با توجه به آمارهای فوقالذکر، ایران در زمره کشورهایی است که فضای کسبوکار آن از وضعیت مطلوبی برخوردار نمیباشد، در یک نگاه کلی میتوان مهمترین عواملی را که بر محیط کسبوکار موثر بوده به عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، بینالمللی، فنآوری، عوامل قانونی و مسائل اخلاقی و ارزشی طبقهبندی کرد. در طبقهبندی ماهنامه «اقتصاد ایران»، فضای کسبوکار متاثر از حوزههای مختلفی است که مهمترین آنها عبارتند از درجه باز بودن اقتصاد، حاکمیت و کارایی دولت، کارآمدی بازارها، محیط اجتماعی – سیاسی، مسائل بینالمللی، انعطافپذیری بازار کار، مدیریت و محیط مستعد جهت توسعه فنآوری، باز بودن اقتصاد کشورها – که متاسفانه مطابق آمارهای بانک جهانی، ایران در رتبه 151 در این زمینه قرار دارد – بر مبنای متغیرهایی نظیر تجارت بینالملل است که میتواند زمینهساز ظهور و بروز فرآیندهایی در اقتصاد کشور شود و ثمره آن ایجاد انگیزه جهت افزایش سطح تولید بنگاههای داخلی و مزیتیابی و مزیتسازی بنگاهها جهت رقابت در صحنههای جهانی باشد. توجه به عواملی که در زمینه محاسبه شاخص کسبوکار کشورها مد نظر بوده، به صراحت، اهمیت قایل شدن بحث تجارت و نگاه کشورها به تجارت و تاثیر این نگاه بر فضای کسبوکار را روشن میسازد.مسلما اهمیت دولت به بحث گسترش تجارت خارجی، شرایط را در جهت افزایش شرکتهای تولیدی و حذف موانع و محدودیتهای اضافی از مسیر تولید، در جهت بهبود تجارت و بهبود شاخصهای کسبوکار فراهم خواهد کرد.
دولت و فضای کسبوکار
تاثیر حوزه متغیرهای حاکمیتی و کارآیی دولت بر محیط کسبوکار، از عوامل مهم دیگری است که از طریق سیاستگذاری مطلوب دولت در امور شرکتها جهت تسهیل امر صادرات و ارتقای کیفی و کمی تولید، مثمر ثمر میباشد. حمایت از حقوق سرمایهگذاران خرد و کلان اقتصادی و حمایت از ظرفیتهای سرمایهگذاری ولو کوچک که سطح اعتماد سرمایهگذاران را به سرمایهگذاری افزایش میدهند، از آثار سیاست صحیح دولتی است. آنچه در بحث دخالتهای دولت، مذموم میباشد، تصدیگری دولتها و دخالتی است که منجر به سلب اختیار شرکتها شده و آزادی عمل را از آنها میگیرد و مانع ابتکار و نوآوری این شرکتها در عرصه تولید میشود. اما آنچه اکنون به عنوان حمایت دولتی مطرح میکنیم، حمایت منطقی در جهت پویایی شرکتهای مزبور است. در این بین، یکی از مسائلی که متاسفانه مورد بیمهری دولتهای ما واقع شده، بنگاههای متوسط و کوچک کشور است. آمارها نشان میدهند که بنگاههای کوچک، در جهت استفاده از کارشناسیهای فنی و کسب مهارتهای بازار و مشارکت در کسبوکارهای بینالمللی، آمادگی بسیاری دارند و میتوانند نقش بسزایی در صادرات ایفا کنند. ولی درحالحاضر سهم این بنگاهها 1/0 درصد از کل صادرات کشور است و این امر نشانه عدم حمایت صحیح و منطقی دولت از این شرکتها و موانع و مشکلات عظیمی است که بر سر راه این واحدها قرار دارند. گفتنی است سختگیریهای موجود در سیستم بانکی کشور در امر پرداخت تسهیلات به صورت اخذ ضمانتهای سنگین و عدم اتخاذ تصمیمات صحیح در برابر شرکتهای در آستانه ورشکستگی، از عوامل دیگر موثر بر محیط کسبوکار میباشد.
در زمینه شاخص انعطافپذیری استخدام، ایران نمره 78 را کسب نموده که جزو موارد افراطی انعطافناپذیری اشتغال محسوب میشود و تاثیرات منفی، هم بر نیروی کار و هم برفضای کسبوکار خواهد گذاشت، درحالی که نیاز است انعطافپذیری بیشتری در جهت مقررات مربوط به اشتغال اعمال گردد، چرا که اصلاح مقررات اشتغال است که میتواند به افزایش بهرهوری نیروی کار بینجامد، ولی متاسفانه این عامل در کشور ما از انعطاف لازم برخوردار نیست. در این رابطه، موضوع بهرهوری نیروی کار، دانش فنی و تخصص نیروی کار نیز از جمله مواردی هستند که در بهبود وضعیت کسب و کار موثر هستند. البته چنانچه وضعیت قوانین و مقررات کار – که محدودیتهایی را در زمینه ورود و خروج نیروی کار به صنعت به وجود آورده است – اصلاح نشود، امکان خروج نیروی کار با دانش کم یا بهرهوری پایین و جایگزینی نیرویهای قویتر وجود ندارد. ترویج آموزش در حین کار، برنامه ریزیهای آموزشی بلندمدت و فراگیری اصول مدیریتی برای مدیران میتواند نواقص موجود را تا حدودی برطرف نموده و شرایط را برای بهبود کسبوکار فراهم آورد.
از عوامل موثر دیگر بر شاخصهای کسبوکار، میتوان به مشکلات کلان اقتصادی کشور چون نرخ تورم و مسائلی که برتوان رقابت محصولات داخلی اثرگذار بوده و منجر به واردات کالاهای مشابه تولید خارج با قیمتهای پایینتر شده و یاس و دلسردی تولیدکنندگان را به دنبال دارد، اشاره کرد. همچنین، سیاستهای اخیر ارزی تاثیرات مخربی برفضای کسبوکار شرکتهای تولیدی خواهد گذاشت. ثبات سیاستهای مذکور، وجود استراتژیهای کلان اقتصادی که متضمن اشتغال، تثبیت قیمتها، افزایش بهرهوری و بهبود بازار کار باشد و درجهت بهبود زیرساختهای موجود در اقتصاد و ارتقای اقتصادی داخلی کشور گام بردارد، از عوامل موثر در زمینه بهبود شاخص کسبوکار میباشند.
در رابطه با بحث فنآوری اطلاعات نیز، ایران در زمره کشورهای بسیار نوپا در این زمینه است که راه بسیار طولانی پیشرو دارد. بحث مبادلات الکترونیک که نقش و کاربرد فنآوری اطلاعات را در زمینه مسائل اقتصادی و تجاری نشان میدهد و به تجارت الکترونیک (E-Commerce) معروف است و یا تشکیل دولت الکترونیک که منجر به رشد شتابان در زمینه اقتصاد شود، از جمله مسائل مهم دیگر است که میتواند بر بهبود شاخصهای کسبوکار از طریق ارتقای فرآیندهای مدیریتی و ساختاری تولید و تجارت موثر باشد. عوامل غیراقتصادی دیگری نظیر مسایل اجتماعی، سیاسی و مسایل جهانی نیز برشاخص مزبور تاثیر خواهند گذاشت. عوامل تاثیرگذار جهانی از جمله تحریمهای اخیر شورای امنیت سازمان ملل که فضای کسبوکار کشور را نیز مانند سایر بخشهای اقتصادی و مدیریتی نشانه گرفته است، سیاستهای خارجی کشور که هم به دلیل تدابیر دولت و هم به جهت تلاشهای جهانی، در به انزوا کشاندن کشور در صحنه اقتصادی نقش دارند و همچنین، فضای سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی را ناامن جلوه میدهد، از عواملی هستند که برفضای کسبوکار کشور تاثیر میگذارند. لازم به ذکر است، سقوط 16 پلهای کشورمان از حیث شاخص کسبوکار میتواند تا حدودی نیز به دلیل صدور قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و تبلیغات بینالمللی علیه کشورمان در سالهای اخیر باشد.
رتبهبندی محیط کسبوکار در جهان
از دیدگاه موسسه اطلاعات اکونومیست، افزایش ریسک بازارهای مالی و افزایش حمایت از تولیدات داخلی طی پنج سال آینده، حتی به محیط کسب و کار بزرگترین اقتصاد جهان آسیب خواهد رساند.
جذابیت محیط کسبوکار در ایالات متحده طی پنج سال آینده، بهدلیل ریسکهای اقتصادی و مالی، افزایش حمایت از تولیدات داخلی، نگرانی از رکود اقتصادی و مسایل امنیتی در روابط بینالملل، آغاز سقوط به یک سراشیبی را نشان میدهد.رتبهبندی واحد اطلاعات اکونومیست برای محیط کسب و کار طی سالهای 2008 تا 2012 میلادی نشان میدهد که ایالات متحده، به رتبه نهم سقوط خواهد کرد. این تنزل از آغاز رتبهبندی محیط کسبوکار در سال 1997 تاکنون برای این کشور بیسابقه بوده است. گفتنی است، خصوصیات بنیادی محیط کسب و کار در سال 1997 تاکنون برای این کشور بیسابقه بوده است. گفتنی است، خصوصیات بنیادی محیط کسبوکار آمریکا (شامل آزادی بازار کار، کیفیت بالای زیرساختهای اقتصادی و رهبری تکنولوژی) همچنان فعال و جذاب باقی خواهند ماند. همچنین، باتوجه به اینکه تفاوت میان کشورهای بالای جدول از نظر امتیاز با ایالاتمتحده بسیار کم است، تغییر مکان ایالات متحده کمی مبالغهآمیز به نظر میرسد. البته، نشانههایی از زوال و بدتر شدن اوضاع اقتصادی در مناطق کلیدی وجود دارد. برای پنج سال آینده، محیط سرمایهگذاری جهانی همچنان بهطور عمومی فعال باقی میماند. در این میان، مشکلاتی نظیر افزایش حمایت از تولیدات داخلی، افزایش نگرانی از ریسکهای سرمایهگذاری و عدم تعادل اقتصاد کلان، نه تنها ایالات متحده را محدود میسازد، بلکه اقتصاد جهانی را نیز تهدید مینماید. با این حال، جهانیسازی از مسیر اصلی خود خارج نمیگردد و اگر متوسط رشد اقتصاد جهانی طی سالهای 2008 تا 2012 کندتر از نقطه اوج خود – که در سالهای اخیر کسب کرده بود – خواهد شد، اما این شاخص درحد استانداردهای جهانی باقی میماند. پیشبینی میشود، رشد آزادی تجارت جهانی تاحدی در آینده بدتر شود، لیکن، تجارت خارجی و نظامهای مبادلهای از هر زمانی در قرن بیستم آزادتر خواهند بود. در بیشتر کشورها، کیفیت زیرساختهای اقتصادی بهطور مداوم بهبود خواهند یافت، بازار کار اصلاح و از آن حمایت خواهد شد.در این ردهبندی، ایران با رتبه 4/4(از سقف 10)، در رتبه هشتادم جای خواهد گرفت که سه پله مانده به آخر است!
به نقل از بازار کار
برگرفته از: karafarini.sharif.ir
چکیده
سرمایه اجتماعی (Social Capital ) از مفاهیم نوینی است که امروزه در بررسیهای اقتصادی و اجتماعی جوامع مدرن مطرح شده است. طرح این رویکرد در بسیاری ازمباحث توسعه اقتصادی، نشاندهنده اهمیت نقش ساختارها و روابط اجتماعی میان افراد (سرمایه اجتماعی) بر متغیرهای توسعه از همه ابعاد است.
سرمایه اجتماعی عمدتاً مبتنی بر عوامل فرهنگی و اجتماعی است و شناسایی آن به عنوان یک نوع سرمایه چه در سطح مدیریت کلان توسعه کشورها و چه در سطح مدیریت سازمانها و بنگاهها میتواند شنــاخت جدیدی را از سیستمهای اقتصادی ـ اجتماعی ایجاد و مدیران را در هدایت بهتر سیستمها یاری کند. هدف این مقاله معرفی مفاهیم و موضوعات سرمایه اجتماعی و نقش کاربردی آن در توسعه و انواع آن است. این مقاله بر این موضوع اشاره دارد که وجود سرمایه اجتماعی میان سازمانها، درون سازمانها و بین سازمانها میتواند عملکرد مؤثری را بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به همراه داشته باشد.
بحث سرمایه اجتماعی، قبل از سال 1916، در مقالهای توسط هانی فان1 از دانشگاه ویرجینیای غربی برای نخستین بار مطرح شد. اما، با وجود اهمیت آن در تحقیقات اجتماعی تا سال 1960 میلادی که توسط جین جاکوب در برنامهریزی شهری به کار برده شد، مغفول واقع شد در دهه 1970، این تئوری توسط لوری وارد عرصه اقتصاد شد. سرمایه اجتماعی مفهومی بین رشتهای است که در جامعهشناسی، اقتصاد، روانشناسی و سایر حوزههای اجتماعی کاربرد دارد. (رنانی، 1385) امروزه توفیق سازمانها را نمیتوان تنها در انباشت ثروت مادی و تجهیز به آخرین امکانات و فناوریها ارزیابی کرد، زیرا سرمایه مالی، فیزیکی و انسانی بدون سرمایه اجتماعی فاقد کارآیی موثر است. به عبارت دیگر استفاده بهینه از سرمایههای مالی و فیزیکی و انسانی در سازمان بدون شبکه روابط متقابل بین اعضای سازمان که توأم با اعتماد، محبت و دوستی و در جهت حفظ ارزشها و هنجارهای سازمانی است، امکانپذیر نخواهد بود. اصطلاح سرمایه برای ثروت انباشته (بویژه آنچه برای تولید بیشتر است) به کار میرود و کلمه اجتماعی در سرمایه اجتماعی نشان میدهد که منابع درون شبکههای کسب و کار یا شبکههای فردی، داراییهای شخصی محسوب نمیشوند و هیچ فردی به تنهایی مالک آنها نیست. سرمایه اجتماعی روابطی است که انسان با کسانی که میشناسد برقرار میکند. یعنی اندازه، کیفیت و گوناگونی شبکههای کسب و کار و شبکههای ارتباطی شخصی که انسان در آنها نقش دارد.
سرمایه اجتماعی چیست؟
از سرمایه اجتماعی تعاریف مختلفی ارائه شده است. یکی از تعاریف مطرح این است که سرمایه اجتماعی مجموعه هنجارهای موجود در سیستمهای اجتماعی است که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه گردیده و پایین آمدن سطح هزینههای تبادلات و ارتباطات میشود (فوکویاما 1999). بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیدهای میداند که حاصل تأثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر روی کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است و تجارب این سازمان نشان داده شده است که این پدیده، تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد و توسعه کشورهای مختلف دارد. سرمایه اجتماعی برخلاف سایر سرمایهها به صورت فیزیکی وجود ندارد، بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی است و از طرف دیگر افزایش آن میتواند موجب پایین آمدن جدی سطح هزینههای اداره جامعه و نیز هزینههای عملیاتی سازمانها میشود.
سرمایه اجتماعی را میتوان حاصل پدیدههایی ذیل در یک سیستم اجتماعی دانست:اعتماد متقابل؛ تعامل اجتماعی متقابل؛ گروههای اجتماعی؛ احساس هویت جمعی و گروهی؛ احساس وجود تصویری مشترک از آینده؛ کار گروهی.
یکی از مفاهیم مفید در تبیین مفهوم سرمایه اجتماعی، «شبکه اعتماد» است. شبکه اعتماد عبارت است از گروهی از افراد که بر اساس اعتماد متقابل، از اطلاعات، هنجارها و ارزشهای یکسانی در تبادلات خود استفاده میکنند. از این رو، اعتماد نقش زیادی در تسهیل فرایندها و کاهش هزینههای مربوط به اینگونه تبادلات دارد. شبکه اعتماد میتواند بین افراد یک گروه و یا بین گروهها و سازمانهای مختلف به وجود آید. مفهوم مفید بعدی «شعاع اعتماد» است. تمامی گروههای اجتماعی دارای میزان خاصی از شعاع اعتمادند که به مفهوم میزان گستردگی دایره همکاری و اعتماد متقابل اعضای یک گروه است. در یک نتیجهگیری میتوان گفت که هر چه یک گروه اجتماعی دارای شعاع اعتماد بالاتری باشد، سرمایه اجتماعی بیشتری نیز خواهد داشت. چنانچه یک گروه اجتماعی برونگرایی مثبتی نسبت به اعضای گروههای دیگر داشته باشد، شعاع اعتماد این گروه از حد داخلی آن نیز فراتر میرود.
در سطح کلان درباره جایگاه کلی یک سازمان در زمینه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و شبکههای ارتباطات بیرونی بحث می شود و در سطح خرد به دو نوع سرمایه اجتماعی موجود در داخل سازمان پرداخته میشود. نوع اول سرمایه اجتماعی در سطح خرد، «سرمایه اجتماعی شناختی» نام دارد و در رابطه با پدیدههایی نظیر ارزشها، نگرشها، تعهدات، مشارکت، اعتماد موجود در سیستم اجتماعی سازمان است و نوع دوم نیز «سرمایه اجتماعی ساختاری» نامیده میشود که در رابطه با ساختارها و فرایندهای مدیریتی نظیر پاسخگویی مدیران و رهبران در قبال عملکردشان، شفافیت در تصمیمگیری و اقدام بر اساس کار گروهی است. البته به نظر میرسد که در این الگو نیز محور اصلی، مؤلفههای فرهنگ سازمانی است. در جدول (1) تعاریف مختلف با هدف و سطوح تجزیه و تحلیل مختلف مطرح شده است.
نظریههای سرمایه اجتماعی
1ـ نظریه پیوندهای ضعیف: اولین تئوری برای مفهومسازی سرمایه اجتماعی، نظریه پیوندهای ضعیف است. مطابق این نظریه، هر چه شدت و استحکام روابط میان اعضای یک شبکه بیشتر باشد، ارزش سرمایه اجتماعی کمتر و به عکس هر چه شدت و استحکام این روابط ضعیفتر باشد نشاندهنده سرمایه اجتماعی بیشتر است. (سایبرت، 2001)
2ـ نظریه شکاف ساختاری: مطابق نظریه شکاف ساختاری، اگر یک فرد در شبکه اجتماعی خود با همکارانی که با هم در ارتباط نیستند یا حداقل ارتباط اندکی با هم دارند، ارتباط برقرار کند، نهایت استفاده را خواهد برد. (سایبرت، 2001) منظور از شکاف در این نظریه، فقدان ارتباط میان دو فرد در یک شبکه اجتماعی است، که مزیتی برای سازمان تلقی میشود.
3ـ نظریه منابع اجتماعی: این نظریه که ریشههای آن به مطالعات «لین و کاتور» در سال 1981 میرسد، پیوندهای موجود در شبکه را بدون وجود منابع داخل آن کارآمد نمیداند. از دیدگاه این نظریه فقط منابع موجود در درون شبکه است که میتواند به عنوان یک سرمایه قلمداد شود. (لین، 1981) به عبارتی، نظریه پیوندهای ضعیف و شکاف ساختاری هر دو بر «ساختار» شبکهها معطوف هستند در حالیکه نظریه منابع اجتماعی به «محتوی شبکه» توجه دارد.
رابطه سرمایه اجتماعی و ابعاد توسعه
با توجه به اهمیت سرمایه اجتماعی در توسعه اجتماعی و سازمانی لازم است برنامههای مختلفی برای افزایش ذخیره این سرمایه انجام گیرد. برخی از این اقدامات در سطح سازمانی عبارتند از:
۱-تشویق و تقویت نهادهای اجتماعی، صنفی و حرفهای: تشویق به ایجاد و تقویت نهادهای اجتماعی یکی از راهحلهای ساختاری برای افزایش سرمایه اجتماعی است. نتیجه فعالیت گروهی موفق تقویت شبکههای اعتماد است. ایجاد چنین نهادهایی در سطوح سازمانی نیز امکانپذیر است. تشکیل گروهها و انجمنهای تخصصی و حرفهای در سازمانها با مشارکت داوطلبانه کارشناسان و متخصصان میتواند موجب افزایش سرمایه اجتماعی در سازمانها شود. بنابراین نقش مدیران رسمی سازمان در این رابطه را میتوان تشویق و هدایت کلی ایجاد و تقویت چنین نهادهایی دانست.
۲- برنامهریزی برای غنیسازی فرهنگ اجتماعی و سازمانی: سرمایه اجتماعی منتج از ویژگیهای فرهنگی یک سیستم اجتماعی است. به بیان دیگر سرمایه اجتماعی تبلور اقتصادی فرهنگ اجتماعی یا سازمانی مبتنی بر اعتماد و مشارکت افراد است. بنابراین هرگونه اقدامی از طرف مدیران برای غنیسازی فرهنگ سازمانی میتواند موجب افزایش سرمایه اقتصادی شود.
۳-توجه به ارتقای سرمایه اجتماعی در آموزشهای عمومی و آموزش کارکنان: یکی از مهمترین فرایندهای موجود در جوامع برای ایجاد سرمایه اجتماعی، نظامهای آموزشی است. گذر افراد از آموزشهای عمومی در تمامی سطوح و نیز آموزشهای دانشگاهی، نقش اصلی را در ایجاد این نوع سرمایه داراست. مؤلفههای فرهنگی در سطح جامعه به شدت متأثر از عملکرد نظامهای آموزشی و تربیتی هستند. در سطح سازمانی نیز دورههای آموزشی کارکنان میتوانند بستر مناسبی برای تقویت سرمایه اجتماعی باشند.
مدیریت سرمایه اجتماعی و نقش آن در ابعاد توسعه
یکی از مسائلی که موجب از میان رفتن سرمایه اجتماعی در سازمان میشود، جدایی مدیران از کارکنان و سازمان (نظیر ساختار سلسله مراتبی) است. مدیران از راههای مختلف میتوانند به ایجاد توسعه سرمایه اجتماعی در سازمان یاری رسانند که بعضی از آنها مربوط به جامعه (در سطح کلان) و بقیه مربوط به درون سازمان (در سطح خرد) است که عبارتند از:
۱- پایبندی به اخلاقیات: مدیرانی که اصول اخلاقی را در عملکردها و تصمیمات سازمانی به کار میگیرند، با ایجاد روابطی مبتنی بر اخلاقیات سرمایه اجتماعی ایجاد میکنند. البته در تعریف و تبیین اصول اخلاقی دشواریهای بسیاری وجود دارد و به سادگی نمیتوان اصول اخلاقی واحدی را که مورد توافق و قبول همگان باشد، به دست آورد. اندیشمندان مدیریت اصول اخلاقی را در نوشتههای خود به صورتهای گوناگون بیان داشتهاند. دوبل از سه دسته معیار اخلاقی نام میبرد: احساس مسئولیت در مقابل حکومت، مسئولیت فردی، دوراندیشی و خیرخواهی. توجه به این سه عامل مجموعاً فرد را در سازمان به تصمیمگیری اخلاقی قادر میسازد. از چهار منبع دیگر برای تدوین اصول اخلاقی نام برده می شود: مصلحت عمومی، مصلحت حکومتی، مصلحت سازمانی و مصلحت شخصی. با استفاده از این چهار منبع میتوان اصول اخلاقی جامعی را برای سازمان تدوین کرد که از چهار جهت عمومی، حکومتی، سازمانی و شخصی، مصلحتها را در نظر داشته و عمل بر اساس آنها تضمین کننده و توسعهدهنده سرمایه اجتماعی باشد و در کل نیل به ابعاد توسعه را راحتتر کند.
۲- احساس مسئولیت اجتماعی: سازمان و جامعه با هم در تعاملی پویا قرار دارند و در این رابطه است که افراد و اعضای جامعه مایلاند سازمان در مقابل آنان احساس مسئولیت کند و تنها به فکر سود و نفع سازمانی نباشد. هر گاه شهروندان اطمینان حاصل کنند که مدیریت سازمانها نسبت به آنها احساس مسئولیت میکنند و به پاسخگو بودن در مقابل جامعه میاندیشند، تلقی مثبتی در مقابل سازمان پیدا میکنند و در پرتو این جو اطمینان و اعتماد سرمایه اجتماعی تولید میشود.
۳- وحدت با جامعه: یکی از مسائلی که موجب از میان رفتن سرمایه اجتماعی میشود، جدایی مدیران با جامعه است که به صورت عارضه متفاوت بودن «ما» و «آنها» جلوه میکند. در چنین حالتی مدیران خود را با دیگران متفاوت میبینند و بین خود و مراجعهکنندگان جدایی احساس میکنند. این نوع نگرش بر تصمیمات و رفتارهای مدیران اثر منفی به جای میگذارد و اعتماد جامعه را از سازمان سلب میکند. برای ایجاد سرمایه اجتماعی مدیران باید بر این جدایی غلبه و نوعی یگانگی و وحدت با دیگران احساس کنند. آنها باید بدانند که کارکنان، مراجعان، مشتریان، شهروندان و همسایگان «آنها» نیستند، بلکه جزئی از ما بعنوان مدیر و وابسته و پیوسته به «ما» هستند. اگر آنها آسیب ببینند ما هم آسیب خواهیم دید.
۴- تلاش در جهت ایجاد اعتماد در سازمان: یکی دیگر از اقدامات مهم در این زمینه، تلاش مدیران و رهبر سازمان برای اعتمادسازی بین اعضای گروهها و واحدهای سازمانی و نیز بین واحدهای مختلف است. اعتماد نیز صرفاً با ایجاد روابط و ارتباطات مستمر موفق و تدریجی شکل میگیرد. انسانها پس از کسب شناخت مناسب و تدریجی از یکدیگر، به هم اعتماد پیدا میکنند. این امر در روابط بین افراد، واحدهای مختلف درون سازمانی و روابط بین سازمانها دارای اهمیت است. متأسفانه در بسیاری از سازمانها نوع روابط و ارتباطات سازمانی به گونهای است که افراد و واحدهای سازمانی از یکدیگر شناخت واقعی مناسبی کسب نمیکنند و طبیعتاً زمینه لازم نیز برای ایجاد شبکههای اعتماد فراهم نخواهد بود. (رحمانپور، 1382)
۵-تأکید مداوم بر آموزش: ایجاد و استفاده از سرمایه اجتماعی به تغییر رفتار و طرز تفکر نیاز دارد. برنامههای آموزشی جامع، الگوی مطلوب برای افرادی است که قصد دارند رفتارهای جدید را بیاموزند، مشاهده، کشف و اجرا کنند. از این رو، یکی از وظایف مهم مدیران برای ایجاد سرمایه اجتماعی، این است که فرصتهای مداوم و مشخصی برای آموزش درون سازمانی و برون سازمانی تدوین و برنامه سالانه برای تمامی سطوح مشاغل تهیه و به کارکنان ابلاغ کنند. (کاپللی، 2002،ص2)
۶- چرخش مشاغل: یکی از اهداف مهم چرخش شغلی، ایجاد و تقویت سرمایه انسانی و اجتماعی است. چرخش مشاغل، این فرصت را به کارکنان میدهد که ضمن شناخت وظایف و فعالیتهای سایر مشاغل و افزایش توانمندی خود، ارتباطات و تعامل خود را با همدیگر افزایش دهند و در نتیجه روح اعتماد جمعی را (که جوهره سرمایه اجتماعی است) گسترش بخشند که این امر موجب تسهیم و تسهیل دانش و تجربه کارکنان میشود. (بیکر، 1382، ص 235)
وجود دستورالعملها و بخشنامه های بیش از حد، نهادهای متعدد نظارتی، تخلفات اداری، شایعه پراکنی و بیاعتنایی کارکنان به سازمان از جمله نشانه های ضعف سرمایه اجتماعی در سازمان یا به عبارتی ضعف سازمان در ایجاد سرمایه اجتماعی است.
۷- افزایش رضایت شغلی کارکنان: سرمایه فیزیکی، با ایجاد تغییرات در مواد برای شکل دادن و تسهیل ابزارهای تولید به وجود میآید. سرمایه انسانی با تغییر نگرش افراد، مهارتها و تواناییهای آنان را افزایش میدهد. سرمایه اجتماعی نیز هنگامی به وجود میآید که روابط میان کارکنان به شیوهای دگرگون شده باشد که هرکدام از آنان بتوانند براحتی نقش و وظیفه خود را انجام دهند. از این رو، فضای مبتنی بر تفاهم، صداقت، اعتماد و همکاری باعث افزایش رضایت شغلی کارکنان و در نهایت بهرهوری سازمانی میشود.
۸- حمایت از توسعه پایدار: توسعه پایدار مفهوم جدیدی را از توسعه اقتصادی، انسانی و زیست محیطی ارائه میدهد و توسعه واقعی را معادل رشد انسانی و زیستمحیطی قلمداد میکند. در توسعه پایدار منابع زیستمحیطی همچون سرمایههایی تلقی میشوند که حفاظت از آنها وظیفه اصلی سازمانها به شمار میآید و توسعهای مقبول است که در آن ضمن حفظ طبیعت، انسان ارزش و کرامت خود را از دست ندهد. براساس چنین تفکری از توسعه و رشد که همانا توسعه پایدار شهرت یافته است، مدیران سازمانها با ساختار جدیدی از توسعه روبهرو هستند که در آن تنها اهداف اقتصادی در نظر نیست، بلکه جنبههای زیستمحیطی و انسانی نیز مورد تأکید فراوان است. پیشرفت و کارایی اقتصادی، حفظ منابع طبیعی، فقرزدایی، توسعه عدالت اجتماعی، ایجاد فرصتهای برابر برای پیشرفت همگانی، از زمره اهداف اصلی در یک الگوی سه وجهی از توسعه پایدارند.در این الگو، اقتصاد، انسان و طبیعت همزمان مورد توجه هستند و مدیران با استفاده از این الگو باید تلاش کنند که نوعی تقارب و همگرایی در سه دیدگاه اقتصادی، انسانی و زیستمحیطی به وجود آورند و با این نگرش به استقبال آینده بروند. دیدگاههای کارشناسان اقتصادی برای به حداکثر رسانیدن رفاه انسانی با توجه به محدودیتهای منابع، دیدگاههای محیطشناسان در زمینه حفظ و نگهداری محیطزیست بشری به عنوان یک سرمایه طبیعی و تمام شدنی و نقطه نظرات جامعهشناسان در مورد ارزش و اهمیت انسان به عنوان محور اصلی توسعه، نقشهای اصلی را در شکلگیری الگوی جامع توسعه پایدار ایفا میکنند. به عبارت دیگر توسعه مطلوب در عصر ما توسعهای اخلاقی و انسانی است. مدت مدیدی است که معیارهای کوتاه نظرانه مالی بر تصمیمگیریهای اقتصادی حاکم بوده است. هماکنون زمان آن فرارسیده است تا واقعیتهای زیستمحیطی و انسانی را به علم اقتصاد برگردانیم.
نقش سرمایه اجتماعی در نیل به توسعه
مزایای متعدد و زیادی را میتوان برای سرمایه اجتماعی برشمرد؛ مزیت اصلی و عمده سرمایه اجتماعی در اختیار گذاشتن اطلاعات زیاد با هزینه پایین و زمان اندک برای بازیگرانی است که نقش اصلی را در سرمایه اجتماعی ایفا میکنند.
کسب قدرت و نفوذ از مزایای دیگر سرمایه اجتماعی است. کلمن در نوشتههای خود اشاره به واژه «کلوپ نمایندگان مجلس» دارد که در واقع منظور بحث «قدرت» است. برخی نمایندگان قدرت بیشتری نسبت به نمایندگان دیگر دارند؛ چرا که آنها تعهدات متفاوت با سایر نمایندگان برای خود ایجاد کردهاند و از اعتبار این تعهدات برای مشروعیت بخشیدن به رفتار خود استفاده میکنند. یک چنین قدرتی به بازیگر اصلی (در سرمایه اجتماعی) اجازه میدهد تا به اهداف خود دست یابد. مزیت دیگر سرمایه اجتماعی ایجاد «یکپارچگی» در میان اعضاست. هنجارها و باورهای محکم موجب ایجاد شبکه اجتماعی قوی میشود که دربرگیرنده آداب و رسوم و قوانین خاصی است و این هنجارها جایگزین کنترلهای رسمی میشوند. در این رابطه اُوچی (1980) چنین استدلال میکند که سازمانهای قبیلهای با هنجارهای مشترک قوی از هزینههای اندک نظارت بهرهمند هستند و تعهد بالایی را در اختیار دارند که در واقع همان سرمایه اجتماعی است (آدلر، 1999).
علاوه بر مزایای فوق به کارگیری سرمایه اجتماعی در سطح سازمانی دارای مزایایی مانند: ایجاد سازمانکاری و تیمهای منعطف، ارائه سازوکارهایی برای بهبود مدیریت عملکرد گروهی، زمینهسازی برای توسعه سرمایههای غیرمادی در سازمان و افزایش تعهد اعضا و کارکنان سازمان نسبت به مصلحت عامه است. (لینا و بورن، 1999)
نشانههای ضعف سرمایه اجتماعی در سازمان
هرچه ذخیره سرمایه اجتماعی در سازمان بالا باشد، نیاز به تدوین قوانین و مقررات، ایجاد نهادهای اجرایی و نظارتی کاهش مییابد. به نظر میرسد مدیران از طریق شاخصها و عوامل زیر میتوانند درجه و میزان سرمایه اجتماعی در سازمان را تشخیص دهند؛ بدین معنا که هرچه میزان این عوامل در سازمان بالا باشد، سرمایه اجتماعی کمتر خواهد بود (لینا و برن، 1999، ص3):
۱- دستورالعملها و بخشنامهها؛
۲- نهادهای متعدد نظارتی و بازرسی؛
۳- شایعه پراکنی؛
۴- ترور و تخریب شخصیتها؛
۵- تخلفات اداری؛
۶- بیاعتنایی کارکنان به سازمان؛
۷- شکست تیمها و کمیتههای کاری در سازمان؛
۸- تمایل نداشتن کارکنان به یادگیری دانش روز و تسهیم دانش و اطلاعات؛
۹- فقدان روحیه رقابتجویی در درون سازمان یا نسبت به رقبا؛
۱۰- افزایش غیبت، مرخصی و ... .
نتیجهگیـــــــــــــری
در مجموع میتوان گفت که سرمایه اجتماعی عبارت است از تأثیر اقتصادی حاصل از تسهیلاتی که شبکههای اعتماد و مؤلفههای فرهنگی در یک سیستم اجتماعی را به وجود میآورند. شبکههای اعتماد علاوه بر کاهش هزینههای مدیریتی، موجب میشوند که زمان و سرمایه بیشتری اختصاص به فعالیتهای اصلی پیدا کند و علاوه بر آن موجب انتقال دانش اعضای گروهها به یکدیگر میشود و جریان مناسبی را از یادگیری و دانش در بین آنها فراهم میسازد و این امر نیز میتواند در کاهش هزینههای مدیریتی و توسعه اجتماعی و سازمانی بسیار مؤثر باشد. سرمایه اجتماعی، پدیدهای مدیریتپذیر است؛ به این معنا که میتوان آن را براساس سیاستگذاریها در حوزههای مشخصی در سازمان بازسازی یا به فرایند شکلگیری آن کمک کرد. این امر در صورتی ممکن است که مدیران عالی و سیاستگذاران سازمان اطلاعات درستی از وضعیت موجود سرمایه اجتماعی در سازمان داشته باشند.
منابع
۱- بیکر، واین (1382)، «مدیریت و سرمایه اجتماعی»، ترجمه سیدمهدی الوانی و محمدرضا ربیعی، تهران، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی.
۲- رحمانپور، لقمان (1382)، «مدیریت سرمایه اجتماعی: رویکردی اثربخش در مدیریت منابع انسانی»، فصلنامه مطالعات مدیریت، شماره 19.
۳- رنانی، محسن (1385)، «نقش سرمایههای اجتماعی در توسعه اقتصادی»، دریچه، فصلنامه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، صص 23-4.
۴- فقیهی، ابوالحسنی، فیضی، طاهره (1385)، «سرمایه اجتماعی: رویکردی نو در سازمان» دانش مدیریت، فصلنامه دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، سال نوزدهم، شماره 72، صص 46-23.
5- Adler, P. W. (1999). "Social Capital: The Good, The Bad, and The Ugly". Management Meeting in Chicago.
6- Cappelli, P. (2002)" Social Capital and Retraining", university of Pennsylvania, Philadelphia.
7- Coleman, J. S. (1990). "Fundations of Social Theory", Combridge, MA: Harvard University Press, Belknap Press.
8- Francis Fukuyama. "Social Capita And Cicil Society", conference on second Generation Rerform. 1999.
9- Leana, C. R. & Van Burren, H. J. (1999), "Organizational Social Capital and Employment Proactives", Academy of management reviews.
10- Seibert, S. Kraimer. M; Linden, Robert. (2001). "A Social Capital Theory of Career Success". Academy of Management Journal, Vol. 44. No2.
بقیه منابع در دفتر نشریه محفوظ است .
تدبیر
دکتر اصغر حقشناس - محمدرضا دلوی - مسعود شفیعیه
برگرفته از :athir.blogfa.com
واحدهای تحقیق و توسعه در کارخانجات هسته اولیه فعالیتهای تحقیقاتی در بخش صنعت هستند. این واحدها به طور عمده فعالیت هایی از قبیل ارتقاء کیفیت محصول، طراحی محصول جدید، بهینه سازی فرایندها، انتقال و جذب فناوریها، کسب دانش فنی برای تولید و غیره را درچارچوب سیاست های صاحبان صنایع دنبال می نماید. درسال های اخیر وزارت صنایع و معادن طی بخشنامه ای کارخانه های تحت پوشش در سراسر کشور را تشویق به تاسیس واحدهای D&R نموده است. با وجودیکه واحدهای تحقیق و توسعه در صنعت نقش مهمی در ارتقاء سطح کمی و کیفی محصولات می توانند ایفا کنند، این واحدها در بسیاری از سازمانها با تنگناها و مشکلات عدیده ای روبرو هستند.
واحدهای تحقیق و توسعه در اجراء و در حوزه های راهبردی واحدهای تولیدی جایگاه مناسب خود را به دست نیاورده است و نسبت به ساختارهای اصلی واحدهای تولیدی جنبه فرعی دارند. در بسیاری از شرکتها بخش تحقیق و توسعه در متن فعالیتهای جاری قرار ندارند و نقش آنها در اثر بخشی فعالیتهای پژوهشی کم رنگ و حاشیه ای است. از مشکلات این واحدها ارتباط با نوع و عملکرد سازمان و مدیریت موسسه و فقدان اعتماد به درجه مفید بودن اینگونه واحدها، کمبود یا نبودن برنامه های علمی و منطقی تجربه های منفی در خصوص واحدهای تحقیق و توسعه در صنعت است، این عوامل و دیگر عوامل باعث شده واحدهای مذکور به راحتی نتوانند نقش استراتژیک خود را در صنعت ایفا کنند. عوامل سازمانی شامل مدیریت و رهبری، سازماندهی و عوامل درونی واحدهای تحقیق و توسعه شامل تفهیم و تفاهم مناسب اهداف و استراتژی ها، سازماندهی فعالیتهای تحقیق وتوسعه، سبک مدیریت و تبیین وظایف و مسئولیتهای مدیران و کارشناسان شاغل، ویژگیهای نیروی انسانی و بررسی امکانات و منابع موجود در واحدهای تحقیق و توسعه از عوامل تاثیرگذاربرپیشرفت وموانع رشدفعالیتهای تحقیق وتوسعه می باشد .
عملکرد واحد تحقیق و توسعه نتیجه همکاری نظام منــــد مجموعه ای از زیرسیستم های اصلی است که در کنار یکدیگر وظایف موردانتظار از واحد تحقیق و توسعه را عملی می سازند. زیرسیستم های بازنگری استراتژی؛ طرح ریزی پروژه؛ اجرای پــروژه؛ و بهره برداری از نتایج پروژه زیرسیستم های صفی تلقی شده و زیرسیستم مدیریت تحقیق و توسعه به عنوان ستاد تحقیق و توسعه وظیفه پشتیبانی و رهبری و نظارت بر عملکرد سایر زیرسیستم ها را برعهده دارد .
زیرسیستم بازنگری استراتژی
استراتژی ابـــــزاری است که سازمان می تواند به کمک آن به هدفهای بلندمدت خود برسد. زیرسیستم بازنگری استراتژی درواقع حلقه ارتباط بین استراتژی سازمان و استراتژی واحد تحقیق و توسعه است .
زیرسیستم اجرای پروژه
فعالیت اول در اجرای پروژه های تحقیق و توسعه مشخص کردن مکانیسم اجرای پروژه است . تصمیم گیری در این زمینه از جنس تصمیمات ساخت یا خرید قطعات یک محصول است . واحد تحقیق و توسعه به تنهایی ملزم به اجرای همه پروژه های تحقیق و توسعه نیست و در بسیاری از مواقع تمام یا قسمتی از نتایج یک پـــــروژه از بیرون سازمان تامین می گردد .
زیرسیستم بهره برداری از نتایج پروژه
عملکرد اصلی در بهره برداری از نتایج پروژه انتقال و استقرار نتایج پروژه های تحقیق و توسعه به مشتری است. موفقیت این زیرسیستم تاحدود زیادی به عملکرد سایر زیرسیستم ها وابسته است. تعریف و انتخاب پروژه هایی که بیشترین بازدهی را برای یک سازمان دربرخواهند داشت استقبال واحدهای تولید از نتایج پروژه های تحقیق و توسعه را سبب می گردد. اجرای دقیق پروژه ها کسب نتــایج موردانتظار رعایت زمان بندی پروژه و به موقع بودن نتایج پروژه ها اثربخشی و بکارگیری نتایج پروژه ها را موجب می گردد .
زیرسیستم مدیریت
زیرسیستم مدیریت درواقع حلقه ارتباطی سایر زیرسیستم هاست و با همه زیرسیستم ها در تعامل بوده و مکانیسم های اجرایی این زیرسیستم ها را هدایت می کند. عملکرد صحیح زیرسیستم مدیریت شرط لازم برای موفقیت سایر زیرسیستم هاست چرا که این زیرسیستم ها مبنای عملکردی دارند و موفقیت آنها درگرو مدیریت اجرایی قوی است. کلیه وظایف مدیریت تحقیق و توسعه و فعالیتهایی که نقش حمایتی و بسترسازی دارند در این زیرسیستم انجام می پذیرند. درواقع تعالی سازمانی واحد تحقیق و توسعه درگرو عملکرد موفق این زیرسیستم است .
گرد آوری :ناهید اربابی
برگرفته از :infosanat.com
یک شرکت تعاونی در جوابگویی به مشکلات خاص یا فرصت ها سازمان یافته است
مفهوم تعاونی :
چه وقتی باید یک شرکت تعاونی سازمان یافته باشد ؟
تعاونی ها در جوابگویی به احتیاجات اقتصادی مرتبط با ، بازاریابی ، پردازش ، بستن قرارداد ، ساخت و خریدن که به طور جاری قابل دسترس نیستند یا اینکه فقط به قیمت بیش از حد قابل دسترسند فرم دهی شده اند.
چرا گروه ها تعاونی ها را سازمان می دهند ؟
+ به سوی بهبود معامله قدرت
+ بسوی کاهش قیمت ها
+ بسوی بدست آوردن محصولات یا خدمات ( بسوی نوآوری وتوسعه دادن فرصت های بازاریابی موجود .
+ بسوی بهبود کیفیت محصولات و خدمات
یک شرکت تعاونی در جوابگویی به مشکلات خاص یا فرصت ها سازمان یافته است . ایده در خیلی از اوقات بنیاد نهادن توسط یک گروه کوچک برای بحث در مورد احتیاجات انجمن می باشد .در انجمن باید تمرکز بر روی چاره سازیاحتیاج اقتصاد و مصرف باالقوه از یک تعاونی باشد .
موضوع بحث باید شامل :
+ چرا اطلاعات در مورد احتیاجات ملاحظه شده به آسانی قابل دسترس است ؟
+ آیا تلاش تعاونی می تواند جایگاه این احتیاج باشد ؟
+ چرا اطلاعات در مورد تعاونی ها قابل دسترس است ؟
+ چه کسی می تواند به عنوان مشاور در یک گروه خدمت کند ؟
+ چه کسی باید مصرف کنندگان باالقوه را برای جلسه دعوت کند ؟
+ مصرف کنندگان باالقوه چگونه باید اتصال داشته باشند ؟ اگر یک تعاونی اینطور به نظر برسد که می -خواهد راه حل را عرضه کند ، یک جلسه عظیم از علاقه مصرف کنندگان باالقوه که با برنامه اند .
اولین اجتماع سالیانه تعاونی :
در اولین اجتماع از تعاونی اعضاء مسئولیت مهم را خارج از مسئولیت اعضاءبر دوش دارند .
+ تصویب آیین نامه ها
+ برگزیدن هیات مدیره
اغلب داو طلبان هیات مدیره اعضاء کمیته هدایت کننده اند . اما سایر اعضاء هم منتخب این موقعیت رهبری هستند .
آماده کردن یک نقشه تجارت :
هر تجارت باید دارای یک نقشه تجارت باشد . کمیته هدایت باید برای تکمیل نقشه تجارت از عمق به وسیله تدارک دیدن یک آشنا و حرفه ای به سازمان تعاونی ، نقشه تجارت را مرتب کنند . نقشه عملیات تعاونی و پی آمد ساختاری را پیش از اینکه سازمان تعاونی به پایان برسد را معین می کند .
اولین نشست هیات مدیره :
در اولین نشست از هیات مدیره تمرکز باید بر انتخاب اعضاء هیئت مدیره ، کمیته انتصاب ، و طرح ریزی تجارت باشد . اقلام دستور جلسه شامل مرتب نمودن دیون سرمایه ، هدایت کردن یک عضو محرک ، اضافه شده است . و تاسیس شرایط لازم مدیر و اداره کردن یک تعاونی.
بدست آوردن سرمایه :
هیئت مدیره برای مرتب نمودن سرمایه کافی مسئول است . سرمایه باید به وسیله موجودی خرید اعضاء ( تساوی حقوق ) استقراض وجوه ( بدهی ) از یک موسسه وام دهی ، رشد یافته باشد اعضاء باید در ثابت کردن تعهد برای موفقیت تعاونی در تجارت سرمایه گذاری کنند یا سرمایه بزرگی را گرو بگذارند . مبلغ مطالبه شده باید مرتبط به فعالیت و نیازمندی های قرض دهنده باشد . در تعیین کردن احتیاجات و سازماندهی سرمایه برای سرمایه بدهی طرح ریزی جدول جریان صندوق و اظهارنامه مالی از برنامه های مهم تجارت هستند.
نشست عضو اکتشافی :
اعضاء باالقوه کار و پیشنهاد ها از کمیته هدایت کننده ، شامل فصول مشارکت ، آئین نامه ها و ساخته های تعدیل شده در نقشه تجارت را تعدیل می کنند .
پشتیبانی برای هدایت باید بازبینی شود . ارزیابی به وسیله رای دادن خواسته یا ناخواسته از شرکت تعاونی اگر مثبت باشد ، کارمند اتحادیه فصولی از اتحاد را ضبط می کند .
انتصاب یک مدیر :
یکی از حقوق مهم هیئت مدیره انتصاب یک مدیر شایسته است . کسی که برای عملیات روز به روز مسئول می باشد .
انتصاب کارکنان ، بدست آوردن تسهیلات ، آغاز عملیات :
مدیر کارکنان لایق را انتصاب می کند ، آگاه نمودن هیئت مدیره از بدست آوردن تجهیزات و تسهیلات مطابق با بودجه و رهنمود های ثابت عملیات به وسیله هیئت مدیره ( وظایف مدیر )
محل گرفتن مساعدت و کمک :
سازمان اقتصاد زراعت روستایی از آمریکا و انجمن توسعه (RECD ) . کارمندان ویژه در توسعه تعاونی ، در برخی ایلات اشتغال دارند . آن ها می توانند برای اطلاعات اضافی ، اتصال به سازمان اقتصاد زراعت روستایی آمریکا و خدمات توسعه تعاونی / خدمات تعاونی در واشنگتن D.C به شما کمک کنند .
خدمات تعونی یک کارمند حرفه ای دارد کسی که می تواند به سازمان دادن یک شرکت تعاونی جدید و آماده کردن دستیار تکنیک برای شرکت تعاونی موجود کمک کنند .
فاکتور های مهم برای تعاونی موفق :
تجربه ها نشان می دهد که یک تعاونی به تازگی سازمان یافته برای موفقیت شانس دارد . البته به وسیله اصلاح کردن و انجام دادن امور به شرح زیر :
+ شناختن آشکار احتیاجات اقتصاد
+ رسیدن به پیمان در رسالت تعاونی
+ توسعه رهبری خوب
+ تملیک تعهد کارکنان در انجام تجارت با توجه به شرکت تعاونی
+ پیروی از نوای شیوه های تجارت
خلاصه :
همکاری تعاونی منحصر به فرد می باشد . در تجارت مورد استفاده و منفعت دوطرفه آنها آنچه که هدف می باشد ، راه اندازی بایسته های یک شرکت تعاونی است .
برگرفته از : athir.blogfa.com
این مجتمع ها با ماموریتی مشابه مراکز خدمات فناوری و کسب و کار با تاکیدی خاص بر فناوری اطلاعات و با امکان تملک واحدهای ساختمانی آن در شهرهای مسکونی ، با هدف توسعه فناوری اطلاعات برای بنگاه های کوچک و متوسط صنعتی در تمامی مناطق کشور ایجاد می شود. بنابراین تعریف زیر را در مورد مجتمع های مذکور می توان بکار برد :
این مجتمع سازمانی است حمایتی و تائید صلاحیت شده که بعنوان منبع رشد و تامین کسب و کار و نوآوری برای بنگاه های کوچک و متوسط مبتکر و کارآفرین عمل نموده و در توسعه اقتصادی محلی و منطقه ای مشارکت کرده و با خلق بنگاه های کوچک و متوسط مبتکر جدید و پروژه های ابتکاری در بنگاههای موجود ، طیف وسیعی از رهنمود های جامع را برای راهبری آنها ارائه می نماید.
این مجتمع ها با هدف ارتقاء و بهینه سازی بنگاه های صنعتی و بهبود توان رقابتی آنها در بازارهای ملی و بین المللی همچنین ارتقاء فرهنگ استفاده از خدمات مشاوره ای و بکارگیری صحیح توان خدمات فنی و مهندسی در حل مشکلات آنها فعالیت می نماید.
مراکز ارائه دهنده خدمات فناوری و کسب و کار در سطح جهانی با چه نام هایی شناخته می شوند؟
این مراکز در کشورهای مختلف متناسب با نوع خدماتی ( اصولاً خدمات تخصصی ) که ارائهمی کنند ، دارای نامهای متنوعی هستند.
برخی از اهم این نام ها عبارتند از :
-Business Development Services- BDS
-Cluster Services ( support ) Center (CSC )
-Business Innovation Center ( BIC )
-Business Incubation Center ( BIC )
-Business Incubator
-Small Business Development Service ( SBDS )
-Business Promotion and Service Center
-Small Business & Technology Development Center ( SBTDC )
-Technology Innovation Center ( TIC )
-Business Technology Center
-Plastic or wood & metal or … Technology Center
-Technology Center
خدمات توسعه کسب و کار ( Business Development Services- BDS ) شامل طیف وسیع و متنوعی از خدمات غیر مالی ( Non-Financial ) است که بمنظور بهبود عملکرد بنگاههای کوچک و متوسط ، دستیابی به بازار و ارتقاء توان رقابتی این بنگاهها ارائه می گردد و این خدمات بر روی ویژگی های ساختاری SMEs تاثیر گذارده و آنها را رقابت پذیرتر می سازد و امروزه نقش و اهمیت خدمات کسب و کار (BDS ) در توسعه کمی و کیفی بنگاههای کوچک و متوسط در سطح جهان بخوبی شناخته شده و بعنوان ابزاری برای توسعه بنگاهها مورد توجه سیاستگزاران قرار گرفته است. رشد خدمات ارائه شده توسط مراکز خدمات کسب و کار در برخی کشورها از جمله کشورهای عضو OECD سالانه به حدود ده درصد بالغ می گردد. یکی از علل عمده چنین رشدی ، رشد تقاضای خدمات توسط بنگاههای کوچک و متوسط از یک سو و رشد عرضه خدمات توسط ارائه کنندگان خدمات توسعه کسب و کار ( BDS Providers ) از سوی دیگرمی باشد.
عوامل اصلی موفقیت این طرح در چیست ؟
موفقیت چنین طرح هایی در ایجاد گسترش بنگاه های کوچک و متوسط صنعتی و ایجاد یک پیکربندی صنعتی در یک محیط ، نیاز به گذشت زمان با توجه به میزان انطباق پذیری با محیط پیرامونی و الزامات طرح دارد.
معهذا فاکتورهای اصل موفقیت طرح را می توان به شرح زیر ذکر کرد :
1- پیوستگی ، تنوع و کیفیت ذینفعان ، میزان انگیزه آنها و مقررات حاکم بر منطقه استقرار طرح .
2- حرفه ای بودن ، میزان تخصص افراد تشکیل دهنده هسته مرکزی راهبری طرح
3- توانایی همکاری و تعامل موثر با سایر نقش آفرینان در بخش های خصوصی و عمومی
معیارهای موفقیت مجتمع فناوری و خدمات نرم افزاری چیست ؟
چهار معیاری که سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران جهت تحقق اهدافایجاد این مجتمع ها مورد نظر قرارداده است عبارتند از :
بنگاه داری ( کسب و کار ) : بویژه در صنایع کوچک و متوسط بیش از گذشته بعنوان محرک اصلی برای توسعه محسوب شده و منبع اصلی اشتغال می باشد.
نوآوری : در همه زمینه ها تنها راه در پیش روی هر کس برای پیدا کردن بازار فروش بزرگتر ، وسعت بخشیدن به دیدگاهش برای عمل و افزایش رقابت می باشد. در نتیجه تعریف نوآوری از این دیدگاه عبارت از هر فرآیندی است که باعث افزایش آگاهی و قابلیت رقابتی صنایع می گردد.
شبکه سازی : در جهان امروز با پدیدار شدن مفهومی چون جهانی سازی زمانی که ارتباطات ، انتقال دانش و همکاری ، فاکتورهای کلیدی موفقیت محسوب می شوند ، شبکه های بین المللی بویژه در صنایع کوچک نقش حیاتی را ایفا می کنند. جهانی نمودن یک صنعت نه تنها به معنای دستیابی به بازار جهانی است بلکه به منظور یافتن صنایع مشابه جهت تبادل تجارب و اطلاعات در مقیاس جهانی نیز صورت می گیرد.
مجتمع ها : مجتمع ها با ایجاد ساختارهای از پیش تعیین شده ای که با گذشت زمان بدستآمده اند ، وظیفه به اشتراک گذاشتن اطلاعات ، ارزیابی سیستم ها و انتقال تجربیات به واحدهای نوپا را بر عهده دارند.
پوشش عملیاتی طرح به چه میزان است ؟
هدف از طرح فعالیت در نواحی بسیار نزدیک به محل استقرار آن یعنی نواحی ای است که منابع خود را از آنها تامین می کند ولی به هر صورت می تواند خدماتی را به خارج از این نواحی نیز ارائه دهد.
در مجتمع فناوری اطلاعات و خدمات نرم افزاری چه واحدهایی مستقر می شوند ؟
واحدهای فناور مستقر در مجتمع با توجه به اهداف و ماموریت مجتمع از بین واحدهای مذکور با توجه به اساسنامه و مجوزهای قانونی شان در زمینه خدمات فناوری و کسب و کار ( مانند : بهینه سازی ، کیفیت و استاندارد ، تجهیزات و ماشین آلات ، بازار و فروش ، سرمایه گذاری ، مالی و حقوقی ، مدیریت ، آموزش تخصصی و عمومی ، خدمات نرم افزاری در حوزه ICT ) فعالیت می نمایند و متقاضی استقرار در مجتمع می باشند ، انتخاب می شوند.
در مجتمع فناوری اطلاعات و خدمات نرم افزاری چه اقداماتی صورت می پذیرد ؟
1- کمک به ارتقاء دانش فنی واحدهای فناور به منظور رقابت در عرصه جهانی
2- سازماندهی برای ارائه خدمات موثر و مورد نیاز به واحدهای فناور به منظور کمک به رشد آنها
3- سازماندهی توانمندی ها و امکانات موجود در منطقه برای ایجاد پیوند بین امکانات و منابع دانشگاهها و مراکز پژوهشی و فناوری و صنعتی منطقه و توانایی های واحدهای فناور
4- کمک در جهت دهی مراکز پژوهشی مرتبط با مجتمع به سوی تحقیق در رشته های مورد نیاز واحدهای فناور
5- ایجاد فضای مناسب فعالیت علمی و مهندسی برای جذب دانشمندان و متخصصان داخل و خارج از کشور
6- ایجاد بستر مناسب برای فعالیت واحدهای تحقیق و توسعه در مجتمع
7- ایجاد بستر مناسب حضور و همکاری واحدهای فناور خارجی دربرای توسعه فناوری بنگاه های بومی
8- ایجاد بستر لازم برای فعالیت مشترک واحدهای فناور داخلی و خارجی با روش شبکه سازی آنها
9- تشویق پژوهش با هدف توسعه محصولات و فرآیندها متناسب با بازار
10- تشویق پژوهش با هدف دستیابی به فناوری های متناسب با بازار
11- کمک به ایجاد بنگاه های اقتصادی جدید
ویژگی های مجتمع فناوری اطلاعات و خدمات نرم افزاری چیست ؟
1- قابلیت دسترسی ساده به آن بصورت فیزیکی و مجازی
2- دارای ساختار ستادی کوچک ولی توانمند و مدیریت با تجربه در راهبری امور فناوری
3- دارای توان تدارک امکانات و خدمات با ارزش افزوده بالا
4- دارای زیرساخت های تاسیساتی و ارتباطاتی مناسب
5- دارای دسترسی مناسب از قبیل اتوبان ، فرودگاه ، راه آهن
6- دارای معماری نوین ساختمانی و محیط آرام و دلپذیر
7- گرایش به خودگردانی در نگهداری مجتمع و پشتیبانی دولت در راهبری نرم افزاری
مجتمع فناوری اطلاعات و خدمات نرم افزاری از چه قسمت هایی تشکیل شده است ؟
1- دفاتر یا محل استقرار واحدهای فناور
2- آمفی تئاتر
3- سالن یا سالن های جلسات
4- کتابخانه
5- کلاس های آموزشی
6- نهارخوری
7- نمایشگاه
8- واحد اداری ( مدیریت راهبری و مدیریت نگهداری مجتمع )
9- واحدهای خدماتی ( واحد تکثیر ، ماشین نویس و ... )
چه عواملی در انتخاب واحدهای فناور برای استقرار در مجتمع مورد نظر می باشد و چگونه انتخاب صورت می پذیرد ؟
واحد فناور متقاضی برگه های درخواست استقرار و مشخصات کاری خود را تکمیل و به مجتمع ارائه می دهد.
پس از ارزیابی کارشناسی مستندات مذکور با توجه به سوابق و توانمندی های واحد متقاضی و انطباق زمینه فعالیت آن با اهداف و ماموریت های مجتمع ، مشروط به دارا بودن شرایط تعریف شده در طرح جامع مجتمع با استقرار آن در مجتمع موافقت می شود.
استقرار واحدهای فناور در عمل به چه صورت می باشد ؟
استقرار واحدهای فناور منتخب در مجتمع بصورت واگذاری قطعی می باشد. بهای دفاتر در مجتمع در هر سال بر اساس قیمت های مصوب توسط شرکت شهرکهای صنعتی استان اعلام می شود.
مزایای استقرار در مجتمع فناوری اطلاعات و خدمات نرم افزاری برای واحدهای فناور چیست؟
جدای از برخورداری از مزیت های عام که به تبع استقرار در یک مجتمع سازمان یافته متکی به دانش عاید می شود ، واحدهای فناور مستقر در مجتمع های فناوری اطلاعات و خدمات نرم افزاری تحت پوشش سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران از مزایای زیر برخوردارمی باشند :
1- پرداخت اقساطی بخش عمده بهای واحد تخصیصی به متقاضی در میان مدت
2- تقدم در برخورداری از حمایت های مالی ، آموزش و فنی سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران
3- برخورداری از مزایای قانونی شهرک های صنعتی ( مانند فعالیت های مالیاتی و ... )
4- قرار گرفتن در شبکه ملی انتقال فناوری و دسترسی به ظرفیت های آن در سطح ملی وبین المللی
در حال حاضر مجتمع های فناوری اطلاعات و خدمات نرم افزاری در کجا قرار دارند ؟
در تمامی استانهای کشور موضوع امکان سنجی و ایجاد مجتمع های فوق در برنامه شرکت های شهرکهای صنعتی استانها در حال پیگیری است ، معهذا مجتمع هایی که در حال حاضر در وضعیت بهره برداری قرار دارند عبارتند از :
1- مجتمع فناوری اطلاعات و خدمات نرم افزاری سهند واقع در شهر تهران
2- مجتمع فناوری اطلاعات و خدمات نرم افزاری تبریز واقع در شهر تبریز
3- مجتمع فناوری اطلاعات و خدمات نرم افزاری اهواز (1) واقع در شهر اهواز
4- مجتمع فناوری اطلاعات و خدمات نرم افزاری اهواز (1) واقع در شهر اهواز(مجتمع فنی مهندسی )
برگرفته از : iraniec.ir
شهرک فناوری (Technopark ) سازمانی است که بوسیله متخصصین حرفه ای مدیریت می شود و هدف اصلی آن افزایش ثروت در جامعه از طریق ارتقاء فرهنگ نوآوری و رقابت سازنده میان شرکت های حاضر در شهرک و موسسه های متکی بر علم و دانش است. برای دستیابی به این هدف یک شهرک فناوری ، جریان دانش و فناوری را در میان دانشگاهها ، موسسه های تحقیق و توسعه ، بنگاه های خصوصی و بازار ، به حرکت انداخته و مدیریت می کند و رشد شرکت های متکی بر نوآوری را از طریق مراکز خدمات فناوری و کسب و کار و فرآیند های زایشی تسهیل می کند. شهرک ها همچنین خدمات مناسب دیگری به همراه فضاهای کاری و تسهیلات با کیفیت بالا فراهم می نمایند.
واحدهای مستقر در شهرک دارای هویت حقوقی مستقل از شهرک هستند. این واحدها با توجه به اساسنامه و یا سایر اسناد قانونی در زمینه تحقیقات کاربردی و توسعه ای ، طراحی مهندسی ، مهندسی معکوس ، انتقال فناوری ، ارائه خدمات تخصصی و فعالیت در جهت تجاری کردن نتایج تحقیقات فعالیت داشته و در قالب واحدهای خدمات مشاوره ای ، واحدهای تحقیق و توسعه صنایع ، آزمایشگاه ها ، کارگاه های کوچک و یا مراکز تحقیقاتی وابسته به دانشگاه ها یا دستگاه های اجرایی به کار می پردازند. این تعریف ، با رعایت مقررات مربوط ، شامل شرکتها و موسسات خارجی نیز می گردد.
در شهرکهای فناوری چه اقداماتی صورت می پذیرد ؟
1.کمک به ارتقاء دانش فنی واحدهای فناوری به منظور رقابت در عرصه جهانی
2.سازماندهی برای ارائه خدمات موثر و مورد نیاز به واحدهای فناوری به منظور کمک به رشد آنها
3.سازماندهی توانایی ها و امکانات موجود در منطقه برای ایجاد پیوند بین امکانات و منابع دانشگاهها و مراکز پژوهشی و فناوری و صنعتی منطقه و توانایی های واحدهای فناوری
4.کمک در جهت دهی مراکز پژوهشی مرتبط با شهرک به سوی تحقیق در رشته های مورد نیاز واحدهای فناوری
5.ایجاد فضای مناسب فعالیت علمی و مهندسی برای جذب دانشمندان و متخصصان داخل و خارج از کشور
6.ایجاد بستر مناسب برای فعالیت واحدهای تحقیق و توسعه در شهرک
7.ایجاد بستر مناسب حضور و همکاری واحدهای فناوری خارجی در شهرک برای توسعه فناوری بنگاه های بومی
8.ایجاد بستر لازم برای فعالیت مشترک واحدهای فناوری داخلی و خارجی با روش شبکه سازی آنها
9.تشویق پژوهش با هدف توسعه محصولات و فرآیندها متناسب با بازار
10.تشویق پژوهش با هدف دستیابی به فناوری های متناسب با بازار
11.کمک به ایجاد بنگاه های اقتصادی جدید از طریق مراکز رشد واحدهای فناوری
ویژگی های شهرک فناوری چیست ؟
قابلیت دسترسی ساده به آن بصورت فیزیکی و مجازی
دارای ساختار ستادی کوچک ولی توانمند و مدیریت با تجربه در راهبری امور فناوری
دارای توان تدارک امکانات و خدمات با ارزش افزوده بالا
دارای زیرساخت های تاسیساتی و شهری و ارتباطاتی مناسب
دارای دسترسی مناسب از قبیل اتوبان ، فرودگاه ، راه آهن
دارای معماری نوین ساختمانی و محیط آرام و دلپذیر
گرایش به خودگردانی در نگهداری شهرک و پشتیبانی دولت در راهبری نرم افزاری
شهرک های فناوری از چه قسمت هایی تشکیل می شود ؟
مدیریت راهبری
مدیریت نگهداری
مرکز خدمات فناوری و کسب و کار
واحدهای فناوری
مرکز رشد کسب و کار (بنگاه های نوپا )
نمایشگاه
کارگاه ها و آزمایشگاه ها
مراکز ارائه دهنده خدمات فناوری و کسب و کار در سطح جهانی با چه نام هایی شناختهمی شوند؟
این مراکز در کشورهای مختلف متناسب با نوع خدماتی ( اصولاً خدمات تخصصی ) که ارائهمی کنند ، دارای نامهای متنوعی هستند.
برخی از اهم این نام ها عبارتند از :
-Business Development Services- BDS
-Cluster Services ( support ) Center (CSC )
-Business Innovation Center ( BIC )
-Business Incubation Center ( BIC )
-Business Incubator
-Small Business Development Service ( SBDS )
-Business Promotion and Service Center
-Small Business & Technology Development Center ( SBTDC )
-Technology Innovation Center ( TIC )
-Business Technology Center
-Plastic or wood & metal or … Technology Center
-Technology Center
خدمات توسعه کسب و کار ( Business Development Services- BDS ) شامل طیف وسیع و متنوعی از خدمات غیر مالی ( Non-Financial ) است که بمنظور بهبود عملکرد بنگاههای کوچک و متوسط ، دستیابی به بازار و ارتقاء توان رقابتی این بنگاهها ارائه می گردد و این خدمات بر روی ویژگی های ساختاری SMEs تاثیر گذارده و آنها را رقابت پذیرتر می سازد و امروزه نقش و اهمیت خدمات کسب و کار (BDS ) در توسعه کمی و کیفی بنگاههای کوچک و متوسط در سطح جهان بخوبی شناخته شده و بعنوان ابزاری برای توسعه بنگاهها مورد توجه سیاستگزاران قرار گرفته است. رشد خدمات ارائه شده توسط مراکز خدمات کسب و کار در برخی کشورها از جمله کشورهای عضو OECD سالانه به حدود ده درصد بالغ می گردد. یکی از علل عمده چنین رشدی ، رشد تقاضای خدمات توسط بنگاههای کوچک و متوسط از یک سو و رشد عرضه خدمات توسط ارائه کنندگان خدمات توسعه کسب و کار ( BDS Providers ) از سوی دیگر می باشد.
عوامل اصلی موفقیت این طرح در چیست ؟
موفقیت چنین طرح هایی در ایجاد گسترش بنگاه های کوچک و متوسط صنعتی و ایجاد یک پیکربندی صنعتی در یک محیط ، نیاز به گذشت زمان با توجه به میزان انطباق پذیری با محیط پیرامونی و الزامات طرح دارد.
معهذا فاکتورهای اصل موفقیت طرح را می توان به شرح زیر ذکر کرد :
پیوستگی ، تنوع و کیفیت ذینفعان ، میزان انگیزه آنها و مقررات حاکم بر منطقه استقرار طرح.
حرفه ای بودن ، میزان تخصص افراد تشکیل دهنده هسته مرکزی راهبری طرح
توانایی همکاری و تعامل موثر با سایر نقش آفرینان در بخش های خصوصی و عمومی
معیارهای موفقیت مراکز خدمات فناوری و کسب و کار چیست ؟
چهار معیاری که سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران جهت تحقق اهدافایجاد این مراکز مورد نظر قرارداده است عبارتند از :
بنگاه داری ( کسب و کار ) : بویژه در صنایع کوچک و متوسط بیش از گذشته بعنوان محرک اصلی برای توسعه محسوب شده و منبع اصلی اشتغال می باشد.
نوآوری : در همه زمینه ها تنها راه در پیش روی هر کس برای پیدا کردن بازار فروش بزرگتر ، وسعت بخشیدن به دیدگاهش برای عمل و افزایش رقابت می باشد. در نتیجه تعریف نوآوری از این دیدگاه عبارت از هر فرآیندی است که باعث افزایش آگاهی و قابلیت رقابتی صنایع می گردد.
شبکه سازی : در جهان امروز با پدیدار شدن مفهومی چون جهانی سازی ، زمانی که ارتباطات ، انتقال دانش و همکاری ، فاکتورهای کلیدی موفقیت محسوب می شوند ، شبکه های بین المللی بویژه در صنایع کوچک نقش حیاتی را ایفا می کنند. جهانی نمودن یک صنعت نه تنها به معنای دستیابی به بازار جهانی است بلکه به منظور یافتن صنایع مشابه جهت تبادل تجارب و اطلاعات در مقیاس جهانی نیز صورت می گیرد.
مراکز : مراکز با ایجاد ساختارهای از پیش تعیین شده ای که با گذشت زمان بدست آمده اند ، وظیفه به اشتراک گذاشتن اطلاعات ، ارزیابی سیستم ها و انتقال تجربیات به واحدهای نوپا را بر عهده دارند.
پوشش عملیاتی طرح به چه میزان است ؟
هدف از طرح فعالیت در نواحی بسیار نزدیک به محل استقرار آن یعنی نواحی ای است که منابع خود را از آنها تامین می کند ولی به هر صورت می تواند خدماتی را به خارج از این نواحی نیز ارائه دهد.
یک واحد فناور چگونه در شهرک فناوری مستقر می شود :
یک واحد فناور که در زمینه خدمات فناوری و کسب و کار ( مانند : بهینه سازی ، کیفیت و استاندارد ، تجهیزات و ماشین آلات ، بازار و فروش ، سرمایه گذاری ، مالی و حقوقی ، مدیریت ، آموزش تخصصی و عمومی ) از مراجع قانونی ذیربط دارای مجوز است. درخواست استقرار خود را با تکمیل برگه های ویژه مشخصات واحد متقاضی به شهرک فناوری ارائه می نماید.
پس از بررسی تخصصی سوابق و توانمندی های واحد متقاضی در راستای نیازهای تخصصی شهرک فناوری در صورت حائز بودن شرایط مورد نظر با استقرار واحد مذکور موافقت می شود.
استقرار واحدهای فناور در عمل به چه صورت می باشد ؟
استقرار در شهرک فناوری به دو صورت می باشد :
الف – تخصیص زمین آماده سازی شده صنعتی بطور نمونه برای واحدهای R&D و آزمایشگاه ها
ب- اجاره سالیانه دفاتر بطور نمونه به واحدهای خدمات مهندسی و مشاورین صنعتی و مدیریتی
توضیح مهم : تخصیص زمین و اجاره دفاتر براساس قیمت های مصوب توسط شرک شهرکهای صنعتی استان صورت می پذیرد.
مزایای استقرار در شهرکهای فناوری برای واحدهای فناور چیست ؟
جدای از برخورداری از مزیت های عام که به تبع استقرار در یک مجتمع سامان یافته متکی به دانش ، عاید می شود واحدهای فناور مستقر در شهرکهای فناوری تحت پوشش سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران از مزایای زیر برخوردار می باشند :
پرداخت بهای حق بهره برداری از تاسیسات و امکانات زمین تخصیصی به صورت نقد و اقساط
معافیت از پرداخت تمام یا بخشی از اجاره بهای دفاتر مشروط به فعال بودن واحد بر اساس ارزیابی های ادواری
تقدم در برخورداری از حمایت های مالی ، آموزشی و فنی سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران
برخورداری از مزایای قانونی شهرک های صنعتی ( مانند معافیت های مالیاتی ، عوارض ساخت و ساز و ... )
قرار گرفتن در شبکه ملی انتقال فناوری و دسترسی به ظرفیت های آن در سطح ملی و بین المللی
در حال حاضر شهرک های فناوری کشور در کجا قرار دارند ؟
سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران در حال حاضر اجرا و تکمیل 6 شهرک به شرح زیر را دردست پیگیری دارد :
شهرک فناوری صنایع غذایی در مجاورت شهر مشهد
شهرک فناوری قطعات خودرو در مجاورت شهر تبریز
شهرک فناوری فناوری اطلاعات درمجاورت شهر تهران
شهرک فناوری صنایع غذایی و الکترونیک در مجاورت شهر ارومیه
شهرک فناوری صنایع شیمیایی و پتروشیمی درمجاورت شهر شیراز
شهرک فناوری اصفهان در مجاورت شهر اصفهان
لازم به ذکر است که طرح مطالعاتی ایجاد شهرک فناوری در مجاورت شهر قزوین و شهر همدان نیز در دست انجام است.
برگرفته از: iraniec.ir
باید عنایت داشت که زیانهای اعتباری، چنان که مورد نظر ما در این نوشته هستند، میتوانند به طرق مختلف حاصل گردند و یا به صورت غیرمستقیم از طریق بروز در بازارها، یا در فعالیتهای عملیاتی بنگاهها بروز کنند. وامگیرندگان از این طریق معمولاً از این محل بهره برده و برای خود سودی حاصل میکنند. در عین حال، اعطای اعتبارات از این دست تأثیری مضاعف بر حجم پول در گردش، حتی در سطح جهانی دارد. فرهنگ لغات اقتصادی مجله اکونومیست، اعتبار را چنین تعریف میکند: استفاده یا تملک کالا یا خدمات بدون پرداخت آنی که تقریباً تمام پرداختهای تولیدی، صنعتی و خدمات را شامل میشود، اعتبار مینامیم.
معمولاً مؤسسات مالی- بانکی نسبت به تأمین اعتبارات مورد نیاز کسب و کارها و یا تجار اقدام میکنند. اما امروزه شاهد آن هستیم که مؤسساتی غیر از آنها مانند بیمهها، صندوقهای مالی، قرضالحسنهها و مشابه آنها هم به انحاء مختلف اعتباراتی را در اختیار مشتریان خود قرار میدهند. نتیجه امر علاوه بر کاهش قیمتها (به نسبت شرایطی که اعتبارات اعطا نمیشوند) به همراه کاهش هزینههای مبادلاتی از یک سو و افزایش حجم بدهی اعتباری بازار از سوی دیگر میباشد. با توجه به رقابت تشدیدشده بین بانکها، ظرفیت اعطای اعتبار طی سالها به مرور افزایش یافته و البته در مقابل آن بدهی مؤسسات اقتصادی به بانکها نیز تشدید شده است.
ازجمله درسهایی که باید از این روند گرفت میتوان به این نکته اشاره داشت که تأثیر نسبی اعطای اعتبارات به مؤسسات در صورت تجمیع و رشد غیرقابل توجیه و بیحساب میتواند مخاطراتی برای ثبات مؤسسات اقتصادی در سطح کلان اقتصاد کشور به وجود آورد. ریسک اعتباری بدون تردید بزرگترین منبع ریسک برای مؤسسات مالی و یا اقتصادی تولیدی محسوب میشود.
برای مدیریت این ریسک لازم است نگاهی یکپارچه به موضوع داشت. گام اول ارزیابی ریسک یک مشتری و سپس رسیدن به نظامی مناسب برای مدیریت ریسک پرتفوی اعتباری مؤسسه به صورت مشخص است. روشهای عملیاتی و فرایندهای ساختاری برای اجراییکردن و خلق فضای اعتباری مناسب در بنگاههای اقتصادی، گام بعدی است که باید بدان توجه داشت. نگاه به مدیریت ریسک بدین ترتیب از پایین به بالا خواهد بود. فرایند گزینش ریسک ازجمله مواردی است که مدیران فروش و مالی باید بدان توجه خاصی مبذول نمایند. ب
ه همین دلیل شناخت و بهینهسازی فرآیندهای عملیاتی و غیرعملیاتی در راستای گزینش ریسک بهتر را میتوان اقدام بعدی دانست. راهبردهای تأمین مالی برای اعطای اعتبار به مشتریان خود مقولهای مستقل و قابلتوجه برای همه مدیران مالی است؛ بنابراین تدوین راهبردهای مناسب این امر را باید در سطح عالیترین مدیران شرکتها به تصویب رساند. تجزیه و تحلیل ریسک یکی از ابزارهای مناسب برای اقدام یکسان در سطح بنگاهها است که در این راهبردها باید به نحوی مناسب در فرایندهای عملیاتی قرار داده شود.
در نهایت باید ریسکهای اعتباری را با روشهای علمی و فنی مناسب کمی نموده و هر مبادله و اعطای اعتبار را بعد از ارزیابی و سنجش اعتباری در پرتفوی ریسک اعتباری بنگاه جایگاهی خاص بخشید. نقش تعیینکننده ارزیابی ریسک اعتباری باید در چارچوب سود و زیان اقتصادی بنگاه و مخاطرات بالقوهای که ممکن است ثبات مؤسسه را با مشکل روبهرو سازد، دیده شود. تعیین نقش و جایگاه هر ریسک در پرتفوی ریسک اعتباری مؤسسه باید براساس روشهای مشخص علمی و فنی و با بهرهگیری از حداکثر توان مؤسسه انجام پذیرد.
علاوه بر موارد فوق، مدیریت ریسک اعتباری شامل ابزارهای مناسب بازار برای بیشینهسازی درآمد اعطاکننده اعتبار است میشود. دانش مدیران مالی و بازاریابی در کسب بالاترین بهره از محل اعتبارات اعطا شده و با بهرهگیری بهینه از ابزارهای مناسب ازجمله مطالبی است که مدیران مالی و بازاریابی باید بدان تجهیز شده و براساس آن نیز اقدام نمایند.
نقش دولتها در تنظیم و نظارت روابط مالی و قراردادی، به ویژه نقش دادگاهها در اجرا و اعمال قوانین و مقررات و نقش مجلس در تصویب قوانین مناسب برای حفظ و صیانت از منابع مالی و اعتباری در سطح اقتصاد کشور را نیز نباید نادیده یا کم رنگ انگاشت. البته این خود مقولهای مهم در اقتصاد دولت زده امروز ما است که میتوان در جای خود مورد بررسی قرار داد.
منبع: ireconomy. ir
امیر حسین توکلی
برگرفته از : khabaronline.ir
کارآفرینی مزایای متعددی دارد و در نتیجه رقابت در این حیطه نیز بسیار است. درک ابعاد این رقابت و طرح کسب و کار دقیق و کارا میتواند منجر به شروع یک کسب و کار موفق شود. آیا عملکرد شما ازین مراحل تبعیت میکند؟ سعی کنید آنچه را که دیگران انجام میدهند، بررسی کنید تا به چگونگی شروع کار پی ببرید
سنجش میزان آمادگی برای شروع کسب و کار
با وجود اینکه کارآفرینی میتواند منجر به موفقیتهای زیادی شود اما شما باید آماده و حاضر باشید. حتما زمانی را صرف تشخیص آمادگی خود برای شروع کسب و کار کنید .
- آیا کارآفرینی برای شما مناسب است؟
- آیا قادرید تشکیلات اقتصادی خود را کنترل کنید؟
در کسب و کار هیچ تضمین و گارانتی وجود ندارد، اما میتوانید با طرح یک نقشه مناسب و بررسی دقیق آن شانس موفقیت خود را افزایش دهید .
در ابتدا نقاط ضعف و قوت خود را به عنوان یک دارنده کسب و کار مورد ارزیابی قرار دهید. با دقت به پرسشهای زیر توجه کنید :
آیا شما تازه کار هستید؟
البته این به خود شما بستگی دارد که چگونه پروژه های خود را ارتقا دهید، زمان را تنظیم کنید و به جزئیات توجه داشته باشید .
با شخصیتهای متفاوت چگونه برخورد میکنید؟
صاحبان کسب و کار نیازمند توسعه روابط کاری با افراد زیادی از جمله مصرف کنندگان، فروشندگان، کارمندان، بانکداران و افراد حرفه ای مانند وکلا، حسلبداران و مشاوران هستند. آیا شما میتوانید با یک مشتری مصر، یک فروشنده غیر قابل اعتماد و یا یک کارمند بدخلق سر و کار داشته باشید؟
چگونه تصمیم گیری انجام میدهید؟
صاحبان کسب و کار کوچک نیازمند تصمیم گیریهای سریع و پایدار هستند .
آیا دارای استقامت روحی و جسمی کافی برای شروع و راه اندازی یک کسب و کار هستید؟
داشتن یک کسب و کار جالب و مفید اما در عین حال طاقت فرسا است. آیا میتوانید هفت روز هفته روزی دوازده ساعت فعالیت و کار داشته باشید؟
چگونه برنامه ریزی و سازماندهی میکنید؟
تحقیقات نشان میدهید که طرحهای ضعیف عامل شکست در کار میشوند. سازماندهی موثر مالی و برنامه ریزی دقیق در تولید میتواند از هرگونه ورشکستگی جلوگیری کند .
آیا گامهای شما به میزان کافی مستحکم است؟
ایجاد یک کسب و کار ممکن است شما را از لحاظ روحی خسته کند. بیشتر صاحبان کسب و کار از قبول این همه مسئولیت سنگین به سرعت خسته و دلسرد میشوند. انگیزه قوی در حفظ و بقای کار به شما کمک میکند .
کسب و کار شما چگونه بر روابط کاری شما اثر میگذارد؟
اولین سالهای شروع کسب و کار ممکن است بر خانواده فشارهایی را وارد کند. این موضوع حائز اهمیت است که افراد خانواده بدانند چه انتظاری دارند و شما باید کاملا مطئن باشید که آنها در طول این زمان شما را حمایت میکنند. تا زمانیکه کسب و کار شما سود آور شود ممکن است با مشکلات مالی بسیاری مواجه شوید که چند ماه یا سال به طول انجامد. آیا شما قادرید خود را با استاندلردهای پایینتر زندگی تطبیق دهید؟
چند نکته :
دلایل زیادی وجود دارد که نتوانید کار خود را شروع کنید، اما برای یک فرد توانمند، مزایای امتیازات داشتن یک کسب و کار به خطرات موجود در آن می ارزد :
· مدیر خود هستید .
· کار سخت و طولانی مزایایی برای شما دارد و سود آن به جای آنکه نصیب شخص دیگری شود به شما میرسد .
· بدست آوردن پول و رشد کاری بسیار لذت بخش است .
· اقدام به کار مخاطره آمیز میتواند جذاب و نیازمند جسارت بالائی باشد .
. ایجاد یک کسب و کار همیشه منجر به یادگیری میشود .
دلایل شکست یک کسب و کار
- چرا یک کسب و کار با خطر شکست مواجه است؟
موفقیت در کسب و کار هیچگاه بصورت خودبخودی ویا بر اساس شانس نیست و همانطور که گفته شد این موفقیت اصولا به سازمان دهی و بصیرت فرد راه انداز کسب و کار بستگی دارد و تضمینی برای آن وجود ندارد .
شروع یک کسب و کار همیشه ریسک پذیر است و شانس موفقیت اندک میباشد. بنابر گزارش اداره کسب و کارهای کوچک در آمریکا (SBA ) بیش از 50% کسب و کارهای کوچک در سالهای اول با شکست مواجه شده و 90% آنها در 5 سال اول از بین میروند .
Michael Ames در کتاب خود به نام "کنترل کسب و کار کوچک" دلایل زیر را برای شکست این نوع کسب و کارها بیان کرده است :
1. عدم وجود تجربه
2. نداشتن سرمایه کافی
3. نداشتن جایگاهی مناسب
4. عدم وجود کنترل قوی
5. سرمایه گذاری بیش از اندازه در دارائیهای ثابت
6. قراردادهای اعتباری ضعیف
7. استفاده شخصی از سرمایه های تجاری
8. رشد بدون انتظار
Gustav Berle دو دلیل دیگر در کتاب خود بنام "کسب و کار را خود بر عهده بگیرید" به این دلایل اضافه میکند :
1. رقابت
2. فروش پائین
یک عامل دیگر در خصوص شکست کسب و کار :
با بیان این موارد قصد ترساندن شما را نداریم بلکه میخواهیم شما را برای مسیر پر فراز و نشیبی که در پیش دارید آماده کنیم. ناچیز پنداشتن مشکلات شروع یک کسب و کار یکی از بزرگترین موانع کارآفرینی است. در هر صورت اگر صبور باشید و به سختی کار کنید به موفقیت دست می یابید .
یافتن یک راهنما
هیچ گاه فکر نکنید که به تنهایی قادرید کارها را انجام دهید. یکی از بهترین روشها برای به اصطلاح عایف بنای در برابر هر گونه شکست یک راهنما است . شخصی که دارای تجربیات مرتبط با کسب و کار است، میتواند شما را در این امر راهنمایی کند .
از سایت:مرکز کارآفرینی
برگرفته از : daneshjo1383.blogfa.com
ویژگی های بنگاه های کوچک و متوسط یعنی سرمایه بری کمتر، درجه اشتغال زایی بالا، استفاده از منابع داخلی، قدرت سازگاری با شرایط متغیر محیطی، رقابت پذیری آنها، همچنین قابلیت مشارکت مؤثر و کارآمد این بنگاه ها در قراردادهای فرعی و بخصوص انعطاف پذیری بالا و نوآورانه بودن آنها باعث شده است ایجاد این نوع بنگاه ها، رشد آنها و پیوند آنها با شرکت های بزرگ صنعتی مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گیرد .
با اوج گیری فناوری و ظهور شیوه های نوین تولید و حصول و ارایه خدمات در دهه پایانی سده بیستم، درون بنگاه های کوچک و متوسط، جریان تحقیقات و نوآوری ها به حرکت افتاده است. آنچه را که ساختار عظیم و پیچیده بنگاه های بزرگ نمی توانست در خود ایجاد کند، با امکانات اندک اما تکنولوژی پیشرفته و دانش بالای کارآفرینان و متخصصان بنگاه های کوچک و متوسط بوجود آمده است . به این ترتیب امروزه بنگاه های کوچک و متوسط علاوه بر کارکردهای پیشین خود، کانون اصلی توسعه فناوری و تأمین نیازهای پیچیده و پیشرفته کشورها به حساب می آیند. در نتیجه این بنگاه ها در ورود به عرصه رقابت جهانی نیاز به افزایش انعطاف پذیری و سازگاری با محیط جهانی، ایجاد خلاقیت و حفظ ساختار نوآورانه خود دارند که در این راه ایجاد واحدها و مؤسسات تحقیق و توسعه نقش بسزایی ایفا خواهند کرد. در این مقاله به بررسی نقش واحدهای تحقیق و توسعه در تداوم ارزش آفرینی بنگاه های کوچک و متوسط پرداخته می شود .
با توجه به تغییرات محتوایی و کیفی بسیار زیادی که طی چند دهه اخیر در بازارهای جهانی رخ داده و حرکت به سوی جهانی شدن بازارها شروع و به موازات آن دوره تولید محوری در انتهای حیات خود و مشتری محوری در حال ظهور است، تولیدکنندگان صنعتی با هدف استفاده بهینه از امکانات و جلوگیری از هدر رفتن منابع با ارزش به تمهیداتی متوسل شده اند که نتیجه آن تغییر ساختار صنعتی است. از مشخصات اصلی این تغییر ساختار، ترویج بیش از پیش صنایع کوچک است. در سالهای اخیر توجه فزاینده ای به کوچک سازی شده و روند توسعه بنگاههای کوچک و متوسط به طور چشمگیری افزایش یافته است. این بنگاه ها دارای مزایای زیادی نسبت به صنایع بزرگ هستند که از آن جمله می توان از ارزش افزوده، نوآوری، اشتغال آفرینی و انعطاف پذیری بیشتر نسبت به صنایع بزرگ نام برد. بنابراین لزوم توجه به این بخش از اقتصاد ضروری است. بخصوص با روند جهانی شدن پرداختن به فعالیت های نوآورانه و ابتکاری در بنگاه های کوچک و متوسط مورد توجه بیشتری قرار گرفته است .
بنگاه های کوچک و متوسط و توسعه پایدار
بنگاه های کوچک و متوسط به عنوان نیروی حیاتی اکثر اقتصادها شناخته شده است . آنها به طور متوسط نمایندگی نود درصد بنگاه ها را در اختیار دارند. و مسئول پنجاه تا شصت درصد استخدام در یک سطح ملی هستند .
(2004)Luetkenhorst ، استدلال می کند که بنگاه های کوچک و متوسط در پشتیبانی از رشد اقتصادی و وسیله معاش در کشورهای در حال توسعه نقش مهمی را ایفا می کنند، زیرا در میان سایرین :
1- تمایل دارند به، بکارگیری فرآیندهای تولید با نیروی کار زیاد نسبت به بنگاه های بزرگ، در نتیجه استخدام بالا رفته و به توزیع منصفانه درآمد منجر می شود .
2- فرصت های معیشتی را از طریق فعالیت های فرآیندی ارزش افزوده و ساده در اقتصادهای مبتنی بر کشاورزی فراهم می کنند .
3- کارآفرینی می کنند .
4- از ایجاد ظرفیت های مولد سیستمی و ایجاد سیستم های اقتصادی عکس العملی، از طریق ارتباط میان بنگاه های کوچک و بزرگ پشتیبانی می کنند .
یک جریان در حال رشد در بنگاه های کوچک و متوسط ایجاد شده است که آنها را به سمت فعالیت های نوآورانه و ابتکاری سوق داده است. شواهدی برای این مسئله وجود دارد :
اول: روش های جدید اندازه گیری نوآوری نشان می دهد که این
بنگاه ها نسبت به گذشته نقش بزرگی را در فرآیندهای نوآوری بازی
می کنند. (4 )
دوم : اعتقاد کلی بنگاه های بزرگ به عنوان ایجاد کنندگان مشاغل و موتورهای رشد اقتصادی به سبب روش های جدید برونسپاری و کوچک سازی تغییر یافته است.(1 )
سوم : نوآوری بطورفزاینده ای به عنوان یک شرط ضروری برای هر شرکت به منظور ایجاد مزیت رقابتی مطرح شده است. نوآوری مفهومی وسیعتر از معرفی محصولات جدید تکنولوژیکی دارد. مفهوم آن شامل هر نوع تازگی در زنجیره ارزش است که برپایه سازمانی، بازار یا فناوری باشد.(3 )
ترکیب این عوامل به یک اعتقاد گسترده میان شاغلان، مدیران و حتی سیاستمداران منجر شده مبنی بر این که، بنگاه های کوچک و متوسط نوآور، مرکز نیروی محرکه در اقتصاد هستند .
نوآوری
نوآوری، معرفی کاربردهای عملی یک ایده جدید برای بازار است. نوآوری می تواند یک محصول یا خدمت جدید یا بهبود یافته، یک فرآیند یا بهبود مدیریت باشد، نوآوری حتی می تواند تنها روی یک بخش کوچک از یک محصول از پیش وجود داشته اثر بگذارد. نوآوری رقابت شرکت را تحت تأثیر قرار می دهد و باعث افزایش آن می شود، ظرفیت شرکت را برای پاسخگویی سریع به تقاضاهای جدید بازار و رقبا با بهبود اثربخشی فرآیندهای تولید و سرعت بخشیدن به سازگاریشان با تغییرات محیط، افزایش می دهد .
مدیریت اطلاعات یک ابزار مؤثر در محیط رقابتی است، که به یافتن راه حل های بهتر برای مشکلات تولید و کسب و کارهای جدید کمک می کند. معمولاً اطلاعات در مورد نوآوری تولید و فرآیندها توسط مراکز تحقیق و توسعه ایجاد و مدیریت می شود .
نوآوری و بنگاه های کوچک و بزرگ
توسعه بنگاه های کوچک و متوسط، به ظرفیت اختصاص داده شده به قراردادن نوآوری در استراتژی کسب و کارشان بستگی دارد. دستیابی به اطلاعات، منابع مالی، شبکه بندی بین شرکت ها و توانایی مدیریت نوآوری از جمله شرایط ضروری در پرورش رقابت بین بنگاه های کوچک و متوسط به شمار می آید .
بنگاه های کوچک و متوسط به روش های مختلفی در نوآوری مشارکت می کنند، از یک طرف در سال های اخیر، تمایل برای پرداختن به تحقیق و توسعه در این بنگاه ها بوجود آمده است.(6 )
تحقیق و توسعه، شناسایی نیاز یا استعداد پیدایش اندیشه ها، آفرینش، طراحی، مهندسی، تولید، معرفی و انتشار یک محصول، فرآیند یا نظام تکنولوژیک تازه است(2) و در روند گسترش فن آوری اطلاعات و ارتباطات نقش بسزایی دارد. زیرا واحدهای تحقیق و توسعه در راستای پیشبرد اهداف علمی، با هدف گسترش و انجام فعالیت های مبتنی بر تحقیق و توسعه در ارتباط با فن آوری های مورد استفاده، ابزارها، متدولوژی و محصولات از نقطه نظر اجرا و کاربرد در پروژه های گوناگون از جایگاه
ویژه ای برخوردارند(7) و در دنیا، یک فعالیت عمده صنعتی محسوب می شوند. در اثر فعالیت های تحقیق و توسعه، تکنولوژی حاصل می شود. واحدهای تحقیق و توسعه، زیر بنای تکنولوژی و بزرگ ترین منبع یگانه نوآوری هستند. بنابراین بنگاه های کوچک و متوسط برای دستیابی به فناوری روز و تقویت بنیه رقابت خود در بازارهای جهانی جهت کسب سهم عادلانه در نظام تجارت جهانی نیازمند سرمایه گذاری وسیع تر در بخش های تحقیق و توسعه و جذب سرمایه گذاری و فناوری روز هستند .
* این مقاله در هفتمین همایش مراکز تحقیق و توسعه صنایع و معادن ارایه شده است.
Reference:1-Besanko ، D. ، D. Dranove and M. Shanley. The Economics of Strategy. ، John Wiley & Sons ، Ine. ، 1996
2- Choi ، H.S.Policy and Strategy for Science and Technology in Less Developed Countries ، Kist Press Seoul ، vol-II 1981
3-Chan Kim ، W.an R.Mauborgne. ‘Value Innovation: The Strategic Logic of High Growth’ ، Harvard Business Review ، Jan- Feb ، p. 103- 112 ، 1997.
4- Kleinknecht A. And J. O. N. Reijnen ، ‘Towards Literature- based innovation output indicators’ ، Structural Change and Economic Dynamics ، vol. 4 ، no. L ، 1993 ، 199-207
5- Luetkenhorst ، W. (2004) ‘Corporate Social Responsibility and the Development Agenda: Thecase for actively involving small and medium enterprises’ ، Intereconomics ، May/ June.
6- OECD- DATAR (2001) ، ‘World Congress on Local Clusters- Local Networks of Enterprises in the World Economy’ ، (Paris: OECD- DATAR).
7- http://www.dpi.ir/software-services-rd-fa.html
نقل از http://www.naftepars.ir/official/2961/view.asp?ID=550029
Written by Mehdi Daryaee
برگرفته از : daryaee.com
به کلیه موجودیت های فعال در شبکه SBDC ،که شامل هسته اصلی (مرکز ستاد) و زیر مراکز (مراکز بخش ها) و سیستم ارتباطی از راه دور (برای کاربرانی که امکان دسترسی مستقیم به مراکزSBDC را ندارند) و هرموجودیت دیگری که در ارائه خدمات ، کمک می کند ، اعضای ستاد SBDC گویند .
دپارتمان ویژه خدمت دهی در یک مرکز SBDC ، بایستی کتباً ناحیه خدمت رسانی خود را به طوری که با نقشه آن ایالت یا منطقه سازگار باشد ، اعلام نماید ، به دلیل تفکیک حیطه کاری مراکز مختلف درگیر در SBDC ، که منجر به اجرای مؤثرتر برنامه ها و خدمت رسانی به کسب و کارهای کوچک می شود - این مسأله باید مورد تأیید SBA نیز قرار بگیرد .
در مراکز SBDC موجودیتی مستقل تحت عنوان مرکز سرپرستی وجود دارد که باید شامل مدیری تمام وقت و یک سیستم ویژه باشد. وظایف این مرکز، مشتمل بر تأمین خدمات اداری و هماهنگی در شبکه SBDC در زمینه برنامه ریزی بهبود و توسعه ، مدیریت ، مدیریت مالی ، مدیریت گزارش دهی ، برآورد و ارزیابی مالیاتی ، کنترل کیفیت داخلی و... می باشد .
این مرکز در سرتاسر سال در ساعات اداری برای عموم باز است (سایر اعضای ستاد نیز بایستی در ساعات اداری آماده خدمت رسانی دائم باشند). این مرکز – و نیز سایر اعضای ستاد – بایستی در برابر مشاوران ، کارمندان و مجریان از سیاست های خاصی برخوردار باشند .
شبکه SBDC با استناد به قوانین خاصی در این کار ، ملزم به پذیرش افراد بدون هیچ تفاوتی از لحاظ سن ، رنگ ، معلولیت جسمانی و نیز وضعیت تأهل ، ناحیه زندگی ، نژاد، مذهب و جنسیت می باشد .
از نظر نیروی انسانی ، علاوه بر کارمندان تمام وقت ، SBDC مشتمل بر پرسنل نیمه وقت و داوطلبانی است که از میان مجامع بازرگانی ، مجامع قانونی ( بانکدارها....)، اعضای هیأت علمی ، اتاق های بازرگانی SCORE ، ... استخدام می شوند .SBDC همچنین از حضور مشاورانی نظیر مهندسین یا آزمایشگاه های تحقیقاتی به منظور کمک به مجریانی که نیازمند فنون تخصصی هستند ، استفاده می کند .
خدماتی که SBDC به افراد ارائه می دهد ، شامل : کمک مالی به کسب و کارهای کوچک ، بازاریابی ، تولید ، سازمان دهی ، مهندسی مسائل تکنیکی و مطالعات امکان سنجی، می باشد .
SBDC به طریقی عمل می کند که گروه های غیر مفید ، افراد با تجربه و کارآزموده ، زنان و نیز افراد ناتوان (جسمانی) را نیز از لحاظ اقتصادی و اجتماعی پوشش دهد .
در یک جمله ، کلیه علاقه مندان به شروع و یا توسعه هر نوع کسب و کار کوچک که امکان خدمت گیری از مشاوران خصوصی را ندارند ، می توانند به همکاری SBDC امیدوار باشند .
SBDC در زمینه های زیر برای کسب وکارهای کوچک مفید است :
اشتغال زایی ، فروش بیشتر و نرخ رشد بالاتر؛
در گردش انداختن سرمایه های بیشتر؛
داشتن نرخ بقای بالاتر نسبت به سایر کسب وکارها .
در SBDC ، مشاوره برای مالکان کسب و کارها به صورت نفر به نفر، بدون تقبل هیچ هزینه ای بر مشتری ، ارائه می شود .
سازمانهایی که به عنوان مراکزی برای استقرار طرح SBDC مورد توجه هستند عبارتند از :
آموزشگاه های علمی و تخصصی، عمومی یا خصوصی؛
زمین دانشگاهی اعطایی دولت؛
دانشگاه های صنعتی – مهندسی؛
مجامع یا آموزشکده های علمی؛
تلفیقی ازهر یک از موارد بالا؛
هر مؤسسه واجد شرایط دیگر .
در زمینه آموزش ، با ارائه مشاوره و راهکارهای مفید در زمینه کسب و کارهای کوچک بالفعل و بالقوه به دو طریق :
حضوری : طی جلسات مشاوره ؛
غیر حضوری : از طریق نوارهای ویدئویی ، نشریات و رسانه های گروهی؛
عمل می شود .
کمک رسانی SBDC ، موارد زیر را در بر می گیرد :
مشاوره رایگان؛
آموزش کم هزینه انتقال تکنولوژی؛
بازاریابی اینترنتی؛
توسعه و دریافت پروانه تولید فرآورده؛
حفاظت از جوازها ، حقوق کپی برداری و علائم تجاری؛
برنامه های توسعه کسب وکارها .
SBDC مشتریان را در تمامی مراحل توسعه فرآورده ای جدید، از ایده اولیه تا اجرای نهایی آن ، یاری میدهد .
پرسنل
پرسنل SBDC ، مشتمل بر اشخاصی آموزش دیده در سطحی بالا هستند، که هر کدام تجاربی ارزشمند در بخش خصوصی و نیز مدارکی پیشرفته در یک زمینه مطالعاتی درباره کسب و کارها دارند .
تعدادی از آنها سوابقی در مدیریت جامع و فراگیر( در سازمان ها ) و مشاوره مالی ( با مجریان ) دارند. برخی دیگر نیز در تفسیر و تحقیق اطلاعات فنی و مدل های مالی مهارت دارند ، برخی هم تجربیات خاصی در صادرات و رویه کسب و کارهای بین الملل دارند .
علاوه بر پرسنل تحت پوشش ، SBDC از نصایح و خدمات مالکان کسب وکارها ، شرکت های اجرایی و دانشگاه های - وابسته به - کسب وکار و دانشجویان MBA در ارائه مشاوره و راهنمایی به مالکان کسب وکارهای کوچک ، بهره می برد. هدف SBDC ارائه بهترین کمک مشاوره ای ممکن به مشتریان است .
آیا مشاوران تجربیات عملی دارند؟
تمام مشاوران SBDC ، تجربه کاری و نیز تحصیلات عالیه در زمینه کسب و کارهای کوچک دارند.آنها خود زمانی مالک کسب و کارهای کوچک بوده اند و به طور کامل و عمیق تمامی چالش هایی را که در سر راه مالکان وجود دارد ، می شناسند .
خدمات
مأموریت مرکز SBDC ، مشاوره و ارائه کمک تکنیکی در امر برنامه ریزی کسب و کارهای کوچک می باشد .
به طور کلی ، آن ها خدماتی در زمینه مالی و مدیریتی ، به منظور به ثمر رساندن کارها ، ارائه می دهند . برخی از خدمات SBDC بدین شرح می باشند :
مشاوره فردی با مجریان کسب و کارها؛
برگزاری کارگاه های آموزشی؛
تأمین وجوه مالی پروژه؛
تهیه نرم افزارهای کاربردی کسب و کارها .
SBDC ها، همچنین خدماتی ویژه برای کمک به شروع کسب و کارهای جدید ارائه می دهند ،که بدین شرح می باشند :
کمک در فهم قوانین نظیر قوانین مالیاتی؛
کمک در تعیین ساختار مناسب کاری؛
کمک در تدوین یک طرح کار جامع؛
کمک در تعیین منابع مالی مناسب؛
کمک در چگونگی بکارگیری یک نرم افزار مناسب .
خدمات SBDC در خصوص کسب و کارهای موجود ، به این شرح می باشند :
کمک در تعیین راه حل مناسب ، در جهت حل مشکلات کسب و کارها؛
کمک در تعیین استراتژی های مناسب در جهت رشد آتی؛
کمک در برآورد مالی و کنترل هزینه ای مطلوب و مؤثر؛
کمک در بازاریابی فرآورده ها و خدمات جدید .
SBDC ها در زمینه های :
راه اندازی کسب و کار های کوچک؛
توسعه و بهبود کارها؛
ترفیع کسب و کارهای کم رونق و یا با مالکیت زنان؛
تلاش در جهت بقای کسب و کارها؛
خدمات خود را که شامل موارد زیر هستند ، ارائه می دهند :
مستند سازی؛ تنظیم طرح کار؛ خرید و فروش کسب و کارها؛ تحلیل جریان نقدی؛ تحلیل مالی ؛مدیریت مالی؛ تجارت بین المللی؛کمک در بازاریابی؛ صادرات و واردات؛ اطلاعات مالیاتی ؛انتقال تکنولوژی؛ مدیریت کیفیت فراگیر .
آماده سازی یک طرح کار
یک طرح کار خوب ، کلید اصلی موفقیت در یک کسب و کار جدید می باشد. این طرح، راهنمایی در تعیین امکان وقوع و تعیین میزان مرغوبیت شروع یک کسب و کار جدید است.همچنین طرح کار، مسیری را در پیش روی ما قرار می دهد که در طول مراحل بحرانی اولیه باید از آن پیروی کرد .
نکات زیر را باید در آماده سازی طرح کسب و کار رعایت کرد :
تعریف کسب وکار – توصیف فرآورده هایی که قصد تولیدشان را دارید و یا خدماتی که قصد دارید ارائه کنید؛
توصیف مکان کسب و کار؛
توصیف بازار موجود- اندازه ، ویژگی ها و توان آن برای فروش؛
شناخت رقبا و ارزیابی آنها؛
شناسایی سرمایه و دیگر دارایی های مورد نیاز کسب و کار؛
لیست پرسنل مورد نیاز و شرح وظایف آنها؛
تخمین جریان نقدی پروژه در سال اول و دوم؛
محاسبه نقطه سر به سر( نقطه ای که سرمایه اولیه، مستهلک می شود ).
نویسنده : دکتر سیامک نوری - مونا گلچینپور - آزاده حضوری
مرجع دومین کنفرانس ملی سرمایهگذاری مخاطره پذیر
برگرفته از : jobportal.ir
اقتصاد بینالملل با روابط اقتصادی میان کشورها سروکار دارد وابستگی متقابل حاصل از این روابط از جهت رفاه اقتصادی اکثر کشورها اهمیت زیاد دارد. روابط اقتصادی میان کشورها با روابط اقتصادی میان بخشهای مختلف یک کشور تفاوت دارد و این امر سبب میشود تا مسائل متفاوتی بروز کند که نیاز به ابزارهای تحلیلی نسبتاً متفاوتی دارد. بدین ترتیب اقتصاد بینالملل به عنوان رشتهای متمایز و جدا از اقتصاد کاربردی درآمده است. اقتصاد بینالملل با مباحث چندی سروکار دارد که نظریه محض تجارت و نظریه سیاست بازرگانی از آن جمله است. نظریه محض تجارت به اساس تجارت و منافع حاصل از آن میپردازد و نظریه سیاست بازرگانی به دلایل مربوط به موانع جریان آزاد تجارت و نتایج حاصل از آن میپردازد .
نظریه مزیت مطلق آدام اسمیت : آدام اسمیت (Adam Smith) در سال 1776 در کتاب ثروت ملل فروض مکتب سوداگران را که ثروت یک کشور به میزان دارائی آن کشور (طلا و نقره) بستگی دارد و کشورها فقط به ضرر سایر کشورها میتوانند از تجارت سود ببرند را زیر سئوال برد. او عقیده داشت که تجارت آزاد بین کشورها باعث تقسیم کار شده و عوامل تولید کشورها بر تولید کالایی متمرکز خواهد شد که آن کالا در مقایسه با کالای سایر کشورها ارزانتر تولید شود در این صورت است که هر دو کشور از تجارت سود میبرند . او استدلال نمود که از طریق تجارت آزاد هر کشور میتواند در تولید کالایی تخصص پیدا کند که در آنها دارای مزیت مطلق است (یعنی آن کالا را با کارآیی بیشتر نسبت به کشورهای دیگر تولید کند) و کالایی را وارد کند که در آنها مزیت مطلق ندارد (یعنی دارای کارآیی لازم برای تولید آن نیست) بدین ترتیب با تخصص بهینة عوامل تولید در سطح جهان، تولید جهان افزایش مییابد و رفاه همة کشورها افزایش مییابد. از اینرو دیگر یک کشور به ضرر سایرین منتفع نگردیده و همه کشورها منتفع خواهند شد. براساس نظر آدام اسمیت تجارت بین دو کشور تنها براساس اصل مزیت مطلق انجام میشود. وقتی یک کشور کالائی را با کارائی بیشتر نسبت به کشور دیگر تولید میکند (یا مزیت مطلق دارد) و کالای دوم را نسبت به کشور دیگر با کارائی کمتر تولید میکند (عدم مزیت مطلق دارد) در این صورت هر دو کشور با تخصص در تولید کالائی که در آن مزیت مطلق دارند و مبادلة آن با یکدیگر منتفع میشوند. واضح است که نظریه مزیت مطلق فقط بخش کوچکی از اقتصاد را در بر میگیرد که مزیت مطلق در آن وجود دارد .
نظریه مزیت نسبی ریکاردو : ریکاردو حدود 40 سال بعد نظریة مزیت نسبی را ارائه نمود که بخش مهم تجارت جهانی را شامل میشود. سئوالی که آدام اسمیت نتوانست به آن جواب بدهد این بود که آیا تجارت بین کشورهایی که در تولید تمامی کالاها دارای مزیت مطلق هستند بر قرار میباشد یا خیر؟ در سال 1817 دیوید ریکاردو در جواب به این پرسش قانون مزیت نسبی را مطرح کرد . این نظریه بر پایه مفروضات زیر است:1. دو کشور دو کالا 2. نظریه ارزش کار 3. نیروی کار در یک کشور کاملاً متحرک و در سطح بینالمللی غیر متحرک 4 . رقابت کامل در بازار عوامل تولید و محصولات 5.توزیع درآمد در یک کشور تحت تاثیر تجارت نیست 6. تغییرات فنی صورت نمیگیرد 7. هزینه تولید ثابت است 8. هزینه حمل و نقل صفر است 9. تجارت پایاپای وجود دارد. بر طبق نظریه ریکاردو اگر کشوری در تولید هر کالا دارای مزیت مطلق باشد هنوز هم تجارت برای هر دو کشور سودآور خواهد بود زیرا که هر کشور در تولید کالایی تخصص مییابد که هزینة نسبی تولید آن در داخل کشور پایین تر باشد وکالایی را وارد مینماید که هزینه نسبی تولید آن در داخل نسبت به کالای دیگر بالاتر باشد. ریکاردو اظهار داشت حتی اگر کشوری در تولید هر دو کالا دارای مزیت مطلق در مقایسه با کشور دیگر نباشد باز داد و ستدی که حاوی منافع متقابل است میتواند بین هر دو طرف صورت بگیرد و کشوری که دارای کارآیی کمتری است باید در صدور و تولید کالایی تخصص پیدا کند که در آن مزیت مطلق کمتری ندارد. این همان کالایی است که آن کشور در تولید آن دارای مزیت نسبی است . از سوی دیگر باید کالایی را که مزیت مطلق بیشتری ندارد را وارد کند. این قانون که به قانون مزیت نسبی معروف است هنوز کماکان یکی از مشهورترین قوانین اقتصادی در تجارت بینالملل است. با مروری گذرا بر فروض نظریة مزیت نسبی ریکاردو میتوان مشاهده نمود که چرا این فروض مورد نقد قرار گرفته است. زمانی که دیوید ریکاردو نظریة خود را مطرح نمود در اوایل قرن نوزدهم بود و در انگلستان نیروی کار مهمترین عامل تولید قلمداد میگردید که در اکثر کالاها نقش اساسی را برعهده داشت. در آن دوران اکثر کارگران مهارتهای تخصصی کمی داشتند بنابراین فرض نیروی کار همگن فرض درستی بود. اما با گذشت زمان این فروض به مرور نقض گردید. سرمایه در کنار نیروی کار از اهمیت قابل توجهی برخوردار گردید و نیروهای کار نیز برحسب مهارتها متمایز شدند . تکنولوژی با سرعت زیاد تغییر یافت، بطوری که واحدهای تولیدی با نوع تکنولوژی متفاوت از هم متمایز گردیدند. بازدهیهای فزاینده نسبت به مقیاس مشخصه برخی از صنایع شد و سرمایه و نیروی کار هر دو از تحرک جهانی برخوردار شدند. یکی از فروض این نظریه، ارزش کار است که بیان میدارد ارزش یا قیمت یک کالا از طریق مقدار کاری که در تولید آن کالا صرف شده است تعیین میگردد که امروزه این بخش از این نظریه مورد توجه اقتصاددانان نیست .
نظریه هزینه فرصت : هابرلر (Haberlar) با ارایه نظریه هزینه فرصت در سال 1936 نظریه ارزش کار ریکاردو را از بن بست خارج نمود. طبق نظریه هزینه فرصت هابرلر، هزینه تولید یک کالا عبارت است از مقدار کالای دیگری که باید از تولید آن صرفنظر کرد تا منابع کافی برای تولید یک واحد اضافی از کالای اول فراهم شود. بر این اساس کشوری که دارای هزینه فرصت کمتری در تولید یک کالا است در تولید آن کالا مزیت نسبی دارد در اینجا این فرض که نیروی کار تنها عامل تولید است یا همگنی نیروی کار وجود ندارد و هزینه یا بهای یک کالا برابر با نیروی کاری نیست که در تولید آن به کار رفته است. کشوری که در آن هزینه فرصت از دست رفته یک کالا پائینتر باشد دارای مزیت نسبی در تولید آن نسبت به کالاهای دیگر است. بدین ترتیب نظریه هزینه فرصتهای از دست رفته بصورتی قابل قبول قانون مزیت نسبی را بیان میکند زیرا میپذیرد که یک سری از عوامل تولید غیر همگن معمولاً به نسبتهای مختلف با هم ترکیب میشوند تا محصولات متنوعی تولید کنند. همچنین امکان افزایش هزینه فرصتهای از دست رفته را در تولید بیشتر هر کالا قبول دارد. باین ترتیب قانون مزیت نسبی را میتوان بر حسب هزینه فرصتهای از دست رفته مختلف یا بر حسب اختلاف قیمت نسبی کالاها در کشورهای مختلف بیان کرد که اساس تجارت بین کشورها میباشد. هابرلر از جمله نخستین افرادی است که بین تجارت خارجی و توسعه اقتصادی پیوند بر قرار میکند. منابع پویای تجارت بینالملل از نظر وی به شرح زیر است: 1- منابع بینالملل ابزار مادی لازم را برای توسعه اقتصادی فراهم میآورد. 2- تجارت آزاد مهمترین سیاست ضد انحصاری است. 3-تجارت بینالملل وسیله انتشار اطلاعات و تکنولوژی است.تجارت ماشین تحرک و جابجایی بینالمللی سرمایه از کشورهای توسعه یافته به کشورهای عقب مانده است .
نظریه مزیت نسبی هکشر و اوهلین : نظریه هزینه نسبی ریکاردو تا حدودی علت تحقق تجارت را توضیح میدهد اما بیانی از اینکه چرا نسبتهای هزینه نسبی برای کشورهای مختلف متفاوت است ندارد. این سئوال را هکشر و اوهلین جواب دادند و نظریه خود را بر اساس مفروضات زیر بنا کردند: 1- دو کشور و دو کالا و دو عامل تولید وجود دارد. 2- هر دو کشور از تکنولوژی یکسانی برخوردارند. 3- بازده ثابت نسبت به مقیاس وجود دارد .4- وجود سلیقههای یکسان در هر دو کشور. 5- وجود بازار رقابت کامل در بازار عوامل تولید و بازار کالاها. 6- هزینه حمل و نقل وجود ندارد. 7 - تحرک کامل عوامل تولید در داخل و عدم تحرک در سطح بین المللی. 8- قیمت کالاها برابر با هزینه نهایی آنهاست. نظریه هکشر و اوهلین بر پایه مفروضات نظریه ریکاردو است ولی دارای یک فرض متعارف است. فرض اساسی در الگوی ریکاردو این بود که توابع تولید دو کشور برای کالاهای مشابه یکسان است ولی هکشر و اوهلین توابع تولید را در تمام کشورها مشابه میداند. این نظریه بر تفاوت بین کشورها در برخورداری از عوامل تولید و تفاوت بین کالاها در میزان استفاده از این عوامل تولید تأکید دارد و با توجه به فروض بالا بیان مینماید که هر کشوری کالایی را صادر میکند که در تولید آن نیاز به عوامل نسبتاً ارزان و فراوان دارد و متقابلاً کالایی را وارد میکند که در تولید آن نیاز به استفاده از عامل نسبتاً کمیاب و گران است لذا فراوانی نسبی عوامل بصورت قیمتهای عوامل داخلی نشان داده میشود و در تعیین مزیت نسبی یک کشور در تولید یک کالا وفور نسبی عوامل تولید نقش دارند . این نظریه در تعیین قیمت عوامل، بخش عرضه را بر تقاضا ترجیح میدهد، در صورتیکه اگر بخش تقاضا در تعیین قیمت عوامل در نظر گرفته شود این امکان وجود دارد که کشوری دارای نیروی کار بیشتر به صادرات کالاهای سرمایهبر بپردازد. این نظریه همچنین مطرح میکند که تجارت باعث حذف یا کاهش اختلاف در قیمت عوامل تولید میان کشورها میشود، البته این نظریه تا زمانی که ما با برگشتپذیری بازدهی عوامل تولید روبرو هستیم صادق میباشد و همچنین میتوان نشان داد که تجارت ممکن است بر هزینههای کاهنده نیز استوار باشد .
عوامل تولیدی که در بالا به آنها اشاره شد عبارتند از نیروی کار سرمایه و زمین. هر گروه به بسیاری گروههای فرعی نیز تقسیم میگردد مثل نیروی کار ساده، نیمه ماهر و ماهر و کارفرمایان همینطور سرمایه نقدی و غیرنقدی زمین هم از انواع مختلف زمینهای کشاورزی، صنعتی و معدنی و غیره که باز هم آنها را میتوان به اجزاء کوچکتر نیز تقسیم کرد . نظریه هکشر- اوهلین خود بر فروض خاصی استوار است که از آنجمله کشورها دارای سلیقه یکسانند، تکنولوژی مشابهی بکار میبرند و بازده به مقیاس تولید ثابتی دارند ولی از نظر استعداد عوامل تولید به میزان زیادی با یکدیگر تفاوت دارند. در صورتی که سلیقهها یا شرایط تقاضا مشابه باشند اختلاف در استعداد عوامل تولید منجر به تفاوت در قیمت نسبی عوامل تولید میان کشورهای میشود که به نوبه خود منجر به تفاوت در قیمت نسبی کالاها و تفاوت در تجارت میگردد. لذا در نظریه هکشر- اوهلین تفاوت بینالمللی در شرایط عرضه به تنهایی الگوی تجارت را تعیین میکند و طبق این نظریه هر کشور به صدور کالایی دست خواهد زد که عوامل تولید نسبتاً ارزان و فراوانی برای تولید آن در اختیار داشته باشد و کالایی را وارد میکند که در تولید آن مجبور است عوامل تولید نسبتاً گران و کمیاب را بکار ببرد. این نظریه به عنوان یک نتیجهگیری مهم اضافه میکند تحت شرایط شدیداً محدود کننده، تجارت موجب خواهد شد که اختلاف مطلق در قیمت عوامل تولید همة کشورها که قبل از تجارت مشاهده میشود از بین برود. با این حال تحت محدودیتهای کمتر و شرایط عادی تر، تجارت تفاوت قیمت مطلق عوامل تولید را که قبل از مبادله بوده کاهش میدهد ولی بطور کلی از بین نمیبرد. به هر صورت نظریه هکشر - اوهلین در مورد اینکه چگونه تجارت روی قیمت عوامل تولید و توزیع درآمد هر کشور اثر میگذارد مطالب سودمندی ارائه میدهد که اقتصاددانان کلاسیک راجع به آن صحبت نکرده بودند .
نظریه مزیت نسبی لیندر : لیندردر سال 1961 نظریه فراوانی عوامل تولید را ارائه نمود. بر اساس این نظریه فراوانی عوامل تولید فقط در مورد کالاهای اولیه مصداق دارد و در مورد کالاهای صنعتی کاربردی ندارد. وی معتقد بود که یک کشور در ابتدا کالاهای خود را برای بازارهای وسیع داخلی تولید میکند، و این تولیدات شامل کالاهایی است که از طرف اکثر مردم تقاضا میشود و بعد از آن است که آن کشور تجربه لازم را برای صادرات آن کالاها به سایر کشورها حتی با وجود درآمد سرانه یکسان و نسبت یکسان سرمایه و نیروی کار بدست میآورد و شروع به تجارت با آن کشورها میکند. این نظریه بر خلاف نظریه هکشر و اوهلین است زیرا که آنها معتقد بودند که دو کشور با مشخصات فوق دارای هزینههای نسبی یکسانی هستند لذا حجم تجارت بر خلاف نظریه لیندر پایین است. نظریه لیندر فقط در کشور سوئد مورد تأیید واقع شد و از نظر کاربردی ضعیف است
آزمون تجربی لئونتیف : پیشنهاد اصلی در تئوری هکشر و اوهلین این بود که کشوری کالایی را صادر کند که عامل تولید نسبتاً فراوانش را در تولید آن کالا بکار برد و محصولی را وارد کند که عامل تولید نسبتاً کمیابش را در تولید آن محصول بکار گیرد. لئونتیف به کمک جدول داده - ستانده این نظریه را در کشور آمریکا به آزمون گذاشت و به این نتیجه رسید که کشور آمریکا که میبایست صادر کننده کالاهای سرمایهبر باشد صادر کننده کالاهای کاربر است. این نتیجه معمای لئونتیف شهرت یافت. لئونتیف علت این نتیجه گیری را سطح بالای آموزش نیروی کار و کارفرمایی برتر آمریکائیان میدانست. او اقتصاد آمریکا را نه با وفور سرمایه بلکه باوفور کار پرکیفیت (سرمایة انسانی) تعریف و مشخص نمود. البته بعدها اقتصاددانان گوناگونی از جمله پیتر کنن در صدد رفع این معما بر آمدند. علت این تناقض را بیشتر در مورد سرمایة انسانی یا نیروی کار متخصص در آمریکا میدانند .
منبع : مقالات علمی ایران
برگرفته از: tafahomnews.com
ما دو حوزه غیرقابل انکار را برای افزایش عملکرد رهبران ذکرمیکنیم. همه ما اهداف مشترکی داریم و به طور فزایندهای، با مشتریانی مواجه ایم که باید در داخل یا خارج سازمان به آنها خدمت کنیم .
هدف شما چه معرفی نوآوری های در خصوص کالاها و محصولات جدید در بازار و ارایه خدمت به جوامع یا کشورها باشد و چه ایجاد یک نام بهتر برای کسب و کارتان، باید در تمامی صنایع، بخشها و مناطق جغرافیایی درپی یافتن مسیرهایی جدید باشیدتا بتوانید ضمن مواجهه با فرهنگهای جدید و طیفی از انتظارات متفاوت ، از فرصت های موجود در قرن 21 ، حداکثر استفاده راببرید .
امروزه، شرکت های پیشرو در حال افزایش تمرکز خود بر فرهنگ تنوعسازی و به حساب آوردن دیگران در جهان هستند .
هدف آنها این است که هر سازمانی به این باور برسد که :
نیروی کار چند فرهنگی و دارای استعدادهای مختلف را جذب و حفظ کند. هدف از این کار، قادر ساختن آنها برای ارتباط با مشتریان جدید در بازارهای در حال ظهور و تضمین موفقیت مستمر کسب و کارشان است .
تمرین کسب و کارها برای ایجاد تنوع
دچار اشتباه نشوید و فرهنگ تنوعسازی و به حساب آوردن دیگران را موضوعات صرف اخلاقی ندانید و آنها را به حساب مشکلات موجود در آمریکای شمالی نگذارید . واقعیت آن است که در سراسر جهان، ما باید بر اساس موضوعات خاص و منحصر به فردی که پیش رو داریم به بررسی تفاوتها و اختلافات در محیط کار، محیط بازار و جوامع خود بپردازیم . یکی از مهمترین موضوعاتی که امروزه در تفکرات کسب و کار مطرح است، فرهنگ تنوعسازی و به حساب آوردن دیگران میباشد که برگرفته از پژوهش جول بیکر در کتاب معروفش به نام ثروت، نوآوری و تنوع است. او در تحقیقش درباره نوآوری و ایجاد ثروت جدید، دریافت که برخی از شواهد و مستندات جالب توجه در تاریخ، علوم و صنایع، ثابت میکنند که نوآوری برگرفته از تنوعسازی است و از طریق موارد زیر باعث دستیابی به ثروت جدید میگردد :
• پایداری • تنوع • نوآوری • کاربرد بهینه منابع • تفکرات جدید • کاهش خطرها • افزایش پیشبینیپذیری
• افزایش بهرهوری • ثروت اقتصادی
شرکت های پیشرو، از اهمیت این موضوعات آگاه هستند و بر مبنای آنها عمل میکنند تا به جایگاهی موفق دست یابند .
بهترین روش های رهبری کسب و کارهای متنوع
در ادامه سه شرکت ذکر شدهاند که نمونههای خوبی برای همه ما هستند. هر یک از آنها دارای تاریخچهای در رهبری هستند که در اعتقادات، روشها و سیاست ها ی آنها منعکس است . هر یک از آنها دارای جایگاه رهبری در قرن 21 است و تلاش میکند تا ارزش های خود را به سطحی نوین از تعهد به فرهنگ تنوعسازی و به حساب آوردن دیگران بسط دهد. در ادامه خلاصهای از تلاشهای آنها ذکر شده است :
چند مثال
هاولت پاکارد
هاولت پاکارد تعهد خود به تنوعسازی را با ایجاد فرهنگ تنوعسازی و به حساب آوردن دیگران به عنوان اولویت های کسب و کار نشان داده است . تمرکز آنها بر تلفیق فرهنگ تنوعسازی و به حساب آوردن دیگران در محیط بازار، محیط کار و جامعه، باعث ایجاد فرصت هایی برای خلاقیت، اختراع، سودآوری و اجرای نگرش آنها برای رسیدن به یک روح درخشان سازمانی شده است .
هدف ما، تلفیق تنوعسازی در تمامی فرآیندها و کسب و کار روزانه و ایجاد ذهنیت مناسب در میان تمامی مدیران و کارمندان است تا آنها در هر حوزهای، فرهنگ تنوعسازی و به حساب آوردن دیگران را مد نظر قرار هند .
امیلی دونکان ، مدیر بخش تنوع سازی جهانی آیبیام
همچنان که آیبیام تلاش میکرد تا رابطه میان محیط بازار و محیط کار را تقویت کند، اقدام به ایجاد یک شورای تنوع جهانی کرد که چالشهای جهانی را در قبال اقدامات این شرکت تعیین نمود :
• محیط بازار جهانی • آگاهی و پذیرش چندفرهنگی • تنوع تیم مدیریت • توازن کار/ زندگی: مراقبت از وابستگان و انعطافپذیری در محیط کار • تلفیق افراد با افراد معلول در آیبیام
هر ساله مدیران کل از تیم صنعت جهانی ، گرد میآیند تا نتایج و استراتژی هایشان را برای پرداختن به چالش های سال آینده ارایه دهند. رهبری برای تنوع در سطح عالی، یک اصل در آیبیام است .
تی. جی. چایلدز ، نایب رییس بخش تنوع نیروی کار جهانی
شرکت کیوسرا
«فلسفه کیوسرا» مبتنی بر اعتقادی قوی به افراد، توسعه جهانی، ارایه خدمات به مشتریان گوناگون و مشروعیت موفقیت کسب و کار است . باید به افراد احترام گذارد و آنها را دوست داشت. باید همه کارشان را با صداقت و افتخار انجام دهند و به دیگران، به کار، به شرکت و به اهداف جهانی ما احترام بگذارند .
به عنوان یک رهبر، باید ثابت کنید که تفکراتی خودخواهانه ندارید. باید هدفی معقول را برای گروه تعیین کنید و خودتان نیز از آن پیروی نمایید .
کازو ایناموری، مؤسس و رییس ارشد هیات مدیره شرکت کیوسرا
عملی ساختن آن
«ما بارها دست به تکرار میزنیم. تبدیل به عالی شدن یک عمل نیست بلکه یک عادت است.» ارسطو
متفاوت شدن با دیگران و ایجاد محیطی که در آن به برتری و عالی شدن عادت کنیم ، نیازمند پیروی از برخی اصول رهبری است. منطق این موضوع، به بهترین شکل در یک داستان متبلور است .
سو اسونسون رییس و مدیر عملیاتی شرکت خدمات بیسیم لیپ می گوید: «به عنوان یک روش، من هرگز برنامههای غیرمستمر را اجرا نمیکنم و تدابیر و ابتکارات مختلف را از هم متمایز میکنم. همیشه برنامههای نهایی تایید شده را دریافت میکنم. به عنوان یک مدیر جوان، همواره از من خواسته میشد تا برنامههای جدید را به اجرا درآورم. اگر به همه این درخواست ها پاسخ مثبت میدادم، عملاً کاری انجام نداده بودم. به عنوان یک رهبر، شخصاً مسئولیت یافتن راه های جدید برای مشارکت در سازمان را ، شفافیت، تنوع و ظرفیت در استراتژی ها، معیارها، روش های استخدام افراد، مسیر استخدامهای جدید، آموزش مدیریت توسعه کارکنان، برنامههای معرفتی و مجموعه رفتارها و توقعات سازمان از همگان – بر عهده گرفتم. آن چه که مرا متقاعد کرد نتایج خوب این رویکرد بود .»
چگونه میتوانید از چنین رویکرد یکپارچهای استفاده کنید؟ در ادامه سه اصل ذکر شدهاند که اگر آنها را تمرین کنیم به "عادت عالی شدن " تبدیل خواهند شد .
• ایجاد فرهنگ به حساب آوردن دیگران، اعتماد و احترام متقابل
شروع کار از طریق نهادینه ساختن ارزش ها و اعتقادات شرکت، به ایجاد فرهنگ به حساب آوردن دیگران کمک میکند. انتظارات شما از رفتار دیگران باید بر مبنای پیام هایی باشد که به آنها میدهید. تضمین نمایید هر کسی که با شما سر و کار دارد یا برای شما کار میکند، فرهنگ به حساب آوردن دیگران، اعتماد و احترام متقابل را تجربه خواهد کرد .
چگونه این کار را عملی سازیم: اجازه دهید عقاید و ارزش ها به بخشی از گفتگوهای روزمره شما تبدیل شوند. به سبک خودتان، آنها را با پیام ها، گفتگوها، ملاحظات برنامهریزی شغلی و تعاملات خود تلفیق کنید تا بتوانید عقاید، ارزشها و توقعات خود را استمرار بخشید .
• رهبری از طریق تمرین و نمونههای روزمره
هر روز را فرصتی برای تمرین ایجاد چنین فرهنگی بدانید. به کارکنان و مشتریانتان ابراز علاقه کنید. در جستجوی خوبی های دیگران باشید. تفاوتهای آنها با دیگران را مورد بررسی قرار دهید. به حساب آوردن دیگران را با رفتارتان نشان دهید تا با کلامتان . گاندی میگوید: «همان تغییری باشید که میخواهید در جهان ببینید .»
چگونه این کار را عملی سازیم: عادت کنید تا رفتار و اعمال تان را در پایان هر روز مرور کنید . اثربخشی کارتان را به عنوان الگویی در قبال فرهنگ به حساب آوردن دیگران ارزیابی نمایید .
• در تمامی کارها تنوعسازی و به حساب آوردن دیگران را به عادات سازمانی تبدیل کنید
تلفیق ملاحظات تنوعسازی و به حساب آوردن دیگران در رویکردها، روشها، برنامهها و مجموعه رفتارهای شما، نقطه شروع اندیشیدن درباره این موضوع است . کارتان را با پرسشهایی آغاز نمایید که باعث میشوند شما تنوعسازی و به حساب آوردن دیگران را در همه موضوعات تلفیق نمایید ،موضوعاتی نظیر استخدامها، ارتقای شغلی افراد، فرصت های توسعه، جلسات، قدردانیها، تشویق ها، پرداختها، کسانی را که حیطه کاری خود دعوت میکنید، کسانی که با آنها صحبت مینمایید، با آنها وقت صرف میکنید و شروع به شناختن آنان مینمایید. توجه شما نشانگر اهمیتی است که برای چنین فرهنگی قایل هستید . این کار به دیگر افراد سازمان نیز کمک میکند تا تنوعسازی و به حساب آوردن دیگران را در همه کارهایشان مد نظر قرار دهند .
چگونه این کار را عملی سازیم :
به خودتان کمک کنید تا بتوانید این فرهنگ را به عادات سازمانی تبدیل نمایید . در پشت کارت ویزیت خود جایی را برای یادآوری این موضوع به خودتان در نظر بگیرید. در تمام طول روز آن را نزد خود نگاه دارید. حداقل هر دو هفته یک بار، مهارت های خود را توسعه داده و آن را به عادت تبدیل سازید .
نتیجه این كه افراد موفق در كسب و كار، کسانی هستند که ملاحظات تنوعسازی و به حساب آوردن دیگران را به عادات برتر و عالی خود و سازمان هایشان تبدیل میکنند. این امر برای استفاده کامل از فرصت های موجود در قرن حاضر الزامی است .
www.seemorgh.com
برگرفته از: tafahomnews.com
بر اساس آمار منتشر شده از سوی انجمن جهانی خودروسازان، بیشترین تعداد شاغلان در صنعت خودروسازی مربوط به كشور چین با یك میلیون و 605 هزار نفر است.به گزارش ایسنا، چین كه در سال جاری میلادی موفق شد با پیشی گرفتن از آمریكا به بزرگترین بازار خودرو جهان تبدیل شود، از نظر داشتن شاغلان در صنعت خودروسازی نیز در رتبه نخست جهان قرار گرفته است.چین در سال 2008 میلادی توانست با تولید 9 میلیون و 345 هزار و 101 دستگاه خودرو عنوان دومین خودروساز بزرگ جهان را نیز از
اما از نظر تعداد شاغلان در صنعت خودروسازی، پس از چین آمریكا با 954 هزار و 210 نفر قرار گرفته است. این كشور نیز با تولید 8 میلیون و 705 هزار و 239 دستگاه انواع خودرو در سال قبل موفق شد عنوان سومین خودروساز بزرگ جهان را به خود اختصاص دهد.رتبه سوم از نظر تعداد شاغلان در صنعت خودروسازی را نیز كشور آلمان با تعداد 773 هزار و 217 نفر به خود اختصاص داد. آلمان در سال 2008 میلادی چهارمین خودروساز بزرگ جهان بود. تولید انواع خودرو در این كشور در مدت زمان یادشده به 6 میلیون و 40 هزار و 582 دستگاه رسید.صنعت خودروسازی جهان در سال 2005 میلادی بیش از 66 میلیون انواع خودرو، ون، باركش و اتوبوس تولید كرد. این میزان تولید گردش مالی معادل 1.9 تریلیون یورو را در بر میگیرد .
در صورتی كه كل تولید جهانی خودرو فقط در یك كشور انجام شود، آن كشور به ششمین اقتصاد بزرگ دنیا تبدیل میشود!ساخت 66 میلیون دستگاه انواع خودرو در سراسر جهان به نیروی كاری مستقیم معادل بیش از هشت میلیون نفر نیاز دارد.این نیروی كاری هم در بخش قطعهسازی و هم در بخش تولید خودرو را شامل میشود. این میزان اشتغالزایی در مجموع حدود پنج درصد از كل اشتغال جهانی در بخش تولید و صنعت را در بر میگیرد .
همچنین پنج برابر تعداد افرادی كه به طور مستقیم در صنعت خودروسازی شاغل هستند، به طور غیرمستقیم صاحب شغل میشوند؛ بنابراین تخمین زده میشود كه بیش از 50 میلیون نفر در سراسر جهان درآمد خود را از طریق صنعت خودروسازی تامین میكنند.اما در حالی كه در گزارش انجمن جهانی خودروسازان در مورد تعداد شاغلان در صنعت خودروسازی در كشورهای مختلف اشارهای به نام ایران نشده است، برآوردها نشان میدهد كه شاغلان مستقیم در صنعت خودروسازی ایران هماكنون حدود 150 هزار نفر است. در صورت پذیرفتن این رقم، ایران در بین كشورهای جهان از نظر داشتن شاغلان در صنعت خودروسازی رتبه 16 را به خود اختصاص میدهد. نكته جالب اینجاست كه ایران از نظر تولید خودرو در سال گذشته میلادی نیز رتبه 16 را بهدست آورده بود .
در زیر اسامی كشورهای جهان به ترتیب تعداد شاغلان در صنعت خودروسازی آمده است :
1- چین یك میلیون و 605 هزار نفر
2- آمریكا 954 هزار و 210 نفر
3- آلمان 773 هزار و 217 نفر
4- روسیه 755 هزار نفر
5- ژاپن 725 هزار نفر
6- اسپانیا 330 هزار نفر
7- فرانسه 304 هزار نفر
8- برزیل 289 هزار و 82 نفر
9- هند 270 هزار نفر
10- كرهجنوبی 246 هزار و 900 نفر
11- تركیه 230 هزار و 736 نفر
12- انگلستان 213 هزار نفر
13- ایتالیا 196 هزار نفر
14- تایلند 182 هزار و 300 نفر
15- كانادا 159 هزار نفر
16- سوئد 140 هزار نفر
17- مكزیك 137 هزار نفر
18- آفریقای جنوبی 112 هزار و 300 نفر
19- جمهوری چك 101 هزار و 500 نفر
20- لهستان 94 هزار نفر
21- مصر 73 هزار و 200 نفر
22- اندونزی 64 هزار نفر
23- رومانی 59 هزار نفر
24- اسلواكی 57 هزار و 376 نفر
25- مالزی 47 هزار نفر
26- بلژیك 45 هزار و 600 نفر
27- استرالیا 43 هزار نفر
28- مجارستان 40 هزار و 800 نفر
29- اتریش 32 هزار نفر
30- هلند 24 هزار و 500 نفر
31- پرتغال 22 هزار و 800 نفر
32- سوئیس 15 هزار و 500 نفر
33- صربستان 14 هزار و 454 نفر
34- آرژانتین 12 هزار و 166 نفر
35- اسلوونی 7 هزار و 900 نفر
36- فنلاند 6 هزار و 530 نفر
37- دانمارك 6 هزار و 300 نفر
38- كرواسی 4 هزار و 861 نفر
39- یونان 2 هزار و 219 نفر ذارزذفرهنگ سازی برای پرورشکودک خلاق
م برگرفته از: tafahomnews.com
در سال 1968 کشور سوئیس به تنهایی 65 درصد از کل صنعت ساعت سازی جهان را به خود اختصاص داده بود. با تولید انبوه ساعت های الکتریکی کوارتز توسط ژاپنیها آنها ابتدا همه چیز را رد کردند، اما در واقع تمام محصولات، اهمیت، شهرت، اعتبار و تمامی ابداعاتشان در معرض خطر قرار گرفت و اصول و پایه های صنعتشان دستخوش دگرگونی بزرگی شد. به گونهای كه در طی ده سال، سهم بازار آنها به ده درصد کاهش یافت و ژاپنیها در این زمان سهم خود را از یك درصد، به سی درصد افزایش دادند. در نتیجه صنعتگران سوئیسی مجبور به اخراج پنجاه هزار نفر از 65000 نفر ساعت ساز خبره خود شدند .
پرسش : آیا ساعت سازان سوئیسی افرادی نادان و یا کله شق بودند؟ آیا فقط سوئیسی ها دچار این اشتباه شده بودند؟ و یا در طول تاریخ بارها و بارها این دگرگونی ها رخ داده بود؟
واقعیت این است که وقوع یک تغییر پارادایمی، باعث انحلال صنعت ساعت سازی سوئیس شد .
چهار اصل کلیدی در تغییر پارادایم ها
در تغییر پارادایم ها، چهار اصل کلیدی وجود دارند که اساس تغییر هر پارادایمی بوده، دانستن آنها کمک میکند که قابلیت کنار آمدن با تغییرات در ما افزایش یابد .
1. پیدایی پارادایم های جدید، پیش از اینکه بخواهیم و یا به آنها نیاز داشته باشیم .
2. کسی که موفق می شود پارادایم شما را تغییر دهد، ممکن است که فرد بیرونی باشد .
3. تلاش در جهت تغییر پارادایم ها فقط برای استفاده از منافع آن نیست .
4. پارادایم های قدیمی شما، نمی گذارند پارادایم های جدید را ببینید .
ویژگی های پیشگامان پارادایم
1. جرأت: برای رویارویی با فشارهای وارده بر پارادایم جدید جرأت لازم است .
2. قضاوت شهودی: پیشگامان پارادایم براساس حقایق اولیه که در اثر تلاش و تحقیق بدان رسیده اند،درمورد موفقیت پارادایم جدید ایمان دارند .
3. وابستگی به زمان طولانی: آنها می دانند که انتقال پارادایم بین پنج الی ده سال طول خواهد کشید، و این زمان به ظاهر طولانی، ولی دارای منافع زیادی است.در نتیجه بدون پیشگامان، هیچ چیز تغییر نمی کند و اساساً تحول مفهومی نخواهد داشت. در صورت موفقیت، پیشگامان رهبری را نصیب خود خواهند ساخت و سایرین باید تن به پیروی بدهند و در صورت عدم موفقیت آنان، به خاطر آشکارسازی ریسک و خطرهای احتمالی این تجربه، قابل تقدیر و ستایشاند .
نمونههای تاریخی از تجربههای جهانی
در دهه هشتاد، پیش بینی ها این بود که نظام کمونیست برای همیشه باقی می ماند. قابلیت های ابررسانه ای، چیزی جز کنجکاوی علمی نبود. اینترنت مقوله ای وابسته به کامپیوتر بود و تنها در دانشگاه ها وجود داشت .
تصور نادرست شرکت GM که TQM را در ارتباط با خود نمی دانست، شرکت IBM که PC را چیزی در حد یک اسباب بازی می دانست و یا سیرز (بزرگترین خردهفروش پیش از پیدایی وال مارت) که از سَم والتون (بنیانگذار بزرگترین شرکت دنیا یعنی فروشگاه های زنجیره ای وال مارت امریکا) وحشتی نداشت؛ در تمامی این موارد نادرستیهایی رخ داده که علت آنها نادانی نبوده، بلکه قدرت پارادایم های قدیمی را نشان میدهد که ما را از دیدن پارادایم های جدید محروم می کردند؛ آنها کاملاً در جلو چشمان ما بودند. پارادایم های قدیمی باعث میشوند که مدیران بازاریابی و فروش از ایجاد و توسعه بازار چشمپوشی کرده و مدیران عالی را از بهبود و توسعه مستمر سیاست ها باز دارند. وقتی پارادایم خود را تغییر می دهید، بدون زیادهگویی، دنیا را کاملاً متفاوت می بینید و همان مسائلی که حل آنها با پارادایم قدیمی غیرممکن بود، نخستین مسائلی خواهند بود که با پارادایم جدید، حل می شوند .
تغییرهای پارادایمی و نوآوری
ابتکار، خلاقیت و نوآوری همه و همه واژههایی هستند که معرف ایجاد حرکتی نو و تحول اساسی در جریان عادی فعالیتهایند، از اینرو می توان بیشترین بخش تغییرهای پارادایمی را وابسته به نوآوری های ایجاد شده در عرصه زندگی بشری دانست. اصولاً یکی از پایه های پارادایم نوپیدا را می توان نوآوری، بر مبنای خلاقیت و کشف ایده های جدید دانست .
پرسش: آیا راه سریعتری برای شروع بحث پارادایم ها در سازمان شما وجود دارد؟
امروزه انجام چه موردی غیرممکن است؛ که در صورت اجرا، میتوانست سازمان و زندگی شما را به طور کلی و اساسی در جهت بهبود تغییر دهد؟
این پرسش های ساده را در تمام سطوح سازمان، فعالیت و زندگی خود مطرح سازید، خواهید دید که چگونه پاسخ هایی بسیار قدرتمند آن را حمایت خواهند کرد . موضوع این پرسش ها: غیرممکنهاست .
دو عبارت کلیدی در این پرسش ها نهفته است :
1. وقتی پرسیده می شود که چه چیز غیرممکن است، تنها راه یافتن پاسخ، جایی خارج از محدودیت های شماست. این همان جایی است که پارادایم جدید شکل میگیرد .
2. عبارت کلیدی دوم، تغییر اساسی است، نه تغییرات جزئی .
نتیجه
1. پرسش غیرممکن را در هر سطحی از سازمان خود مطرح سازید و فرصت پاسخگویی را برای تمامی افراد تازهاستخدام و قدیمی، به طور مساوی تقسیم كنید. برای یافتن پارادایم های جدید از پاسخ ها شگفتزده خواهید شد .
2. از رد پارادایمهای نو دوری کنید. این یک بیماری است؛ بیماری یقین به اینکه تنها یک روش، وجود دارد و آن روش ما یا من است؛ فقط روش ما درست است .
3. در پارادایم انعطاف پذیری ایجاد كنید. پارادایم های خود را به طور پیوسته و هدفمند مورد پرسش و مجادله قرار دهید. چرا که هیچ کس، همه چیز را نمی داند
4. فضا را برای شکوفایی استعدادها فراهم سازید، از خلاقیت حمایت کنید و همواره به صورت فعال به رهبری صنعت خود بیندیشید، تا دنباله روی و انفعال را .
در پایان به کشور سوئیس برمی گردیم اما نه آن کشوری که دچار بحران در صنعت ساعتسازی خود شده است، بلکه به کشوری که، دو شرکت سواچ و مرسدس بنز برای تولید نخستین خودروی کوچک الکتریکی جهان درحال همکاری هستند. این مهم نیست که سوئیسی ها ریز ماشین الکتریکی می سازند . نکتهای که مهم است این است که آنها فهمیده اند برای رشد، بقا و موفقیت، باید به خارج از حیطه پارادایم هایشان گام بگذارند،حتی اگر هرگز موفق به تولید انبوه آن نشوند، اطلاعات بیشماری را در مورد دنیایی کاملاً متفاوت، کسب خواهند کرد. واین موضوع به هر سازمان مشابهی، به خاطر درس گرفتن از اشتباههایشان، تبریک گفتنی است. به یاد داشته باشیم که:«کشف حقیقی، دیگر یافتن سرزمین های جدید نیست، بلکه دیدن با چشمان جدید است ».
غلامرضا عباسی
برگرفته از: tafahomnews.com