درباره

در این پایگاه اینترنتی محتوا های متنوع و متفاوت در مورد مهدویت قرار داده می شود. محتوا های ما بسیارمهم هستند و انتظار می رود شما این محتوا ها را نشر دهید تا در ثوابش شریک شوید. جهت تعجیل در ظهور حضرت مهدی (عج) صلوات
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوي دوستان
ابزار و قالب 

وبلاگ
کاربردي
تاریخ روز حدیث موضوعی وصیت شهدا


[مرجع دريافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
مجاهدت مهدوی

از دعاهای مشهوری که خواندن آن در دوران غیبت حضرت مهدی «ع»

 مورد سفارش شده ، "دعای عهد" است.

 

امام صادق علیه السلام فرمود :

 

هرکس چهل صبح این دعارا بخواند از یاوران قائم «ع» خواهد بود، و اگر پیش از ظهور او بمیرد، 

خدای تعالی او را زنده خواهد کرد تا در رکابش جهاد نماید و به شماره هر کلمه از آن، هزار سیئه برایش نوشته می شود و هزار خطا از او محو می گردد.

بحارالانوار-ج83-ص284-ح47 

 

 

این دعا دارای آثار و برکات فراوانی  دردنیا و آخرت است.

 یکی از نزدیکان امام خمینی می گوید:

 

یکی از چیزهایی که امام در روزهای آخر به من توصیه می کردند ، خواندن دعای عهد بود.

ایشان می گفتند: « صبح ها سعی کن این دعا را بخوانی; چون در سرنوشت دخالت دارد.»

 

برداشت هایی از سیره امام خمینی-ج3-ص43


کتاب زندگی مهدوی در سایه دعای عهد-حجت الاسلام قرائتی

 





غيبت امام زمان همواره مسئله‌اي مهم، معتبر و اصيل بوده است، به گونه‌اي كه همة معصومان(ع) از نبي مكرم اسلام(ص) تا امام عسكري(ع) بارها به وجود مبارك ايشان و ويژگي‌هايشان اشاره فرموده‌اند روايات مجامع روايي شيعه و غير شيعه در اين‌باره نه از حد استفاضه بلكه از تواتر متعارف نيز فزون‌تر است.
محمّدبن عثمان عَمْري1 مي‌گويد: «از پدرم شنيدم كه در خدمت امام حسن عسكري(ع) بودم كه پدرم پرسيد: اين سخن حق است كه پيامبر فرموده‌اند: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتةً جاهليةً»؟ فرمود: «آري، اين سخن درست است و هيچ ترديدي در آن نيست». همان‌طور كه شكي در روز بودن اين روز روشن نيست: سپس پدرم عرض كرد: پس از اينكه شما رحلت كرديد، امام بعد از شما كيست؟ امام عسكري(ع) به نام مبارك حضرت ولي عصر(ع) اشاره كردو آنگاه فرمود: او غيبتي طولاني دارد كه در آن عدّه‌اي سرگردان، گروهي هلاك و دسته‌اي دچار ترديد مي‌شوند.2
بر اين اساس، غيبت ولي عصر(ع) براي بسياري دشوار مي‌‌آيد و شكوك و شبهات اذهان بسياري را مسموم مي‌كند و عدّه‌اي مي‌گويند كه چگونه مي‌شود انساني بيش از هزار سال زنده بماند و گروهي سخن مي‌رانند كه از كجا معلوم است كه بيايد و كسان ديگر شبهادت ديگري، ساده‌تر يا پيچيده‌تر را در اذهان مي‌پرورند و آن را مي‌پراكنند.
از سويي ديگر، زمان ظهور وجود مبارك بقيّـ[الله الاعظم(ع) معلوم نيست ـ گر چه ما بايد همواره منتظر ظهور خجسته حضرتشان باشيم ـ و امكان دارد خداي نخواسته غيبت ايشان طولاني شود و ترديدها، شكوك و شبهه‌ها نيز افزايش يابد! چه كنيم تا به اين ترديدها در ابعاد فردي يا اجتماعي مبتلا نشويم؟ درباره مسائل و مباحت ديني، به ويژه چالش‌هاي فراروي حكومت اسلامي نظير مبحث ولايت فقيه، به دام قرائت‌هاي مختلف گرفتار نياييم؟ در باتلاق شبهات فرو نرويم و با شناخت اصيل امام و امامت مشكلات موجود در اين زمان را باز شناخته و بگشاييم؟
شناخت وليّ خدا و امام عصر(ع) تنها راه نجات و رستگاري است كه با درخواست از ذات اقدس خداوند و مجاهدة علمي و عملي شدني است.
وعدة نجات از جهالت و رهايي از ظلمت گمراهي، دل انسان‌هاي بصير را از ديرباز به خود مشغول داشته است، به همين سبب بعضي شاگردان خاص اهل بيت(ع) براي يافتن طريق هدايت سؤالاتي دربارة معرفت آخرين حجّت الهي در محضر ايشان مطرح كرده‌اند، چنان‌كه جناب «زراره» مي‌گويد: «از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: قائم ما پيش از قيام خود، غيبتي طولاني خواهد داشت. عرض كردم: چرا؟ فرمود: اگر ظاهر باشد او را مي‌كشند؛ سپس فرمود: اي زراره! اوست كه انتظارش را مي‌كشند و مردم در ولادتش شك مي‌كنند؛ برخي مي‌گويند پدرش از دنيا رفته و فرزندي از خود به جاي نگذارده است؛ بعضي مي‌گويند در شكم مادرش است؛ گروهي گويند غايب است؛ دسته‌اي گويند به دنيا نيامده و عدّه‌اي ديگر گويند دو سال قبل از وفات پدرش به دنيا آمد! همان، موعود منتظر است؛ ولي خداي والا مي‌خواهد تا شيعيان را بيازمايد و در اين آزمايش دشوار، باطل‌گرايان دچار ترديد مي‌شوند».
زراره (كه گويا از چنين فضاي پر شبهه‌اي هراسناك گرديد، و به فكر چاره افتاده) گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: فدايتان شوم! اگر من در آن زمان بودم چه كنم؟ آن حضرت فرمود: اگر آن زمان را ادارك كردي، پيوسته دل به اين دعا مشغول دار: «اللّهم عرّفني نفسك، فأنّك إن لم تعرفني نفسك لم أعرف نبيّك، اللّهم عرّفني رسولك، فإنّك إن لم تعرّفني رسولك لم أعرف حجّتك. اللّهم عرّفني حجّتك، فإنّك إن لم تعرّفني حجّتك ضللت عن ديني».3
دعا تنها مجموعه‌اي از الفاظ براي خواندن و درخواست كردن نيست، بلكه معارف عميق و درس‌هاي ارزشمندي در دعاي معصومان(ع) نهفته است كه فهم آنها و تأمّل در آموزه‌هايشان ارزشمند علمي و عملي به بار مي‌آورد، چنان‌كه زراره در پي آن است با اين درس گرانقدر مشكل خويش را بگشايد.
براي شناخت مقام والاي امامت و شخصيّت منحصر به فرد امام عصر(ع) راه‌هاي فراواني هست؛ بررسي دعاها و زيارت‌هايي كه از خود امام عصر(ع) رسيده است و يا فرموده امامان ديگر(ع) در بارة آن حضرت از بهترين اين راه‌هاست.
همان‌گونه كه تأمّل در عبارات «نهج‌البلاغه»، سخنان سيّد الشهدا(ع) از آغاز تا پايان حادثه كربلا، معارف بلند «صحيفة سجّاديه» گوياي برنامه‌هاي امام علي، امام حسين و امام سجّاد(ع) اند و از ايجاد حوزه‌هاي علمي و برگزاري مناظرات علمي برنامه صادقين(ع) استنباط مي‌گردد، از ادعية مأثور يا مرتبط با امام عصر(ع) برنامه‌هاي ايشان فهميده مي‌شود؛ زيرا وقتي امامي دعا مي‌كند، علاوه بر مقتضيات دعا، ويژگي‌هاي امامت و وظيفة امام در برابر امّت و چگونگي پيوند امام با امّت و تأثير ملكي و ملكوتي امام را تشريح مي‌كند.
بر اين پايه، كسي كه مي‌خواهد وجود مبارك وليّ‌عصر(ع) را بشناسد، بهتر است زيارت‌ها و دعاهاي مرتبط با آن حضرت را به دقت بررسي كند، تا به حريم معرفت آن امام همام بار يابد.
از سوي ديگر، شناخت امام زمان(ع) مراتبي دارد كه تأثير گذاري آنها در زدودن غبار جاهليّت و پاك كردن گرد تحجّر و ارتجاع يكسان نيست؛ زيرا آثار هر مرتبه از معرفت در تبيين انتظار حقيقي و صحيح، با مرتبه ديگر متفاوت است؛ مثلاً شناخت شناسنامه‌اي امام عصر(ع) و دانستن تاريخ ولادت و زمان غيبت صغرا و كبرا و امثال آن، هرگز همانند معرفت معناي حقيقي امامت و شناخت حقيقت ولايت و انطباق انحصاري آن شخصيّت حقوقي در فلان شخص حقيقي نخواهد بود؛ همان‌طور كه براهين حدوث، نظم، امكان ماهوي، امكان فقري و نظاير آنها براي شناخت خدا راهگشاست؛ امّا آنكه خدا را با الوهيّت مي‌شناسد، بهترين راه معرفت خداوند را پيموده و خدا شناس خوبي شده است؛ و نظير اينكه هر چند شناخت رسول از راه معجزه [كافي است، ولي] مربته بالاي معرفت را تأمين نمي‌كند؛ امّا آن كه رسول را با علم به رسالت مي‌شناسد، از معرفت آن حضرت به سبب معجزه بي‌نياز مي‌شود؛ چرا كه وقتي معني الوهيت و رسالت فهميده شد، خداوند و رسول شناخته مي‌شوند.
در روايت كليني و صدوق است كه ولي امر با اين خصوصيّات شناخته مي‌شود: «اعرفوا الله بالله و الرسول بالرسالة و أولي بالامر بالمعروف و العدل و الاحسان؛ خدا را با خدا، رسول را با رسالت و اولي‌الامر را با امر كردن به معروف و عدل و احسان بشناسيد».4 امّا اين نقل كافي نيست، زيرا هرگز با صرف امر به معروف و عدل و احسان نمي‌توان ولي امر را شناخت، چون آمران به معروف و... بسيارند، به همين دليل در نقل ديگري فرمود: «... بالمعروف و العدل و الاحسان؛ ... با معروف و عدل و احسان».5 نه «بالأمر بالمعروف؛ امر كردن به معروف»، زيرا امام با معروف، عدل و احسان شناخته مي‌شود نه با امر به آنها، آن كه ولي خداست و ولايت امر را بر عهده دارد به دستور دادن به معروف، عدل و احسان بسنده نمي‌كند بلكه سنّت او معروف و سيرتش عدل و سريرة او احسان است. 
اگر كسي معروف شناس باشد، حقيقت آن را در وليّ‌امر در مي‌يابد. همان‌طور كه شناسندة عدل و احسان، عدل و احسان را در سنّت و سريرة و سيرة امام مشاهده مي‌كند و در مي‌يابد كه او صاحب مقام ولايت است.



امام مهدی(علیه السلام) عصاره خلقت، خاتم اوصیا و وارث همه انبیا و اولیای پیشین است. چنان که در یکی از زیارات حضرت صاحب الامر(علیه السلام) خطاب به ایشان عرض می کنیم:
السَّلامُ عَلی وارِثِ الانبیاءِ وَ خَاتَمِ الاوصیاءِ.. المُنتَهَی اِلَیهِ مَواریثُ الانبیاءِ وَ لَدَیهِ مَوجُودٌ اثارُ الاصفِیاءِ. (1)
سلام بر وارث پیامبران و خاتم اوصیا... آن که میراث تمام پیامبران بدو رسیده و آثار همه برگزیدگان در نزد او موجود است.
آن حضرت چنان مقامی در نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) دارند که خطاب به ایشان از تعبیر «پدر و مادرم به فدای او» استفاده کرده اند. از جمله در روایات زیر که از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امام علی(ع) نقل شده،آمده است:
بِاَبی وَ اُمِّی سَمِیّی وَ شَبیهی وَ شَبیهُ مُوسَی بنِ عِمرانِ، عَلَیهِ جُیوبُ (جَلابیبُ) النُّورِ یَتَوَقَّدُ مِن شُعاعِ القُدسِ. (2)
پدر و مادرم به فدای او که همنام من، شبیه من و شبیه موسی پسر عمران است، بر او جامه هایی از نور است که از پرتو قدس روشنایی می گیرد.
بِاَبِی اِبنِ خِیَرَهِ الاِماءِ ... . (3)
پدرم به فدای فرزند بهترین کنیزان ... .
امام راحل نیز در بیان جایگاه و شأن بی مانند امام مهدی(علیه السلام) در عالم هستی می فرماید:
من نمی توان اسم رهبر روی ایشان بگذارم، بزرگتر از این است. نمی توانم بگویم که شخص اول است، برای اینکه دومی در کار نیست. ایشان را نمی توانیم با هیچ تعبیری تعبیر کنیم، الّا همین که مهدی موعود(علیه السلام) است. آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر. (4)
با توجه به همین مقام و مرتبت رفیع امام عصر(علیه السلام) است که در روایات سفارش شده برای عرض سلام و ارادت به پیشگاه آن حضرت از کلمات و عبارت های خاصی استفاده کنیم. از جمله در روایتی که از امام محمد باقر(علیه اللسلام) نقل شده، می خوانیم:
مَن ادرَکَ مِنکُم قائِمَنا فَلیَقُل حینَ یَراهُ «السَّلاُم عَلَیکُم یا اهلَ بَیتِ النُّبُوَّهِ وَ مَعدِنَ العِلمِ وَ مَوضِعَ الرُّسالَهِ». (5)
هر کس از شما که قائم ما(علیه السلام) را دریابد، پس باید به هنگام دیدار با او بگوید: «سلام بر شما ای خاندان نبوت و معدن علم و جایگاه رسالت».
در روایت دیگری کیفیت سلام دادن مردم به آن حضرت در زمان ظهور چنین بیان شده است.
لا یُسَلَّمُ عَلَیهِ مُسَلَّمُ الّا قالَ: «السَّلاُم عَلَیک یا بَقیَّهَ اللهِ فِی ارضِهِ.» (6)
هیچ سلام دهنده ای بر آن حضرت سلام نمی دهد، مگر این که می گوید: «سلام بر تو ای باقی مانده خدا در زمین».

 

بقیه در ادامه مطلب...



نویسنده آیت الله جوادی آملی

 

وجود مبارك امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف انسان كامل عصر ماست و وجود انسان كامل از آن جهت كه مظهر اسم اعظم الهي است، واجد تمام كمالات است و بر همين اساس، امام معصوم مايه تأمين حيات معنوي و سرچشمه آب زندگاني است: (اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)؛1 خداوند زمين را پس از مردنش زنده مي‌كند و زندگي مرهون آب است: (وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ)‌2 و امام معصوم عليه السلام همان چشمه زلالي است كه سرزمين دل‌ها با آن زنده مي‌شود.
آب زندگاني، باراني نيست كه از بالا ببارد و آب چشمه يا چاه نيست كه از پايين بجوشد، بلكه حقيقتي است كه به صورت قانوني الهي در عرصه تشريع و در قالب انسان كامل و معصوم در عرصه تكوين ظهور مي‌كند. كتاب خدا دين الهي را چشمه حيات عرصه تشريع مي‌شناساند و در بيان حيات‌بخشي آن مي‌فرمايد: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ)؛3 يعني راه‌آورد دين، نه تنها افيون و مخدر نيست بلكه نيروي محرك و عامل حيات و پويايي است.
رسول اعظم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نيز در سخني نوراني ـ همان طور كه گذشت ـ شناخت انسان كامل و امام معصوم هر عصر را عامل حيات معقول فرد و جامعه معرفي فرمود: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية؛4 آن كه بميرد و امام معصوم در عصر خويش را نشناخته باشد، چونان جاهلان و به مرگ جاهليت مرده است و چون مرگ عصاره زندگي است، آن كه جاهلانه مرده، زيستني جاهلانه داشته است و فاقد حيات معنوي و والاي انساني بوده است.
مسأله زنده كردن زمين به آب حيات پس از مرگش، در روايات عترت طاهره عليه السلام مورد تأييد و تأكيد است و بر پايه آن روايات خداوند زمين مرده را نيز با انسان كامل زنده مي‌كند، همان‌طوري كه زمين مرده را با آب: عن أبي جعفر عليه السلام قال: يحييها الله (عزوجل) بالقائم عليه السلام بعد موتها؛ بموتها يعني كفر أهلها و الكافر ميت.5
گاهي جامعه، زماني دل‌ها و هنگامي زمينة فرهنگي ملّتي مي‌ميرد. آن‌جا كه محيط جهل و جهالت باشد، فضاي سيطرة مرگ است كه گاه با گفتن و نوشتن و هدايت‌هاي ظاهري دفع مي‌شود؛ اما زماني چنان عميق و فراگير است كه بايد دم مسيحايي و نفس قدسي مسيحادم آن عصر امت را زنده كند و آن كه امروز نفسش دم روح‌القدسي است و وجودش چشمه زلال زندگاني، جز وجود مقدس ولي الله الاعظم حجت بن الحسن المهدي عليه السلام نيست.
معرفت امام عصر عليه السلام مايه حيات قلوب انسان‌ها و بازيابي بشر به عرصه حيات معقول انساني است و ثمره‌اش معنوي و انساني است، كه همانا هجرت از خدر طبيعت به فرا طبيعت و انتقال از سجن دنيا به خلد آخرت است.
اين احياي تام جامعه منحصراً در دست انسان كامل است و سر حيات‌بخشي امام معصوم هر زمان، آن است كه ديگران گاهي واجد علم و فاقد فضائل عدل‌اند و گاه عكس چنين قضيه‌اي صادق است و زماني مي‌شود كه في الجمله هم عالم باشند و هم عادل؛ اما در هيچ كدام به نصاب مطلوب كمال نرسيده‌اند. ايشان انسان‌هاي شايسته و وارسته‌اي هستند كه خودشان را نجات مي‌دهند و شايد درمانگر برخي بيماران باشند؛ اما انسان كامل چون عملش و عدلش كامل و در مقام مظهريت اسم اعظم خداوند است همه بركات را به همراه دارد، پس به تنهايي كار آب زندگاني مي‌كنند.
ولايت و امامت، حقيقت آب زندگاني است و تمام شئون علمي و عملي وجود مبارك ولي الله الاعظم امام زمان عليه السلام آب زندگي است، از اين‌رو با ظهورش دل‌ها و زمين‌هاي مرده را احياء مي‌كند.
امام عصر عليه السلام به نمايندگي و مظهريت حق سبحانه سبب تام احياء دل‌ها و زمين‌هاي مرده است و وظيفه بشر عرضه كردن زمين و زمينه دل خويش به حضور مبارك آن حضرت است، به گونه‌اي كه در پرتو فيض معرفت و هدايتش از سرچشمه زلال چشمه حيات بهره‌مند و احيا شود.

زندگي آسوده، ثمرة اطاعت از انسان كامل

راحت زيستن، آرزوي تمامي انسان‌هاست؛ اما انسان به يقين نمي‌داند كه راحت حقيقي خود را در كجا بجويد. انسان كامل كه متن ظاهر و اسرار باطن عالم را مي‌شناسد، بهترين راهنماست كه جامعه با اطاعت او به كمال سعادت مي‌رسد. آنان مي‌آموزانند كه براي آسوده زيستن نخست بايد ساده زيست بود و از تجمل دست شست؛ سپس بايد چنان افق انديشه را بالا برد كه دانست هرگز جمالي بيرون از جان انسان يافت نمي‌شود.
خداوند به مؤمنان مستضعف صدر اسلام مي‌فرمايد كه شما در برابر ايمان و عمل صالح از حيات طيب برخورداريد: نعمت آزادي، پيروزي طيب است و آشنا بودن به شيوة صحيح زندگاني و قانعانه و ساده‌زيستن از مصاديق حيات طيب است، همان‌گونه كه در روايات معصومان عليهم السلام حيات طيب به قناعت تفسير گرديده است: قال علي عليه السلام: كفي بالقناعة ملكاً و بحُسن الخُلق نعيماً و سئل عليه السلام عن قوله تعالي: (فَلَنُحيِيَنَّهُ حَيوةً طَيِّبَة)6 فقال: هي القناعة.7
خلاصه آن‌كه جامعة جاهل چيزي را از دست مي‌دهد كه مايه آرامش اوست و چيزي را جمع كرده و به آن اعتماد دارد و بر آن پايه خرسند است كه سبب ناآرامي او است. آن ترك ناروا و اين جذب اضطراب‌آور است و چنين جامعه‌اي بين دو جدار فشار دهنده و دو بند مهار‌كننده گرفتار مي‌شود. آن‌كه اين بندها را بشناساند و راه برونرفت از آن‌ها را بياموزاند و شيوة علمي آن را اراده كند انسان كامل است: (وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ.)8 حضرت ختمي امامتعجل الله تعالي فرجه الشريف همانند حضرت ختمي نبوت صلي الله عليه و آله و سلم عهده‌دار چنين هدايت است.



انتظار صحیح و سازنده «بهترین عمل نزد خداوند»[1] و «با فضیلت ترین عبادت است»[2] و انسان منتظر «از اهل هر زمان فاضل ترند».[3]
انتظار صحیح و سازنده انواع فراوانى دارد كه به ذكر چند نمونه آن، بسنده مى شود:

1 - انتظار سازنده، عامل حركت
 

انتظار به معناى امید و آرزو است،[4] بدون تردید امید و آرزو در زندگى انسان از مؤثرترین عامل تحرك است. جوهره این امیدوراى، همان «خوشبینى» نسبت به آینده بشر و پشتوانه آن نوید حتمى خداوند به پیروزى مستضعفان و صالحان است. قرآن فرموده: «ما مى خواستیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم»[5] و نیز چنین آمده: «ما پس از «تورات» در كتاب «زبور» چنین نوشتیم كه در آینده، صالحان و پاكان وارثان زمین خواهند بود».[6]
امامان معصوم(علیه السلام) نیز به امیدوارى و انتظار فرج تشویق و از یأس و ناامیدى برحذر داشته است. امام على(علیه السلام) فرموده اند:
«انتظار فرج داشته باشید و مأیوس و نومید از لطف و رحمت خدا نگردید».[7]
اگر پیكارگران موحد و ظلم ستیز، عنصر توان بخش و انرژى زاى «امید» را از صحنه ى زندگى خود بردارند، انگیزه اى براى ادامه ى این جهاد مقدس نخواهند داشت، زیرا پافشارى را در مسیرى كه به شك منتهى مى شود غیرعقلانى مى یابند.[8]
قرآن فرموده است: «از رحمت خدا مأیوس نشوید، كه تنها گروه كافران از رحمت خدا مأیوس مى شوند».[9]
یأس و ناامیدى بزرگترین مسلخى است كه ابلیس براى ذبح نمودن همه ى حیثیت ها و فضیلت هاى انسانى، فراراه آدمى تهیه كرده است. ناامیدى یعنى وداع گفتن با سرالاسرار آفرینش آدمى كه همان پیمودن چرخه تكامل است.
انتظار سازنده، چلچراغ امیدى دهلیزهاى بى فروغ قلب هاى انسان منتظر را آذین كرده و آنرا گذرگاه احساس، جهاد، تحرك، مقاومت و ایثار و شهادت مى سازد.
بنابراین، «انتظار، پیوند و قرابت برجسته اى با حركت دارد» حركت، از برایندهاى انتظار، و انتظار از جهت دهنده هاى حركت است.[10]

2 - انتظار سازنده اصلاح طلبى و ظلم ستیزى
 

انسان منتظر باید درراه اصلاح خود و جامعه، استقرار عدالت و رفع ظلم و تعدى تلاش ورزد آن كه منتظر مصلح جهانى است خود باید صالح و مصلح باشد.
در اسلام، تأكید فراوانى بر لزوم مبارزه با هر گونه فساد اخلاقى، سیاسى و اجتماعى وارد شده است كه در قالب امر به معروف و نهى از منكر تقنین شده است.
امر به معروف و نهى از منكر از منظر فقه اسلامى وظیفه شرعى و همگانى است. نتیجه مستقیم انجام این فریضه «اصلاح» و مجرى آن «مصلح» نامیده مى شود براى درك اهمیت این اصل اسلامى، به ذكر یك آیه و حدیث بسنده مى كنیم:
قرآن مى فرماید: «شما بهترین امتى هستید كه براى انسان ها پدیدار شده است (چه اینكه) امر به معروف و نهى از منكر مى كنید و به خدا ایمان دارید».[11]
رسول خدا فرمودند: «باید امر به معروف و نهى از منكر كنید وگرنه خداوند بدترین و شریرترین شما را بر نیكان و پاكانتان چیره فرموده و دعاى خوبانتان را مستجاب و روا نگرداند».[12]
«رضا و خشنودى حضرت مهدى(عج) در آن است كه «معروف» عملى شود و منكر ترك گردد» بنابراین انسان منتظر نباید در این باره بى تفاوت باشد.
خود حضرت در روزگار ظهور، بزرگترین امركننده به معروف و نهى كننده ى از منكر است جامعه منتظر، قطعاً خشنودى و رضایت حضرت مهدى(عج) را مى خواهد و به او اقتدا مى كند و براى اقامه احكام خدایى، تنبلى و بى تفاوتى را از خویشتن دور مى سازند.[13]

3 - انتظار سازنده، نگهبان ایمان
 

یكى از ابعاد تكلیف بزرگ در روزگار انتظار، حفظ دین و نگهبانى مرزهاى عقیدتى است، باید فروغ ایمان و نور یقین در دل و جان مردم محفوظ باشد و جان و دل نوجوان در برابر تابش اعتقادات حقه قرار گیرد و ایمان جزء وجود آنان و چون خون سراسر وجودشان را گرم نماید و جوهر حیات آنان باشد.
در عصر انتظار، باید در برابر شبهات شیاطین پنهان و آشكار، مقاومت كرد و آنها را از ذهن ها زدود. حفظ و گسترش اعتقاد دینى و شناخت آن در روزگار متصل به ظهور، مفیدتر بلكه لازم تر است. زیرا تنها دارندگان عقیده و عمل در حوادث پیش از ظهور غرق و گم نمى شوند و دچار تردید نمى گردند. باید تا هنگام ظهور امام مهدى(عج) اعتقادات صحیح و عمل صالح در مردم منتظر حفظ گردد در احادیث از اهمیت ایمان در عصر غیبت چنین یاد شده است:
پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) فرموده اند:
«شمایان اصحاب منید. لیكن برادران من مردمى أند كه در آخرالزمان مى آیند. آنان به نبوت و دین من ایمان مى آورند با اینكه مرا ندیده اند... هر یك از آنان اعتقاد و دین خویش را با هر سختى نگاه مى دارند، چنانكه گویى درخت خار مغیلان را در شب تاریك با دست پوست مى كنند یا آتش پردوام چوب راغ را در دست نگاه مى دارند. آن مؤمنان، مشعلهاى فروزانند در تاریكیها. خداوند آنانرا از آشوبها تیره و تار(آخر الزمان) نجات خواهد داد».[14]
امام زین العابدین(علیه السلام) خطاب به ابوخالد كابلى فرموده اند:
«اى ابوخالد! مردمانى كه در روزگار غیبت به سر مى برند و معتقدند و منتظر، از مردمان همه زمان ها افضل اند. زیرا كه خداى متعال به آنان خرد و فهم و معرفتى داده است كه غیبت امام براى آنان مانند حضور است (یعنى با اینكه در عصر غیبت بسر مى برند و امام را نمى بینند، از نظر ایمان و تقوى و پایدارى گویى در زمان ظهور بسر مى برند و امام خود را مى بینند) این مردم را خداوند مانند سربازان پیكارگر صدر اسلام قرار داده است همانان كه در ركاب پیامبر(صلى الله علیه وآله) شمشیر مى زدند و پیكار مى كردند. آنانند اخلاص پیشگان حقیقى و آنانند شیعیان واقعى و آنانند كه (در نهان و عیان) مردم را به دین خدا دعوت مى كنند».[15]
این ایمان و باور، باید در جامعه باشد و تا زمان ظهور بماند.

بقیه در ادامه مطلب



این روشن است که هر انقلابی برای اینکه ابعاد آن شناخته شود و یا با شکست روبه رو نگردد نیاز به زمینه سازی دارد و قیام و انقلاب حضرت مهدی(عج) اگرچه محکوم به شکست نمی باشد، اما برای اینکه ابعاد آن برای همگان روشن شود، بدین جهت باید پیشاپیش برای آن زمینه سازی کرد.

البته این زمینه سازی از قرآن شروع شده، سپس پیامبر و معصومین به ابعاد آن پرداخته اند. قرآن مجید در چند آیه، وراثت صالحان را نسبت به زمین نوید داده و همچنین حکومت روی زمین را که در آینده به آن ها واگذار خواهدکرد بیان داشته است، آنجا که می فرماید: ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الأرض یرثها عبادی الصالحون(۱) پس از تورات در زبور نوشتیم که وارث نهایی زمین، بندگان نیکوکار من خواهند بود. و همچنین فرموده: و نرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمه و نجعلهم الوارثین(۲) ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم. و فرموده: وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئاً. (۳)

خداوند به مؤمنان و شایسته کاران وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد، دینی که برای آنها آن را پسندیده است، مستقر سازد. دوران خوف آنان را تبدیل به امنیت نماید تا بدون هیچ ترس و واهمه ای خدای خویش را بپرستند و اطاعت غیر خدا را گردن ننهند.

آیات فوق مردم را به فکر و اندیشه واداشته که این صالحان کیانند که هم وارث زمین خواهند بود و هم حکومت را به دست می گیرند و هم اسلام را فراگیر و جهانی کرده و بدون هیچ ترس و وحشتی و در امنیت کامل به عبادت خدا می پردازند.

آنان در این فکر خواهند بود که آیا تاکنون چنین حادثه ای رخ داده است یا نه و آیا چنین حکومتی روی کره زمین برقرار شده یا نه و اگر برقرار نشده چه چیز باعث تأخیر آن گشته است.

به دنبال طرح این آیات از سوی پروردگار در قرآن مجید، پیامبر(ص) از همان ابتدا مسلمانان را به حکومتی جهانی به رهبری یکی از فرزندانش که همنام و هم کنیه اش بوده خبر داده است.(۴) و روایات فراوانی که از ایشان نقل شده مردم و مسلمانان را به این چهره مقدس و این حکومت الهی آشنا ساخته و معصومان با تبیین مسائل بیشتری به تمام ابعاد آن پرداخته اند. به گونه ای که تمام احادیث اسلامی درباره امام مهدی(ع) با زمینه سازی کاملاً مرتبط است.

چگونه زمینه سازی کنیم؟

ما وظیفه داریم که زمینه ظهور حضرت را فراهم کنیم، این زمینه ها فراوان است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

۱ شناختن و شناساندن ولی عصر(عج)

مسئله شناخت امام زمان(عج) از مسائل ضروری است که به تعبیر روایات، اگر کسی امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.(۵) و شناخت بقیه الله بدین جهت لازم است که اگر او را نشناسیم نه تنها عمل ما باطل است بلکه منحرف و گمراه خواهیم شد. امام موسی بن جعفر(ع) فرمود: امام، حجت بندگان است و هرکه او را رها کند گمراه می شود و هر که با او باشد نجات می یابد و رستگار می گردد. (۶) به همین جهت است که در دعا می خوانیم: اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی، اللهم لاتمتنی میته جاهلیه ...(۷) خدایا خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی رسولت را نخواهم شناخت، خدایا پیامبرت را به من بشناسان وگرنه حجتت را نخواهم شناخت، خدایا حجتت را به من بشناسان وگرنه از دین خود گمراه خواهم شد، خدایا مرا به مرگ جاهلیت نمیران.

درهمین زمینه احادیث فراوانی در کتابهای شیعه و سنی از پیامبر(ص) آمده است که آن حضرت روی شناخت امام، زیاد تکیه کرده اند به گونه ای که اگر کسی امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

۲ مبارزه با انحرافات و کجروی ها

یکی از حکمتهای غیبت امام عصر(عج) وجود گناهانی است که در جامعه به آنها دامن زده می شود، اینجاست که مبارزه با گناهان زمینه ای است برای ظهور امام، زیرا یکی از اهداف بسیار مهم امام مبارزه با انحرافات و کجرویها و ریشه کن کردن مفاسد است. امام می آید تا به ظلم و ستم فرجام داده و عدل و داد را روی زمین بگستراند. پیامبر(ص) در یک پیشگویی فرمود: یملأ الله به الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا.(۸)

بنابراین اگر بخواهیم زمینه ظهور را فراهم کنیم باید به کمک امام شتافته و دراین کار با او همگام شویم. در اینجا ممکن است برخی باسکوت و بی تفاوتی خود در برابر انحرافات و مفاسد اجتماعی چنین فکر کنند که باید به مفاسد در جامعه دامن زد و یا حداقل سکوت کرد تا مفاسد در جامعه صدچندان شود تا براثر زیاد شدن آن، امام ظهور کند، اما این نظریه و اندیشه کاملا غلط و بی اساس است. چرا که حضرت پس از آمدن، زمین را پراز عدل و داد می کند نه این که تا زمین پراز ظلم و جور شده است امام نخواهد آمد و دلیلش این است که زمین درحال حاضر به اندازه کافی پر از ظلم و جور شده است پس چرا امام نمی آید؟

بقیه در ادامه مطلب



در آستانه ظهور، مسئولیت بسیار سنگین فعالان و منتظران امام عصر(عجل الله تعالی فرج الشریف)، مراقبت از خویش است؛ تا با هجوم فساد و ناهنجاری‌ها در جامعه، مبارزه کنند و خود را هم از تیررس دشمن بزرگ که هوای نفس و وسواس خناس، شیطان رجیم است ـ دور نگه دارند. به همین خاطر، ائمه اطهار(علیهم السلام) برای دوستداران امام عصر(عجل الله تعالی فرج الشریف) و منتظران حقیقی ایشان در عصر غیبت، نصایح و راه کارهایی بیان کرده‌اند که به اختصار برخی از آنها را به نگارش در می‌آوریم.

‏۱- ایمان و تقوای الهی ‏
از آن‌جایی که شیعیان، منسوبین به ائمه اطهار(علیهم السلام) هستند ـ به خصوص، منتظران که دل‌باخته امام خویش هستند ـ کاری نمی‌کنند که حضرت، پیش خدا شرمنده شود. هر چند صاحب‌الامر(علیه السلام) را نمی‌بینند، ولی خواسته او را می‌دانند و در جلب رضایتش می‌کوشند. اعتقاد به وجود امامی حیّ و زنده، تأثیر عمیق و سازنده‌ای در شخصیت یک مسلمان دارد؛ به گونه‌ای که همیشه در صدد است که گوش به فرمان آن حضرت باشد و اعمال و رفتارش را با آنچه که شایسته آن حضرت است، تطبیق دهد و افتخار اطاعت و رضایت خاطر او را برای خود کسب نماید. لذا گوش و دل به فرمایشات امام داده و با نگاه به روایات، آنچه او می‌طلبد انجام می‌دهد. 
امام صادق(علیه السلام) در این باره فرموده است: «من سرّه ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر وَ لیَعمَل بالورع و محاسنِ الاخلاق و هو منتظر».۱ در این حدیث، امام صادق(علیه السلام) از جمله اوصاف یاران امام مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف) را پرهیزکاری و تقوای الهی دانسته و خُلق نیکو را سفارش کرده است. همان طور که روایت دیگری، پرهیزکاری را از دین امامان خوانده۲ و در نامه‌ای که خود امام عصر(عجل الله تعالی فرج الشریف) به مرحوم شیخ مفید نوشته‌اند، سفارش به تقوای الهی کرده‌اند. همان وجود مقدس و نورانی در روایت دیگری به شیعیان و علاقه‌مندان خویش می‌فرماید: «فلیعمل کُلُّ امرئ منکم یَضرَبُ به من محبّتنا و لیَتَجَنَّب ما یُدینه مِن کرَاهتِنا و سَخَطِنا، فَاِنّ اَمرَنا بغتَةٌ، فَجأةٌ حینَ لا تَنفَعُهُ توبةٌ و لایُنجیهٍ مِن عقابِنا نَدَمٌ علی حَوبَةٍ؛3 پس هر یک از شما باید آنچه را که موجب دوستی ما می‌شود، پیشه خود سازد و از هر آنچه موجب خشم و ناخشنودی ما می‌گردد، دوری گزیند؛ زیرا امر ما به یکباره و ناگهانی فرا می‌رسد و در آن زمان، توجه و بازگشت برای کسی سودی ندارد و پشیمانی از گناه، کسی را از کیفر ما نجات نمی بخشد». 
در طول تاریخ نیز آنچه که بر انبیای الهی و معصومین(علیهم السلام)، سخت و گران می‌آمد، فقدان معنویت در جامعه بود. متأسفانه پاکی، پاکدامنی، صداقت و درستکاری، تعاون و همکاری، گذشت و ایثار، احسان و نیکوکاری جای خود را به هواپرستی و شهوت‌رانی، دروغ و دغل‌بازی، خودمحوری و موقعیت‌جویی، خیانت و جنایت، زیاده خواهی و افزون‌طلبی داده است و همین هم باعث دوری شیعیان از امام خویش شده؛ تا جایی که حتی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف) می‌فرماید: «هیچ چیز، ما را از شیعیان جدا نکرده است مگر آنچه از کارهای ایشان که به ما می‌رسد؛ اعمالی که خوشایند ما نیست و از شیعیان، انتظار نداریم.»4
امام زمان(عجل الله تعالی فرج الشریف) نیز به دنبال زنده کردن همین حقیقت معنوی؛ یعنی ایمان و تقوای الهی است که بنا به فرموده قرآن شریف هر جامعه‌ای که آن را داشته باشد، خداوند برکت‌های آسمانی و زمین را بر آن جامعه می‌گشاید: «و لو انّ اهل القُری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض».5 امام عصر(عجل الله تعالی فرج الشریف) نیز انسان‌ها را دعوت به ایمان می‌کند؛ چرا که امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «اذا قام القائم عرض الایمان علی کل ناصب فإن دخل فیه بحقیقة و الاّ ضرب عنقه؛6 هنگامی که قائم، قیام کند، ایمان را بر هر ناصبی (دشمن اهل بیت(علیهم السلام)) عرضه می‌کند، اگر به راستی آن را بپذیرد، از او می‌گذرد و گرنه گردنش را می‌زند». 
بنابراین با توجه به اهمیت موضوع، باید تا قبل از ظهور امام، خود را مسلّح به سلاح ایمان و تقوای الهی بکنیم تا بتوانیم از این اوضاع نابسامان اخلاقی روزگار، رهایی یافته و سالم بمانیم. 


بقیه را در ادامه مطلب بخوانید...



مفهوم زمينه سازي ظهور
 

همان گونه که گذشت،حقيقت انتظار،همان آمادگي و زمينه سازي است و براي زمينه سازي ،به چيزي بيش از روايات انتظار که به برخي از آنها اشاره شد،نيازي نيست. علاوه بر اينها در روايتي از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم(يخرج ناسٌ من المشرق فيوطّئون للمهدي يعني سلطانه )از واژه «يوطّئون »از مصدر «وطأ»به معناي زمينه سازي استفاده شده است. زمينه سازي در لغت فارسي ،به معناي مقدمه چيني ،آماده ساختن ،تهيه مقدمات براي منظوري است(9). اما در لغت عرب با توجه به ويژگي لغوي«وَطَأ»نه هر زمينه سازي بلکه زمينه هاي چيزي را کاملا فراهم کردن و راه را از هر جهت هموار کردن و بر آن تسلط داشتن است.(10)
ظهور در اين جا در برابر غيبت به معناي آشکار شدن امام( عليه السلام) است. زمينه سازي ظهور يعني فراهم ساختن و ايجاد مقدمات و اسباب و علل ظهور به گونه اي که شرايط براي تحقق ظهور و خارج شدن امام از پرده غيبت،مهيا و هموار باشد تا امام بتواند حرکت خود را آغاز و حاکميت جهاني اش را تحقق بخشد. اين معنا از آن جا که شرح الاسمي و بسيار کلي است ،نمي تواند راه گشا و کاربردي باشد. از اين رو،بايد به تبيين و توضيح بيشترآن پرداخت تا ابعاد و محورهاي آن شناخته شود. 
توضيح بيشتر اين که با توجه به تقابل ظهور و غيبت ،تحقق ظهور نيازمند برطرف کردن علل غيبت است. بايد ديد علل و عوامل غيبت چيست و چرا امام غيبت کرده است. علت غيبت امام هر چه باشد،بي ترديد به ما باز مي گردد و علل و عوامل آن را بايد در خود جستجو کنيم (عدمه منّا)(12)
وجود ضعف هايي در شيعيان و جامعه شيعي و کوتاهي و ناتواني آنان را از حمايت امام ،کار را به آن جا رساند که امام براي حفظ جان خود مجبور شد از صحنه غايب شود و به صورت پنهان ،نقش آفريند(13). از اين رو ،با تغيير و تحول شرايط و ايجاد بايد ها و نبايدهايي در شيعيان و جامعه شيعي مي توان زمينه هاي ظهور را فراهم کرد. تا آن گاه که تحولي در بينش و معرفت ،گرايش و ايمان ،کنش و رفتار «فرد» و اهداف و روابط و ساختار «جامعه»صورت نگيرد و فرد و جامعه شيعي بر وظايف و عهد و پيمان هاي خود با امام وفا نکند و به سطحي از رفتار با يکديگر که در روايات به آن امر شده ،دست نيابد ،انتظار ظهور بي معناست(14) و خود را منتظر دانستن،بيهوده است؛چرا که انتظار عمل است و بهترين عمل ها. 
ـ امکان زمينه سازي(نقش انسان ها در زمينه سازي ظهور)
آيا اصولا زمينه سازي براي ظهور و تسريع در آن و جلو انداختن فرج امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف امکان دارد،يا اين که فرج حضرت هم چون پديده قيامت ،امري است که تلاش انسان ها و اراده و اختيار آنان در تسريع و تأخير آن تأثير ندارد؟
مباني کلامي و بسياري از آيات و روايات (که به برخي ازآنها اشاره خواهد شد )به وضوح بر تأثير انسان ها در تحول وضعيت خود و تغيير جوامع دلالت دارند. از اين رو ،مي توان ادعا کرد ظهور امري است تحصيلي و نه حصولي . به عبارت روشن تر ،تلاش انسان ها و اراده و اختيار آنها در تحقق ظهور تنها مسئله اي تأثير گذار است و هر چه تلاشش بيشتر و آمادگي زودتري به دست آيد ،ظهور نيز زودتر رخ مي دهد،نه آن که تلاش و عدم تلاش انسان ها در ظهور هرگز تأثيرگذار نباشد و ظهور،مثل قيامت باشد که در زماني معين و بدون دخالت و تلاش انسان ها اتفاق خواهد افتاد . از اين رو،نه تنها زمينه سازي ظهور امکان دارد،بلکه شيعيان در تعجيل و تحقق آن تأثيري اساسي و بي بديل دارند و به آن مکلفند:
1ـ «إنَّ اللهَ لَا يُغيِّرُ مَا بِقومٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِم»(15)
همانا خداوند سرنوشت هيچ قومي (و ملتي )را تغيير نمي دهد مگر آنان آن چه را در خودشان است تغييردهند.
2ـ «وَلَو أَنَّ أَهلَ القُُري آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنَا عَلَيهِم بَرَکَاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالأَرضِ»(16)
و اگر اهل شهرها و آبادي ها ايمان مي آوردند و تقوا پيشه مي کردند،برکات آسمان و زمين را بر آنها مي گشوديم.
3ـ «يَا أَيُّهَا الَّذيِنَ امَنُوا إِن تَنصُرُوا اللهَ يَنصُرکُم وَ يُثبِّت أَقدامَکُم»(17)
اي کساني که ايمان آورديد ،اگر خدا را ياري کنيد،شما را ياري مي کند و گام هاي شما را استوار مي گرداند .
4ـ امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
هنگامي که شکنجه ها و فشارها بر بني اسرائيل طول کشيد،چهل صباح به درگاه خداوند ضجه و گريه کردند. خداوند به موسي و هارون وحي فرمود که آنها را از دست فرعون خلاص کنند. پس 170سال (از چهارصد سال رنج و زحمت مقدّر)را از آنها برداشت. سپس حضرت فرمودند:
هکذا انتم لو فعلتم لفرّج الله عنّا فأما اذ لم تکونوا فانّ الامر ينتهي إلي منتهاه(18)؛
هم چنين شما اگر اين گونه عمل مي کرديد،هر آينه خداوند بر ما گشايش مي داد،ولي اگر چنين نباشيد،همانا اين امر تا آخرين مرحله را طي خواهد کرد.
5ـ رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:
يخرج ناس من المشرق فيوطّئون للمهدي يعني سلطانه(19)؛
گروهي از مشرق زمين (ايران)بپاخاسته و زمينه ساز حکومت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف مي شوند.




تعداد صفحات :

 | 1 |  2 |