درباره

در این پایگاه اینترنتی محتوا های متنوع و متفاوت در مورد مهدویت قرار داده می شود. محتوا های ما بسیارمهم هستند و انتظار می رود شما این محتوا ها را نشر دهید تا در ثوابش شریک شوید. جهت تعجیل در ظهور حضرت مهدی (عج) صلوات
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوي دوستان
ابزار و قالب 

وبلاگ
کاربردي
تاریخ روز حدیث موضوعی وصیت شهدا


[مرجع دريافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
مجاهدت مهدوی

از دعاهای مشهوری که خواندن آن در دوران غیبت حضرت مهدی «ع»

 مورد سفارش شده ، "دعای عهد" است.

 

امام صادق علیه السلام فرمود :

 

هرکس چهل صبح این دعارا بخواند از یاوران قائم «ع» خواهد بود، و اگر پیش از ظهور او بمیرد، 

خدای تعالی او را زنده خواهد کرد تا در رکابش جهاد نماید و به شماره هر کلمه از آن، هزار سیئه برایش نوشته می شود و هزار خطا از او محو می گردد.

بحارالانوار-ج83-ص284-ح47 

 

 

این دعا دارای آثار و برکات فراوانی  دردنیا و آخرت است.

 یکی از نزدیکان امام خمینی می گوید:

 

یکی از چیزهایی که امام در روزهای آخر به من توصیه می کردند ، خواندن دعای عهد بود.

ایشان می گفتند: « صبح ها سعی کن این دعا را بخوانی; چون در سرنوشت دخالت دارد.»

 

برداشت هایی از سیره امام خمینی-ج3-ص43


کتاب زندگی مهدوی در سایه دعای عهد-حجت الاسلام قرائتی

 





از امام صادق(ع) نقل شده است : «هنگامی که خداوند تعالی به قائم اذن خروج دهد، بر فراز منبر رفته مردمان را به خود دعوت می‌نماید. ایشان آنان را به خدا قسم داده و به حق خود و اینکه در میان آنان بر اساس سنت و کردار رسول خدا(ص) رفتار نماید، فرا می‌خواند. پس خداوند جل جلاله جبرئیل(ع) را می‌فرستد تا آنکه نزد او رسیده بر حطیم فرود می‌آید و می‌گوید: به چه چیزی دعوت می‌کنی؟ قائم(ع) نیز به او خبر می‌دهد، پس جبرئیل می‌گوید: من اولین کسی هستم که با تو بیعت می‌کند، دست بگشا، و دست امام را مسح می‌کند. سیصد و بیش از ده مرد هم آمده و بیعت می‌کنند. ایشان در مکه می‌ماند تا آنکه ده هزار تن یاران کامل شوند و آنگاه رهسپار مدینه می‌شود.» (ارشاد/363)

همچنین تفسیر عیاشی از امام صادق(ع) روایت می کند: «همانا نخستین کسی که با قائم(ع) بیعت می‌کند جبرئیل است که به صورت پرنده‌ای سفید نزد او فرود آمده بیعت می‌کند. آنگاه یک پا را بر بیت‌الحرام و دیگری را بر بیت‌المقدس گذارده با صدایی رسا که همه خلایق آن را می‌شنوند ندا می‌دهد: أَتَی أَمْرُاللهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ، امر خدا فرا رسید پس در آن شتاب نکنید.»





نقل است از مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی که یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیداً دارند گریه می‌کنند و شانه‌هایشان از شدت گریه تکان می‌خورد، رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتاده‌اید؟ 

ایشان فرمودند: یک لحظه، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند: «آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع می‌روند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی‌کنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!» و من از گلایه امام زمان (عج) به گریه افتادم. 

 

روز ظهور تو، چه سرافکنده می شوند 

آنانکه در دعای فرج کم گذاشتند..... 

 

اللهم عجل لولیک الفرج 

 

منبع کتاب مهربان تر از مادر





هوای مسموم فرهنگی!
وجود هوا ضرورتی انکار ناپذیر است. البته نه هوای مسموم و آلوده بلکه هوای پاک و حیات‌بخش! مقوله فرهنگ در بیان مقام معظّم رهبری به مانند هوا برای تنفّس می‌باشد. ایشان می‌فرمایند:« من در یک جمله عرض بکنم: عزیزان من! فرهنگ از اقتصاد هم مهم‌تر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفّس می‌کنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس می‌کنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مثل هوا است؛ اگر درست باشد، آثاری دارد».[2] بسیاری از جنگ‌ها در تاریخ بشر مستقیما بر سر داشته‌های مادّی بوده است امّا در عصر ما با ارتباطات وسیع و سریع، موضوع جنگ و ستیز بر سر اراده‌ها و فرهنگ‌هاست. یعنی حتّی اگر مادّیات هم مورد مناقشه باشد اولین خاکریزهای دو طرف متخاصم، فرهنگ و عقیده و اراده است که باید فتح شود. اگر بخواهیم در این زمینه به سخنان اهل بیت استناد کنیم فرهنگ را می‌توانیم به "دوست داشتن" و "نفرت داشتن" تطبیق دهیم همچنان‌که امام باقر علیه السلام فرمودند:« هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الثَّلَاثَ آیَاتٍ كَأَنَّهَا فِی كَفِّهِ وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْكُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَیْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیان‏ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُون‏ [حجرات/7][3] آیا دین چیزى جز حبّ و بغض هست؟ سپس این سه آیه را تلاوت فرمود(و گویا این سه آیه در مشت او بودند): "و لیكن خدا (به لطف خود) مقام ایمان مرا محبوب شما گردانید و در دلهاتان نیكو بیاراست و كفر و فسق و معصیت را زشت و منفور در نظرتان ساخت (تا در دو عالم سعادتمند شوید) و اینان بحقیقت ‏اهل صواب و هدایتند». اوّلین اثر جنگ فرهنگی تغییر دوست داشتن‌ها و نفرت داشتن‌هاست!

نابرابری قدرت ظاهری
اگر چه قدرت رسانه‌ای در جنگ پیچیده آخرالزمان حرف اول را می‌زند و هم‌اکنون این قدرت در سیطره دشمنان اسلام است امّا رسانه، همچون تیغی است که دو لبه دارد و می‌توان از آن بر علیه دشمن استفاده کرد. ضمن اینکه از لحاظ متن و محتوا، دست مسلمانان با استفاده از معارف غنی و بی‌پایان اسلامی پُر و برتر است و صد البته نیروی ایمان و توکّل بر خداست که معادلات ظاهری را بر هم می‌زند و جبهه اسلام و حق را برتری می‌بخشد. همچنان‌که قرآن کریم می‌فرماید:« یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ یَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذینَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُون‏ [انفال/65] اى پیامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشویق كن! هر گاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه مى‏‌كنند و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از كسانى كه كافر شدند، پیروز مى‏‌گردند چرا كه آنها گروهى هستند كه نمى‏‌فهمند!».

رصد عملیات فرهنگی
در هر میدان نبردی مهم‌ترین اصل عملیاتی، اطلاعات و رصد فعالیّت دشمن است. در میدان مبارزه فرهنگی نیز تشخیص خطر از ناحیه دشمن وابسته به رصد و زیرنظر گرفتن تحرکات دشمن است. مقوله رصد فرهنگی یک سند بالادستی دارد که بقیه نیروها ذیل آن دستور گرفته طبق اصول جنگی عمل می‌کنند. قرآن کریم می‌فرماید:« وَ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَ تَذْهَبَ رِیحُكمُ‏ْ  وَ اصْبرِواْ  إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابرِین‏ [انفال/45] و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و كشمكش) نكنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوكت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت كنید كه خداوند با استقامت كنندگان است!».  در جامعه و حکومت اسلامی رصد بالادستی و در واقع سکان‌داری کشتی جامعه اسلامی در دست حاکم شرع و در این زمان ولایت فقیه است که در جای خود هم از لحاظ عقلی و هم شرعی به اثبات رسده است.
پس ولی فقیه است که با تشخیص ضرورت‌ها از افقی بالاتر از سطح جامعه، به عنوان دیدبان اصلی، موانع و خطرات پیش‌رو را به سپاه فرهنگی و کل نیروها انتقال داده و گوشزد می‌کند. در زمان ما بارها و بارها ولی فقیه زمان حضرت آیت الله خامنه‌ای به عنوان تیزبین‌ترین، بصیرترین، عالم‌ترین و باتقواترین فرد حاضر در جامعه اسلامی با عنایت الهی نسبت به خطراتِ رخنه، هجوم، شبیخون و غارت فرهنگی هشدار داده‌اند. با توجه به ظرافت، پیچیدگی و نامحسوس بودن آتش فرهنگیِ دشمن، متأسفانه ضربات جبران ناپذیری از ناحیه بمب‌افکن‌های فرهنگی دشمن یعنی ماهواره‌ها، تانک‌های زرهی نرم دشمن یعنی مدها، مدل‌ها و محصولات غربی با پشتیبانی آتش تهیه توپ‌های خبرپراکنی دشمن در جبهه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تربیتی و... بر پیکره نه تنها مردم عادی و نیز پیاده‌نظام فرهنگی بلکه در پاره‌ای از زمان‌ها بر افسران و درجه‌دارن سپاه سخت و نرم خودی وارد آورده است.
خوب! در هر جنگی تلفات و ضربات، طبیعی و ناگریز است منتها غصّه این قصّه در جایی است که سپاه جنگ نرم، غافل از هشدار قافله سالار، تنگه هوشیاری را رها کرده و باعث شدند تا تلفات غیر عادی و بسیار زیادی بر جامعه اسلامی تحمیل شود. و همین باعث می‌شود که حمزه‌های فرهنگ نیز به شهادت برسند. سؤال اینجاست که آیا با شهادت حمزه‌ها سپاه بیدار خواهد شد یا خیر؟!...

نتیجه و راهکار:
طبق وعده الهی به مؤمنان، جهاد آنان در هر جنگی کمک و نصرت الهی و در نهایت، پیروزی و سعادت بزرگ را به همراه خواهد داشت. پس باید همه دیدبان و مجاهد فرهنگی در فضای حقیقی و مجازی باشیم چرا که :« وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّه‏ [آل‌عمران/126]  پیروزى تنها از جانب خداوند است».



غيبت امام زمان همواره مسئله‌اي مهم، معتبر و اصيل بوده است، به گونه‌اي كه همة معصومان(ع) از نبي مكرم اسلام(ص) تا امام عسكري(ع) بارها به وجود مبارك ايشان و ويژگي‌هايشان اشاره فرموده‌اند روايات مجامع روايي شيعه و غير شيعه در اين‌باره نه از حد استفاضه بلكه از تواتر متعارف نيز فزون‌تر است.
محمّدبن عثمان عَمْري1 مي‌گويد: «از پدرم شنيدم كه در خدمت امام حسن عسكري(ع) بودم كه پدرم پرسيد: اين سخن حق است كه پيامبر فرموده‌اند: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتةً جاهليةً»؟ فرمود: «آري، اين سخن درست است و هيچ ترديدي در آن نيست». همان‌طور كه شكي در روز بودن اين روز روشن نيست: سپس پدرم عرض كرد: پس از اينكه شما رحلت كرديد، امام بعد از شما كيست؟ امام عسكري(ع) به نام مبارك حضرت ولي عصر(ع) اشاره كردو آنگاه فرمود: او غيبتي طولاني دارد كه در آن عدّه‌اي سرگردان، گروهي هلاك و دسته‌اي دچار ترديد مي‌شوند.2
بر اين اساس، غيبت ولي عصر(ع) براي بسياري دشوار مي‌‌آيد و شكوك و شبهات اذهان بسياري را مسموم مي‌كند و عدّه‌اي مي‌گويند كه چگونه مي‌شود انساني بيش از هزار سال زنده بماند و گروهي سخن مي‌رانند كه از كجا معلوم است كه بيايد و كسان ديگر شبهادت ديگري، ساده‌تر يا پيچيده‌تر را در اذهان مي‌پرورند و آن را مي‌پراكنند.
از سويي ديگر، زمان ظهور وجود مبارك بقيّـ[الله الاعظم(ع) معلوم نيست ـ گر چه ما بايد همواره منتظر ظهور خجسته حضرتشان باشيم ـ و امكان دارد خداي نخواسته غيبت ايشان طولاني شود و ترديدها، شكوك و شبهه‌ها نيز افزايش يابد! چه كنيم تا به اين ترديدها در ابعاد فردي يا اجتماعي مبتلا نشويم؟ درباره مسائل و مباحت ديني، به ويژه چالش‌هاي فراروي حكومت اسلامي نظير مبحث ولايت فقيه، به دام قرائت‌هاي مختلف گرفتار نياييم؟ در باتلاق شبهات فرو نرويم و با شناخت اصيل امام و امامت مشكلات موجود در اين زمان را باز شناخته و بگشاييم؟
شناخت وليّ خدا و امام عصر(ع) تنها راه نجات و رستگاري است كه با درخواست از ذات اقدس خداوند و مجاهدة علمي و عملي شدني است.
وعدة نجات از جهالت و رهايي از ظلمت گمراهي، دل انسان‌هاي بصير را از ديرباز به خود مشغول داشته است، به همين سبب بعضي شاگردان خاص اهل بيت(ع) براي يافتن طريق هدايت سؤالاتي دربارة معرفت آخرين حجّت الهي در محضر ايشان مطرح كرده‌اند، چنان‌كه جناب «زراره» مي‌گويد: «از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: قائم ما پيش از قيام خود، غيبتي طولاني خواهد داشت. عرض كردم: چرا؟ فرمود: اگر ظاهر باشد او را مي‌كشند؛ سپس فرمود: اي زراره! اوست كه انتظارش را مي‌كشند و مردم در ولادتش شك مي‌كنند؛ برخي مي‌گويند پدرش از دنيا رفته و فرزندي از خود به جاي نگذارده است؛ بعضي مي‌گويند در شكم مادرش است؛ گروهي گويند غايب است؛ دسته‌اي گويند به دنيا نيامده و عدّه‌اي ديگر گويند دو سال قبل از وفات پدرش به دنيا آمد! همان، موعود منتظر است؛ ولي خداي والا مي‌خواهد تا شيعيان را بيازمايد و در اين آزمايش دشوار، باطل‌گرايان دچار ترديد مي‌شوند».
زراره (كه گويا از چنين فضاي پر شبهه‌اي هراسناك گرديد، و به فكر چاره افتاده) گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: فدايتان شوم! اگر من در آن زمان بودم چه كنم؟ آن حضرت فرمود: اگر آن زمان را ادارك كردي، پيوسته دل به اين دعا مشغول دار: «اللّهم عرّفني نفسك، فأنّك إن لم تعرفني نفسك لم أعرف نبيّك، اللّهم عرّفني رسولك، فإنّك إن لم تعرّفني رسولك لم أعرف حجّتك. اللّهم عرّفني حجّتك، فإنّك إن لم تعرّفني حجّتك ضللت عن ديني».3
دعا تنها مجموعه‌اي از الفاظ براي خواندن و درخواست كردن نيست، بلكه معارف عميق و درس‌هاي ارزشمندي در دعاي معصومان(ع) نهفته است كه فهم آنها و تأمّل در آموزه‌هايشان ارزشمند علمي و عملي به بار مي‌آورد، چنان‌كه زراره در پي آن است با اين درس گرانقدر مشكل خويش را بگشايد.
براي شناخت مقام والاي امامت و شخصيّت منحصر به فرد امام عصر(ع) راه‌هاي فراواني هست؛ بررسي دعاها و زيارت‌هايي كه از خود امام عصر(ع) رسيده است و يا فرموده امامان ديگر(ع) در بارة آن حضرت از بهترين اين راه‌هاست.
همان‌گونه كه تأمّل در عبارات «نهج‌البلاغه»، سخنان سيّد الشهدا(ع) از آغاز تا پايان حادثه كربلا، معارف بلند «صحيفة سجّاديه» گوياي برنامه‌هاي امام علي، امام حسين و امام سجّاد(ع) اند و از ايجاد حوزه‌هاي علمي و برگزاري مناظرات علمي برنامه صادقين(ع) استنباط مي‌گردد، از ادعية مأثور يا مرتبط با امام عصر(ع) برنامه‌هاي ايشان فهميده مي‌شود؛ زيرا وقتي امامي دعا مي‌كند، علاوه بر مقتضيات دعا، ويژگي‌هاي امامت و وظيفة امام در برابر امّت و چگونگي پيوند امام با امّت و تأثير ملكي و ملكوتي امام را تشريح مي‌كند.
بر اين پايه، كسي كه مي‌خواهد وجود مبارك وليّ‌عصر(ع) را بشناسد، بهتر است زيارت‌ها و دعاهاي مرتبط با آن حضرت را به دقت بررسي كند، تا به حريم معرفت آن امام همام بار يابد.
از سوي ديگر، شناخت امام زمان(ع) مراتبي دارد كه تأثير گذاري آنها در زدودن غبار جاهليّت و پاك كردن گرد تحجّر و ارتجاع يكسان نيست؛ زيرا آثار هر مرتبه از معرفت در تبيين انتظار حقيقي و صحيح، با مرتبه ديگر متفاوت است؛ مثلاً شناخت شناسنامه‌اي امام عصر(ع) و دانستن تاريخ ولادت و زمان غيبت صغرا و كبرا و امثال آن، هرگز همانند معرفت معناي حقيقي امامت و شناخت حقيقت ولايت و انطباق انحصاري آن شخصيّت حقوقي در فلان شخص حقيقي نخواهد بود؛ همان‌طور كه براهين حدوث، نظم، امكان ماهوي، امكان فقري و نظاير آنها براي شناخت خدا راهگشاست؛ امّا آنكه خدا را با الوهيّت مي‌شناسد، بهترين راه معرفت خداوند را پيموده و خدا شناس خوبي شده است؛ و نظير اينكه هر چند شناخت رسول از راه معجزه [كافي است، ولي] مربته بالاي معرفت را تأمين نمي‌كند؛ امّا آن كه رسول را با علم به رسالت مي‌شناسد، از معرفت آن حضرت به سبب معجزه بي‌نياز مي‌شود؛ چرا كه وقتي معني الوهيت و رسالت فهميده شد، خداوند و رسول شناخته مي‌شوند.
در روايت كليني و صدوق است كه ولي امر با اين خصوصيّات شناخته مي‌شود: «اعرفوا الله بالله و الرسول بالرسالة و أولي بالامر بالمعروف و العدل و الاحسان؛ خدا را با خدا، رسول را با رسالت و اولي‌الامر را با امر كردن به معروف و عدل و احسان بشناسيد».4 امّا اين نقل كافي نيست، زيرا هرگز با صرف امر به معروف و عدل و احسان نمي‌توان ولي امر را شناخت، چون آمران به معروف و... بسيارند، به همين دليل در نقل ديگري فرمود: «... بالمعروف و العدل و الاحسان؛ ... با معروف و عدل و احسان».5 نه «بالأمر بالمعروف؛ امر كردن به معروف»، زيرا امام با معروف، عدل و احسان شناخته مي‌شود نه با امر به آنها، آن كه ولي خداست و ولايت امر را بر عهده دارد به دستور دادن به معروف، عدل و احسان بسنده نمي‌كند بلكه سنّت او معروف و سيرتش عدل و سريرة او احسان است. 
اگر كسي معروف شناس باشد، حقيقت آن را در وليّ‌امر در مي‌يابد. همان‌طور كه شناسندة عدل و احسان، عدل و احسان را در سنّت و سريرة و سيرة امام مشاهده مي‌كند و در مي‌يابد كه او صاحب مقام ولايت است.



سخنران: آیت الله محمد واعظ زاده خراسانی

مطلع بحث

«وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ‌. إِنَّ فِی هذَا لَبَلاَغاً لِقَوْمٍ عَابِدِینَ‌. وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ‌»(1)
سوره ی انبیا مکی است؛ خداوند و پیامبر (صلی الله علیه و آله) آینده ی اسلام را تبیین کرده اند و حال آن که هنوز اسلام نوپا بود.
سخن ما به صورت فشرده درباره ی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حول سه محور است: قرآن، سنت و تاریخ.

محور اول: امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در قرآن کریم

این مسأله در قرآن تحت سه عنوان مطرح است:

عنوان اول

یکی مسأله ی «وراثت ارض» است که در آیه ی مذکور با دقایق و لطایفی مطرح شده است؛ مانند مسأله ی کتابت و وراثت آن هم وراثت ارض. خداوند می فرماید: «... و کُنّا نحنُ الوارثینَ»(2)در حقیقت عاقبت جهان به دست افراد صالح می افتد. درواقع این اشاره به همان عقیده ای است که در بین مسلمان ها رواج دارد مبنی بر این که در آخرالزمان و در پایان جهان و قبل از قیامت، حضرت ظهور می کند. از این کلام که «عباد صالح وارث هستند»، درمی یابیم عابدین باید خودشان را آماده، و این برنامه را تهیه کنند. این برنامه همان برنامه ی پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است: «وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ‌»(3) همان برنامه ی جهانی است. پیغمبر (صلی الله علیه و آله) برای جهان رحمت بود؛ ولی این مأموریت به دست مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اصحاب صالحش انجام می گیرد. در این زمینه مرحوم طبرسی روایتی نقل کرده است. عن ابوجعفر (علیه السلام): «... هُم اصحابُ المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) »(4).

عنوان دوم

عنوان دوم، غلبه دین است بر همه ی ادیان که تاکنون محقق نشده است. درست است از لحاظ علمی حجت و برهان اسلام قوی تر است؛ اما بالاخره نه آن رحمة للعالمین محقق شده نه تسلط و غلبه ی آشکار و ملموس دین بر همه ی ادیان. در اینجا، سه آیه به یک مضمون آمده است:«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»(5)

عنوان سوم

عنوان سوم «استخلاف» است. خدا وعده کرده است:
«وعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ... »(6)
این آیه اشاره به یک حقیقتی است که تا حالا محقق نشده است. اگر فرض می کردیم هیچ روایتی نداشتیم و ما بودیم و این آیات، جای این سخن بود که استخلاف تا حالا محقق نشده است و چون وعده ی خدا است، بی تردید تحقق می یابد. وقتی خدا وعده کرده است این دین را به دست عباد صالح خودش در سراسر جهان نشر بدهد، عاقبت انجام خواهد شد. کلمات استخلاف وارثین اشاره به مسأله ی حکومت هم دارد. استخلاف یعنی همین عباد صالح خدا خلیفه بشوند برای خدا در روی زمین. هر دو آیه ارض دارد؛ یعنی کل زمین. البته کلمه ی «مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)»، با این لفظ در قرآن نیامده، اما در روایات آمده است و بیشتر به امامت و رهبری آن حضرت اشاره دارد. ما نمی دانیم نحوه ی حکومت آن حضرت چگونه است. شاید این گونه باشد که آن حضرت رهبر جهان به شمار آید و کشورها و حکومت های صالح دیگر هم وجود داشته باشند. این ها با هم منافات ندارد؛ همه ی حکومت های دیگر صالح هستند و از آن حضرت دستور می گیرند.



میگویند سه نوع حق بر گردن ماست... حق الله ، حق النفس و حق الناس...

و اما وای بر سومی...

در نماز و روزه و واجبات لنگ زدیم گفتیم خدا از حق خودش میگذرد...

چه توجیه زیبایی!!

بر خودمان ستم کردیم و گناه کردیم و حق نفس را ندانستیم... 

فقط ناله سر دادیم ;    "ظلمتُ نَفسی..."

 

میدانی چه شنیده ام؟! طاقتش را داری؟

شنیده ام که اگر کسی  باعث شود ظهور به عقب بیفتد

"حق الناس " است...

تو باعث شده ای که این همه مسلمان امام خود را نبیند....

چه بسا اگر امام خود را می دید به تعالی می رسید...

 

به قول شهید چمرانخدیا مرا بخاطر گناهانی که در روز با هزاران قدرتعقل توجیهشان میکنم ببخش...

 

خدا کند که مصداق امر کردن به دیگران و خود را فراموش کردن نباشم...






تعداد صفحات :

 | 1 |  2 |  3 |  4 |  5 |  6 |