درباره

در این پایگاه اینترنتی محتوا های متنوع و متفاوت در مورد مهدویت قرار داده می شود. محتوا های ما بسیارمهم هستند و انتظار می رود شما این محتوا ها را نشر دهید تا در ثوابش شریک شوید. جهت تعجیل در ظهور حضرت مهدی (عج) صلوات
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوي دوستان
ابزار و قالب 

وبلاگ
کاربردي
تاریخ روز حدیث موضوعی وصیت شهدا


[مرجع دريافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
مجاهدت مهدوی

ب. ویژگی نظامی
نکته دیگر، که در کلام امیرمؤمنان(علیه السلام) در نهج البلاغه در وصف یاران حضرت مهدی(علیه السلام) مورد اشاره قرار گرفته، آن است که یاران آن حضرت برای در هم کوبیدن فتنه ها و اصلاح در تمام ابعاد زندگی بشر همچون شمشیر صیقل زده با صلابت، قدرت و پر حرارت و کوبنده وارد صحنه کارزار‌می شوند; چون سنّت الهی بر آن است که کارها از راه عادی و مجرای معمولی و طبیعی انجام گیرند، گرچه معجزه و کرامت و دعا لازم و مؤثرند و در جای خود اعمال‌می شوند، اما قرار نیست همه کارها از طریق غیرطبیعی انجام شوند. بدین روی در روایات، بر قدرت شمشیر حضرت مهدی(علیه السلام) اصرار شده و در رهاورد بزرگان اهل معرفت نیز از شمشیر حضرت مهدی(علیه السلام) زیاد سخن به میان آمده است.23 این مسئله حکایت از آن دارد که اجرای عدالت و اصلاح جامعه بشری در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)، نیازمند قدرت و توان برتر و بالاتری است و حضرت با یاران پر صلابت و پر تلاش وارد صحنه اصلاح و هدایت بشر‌می شود.
بدین روی، در روایتی از حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) رسیده که یاران حضرت مهدی(علیه السلام) همه جوان و پرطراوت هستند: اصحابُ المهدی شبابٌ ولا کهلَ فیهم»;24 یاران مهدی همه جوان هستند و پیرمردی در میان آنان نیست.در روایتی دیگر آمده است: یک رزمنده از یاران حضرت مهدی(علیه السلام) برابر چهل نفر قدرت دارد و قلب هر کدام از آن ها از کوه آهن سخت تر است و هرگاه در برابر کوه آهن قرار گیرند آن را متلاشی‌می کنند.»25از این گونه روایات، که تعدادشان نیز فراوان است، به خوبی معلوم‌می شود که یاران حضرت مهدی(علیه السلام) به سلاح علمی و عملی فوق العاده مجهّزند و با حکمت و معرفت و علم و درایت کامل، به اصلاح امور و تعدیل شئون زندگی بشر‌می پردازند. بدین روی، در یک جمله‌می توان گفت: یاران حضرت مهدی(علیه السلام) کسانی اند که خود صالح هستند و به اصلاح دیگران قیام‌می کنند و از این راه، جامعه صالح جهانی پدید آمده و وعده الهی،26 که حکومت و وراثت زمین را از آن صالحان دانسته است، به تحقق خواهد پیوست.

پی‌نوشت‌ها

1ـ نهج البلاغه، حکمت 147.
2و3ـ محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، بنیاد رسالت، 1364، ج21، ص251، کتابالحجة» باب انّ الارضَ لاتخلوا من حجة».
4ـ شهاب الدین سهروردى، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، حکمة الاشراق، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1373، ج 2، ص 12.
5ـ نهج البلاغه، خطبه 138.
6ـ نهج البلاغه، خطبه 150، بند 3.
7ـ ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاءالتراث العربى، ج 2، ص 416.
8ـ نهج البلاغه، خطبه 131.
9ـ محمدبن على بابویه قمى، کمال الدین و تمام النعمه، دارالحدیث، 1380، ج 1، ص 286، باب 26،ص 286.
10ـ نهج البلاغه، خطبه 138.
11ـ لطف الله صافى گلپایگانى، منتخب الاثر، قم، مؤسسه حضرت معصومه(علیها السلام)، 1421 ق، فصل 4، باب 3، ص 589.
12ـ عزیزالدین نسفى، انسان کامل، چ چهارم، تهران، کتابخانه طهورى، 1367، فصل 6، ص 320، رساله نبوت و ولایت.
13ـ عبدالکریم جبلى، الانسان الکامل فى معرفة الاواخر و الاوائل، مصر، مکتبة مصطفى البابى الحلبى، 1390ق، ج 2، باب 61، ص 84.
14ـ نهج البلاغه، خطبه 138.
15ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 2 ،ص 386.
16ـ نهج البلاغه، حکمت 1.
17ـ سید محمدحسین طباطبائى، شیعه در اسلام، چ هشتم، قم، انتشارات اسلامى، 1373، ص 221.
18ـ نهج البلاغه، حکمت 209.
19ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 4، ص 336.
20ـ نهج البلاغه، خطبه 150.
21ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 9 و 10، ص 129.
22ـ محمدبن یوسف شافعى، البیان فى اخبار صاحب الزمان، باب 5، ص 15 (این کتاب ضمن جلد 2 الزام الناصب، تألیف شیخ على یزدى حائرى چاپ شده است.)
23ـ محمدبن على محى الدین بن عربى، فتوحات مکیّه، بیروت، دارصادر، ج 3، باب 366، ص 336.
24ـ لطف الله صافى گلپایگانى، پیشین، فصل 8، باب 1، ص 612.
25ـ همان، باب 2، ص 613.
26ـ انبیاء: 105.

 



پرتوی از سیمای یاران حضرت مهدی(علیه السلام

) یکی از مسائل دیگری که در نهج البلاغه درباره حضرت مهدی(علیه السلام) آمده مسئله یاران و کارگزاران دولت کریمه آن حضرت است. امیرمؤمنان(علیه السلام) از کارگزاران دولت حضرت مهدی(علیه السلام) چنین یاد‌می کند: ثُمَّ لیشخذنَّ فیها قومٌ شخَذَ القینَ النّصلَ، تجلّی بالتنزیل ابصارهم، و یرمی بالتفسیر فی مسامعهم و یغبقون کأسَ الحکمةِ بعدالصبوحِ»;20 سپس گروهی برای در هم کوبیدن فتنه ها آماده‌می گردند، و چون شمشیرها صیقل‌می خورند، دیده هایشان با قرآن روشنایی‌می گیرند و در گوش هایشان تفسیر قرآن طنین افکنده و در صبحگاهان و شامگاهان جام‌های حکمت سر‌می کشند.
ابن ابی الحدید در ذیل این فراز نورانی کلام حضرت آورده است: وصف این گروه آن است که پرده از جان آنان برداشته شده، معارف الهی در دل هایشان ایجاد‌می شود و درک اسرار باطنی قرآن به آنان الهام‌می گردد و جام حکمت را در هر صبح و شام سر‌می کشند و بدین سان، معارف ربّانی و اسرار الهی همواره بر قلب آنان افاضه‌می گردند و آنان کسانی اند که بین پارسایی و شجاعت و حکمت جمع نموده و سزاوارند که یاور ولی الهی باشند که قرار است بیایند.21اما در تحلیل این کلام امیرمؤمنان(علیه السلام) به طور خلاصه باید گفت: حضرت به دو ویژگی مهم یاران مهدی موعود(علیه السلام) اشاره نموده است:
الف. ویژگی‌های فرهنگی
چون حضرت مهدی(علیه السلام) برای اجرای عدالت و اصلاح بشر در تمام شئون وجودی آن قیام‌می کند، لازم است کارگزاران دولت کریمه او بدین وصف، که نقش اساسی در پیشبرد اهداف الهی حضرت دارد، مجهّز باشند; زیرا اگر درک معرفت و حکمت نداشته باشند چگونه‌می توانند مسئولیتی بر عهده بگیرند که علم و معرفت در آن اساس کار است; چرا که اصلاح و هدایت بر آگاهی و شناخت استوار است و چون در دوران ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)اصلاح امور در تمام ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مانند آن در سایه احیا و ظهور حقیقت اسلام و معارف زلال قرآن کریم تأمین‌می شود، پس مجریان این برنامه بزرگ جهانی نیز باید از از بالاترین معرفت و آگاهی نسبت به رهاورد وحی و حقایق قرآنی برخوردار بوده، جام معرفت و زمزم توحید را عاشقانه سرکشیده، مهذّب و خودساخته باشند تا بتوانند به اصلاح دیگران اقدام کنند; چنان که حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) در روایت دیگری در تبیین سیمای توحیدی و معنوی یاران حضرت مهدی(علیه السلام)‌می فرماید: ویحاً للطالقانِ، فاِنَّ للّه ـ عزّوجل ـ بها کنوزاً لیست من ذهب ولکن بها رجالٌ مؤمنونَ عَرفوا اللّهَ حقَّ معرفتِه و هم انصار المهدی فی آخرِالزمان»;22 خداوند در سرزمین طالقان گنجینه هایی دارد که از طلا و نقره نیستند، بلکه مردان مؤمن اند که خدا را خوب‌می شناسند و آن ها یاران مهدی در آخرالزمان هستند.
در این حدیث نیز بر معنویت یاران مهدی موعود(علیه السلام) و معرفت و توحید آنان تأکید شده و بزرگ ترین صفت شاخص آنان را ایمان و معرفت حق دانسته است. پس معلوم‌می شود کسانی که‌می خواهند جزو یاران او محسوب شوند (چه توفیق درک حضور پیدا کنند و چه در عصر غیبت آن حضرت در جهت اهداف او حرکت نمایند) اولین قدم و اساسی ترین کارشان باید تحصیل معرفت و حکمت و تهذیب و خودسازی باشد، وگرنه بسیارند کسانی که ادعای پی روی و شاگردی حضرت مهدی(علیه السلام) دارند، اما لکه ننگی هستند بر دامان او! چه بسا گفتار و کردارشان باعث دل سردی مردم از معنویت و اهداف آن حضرت شود.



مهدویت یا وراثت حکومت مستضعفان

از مسائل دیگری که در نهج البلاغه درباره جریان مهدویت بدان اشاره شده، این است که ظهور مهدی موعود(علیه السلام) به عنوان وارث حکومت مستضعفان جزء اراده و خواست حتمی الهی است که به طور یقین، روزی تحقق خواهد یافت; زیرا به گفته بعضی از بزرگان اهل حکمت،17 بشر از زمانی که در زمین سکنا گزیده، پیوسته در آرزوی یک زندگی اجتماعی مقرون به سعادت بوده است و به امید رسیدن چنین روزی قدم برمی دارد و اگر این خواسته تحقق خارجی نمی داشت، هرگز چنین آرزو و امیدی در نهاد انسان ها نقش نمی بست; چنان که اگر غذایی نبود گرسنگی نبود، و اگر آبی نبود تشنگی تحقق نمی یافت.
از این رو، به حکم ضرورت، آینده جهان روزی را در بر خواهد داشت که در آن روز، جامعه بشری پر از عدل و داد شود و مردم با صلح و صفا همزیستی نمایند و افراد انسانی غرق فضیلت و کمال شوند، و این آرزو و خواست عمومی به دست مهدی موعود(علیه السلام) تحقق خواهد یافت. از این رو، امیرمؤمنان(علیه السلام)می فرماید: لَتعطفنَّ الدنیا علینا بعد شماسها، عطفَ الفرَّوس علی ولدها و تلا عقیبَ ذلکَ:(وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)»;18دنیا پس از سرکشی به ما روی‌می کند; چونان شتر ماده بدخو که به بچه خود مهربان گردد. پس حضرت این آیه را تلاوت نمود که خداوند‌می فرماید: اراده کردیم که بر مستضعفان زمین منّت گذارده، آنان را امامان و وارثان حکومت ها گردانیم.ابن ابی الحدید ذیل این کلام حضرت‌می نویسد: به اتفاق شیعه و سنّی، این کلام حضرت علی(علیه السلام) اشاره به ظهور امامی است که در آخرالزمان پدید‌می آید و سراسر زمین را تحت حکومت خویش درمی آورد.»19



حضرت مهدی(علیه السلام) و آسایش اقتصادی بشر

یکی از رهاوردهای دولت کریمه مهدی موعود(علیه السلام)، که در نهج البلاغه مورد اشاره قرار گرفته، تأمین رفاه و آسایش اقتصادی بشر در زمان حکومت آن حضرت است که از طریق وفور نعمت و برکت‌های زمینی و آسمانی تأمین‌می شود.امیرمؤمنان(علیه السلام) درباره نعمت‌های زمین در عصر ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)‌می فرماید: تخرجُ له الارضُ افالیذَ کبدِها و تلقی الیه سلماً مقالیدَها»;10 در زمان ظهور حضرت مهدی، زمین میوه‌های دل خود (معادن طلا و نقره) را برای او بیرون‌می ریزد و کلیدهایش را به او‌می سپارد.
مسئله وفور نعمت و رفاه اقتصادی مردم در زمان حکومت حضرت مهدی(علیه السلام)، حقیقتی است که در روایات فراوان به آن اشاره شده است و از آن میان، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)‌می فرماید: <... و تزیدُ المیاهُ فی دولته و تمدُّ الانهارُ و تُضعّفُ الارضُ اُکُلَها و سَتُخرجُ الکنوزُ»;11 در زمان برقراری دولت مهدی، آب ها فراوان‌می گردند و نهرها کشیده‌می شوند، برکات زمین افزایش‌می یابند و گنج ها استخراج‌می گردند.در همین زمینه، عارف بزرگ سعدالدین حموی نیز بر مسئله آسایش و رفاه اقتصادی مردم در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) تأکید نموده و گفته است: صاحب زمان که علم به کمال دارد، تمامت روی زمین را به عدل آراسته گرداند و تمامت گنج‌های روی زمین بر وی ظاهر گردند، هرچند صفت وی کنم از هزار یکی نگفته ام.»12
یکی دیگر از بزرگان اهل معرفت نیز گفته است: در ایّام حکومت حضرت مهدی(علیه السلام) مردم روزگار سرسبز و پر طراوتی دارند، رزق و روزی در آن ایّام فراوان‌می شود و مردم در کمال امنیت به عبادت خدای رحمان‌می پردازند.»13

حضرت مهدی(علیه السلام) و اصلاح فکری ـ فرهنگی بشر

گرچه برداشت عمومی از تأمین عدالت در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) معمولا عدالت اجتماعی و اصلاح امور اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت‌های جهانی است، اما حقیقت آن است که با ظهور مصلح کل، حضرت مهدی(علیه السلام)، عدالت و اصلاح در تمام شئون هستی پدید‌می آید و پیشه و اندیشه بشری اصلاح‌می گردد و عقل انسان ها در هر دو بعد علمی و عملی تعدیل‌می شود; بدین بیان که اکنون به سبب فاصله گرفتن بشر از معارف وحی، تمام قوای ادراکی و تحریکی او در مرداب افراط و تفریط گرفتار آمده و هر روز که بر جامعه بشری‌می گذرد، مکتب‌های جدیدی در شرق و غرب جهان پدید‌می آیند و طرح ها و الگوهای فکری، فرهنگی و سیاسی گوناگونی را عرضه‌می کنند و نسل‌های بشر را یکی پس از دیگری از مسیر انسانی منحرف کرده، در معرض سقوط فکری، فرهنگی، اخلاقی و اعتقادی قرار‌می دهند. اما با ظهور ذخیره هستی، مهدی موعود(علیه السلام)، همه مکتب‌های غربی و شرقی و مذاهب گوناگون افراطی و تفریطی در هم پیچیده‌می شوند و بشر در سایه احکام و دستورات آسمانی، از گرداب هوا و هوس نجات‌می یابد و فکر و فرهنگ او اصلاح‌می شود.
در این باره، امیرمؤمنان(علیه السلام) در نهج البلاغه‌می فرماید: یعطفُ الهوی علی الهدی اِذا عَطفُوا الهُدی علی الهَوی، و یعطف الرأی علی القرآنِ اِذا عطفوا القرآنَ علی الرأی... و یُحیی میّت الکتابِ و السّنّةِ»;14 (حضرت مهدی) خواسته ها را تابع هدایت وحی‌می کند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوس‌های خویش قرار داده اند، و در حالی که نظریه‌های گوناگون، خود را بر قرآن تحمیل‌می کنند، او (مهدی) نظریه ها و اندیشه ها را تابع قرآن‌می سازد و کتاب خدا و سنّت پیامبر را زنده‌می گرداند.
ابن ابی الحدید در ذیل این کلام حضرت‌می نویسد: این سخن امیرمؤمنان اشاره است به امامی که در آخرالزمان خواهد آمد و در روایات فراوان، از آمدن او خبر داده شده و با ظهور او، هدایت قاهره پدید آمده و عمل به رأی و قیاس از میان رفته، برابر قرآن کریم رفتار‌می شود.»15
همچنین در جای دیگری از نهج البلاغه از حضرت مهدی(علیه السلام) به عنوان یعسوب الدّین» و کسی که مردم اطراف او را همانند ابر متراکم فرا‌می گیرند یاد شده و آمده است: فاِذا کانَ ذلکَ ضرَبَ یَعسوبُ الدّین بِذنبِه فیجتَمعونَ اِلیه کما یجتمعُ فزعُ الخریف»;16 چون آن گونه شد، پیشوای دین قیام کند، پس مسلمانان پیرامون او همچون ابر پاییزی گرد آیند.



حضرت مهدی (عج) و عدالت جهانی

بی تردید موضوع تأمین عدالت» عمومی ترین و شورانگیزترین مسئله در بحث مهدویت است و چون واژه عدالت» در فرهنگ و اصطلاح نهج البلاغه، بلکه در تمام کلمات علوی بیت الغزل سخنان امیرمؤمنان(علیه السلام) است، از این رو، در بحث مهدویت نیز بر عنصر عدالت تکیه نموده و از پدید آمدن عدالت در ابعاد گوناگون در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)خبر داده است;‌می فرماید: و سیأتی غدٌ بما لا تعرفونَ یأخذ الوالی من غیرِها عمّالها علی مساوی اعمالها... فیُریکم کیفَ عدلَ السیّرة»;5 فردایی که شما را از آن هیچ شناختی نیست خواهد آمد، زمام داری که غیر از خاندان حکومت‌های امروزی است، (مهدی) عمّال و کارگزاران حکومت ها را به اعمال بدشان کیفر خواهد داد... بدین روی، روشی عادلانه در حکومت حق به شما‌می نمایاند.
و در جای دیگر‌می فرماید: الا و مَن ادرکَها منّا یسری فیها بسراج منیر، و یخذوفیها علی مثالِ الصالحین لیحلَّ فیها رِبقاً و یعتقَ رقاً و یصدعُ شُعباً و یشعب صدعاً»;6 بدانید آنکه از ما (مهدی) فتنه‌های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر در آن گام‌می نهد و بر همان سیره و روش صالحان (پیامبر و امامان(علیهم السلام)) رفتار‌می کند تا گره ها را بگشاید، بردگان و ملت‌های اسیر را آزاد سازد، جمعیت‌های گم راه و ستمگر را پراکنده و حق جویان را جمع آوری‌می کند.ابن ابی الحدید، شارح نهج البلاغه، که از علمای بزرگ اهل سنّت است، در ذیل این کلام حضرت‌می گوید: امیرمؤمنان علی(علیه السلام) یادآوری نموده است که مهدی آل محمّد(علیهم السلام) در تاریکی فتنه ها با چراغ روشن ظهور‌می کند و مردم را از بردگی و اسارت رهایی داده و مظلومان ستم دیده را از دست ستمگران نجات‌می دهد.7
در سخنان حضرت سه نکته اساسی به خوبی مورد توجه قرار گرفته اند:
اول. حضرت مهدی(علیه السلام) وقتی در برابر فتنه ها و بی عدالتی‌های اجتماعی قرار‌می گیرد با چراغ پرفروغ  حکمت و درایت الهی وارد عمل شده، در پرتو دستورات وحی آسمانی و قرآن کریم، به ایجاد عدالت و خاموش نمودن شعله‌های بی عدالتی‌می پردازد.
دوم. تمام ستم دیدگان عالم توسط حضرت مهدی(علیه السلام) از قید اسارت‌های گوناگون و بی عدالتی رهایی یافته، زندگی همراه با سعادت و شادکامی برای آنان فراهم‌می گردد.
سوم. سیره عملی حضرت مهدی(علیه السلام) همان سیره صالحانی است که حضرت امیرمؤمنان در نهج البلاغه درباره آن ها فرموده: اللّهمَّ انّک تَعلمُ انَّه لم یکن الّذی کانَ منّا منافسةً فی سلطان و لا التماس شیء مِن فضول الحطام و لیکن لنَرُدَّ المعالمَ من دینکَ و نُظهر الاصلاحَ فی بلادِکَ فیأمَن المظلومونَ مِن عبادِکَ و تُقام المعطَّلةُ مِن حدودِک.»8
در این کلام، بر خطوط کلی روش و عملکرد ائمّه اطهار(علیهم السلام)که حضرت مهدی آخرین پرچمدار آن هاست، توجه داده شده، حضرت‌می فرماید: خدایا تو‌می دانی آنچه از ناحیه ما (اهل بیت(علیهم السلام)) صورت‌می گیرد برای به دست آوردن قدرت و حکومت و ثروت دنیا نیست، بلکه‌می خواهیم نشانه‌های حق و دین تو را به جایگاه خودش بازگردانیم و در سرزمین تو اصلاح پدید آوریم تا بندگان ستم دیده ات از محرومیت نجات یافته، با امنیت زندگی کنند و قوانین فراموش شده ات بار دیگر اجرا گردند.
بدین سان، معلوم است که از نظر نهج البلاغه، تأمین عدالت در همه ابعاد زندگی بشر، یکی از اهداف بزرگ دولت کریمه حضرت مهدی(علیه السلام) است و جهانیان در سایه حکومت الهی عدل گستر جهانی قائم آل محمّد(علیهم السلام)، از هرگونه ستم و اسارت و بردگی نجات یافته، طعم شیرین عدالت را به خوبی خواهند چشید; چنان که در جای دیگر آمده است: روزی حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) در اندیشه بود، شخصی از ایشان سبب تفکرش را جویا شد، حضرت در پاسخ فرمود: تفکّرتُ فی مولود یکونُ من ظهری، الحادی عشر من وُلدی، و هو المهدی یَملأُها عدلا کما مُلئت جوراً و ظلماً»;9 درباره فرزند یازدهم خود مهدی‌می اندیشم که روزی ظهور خواهد کرد و زمین را از جور و ستم پاک نموده، لبریز عدالت خواهد کرد.



نهج البلاغه آینه ای است که سیمای پر فروغ قائم آل محمّد(علیهم السلام) در آن گرچه اندک، ولی زیبا، پرجاذبه، نویدبخش، دل انگیز و تحرّک آفرین تجلّی کرده و همچون جام بلورینی است که زمزم سخنان علوی درباره فرزندش مهدی موعود(علیه السلام)در آن ریخته شده است.این مقاله در جهت طرح و تحلیل آن کلمات تنظیم گردیده است.
مقدّمه
در عصری که جهالت مدرن، عالم و آدم را به سراشیب سقوط نزدیک نموده و بی عدالتی، ستم سالاری، معنویت ستیزی، اخلاق گریزی و هزاران فاجعه هولناک دیگر در جهان بیداد‌می کنند و آینده بشر هر روز تاریک تر شده، وحشت و ناامیدی رو به افزایش است، بحث از مهدویت از هر زاویه که انجام شود در حقیقت بحث از نویدها، سعادت ها، شادکامی ها، پیروزی معنویت، اخلاق، عدالت، تقوا، ترسیم آینده درخشان برای بشر و از جمله خواست‌های الهی و انسانی است.بنابراین، بحث و تحقیق درباره حضرت مهدی(علیه السلام) از ضروری ترین و مهم ترین رسالت‌های دین پژوهان در عصر کنونی محسوب‌می شود. و چون نام نهج البلاغه برای همگان، بخصوص نسل پویا و نواندیش و جوان، زیبا و دل انگیز است، طرح بحثی تحت عنوان مهدی (عج) و مهدویت از دیدگاه نهج البلاغه» ضروری‌می نماید و برای عاشقان حضرت مهدی (عج) مفید و پرجاذبه خواهد بود.نوشته حاضر سعی نموده است تا جلوه ای از سیمای پر فروغ حضرت مهدی(عج) را در آینه نهج البلاغه نشان دهد.

مهدویت و استمرار خلافت الهی

از جمله مسائل مهم و اساسی در بحث مهدویت، جریان خلافت الهی است; زیرامسئله خلافت الهی در زمین، که خدای سبحان در قرآن کریم فرمود:(إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً) (بقره: 30)همچون داستان سفینه نوح و یا کشتی حضرت موسی و خضر(علیهما السلام) و مانند آن ها نیست که یک موضوع شخصی و معینی بوده و سپری شده باشد، بلکه جریان خلافت یک فیض متصل و فوز مستمر است که از اول با اندیشه دوام و انگیزه استمرار طرح شده است، به گونه ای که اصل خلافت از قلمرو نبوّت و رسالت فراتر رفته و به امامت رسیده است. به این دلیل، در بحث مهدویت، جریان استمرار خلافت الهی در زمین از مباحث ظریفی است که نمی توان از کنار آن به سادگی گذشت.
از این رو، در نهج البلاغه در بحث ضرورت حجت در عالم، بر عنصر خلافت الهی در زمین تکیه شده است و حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) در کلام مبسوطی در این باره‌می فرماید: اللّهمَّ بلی، لاتخلوا الارضُ مِن قائم لِلّهِ بحجة، اِمّا ظاهراً مشهوداً و امّا خائفاً مغموراً، لئلا تبطل حججُ اللّهِ و بیّناتُه. و کم ذا؟ و أین اولئکَ؟ اولئک و اللّهِ الاقلّونَ عدداً و الاعظمونَ عِندَاللّهِ قدراً. یحفظُ اللّهُ بِهم حُجَتُه و بیّناته... اولئکَ خلفاءُ اللّهِ فی ارضِه و الدّعاةُ الی دینه. آه! آه! شوقاً الی رؤیتهم.»1 حضرت در این فراز نورانی، که بخشی از کلام مبسوط ایشان است،‌می فرماید: آری خداوندا، زمین هیچ گاه از حجت الهی که برای خدا با برهان روشن قیام کند، خالی نیست، یا آشکار و شناخته شده است، یا بیمناک و پنهان، تا حجت خدا باطل نشود و نشانه هایش از میان نروند، تعدادشان چقدر است؟ و در کجا هستند؟ به خدا سوگند که تعدادشان اندک است، ولی نزد خدا بزرگ مقدارند که خداوند به وسیله آنان، حجت ها و نشانه‌های خود را نگاه‌می دارد... آن ها جانشینان خدا در زمین و دعوت کنندگان مردم به دین خدایند. آه، آه! چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم.
در کلام پربرکت امیرمؤمنان(علیه السلام) بر این نکته تأکید شده که بر اساس سنّت قطعی الهی، زمین از وجود خلیفه خدا و حجت حق خالی نیست، گرچه حجت الهی گاهی آشکار است و همگان حضور او را درک‌می کنند، گاهی شرایط ایجاب‌می کند که از نظرها پنهان بوده و مردم به طور مستقیم از درک محضر او محروم باشند. این نکته همان حقیقتی است که در مکتب اهل بیت(علیهم السلام) مورد عنایت ویژه قرار گرفته است. امام صادق(علیه السلام)‌می فرماید: لو بقیتِ الارضُ بغیرِ امام لساخت»;2 اگر جهان لحظه ای بدون امام و انسان کامل باشد از هستی ساقط‌می گردد.
امام محمّدباقر(علیه السلام) نیز‌می فرماید: لو اَنَّ الامامَ رُفِعَ مِن الارضِ لَماجَت بِاَهلِها کَما یَموجُ البحرُ بِاَهله»;3اگر حجت الهی لحظه ای از زمین برداشته شود زمین همانند دریا دچار موج طوفان‌می گردد.این گونه کلمات ائمّه اطهار(علیهم السلام)، بعدها زمینه مباحث ظریفی را در آثار بزرگان اهل حکمت فراهم نمود. شیخ اشراق با الهام مستقیم و صریح از کلام امیرمؤمنان(علیه السلام) درباره ضرورت انسان کامل در عالم، با اصرار فراوان گفته است: و لا یخلوالارضُ عن متوغّل فی التألّهِ ابداً، بل قد یکونُ الامامُ المتألّهُ مستولیاً ظاهراً مکشوفاً، و قد یکون خفیّاً، و هو الّذی سمّاهُ الکافّةُ بالقطب، فله الرئاسةُ و اِن کانَ فی غایةِ الخُمول.»4حکیم نام برده در این بیان بر همان نکته ای اصرار ورزیده که در کلام ائمّه هدی(علیهم السلام) بدان عنایت شده است; گفته: هیچ گاه زمین بدون انسان الهی و ربّانی نیست، اگرچه آن پیشوای متألّه گاهی حاضر و آشکار و زمانی از نظرها پنهان است، و او همان کسی است که نوعاً در عرف، از او به قطب یاد‌می شود و او پیشوای همگان است، گرچه در نهایت خاموشی باشد.
از مجموع آنچه گفته شد، بخصوص سخنان امیرمؤمنان(علیه السلام)، به خوبی روشن‌می گردد که وجود حضرت مهدی موعود(علیه السلام) در عالم به عنوان حجت الهی و استمرار خلافت او در زمین ضرورتی انکارناپذیر دارد و جزو حقایق حتمی و قطعی نظام آفرینش است، به ویژه آنکه در روایات یاد شده، جریان ضرورت حجت الهی فراتر از مسائل شرعی و مدیریت اجتماعی مطرح شده و به عنوان نیاز قطعی نظام تکوینی به شمار آمده است; زیرا انسان کامل واسطه فیض الهی در عالم است و عالم و آدم در پرتو او، فیض الهی دریافت‌می کنند.

 



وظیفه ی دیگر علاوه بر دعا، نیابت است و آن این است که کلیه ی اعمال مستحبی خود را به نیابت از امام زمان علیه السّلام انجام دهید.1 این بسیار اثر دارد و من خیلی اشخاص را نمونه دارم که انجام دادند و نتیجه گرفتند و بعد بسیار تشکّر کردند. می خواهی به زیارت امام رضا علیه السّلام بروی؛ به نیابت از حضرت حجت علیه السّلام برو. فرض کنید امام زمان علیه السّلام به شما پول داده اند که به نیابت از ایشان به زیارت جدّشان امام رضا بروی (هم چنان که ممکن است فردی شما را نایب کند و پول بدهد که به نیابت از او به زیارت امام رضا بروی). فرض هم ندارد؛ « بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری» هر چه داری به برکت آن حضرت و تصدّق سر ایشان به شما رسیده است؛ بفهمید یا نفهمید. هر کس می خواهد دارا و قدرتمند شود به امام زمان علیه السّلام توجّه کند که او «یدالله» و « باب الله» است.2 وقتی به نیابت آن حضرت به زیارت رفتی، اولین اثرش این است که تو را راه می دهند. شما اگر خواسته باشید نزد بزرگ، رییس یا پادشاهی بروید، اگر تنها بروید راهتان نمی دهند. امّا اگر نامه ای از فرد بزرگی که همتای اوست داشتید ، شما را با احترام می برند و به طور خصوصی هم پذیرایی می کنند. اگر ما نامه ای و نیابتی از ناحیه ی امام زمان برای بارگاه امیرالمؤمنین ، امام حسین، امام رضا و سایر ائمّه علیهم السّلام داشتیم، ملائکه استقبال می کنند که این فرد، نایب امام زمان علیه السّلام است و این عنوان نیابت یک شوکت و جلالی به شما می دهد که تا قرب بارگاه الاهی نیز شما را بالا می برند. به هر کدام از مَشاهد مشرّفه و عتبات و امام زاده گان ، حتّی زیارت اهل قبور از علما و اخیار و ابرار و مؤمنین که می خواهی بروی به نیابت از امام زمان علیه السّلام برو. فرض کن حضرت به تو پول داده اند و تو را مأمور کرده اند که این زیارت ها را انجام دهی. آن حضرت تو را به زیارت اهل قبور فرستاده اند تا یازده سوره- ی توحید3 و هفت سوره ی قدر4 را به نیابت از آن حضرت برای اهل قبور بخوانی . این هدیه ی تو در شرف های سلطنتی امام زمان علیه السّلام گذاشته می شود و به ارواح آن ها می رسد. می خواهی صله ی رحم کنی و مثلاً به برادر زاده ی فقیرت کمک کنی؛ به نیابت از امام زمان علیه السّلام انجام بده. خلاصه، هر عمل مستحبّی که دارید به نیابت از آن حضرت انجام دهید. این حلوایی است که تا نخورید نمی دانید. اگر مزه اش را بچشید دیگر رها نمی کنید. شیعیان سابق به نیابت امام زمان علیه السّلام ، نایب می گرفتند. خودشان اگر نمی توانستند بروند، پول می دادند و نایبی می گرفتند تا به نیابت آن حضرت، به حج یا زیارت برود. شما اگر حج واجب رفته اید، یک سفر دیگر ، به نیابت از حضرتش به حج بروید. اگر هیچ چیز حالیِ شما نشد و همان طور که بودید باقی ماندید، مرا نفرین کنید. اگر خودت نمی توانی بروی، پول را به کسی بده که او به نیابت امام زمان علیه السّلام به مکّه برود. شیعیان سابق چنین می کردند. ابو محمد دَعلَجی یک نفر حجّه فروش است یکی از شیعیان گفت می خواهم یک نیابتی برای امام زمان بدهم. ابو محمد- چون خودش و پسر بزرگش نیابتی را قبول کرده بودند- پسر کوچکش را نشان کرد و از روی طمع پذیرفت و نیابت را به او داد؛ در حالی که آن پسر شراب خوار بود. در مِنی یا عرفات، امام زمان علیه السّلام بر او حاضر شدند و به او فرمودند: « مردم به تو پول می دهند برای نیابت آن بزرگواری که می دانی. امّا تو پول نیابت را می دهی به آن بچه ی شراب خوارت؟! به زودی در مقابل این بی اعتنایی و بی احترامی که کردی، چشمت کور خواهد شد.» و چهل روز پس از سفر، چشم هایش کور شد که چرا پول نیابت را به جوانی شراب خوار داده است.5 به هر حال ، منظور این است که شیعیان سابق یا خودشان می رفتند یا نایب می گرفتند؛ به نیابت امام زمان علیه السّلام . اگر این کارها را انجام دهید، به خدا قسم، چیزهایی خواهید فهمید که اگر صد سال دیگر هم زنده باشید، آن را نمی فهمید. مُحال است شما کسی را دوست بدارید و با جدیت در طریق دوستی او عمل کنید؛ جز این که آن طرف هم به شما متوجه خواهد شد. مَحبّت از باب اضافه و از امور طرفینی است؛ یک سرش به این طرف و سرِ دیگر به آن طرف بسته است. اگر به یک محبوبی، مَحبّت پیدا کردید، آن محبوب هم محبّ شما خواهد شد و اندک اندک این دوستی، دو طرف را به هم می رساند. هر چه قدر هم که دوستی بالا برود، پیوند و اتصال محکم تر و بُعد و فاصله کمتر می شود. شما باید امام زمانتان را دوست بدارید. در هر مجلسی که نشستی، ذکر او کن؛ اسمش را ببر ؛ فضایلش را بگو؛ درباره اش دعا کن. این ها اندک اندک تو را نسبت به حضرت مهربان تر می کند. بعد به عمل بپرداز. مقداری پول خرج کن.6 یک قدری باید در راه امام زمان از پول گذشت. دو نوع پول خرج کردن داریم: یکی همین که گفتم که آن را ترک نکنید زیرا تجربه شده و آزمایش شده ی صدها نفر است. به خود صاحب الزمان علیه السّلام ، هر کس مشغول این کار شده ممنون و متشکّر است و چه تقدیر ها که از من کرده اند و چه خیرهای دنیوی دیده اند؛ حالا سعادت های آخرتی بماند. جوان ها! دست به دامن او بزنید. برای او تلاش کنید و همه روزه برای سلامتی او صدقه بدهید. سید بن طاووس- که مرد عجیبی بوده است- به فرزندش سید محمد می گوید: بابا جان، اگر می خواهی برای بچه هایت صدقه بدهی، اول برای امام زمان علیه السّلام صدقه بده؛ بعد برای بچه ها. اگر به سفر می روی، اول صدقه برای امام زمان و بعد برای خودت بده. 
 

بقیه در ادامه مطلب



روابط اجتماعی در جامعه مهدوی

وجود مراکز کیفری و دادخواهی، ریشه در وجود اختلافهای اقتصادی و اجتماعی دارد که کینه ها را به گونه ای در جامعه گسترانده است که روان انسانها را آزرده نموده و مانع رشد و تعالی انسان شده است. از ویژگیهای جامعه مهدوی، پاک شدن کینه ها از دل مردمان و گسترش صلح جهانی در بین بشریت است، مدینه فاضله ای که قرنها انسان منتظر آن بوده، در این عصر تحقق پذیر است.پس از قیام مهدی(عج) و برقراری حکومت، رفاقت و دوستی و صمیمیت در جامعه فراگیر می شود تا حدی که در برآوردن نیازهای همدیگر از اموال خود چشمپوشی کند. این آرمان همه ائمه(ع) بوده است.پیامبر اکرم(ص) پس از ورود به مدینه اولین اقدامی که در راه بسط و استقرار حکومتش انجام داد، ایجاد پیمان اخوت میان مردم مدینه بود و پیمان مسالمت آمیز با دیگر پیروان ادیان. امام مهدی(عج) نیز با تأسی از سیره جدش این رابطه را در تمام جهان برقرار خواهد کرد.
صداقت و ایجاد اطمینان بین مردم در پیوند و همبستگی اجتماعی نقش مهمی دارد. وقتی دلها شفاف و نزدیک شد و قلوب متحد گردید، جامعه سرشار از ایمان خواهد بود و در سایه ایمان و اعتماد متقابل است که انسان از نظر معنوی به رشد و ترقی می رسد.آرامش روانی و آسودگی خاطر، در سایه پیوند و برادری قابل دسترسی است. کینه، حسد، بدبینی و... رذیلتهایی هستند که اطمینان خاطر را از بین برده و دشمنی و عقده را جایگزین می کند. امام مهدی(عج) این زمینه را با تدبیر و مدیریت الهی ایجاد خواهد کرد.
حضور امام در جامعه ما موجب آرامش دلها و نزدیکی قلوب است، چنانکه قرآن حضور پیامبر(ص) را مایه پیوند قلبهای مؤمنان می داند و از مؤمنان به «برادران همدیگر» تعبیر می کند، قرآن با این تعبیر از نقش ایمان در بین مؤمنان خبر می دهد و از یک واقعیت عینی پرده برمی دارد که انسان در سایه ایمان و الفت قلبی تا حدی به رشد می رسد که هیچ چیزی برای او جز خدا ارزش نیست.خدا در قرآن، پیامبر (ص) را الگوی کامل برای تمام انسانها معرفی می کند. پیامبر(ص) هیچ نیازمندی را رد نکرد و هرچه در توان داشت، امداد می کرد. خاندان آن حضرت نیز این گونه بوده و با این آرمان در فکر اصلاح انسان می کوشیدند تا همه انسانها به این مرتبه از معرفت نایل شوند. رسیدن به این پایه از معرفت در جامعه مهدوی یک آرمان عینیت یافته است.
انسان در جامعه مهدوی با تأسی از فرمانروای عادل خود که زندگی بسیار ساده و عاری از هر گونه تظاهر دارد، با نیازهای مادی کاذب فاصله می گیرد و به آنچه نیاز واقعی است می رسد و در مرحله ای از شهود که نهایت معرفت است، قرار می گیرد و وعده های قرآن و پیامبران جامه عمل می پوشد.
امام مهدی(عج) در اطاعت خداوند و خضوع در برابر عظمت الهی مثل جدش امیرمؤمنان به مرحله ای می رسد که تمام کائنات مطیع او می شوند، و انسان نیز یکی از اجزای این کائنات است. تصرف در هستی و ولایت تکوینی در جامعه مهدوی، چنین نمایان می شود. با این عظمت که در سایه آن عدالت در هستی لبریز می شود و لبریز شدن عدالت به آن معناست که تمام ذرات هستی به تعادل و نقطه اعتدال می رسند، و گرگ و میش در کنار هم زندگی می کنند و دشمنیها از جهان ریشه کن می شود و آفرینش معنای خود را نشان می دهد و تمام لذتهای مادی در برابر این تصویر موزون و زیبا از هستی با محوریت قطب عالم امکان بسیار ناچیز است، و زیباتر از آن تصویر کرنش و عبادت و اطاعت بی سابقه انسان به ساحت قدس الهی به قیادت آن یوسف زهرا (س) و نور چشم مصطفی (ص) است




تعداد صفحات :

 | 1 |  2 |