خرم آباد - خبرگزاری مهر: نماینده ولی فقیه در استان لرستان و امام جمعه خرم آباد با تاکید بر اینکه باید به سمت حمایت از تولید داخلی پیش برویم، افزود: مسئولان باید ضمن هدفگذاری برنامه های خود را برای تحقق شعار سال اعلام کنند
به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام سید احمد میرعمادی در خطبه های این هفته نماز جمعه خرم آباد در مصلای الغدیر این شهر با اشاره به 12 فروردین و روز جمهوری اسلامی اظهار داشت: در این روز تاریخی بود که بیش از 98 درصد مردم به جمهوری اسلامی رای دادند. وی از این روز به عنوان سالروز استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران یاد کرد و بیان داشت: 12 فروردین بزرگترین رفراندوم تاریخ ایران اسلامی بوده است. خطیب جمعه خرم آباد با اشاره به حمایت مردم از نظام جمهوری اسلامی عنوان کرد: امروز با گذشت 33 سال از پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها از حمایت مردم از این نظام الهی کم نشده بلکه افزایش یافته است به طوریکه حتی اگر امروز نیز چنین رفراندومی برگزار شود باز هم بیش از 98 درصد مردم به جمهوری اسلامی رای خواهند داد. حجت الاسلام میرعمادی یادآور شد: 12 فروردین نماد مردمسالاری دینی در ایران اسلامی و تجلی مشارکت مردم در سرنوشت کشور است. وی در بخش دیگری از سخنان خود به روز 13 فروردین اشاره کرد و گفت: این روز فرصتی برای انس با طبیعت و سیر در آفرینش خداوند متعال است. نماینده ولی فقیه در استان لرستان و امام جمعه خرم آباد با تاکید بر اینکه انسان هنگام حضور در طبیعت باید درس خداشناسی بگیرد و ایمانش به روز قیامت تقویت شود، بیان داشت: مبادا این روز با لهو و لعب آمیخته شود. حجت الاسلام میرعمادی همچنین بر ضرورت حراست از محیط زیست تاکید کرد و گفت: افرادی که برای گذراندن روز خود به دل طبیعت می روند باید مراقب باشند که ضمن پرهیز از آلوده کردن طبیعت از آتش زدن و قطع درختان جلوگیری کنند. وی با تاکید بر اینکه حفظ طبیعت یکی از مصادیق رعایت اخلاق اسلامی است، افزود: مردم در این روز با رعایت مسائل زیست محیطی از تخریب طبیعت پرهیز کنند. خطیب جمعه خرم آباد همچنین در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س) گفت: این بانوی گرامی گنجینه رحمت و میزان سنجش ایمان الهی است. حجت الاسلام میرعمادی از حضرت زهرا(س) به عنوان محور امامت و ولایت یاد کرد و بیان داشت: در ایام فاطمیه باید تلاش کنیم ضمن بازخوانی سیره این بانوی فرزانه از ایشان الگو بگیریم. وی همچنین در ادامه سخنان خود به نامگذاری امسال به نام تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی اشاره کرد و بیان داشت: زوایای گوناگون این موضوع باید مورد توجه صاحب نظران قرار گیرد. نماینده ولی فقیه در استان لرستان و امام جمعه خرم آباد با اشاره به نامگذاری سالها از سوی رهبر فرزانه انقلاب عنوان کرد: با توجه به نامگذاری سالجاری به عنوان تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی باید چالش های اقتصادی را تبدیل به فرصت کنیم. حجت الاسلام میرعمادی با تاکید بر اینکه باید به سمت حمایت از تولید داخلی پیش برویم، افزود: مسئولان باید ضمن هدفگذاری برنامه های خود را برای تحقق شعار سال اعلام کنند.
ساوه - خبرگزاری مهر: امم جمعه موقت ساوه گفت: افزایش کیفیت کالاهای ایرانی در کنار افزایش حجم تولیدات تضمین کننده تحقق شعار و نامگذاری سال 91 از سوی مقام معظم رهبری است.
به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام حسین بدرخانی در خطبه های امروز نماز جمعه ساوه با بیان اینکه، افزایش کیفیت کالای ایرانی تضمین کننده تحقق شعار سال 91 است، افزود: در این سال مسئولان باید با توین برنامه هایی اساسی در جهت استفاده بیشتر از کالاها و تولیدات داخلی گام بردارند. وی با اشاره به اینکه کشور ایران در زمینه تولید کالاهای مختلف دارای توانمندی است و واحدهای صنعتی مهمی در استان های مختلف در حال کار و تولید هستند گفت: نامگذاری اسمال به نام تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی سیاستی راهبردی در مقابل تحریم های دشمنان است. امام جمعه موقت ساوه تحریم را حربه شکست خورده دشمن دانست و گفت: دشمنان نمی توانند با این حربه مقاومت مردم را سست کنند و بلکه این ملت با این توطئه ها قدرتمندتر می شود. وی در بخش دیگری از سخنان خود با گرامی داشت روز 12 فروردین گفت: مردم در این روز آگاهانه به جمهوری اسلامی رای دادند و تاامروز نیز نظر آنان بر همان رای اول بوده و در طول بیش از 30 سال از پیروزی انقلاب همواره در صحنه بودند و از نظام خود دفاع کردند.
شیروان - خبرگزاری مهر: امام جمعه شیروان گفت: باید تلاش کنیم تا افزایش تولید ملی، با ارتقاء کیفیت کالاهای داخلی همراه باشد.
به گزارش خبرنگار مهر از شیروان حجت الاسلام حسین کوثری درآیین عبادی سیاسی نمازجمعه این هفته شهرستان شیروان اظهار داشت: افزایش کیفیت محصولات داخلی مستلزم نظارت دقیق مسولین بر تولیدات و بازاربوده که با افزایش کیفیت این محصولات، مردم ایران اصراری به مصرف کالاهای خارجی نخواهند داشت. وی با اشاره به نامگذاری سال جدید به نام تولید ملی، حمایت از کار وسرمایه ایرانی توسط مقام معظم رهبری بر ضرورت تحقق هرچه بیشتر این مهم توسط مسولین و مردم تاکید و افزود: این نامگذاری با توجه به موقعیت کنونی کشور ومسائل منطقهای وجهانی بوده است. خطیب نماز جمعه شیروان تصریح کرد: دولتهای غربی، ایران اسلامی را با جنگ اقتصادی نابرابر تحت فشار قرار داده تا به خیال خام خود، دولت ومردم فهیم این کشور از اهداف والای انقلاب، رهبری واسلام ناب محمدی دست بردارند. وی گفت: تحریمهای دشمنان یکی از حربههای اصلی برای اعمال فشار اقتصادی بر مردم بوده و لازم است مسئولان تلاش شبانه روزی خود را برای کاهش اثرات این تحریمها به کار گیرند. خطیب نماز جمعه شیروان تحقق هرچه بیشتر شعار«تولید ملی، حمایت از کار وسرمایه ایرانی» را زمینه ساز افزایش تولید ملی، کاهش تورم، اشتغال زایی جوانان کشور و خود کفایی در عرصههای مختلف دانست. وی دربخش دیگری از سخنان خود با تسلیت فرا رسیدن شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) به عموم مردم و دوستداران واقعی آن حضرت بر ضرورت الگو به ردای از روش زندگی آن امام معصوم تاکید کرد. امام جمعه شیروان در خاتمه با اشاره به روز جمهوری اسلامی اذعان داشت: در یوم الله 12 فروردین ماه 1358 خداوند نعمت ویژه جمهوری اسلامی را به مردم ایران عطا کرد.
قم - خبرگزاری مهر: امام جمعه قم خطاب به مسئولان گفت: آقای مسئولی که به این مقام رسیدهای، اگر جمهوری اسلامی نبود تو اینجا نبودی. چرا به نظام خیانت میکنی. قدر جمهوری اسلامی و مردم را بدانید.
به گزارش خبرنگار مهر، آیتالله ابراهیم امینی در خطبههای این هفته نماز جمعه قم که با حضور گسترده مسافران نوروزی و مردم قم برگزار شد با اشاره به فرارسیدن 12 فروردین روز جمهوری اسلامی اظهار داشت: 12 فروردین روز حساس و سرنوشت سازی برای جمهوری اسلامی ایران است که در آن روز مردم بیش از 98 درصد به جمهوری اسلامی رای دادند. امام جمعه قم در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه مسائل اسلامی به سه بخش اصول عقاید، مسائل فقهی و مسائل اخلاقی خلاصه میشود، تصریح کرد: پایه و اساس اسلام اصول و عقاید است و اگر کسی در خداشناسی، معاد و نبوت ضعف داشته باشد این ضعف او سبب میشود در سایر جاها هم ضعف داشته باشد.
وی اضافه کرد: در هیچ جای تاریخ سراغ نداریم که مردم این گونه با عشق و علاقه وارد عرصه شوند و این حجم حضور مردم نشان میدهد که پیروان سایر ادیان الهی که در ایران زندگی میکنند به این در این همه پرسی شرکت کردند و به جمهوری اسلامی رای دادند.
امام جمعه قم با اشاره به فرمایشات امام خمینی(ره) در مورد جمهوری اسلامی ایران گفت: امام روز 12 فروردین را روز حساس و سرنوشت سازی دانستند و فرمودند که باید این امانت الهی حفظ شود.
مسئولان قدر جمهوری اسلامی و مردم را بدانند
آیتالله امینی اظهار داشت: جمهوری اسلامی واقعا امانت الهی بوده و نگهداری آن بر عهده ما و مسئولان است. البته مردم در مواقعی که لازم بوده در عرصه انتخابات، تظاهرات و... حضور داشتهاند اما مهم این است که مسئولان قدر این حضور را داشته باشند.
وی خطاب به مسئولان گفت: آقای مسئولی که به این مقام رسیدهای، اگر نظام اسلامی نبود تو اینجا نبودی. چرا به نظام خیانت میکنی. قدر مردم را بدانید.
امام جمعه قم تصریح کرد: مردم عزیز با امید حل مشکلاتشان جمهوری اسلامی را به پا کردهاند و شما که در راس کشور هستید باید مشکلات مردم را حل کنید. چرا با مردم خوش رفتاری نمیکنید؟
لزوم خودکفایی در عرصههای مختلف
آیتالله امینی در بخش دیگری از سخنان خود به نامگذاری سال 91 به نام سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی از سوی مقام معظم رهبری اشاره کرد و افزود: این نامگذاری در شرایط کنونی بسیار حساس و مهم است، مشروط به اینکه به آن عمل شود.
وی اضافه کرد: مقام معظم رهبری ابتدا به تولید ملی اشاره کردند، یعنی اجناس مورد نیاز خودمان را در کشور خودمان تولید کنیم، به عنوان مثال در بخش کشاورزی به حدی خودکفا شویم که سیر و پیاز را از خارج وارد نکنیم، یا در بخش صنعت به گونه ای خودکفا شویم که منتظر نباشیم خارجیها به ما کمک کنند که اگر روزی این کمکها نشود تورم و گرانی به وجود آید.
آیت الله امینی تصریح کرد: اگر این خودکفایی در کشاورزی، صنعت و سایر بخشهای به وجود آید بسیاری از مشکلات مردم برطرف شده و موفقیتهای زیادی نصیب ایران میشود.
امام جمعه قم با اشاره به تاکید دیگر مقام معظم رهبری درباره حمایت از سرمایه گذاران ایرانی گفت: پیشنهاد رهبری این است که شرایط سرمایه گذاری به گونه ای باشد که سرمایه گذاران ایرانی که در کشورهای خارجی سرمایه گذاری کردهاند در کشور خودمان سرمایه گذاری کنند.
سرمایه گذاران با انبوهی از اشکالتراشی مسئولان مواجه هستند
وی ادامه داد: ما سرمایه گذاران خوبی داریم که ثروتهای کلانی در خارج از کشور سرمایه گذاری کردند و اگر همین افراد در ایران سرمایه گذاری کنند نیازی به حضور سرمایه گذاران خارجی در کشور نیست.
وی در عین حال افزود: البته سرمایه گذاری خارجی هم خوب است اما سرمایه گذاری ایرانی ها مهمتر است.
آیتالله امینی با ابراز تاسف از عدم رغبت ثروتمندان ایرانی به سرمایه گذاری در داخل کشور گفت: این عدم رغبت به خاطر نداشتن عرق ملی نیست بلکه این افراد تمایل به سرمایه گذاری در داخل کشور دارند ولی با مشکلاتی مواجه هستند که این مشکلات در خارج وجود ندارد.
امام جمعه قم با تاکید بر لزوم برطرف شدن مشکلات در مسیر سرمایه گذاری اظهار داشت: سرمایه گذاران ایرانی که در خارج سرمایه گذاری می کنند به مسئولان ما اعتماد ندارند و مسئولان باید به صورت عملی اعتماد سرمایه گذاران را جلب کنند.
وی ادامه داد: وقتی از سرمایه گذاران در مورد عدم سرمایه گذاری در ایران پرسیده میشود آنها میگویند که با انبوه اشکال تراشیهای مسئولان مواجه هستند.
مسئولان از سرمایه گذاران حمایت کنند
وی تاکید کرد: حمایت از سرمایه گذاران ایرانی در صورتی عملی می شود که دولت و سایر مسئولان اعتماد سرمایه گذاران را جلب کنند و بعد از سرمایه گذاران بخواهند که در کشور سرمایه گذاری کنند.
وی نامگذاری امسال را مهم و اساسی خواند و تصریح کرد: اجرایی شدن اهداف امسال در دست دولت، مجلس، شهرداریها و سایر مسئولان است.
آیتالله امینی گفت: امیدوارم پیام امسال مقام معظم رهبری مثل پیامهای سابق به شعار اکتفا نشود که فقط تلویزیون بالای صفحه نمایش آن را بنویسد. این نوشتن مشکلی را حل نمیکند.
مسائل عقیدتی در راس امور قرار دارد
وی گفت: مسائل عقیدتی در راس امور قرار دارد ولی جامعه ما با ضعف عقیده مبتلاست.
آیتالله امینی با اشاره به گستردگی مسائل فقهی گفت: با همت و تلاش علما و فقهای سلف و فعلی فقه بسیار غنی و قابل توجهی داریم که کمتر در دیگر ادیان مشاهده میشود و اصولا مدار اداره حوزه های علمیه بر اساس مسائل فقهی است.
وی ادامه داد: در عین حال که از علمای گذشته و فعلی تشکر می کنیم اما این سئوال قابل طرح است که آیا اخلاق در اسلام جایگاهی دارد یا خیر؟ اگر جایگاهی دارد به چه مقدار؟ آیا میتوان نسبت به اخلاق بیتفاوت بود.
امام جمعه قم با بیان اینکه اخلاق بخش عظیمی از اسلام است که باید رعایت شود اظهار داشت: برای پی بردن به جایگاه اخلاق باید از احادیث، آیات قرآن، سیره پیامبر و ائمه اطهار و عدل و فلسفه استفاده کنیم.
آیت الله امینی گفت: اگر کسی به مسائل اخلاقی عمل نکند به سعادت دنیوی و اخروی او لطمه وارد میشود، حتی اگر به تمام واجبات عمل کند.
ساری - خبرگزاری مهر: نماینده ولی فقیه در مازندران با تبریک سال جدید و در رابطه با پیام نوروزی مقام معظم رهبری گفت: حکومتی که تولید ملی نداشته باشد مرده است.
به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله نورالله طبرسی ظهر جمعه در جمع نمازگزاران ساروی افزود: در طول تاریخ ملتی که کار نداشته به جایی نرسیده است. وی در رابطه با سرمایه ایرانی گفت: ایرانیان در هرجایی که هستند باید آمده و از این موقعیت طلایی استفاده کرده و در کار و صنعت فعالیت کنند نه اینکه پول ها را سکه و ارز بخرند. طبرسی با اشاره به اینکه باید آسیب شناسی کنیم که مشکل کار از کجاست، بیان داشت: استاندار مازندران با همفکری مدیران به نتیجه ای در این زمینه برسند. وی با اشاره به فعالیت کشاورزان مازندرانی ، افزود: در زمان برداشت محصول، حمایت نمی شود. طبرسی با بیان اینکه زهرا (س) تنها و محکم در کنار علی (ع) رسید، گفت: شیعه اصول دین و اصل امامت را از حضرت زهرا دارد و این عظمت و شخصیت زهرای اطهر است. خطیب جمعه مردم ساری با اشاره به روز جمهوری اسلامی در 12 فروردین، خاطرنشان کرد: امروز درک می کنیم که منظور امام از جمهوری اسلامی نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم، به چه معنا است.
وی یادآور شد: بر اساس مطالعات کارشناسی به ازای هر یک میلیارد دلار واردات قاچاق حدود یکصد هزار فرصت شغلی از دست می رود.
طبرسی با اشاره به اینکه بیداری اسلامی از دستاوردهای انقلاب اسلامی است، گفت: سقوط دیکتارتوها را کسی پیش بینی نمی کرد و اکنون هم آل خلیفه از بحرین و عربستان می رود و شیعه نفس راحت می کشد.
وی گفت: مردم در دامان طبیعت، طبیعت را خشمگین و عصبانی نکنند.
بجنورد - خبرگزاری مهر: امام جمعه موقت بجنورد گفت: رمز پیروزی کشور در جنگ اقتصادی تحقق عملی پیام نوروزی مقام معظم رهبری است.
به گزارش خبرنگار مهر حجت الاسلام مصطفی عبدالهی در خطبههای نماز جمعه این هفته مرکز خراسان شمالی که در مصلی امام خمینی (ره) بجنورد برگزار شد، با اشاره به شعار سال 91 اظهار داشت: از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران همواره در تحریم اقتصادی دشمن قرار داشته اما شدت و دامنه این تحریم در طی سالیان گذشته افزایش یافته است. وی از این تحریم به عنوان جنگی اقتصادی یاد کرد و افزود: پیروزی در این جنگ در گرو توجه مردم و مسئولان به رهنمودهای حکیمانه رهبری و تحقق عملی شعار «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» است. خطیب موقت نماز جمعه بجنورد تلاش و مجاهدت در راه ساختن دنیای مادی از طرق توام با عزت و سربلندی را از مصادیق بارز جهاد فی سبیل الله و حرکت در راستای آموزههای قرآنی و دینی بیان کرد. وی با بیان اینکه مخاطب اصلی سخن مقام معظم رهبری، مسئولان سه قوه و کارگزاران نظام و مسئولان اجرایی ردههای مختلف کشور بوده، تصریح کرد: لازم است مسئولان به عنوان مخاطب خاص و مردم نیز به عنوان مخاطب عام این پیام، تمام تلاش خود را برای اجرای دقیق و واقعی این هدف بزرگ به کار گیرند. حجت الاسلام عبدالهی همچنین با اشاره به سخنانهای اخیر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم غاصب صهیونیستی و اعتقاد وی به اثربخشی تحریمها علیه ایران اظهار داشت: دشمنان ایران این آرزو را که میتوانند از طریق تحریم ملت مسلمان ایران را به زانو درآورند با خود به گور خواهند برد. وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به 12 فروردین و روز جمهوری اسلامی ضمن تبریک این روز به ملت ایران گفت: 12 فروردین سرآغاز استقرار حکومت الله در دوران معاصر بود. خطیب نماز جمعه بجنورد با بیان اینکه در این روز بیش از 98 درصد مردم ایران به جمهوری اسلامی رای «آری» دادند اذعان داشت: حفاظت و حمایت از این سرمایه گرانبها که با خون سرخ شهیدان و تقدیم هزاران جوان برومند این آب و خاک حاصل شده وظیفهای ملی و همگانی است. وی همچنین درمورد 13 فروردین ماه و روز طبیعت تصریح کرد: دین اسلام علاوه بر اینکه با گردش و حضور در طبیعت مخالف نیست بلکه همواره مسلمانان را به این امر مهم توصیه و ترغیب کرده است. حجت الاسلام عبدالهی در مورد روز طبیعت با بیان اینکه متاسفانه زمینههای گناه در این روز بیش از سایر اوقات فراهم است، ادامه داد: آنچه که مورد تاکید شرع مقدس اسلام است دوری از گناه و توجه به نشانههای خداوند در طبیعت است. وی با تاکید بر حفظ طبیعت و اجتناب از تخریب محیط زیست در این روز افزود: همه مردم در حفظ، نظافت و زیبایی هر چه بیشتر این سرمایه خدادادی کوشا باشند. امام جمعه موقت بجنورد در پایان با اشاره به روز 17 فروردین و سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) با عرض تسلیت به مناسبت این روز گفت: آن حضرت الگویی بسیار مناسب برای همه زنان در جنبههای مختلف زندگی است. وی اظهار امیدواری کرد: زنان مسلمان در جامعه امروزی با درس گرفتن از سیره آن حضرت ضمن تربیت فرزندانی صالح، جامعهای مسلمان و معتقد را برای آینده کشور فراهم کنند.
تمرکز بر نتایج
دو روش آسان برای بررسی نتایج سازمانی وجود دارد. اولی تمرکز بر موسسان سازمان و دومی شناسایی طبقات مختلف اهداف استراتژیک. برخی از موسسان سازمان و انواع نتایجی که به آنان مربوط می شود عبارتند از :
مشتریان - سازمانهای برتر، مشتریان را جذب و حفظ می کنند؛
کارکنان - سازمانهای برتر، کارکنان را جذب، حفظ و از عملکرد بالای آنان بهره مند مــــــی شوند؛
صاحبان سرمایه - سازمانهای برتر، منابع مالی عظیمی را به چنگ می آورند؛
نسلهای آینده - سازمانهای برتر، ارزشهای آینده را بنا می کنند؛
تامین کنندگان و شرکای استراتژیک - سازمانهای برتر این روابط را ارتقاء می بخشند .
برخی از طبقات متعدد عملکرد که امروزه برای سازمانها مهم است عبارتند از :
جهانی سازی - سازمانهای برتر که در اندیشه جهانی سازی هستند به شیوه ای رفتار می کنند که منافع خود و منافع محلی به طور همزمان افزایش یابد؛
تغییر یا تحول - سازمانهای برتر به طور مستمر در اندیشه بهبود و نوآوری هستند؛
یادگیری - سازمانهای برتر تحصیل دانش را بهینه ساخته و آن را به تمام سطوح سازمان تسری می بخشند؛
رهبری - سازمانهای برتر امکان دسترسی سریع به شایستگیهای رهبری مورد نیازشان را دارند - تصمیمات آنان عملکرد فعلی آنان را بهینه کرده و زمینه را برای آینده مهیا می سازد .
هنگامی که ما نتایجی را مشخص ساختیم که معرف سازمانهای برتر است، قادریم تحقیقی را به اجرا درآوریم و به کار بگیریم که اقدامات منتهی به آن نتایج را شناسایی می کند .
تحقیق مبتنی بر نتایج : من چندین سال است که در زمینه ارزیابی تحقیقات، مطالعـه و تلاش مـی کنم. از میان بیش از صدها مقاله و تحقیق انجام شده پیرامون موضوعهای خاص، تنها ده درصد به ارتباط بین عملکرد و هــدف تاکید می کنند. مابقی به ایجاد ارتباط بین عملکردها (رابطه بین عملکردهای ارتباطات مدیریت و عملکرد کارکنان) یا عملکرد و مفاهیم یا ساختارها (رابطه بین همکاری همکاران و انگیزش) می پردازند. هرچند این تحقیقات جالب و بالقوه سودمند هستند، اما تحقیقاتی که ارتباط بین نتایج و عملکرد را بررسی می کنند ناچیز و بسیار ضروری است .
بازنگریهای بسیار وسیعی که اخیراً توسط آکادمی علوم ملی در زمینه تحقیقات مربوط به بهبود سازمانهای جهانی صورت پذیرفته به این نتیجه رسیده است که این تحقیقات تاکنون مطالب اندکی درباره عملکردهای کاری گفته است. همچنین به این نتیجه رسیده اند که بهبود سازمانی یک رشته ای نوپا و بسیار سلیقه ای است. برخی از این سلیقه ها، ممکن است موثر باشند، اما بدون تحقیق برای کشف و شناسایی عوامل موثر و ناموثر، ما مکرراً دچار تکرار شده و عوامل کلیدی موفقیت را از دست می دهیم .
مشاوران، رهبران و کارکنان با بهره گیری از یک رویکرد علمی تر اجازه خواهند یافت تا تصمیمات و اقداماتشان - نظر، گفتار و استفاده بهینه تر از اوقات - را بر روی یافته های حاصل از تحقیقات معتبر متمرکز سازند. این امر ما را قادر خواهد ساخت که به آزمایش و اصلاح نظریات مان پرداخته و عملکردهای ناموثر را متوقف سازیم. مثلاً دیدگاه من نسبت به مشارکت تغییر یافته و با یافته ها و شواهد حاصل از تحقیقات بین المللی تقویت شده است . شواهد مهمی وجود دارد که ارتباطات تحول - رابطه و مزایای آن در ارتباط با مشتریان، شرکت و نیروی کار - می تواند به اندازه مشارکت مورد حمایت کارکنان قرار گیرد. علاوه بر این، هرچند مشـارکت در تصمیم گیری ممکن است مورد پذیرش سریع افراد قرار گیرد، اما در ارتباط با تعهد بلندمدت و قبول تحول حرف زیادی برای گفتن ندارد. یک عامل کلیدی در اجرای موفقیت آمیز یک برنامه تحول آن است که تحول به صورتی باشد که کار را به نوعی ارتقا ببخشد . من در آغاز، مشارکت را مورد تایید قرار می دادم و از وجود عوامل کلیدی موفقیت غافل بودم .
یافته های مهم
هنگامی که ما رابطه بین نتایج و عملکرد را مورد بررسی قرار می دهیم، آنچه را که می دانیم مورد تایید قرار می دهیم، از آنچه که مهم است آگاهی بیشتری به دست می آوریم، برای اعتقادات خود پشتیبان پیدا می کنیم یا خود را در حال تامل مجدد دیدگاهها و اولویتها می یابیم . در ادامه تعدادی از نتایج مهم را معرفی می کنیم که تا به امروز از یافته های تحقیقات جهانی محسوب می شوند. آیا قبلاً از آنها اطلاع داشتید؟ آیا به شما کمک می کردند تا اطلاعات بیشتری درباره آنها کسـب کنید؟ آیا آنها با عقاید و اعتقادات شما همراه بودند؟ آیا آنها به شما یک دیدگاه جدید یا حتی شگفت انگیـز می بخشند؟
موفقیت در برخورد با مشتریان: تحقیقات رضایت مشتری - ارباب رجوع مفهوم زیادی ندارد. معیار واقعی برای سنجش رضایت مشتری تکرار کسب و کار و پدیده «پیام مثبت به یک دوست» است. در این پدیده، مردم احتمالاً درباره یک تجربه مشتری خوب با دو یا سه نفر از دوستان خود صحبت خواهند کرد، و درباره یک تجربه مشتری بد با ده تا پانزده نفر به صحبت خواهند نشست. تنها رتبه بندی مهم در تحقیقات رضایت - مشتری، رتبه بندی بالا است. یک تحقیق خاص نشان داد افرادی که رتبه رضایتمندی آنان در یک معیار پنج امتیازی عدد پنج است احتمالاً شش بار بیشتر از افراد واقع در یک معیار چهار امتیازی به خرید مجدد اقدام خواهند کرد .
موفقیت در حفظ کارکنان : هرچند پرداخت مساوی از اهمیت بالایی برخوردار است، اما عواملی نظیر روشهای سرپرستی و حمایت، ارتباطات، استخدام و داشتن یک دوست خوب در محل کار از عوامل نگهدارنده افراد در سازمانها به شمار می روند. درجات پرداخت نزدیک به انتهای ده پرداخت بالا نشان می دهد که چرا مردم در شرکتها باقی می مانند. این موضوع براین افسانه خط بطلان می کشد که شما افراد با استعدادی را می خرید که در شرکت باقی می مانند .
سازمانهایی که روابط مثبت و سازنده بین کارکنان و ارباب رجوع و بین کارکنان را تشویق می کنند نسبت به سازمانهایی که این روابط را تشویق نمی کنند خلاق تر هستند .
بهبود مهارتهای منابع انسانی در کنار ساختاردهی مجدد این احتمال را افزایـش مــی دهد که تغییرات موردنظر تحقق یافته و پایدار بمانند . موفقیت در جذب سرمایه گذاران: تحقیقی در 1000 شرکت در سراسر دنیا نشان داد که تمرکز مستمر بر روی مشتریان، کارکنان و سهامداران یکی از هشت خصوصیاتی است که عملکرد پنج درصد از موفق ترین شرکتها را متمایـز مــی سازد .
سازمانهایی که سهم بازار را به چنگ آورده و آن را حفظ می کنند در مورد دیدگاه، اهداف و معیار شفاف، دقیق و جدی هستند. اما درباره اجرا مشارکت جویانه و انعطاف پذیرند .
سرمایه گذاران قیمت بالایی بابت شرکتهای دارای مدیریت قوی پرداخت خواهند کرد: بین 17 و 27 درصد بیشتر از شرکتهایی که صرفاً از نظر مالی موفقند .
موفقیت جهانی : سازمانهایی که محصولات و خدمات پیچیده تری تولید می کنند نسبت به سازمانهایی که به تولید محصـولات ساده تر مـی پردازند در عرصه های جهانی موفق ترند. عقیده بر این است که این شرکتها در کسب مهارتهای سازگاری و و یادگیری که برای موفقیت در محیط جدید کلیدی و حیاتی است برتری یافته اند .
رقابت برای عملکرد مفید است. کشورهایی که رقابت را تشویق و مورد حمایت قرار می دهند مولدترند. آنها دارای تولید ناخالص داخلی و نرخ رشد بالا هستند .
موفقیت در اجرای تغییر : از نگرش یا رویکرد یکسان به تغییر پرهیز کنید. نتیجه یک تحقیق پرهزینه که رویکرد آن بر تمام تغییرات عمده در صنعت جهانی نیمه هادیها بین سالهای 1985 تا 1995 بود حاکی از این بود که برخی از تغییرات انقلابی بوده و نیازمند مقادیر زیادی آزمون و منابع، ساختار آزادتر و مشارکت همه جانبه در برنامه ریزی هستند. سایر تغییرات تدریجی بوده و می توانند از طریق به کارگیری روشهای استاندارد مدیریت پروژه به طور سنتی و موثر هدایت شوند .
شناخت و احترام نسبت به قرارداد روانی بین کارگران و سازمان یک عامل موفقیت کلیدی در مدیریت تغییر است. سازمانی که در حال تعدیل یا کوچک سازی است هنگامی که انتظار دارد به خاطر تامین امنیت شغلی با وفاداری بالایی روبرو گردد باید رویکردمتفاوتی را در قیاس با نیروی کار آزاد انتخاب کند .
یافته های تحقیقات می تواند گفتگو و اندیشه درباره نوآوری و تغییر دریک سازمان را تشویق کند. آنها می توانند بینش و خلاقیت را تشویق کنند چه افکار و اندیشه های عملی ما را در آغاز این عوامل یاری می دهنـد. مـا در برهـه ای از تحولات موسسات قرار داریم که نیازمند یافتن لوازم وابزارهایی هستیم که عملی هستند و سپس درک و انتخاب و مبنا قراردادن آنها هستیم. این امر نشان می دهد که ما چگونه می توانیم و باید موسسات انسانی خود را دگرگون و متحول سازیم .
تحقق رویای پیتر دراکر : پیتر دراکر سالها پیش به ما خاطرنشان می کرد که مدیریت را به عنوان یک حرفه بنگریم. او استدلال می کرد که در مدیریت مانند رویکردهای فنی، موشکاف و پرسشگر باشیم. شاید ما در مدیریت نیاز بیشتری بدان پیدا کنیم (همچنین منظور من رهبری است، برای کسانی که دوست دارند رهبری را از مدیریت متمایز سازند)، زیرا یک مشوق و محرک است یعنی اهرمی برای اعمال تغییر و عملکرد بالا. چنین موشکافی و دقتی می طلبد که اکثر ما دارای یک دیدگاه مبتنی بر تحقیق - بینش باشیم. این دارای مفاهیم بسیاری است :
به طور مدام از ارتباط بین عملکرد و نتایج آگاهی داشته باشید. سـوالهای زیر را بپرسید: می کوشیم چه نتایجی را کسب کنیم؟، انجام این اقدامات چگونه نتایج را تحت تاثیر قرار خواهد داد؟ انتظار داریم این برنامه یا تصمیم چه اثری به دنبال داشته باشد و ما چگونه آن را خواهیم سنجید؟ مفروضات و نتیجه گیریها را مورد تردید قرار دهید . هنگامی که کسی ادعا
می کند این اقدامات یا تحقیق نشان می دهد که...، از او بپرسید کدام تحقیق؟ چه کسانی مورد مطالعه قرار گرفتند؟ مبنای این ادعا چیست؟ منبع آن چیست؟
مقالات، کتابها و اجراها را یافته و مورد توجه قرار دهید که بر مبنای اطلاعات بنا شده اند. خوشبختانه بسیاری از آنها دارای شکل و زبان مفید برای دسترسی سریع واستفاده متخصصان هستند .
خودتان در اجرای تحقیق همت بگمارید. با متقاضیان دارای مدرک دکترا کار کنید و به آنان یاری رسانید تا بر روی تحقیقات مبتنی بر نتایج - عملکرد تمرکز کنند که برای شما، سازمان شما و رشته شما اهمیت دارند. ما نیازمند گفتگو بین متخصصان و محققان هستیم. ما نیازمند موردکاویهای دارای کیفیت بالا و مطالعاتی هستیم که اطلاعاتی را درباره بسیاری از سازمانها و فرهنگها ترسیم می کنند. شرکت خود را در پروژه ها و مطالعات تحقیقی درگیر سازید .
آماده باشید که مفروضات خود را زیر سوال ببرید. خود را در معرض بینش و شناخت حاصل از مطالعات موفق قرار دهید .
نکته جالب توجه اینکه اخیراً یک شاخص رضایت مشتری آمریکایی نشان می دهد تنها بخشی که امروزه دارای امتیازات رضایت مشتری و کیفیت بالا است بخش دولتی است. امتیازات موسسات خصوصی پایین است و این موقعی اتفاق می افتد که به نظر می رسد کیفیت کلی خدمت ثابت یا نزولی است. تحول واقعی و مداوم نیازمند دگرگونی پایدار مجموعه نگرشها و تعهد از جانب رهبران است. آنانی که به استقبال چالشها می روند برای دهه ها، شاید قرنها دیگران را تحت تاثیر قرار می دهند .
نتیجه گیری
شتاب تحولات آنچنان شدت یافته است که چرخه های عمده تحول در بطن زندگیمان جاری می شود. این موضوع ما را ناگزیـر مـــی سازد آگاهی بیشتری از تحول یافته و تحول، نوآوری، هشیاری، انعطاف پذیری، آزاداندیشی را به عنوان موضوعهای مهمتر و ابزار بقا و جاودانگی در نظر بگیریم. من می توانم از روزهای آغازین حرفه مشاوره ام یاد کنم (بیش از سی سال پیش) که با این گفته مردم موافق بودم که: بیایید این تحول را مهار کرده و بنابراین، می توانیم به کسب و کار معمول خود برگردیم. مفهوم ضمنی آن این است که تغییرناپذیری یک قانون بوده و تحول یک استثنا محسوب می شود . اما این گرایش دگرگون شده است. خوشبختانه انسانها مانند همه اجزای طبیـعت برای تحول برنامه ریزی می شوند. سوال این است که آیا ما با سرعت کافی خود را تغییر خواهیم داد که شرکای هوشمندی باشیم در بهره گیری از اطلاعات، ارتباطات و فناوریهای محیط کار که در اختیار ما قرار دارند؟
بسیاری از سازمانها بر روشهایی پافشاری می کنند که اغلب اوقات به دلایل اجتماعی، سیاسی و قدرت موثر نیستند. یک راه و روش برای برخورد با این موضوع افزایش آگاهی و هشیاری مردم و هوش احساسی است. اما، ما قادریم دارای یک رویکرد علمی تر به مدیریت، فرهنگ و تصمیم گیری در موسسات مان باشیم. ما می توانیم دانش را از میدان تحقیق جهانی به حوزه عملکرد یا مهارت خود بکشانیم. این هم چالـش و هم مسئولیـت ما بــه شمار می رود .
منبع : CONSULTING TO MANAGEMENT, MARCH 2003
مترجم : صابر مقدمی
برگرفته از : ماهنامه تدبیر
فرضا چنانچه مدیریت تولید به شما واگذار شده باشد ممکن است حس کنید همه چیز را در خصوص تولید میدانید. حتی در صورت صحبت این امر، یقین داشته باشید درباره مهمترین بخش مسئولیت جدیدتان یعنی مدیریت بر پرسنل بر همه چیز آگاه نیستید. به اطرافیانتان گوش سپرده و هر زمان اقتضاء میکند از اطلاعاتشان بهره ببرید .
2) تاکید دائم بر مدیریت خود
مطمئن باشید همه شما را به عنوان مدیر گروه میشناسند پس سعی نکنید مرتبا این موضوع را خاطر نشان کنید. شاخصه یک مدیر شایسته تمایز مثبت وی در جنبه عملکردی با دیگران است .
3) تلاش برای دگرگونی در همه امور
تا جایی اصرار بر تغییر امور داشته باشید که از خطا اجتناب شود. فراموش نکنید صرفا به این علت که روش انجام کاری، مورد پسند شما نیست، لزوما اشتباه محسوب نمیشود. درک تفاوت میان «افتراق» و «اشتباه» از مولفههای مهم مدیریت است .
4) هراس از انجام هر کار
شاید خواهان ترفیع شغلی نبوده و در قدرت پذیرش مسئولیت تازه دچار تردید باشید ولی اجازه ندهید این تفکر و عدم اعتماد به نفس شما را از به کارگیری تمام توانتان بازدارد. قطعا کارفرمایان شما را واجد صلاحیت لازم دیدهاند. چون در غیر اینصورت برگزیده نمیشدید .
5) عدم اختصاص وقت به شناخت پرسنل
بعید نیست که سالهای متمادی در کنار پرسنل امور خود کار کرده باشید. ولی این بدان معنا نیست که به تمامی جنبههای وجودیشان شناخت پیدا کرده باشید. پس در مقام یک مدیر اکنون اسباب تهیج آنان را کشف نموده دریابید که به چه نحو میتوان برانگیختشان، موجبات نگرانی را تشخیص داده و بکوشید آن را به عنوان یک فرد مستقل بشناسید چرا که این یگانه شیوه اعمال مدیریت موثر بر نیروی انسانی است .
اختصاص وقت و توجه هرگز به ضررتان نخواهد بود زیرا این پرسنل است که شما را در تلاشهای مدیریتی مساعدت کرده یا گاه به ناکامی میکشاند .
6) عدم صرف وقت با کارفرما
طبعا از زمانی که کارفرما شما را به پست مدیریت گمارده از میزان اشتغال شما آگاه است، از سوی دیگر پیش از اینکه مدیر باشید وظیفه شما کمک به کافرماست، بنابراین اختصاص وقت به وی چیزی نیست جز برقراری ارتباطی دو سویه جهت دادن اطلاعات و دریافت راهنمایی و آموزش
7) عدم نگرانی نسبت به مشکلات و کارمندان مشکلدار
ازمشکلات گریزی نیست. در مواجه رویدادها تکلیف شما یافتن موثرترین راهکار و به اجرا درآوردن آن است. البته نه به آن معنا که از گرفتن مساعدت دیگران غافل شوید بلکه معضل را یافته وتا زمان برطرف شدن، آن را تحت کنترل و نظارت داشته باشید .
8) خود سانسوری
این صحیح نیست تنها به این علت که سرپرست گروه میباشید رخصت ابراز هیجانات و حتی یک لبخند را از خود دریغ نمائید یا سر زدن خطا را از خود امری غیر محتمل فرض کنید .
9) عدم حمایت از پرسنل خود
افراد گروه شما از هر سو تحت فشار قرار دارند. سایر قسمتها بعضا به دلیل عملکرد ناموفق از آنان انتقاد کرده و کارفرما گاه امور ناخوشایندی به این گروه ارجاع میدهد، این وظیفه شماست تا استقامت کرده، اطمینان حاصل نمائید که با پرسنلتان تا حد امکان منصفانه رفتار شده است. به زودی باز خورد این وفاداری را از سوی آنان دریافت خواهید کرد .
10) احتراز از مسئولیت پذیری در هر مورد
چه بخواهید و چه نه، شما به عنوان مدیر، مسئول همه امور واقع شده در گروه خود هستید. خواه شما آن را انجام داده باشید، خواه از آن آگاه باشید و یا حتی نباشید هر امری به شما منتج میشود، پس نه فقط سازماندهی ارتباطات بر عهده شماست بلکه باید مسئولیتهای متعاقب آنرا بپذیرید .
منبع: کارآفرینان امیرکبیر
برگرفته از : روزنامه تفاهم
در این مقاله شش وظیفه کلیدی مدیریت منابع فناوری یک شرکت یا کشور شامل موجـــــودی گیری، ارزیابی، بهینه سازی، غنی سازی، نظارت و حمایت تشریح می شود. این شش فعالیت اولیه اساس عملیات، مسئولیتها، وظایف و کارکردهای مدیریت منابع فناوری (TRM) یک شرکت یا کشور (که مفهوم نسبتاً جدیدی در علم مدیریت است) تشکیل می دهند، مانند سیستم مدیریت منابع فناوری که بر مفاهیم، ابزارها، تکنیک ها، رویه ها و سیستم های مدیریتی برای انجام موفقیت آمیز آن استوار است .
شش وظیفه کلیدی
سیستم مدیریت منابع فناوری (TECHNOLOGICAL RESOURCE MANAGEMENT = TRM) (مورین 1985) یک رویکرد مدیریت وظیفه ای است که بر ضرورت آنچه برای مدیریت موجودیها، دارائیها و منابع فناوری موردنیاز است، تمرکز می کند. این شش وظیفه عبارتند از :
1 - موجودی گیری منابع فناوری (فناوریها، تخصصها، مهارتها و...) که در سازمان وجود دارد و یا برای رقابت پذیری و موفق بودن بایستی وجود داشته باشد؛
2 - ارزیابی منابع فناوری ازنظر نقاط قوت و ضعف، شیوه مدیریت شرکت و توان بالقوه فناوری و اقتصادی آنها؛
3 - بهینه سازی و به کارگیری بهترین روش استفاده از منابع فناوری (مدیریت مناسب نقاط قوت و ضعف) قابلیت رقابت پذیری فناوری، موقعیت در بازار و چگونگی و توان بالقوه اقتصادی آنها؛
4 - غنی سازی منابع فناوری (شناسایی، اکتساب، اتحاد استراتژیک، تحقیق و توسعه، ارتقا، نوآوری، بازسازی و جایگزینی منابع فناوری) و همچنین توسعه تخصصهای فناوری و مهارتهای نیروی انسانی (ازطریق استخدام، آموزش، تیم سازی و غیره...)؛
5 - نظارت (عملکرد مراقبت) پیشرفت در محیط علمـی، فناوری و رقابتی امروز نیازمند به کارگیری یک «سیستم هوشیار و هوشمند فناوری (TECHNOLOGICAL VIGILANCE &INTELLIGENCE SYSTEM=TVIS) مناسب باشد؛
6 - حمایت از منابع فناوری ازطریق حفاظت و نگهداری از حوزه های فناوری و مالکیت معنوی، از طریق جلوگیری از انتقال منابع فناوری، نگهداری منابع فناوری و نیروی انسانی متخصص .
این شش وظیفه کلیدی مستقل، یک پیکره واحد را تشکیل می دهند که به عنوان یک کل برای مدیریت منابع فناوری موفق بایستی صورت پذیرد. (شکل 1 )
اهمیت سیستم مدیریت منابع فناوری
سیستم مدیریت منابع فناوری برای شرکتها (کشورها) یک سیستم عملی، با قابلیت کاربرد گسترده است که روش مناسبی برای مدیریت منابع فناوری آنها و همچنین برای بسیج استـــراتژی های رقابتی ازنظر فناوری، ارائه می کند. درواقع، یک نحوه مدیریت وظیفه ای، عملیاتی و استراتژیک است که روشن می سازد چه شرکتها یا کشورهایی می توانند منابع فناوری مناسب داشته باشند و یا آن را به کار بگیرند و یا چه کاری می توانند انجام دهند تا از آنها در ارائه خدمات به مشتریان استفاده کنند . (عملیاتی، اجرا، کیفیت، رقابت پذیری، تخصص، مهارت و غیره). این سیستم، «چه چیز»، «چرا»، «چه وقت»، «کجا»، «چگونه» و «چه کسی» را برای کاربردهای عملیاتی و استراتژیک مشخص می کند. به عبارت دیگر، تشریح می کند که چگونه شرکتها (یا کشورها) می توانند فعالانه تحول فناوری را ازطریق مدیریت منابع فناوری خویش تضمین کنند .
دهمین برنامه اقتصادی فرانسه
کمیسیون دولتی تحقیق و توسعه فناوری فرانسه (DF 1989a) در پیشنهاداتش برای دهمین برنامه اقتصادی دولت (DF.1989b)(1989-1990) به منظور تقویت اقتصاد فرانسه در بازار مشترک اروپا در سال 1992 و همچنین برای افزایش رقابت در سطح جهانی در دهه 1990، سیستم مدیریت منابع فناوری را در سطح ملی توصیه کرد. کمیسیون موارد ذیل را تصریح کرده است :
اهمیت مدیریت پویا و یکپارچه و بهینه سازی تمامی منابع (مالی، تجاری، انسانی، فناوری و اطلاعاتی)؛
نوآوری فناوری که عاملـی ضروری در رقابت پذیری شرکتها و صنایع است یکی از فاکتورهای اساسی برای رقابت در اقتصاد جهانی است و استراتژی های نوآوری فناوری نیز شرط واجب رقابت پذیری بین المللی است .
نوآوری فناوری بایستی با مدیریت کلان شرکتها یکپارچه شود، همان طور که بایستی به طور فزاینده ای مدیریت منابع فناوری را در شرکتها به کار گرفت .
مدیریت منابع فناوری شرکتها یک عامل کلیدی و بحرانی است .
این کمیسیون موارد، استفاده گسترده تری را از شش وظیفه کلیدی سیستم مدیریت منابع فناوری پیشنهاد داد .
در بحث «تقویت تحقیق و توسعه فناوری» که به عنوان یک «تعهد ملی» مطرح شده بود، در این برنامه خاطرنشان شده است که: «...هر شرکتی که تنها با اتکا به دانش اکتسابی و فضائل گذشته خود تولید می کند، محکوم به فنا است. رقابت پذیری یک شرکت از طریق توانایی و ظرفیت آن در نوآوری مشخص می شود. منابع فناوری سازمانها در این رابطه یک فاکتور کلیدی در تولید و فرایند نوآوری و همچنین اساس رقابت پذیری بین المللی است». علاوه بر این، در ارتباط با تحقیقات فناوری و علمی، این گزارش بیان می کند که: «... تحقیقات علمی و فناوری فقط یک جنبه از یک مجموعه موضوعات گسترده تر و پیچیده تری است که آن، مدیریت دارائیهای فکری (از قبیل دانش و هوشمندی فناوری) در فرایند به کارگیری اصول مدیریت منابع فناوری پایه است ».
راهنمای پورتر در تنظیم استراتژی فناوری
مدیریت منابع فناوری به دلیل تحلیل سیستماتیک و یکپارچه سازی وظایف و فعالیتهای مدیریت منابع فناوری، یک متدولوژی کلی و جامع را برای تدوین استراتژی های توسعه منــابع فناوری و یکپارچه سازی آنها با استراتژی های کلان ارائه می کند. این روش به کارگیری اجزای نظام مند راهنمای مایکل پورتر را در تدوین استراتژی فناوری به طور واقعی امکان پذیر می ساهای متمایز در زنجیـــره ارزش. که همان، موجودی گیری فناوریهای داخلی، زیر فناوریها و منابع فناوری در سیستم مدیریت منابع فناوری است .
2 - تشخیص بالقوه فناوریهای مرتبط با دیگر صنایع که همان فهرست کردن موجودی منابع فناوری دردسترس یا قابل دسترسی در خارج از شرکت در سیستم مدیریت منابع فناوری است. (که به صورت منابع فناوری غیرقابل دسترس توسط شرکت نگه داشته شده است )
3 - تعیین مسیر احتمالی تغییر فناوریهای کلیدی. این ترکیبی از وظیفه نظارت، بخصوص زیر عملکرد پیش بینی فناوری و ارزیابی در سیستم مدیریت منابع فناوری است .
4 - تعیین فناوریهای مناسب و تغییرات بالقوه (برای مثال تغییرات و پیشرفتهای موردنیاز برای کسب فناوریهای مناسب) که مهمترین عامل برای مزیت رقابتی و ساختار صنعت است .
این عامل با فرضیه استراتژیک سیستم مدیریت منابع فناوری برای ساختار صنعت آینده مرتبط است و ازطریق ترکیب وظایف موجودی گیری، ارزیابی، نظارت، غنی سازی و بهینه سازی فرموله می شود .
5 - ارزیابی قابلیتهای نسبی یک شرکت در فناوریهای مهم و هزینه های بهبود . این فاکتور با تحلیل استراتژیک سیستم مدیریت منابع فناوری و ترکیبی از فعالیتهای موجودی گیری، ارزیابی و بویژه بهینه سازی، غنی سازی و حمایت مرتبط است .
6 - انتخاب یک استراتژی فناوری، شامل تمام فناوریهای مهم که استراتژی کلی رقابتی شرکت را تقویت می کند .
این مورد با استراتژی توسعه منابع تکنولوژیک سیستم مدیریت منابع فناوری ارتباط دارد که ازطریق توجه به چشم انداز استراتژیک شرکت و ترکیبی از تمامی شش وظیفه بویژه وظایف غنی سازی، بهینه سازی و حمایت صورت می گیرد .
7 - تقویت استراتژی های فناوری واحدهای کسب و کار در سطح شرکت .
این مورد با سیستم مدیریت منابع فناوری به عنوان یک کل ارتباط دارد. برای مثال یکپارچگی عملکردی فعالیتهای مدیریت منابع فناوری با تصمیم گیری استراتژیک سازمان در بالاترین سطح و یکپارچگی با استراتژی های شرکت برای به حداکثر رساندن ظرفیت تولید ارزش در شرکت و همچنین استراتژی های توسعه سازمانی و استراتژی های مدیریت تحول .
هفت اصل راهنمای پورتر و سیستم مدیریت منابع فناوری نه فقط ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند، بلکه در اصل، سیستم مدیریت منابع فناوری یک چارچوب مدیریت عملکردی مشخص است که اجرای پیشنهادات پورتر را امکان پذیر می سازد .
نتیجه گیری
سیستم مدیریت منابع فناوری کارکردها، مسئولیتها، وظایف و فعالیتهای ویژه مدیریت منابع فناوری یک شرکت (یا کشور) را مشخص می کند .
این سیستم همچنین مفاهیم، ابزارها، تکنیک هــــا، اصول مدیریتی و سیستم های موردنیاز برای انجام آنها را به منظور تعیین جشم انداز استراتژیک یک شرکت (و یا کشور) درمورد فناوری و همچنین استراتژی توسعه منابع فناوری را جهت تنظیم و یکپارچـــه سازی آنها با استراتژی کلان ارائه می سازد. بنابراین، سیستم مدیریت منابع فناوری به شرکتها و کشورها ابزار توسعه موقعیتهای رقابتی را براساس قابلیت رقابتی فناوری معرفی می کند. ماهیت عملکردی و تکاملی این شش وظیفه کلیدی در سیستم مدیریت فناوری و اجرایی بودن و یکپارچگی بین مسئولیتها، وظایف و فعالیتها، آنچه را که یک شرکت (یا کشور ) برای تحول فناوری، برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک نیاز دارد، فراهم می سازد. (کسب منابع فناوری مناسب،انجام اقدامات مناسب و بهره برداری از آنها در ارائه خدمات شرکت یا کشور به مشتریان خود) و واکنش به نوسانات فناوری و تهدیدات رقابتی ناشی از آن. درنتیجه، مدیریت منابع فناوری، به عنوان یک کارکرد مدیریتی و به عنوان یک سیستم مدیریت، قابلیت کارکرد گسترده و موثر خود را چه برای یک شرکت و چه برای یک کشور ثابت کرده است. به علاوه این سیستم تکمیل شده و درحــال حاضر برای کاربردهای گسترده تری در شرکتها، موسسات آموزشی،
نهادهای دولتی و هر سازمانی آماده است که منابع فناوری را مدیریت کند . اصول سیستم مدیریت منابع فناوری عبارتند از :
- شش وظیفه کلیدی مشخص مدیریت منابع فناوری؛
- تشریح عملکرد مدیریت منابع فناوری یک شرکت (یا کشور) و کارکردها،
مسئولیتها، وظایف و فعالیتهای روز به روز آن؛ - مفاهیم، ابزارها، تکنیک ها، اصول مدیریتی و سیستم های تکمیلی مدیریت منابع فناوری یک شرکت یا کشور بویژه برای :
انجام روز به روز وظایف کلیدی مدیریت منابع فناوری؛
مدیریت دانش فنی، تخصص، خلاقیت و نوآوری کارشناسان برای بازسازی قابلیت رقابتی؛
تدوین و به کارگیری استراتژی های توسعه منابع فناوری؛
یکپارچه سازی استراتژی های مدیریت منابع فناوری با استراتژی های کلی؛
جهت دادن استراتژی ها در راستای به حداکثر رساندن ظرفیت تولید و ارزش افزوده؛
بسیج توسعه سازمانی و ایجاد تحول در استراتژی ها برای انجام تحولات فناوری موردنیاز در شرکت .
پی.جی رافرتی (P.J.RAFFERTY) و جی مورین (J.MORIN) نویسندگان این مقاله هستند .
ترجمه: گروه مدیریت فناوری سازمان مدیریت صنعتی
برگرفته از : ماهنامه تدبیر
در دنیای متلاطم و پرآشوب امروز که لحظه به لحظه مباحث و علوم نوین در حال شکل گرفتن بوده و پایه های رقابت از افزایش کارآیی به سمت دسترسی به اطلاعات تغییر یافته است، دانش و اطلاعات، سازماندهی و بازیابی بجای آنها و در یک کلمه مدیریت دانش از ضروریات کار مدیریت است. مدیریت دانش همانگونه که از نامش پیداست به معنی اداره کردن دانش موجود و نیز خلق و جذب دانش جدید است. نکته مهم اینکه تنها اکتفا به دانش موجود در عصر توسعه روزافزون دانش، هرگز راهگشا نیست و بنابراین مدیران برای عقب نماندن از حرکت رو به جلوی سازمانهای رقیب ، مجبور به تشویق دانش آفرینی در شرکتهایشان هستند .
این مقاله ابتدا به تشریح مقولات داده، اطلاعات مدیریت دانش و دانش آفرینی میپردازد و سپس به راه هایی برای دانش آفرینی یعنی ورودی سیستم های مدیریت دانش و در پایان به رابطه ورودی و خروجی این سیستم ها از طریق مارپیچ دانش اشاره می کند .
مقدمه
جاری بودن تمایل به دانش و یادگیری در نفس بشر موجب شده است که حتی در قرون ابتدایی نیز از آموختن چیزهایی که برایش مفید بوده دریغ نکند. اما با گذشت زمان شاهد افزایش روز افزون اهمیت دانش و یادگیری در سیستمهای اجتماعی هستیم. بیهوده نیست که تام استوارت در سال 1994 طی مقالهای در مجله فورچون به شرکتها یادآوری می کند که به آنچه می دانند بیش از آنچه دارند اهمیت بدهند و پیتردراکر دانش را به عنوان پایه های رقابت درجامعه فراسرمایه باوری معرفی می کند .
اما در دنیای کنونی که سازمانها با سرعت بیسابقه ای داده و اطلاعات تولید میکنند و به حق عصر اطلاعات نامیده شده است، هجوم انبوه اطلاعات و دادههای گوناگون راه سختی را برای بهرهوری و استفاده درست از آنها پیش پای بشر گذاشته است. در مقابله با دانش بی حد و حصر امروزه و برای بهرهبرداری از ارزش بالای دانش دو سوال اساسی مطرح می شود :
1 ـ چگونه چیزهایی را که می دانیم درون یک پایگاه مفید دانش جای دهیم؟
2 ـ چگونه مستمراً پایگاه دانشمان را به روز کنیم تا قابل استفاده، قابل دسترسی و متداول بماند؟
اول منجر به بحث مدیریت دانش می شود و پاسخ به سئوال دوم را باید در مبحث دانش آفرینی جستجو کرد که این دو موضوع باید در ارتباط با یکدیگر- و نه بصورت جداگانه – بحث شوند. از اینرو در این مقاله به بررسی مفاهیم مدیریت دانش و به صورت خاص، دانش آفرینی به عنوان ورودی سیستم و ارتباط آن با خروجیهای سیستم یعنی سیستمهای یادگیرنده-یاددهنده و مربی پرداخته میشود .
داده : به یک سری واقعیتها، اعداد، حروف، علائم و حقایق اطلاق می شود که ممکن است بهصورت شفاهی یا کتبی وارد سیستم شوند .
اطلاعات : اطلاعات به داده هایی اطلاق می شود که بین آنها رابطه منطقی برقرار شده و معنی و مفهوم خاصی را به ذهن متبادر می کنند. به گفته پیتر دراکر: «داشتن ارتباط و هدف، ویژگی اطلاعات است ».
دانش: دانش مخلوط سیالی از تجربیات، ارزشها ، اطلاعات موجود و نگرشهای کارشناسی نظام یافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهره گیری از تجربیات و اطلاعات جدید به دست میدهد. دانش در سازمانها نه تنها در مدارک و ذخایر دانش، بلکه در رویه های کاری، فرایندهای سازمانی، اعمال و هنجارها نیز مجسم می شود .
به عنوان مثال برای درک بهتر این سه تعریف، را تصور کنید که در یک شهر، شرکت آب تصمیم بگیرد برای مطالعه روند مصرف شهروندان، از تمام قبوض آب کپی تهیه کند. در اینجا مجموعه مقادیر و اعداد و ارقام حک شده در قبوض، داده هستند . تهیه خلاصه ای از مقادیر مصرف آب بر حسب فصل، درجه حرارت و … داده ها را به اطلاعات تبدیل می کند. از میان این اطلاعات میتوان به دانشی در مورد الگوی مصرف و چگونگی تاثیر عوامل مختلف بر آن برای برنامه ریزی آینده دست یافت .
همانطور که از تلخیص داده ها اطلاعات و از پردازش اطلاعات، دانش حاصل میشود، دانش دارای این قابلیت است که در همین مسیربه عقب بر گردد، یعنی با زیاد شدن یا قدیمی شدن اطلاعات، دانش ما حصل غیر مفید و غیرقابل استفاده شود. ذکر گفته آشیل در این مورد خالی از لطف نیست: «کسی عاقل است که مطالب مفیدی بداند نه مطالب زیادی را ».
انواع دانش
دانش بر دو نوع است :
الف : دانش صریح
ب : دانش ضمنی
دانش صریح : دانشی است که قابلیت به رمز در آورده شدن را داشته باشد. این رمز میتواند در قالب نوشته، رکورد کامپیوتری و یا به هر شکل دیگری باشد .
دانش ضمنی : دانشی است که در سطح ذهن افراد وجود دارد و رسمی کردن، به رمز درآوردن و نوشتن آن به سختی امکان پذیر است . بینشهای ذهنی، درک مستقیم و حس ششم دراین دسته قرار دارند.این دو دانش می توانند به صورتهای زیر به هم تبدیل شوند :
- دانش ضمنی به دانش ضمنی (اجتماعی کردن )
- دانش صریح به دانش ضمنی (درونی سازی )
- دانش ضمنی به دانش صریح (بیرونی سازی )
- دانش صریح به دانش صریح (ترکیب ) .
مدیریت دانش
مدیریت دانش : “ هنر یا علم جمع آوری داده های سازمانی، تشخیص و درک روابط و الگوهای موجود و تبدیل آنها به اطلاعات قابل دسترسی و مفید و دانش ارزشمند است “ به صورتی که به آسانی قابل پخش و بازیابی باشد.مدیریت دانش بسته به نوع دانش متفاوت خواهد بود. مدیریت دانش صریح، شامل یک روش سیستماتیک برای سازماندهی اطلاعات و در دسترس قراردادن و پخش آن و مدیریت منابع اطلاعاتی یکی از راههای آن است. اما چالش اصلی در مورد مدیریت دانش ضمنی است . مدیریت این نوع دانش به صورت ضد و نقیضی بحث شده است. این دانش در سر افراد نهفته است و بنابراین مدیر نمی تواند آنرا مثل دانش صریح مدیریت کند. برای مدیریت این دانش دو راه پیش پای مدیران گذشته شده است :
1 ـ تبدیل آن به دانش صریح از طریق مستندات، فرآیندها و بانکهای داده و … (که البته کاملا عملی و مفید نیست، چون تبدیل کامل دانش ضمنی به دانش صریح میسر نیست ).
2 ـ ارتقای جریان دانش ضمنی از طریق تعاملات و روابط قویتر انسانی، ایجاد انگیزه و دادن پاداش به تسهیم دانش بهمنظور پخش دانش در سراسر سازمان و جلوگیری از محصور شدن دانش در ذهن تعداد کمی از افراد. این کار باعث میشود که در صورت ترک سازمان توسط دانشگران، سازمان از دانش ضمنی و ذهنی آنها محروم نشود. در دیدگاه سیستمی دانش آفرینی و ساز و کارهای آن ورودی فرایند مدیریت دانش را تشکیل می دهند که درجات بهکارگیری و بده بستان در بین آنها متاثر از خروجیهای این فرایند یعنی سازمان های یادگیرنده- یاددهنده و مربی است .
دانش آفرینی
در این بخش به توضیح کوتاهی راجع به دانش آفرینی پرداخته می شود.حقیقت این است که هیچ سازمان سالمی نمیتواند ادعا کند که دانش کافی در اختیار دارد و با درک این مهم است که تقریبا تمام سازمانهای موفق ضمن تعامل با محیط سعی در دانش آفرینی دارند. درواقع در حالی که در مدیریت دانش با آموخته ها سرو کار داریم ، در دانش آفرینی روی ناآموخته ها سرمایه گذاری میکنیم تا به مزیت رقابتی در مقابله با رقبای هوشیار امروزی دست بیابیم .
«دانش آفرینی دوجنبه دارد :
1 ـ هستی شناسی
2ـ معرفت شناسی
1 ـ هستی شناسی : دانش توسط افراد خلق می شود و سازمانها بدون افراد قادر به خلق دانش نیستند. نقش سازمانها در اینجا تنها نقش حمایتی و بسترسازی برای خلق دانش است. بنابراین دانش آفرینی سازمانی باید بهعنوان فرایندی که بهصورت سازمانی دانش ایجاد شده توسط افراد را تقویت کرده و وسعت میدهد، تلقی شود .
2 ـ معرفت شناسی : پولانی اهمیت دانش ضمنی را در شناخت بشری بسیار زیاد می داند. وی می گوید بشر دانش را توسط ایجاد و سازماندهی فعالانه تجربیاتش کسب میکند که اکثر آنها بهصورت نوشته (یا هر شکل مستند دیگر) در نمی آید. بنابراین دانشی که می تواند در کلمات و اعداد نمایش داده شود، فقط نوک کوه یخ دانش است. پولانی می گوید “ما میتوانیم بیشتر از آنچه که میتوانیم بگوییم، بدانیم .
ساز و کارهای دانش آفرینی
1 ـ کسب دانش
دانشی که شرکتها در صدد کسب آن هستند ممکن است دانش تازه ای در دنیا نباشد اما برای آن شرکت خاص، دانشی نو به شمار آید. مثلا شرکت نفت بریتانیا جایزه «بهترین دزد سال» را به کسی می دهد که بهترین نظرات را برای توسعه کاربردی شرکت سرقت کرده باشد. برای این شرکت و اکثر شرکتها، مفید و کاربردی بودن دانش با اهمیت تر از نوبودن آن است. ضرب المثل اسپانیایی «دزدی خوب، نیمی از کار است» به خوبی بیانگر مطلب فوق است. از مرسومترین راههای کسب دانش، خرید سازمان یا استخدام فرد یا افرادی است که از دانش مورد نظر برخوردارند. شرکتها به دلایل مختلف از جمله کسب درآمد بیشتر، دستیابی به بازارهای جدید و بهره برداری از تخصص مدیران ارشد، شرکتهای دیگر را می خرند. اما مشکلاتی نیز بر سر راه خرید دانش وجود دارند از جمله این مشکلات، فرهنگ سازمانی است که همواره بیش از دیگر منابع سازمانی در برابر انتقال دانش مقاومت می کند. مشکل دیگر عادتهای دیرین و منافع جاافتاده شرکت خریدار است که امکان استفاده از روشهای نو را تقلیل میدهد. در حقیقت دانش فقط در محیطی رشد می کند که در آن ایجاد شده و این «چسبندگی» دانش به زادگاه خود به رقبا اجازه نمی دهد دانشی که در محلی خاص و با صرف هزینه و زمانی زیاد به وجود آمده است. را به راحتی تصاحب کنند.از طرف دیگر هدف عمده شرکتها از خرید دیگر شرکتها، استفاده از دانش نهفته در اذهان یا محافل دانشگران است. اما هیچ روش دقیقی برای ارزشیابی و تعیین قیمت و ارزش این دانشها وجود ندارد. همچنین همیشه این احتمال وجود دارد که دانشگران یا افراد با ارزش شرکت پس از خریداری، سازمان رابرای همیشه ترک کنند و در نهایت هیچ اطمینانی وجود ندارد که سازمانهای مستغنی از دانش بتوانند در مقابل تنشهای جذب سازمانی دیگرتاب بیاورند و خصیصه های جذاب خودشان را حفظ کنند .
2 ـ اجاره
راه دیگر دستیابی به دانش جدید اجاره آن است. یک روش رایج در این مورد، حمایت مالی شرکتها از موسسه های پژوهشی یا دانشگاهها به ازای کسب حق استفاده از نتایج تحقیقات بلافاصله پس از به دست آمدن آنهاست. این روش دارای ریسک بالایی است. چون تشخیص زمان یا احتمال نتیجه بخش بودن آنها آسان نیست. اما یک سری معیارهای نه چندان کامل برای تصمیم گیری در مورد حمایت از یک موسسه تحقیقاتی وجود دارند که عبارتند از : حیثیت سازمان یا شرکت، کارکنان آن، موفقیتهای گذشته و نظرات کارشناسی متخصصان در مورد تحقیقات آینده.راه دیگر اجاره دانش، استخدام مشاور برای انجام پروژه است. شرکت حق الزحمهای را بابت تسهیم دانش مشاور با شرکت به او پرداخت میکند. هر چند که همیشه دانش قابل توجهی در موارد مشاوره رد و بدل نمیشود اما میتوان در قالب قرارداد مشاوران را به این امر متعهد کرد .
3 ـ منابع متعهد
راه رایج دیگر برای دانش آفرینی درون سازمانها، ایجاد گروهها و واحدهای خاص این کار همچون واحدهای تحقیق و توسعه است. وظیفه این واحدها تولید دانش و انتقال آن به سطوح مختلف سازمان است. اما چون واحدهای تحقیق و توسعه در کوتاه مدت سودآور نیستند بسیاری از سازمانها به آنها توجه کافی نمیکنند. موضوع مهمتر اینکه در صورت عدم انتقال دانش خلق شده به سطوح کاربردی سازمان، تمام تلاش واحدهای دانش آفرین، بی ثمر می ماند .
4 ـ همجوشی
بنابه قانون معروف مجوشی 2>1 + 1 است که در سیستمهای انسانی دانشگرا این مقدار اضافه شده به دو، دانش خلق شده است. هر گاه افرادی با دیدگاههای مختلف در زمینه ای خاص فعالیت کرده و یا به بحث و تبادل نظر بپردازند به احتمال زیاد به کشفیات جدید و جالبی دست خواهند یافت. اما باید به این موضوع توجه داشت که هرج و مرج کامل نیز خلاق نیست، بلکه باید یک سری پیش زمینههایی برای برخورد خلاق وجود داشته باشد. از جمله اینکه اعضای گروه باید بتوانند با استفاده از زبان مشترک به خوبی یکدیگر را درک کنند وجود مقداری دانش مشترک نیز می تواند باعث تحقق بهتر همکاری شود .
5 ـ تطابق
محیط سازمانها همواره در حال تغییر است. محصولات جدید، رقبا، فناوریهای جدید و تغییرات اقتصادی و اجتماعی و حتی تغییرات شرایط درونی سازمانها، آنها را ناگزیر از تغییر و خلق دانش می کند. بعضی شرکتها سعی می کنند تا قبل از وقوع بحران، قریب الوقوع بودن آن را از طریق روبرو کردن سازمان با مسائل و مشکلات خاص القا کنند. در تلاش برای حل این بحرانهاست که معمولا دانش جدیدی خلق می شود. اما همانطور که نمیتوان شخصیت فردی جا افتاده یا فرهنگ یک کشور را دور انداخت، دانش کهنه را نیز به تمامی نمی توان به سطل زباله انداخت. حتی دانش و آموخته های جدید هم معمولا متاثراز آموخته های قدیمی هستند که این امر باید در خلق دانش جدید مورد توجه قرار گیرد.از دیگر عوامل مضر برای دانش آفرینی از این طریق، موفقیت شرکتهاست. بهطوری که موفقیت را «آفت شخص پیروز» خوانده اند، زیرا بسیاری از شرکتهایی که با موفقیت به کار مشغولند دلیلی برای تغییر و تطابق و خلق دانش جدید نمیبینند. اما این امر باعث میشود که این شرکتها نتوانند تغییراتی را که در پیرامون آنها رخ داده و آنها را تحت تاثیر قرار میدهد، درک کنند. برای اینکه شرکت بتواند با تغییرات محیط وفق یابد باید اول: ازانعطاف پذیری بالایی برای جذب بهموقع و مناسب تغییرات برخوردار باشد و دوم: تواناییها و منابع داخلی مناسب و کافی جهت استفاده از روشهای جدید را در اختیار داشته باشد. این منابع داخلی می توانند کارکنانی باشند که بر اثر پذیرفتن مسئولیتها و انجام کارهای گوناگون، آمادگی تغییر را دارند. بنابراین کاری که شرکتها در این مورد باید انجام دهند این است که فرصتهای لازم برای آشنایی کارکنانشان با رشته های علمی مرتبط با مهارتهایشان را به آنها بدهند و مطمئنا این کار باید قبل از وقوع بحران شروع شود تا اثر بخش باشد .
6 ـ شبکه ها
علاوه بر شبکه های رسمی سازمانی که به امر تولید دانش مشغولند (مثل بخش تحقیق و توسعه) محفلهای علمی سازمانی متشکل از افراد مطلع که به دلیل علاقههای مشترک گرد هم می آیند نیز وجود دارند که از طریق گفتگوهای رودررو، تلفنی یا از طریق پستهای الکترونیک و شبکه های ارتباطی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و سعی در حل مشکلات یکدیگر دارند.در شبکه ها اطلاعات به صورت تصادفی رد و بدل می شوند و اینجاست که نقش شانس در چنین شبکه هایی مشخص می شود . در مواجهه با این محافل بسیاری از شرکتها با درک اهمیت آنها به رسمی و نظام مند کردن اقدام می کنند و بودجه خاصی را به آنها اختصاص می دهند. اما بعضی از شرکتهای کوچکتر به خاطر پرهیز از هزینه های سربارو یا به دلیل اینکه احساس می کنند دقت نظر بیش از حد مدیریتی مانع از بروز شورو اشتیاق شبکه های غیررسمی می شود، از رسمی کردن آنها خودداری میکنند. در حالی که بر خلاف دستوری که میگفت : «حرف نزنید و به کارتان بچسبید» و بیانگر واکنش مدیریت سنتی بود، وبر معتقد است در اقتصادی که با موتور دانش حرکت می کند باید گفت : «با هم حرف بزنید و به کار مشغول باشید ».
7 ـ تجربیات
تجربه ها و اعمال شرکتها نیز فرصتی برای خلق دانش است. اعمال مختلفی که شرکتها در چرخه حیاتشان انجام میدهند ، هر کدام می تواند باعث خلق دانش و تجربهای جدید شود. حتی وقتی که امور برنامهریزی شده بر طبق برنامه پیش نمیرود نیز اتفاقات تصادفی و نتایج آنها منجر به ایجاد تجربیات جدید می شوند. به هر حال اگر به اطراف خود نگاه کنیم سازمانهایی را خواهیم دید که در حال هدایت تجربیات استراتژیکشان برای خلق دانش به منظور تغییر هستند . این روشهای خلق دانش می توانند به تنهایی یا به صورت ترکیبی در شرکتها و موسسات بهکاربرده شوند.دراین زمینه میتوان به ضرب المثلی اشاره کرد که میگوید: «تجربه برتر از علم است ».
مارپیچ دانش
مارپیچ دانش - پل ارتباطی دانش آفرینی و خروجیهای سیستم مدیریت دانش- در حقیقت تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح و نیز استفاده از دانش صریح برای گسترش دانش ضمنی در میان افراد است. دانش جدید همواره با فرد آغاز می شود.یک محقق برجسته دیدگاهی دارد که او را به ثبت اختراعی جدید رهنمون می سازد. بینش یک مدیر میانی در مورد روند بازار، کاتالیزوری برای معرفی یک محصول جدید و مهم است. یک کارگر ساده پس از سالها تجربه به نوآوری در یک فرآیند جدید می رسد.در تمام این مثالها دانش فردی کارکنان به دانش سازمانی تبدیل میشود که برای شرکت به عنوان یک کل ارزشمند است.قرار دادن دانش فردی در اختیار دیگران،فعالیت اصلی سازمانهای دانش آفرین است. این کار بهطور مداوم و در تمام سطوح سازمان انجام می شود .
در سال 1985، کارشناسان شرکت ماتسوشیتاالکتریک به شدت برروی یک ماشین جدید پخت نان کار می کردند.مشکل این بود که لایه بیرونی نان بیش ازاندازه پخته میشد در حالی که هنوز داخل آن نپخته بود.پس از ناکامی تلاش محققان، تاناکا که متخصص تولیدنرم افزار بود راه حلی پیدا کرد. هتل بین المللی اوزاکا در زمینه تولید بهترین نان در آن شهر معروف بود.چرا از تجارب این شرکت به عنوان یک سرمشق استفاده نشود؟ تاناکا سعی کرد تا تکنیک خمیر کردن رااز سر نانوای هتل بیاموزد.او متوجه شد که نانوا روش ویژهای برای پهن کردن خمیر بهکار می برد.تاناکا، بعد از یک سال آزمون و خطا و ارتباط نزدیک با مهندسان طرح، توانست مشخصات محصول از جمله افزودن میله هایی مخصوص در داخل ماشین ونحوه پهن کردن محصول را با موفقیت فرا بگیرد و کیفیت تولید نان را بهبود بخشد .
نوآوری تاناکا نشان دهنده حرکت بین دو نوع کاملا متفاوت دانش است.نقطه پایانی حرکت، دانش صریح و روشن است یعنی مشخصات محصول برای ماشین پخت.دانش صریح، رسمی و سیستماتیک است و به همین دلیل بهصورت مشخصات محصول یایک فرمول علمی یا یک برنامه کامپیوتری قابل انتقال و تعمیم در می آید.اما نقطه آغاز نوآوری تاناکا نوع دیگری از دانش است که به سادگی قابل توصیف نیست-دانش ضمنی- شبیه به آنچه سرنانوای هتل از آن برخوردار بود .
دانش ضمنی کاملا فردی است. بنابراین فرمول بندی و انتقال آن به دیگران مشکل است.در ضمن –دانش ضمنی ابعاد شناختی نیز دارد.ابعادی شامل مدلهای ذهنی اعتقادات، دور نماها و چشم اندازهایی که ما آنها را مسلم فرض میکنیم و نمیتوانیم آنها را به راحتی توضیح دهیم .
الگوی مارپیچ دانش چنین است :
-1 ضمنی به ضمنی: بعضی اوقات فردی دانش ضمنی خود را بهطور مستقیم با فرد دیگری در میان می گذارد.برای مثال وقتی تاناکا به عنوان شاگرد سرنانوای هتل شروع به کار کرد توانست مهارتهای ضمنی او را از طریق مشاهده، تقلید و تمرین یاد بگیرد.آنچه او یاد گرفته بود تبدیل به قسمتی از دانش ضمنی او شد.به عبارت دیگر او به جرگه کسانی پیوست که این حرفه را می دانند.اما پیوستن به جمع کسانی که حرفه ای را می دانند موضوعی محدودتر از موضوع آفرینش دانش است. درست است که شاگرد مهارتهای استاد را یاد می گیرد اما نه شاگرد و نه استاد بینش سیستماتیک را در زمینه حرفه خود به دست نمی آورند و از آنجا که دانش آنها هرگز به صورت دانش صریح در نمی آید نمی توان آن را به سادگی در مورد سازمان به عنوان یک کل به کار برد .
-2 صریح به صریح: فرد می تواند قسمتهای مجزایی از دانش صریح را با یکدیگر ترکیب کند و یک کل جدید تشکیل بدهد. برای مثال حسابرس یک شرکت را در نظر بگیرید.او اطلاعات مختلف سازمان جمع آوری و با کنار هم قرار دادن آنها یک گزارش مالی تهیه می کند. این گزارش، دانش جدیدی است که از ترکیب اطلاعات کسب شده از منابع مختلف بهدست آمده است.اما این ترکیب نیز ، بهمعنای واقعی،دانش موجود شرکت را گسترش نمی دهد .
-3 ضمنی به صریح: وقتی تاناکا توانست دانش ضمنی خود در مورد پخت نان را توضیح بدهد، آن را به دانش صریح تبدیل کرد و بنابراین توانست آنرا با همکارانش در تیم تحقیقات در میان بگذارد . مثال دیگر را می توان در مورد حسابدار شرکت عنوان کرد. او به جای تدوین یک برنامه مالی معمولی برای شرکت خود، براساس دانش ضمنی حاصل از تجارب سالیان دراز، یک رویکرد ابداعی جدید برای کنترل بودجه شرکت ابداع کرد .
-4 صریح به ضمنی: ضمن اینکه دانش صریح جدید در سازمان بهکار می رود، کارکنان شرکت آن را به تدریج نهادینه و از آن برای گستردهترکردن، بسط دادن و اصلاح چارچوبهای دانش ضمنی خود استفاده میکنند.برای مثال طرح حسابرس باعث ایجاد دیدگاه دیگری درمورد سیستم کنترل مالی سازمان می شود. سایر کارکنان این طرح نوآورانه را بهکار می گیرند و آنرا جزئی از ابزارها و منابع لازم برای انجام فعالیت های خود به حساب می آورند .
در شرکت دانش آفرین، چهار مورد یاد شده با یکدیگر از تعاملی پویا برخوردارند که نوعی مارپیچ دانش است .
-1 تاناکا ابتدا رمز ضمنی سر نانوای هتل را فرا گرفت .
-2 سپس او این رمز را به دانش صریح تبدیل کرد تا بتواند آنرا به اعضای تیم تحقیق وسایر کارکنان شرکت ماتسوشیتا منتقل کند .
-3 آنگاه تیم تحقیقاتی این دانش را استاندارد می کند – آنرا در کتابهای راهنما به ثبت می رساند و به این ترتیب نتیجه آنرا به محصولات خود منتقل می کند .
-4 سرانجام به واسطه تجارب کسب شده از تولید محصول جدید تاناکا واعضای تیم تحقیقاتی او پایه دانش ضمنی خود را تقویت کردند.آنها از طریق کشف و شهود دریافتند که محصولی همانند ماشین پخت نان می تواند تولیداتی با کیفیت اصیل داشته باشد.به عبارت دیگر ماشین باید نان را به همان کیفیتی تولید کند که نانوایان حرفه ای می پزند .
حرکت به سوی سازمانهای یادگیرنده، یاددهنده و مربی
نتیجه تحقیق یک شرکت آمریکایی (National Training Laboratory) از میزان اثربخشی یادگیری، درصدهایی را به قرار زیر اعلان کرده است :
ارائه5 درصد ، خواندن10درصد ، سمعی بصری20درصد ، تشریح موضوع به همراه شکل ومثال30 درصد ، بحث گروهی50 درصد ، یادگیری از طریق عمل کردن75 درصد ، تدریس وآموزش تک به تک90 درصد .
آمار مذکور در حقیقت ابعاد مارپیچ دانش را نشان می دهند .
سطوح مختلف خروجیهای فرایند مدیریت دانش(نمودار1) براساس تعالی مارپیچ دانش، مراحل سازمانهای یاد گیرنده، یاددهنده و مربی را طی می کنند .
نوناکا سازمان دانش آفرین یا یاد گیرنده را سازمانی می داند که در آن دانش آموختن یک فعالیت عام و همگانی و نوعی رفتار هر روزه است که اعضای سازمان را به صورت کارگران دانش در میآورد. درچنین سازمانهایی افراد با هم ارتباط بر قرار می کنند و دانشهای نهفته و صریح را از یکدیگر می آموزند.دراین مرحله حلقه یادگیری یکطرفه است وفقط عملکرد سیستم را می سنجد .
سازمانی که در یادگیری به مرحله تکامل رسید باید به رشد خود ادامه دهد و راهی جز این ندارد که به یاددهی بپردازد و محیط خود را از این طریق برای یاد گیری بیشتر مساعد و مناسب سازد. مدیران در یاددهی، مدیران دیگری را پرورش و تجارب خود رادراختیارآنان قرار می دهند.سازمان یاددهنده بهطور فزایندهای توانمندیهای جدیدبه وجودمی آورد و با توسعه دانش ضمنی وصریح گنجینه گرانبهایی از توانایی را در سازمان ایجاد می کند که بهصورت تراکمی بر هم افزوده و هر روز بیشتر از روز پیش میشود. سازمان یاددهنده با انتقال دانش ضمنی موجبات توسعه دانش را نیز در سازمان فراهم می آوردکه این نوعی دانش آفرینی است. به همین دلیل سازمان یاددهنده، سازمانی دانش آفرین محسوب می شود.دراین مرحله حلقه یادگیری دو طرفه است و علاوه بر سیستم عملیاتی، معیارهای سنجش عملکرد سیستم نیز بررسی می شوند .
سازمان های مربی در بالا ترین حد اثربخشی قرار دارند. بدین ترتیب که نهادینه شدن دانش ضمنی در کلیه سطوح و توسط کلیه افراد توان یادگیری ویاددهی درسطحی بالا درحد مربی خبره وجاافتاده بدون مشاهده رویه کار را فراهم می آورد در این مرحله یادگیری سازمان در حالتی متعالی از ارزیابی سنجه ها قرار دارد .
نتیجه گیری
دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم مملو از داده ها و اطلاعاتی است که در فضای ماده پراکنده هستند. برای از دست ندادن و استفاده بهینه از آنها ناگزیر به اداره کردن آنها هستیم. این عمل بهوسیله مدیریت دانش انجام می شود. اما برای مقابله با تغییرات و تاختن به سوی هدف در اجتماع پیشرفته امروزی، باید علاوه بر مدیریت دانش فعلی دست به خلاقیت و نوآوری زد و راههای جدید را آزمود. ایجاد دانش جدید، پاره ای از روشهای آن ونیز رابطه ورودی وخروجی سیستم مدیریت دانش، یعنی سازمانهای یادگیرنده-یاددهنده و مربی از مباحثی بودند که در این مقاله مطرح شدند.بجاست که مدیران با دقت و تامل بیشتری این مباحث را دنبال کنند تا بتوانند در دنیای متلاطم و پر رقابت کنونی خود و شرکتشان را به سر منزل مقصود برسانند .
منابع :
_ سیدمحمود زنجیرچی: دانشجوی دکترای مدیریت صنعتی
_ مژده ربانی : دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی
برگرفته از : روزنامه تفاهم
هرکسی را سیرتی بنهاده ایم
هندیان را اصطلاح هند مدح
سندیان را اصطلاح سندمدح
تو ز سرمستان قلاووزی مجو
جامه چاکان را چه فرمائی رفو؟
«مولانا»
چگونه می توان همزمان با تغییر و تحول فضای کاری و توسعه محصول و بازار، هماهنگی بین عناصر و ابعاد متنوع و در حال رشد سازمان را تضمین کرد؟
قسمتی از پاسخ به این پرسش در فضای وبری و با استفاده از تکنیک های بوروکراتیک و ساختاری قابل وصول است. اما مدیران به خوبی واقفند که این ابعاد تنها تامین کننده «هویت جسمانی،مکانیکال و عینی» هماهنگی در یک سازمان هستند . این کالبد و بدنه اگر دارای روح و قلب متناسب و مقتضی نباشد، علاوه بر اینکه کارآمد نخواهد بود، می تواند سرباری گران و ثقیل بر دوش کارایی و اثربخشی سازمان باشد .
سازمان به عنوان یک سامانه اجتماعی، همچون همه سامانه های دیگر می بایست دارای مشخصه توازن (Equilibrium) باشد. این توازن می بایست در هر لحظه، متناسب با سطح توسعه یافتگی سازمان در همان لحظه شکل گیرد، از این رو توازن مورد نظر ایستا نبوده و سازمان می بایست دارای یک توازن پویا باشد .
از سوی دیگر، توازن سامانه اجتماعی می بایست همزمان با حفظ هویت یگانه سازمان در طول زمان حفظ شود. به عبارت دیگر، اگرچه سازمان می بایست به صورت مداوم تغییر را تجربه کند و تن به «شدن» در طول زمان دهد، ولی همزمان با آن می بایست یک نفر متولی حفظ هویت سازمان باشد. به عبارت دیگر ماموریت و ارزشهای پایهای سازمان همواره می بایست مورد محافظت باشند، تا سازمان از مسیر هویت یکپارچه و منحصر به فرد خود منحرف نشود .
حال سوال اینجا است که آیا واقعا این مسئولیت خطیر متوجه یک نفر در سازمان است؟ حفظ هویت، یکپارچگی، هماهنگی و ایجاد نسبتهای بر هم افزا، آن هم به صورت پویا آیا یک وظیفه و کارکرد مقطعی و یگانه است و یا امری فراگیر و مربوط به همه عناصر و واحدهای موجود درسازمان؟
اگر این گونه است، چگونه می توان از انجام درست این وظایف در سازمان اطمینان یافت؟ چگونه میتوان آن را کنترل کرد؟ نظارت چگونه انجام می گیرد و بر عهده چه کسی است؟
تمامی دغدغه ها و سوالات یادشده، جزو مباحثی هستند که تحت عنوان «فرهنگ سازمانی» و «توسعه سازمانی» از حدود دهه پنجاه میلادی در جهان مورد امعان نظر و توجه زیاد قرار گرفته است. نظریاتی که اندیشمندانی همچون آقای ادگار شاین و یا دیدگاههایی از نوع دیدگاه استعارههای سازمانی توسط آقای گرث مرگان، ارائه کرده اند، تلاشهائی هستند که در کنار دیدگاههای دموکراسی صنعتی و نهضتهای روابط انسانی به منظور پاسخگویی به این سوالات ریشه ای بوده اند .
نقطه اشتراک تمامی این نظریات، توجه به این واقعت انکارناپذیر است که بنیانگذاران سازمانها از طریق نمادها، داستانها، اسطوره ها، شعائر، مراسم و... می توانند یک هویت یکپارچه سازمانی ایجاد کنند که در پناه آن، سازمان قادر خواهد بود یک شخصیت یگانه و ممتاز را ارائه کند. در کنار این کارکرد فرهنگ، کارکرد روان سازی و تسریع در ارتباطات سازمانی و کاری از دیگر موارد کارایی فرهنگ سازمانی است .
همان طور که ملاحظه می کنید شکل دهی به فرهنگ سازمانی در حقیقت شکل دهی به یک سرمایه اجتماعی است که در درون سازمان دارای کارکرد هماهنگ ساز و متوازن کننده و در بیرون، تامینکننده و به رخ کشنده مزیت رقابتی و منحصر به فرد سازمان است .
کارکردهای یادشده تنها زمانی محقق می شوند که بنیانگذاران و رهبران سازمان قادر باشند ارزشها و باورهای پایه ای را در سازمان همه گیر کرده و یا به عبارت دیگر وجود عاطفی و تمایلات قلبی خویش را در وجود همه همکاران تکثیر کنند. این وظیفه خطیر، همواره جز اصلی ترین وظایف رهبران سازمانها است. نکته اساسی و قابل توجه این است که مدیران ارشد سازمانها عموما خود را متولی هر سامانه و یا موضوعی در سازمان می دانند به غیر از فرهنگ سازمانی. فرهنگ سازمانی عموما دارای متولی نیست، چرا که مدیران ارشد سازمانها اغلب نسبت به اهمیت این موضوع و نقششان در شکل دهی و مراقبت از آن آگاهی لازم را ندارند. از دیگر سو به علت عدم توجه به این عنصر و بعد حیاتی، درحرفه مشاوره مدیریت نیز شاهد توانمندی بالایی در این زمینه نبوده ایم. نبود تجربه های موفق و بارز در زمینه های «توسعه سازمانی» و همچنین نبود این تجربه ها در زمینه تیم سازی و شکلدهی به تیم های کارآمد، از تجلیات بارز این نقیصه اساسی هستند
برگرفته از: maghaleh.net
یکی از داده های اصلی سازمان که نقش اساسی نیز در آن ایفا می کند اطلاعات است که به عنوان نقش حیات بخش در سازمان که چون خون در شریانهای سازمان جریان دارد عمل می کند و مانند خون یک ماده با ارزش و حیاتبخش است.پس در نتیجه بنا به اصل قیاس اطلاعات برای سازمان نیز همان نقش را دارا است.
رمز نگاری زمانی تجلی می یابد که ما نخواهیم اطلاعات سازمان یا حتی بنگاه کوچک ما به راحتی در دسترس قرارگیرد.اگر فرایند سیستم اطلاعاتی ما طوری باشد که هر کاربری بتواند به اطلاعات سیستم دسترسی داشته باشد.دیگرتوان مدیریت سازمان از افراد درون سازمانی به افراد برون سازمانی که شاید صلاحیتی هم نداشته باشند منتقل شود که این موضوع مترادف با افول فرد،گروه و در نهایت سازمان و بنگاه اقتصادی و حتی غیر اقتصادی است.
مدیریت از آن کسی است که اطلاعات را در اختیار دارد.
باید در نگهداری این مهم کوشا باشیم.
ما در این قسمت قصد داریم از روشها و الگوهایی که در رمز نگاری به خصوص رمز نگاری در ارتباطات، استفاده می شود را برایتان بیان کنیم .
ما با رمز نگاری و به رمز درآوردن اطلاعات می خواهیم سرعت نشت اطلاعات را به صفر برسانیم تا اطلاعات ودر نتیجه مدیریت در دست خودمان قرار گیرد،مهمترین قسمتی که می توانیم کارا باشیم همان ارتباطات است که با کنترل این قسمت کنترل قسمتهای دیگر نیز خود به خود در دست ما قرار می گیرد.و مهمترین عملکرد در این بخش همان رمز و رمز نگاری است.
متن مقاله:
شروع این بخش را با خلاصه ای از فرایند ارتباطات آغاز می کنیم .
دریک عبارت ساده ارتباطات به معنی تبادل اطلاعات و انتقال معنی است.
ارتباطات یعنی،انتقال اطلاعات از فرستنده به دریافت کننده ،به صورتیکه اطلاعات برای فرستنده و گیرنده قابل درک باشد.که این همان ساده ترین فرایند تبادل اطلاعات است.وفقدان هر کدام موجب عدم برقراری ارتباط است.
در یک تعریف جامع،ارتباطات فرایندی است که اشخاص از طریق انتقال سمبلهای پیام به دریافت معنی مبادرت می ورزند.
عناصر اصلی ارتباطات:
1.فرستنده پیام یا منبع :فرستنده آغاز کننده ارتباط است که معمولا"انتقال معنی و مفهوم را آغاز می کند.
2.رمز پیام:رمز پیام را با استفاده از ترجمه آن به یک سری سمبلها منتقل می نمایدکه در بعضی مواقع ضروری نیز می باشدچنانکه فرستنده تلاش می کند براساس موضوع ا رتباط علائم و مفاهیم را به گونه ای اختیار کند که دریافت کننده منظور از ارتباط را درک کند.
3.رمز پیام حاوی خبر:نکته یا موضوعی است که باید به گیرنده منتقل شود.شکل فیزیکی پیام ممکن است به صورت رمز از طرف فرستنده ارسال گردد.
4.مجاری پیام:مجاری سیله و طریقه انتقال پیام را گویند.
5.دریافت کننده:شخصی است که پیام فرستنده را درک می کند.و اگر پیام به فرستنده نرسد ارتباط قطع می شود.
6.کشف رمز پیام:فرایندی است که دریافت کننده براساس آن پیام را به اطلاعات مورد نظر فرستنده تفسیر می نماید.
کشف رمز پیام براساس تجربه گذشته دریافت کننده ،تفسیر فرد از سمبلها (علائم)،اتظارات و مقاصد دو طرف (فرستنده و گیرنده)از پیام است.
7.عوامل اختلال:عواملی که موجب نا مفهومی در هریک از مراحل ارتباطات و پیام می گردند.
8.بازخور:ابراز نظرات و واکنشهای گیرنده پیام در باره پیام و انتقال آن به فرستنده را گویند.
بازخور درجه اثربخشی و کارایی ارتباط را نشان می دهد.
منشا و پیدایش رمز نگاری:
رمزنگاری در علم مخابرات مورد استفاده قرار میگیردولی امروزه در مدیریت نیز به وفور استفاده می شود. از رمزنگاری میتوان برای تأمین امنیت و تأمین اعتبار پیام به صورت جداگانه یا توامان استفاده کرد.
تأمین امنیت پیام: این که به غیر از گیرنده مجاز، شخص دیگر قادر به فهمیدن متن پیام نباشد.
اعتبار پیام: این که فرستنده واقعی پیام مشخص باشد.
دانش رمزنگاری بر پایه مقدمات بسیاری از قبیل سیستمهای اطلاعات، نظریه اعداد و آمار بنا شدهاست.
تعاریف رمزنگاری:
رمزنگاری دانش تغییر دادن متن پیام به کمک یک کلید رمزنگاری و یک الگوریتم رمزنگاری است، به صورتی که تنها شخصی که از کلید و الگوریتم مطلع است قادر به استخراج متن اصلی از متن رمزشده باشد .
و شخصی که از یکی یا هردوی آنها اطلاعی ندارد، نتواند به محتوای پیام دسترسی پیدا کند. رمزنگاری از طریق پنهان نگاه داشتن الگوریتم منسوخ است. در روشهای جدید رمزنگاری فرض بر آن است که همگان الگوریتم را میدانند. آنچه پنهان است فقط کلید است.
رمزنگاری علمی است که به وسیله آن میتوان اطلاعات را بصورتی امن منتقل کرد حتی اگر مسیر انتقال اطلاعات (کانالهای ارتباطی) ناامن باشد. دریافتکننده اطلاعات آنها را از حالت رمز خارج میکند (decrypting ). به این عمل در واقع رمزگشایی گفته میشود .
البته قابل ذکر است که، که رمزنگاری به تغییر ساده محتویات یک متن گفته میشود و با کدگذاری (coding ) تفاوت دارد. در این صورت تنها هر کاراکتر با یک نماد تغییر میکند. کلمه Cryptography بر گرفته لغات یونانی‘kryptos ’ به مفهوم ” محرمانه ” و grapheinبه معنای نوشتن ” است.
تفاوت رمز و کد:
قبل از هر چیز لازم است بین رمز و کد تفاوت قایل شویم. رمز به مفهوم تبدیل کاراکتر به کاراکتر یا بیت به بیت ؛ بدون تغییر محتویات زبان شناختی آن است. در مقابل ” کد ” تبدیلی است که کلمهای را با یک کلمه یا نماد دیگر جایگزین میکند . در بررسی نخستین استفاده کنندگان از رمزنگاری به ” سزار ” امپراتور روم و نیز ” الکندی ” که یک مسلمان است برمیخوریم از عمده ترین شیوههای رمزنگاریهای ابتدایی پیچیدن نسخه اصلی پیام بر روی استوانهای با قطر مشخص و نوشتن پیام بر روی متن استوانهای است. بدیهی است بدون درک میزان قطر، خواندن پیام کار بسیار دشواری بود بعدها از این روش به همراه موتورهای الکتریکی برای رمزنگاری استفاده شد.
الگوریتمهای مختلفی (مانند md 5 و RSA ) برای رمز کردن اطلاعات وجود دارد.
الف) معرفی رمزگذاری
رمزگذاری یعنی تبدیل اطلاعات به یک شکل غیر قابل فهم و انتقال آن و سپس برگرداندن اطلاعات رمز شده به حالت اولیه و قابل خواندن. عناصر مهمی که در رمزگذاری مورد استفاده قرار میگیرند به شرح زیر میباشد:
1) Public Key یا کلید عمومی اعداد یا کلماتی که با یک شخص یا سازمان در ارتباط میباشد. کلید عمومی جزیی از جفت کلید عمومی/خصوصی میباشد وبه صورت عمومی در دسترس کسانی که قصد انتقال اطلاعات رمز شده را دارند، میباشد.
2) Private Key یا کلید خصوصی اعداد یا کلماتی که با یک شخص یا سازمان در ارتباط میباشد. کلید خصوصی جزیی از جفت کلید عمومی/خصوصی میباشد. کلید خصوصی فقط در دسترس مالک جفت کلید عمومی/خصوصی میباشد و برای بازگشایی اطلاعاتی که توسط کلید عمومی رمزگذاری شده استفاده میشود.
3) ایجادکنندههای جفت کلید برای ایجاد یک جفت کلید عمومی و خصوصی طبق یک الگوریتم رمزگذاری مشخص استفاده میشود.
4) Key Factories برای تبدیل کلیدهای نامشخص به کلیدهای مشخص به کار میرود.
5) Key stores بانکی که برای مدیریت تعدادی از کلیدها به کار میرود.
6) الگوریتمهای رمزگذاری الگوریتمها و روشهایی که برای رمزگذاری اطلاعات به کار میرود. RSA و DES نام دو تا از معروفترین الگوریتمها میباشد.
ب) روشهای رمزگذاری
1) روش متقارن Symmetric در این روش هر دو طرفی که قصد رد و بدل اطلاعات را دارند از یک کلید مشترک برای رمزگذاری و نیز بازگشایی رمز استفاده میکنند.در این حالت بازگشایی و رمزگذاری اطلاعات دو فرآیند معکوس یکدیگر میباشند. مشکل اصلی این روش این است که کلید مربوط به رمزگذاری باید بین دو طرف به اشتراک گذاشته شود و این سوال پیش میآید که دو طرف چگونه میتوانند این کلید را به طور امن بین یکدیگر رد و بدل کنند. انتقال از طریق انترانت و یا به صورت فیزیکی تا حدی امن میباشد اما در انتقال آن در اینترنت به هیچ وجه درست نیست.در این قبیل سیستمها، کلیدهای رمزنگاری و رمزگشایی یکسان هستند و یا رابطهای بسیار ساده با هم دارند .این سیستمها را سیستمهای متقارن یا ” تک کلیدی ” مینامیم. به دلیل ویژگی ذاتی تقارن کلید رمزنگاری و رمزگشایی، مراقبت و جلوگیری از افشای این سیستمها یا تلاش در جهت امن ساخت آنها لازم است در بر گیرنده ” جلوگیری از استراق سمع ” و ” ممانعت از دستکاری اطلاعات ” باشد .
2) روش نامتقارن Asymmetric این روش برای حل مشکل انتقال کلید در روش متقارن ایجاد شد. در این روش به جای یک کلید مشترک از یک جفت کلید به نامهای کلید عمومی و خصوصی استفاده میشود. در این روش از کلید عمومی برای رمزگذاری اطلاعات استفاده میشود. طرفی که قصد انتقال اطلاعات را به صورت رمزگذاری شده دارد اطلاعات را رمزگذاری کرده و برای طرفی که مالک این جفت کلید است استفاده میشود. مالک کلید، کلید خصوصی را پیش خود به صورت محرمانه حفظ میکند. در این دسته، کلیدهای رمزنگاری و رمزگشایی متمایزند و یا اینکه چنان رابطه پیچیدهای بین آنها حکم فرماست که کشف کلید رمزگشایی با در اختیار داشتن کلید رمزنگاری، عملا ناممکن است.
3) مقایسه رمزنگاری الگوریتمهای متقارن و الگوریتمهای کلید عمومی: بحثهای زیادی شده که کدام یک از این الگوریتمها بهترند اما جواب مشخصی ندارد. البته بررسی هایی روی این سوال شده به طور مثال Needham و Schroeder بعد از تحقیق به این نتیجه رسیدند که طول پیغامی که با الگوریتمهای متقارن میتواند رمزنگاری شود از الگوریتمهای کلید عمومی کمتر است. و با تحقیق به این نتیجه رسیدند که الگوریتمهای متقارن الگوریتمهای بهینه تری هستند. اما وقتی که بحث امنیت پیش می آید الگوریتمهای کلید عمومی کارایی بیشتریدارند. و بطور خلاصه میتوان گفت که الگوریتمهای متقارن دارای سرعت بالاتر و الگوریتمهای کلید عمومی دارای امنیت بهتری هستند. در ضمن گاهی از سیستم ترکیبی از هردو الگوریتم استفاده میکنند که به این الگوریتمها الگوریتم های ترکیبی (hybrid )گفته میشود. اما اگر به طور دقیق تر به این دو نگاه کنیم آنگاه متوجه خواهیم شد که الگوریتمهای کلید عمومی و الگوریتمهای کلید متقارن دارای دو ماهیت کاملاً متفاوت هستند و کار بردهای متفاوتی دارند به طور مثال در رمزنگاریهای ساده که حجم دادهها بسیار زیاد است از الگوریتم متقارن استفاده میشود زیرا دادهها با سرعت بالاتری رمزنگاری و رمزگشایی شوند. اما در پروتکل هایی که در اینترنت استفاده میشود، برای رمز نگری کلید هایی که نیاز به مدیریت دارند از الگوریتمهای کلید عمومی استفاده میشود.
4) Key Agreement همانطور که در بالا گفته شد به علت کند بودن و محدودیت رمزگذاری با روش نامتقارن از این روش فقط برای رمزگذاری کلید مشترک استفاده میشود. اما این روش نیز یک مشکل دارد و آن اینست که هر شخص نیاز به کلید عمومی و خصوصی مربوط به خود را دارد و باید برای انتقال اطلاعات آن را برای طرف مقابل بفرستد. یک راه برای حل مشکل استفاده از کلید عمومی و یک مکانیزم به نام Key Agreement میباشد که به طبق آن یک توافق بر روی کلید مخفی بین طرفین به وجود میآید و به این ترتیب نیازی به انتقال کلید نیست. وقتی که یک بار بر روی یک کلید مشترک توافق حاصل شد از آن میتوان برای رمزگذاری و رمزگشایی اطلاعات مربوطه استفاده کرد. معمولاً در این روش از الگوریتم Diffie-Hellman استفاده میشود. مراحل انتقال اطلاعات از این روش به صورت زیر میباشد: - آغازگر ابتدا یک جفت کلید عمومی و خصوصی ایجاد کرده و کلید عمومی را همراه با مشخصات الگوریتم (Algorithm Specification ) به سمت طرف مقابل میفرستد. - طرف مقابل نیز یک جفت کلید عمومی و خصوصی همراه با مشخصات الگوریتم آغازگر ساخته و کلید عمومی را برای آغازگر میفرستد. - آغازگر یک کلید مخفی بر اساس کلید خصوصی خود و کلید عمومی طرف مقابل ایجاد میکند. - طرف مقابل نیز با استفاده از کلید خصوصی خود و کلید عمومی آغازگر یک کلید مخفی میسازد. الگوریتم Diffie-Hellman تضمین میکند که کلید مخفی هر دو طرف یکسان میباشد.
نتیجه گیری:
با استناد به روشها و اصول فوق الذکر از نشت اطلاعات که مشکل جدی و اساسی برای اکثر سازمانها و بنگاههای تجاری و غیر تجاری می باشد می توانیم فائق آئیم.
البته اجرای این اصول درآغازممکن است مشکل به نظر برسد اما با تمرین و ممارست می توان توان اجرا ویا عملکرد را بالا برد.
در هرحال رمز نگاری مسئله ای نیست که فقط صرف سازمان باشد.بلکه در امور روزمره نیز با آن سروکارداریم مثلا"در سیستماهای خودپرداز بانکها و دزدگیراتومبیلها و منازل و اینترنت و...
منابع و ماخذ:
Related Texts:
Cryptography Aftab newsletter Feb. 2007
Communications – Comprehensive review of management theories S.Javadin.2006
Cryptography and de Cryptography.
How you can code
Cryptography in Banking
ATM & coding
Management Information Systems (MIS)
محمدرضا – نوروزی - مدیریت دولتی
برگرفته از: maghaleh.net
وقتی از مدیران درمورد میزان استفاده از دانایی در شرکتهایشان می پرسید، پاسخ آنها حول و حوش 20 درصد است. جالب اینجاست که اگر آنها به همین سوال درمورد ظرفیت تولید یا بهره وری کارکنان چنین پاسخی بدهند، به طور قطع اخراج خواهند شد. این درحالی است که در اقتصاد جهانی مبتنی بر دانایی (KNOWLEDGE BASED GLOBAL ECONOMY) محور ارزشی سازمانها دانایی است و چندین سال است که یک شرکت دانایی محور – شرکت مایکروسافت – درآمدزاترین و برترین شرکت دنیا بوده است .
می توان گفت مدیریت دانایی یک فناوری انقلابی است که اطلاعات پراکنده را از مراجع مختلف جمع آوری کرده، آن را به هوش تجاری رقابتی (COMPETITIVE BUSINESS INTELLIGENCE) تبدیل می کند(2). اجرای مدیریت دانایی به مثابه دسترسی – در عرض یک لحظه – به دانایی انباشته طی سالیان متمادی است. این مفهوم مدیریتی به سازمانها امکان می دهد، بدون نیاز به اختراع مجدد چرخ، به صورت کارا به منابع دانایی و تجربیات خود دسترسی داشته باشند .
مدیریت دانایی عبارت است از گردآوری دانایی، قابلیتهای عقلانی و تجربیات افراد یک سازمان و تسهیل بازیابی آنها به عنوان یک سرمایه سازمانی. مدیریت دانایی از یک سو، یک خط مشی مدیریتی و از سوی دیگر یک هنر است. یک خط مشی مدیریتی است؛ زیرا تکنیک های مربوطه قابل تعریف، قابل آموزش، قابل یادگیری و قابل پیادهسازی است . اما درنهایت این جنبه هنری مدیریت دانایی است که آن را قابل اجرا می سازد.(4 و 3 )
مدیریت دانایی تکامل اخلاق و رفتارهای شغلی کارکنان را هدف گرفته است و خواهان ارتقای مشارکت و همکاری آنها و تسهیم ایده ها، اطلاعات و دانایی – به صورت عمودی و افقی – است. بدین معنا که هدف استراتژی مدیریت دانایی عبارت است از تغییر الگوی ذهنی افراد از «اطلاعات من، برایم قدرت می آورد» به «تسهیم و مشارکت دادن اطلاعات افراد را قدرتمند می سازد». پرواضح است این مفهوم به صورت تنگاتنگی مرتبط با تحول در فرهنگ سازمانی، یادگیری و آموزش بوده، بر دوباره ساختاردهی به اخلاق و رفتار افراد در راستای قابل اجرایی کردن دانایی فردی و سازمانی متمرکز است. از این دیدگاه می توان گفت مدیریت دانایی عبارت است از داشتن آگاهی فردی نسبت به آنچه جمع می داند و به کارگیری این دانایی جمعی از یک سو؛ و داشتن آگاهی جمعی نسبت به آنچه تک تک افراد می دانند و قابل استفاده کردن این دانایی فردی از سوی دیگر؛ و درنهایت آگاه شدن نسبت به ندانسته ها و یادگیری آنها .
در اجرای مدیریت دانایی، قبل از هر چیز می بایست مبنی بر اینکه از مشاور بیرونی استفاده شود یا خیر، تصمیمگیری شود. در این راستا باید به دو پرسش پاسخ گفت : - نقش پیش بینی شده برای مشاور در فرایند اجرای مدیریت دانایی چیست؟
- یک شرکت چه انگیزه ای برای دخالت دادن مشاور می تواند داشته باشد؟
در رابطه با پرسش نخست باید گفت که شرکتها غالبا برای رفع کمبودهای منابع درونی نیاز به دخالت عوامل بیرونی دارند؛ که معمولا مشاوران این نقش را ایفا می کنند. از سوی دیگر، اجرای مدیریت دانایی فرایندی بسیار پرچالش بوده، شرایط پیش بینی نشده متعددی حین اجرا پیش خواهدآمد. ازسوی دیگر، کارکنان غالبا بسیار مشغول هستند و باید برای ایجاد تغییرات، تخلیه اطلاعاتی و مستندسازی داناییهایشان به آنها کمک شود. با چنین مشخصاتی، انگیزه های محتمل برای دخالت دادن مشاوران در این فرایند بدین قرار هستند :
- بهره گیری از مهارتهایی که در شرکت وجود ندارد؛
- مواجهه با محدودیتهای درونی (نهادینه و بارز)؛
- واردعمل شدن بدون نیاز به رعایت خط مشی های درونی؛
- زیرسوال بردن برنامه اجرایی از پیش تعیین شده شرکت؛
- کمینه کردن ریسک؛
- اشاعه یک طرح اجرایی؛
- محوریت داشتن IT/IS ؛
- به چالش کشاندن وضعیت فعلی؛
- غلبه بر مقاومت درونی در مقابل تغییر؛
- تسریع تغییر نسبت به تغییر در شرایط اتکا به عوامل درونی؛
- عملکرد تخصصی و با درایت در مقابل عملکرد صرفا تجربی؛
- استفاده کارامد از فشار ذینفعان .
اجرای مدیریت دانایی به منزله در پیش گرفتن مراحل 9 گانه است (1،5،6). البته مانند اکثریت قریب به اتفاق رویکردهای مدیریت، می بایست قبل از هر اقدامی، مدیریت ارشد یا نماینده مستقیم وی به عنوان نماینده تغییر (CHANGE AGENT) در این فرایند به همه منابع انسانی شرکت معرفی شود .
1 – تمرکز (FOCUS): تمرکز از یک سو، به منزله شناسایی فرایندهای محوری یک سازمان و از سوی دیگر، به معنای شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای پیش روست .
2 – یافت (FIND): باید دانائیهای موردنیاز سازمان و افراد دانا مشخص شوند .
3 – استخراج (ELICIT): دانش فنی افراد صاحب نظر می بایست استخراج شود، زیرا آنها غالبا بر این باورند که نباید دانش خود را دراختیار سایرین بگذارند .
4 – بهینه سازی (OPTIMIZE): باید به کاربردی کردن دانائیها به معنای بهبود قابلیت و افزایش درک برای عمل کردن پرداخت .
5 – سازماندهی (ORGANIZE): هرچه سازماندهی ارتباطات اجزا مختلف فرایندهای حاوی دانایی قوی تر باشد، قابلیت سازمان در توزیع دارائیهای دانایی و قابلیت افراد در به کارگیری ساده تر آنها افزایش می یابد. درغیر این صورت، تنها اطلاعات تخصصی در بانکهای اطلاعاتی ریخته خواهدشد .
6 – تسهیم (SHARE): می بایست برمبنای نیازمندیهای افراد و واحدهای مختلف سازمان به انتشار دارائیهای دانایی پرداخت .
7 – اعمال (APPLY): در این مرحله باید تمامی کسانی که به نوعی می خواهند به حافظه سازمان دسترسی داشته باشند، موردحمایت قرار گرفته، توجیه شده، آموزش داده شوند (به خصوص در رابطه با فناوری های ارتباطی و پایگاههای داده ).
8 – ارزیابی (EVALUATE): باید ارزش داراییهای دانایی موجود اندازه گیری شده، موثر بودن آن بررسی شود .
9 – سازش (ADAPT): افراد باید با نحوه ثبت و ضبط دانسته های خود آشنا شوند. به عبارت دیگر، دراین مرحله باید سیستمی نهادینه شده باشد که حافظه سازمان را به طور مستمر تکامل داده، غنی سازد .
از تعاریف اشاره شده و مراحل 9گانه فوق چنین بر می آید که استراتژی مدیریت دانایی حاوی هر دو مفهوم استراتژی مدیریت منابع انسانی و استراتژی مدیریت فناوری اطلاعات است .
خلاصه آنکه، مدیریت دانایی مقوله ای بس تاثیرگذار، اما چالش برانگیز است
برگرفته از: maghaleh.net
مقدمه:
کسانی که آنرا تصادف یا فرآیند بی هدف می دانند، سخت در اشتباه اند زیرا نه تنها مدیریت و رهبری، بلکه هیچ فرایندی را در طبیعت نمی توان یافت که تصادفی باشد .
پس حتی همان طوری که می دانیم طبق نظریه نظم در نظمی، در داخل هر نوع سیستم بی نظمی هم، یک نظم و هماهنگی وجود دارد .
متن:
نیازهای رهبری عبارتند از :
قدرت دیدن آینده،انگیزش،فداکاری،درایت،شجاعت، قدرت رهبری .
ضمنا" این مورد هم اهمیت فراوان دارد که رهبر باید توانایی سازگاری با محیط های مختلف را داشته باشد .
قدرت دیدن آینده
یکی از مهارتهای کلیدی است که رهبر قدرت داشته باشد که آینده را پیشگویی نماید .
استراتژی های تیمی را رسم کند و بعدا"برنامه ریزی ها را انجام دهد .
برای انجام این عمل باید رهبر:
ü چشم خود را به افق های درون و برون سازمان، بگشاید .
ü باید کارمندان را در دست داشته باشد .
ü علایق آنها را بداند.
ü بداند گرایشهای آنها چیست.
ü تمایلات صنعتی، فنی، انسانی آنها را بداند.
و از خودش سوالهای:
ü "چه می شد اگر؟
ü " چه فرصتها و تهدیدهایی را می توان پیش گویی کرد؟"
را بپرسد.
این نوع سوالات به شما دید می دهد که، بتوانید سازمان را خوب درک کنید .
هدایت
رهبران، بنا به تعریف رهبری باید پیرو داشته باشند. و رهبر بدون پیرو معنی و مفهوم ندارد.
و پیروان نیز موظفند که رهبر خود، و روحیات او را، درک کنند .
داشتن اعتماد به نفس برای رهبر مهم و ضروری است نه اینکه معمول است ، رهبر باید راسخ و عزم و جزم فراوان داشته باشد .
این یکی از خصیصه های رهبری است. اگر رهبر این خصیصه را نداشته باشد .
در مشکلات، سازمان و کارمندانش را به باد فنا می دهد .
واین عزم مدیر است که به پیروانش انرژی و نیروی فراوان می دهد و باعث می شود به دنبالش بیایند . و به رهبرشان افتخار کنند.
رهبری یعنی هدایت افراد مختلف با ایده ها و نظرها و سن ها و توانایی های مختلف در یک محیط.
پس یک رهبر موفق ، رهبری است که بتواند خودش را با افراد و محیطهای مختلف سازگار کند و بهترین نتیجه و بازدهی را بدهد .
قدرت تطبیق رهبر نیز بسیار مهم است . اینگونه نیست که رهبر در یک محیط بسته با عوامل فرموله شده مدیریت و رهبری کند و بازدهی عالی بدهد؛ و بگوید رهبری موفق هست.
رهبری موفق هست که: در محیطهای مختلف بازدهی های عالی می دهد .
رهبری ، دسته بندی نیازهای مختلف است .
یادگیری تمامی این مسایل نیازمند تمرین فراوان است .
رهبری فرایندی ، فقط اکتسابی نیست. نیاز به تمرین و مهارت فراوان در محیطهای مختلف دارند .
اساسا" ویژگی هایی مثل اعتماد به نفس ، جاه طلبی ، داشتن نیروی محرک ، وخود کنترلی از ویژگی های معمول رهبران است .
اخیرا" ویژگی های جدیدی برای رهبران تعریف شده است که می گویند:
رهبر موفق، سازمان را از خوب به بهتر هدایت می کند .
از سکوت به فروتنی هدایت می کند .
یا، رهبرانی که قدرت هدایت تیمی، دارند و می توانند تیم های مختلف را هدایت کنند .
این ویژگی های ذکر شده همان ویژگیهای رهبران سطح 5 می باشد .
اخیرا" مطالعات جدیدی نیز روی موضوعات جدیدی چون :
تاثیر EI یا ضریب حساس بودن و احسساسات رهبر بر نتایج تیم انجام شده.
EI: Emotional Intelligence.
این موضوع به طور خلاصه اشاره می کند :
رهبران هر چقدر بتوانند احساسات خودشان را از کارشان جدا سازند، به همان میزان موثرترند و
بهتر،عمل خواهند کرد.
رهبری در زمان تغییر :
یکی از وظایف اصلی رهبران در زمان تغییر مدیریت کردن ارتباطات است؛ که باید به طور موثر انجام گیرد .
در زمان تغییر عدم اطمینان و فاکتورهای نا آشنا، عوامل شایعی هستند که ، حتما" وجود دارند .
اگر شما این مسائل را نشان دهید که می دانید و، واقعا" درکشان می کنید ، در این صورت نسبت به حل این مسائل اقدام خواهید کرد. والاخیر.
ودر صورت حل این بحرانها ی موجود، رهبری شما به طور موثر تلقی خواهد شد؛ و خواهید توانست موفقیت را
دردست بگیرید.
یک تیم واقع" کار آمد ایجاد کنید .
انگیزش مردم و کار کنان به صورتی که بتوانند نهایت تلاش خود را برای رسیدن به اهداف عالی سازمان انجام دهند؛ از وظایف دیگر رهبر است .
اما این امر چگونه ممکن است ؟ چگونه می توان کارمندان و افراد را با رهبری خوب طوری تربیت کرد که سعی کنند ، به حد اکثر توان ممکن که می توانند؛ دست یابند ؟
وقتی شما نیروی محرک با عواملی چون تشویق و ترغیب و تهدید وترس ایجاد می کنید؛ زمانی موفق خواهید شد که این نیروها در تعامل باشند و افراط و تفریط نکنید پس سعی کنید:.
تعادل را همیشه حفظ کنید.
حتما" قراردادهای روانشناسی را ما بین خودتان و تیمتان رعایت کنید.
روانشناس عالی باشید و تیمتان را همواره، روانشناسی کنید.
و به باز خورهای تیم بی توجه نباشید. یک رابطه عاطفی وصحیحی، بین خود و کارمندان ایجاد کنید
و سعی کنید شخصیت رهبری خود را کاریزماتیک یا فرهمند نمایید .
سعی کنید مردم و کارمندان به شما واقعا" علاقه داشته باشند نه برحسب وظیفه، کارهای محوله را انجام دهند.
نتیجه گیری:
رهبری شامل ویژگیهای همواره ثابت نیست و در موقعیتهای مختلف رهبر نقشهای مختلف به خود می گیرد.
رهبری همواره شامل ویژگیهای ذاتی نیست بلکه اکتسابی نیز می باشد .و نیاز به تمرین و ممارست فراوان دارد؛ که با سعی و تلاش کسب خواهند شد.
دربین انواع مدلهای رهبری بهترین نوع آن البته باز هم با در نظر گرفتن محیط، رهبری، کاریزماتیک یا فرهمند بهترین نوع رهبری است .یعنی به خاطر احترم و علاقه به رهبر از او پیروی کنند نه به خاطر ترس.
منابع و ماخذ:
Main text:
1. Accel team, Human Resource Management (HRM), employee motivation 2005
2. Accel team, Leader ship &Characteristics.
3. Accel team, Organizational Behavior (OB).Management & Leadership.
Related articles:
4. Organizational Behavior (OB), Stephen .P.Robins.2004, Leadership.
5. Organizational Behavior (OB), M.Griphin.2003, Characteristics of Leadership.
محمدرضا – نوروزی - مدیریت دولتی
برگرفته از: maghaleh.net