ماه ...
ماه در روی کسی غیر تو دیدن ممنوع
ناز چشم کسی جز تو خریدن ممنوع
تابلویی بر سر دروازه ی قلبم زدهام
که ورود احدی جز تو اکیدا ممنوع
اشتیاقی ...
اشتياقى كه به ديدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک من گِل شود و گُل شكفد از گِل من
تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من
تو وارث بازوی علمدار حسینی
تو وارث بازوی علمدار حسینی
تو پاسخ فریاد تمام شهدایی
با خون دل و اشک روان هر شب جمعه
با مادر خود فاطمه در کرببلایی
ای کاش که یک لحظه به چشم همه عالم
ای کاش که یک لحظه به چشم همه عالم
ز آن گوشۀ شش گوشه به ما رخ بنمایی
ما پیش تو بودیم ولی حیف نبودیم
تو در دل مایی و ندانیم کجایی





