درباره

در این پایگاه اینترنتی محتوا های متنوع و متفاوت در مورد مهدویت قرار داده می شود. محتوا های ما بسیارمهم هستند و انتظار می رود شما این محتوا ها را نشر دهید تا در ثوابش شریک شوید. جهت تعجیل در ظهور حضرت مهدی (عج) صلوات
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوي دوستان
ابزار و قالب 

وبلاگ
کاربردي
تاریخ روز حدیث موضوعی وصیت شهدا


[مرجع دريافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
مجاهدت مهدوی

نويسنده ارجمند كتاب «مكيال المكارم»، در بخش چهارم كتاب خود، جمال و زيبايي حضرت مهدي(ع) را يكي از ويژگي‏هاي آن حضرت مي‏شمرد و مي‏نويسد:«بدان كه مولاي ما حضرت صاحب‏الزمان(ع)، زيباترين و خوش صورت‏ترين مردم است؛ زيرا شبيه‏ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) است».1 
از بررسي روايات و مطالعه حكايت‏هاي نيك‏بختاني كه توفيق زيارت آن امام را يافته‏اند، برمي‏آيد كه قامت و رخسار نازنين امام عصر(ع) در كمال زيبايي و اعتدال بوده و سيماي مباركش، دل‏ربا و خيره‏كننده است.
همين قامت رعنا و رخسار دل‏ربا موجب شده است هزاران عاشق دل‏سوخته در آغاز هر صبح بازاري و التماس از خداي خود چنين بخواهند:
«خداوندا! آن چهره زيبا و جمال دل‏آرا را به من بنماي و چشمان مرا با يك نظر به او روشنايي بخش».2
از آنجا كه آشنايي بيشتر با صفات و خصال يوسف زهرا، حضرت مهدي(ع)راهي براي شناخت مدعيان دروغين به شمار مي‏آيد و افزون بر اين مي‏تواند موجب انس و ارتباط شيعيان با آن عزيز غايب از نظر باشد، با بهره‏گيري از كلمات معصومان(ع) و حكايت‏هاي نقل شده از تشرّف يافتگان، به بررسي اين موضوع مي‏پردازيم. باشد تا به مصداق «وصف العيش نصف العيش»، ما هم از آن جمال دل‏آرا بهره‏مند شويم.روايات فراواني در توصيف جمال دل‏آراي آخرين حجت خدا، حضرت مهدي(ع)وارد شده است كه در مجموع آنها را به دو بخش مي‏توان تقسيم كرد:
الف) رواياتي كه به توصيف كلي سيرت و صورت آن حضرت، بسنده و از ايشان به عنوان شبيه‏ترين مردم به رسول خدا(ص) ياد كرده‏اند كه از آن جمله به روايات زير مي‏توان اشاره كرد:
1. از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده است كه پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمود:
«مهدي از فرزندان من است. اسم او، اسم من و كنيه او، كنيه من است. او از نظر خَلق و خُلق، شبيه‏ترين مردم به من است».3
2. احمد بن اسحاق بن سعد قمي مي‏گويد: از امام حسن عسكري(ع) شنيدم كه مي‏فرمود:«سپاس از آن خدايي است كه مرا از دنيا نبرد تا آنكه جانشين مرا به من نشان داد. او از نظر آفرينش و اخلاق، شبيه‏ترين مردم به رسول خدا(ص) است».4
با توجه به اين روايات، همه خصال و صفاتي را كه در قرآن و روايات به پيامبر گرامي اسلام نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدي(ع) نيز مي‏توان نسبت داد. رواياتي كه به توصيف ويژگي‏هاي ظاهري پيامبر اكرم(ص) پرداخته‏اند، فراوانند. در اينجا به يكي از آنها اشاره مي‏كنيم. در روايتي كه از امام محمد باقر(ع) نقل شده، ويژگي‏هاي ظاهري پيامبر خاتم چنين توصيف شده است:
«رخسار پيامبر خدا، سپيد آميخته به سرخي و چشمانش سياه و درشت و ابروانش به هم پيوسته و كف دست و پايش پر گوشت و درشت بود؛ بدان سان كه گويي طلا بر انگشتانش ريخته باشد. استخوان دو شانه‏اش بزرگ بود. چون به كسي روي مي‏كرد، به خاطر مهرباني شديدي كه داشت، با همه بدن به جانب او توجه مي‏كرد. يك رشته موي از گودي گلو تا نافش روييده بود، انگار كه ميانه صفحه نقره خالص، خطي كشيده شده باشد. گردن و شانه‏هايش مانند گلاب‏پاش سيمين بود. بيني كشيده‏اي داشت كه هنگام آشاميدن آب نزديك بود به آب برسد. هنگام راه رفتن محكم قدم برمي‏داشت كه گويا به سرازيري فرود مي‏آيد. باري، نه قبل و نه پس از پيامبر خدا كسي مثل او ديده نشده است».5 
ب) رواياتي كه خصال و سيماي امام مهدي(ع) را به تفصيل بيان كرده و ويژگي‏هاي آن حضرت را يك به يك برشمرده‏اند. برخي از رواياتي كه در اين زمينه وارد شده، به شرح زير است:
1. پيامبر گرامي اسلام، امام مهدي را شبيه خود معرفي كرده، در توصيف او مي‏فرمايد:«پدر و مادرم به فداي او كه هم‏نام من، شبيه من و شبيه موسي زاده عمران است. بر [بدن] او نوارهايي [جامه‏هايي] از نور است كه از شعاع قدس روشنايي مي‏يابد».6
2. آن حضرت در روايت ديگري در توصيف چهره فرزندش، امام مهدي(ع)مي‏فرمايد:«مهدي از فرزندان من است. چهره او مانند ماه درخشنده است».7
3. پيامبر اعظم(ص) در روايتي، پيشاني و بيني امام مهدي(ع) را اين‏گونه توصيف مي‏كند:«مهدي از من است، پيشاني گشاده و بيني كشيده دارد».8
4. در روايت ديگري كه از پيامبر خاتم(ص) نقل شده، رنگ چهره و اندام امام مهدي(ع) چنين توصيف شده است:«مهدي مردي از فرزندان من است رنگ [چهره] او رنگ عربي و اندام او اندام اسرائيلي است بر گونه راست او خالي است كه همانند ستاره درخشان است».9
5. با توجه به همه ويژگي‏هاي ياد شده است كه پيامبر اسلام در وصف امام مهدي(ع) مي‏فرمايد:«مهدي، طاووس اهل بهشت است».10

 

بقیه در ادامه مطلب...

 



امام مهدی(علیه السلام) عصاره خلقت، خاتم اوصیا و وارث همه انبیا و اولیای پیشین است. چنان که در یکی از زیارات حضرت صاحب الامر(علیه السلام) خطاب به ایشان عرض می کنیم:
السَّلامُ عَلی وارِثِ الانبیاءِ وَ خَاتَمِ الاوصیاءِ.. المُنتَهَی اِلَیهِ مَواریثُ الانبیاءِ وَ لَدَیهِ مَوجُودٌ اثارُ الاصفِیاءِ. (1)
سلام بر وارث پیامبران و خاتم اوصیا... آن که میراث تمام پیامبران بدو رسیده و آثار همه برگزیدگان در نزد او موجود است.
آن حضرت چنان مقامی در نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) دارند که خطاب به ایشان از تعبیر «پدر و مادرم به فدای او» استفاده کرده اند. از جمله در روایات زیر که از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امام علی(ع) نقل شده،آمده است:
بِاَبی وَ اُمِّی سَمِیّی وَ شَبیهی وَ شَبیهُ مُوسَی بنِ عِمرانِ، عَلَیهِ جُیوبُ (جَلابیبُ) النُّورِ یَتَوَقَّدُ مِن شُعاعِ القُدسِ. (2)
پدر و مادرم به فدای او که همنام من، شبیه من و شبیه موسی پسر عمران است، بر او جامه هایی از نور است که از پرتو قدس روشنایی می گیرد.
بِاَبِی اِبنِ خِیَرَهِ الاِماءِ ... . (3)
پدرم به فدای فرزند بهترین کنیزان ... .
امام راحل نیز در بیان جایگاه و شأن بی مانند امام مهدی(علیه السلام) در عالم هستی می فرماید:
من نمی توان اسم رهبر روی ایشان بگذارم، بزرگتر از این است. نمی توانم بگویم که شخص اول است، برای اینکه دومی در کار نیست. ایشان را نمی توانیم با هیچ تعبیری تعبیر کنیم، الّا همین که مهدی موعود(علیه السلام) است. آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر. (4)
با توجه به همین مقام و مرتبت رفیع امام عصر(علیه السلام) است که در روایات سفارش شده برای عرض سلام و ارادت به پیشگاه آن حضرت از کلمات و عبارت های خاصی استفاده کنیم. از جمله در روایتی که از امام محمد باقر(علیه اللسلام) نقل شده، می خوانیم:
مَن ادرَکَ مِنکُم قائِمَنا فَلیَقُل حینَ یَراهُ «السَّلاُم عَلَیکُم یا اهلَ بَیتِ النُّبُوَّهِ وَ مَعدِنَ العِلمِ وَ مَوضِعَ الرُّسالَهِ». (5)
هر کس از شما که قائم ما(علیه السلام) را دریابد، پس باید به هنگام دیدار با او بگوید: «سلام بر شما ای خاندان نبوت و معدن علم و جایگاه رسالت».
در روایت دیگری کیفیت سلام دادن مردم به آن حضرت در زمان ظهور چنین بیان شده است.
لا یُسَلَّمُ عَلَیهِ مُسَلَّمُ الّا قالَ: «السَّلاُم عَلَیک یا بَقیَّهَ اللهِ فِی ارضِهِ.» (6)
هیچ سلام دهنده ای بر آن حضرت سلام نمی دهد، مگر این که می گوید: «سلام بر تو ای باقی مانده خدا در زمین».

 

بقیه در ادامه مطلب...



به نام خدا....

امروز می خوام یک کانال تلگرامی را به شما معرفی کنم. 

کانال تلگرامی خمپاره 60 پر از بسته های فرهنگی و متنوع و درجه یک هست .

یه سر بزن اگه بد بود بیا بیرون!!!

برای وارد شدن  اینجا  را کلیک کنید...

 





از دیرباز- حتّی از آغازین سال های غیبت کبرا- همواره این پرسش درباره امام مهدی علیه السلام مطرح بوده است که آیا ممکن است فردی این همه سال زنده بماند؟
برای روشن شدن پاسخ، لازم است ابتدا چند موضوع را بررسی کنیم.

1. پیش بینی عمر طولانی امام مهدی علیه السلام

موضوع طولانی بودن عمر آخرین پیشوای معصوم از سال ها پیش از تولّد آن امام در روایت های اسلامی مطرح شده بود و امامان معصوم علیهم السلام برای برطرف ساختن هر گونه شکّ و تردید در این زمینه، عمر طولانی پیامبران پیشین را به مردم یادآور می شدند و به آنها گوشزد می کردن که داشتن عمر طولانی، در تاریخ انبیا و اولیای الهی امری بی سابقه نیست.
در احادیث متعددّی که در آنها به شباهت امام مهدی علیه السلام با پیامبران الهی اشاره شده است، به برخورداری آن حضرت از عمر طولانی تأکید شده است. از جمله در روایتی از امام سجاد علیه السلام نقل شده، آمده است: «در قائم، سنتّی از نوح علیه السلام است و ان، داشتن عمر طولانی است».(1)
در یکی از روایت هایی که در این زمینه وارد شده است، امام صادق علیه السلام می فرماید:
خداوند متعال، سه ویژگی از سه نفر از پیامبران را در قائم ما قرار داده است: [مخفی بودن] ولادتش را همچون ولادت موسی علیه السلام، طولانی بودن غیبتش را همچون طولانی بودن غیبت عیسی علیه السلام و عمر او را همچون عمر نوح علیه السلام [طولانی] قرار داده است. خداوند به بنده صالح خود یعنی خضر علیه السلام عمر طولانی داد تا دلیلی بر طولانی بودن عمر او (قائم) باشد. (2)
آن حضرت در ادامه همین روایت، در توضیح این مطلب که چگونه خداوند عمر طولانی حضرت خضر علیه السلام را دلیلی بر عمر طولانی حضرت قائم علیه السلام قرار داده است، می فرماید:
و امّا [دلالت عمر طولانی] بنده صالح [خدا، حضرت] خضر علیه السلام [بر عمر طولانی حضرت قائم علیه السلام به این گونه است:] خدای تعالی عمر او را طولانی قرار داد، نه برای این که در آینده پیامبر شود و نه برای این که کتاب [آسمانی] بر او نازل گردد و نه برای این که دین جدیدی بیاورد که دین پیامبران گذشته را نسخ کند و نه برای این که به پیشوایی برگزیده شود تا بندگانش از او پیروی کنند و نه برای این که تکلیف و وظیفه ای را بر او واجب کند، بلکه خدای تعالی از قدیم در عملش مقدّر کرده بود که قائم علیه السلام در دوران غیبتش عمری طولانی داشته باشد و می دانست که بندگانش این طولانی بودن عمر را منکر می شوند. به این دلیل، عمر بنده صالحش [،خضر] را بی هیچ علتّی طولانی کرد تا دلیلی برای اثبات عمر [طولانی] قائم علیه السلام باشد و راه هر گونه عذر و بهانه بر دشمنان بسته شود تا برای مردم نزد خداوند حجتّی نباشد.(3)
در برخی روایات، امامان معصوم علیهم السلام با توجّه دادن مردم به عمر طولانی حضرت نوح علیه السلام زمینه هر گونه شکّ و تردید در عمر طولانی حضرت صاحب الامر علیه السلام را برطرف می ساختند در یکی از این موارد از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است:
چرا انکار می کنند که خداوند عمر صاحب این امر را طولانی می کند، همان طور که عمر نوح - درود خدا بر او باد- را طولانی کرد؟ (4)

2. پیشینه گفت و گو درباره عمر طولانی امام مهدی علیه السلام

عالمان و محدّثان بزرگوار شیعه، با توجّه به پرسش ها و شبهه هایی که در مورد عمر طولانی امام عصر علیه السلام مطرح می شد، از دیرباز، به موضوع یاد شده توجّه کرده و باب یا ابوابی از کتاب های خود را به آن اختصاص داده اند.
شیخ صدوق رحمه الله (م 381 ه.ق.) که در سال های آغازین غیبت کبرا می زیست، در ابواب مختلفی از کتاب کمال الدّین و تمام النعمۀ به این موضوع پرداخته و در ضمن شش روایت و چندین حکایت تاریخی، از برخی دراز عمران (معمَّرین) تاریخ یاد کرده است. (5)
شیخ مفید رحمه الله (36-413ه.ق.) در فصل ششم از کتاب الفصول العشرة فی الغیبة، شبهه طول عمر حضرت صاحب الامر علیه السلام را مطرح کرده و از راه های مختلف به آن پاسخ داده است. (6)
شیخ طوسی رحمه الله (م 60 ه.ق.) نیز یک بار در اوایل کتاب الغیبۀ و در قالب پرسش و پاسخ و یک بار در اواخر این کتاب و با ذکر چند روایت به این موضوع اشاره کرده است.(7)
علامه مجلسی رحمه الله (م 1110 ه.ق.) بخش قابل توجّهی از ابواب مربوط به تاریخ امام دوازدهم را به بیان اخبار معمّرین تاریخ اختصاص داده است. (8) در سال های اخیر هم کتاب های متعددّی در این زمینه تألیف و منتشر شده است. (9)



نویسنده آیت الله جوادی آملی

 

وجود مبارك امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف انسان كامل عصر ماست و وجود انسان كامل از آن جهت كه مظهر اسم اعظم الهي است، واجد تمام كمالات است و بر همين اساس، امام معصوم مايه تأمين حيات معنوي و سرچشمه آب زندگاني است: (اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)؛1 خداوند زمين را پس از مردنش زنده مي‌كند و زندگي مرهون آب است: (وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ)‌2 و امام معصوم عليه السلام همان چشمه زلالي است كه سرزمين دل‌ها با آن زنده مي‌شود.
آب زندگاني، باراني نيست كه از بالا ببارد و آب چشمه يا چاه نيست كه از پايين بجوشد، بلكه حقيقتي است كه به صورت قانوني الهي در عرصه تشريع و در قالب انسان كامل و معصوم در عرصه تكوين ظهور مي‌كند. كتاب خدا دين الهي را چشمه حيات عرصه تشريع مي‌شناساند و در بيان حيات‌بخشي آن مي‌فرمايد: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ)؛3 يعني راه‌آورد دين، نه تنها افيون و مخدر نيست بلكه نيروي محرك و عامل حيات و پويايي است.
رسول اعظم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نيز در سخني نوراني ـ همان طور كه گذشت ـ شناخت انسان كامل و امام معصوم هر عصر را عامل حيات معقول فرد و جامعه معرفي فرمود: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية؛4 آن كه بميرد و امام معصوم در عصر خويش را نشناخته باشد، چونان جاهلان و به مرگ جاهليت مرده است و چون مرگ عصاره زندگي است، آن كه جاهلانه مرده، زيستني جاهلانه داشته است و فاقد حيات معنوي و والاي انساني بوده است.
مسأله زنده كردن زمين به آب حيات پس از مرگش، در روايات عترت طاهره عليه السلام مورد تأييد و تأكيد است و بر پايه آن روايات خداوند زمين مرده را نيز با انسان كامل زنده مي‌كند، همان‌طوري كه زمين مرده را با آب: عن أبي جعفر عليه السلام قال: يحييها الله (عزوجل) بالقائم عليه السلام بعد موتها؛ بموتها يعني كفر أهلها و الكافر ميت.5
گاهي جامعه، زماني دل‌ها و هنگامي زمينة فرهنگي ملّتي مي‌ميرد. آن‌جا كه محيط جهل و جهالت باشد، فضاي سيطرة مرگ است كه گاه با گفتن و نوشتن و هدايت‌هاي ظاهري دفع مي‌شود؛ اما زماني چنان عميق و فراگير است كه بايد دم مسيحايي و نفس قدسي مسيحادم آن عصر امت را زنده كند و آن كه امروز نفسش دم روح‌القدسي است و وجودش چشمه زلال زندگاني، جز وجود مقدس ولي الله الاعظم حجت بن الحسن المهدي عليه السلام نيست.
معرفت امام عصر عليه السلام مايه حيات قلوب انسان‌ها و بازيابي بشر به عرصه حيات معقول انساني است و ثمره‌اش معنوي و انساني است، كه همانا هجرت از خدر طبيعت به فرا طبيعت و انتقال از سجن دنيا به خلد آخرت است.
اين احياي تام جامعه منحصراً در دست انسان كامل است و سر حيات‌بخشي امام معصوم هر زمان، آن است كه ديگران گاهي واجد علم و فاقد فضائل عدل‌اند و گاه عكس چنين قضيه‌اي صادق است و زماني مي‌شود كه في الجمله هم عالم باشند و هم عادل؛ اما در هيچ كدام به نصاب مطلوب كمال نرسيده‌اند. ايشان انسان‌هاي شايسته و وارسته‌اي هستند كه خودشان را نجات مي‌دهند و شايد درمانگر برخي بيماران باشند؛ اما انسان كامل چون عملش و عدلش كامل و در مقام مظهريت اسم اعظم خداوند است همه بركات را به همراه دارد، پس به تنهايي كار آب زندگاني مي‌كنند.
ولايت و امامت، حقيقت آب زندگاني است و تمام شئون علمي و عملي وجود مبارك ولي الله الاعظم امام زمان عليه السلام آب زندگي است، از اين‌رو با ظهورش دل‌ها و زمين‌هاي مرده را احياء مي‌كند.
امام عصر عليه السلام به نمايندگي و مظهريت حق سبحانه سبب تام احياء دل‌ها و زمين‌هاي مرده است و وظيفه بشر عرضه كردن زمين و زمينه دل خويش به حضور مبارك آن حضرت است، به گونه‌اي كه در پرتو فيض معرفت و هدايتش از سرچشمه زلال چشمه حيات بهره‌مند و احيا شود.

زندگي آسوده، ثمرة اطاعت از انسان كامل

راحت زيستن، آرزوي تمامي انسان‌هاست؛ اما انسان به يقين نمي‌داند كه راحت حقيقي خود را در كجا بجويد. انسان كامل كه متن ظاهر و اسرار باطن عالم را مي‌شناسد، بهترين راهنماست كه جامعه با اطاعت او به كمال سعادت مي‌رسد. آنان مي‌آموزانند كه براي آسوده زيستن نخست بايد ساده زيست بود و از تجمل دست شست؛ سپس بايد چنان افق انديشه را بالا برد كه دانست هرگز جمالي بيرون از جان انسان يافت نمي‌شود.
خداوند به مؤمنان مستضعف صدر اسلام مي‌فرمايد كه شما در برابر ايمان و عمل صالح از حيات طيب برخورداريد: نعمت آزادي، پيروزي طيب است و آشنا بودن به شيوة صحيح زندگاني و قانعانه و ساده‌زيستن از مصاديق حيات طيب است، همان‌گونه كه در روايات معصومان عليهم السلام حيات طيب به قناعت تفسير گرديده است: قال علي عليه السلام: كفي بالقناعة ملكاً و بحُسن الخُلق نعيماً و سئل عليه السلام عن قوله تعالي: (فَلَنُحيِيَنَّهُ حَيوةً طَيِّبَة)6 فقال: هي القناعة.7
خلاصه آن‌كه جامعة جاهل چيزي را از دست مي‌دهد كه مايه آرامش اوست و چيزي را جمع كرده و به آن اعتماد دارد و بر آن پايه خرسند است كه سبب ناآرامي او است. آن ترك ناروا و اين جذب اضطراب‌آور است و چنين جامعه‌اي بين دو جدار فشار دهنده و دو بند مهار‌كننده گرفتار مي‌شود. آن‌كه اين بندها را بشناساند و راه برونرفت از آن‌ها را بياموزاند و شيوة علمي آن را اراده كند انسان كامل است: (وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ.)8 حضرت ختمي امامتعجل الله تعالي فرجه الشريف همانند حضرت ختمي نبوت صلي الله عليه و آله و سلم عهده‌دار چنين هدايت است.



انتظار صحیح و سازنده «بهترین عمل نزد خداوند»[1] و «با فضیلت ترین عبادت است»[2] و انسان منتظر «از اهل هر زمان فاضل ترند».[3]
انتظار صحیح و سازنده انواع فراوانى دارد كه به ذكر چند نمونه آن، بسنده مى شود:

1 - انتظار سازنده، عامل حركت
 

انتظار به معناى امید و آرزو است،[4] بدون تردید امید و آرزو در زندگى انسان از مؤثرترین عامل تحرك است. جوهره این امیدوراى، همان «خوشبینى» نسبت به آینده بشر و پشتوانه آن نوید حتمى خداوند به پیروزى مستضعفان و صالحان است. قرآن فرموده: «ما مى خواستیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم»[5] و نیز چنین آمده: «ما پس از «تورات» در كتاب «زبور» چنین نوشتیم كه در آینده، صالحان و پاكان وارثان زمین خواهند بود».[6]
امامان معصوم(علیه السلام) نیز به امیدوارى و انتظار فرج تشویق و از یأس و ناامیدى برحذر داشته است. امام على(علیه السلام) فرموده اند:
«انتظار فرج داشته باشید و مأیوس و نومید از لطف و رحمت خدا نگردید».[7]
اگر پیكارگران موحد و ظلم ستیز، عنصر توان بخش و انرژى زاى «امید» را از صحنه ى زندگى خود بردارند، انگیزه اى براى ادامه ى این جهاد مقدس نخواهند داشت، زیرا پافشارى را در مسیرى كه به شك منتهى مى شود غیرعقلانى مى یابند.[8]
قرآن فرموده است: «از رحمت خدا مأیوس نشوید، كه تنها گروه كافران از رحمت خدا مأیوس مى شوند».[9]
یأس و ناامیدى بزرگترین مسلخى است كه ابلیس براى ذبح نمودن همه ى حیثیت ها و فضیلت هاى انسانى، فراراه آدمى تهیه كرده است. ناامیدى یعنى وداع گفتن با سرالاسرار آفرینش آدمى كه همان پیمودن چرخه تكامل است.
انتظار سازنده، چلچراغ امیدى دهلیزهاى بى فروغ قلب هاى انسان منتظر را آذین كرده و آنرا گذرگاه احساس، جهاد، تحرك، مقاومت و ایثار و شهادت مى سازد.
بنابراین، «انتظار، پیوند و قرابت برجسته اى با حركت دارد» حركت، از برایندهاى انتظار، و انتظار از جهت دهنده هاى حركت است.[10]

2 - انتظار سازنده اصلاح طلبى و ظلم ستیزى
 

انسان منتظر باید درراه اصلاح خود و جامعه، استقرار عدالت و رفع ظلم و تعدى تلاش ورزد آن كه منتظر مصلح جهانى است خود باید صالح و مصلح باشد.
در اسلام، تأكید فراوانى بر لزوم مبارزه با هر گونه فساد اخلاقى، سیاسى و اجتماعى وارد شده است كه در قالب امر به معروف و نهى از منكر تقنین شده است.
امر به معروف و نهى از منكر از منظر فقه اسلامى وظیفه شرعى و همگانى است. نتیجه مستقیم انجام این فریضه «اصلاح» و مجرى آن «مصلح» نامیده مى شود براى درك اهمیت این اصل اسلامى، به ذكر یك آیه و حدیث بسنده مى كنیم:
قرآن مى فرماید: «شما بهترین امتى هستید كه براى انسان ها پدیدار شده است (چه اینكه) امر به معروف و نهى از منكر مى كنید و به خدا ایمان دارید».[11]
رسول خدا فرمودند: «باید امر به معروف و نهى از منكر كنید وگرنه خداوند بدترین و شریرترین شما را بر نیكان و پاكانتان چیره فرموده و دعاى خوبانتان را مستجاب و روا نگرداند».[12]
«رضا و خشنودى حضرت مهدى(عج) در آن است كه «معروف» عملى شود و منكر ترك گردد» بنابراین انسان منتظر نباید در این باره بى تفاوت باشد.
خود حضرت در روزگار ظهور، بزرگترین امركننده به معروف و نهى كننده ى از منكر است جامعه منتظر، قطعاً خشنودى و رضایت حضرت مهدى(عج) را مى خواهد و به او اقتدا مى كند و براى اقامه احكام خدایى، تنبلى و بى تفاوتى را از خویشتن دور مى سازند.[13]

3 - انتظار سازنده، نگهبان ایمان
 

یكى از ابعاد تكلیف بزرگ در روزگار انتظار، حفظ دین و نگهبانى مرزهاى عقیدتى است، باید فروغ ایمان و نور یقین در دل و جان مردم محفوظ باشد و جان و دل نوجوان در برابر تابش اعتقادات حقه قرار گیرد و ایمان جزء وجود آنان و چون خون سراسر وجودشان را گرم نماید و جوهر حیات آنان باشد.
در عصر انتظار، باید در برابر شبهات شیاطین پنهان و آشكار، مقاومت كرد و آنها را از ذهن ها زدود. حفظ و گسترش اعتقاد دینى و شناخت آن در روزگار متصل به ظهور، مفیدتر بلكه لازم تر است. زیرا تنها دارندگان عقیده و عمل در حوادث پیش از ظهور غرق و گم نمى شوند و دچار تردید نمى گردند. باید تا هنگام ظهور امام مهدى(عج) اعتقادات صحیح و عمل صالح در مردم منتظر حفظ گردد در احادیث از اهمیت ایمان در عصر غیبت چنین یاد شده است:
پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) فرموده اند:
«شمایان اصحاب منید. لیكن برادران من مردمى أند كه در آخرالزمان مى آیند. آنان به نبوت و دین من ایمان مى آورند با اینكه مرا ندیده اند... هر یك از آنان اعتقاد و دین خویش را با هر سختى نگاه مى دارند، چنانكه گویى درخت خار مغیلان را در شب تاریك با دست پوست مى كنند یا آتش پردوام چوب راغ را در دست نگاه مى دارند. آن مؤمنان، مشعلهاى فروزانند در تاریكیها. خداوند آنانرا از آشوبها تیره و تار(آخر الزمان) نجات خواهد داد».[14]
امام زین العابدین(علیه السلام) خطاب به ابوخالد كابلى فرموده اند:
«اى ابوخالد! مردمانى كه در روزگار غیبت به سر مى برند و معتقدند و منتظر، از مردمان همه زمان ها افضل اند. زیرا كه خداى متعال به آنان خرد و فهم و معرفتى داده است كه غیبت امام براى آنان مانند حضور است (یعنى با اینكه در عصر غیبت بسر مى برند و امام را نمى بینند، از نظر ایمان و تقوى و پایدارى گویى در زمان ظهور بسر مى برند و امام خود را مى بینند) این مردم را خداوند مانند سربازان پیكارگر صدر اسلام قرار داده است همانان كه در ركاب پیامبر(صلى الله علیه وآله) شمشیر مى زدند و پیكار مى كردند. آنانند اخلاص پیشگان حقیقى و آنانند شیعیان واقعى و آنانند كه (در نهان و عیان) مردم را به دین خدا دعوت مى كنند».[15]
این ایمان و باور، باید در جامعه باشد و تا زمان ظهور بماند.

بقیه در ادامه مطلب



يكي از وظايفي كه در زمان غيبت كبرا براي منتظران عنوان گرديده، صدقه دادن جهت سلامتي وجود مقدس امام عصر(ع) است. قبل از آنكه روايات در اين موضوع را يادآور شويم سؤالي را مطرح مي‌كنيم و آن اينكه: وجود و بقاي آن امام بزرگوار با عنايت ذات اقدس الهي انجام گرفته و مي‌گيرد، حال چنين وجود مباركي كه ساليان سال است بر طبق اعتقاد شيعه به دنيا آمده و خداوند او را حفظ فرموده، چه نيازي به صدقه دارد؟!
در پاسخ به اين سؤال، ابتدا بيان مي‌كنيم كه صدقه براي حضرت به چه صورت‌هايي تصور مي‌شود:
1.صدقه از جانب ولي‌عصر(ع): انسان به نيابت از آن حضرت صدقاتي را مي‌دهد تا بدين وسيله براي آن حضرت ثواب و اجري حاصل گردد، همان‌طوري كه به نيابت آن حضرت حج انجام مي‌گيرد. در اين‌گونه نيابت‌ها هيچ اشكال و ايرادي نيست، زيرا سخني از سلامتي براي آن حضرت، مطرح نشده است.
2.صدقه براي سلامتي آن حضرت: در اين مورد است كه اشكال مطرح مي‌شود كه وجود آن حضرت چه نيازي به صدقه دارد؟ در جواب مي‌توان بيان داشت كه صدقه براي سلامتي آن حضرت مي‌تواند از بيماري‌ها باشد نه به خاطر تحفّظ از مرگ. توضيح اينكه آن وجود مقدس همانند انسان‌هاي ديگر مريض مي‌شوند و در معرض آفات قرار مي‌گيرند. در تاريخ زندگاني امام صادق(ع) چنين آمده كه بر حضرتش تبي عارض گشت، حضرت چندين بار «يا فاطمه» گفتند،1 يا در جاي ديگر آمده كه امام صادق(ع) در شب بيست و سوم ماه رمضان مريض بودند دستور دادند با همان حال بيماري، ايشان را به مسجد ببرند،2 ظاهراً به خاطر اهميت احياء شب بيست و سوم رمضان.
خلاصه در تاريخ زندگاني ائمه(ع) بسيار مشاهده مي‌شود كه امامان بزرگوار مريض مي‌شدند و در بعضي موارد دستور ذبح گوسفند و اطعام مي‌دادند. وجود مقدس امام زمان(ع) هم يكي از آن ائمة اثني‌عشر است و از آن قاعده مستثنا نيست. نكته‌اي كه هست اينكه ائمه(ع) در معرض آسيب‌هاي ديگر بوده‌اند و دشمنان آنان را از پاي درآوردند، ليكن ارادة خداوند بر اين قرار گرفته كه وجود مقدس ولي‌عصر(ع) حفظ شود تا ظهور برسد و بر همگان آشكار گردد.
دلايل روايي:
روايات مورد نظر دو دسته هستند:
ـ روايات راجع به نيابت از حج
ـ روايات صدقه
در اينجا رواياتي را متذكر مي‌شويم، ابتدا روايات مربوط به صدقه ذكر مي‌شود:
الف ـ امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «صدقه در شب، خشم و غصب خداوند را خاموش، گناه بزرگ را محو، و حساب روز قيامت را آسان مي‌كند و صدقه در روز، موجب بركت در مال و زيادي عمر مي‌شود».3
ب ـ امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «صدقه دادن آشكار، هفتاد نوع بلا را دفع، و صدقه دادن پنهان، خشم و غضب خداوند را برطرف مي‌سازد.»4
و اما روايات مربوط به انجام طواف، حج و صدقه به نيابت از ائمه(ع):
1.موسي بن قاسم مي‌گويد: به امام جواد(ع) عرض كردم تصميم داشتم كه به نيابت از شما و پدرتان ـ علي بن موسي الرضا(ع) ـ طواف نمايم، اما مردم مي‌گويند به نيابت امامان و اوصيا نمي‌توان طواف كرد. حضرت فرمودند: هر مقدار كه برايت ممكن است به نيابت از ما طواف كن و اين امر جايز است...
سپس از آن حضرت سؤال كردم كه آيا مي‌توانم از طرف مادرتان حضرت فاطمه(س) طواف كنم؟ حضرت فرمودند: اين كار را بسيار انجام بده همانا اين بهترين چيزي است كه انجام خواهي داد.
2.علي بن ابي حمزه مي‌گويد: «به حضرت ابو ابراهيم ـ موسي بن جعفر(ع) ـ عرض كردم: آيا از طرف زندگان و مردگان از خويشان و دوستان، حج به جا آورم و نماز بخوانم و صدقه بدهم؟ حضرت فرمود: بله، از سوي آنها صدقه بده، و نماز بگزار و به خاطر صله و پيوندت با او پاداش ديگري [نيز] برايت خواهد بود.5
3.مرحوم حاج شيخ عباس قمي در كتاب خودش6 به وظايف بندگان در زمان غيبت پرداخته و از جملة آن وظايف، صدقه براي حفظ وجود مقدس آن حضرت و نيز حج به نيابت آن حضرت اشاره كرده و نوشته است: اين عمل (حج نيابتي) انجام مي‌گرفته و مورد تقدير حضرتش واقع شده است. 
سيد اجل عليّ بن طاووس به فرزندش چنين سفارش كرده است:7 پس در پيروزي و وفاداري و تعلّق خاطر و دلبستگي نسبت به آن حضرت(ع) به گونه‌اي باش كه خداوند و رسول او(ص) و پدران آن حضرت و خود او از تو مي‌خواهند و (هنگامي كه نماز حاجت به جاي مي‌آوري) حوائج آن بزرگوار را بر خواسته‌هاي خود مقدم بدار و صدقه دادن از سوي آن جناب را پيش از صدقه دادن از سوي خودت و عزيزانت قرار ده و دعا براي آن حضرت را مقدم بدار كه سبب مي‌شود به سوي تو توجه كند و به تو احسان نمايد.8
4.امام صادق(ع) مي‌فرمايد: چه چيز باز مي‌دارد شما را كه نسبت به والدين خود در حال زنده بودن و پس از مرگشان نيكي نمايد، از سوي آنان نماز بگزارد، از طرف ايشان صدقه بدهد، حج بجاي آورد و روزه بگيرد، پس آنچه انجام داده براي آنان خواهد بود و مثل آن ثواب براي او است. پس خداوند عزّوجلّ به خاطر نيكي و صله‌اش، خير بسياري براي او خواهد افزود.9
از مجموع اين روايات و نظاير آنها روشن مي‌شود كه صدقه دادن و نماز خواندن و حج به جا آوردن و انجام ديگر امور خير به نيابت از زندگان و مردگان جايز، بلكه مستحب است، و از آنجا كه امام(ع) نسبت به شيعيانشان اولي به نفس خودشان مي‌باشند و بايد در تمام امور آن حضرت را مقدم بر خودشان بدارند، پس به جاست كه در صدقه دادن هم مانند دعا كردن، آن حضرت را بر خود مقدم نمايند، حال فرق نمي‌كند كه بدون نيابت، اين صدقه را براي سلامتي آن وجود مقدس و به خاطر ثوابش به ايشان هديه كند يا به نيابت از آن بزرگوار، چه اين كه در سيره و روش?علماي رباني و سفارشات آنها، هر دو وجه وجود داشته است.
توضيح بيشتر: در اينجا ممكن است اشكالي بيان شود و آن اينكه بين دعا و صدقه چه فرق است همان‌طور كه دعا براي آن حضرت است صدقه هم مطلقاً جايز بلكه مستحب است.
در بعضي از ادعيه براي وجود و بقاي آن حضرت دعا مي‌شود يكي از آن دعاهايي است كه سيد بن طاووس و شيخ در مصباح و مرحوم حاج شيخ عباس قمي در مفاتيح‌الجنان ذكر كرده‌اند و اما آن قسمت دعا كه براي حفظ آن حضرت است اين است كه مي‌فرمايد: 
«و أعذه من شرّ جميع ما خلقت و برأت و أنشأت و صوّرت و احفظه من بين يديه و من خلفه و عن يمينه و عن شماله و من فوقه و من تحته بحفظك الذي لا يضيع من حفظته به» 
خدايا! او را پناه ده از شرّ همة آنچه كه آفريده‌اي و پديد آورده‌اي و ايجاد كرده‌اي و نقشه كشيده‌اي، و حفظ كن او را از پيش رو و پشت سر و از طرف راست و ازطرف چپ و از بالاي سرش و زير پايش به نگهداري و حفظ خودت، آن‌چنان حفظي كه تباه نمي‌گردد و ضايع نمي‌شود آن كسي كه تو او را حفظ كني».
جواب از اين اشكال اين است كه شايد منظور از حفظ در دعاي وارده حفظ از بلاها باشد و اگر به فرازهاي قبل از اين جملات كه در دعا ذكر شده رجوع كنيم مطلب روشن‌تر مي‌شود، در اوّل دعا مي‌فرمايد: «اللّهم ادفع عن وليّك و خليفتك...؛ خدايادفع كن بلا را از وليّ خودت و خليفة خودت» بنابراين، جملات بعدي هم بر همان روال است، مي‌خواهد بفرمايد: « الله اعلم» خدايا! او را از همة اطراف محافظت فرما تا اينكه او را از هر گونه آسيبي در امان باشد. آسيب‌ها شامل هرگونه بلا، مريضي، سوء قصد و اهانت مي‌شود.
اگر بگوييد در دعاي وارده، كلمة بلا و گرفتاري نيست، جواب اينست كه مناسب با جملة « اللّهم ادفع عن وليّك...» همان دفع از بلايا خواهد بود؛ معمولاً وقتي مي‌خواهند از بيماري و مانند آن جلوگيري كنند با كلمة «دفع» عنوان مي‌شود.


بقیه در ادامه مطلب



این روشن است که هر انقلابی برای اینکه ابعاد آن شناخته شود و یا با شکست روبه رو نگردد نیاز به زمینه سازی دارد و قیام و انقلاب حضرت مهدی(عج) اگرچه محکوم به شکست نمی باشد، اما برای اینکه ابعاد آن برای همگان روشن شود، بدین جهت باید پیشاپیش برای آن زمینه سازی کرد.

البته این زمینه سازی از قرآن شروع شده، سپس پیامبر و معصومین به ابعاد آن پرداخته اند. قرآن مجید در چند آیه، وراثت صالحان را نسبت به زمین نوید داده و همچنین حکومت روی زمین را که در آینده به آن ها واگذار خواهدکرد بیان داشته است، آنجا که می فرماید: ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الأرض یرثها عبادی الصالحون(۱) پس از تورات در زبور نوشتیم که وارث نهایی زمین، بندگان نیکوکار من خواهند بود. و همچنین فرموده: و نرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمه و نجعلهم الوارثین(۲) ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم. و فرموده: وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئاً. (۳)

خداوند به مؤمنان و شایسته کاران وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد، دینی که برای آنها آن را پسندیده است، مستقر سازد. دوران خوف آنان را تبدیل به امنیت نماید تا بدون هیچ ترس و واهمه ای خدای خویش را بپرستند و اطاعت غیر خدا را گردن ننهند.

آیات فوق مردم را به فکر و اندیشه واداشته که این صالحان کیانند که هم وارث زمین خواهند بود و هم حکومت را به دست می گیرند و هم اسلام را فراگیر و جهانی کرده و بدون هیچ ترس و وحشتی و در امنیت کامل به عبادت خدا می پردازند.

آنان در این فکر خواهند بود که آیا تاکنون چنین حادثه ای رخ داده است یا نه و آیا چنین حکومتی روی کره زمین برقرار شده یا نه و اگر برقرار نشده چه چیز باعث تأخیر آن گشته است.

به دنبال طرح این آیات از سوی پروردگار در قرآن مجید، پیامبر(ص) از همان ابتدا مسلمانان را به حکومتی جهانی به رهبری یکی از فرزندانش که همنام و هم کنیه اش بوده خبر داده است.(۴) و روایات فراوانی که از ایشان نقل شده مردم و مسلمانان را به این چهره مقدس و این حکومت الهی آشنا ساخته و معصومان با تبیین مسائل بیشتری به تمام ابعاد آن پرداخته اند. به گونه ای که تمام احادیث اسلامی درباره امام مهدی(ع) با زمینه سازی کاملاً مرتبط است.

چگونه زمینه سازی کنیم؟

ما وظیفه داریم که زمینه ظهور حضرت را فراهم کنیم، این زمینه ها فراوان است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

۱ شناختن و شناساندن ولی عصر(عج)

مسئله شناخت امام زمان(عج) از مسائل ضروری است که به تعبیر روایات، اگر کسی امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.(۵) و شناخت بقیه الله بدین جهت لازم است که اگر او را نشناسیم نه تنها عمل ما باطل است بلکه منحرف و گمراه خواهیم شد. امام موسی بن جعفر(ع) فرمود: امام، حجت بندگان است و هرکه او را رها کند گمراه می شود و هر که با او باشد نجات می یابد و رستگار می گردد. (۶) به همین جهت است که در دعا می خوانیم: اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی، اللهم لاتمتنی میته جاهلیه ...(۷) خدایا خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی رسولت را نخواهم شناخت، خدایا پیامبرت را به من بشناسان وگرنه حجتت را نخواهم شناخت، خدایا حجتت را به من بشناسان وگرنه از دین خود گمراه خواهم شد، خدایا مرا به مرگ جاهلیت نمیران.

درهمین زمینه احادیث فراوانی در کتابهای شیعه و سنی از پیامبر(ص) آمده است که آن حضرت روی شناخت امام، زیاد تکیه کرده اند به گونه ای که اگر کسی امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

۲ مبارزه با انحرافات و کجروی ها

یکی از حکمتهای غیبت امام عصر(عج) وجود گناهانی است که در جامعه به آنها دامن زده می شود، اینجاست که مبارزه با گناهان زمینه ای است برای ظهور امام، زیرا یکی از اهداف بسیار مهم امام مبارزه با انحرافات و کجرویها و ریشه کن کردن مفاسد است. امام می آید تا به ظلم و ستم فرجام داده و عدل و داد را روی زمین بگستراند. پیامبر(ص) در یک پیشگویی فرمود: یملأ الله به الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا.(۸)

بنابراین اگر بخواهیم زمینه ظهور را فراهم کنیم باید به کمک امام شتافته و دراین کار با او همگام شویم. در اینجا ممکن است برخی باسکوت و بی تفاوتی خود در برابر انحرافات و مفاسد اجتماعی چنین فکر کنند که باید به مفاسد در جامعه دامن زد و یا حداقل سکوت کرد تا مفاسد در جامعه صدچندان شود تا براثر زیاد شدن آن، امام ظهور کند، اما این نظریه و اندیشه کاملا غلط و بی اساس است. چرا که حضرت پس از آمدن، زمین را پراز عدل و داد می کند نه این که تا زمین پراز ظلم و جور شده است امام نخواهد آمد و دلیلش این است که زمین درحال حاضر به اندازه کافی پر از ظلم و جور شده است پس چرا امام نمی آید؟

بقیه در ادامه مطلب




تعداد صفحات :

 | 1 |  2 |  3 |  4 |  5 |  6 |