرا او به حد کافی تحت‌تاثیر قرار گرفته بود. در حالی که مخاطب برای نسخه اولیه مقاله بسیار زیاد بود، مخاطب برای نسخه منتشرشده به مجموعه بسیار محدودی از متخصصان و ریاضیدان‌ها کاهش یافته بود. حتی برای ریاضیدان‌ها مقاله احیانا از نظر هزینه فایده اقتصادی نبود؛ یعنی زمان و زحمتی که برای خواندن مقاله لازم بود از فایده‌های حاصله از خواندن آن پیشی می‌گرفت. من اکنون بخشی از توطئه عمدا مبهم و پیچیده ساختن اندیشه‌های ساده هستم. ماجرا در این‌جا پایان نیافت. یک سال بعد در یک همایش اقتصادی، من در میزگردی مرکب از سردبیران نشریات اقتصادی نشستم. موضوع این نشست به راهنمایی اساتید جوان اختصاص یافته بود که چگونه مقاله‌شان منتشر شود. چون من در برخی از نشست‌های دیگر این همایش نیز شرکت کردم توجه اندکی به نام و محل کار همکاران حاضر در میزگرد کردم. وقتی که نوبت به سخن گفتن من رسید، در کنار سایر توصیه‌ها، ماجرایی که در بالا شرح دادم را بیان کردم. وقتی نفر بعدی در میزگرد خود را معرفی کرد من شرمنده شدم که فهمیدم وی سردبیر همان نشریه‌ای بوده است که مقاله غیرقابل فهم ما را منتشر کرده است. برای اینکه میزان شرمندگی هر دوتای‌مان را کاهش دهم توضیح دادم که مقاله را از طریق دفتر نشریه در آمریکا تحویل دادیم نه دفتر انگلیس که او مدیر آن بوده است. جدای این قضیه، برای اینکه معلوم شود جهان چقدر کوچک شده است، ما بعدا کشف کردیم که دختر بزرگ من زمانی که ترم قبل در انگلستان تحصیل می‌کرده است در همان دپارتمان این سردبیر بوده است.
نتیجه بحث اینکه، ای کاش می‌توانستم قول دهم که در آینده همیشه مقاله را به خاطر آگاهی‌بخشی و نه تاثیرگذاری خواهم نوشت، اما با اینکه اعتراف کردن برای روح و روان خوب است، ما را در برابر گناهان آینده واکسینه نمی‌کند. اگر در آینده، یک داور یا سردبیر نشریه به من پیشنهاد دهد که «مدل را عمومیت ببخشم» یا «مدل را به حالت پویا درآورم» وقتی که احساس می‌کنم چنین تغییری یک پیچیده‌سازی غیرضروری است که موضوع را مبهم می‌سازد به جای اینکه روشن‌گرانه باشد، احتمالا به درخواست آنها عمل خواهم کرد به جای اینکه از روشنی موضوع دفاع کنم. این وضعیت به کنار، من قصد دارم تلاش‌های خود را دو برابر کرده و برای آگاهی‌بخشی و نه تاثیرگذاری بنویسم، و به پژوهشگران جوان نیز توصیه می‌کنم همین کار را بکنند و البته هنگام انتقاد از داوران و سردبیران مراقب هستم که نکند کنار دست من نشسته باشند.
دیوید هیکس: استاد اقتصاد در دانشگاه آیوای شمالی که در اقتصاد کلان و سیاست پولی تخصص دارد.
منبع: اکونومیک ژورنال واچ، سپتامبر 2009

منبع فارسی: دنیای اقتصاد



نظرات 0
تاريخ : جمعه 19 فروردین 1390  | 11:57 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد ایران

 وجیهه افضلی ابرقویی *، نوشین خانی قریه گپی **

یکی از عوامل مهم رشد و توسعه اقتصادی کشورها فراهم نمودن سرمایه کافی اعم از سرمایه‌های فیزیکی و انسانی است. در شرایطی که یکی از مشکلات عمده کشور‌های در حال توسعه و توسعه نیافته کمبود سرمایه است، ولی وجود شرایط ویژه سیاسی و اقتصادی داخلی و بین‌المللی نه تنها موجب جذب سرمایه‌های خارجی در این کشورها نمی‌شود، بلکه سرمایه‌های اندک داخل نیز به خارج جریان می‌یابد.

فرار سرمایه یکی از معضلات کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته است که نشانگر مشکلات ساختاری عرصه‌های سیاسی - اقتصاد آن کشورها است. سرمایه پایبند وطن و احساسات نیست هر کجا احساس ناامنی کند به مکانی مطمئن تر باکسب بازدهی بیشتر منتقل می‌شود، پس فرار سرمایه موضوعی صرفا اقتصادی نیست، بلکه ابعاد سیاسی –اجتماعی-فرهنگی را نیز در بر دارد. در این مقاله ابتدا به ارائه مفهوم فرار سرمایه و انواع آن به صور فیزیکی و انسانی (فرار مغزها) می‌پردازیم، سپس به علل و آثار اقتصادی آن در ایران و اثرات بلندمدت این پدیده بر متغیر‌های کلان اقتصادی به ویژه تولید و رشد و اشتغال اشاره می‌شود. در پایان راهکارهای مناسب به منظور جلوگیری از فرار سرمایه ارائه خواهد شد.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : جمعه 19 فروردین 1390  | 11:57 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد

سوزان لاند، چارلز راکسبرگ، تونی ویمر،، مترجم: محسن رنجبر، منبع: موسسه جهانی مک کینزی

احتمالا چندین اقتصاد بزرگ به‌زودی با کاهش وام‌ها و اعتبارات مواجه خواهند شد. آن‌طور که تاریخ به ما می‌آموزد، این فرآیندی طولانی و دردناک خواهد بود.

از زمانی که سقوط بازارهای اعتباری در سال 2008 ابعادی بحرانی به خود‌گرفت، کابوس اهرم‌زدایی (deleveraging) دائما اقتصاد دنیا را به خود مشغول کرده است. نگرانی‌ که وجود دارد، آن است که رها شدن فشارهای ناپایدار ناشی از بدهی، نرخ رشد را در سال‌های آتی پایین بیاورد. تا به اینجا واقعیت ملایم‌تر و بی‌خطرتر از این بوده است و هرچند بخش مالی کماکان در حال سروسامان بخشیدن به ترازنامه‌های خود است و تقاضای مصرفی هنوز در سطح ضعیفی قرار دارد، اما رشد اقتصادی در برخی کشورها زودتر از آنچه انتظار می‌رفت، رو به بهبود است.
با این همه تحقیقات جدید انجام شده از سوی انستیتو جهانی مک کینزی (MGI) حکایت از این می‌کند که فرآیند اهرم‌زدایی احتمالا به‌زودی در راه است و امکان دارد که از رشد تولید ناخالص داخلی به میزان قابل‌ملاحظه‌ای بکاهد. تحقیقات ما روی قرض و اهرم در ده اقتصاد توسعه‌یافته و چهار اقتصاد نوظهور نشان می‌دهد که بخش‌هایی از اقتصادهای پنج کشور کانادا، کره‌جنوبی، اسپانیا، بریتانیا و آمریکا به احتمال بسیار زیاد شاهد اهرم‌زدایی خواهند بود.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : جمعه 19 فروردین 1390  | 11:57 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد

مجید رویین پرویزی

می‌گویند در پس هر جنگ و نزاع سیاسی باید به دنبال انگیزه‌های اقتصادی گشت. اقتصاد در جنگ جهانی دوم بی‌شک نقشی تعیین‌کننده داشته است. نقشی که شاید تا‌کنون به دلیل وسعت تبعات انسانی، سیاسی و فرهنگی این جنگ آن طور که شایسته آن بوده مورد توجه قرار نگرفته است. در این نوشتار مختصر قصد داریم از این زاویه نگاه دوباره‌ای به جنگ جهانی دوم داشته باشیم و نقش اقتصاد را در شکل‌گیری، روند وقایع و نتایج آن مورد بررسی قرار دهیم.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : جمعه 19 فروردین 1390  | 11:55 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد

 تیم‌هارفورد، مترجم: گلچهره پاکدل

وقتی اوضاع اقتصاد خراب است، هیچ گروهی بیش از سفته‌بازان مورد سرزنش قرار نمی‌گیرند. اول، به ما می‌گویند سفته‌بازان قیمت نفت را بالا برده‌اند و باعث شده‌اند هزینه سوخت و حمل و نقل مان بالا برود. سپس می‌گویند آنها قیمت سهام بانک‌ها را پایین آورده‌اند و به این ترتیب ضربه مهلکی بر پیکر نحیف بانک‌های مظلوم وارد کرده‌اند. ما هم باید باور کنیم که همه این کارها در عین حال هم بسیار سودآور و هم مایه بی‌ثباتی است.

با یک استثنا – که به آن هم خواهم پرداخت – من چنین چیزی را باور نمی‌کنم. من نمی‌فهمم چطور سفته‌بازی می‌تواند همزمان سودآور و بی‌ثبات‌کننده باشد. لازمه سفته‌بازی سودآور خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا است. سفته‌بازی بی‌ثبات‌کننده عکس این را می‌طلبد: فروش استقراضی سهام در شرایط رکود که باعث تعمیق رکود می‌شود و آن وقت امیدواری به اینکه بتوان با معجزه‌ای از این وضع سود کسب کرد. به عبارت دیگر، سفته‌بازی بی‌ثبات‌کننده؛ یعنی خرید در قیمت بالا و فروش در قیمت پایین. اگر این راه کسب منفعت است، پس این وسط این منم که چیزی نمی‌فهمم.
سفته‌بازهای منفعت طلب، درست بر عکس، انسان‌هایی بشر دوست اند. وقتی انتظار داشته باشند که قیمت نفت بالا برود می‌خرند و ذخیره می‌کنند، یا آنکه با خرید اوراق آتی نفت دیگران را تشویق به خرید و ذخیره نفت می‌کنند. این کار باعث می‌شود قیمت نفت در شرایطی که خیلی پایین است بالا برود، یا اگر قیمت‌ها خیلی بالا هستند کمی پایین بیایند.
درست است، وقتی سفته‌بازان اشتباه کنند عمل آنها باعث بی‌ثباتی می‌شود، اما حداقل درباره نفت دشوار است که بگوییم سفته‌بازان اصولا نقش چندان تاثیرگذاری در این بازار بازی می‌کنند. اول از همه اینکه، موجودی‌ها به نظر پیوسته رو به کاهش اند؛ اگر آمار موجودی‌ها درست باشد نشان می‌دهد که مصرف‌کنندگان تمام آن نفت‌های 145 دلاری را هم سوزانده‌اند.
دوم اینکه، سفته‌بازی و قیمت‌ها به نظر نمی‌رسد که آن قدرها هم پیوند مستحکمی با یکدیگر داشته باشند. آمارهای تازه نشان می‌دهند با وجودی که تعداد کمی از سفته‌بازان انتظار کاهش قیمت نفت را داشته‌اند، قیمت‌ها به سرعت نزول کرده‌اند. از این حیرت آور‌تر اینکه اکثریت سفته‌بازان پیش‌بینی کرده بودند که قیمت گاز طبیعی کاهش بیابد و معاملات شان را هم در همین جهت انجام داده بودند، اما به هیچ وجه چنین نشد.
با وجود ضعیف بودن ادله علمی علیه سفته‌بازان افراد اغلب درباره آنها احساسی قضاوت می‌کنند. به‌ویژه درباره کسانی که فروش استقراضی انجام می‌دهند، چون فروش استقراضی یعنی اینکه شما امیدوارید قیمت‌ها به شدت نزول کنند. زیاد دشوار نیست از عمل فردی که فروش استقراضی می‌کند نتیجه بگیریم که او بوده که باعث پایین آمدن قیمت‌ها شده است. به قول فرد شوود، متخصص مشهور سرمایه‌گذاری: «تنها تعداد اندکی از مردم هستند که می‌پرسند چه بلایی دارد بر سر ما می‌آید؟ اکثریت تنها ذهن شان دنبال این است که چه کسی دارد این بلا را سر ما می‌آورد؟ و آن وقت تصمیم می‌گیرند که به شخصه مسببان آن را مجازات کنند.»
در برخی موارد نادر فروشندگان استقراضی حقیقتا باعث ایجاد مشکل می‌شوند. مثلا می‌توان سهام یک بانک کوچک را به شکل استقراضی فروخت و بعد درباره وضعیت مالی و نقدینگی این بانک شایعه‌پراکنی کرد، آن وقت این شایعات باعث لطمه دیدن اعتبار و قیمت سهام این بانک می‌شوند. به هر حال هیچ گاه نباید از این قابلیت برخی فروشندگان استقراضی سهام غفلت ورزید.
این همان استثنایی است که در ابتدای این مطلب به آن اشاره کردم، اما نمی‌توان این واقعیت را هم نادیده گرفت که چنین ترفندی روی کاغذ ممکن است آسان به نظر برسد، اما در عمل اجرای آن به این سادگی‌ها هم نیست.
جهان به سفته‌بازان بیشتری احتیاج دارد، به‌ویژه فروشندگان استقراضی. هیچ چیز ذاتا جالبی درباره متورم بودن قیمت‌ها وجود ندارد، اما شرط بندی روی کاهش قیمت‌ها هم کار چندان آسانی نیست. در حباب دات‌کام‌ها، یا همین بحران اخیر بخش مسکن، فروشندگان استقراضی می‌توانستند کمی ثبات و میانه روی در عرصه معاملات تزریق کنند. افسوس که به اندازه کافی از آنها نداشتیم؛ و البته اگر هم می‌داشتیم تا ترکیدن حباب قیمت‌ها آنها آن قدر پول از دست می‌دادند که این بار نه مردم بلکه خانواده‌هایشان شروع به لعن و نفرین آنها کنند.

منبع: دنیای اقتصاد



نظرات 0

محور : اخبار جهاد اقتصادی


وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: با روحیه جهادی سعی داریم اقدامات گسترده ای در زمینه فرهنگ و فرهنگ سازی در سال 90 انجام دهیم.

سید محمد حسینی' روز پنجشنبه در حاشیه جلسه شورای اداری شهرستان روانسر در جمع خبرنگاران با اشاره به اولویتهای مهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: بر این باوریم که در سال جهاد اقتصادی قبل از هر کار اقتصادی فرهنگ سازی و جریان سازی فرهنگی را در اولویتهای کاری خود قرار دهیم.
وی گفت: با بهره گیری از ابزار هنر در بحث اطلاع رسانی به دنبال تبیین جهاد اقتصادی توسط رسانه ها هستیم.
حسینی با اشاره به سفرهای استانی هیات دولت گفت: یکی از مهمترین مزایای این سفرها آشنایی نسبی با قابلیتهای استانهای مختلف است.
حسینی با اشاره به قابلیتهای شهرستان روانسر، وجود سرابها و غار قوری قلعه را از جاذبه های ارزشمند این شهرستان برای گردشگران داخلی و خارجی عنوان کرد و گفت: در نظر است بحث ساماندهی مناطق مدنظر که در جلسه شورای اداری بدان اشاره شده است به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور منتقل کنیم.
وی در پایان گفت: امید است مصوبات خوبی در این زمینه در جلسه هیات دولت برای استان کرمانشاه شاهد باشیم.

http://farhang.gov.ir/



نظرات 0

تعداد کل صفحات : 82 :: 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 >