انسانها همیشه در آرزوی رسیدن به جامعه ای هستند که در آن، آسایش، رفاه، امنیت و خواسته های معقول وجود داشته و به آسانی به آن برسند، عدالت و برابری نیز خواسته آرمانی دیگر انسان است.در نگرش قرآن، آفرینش و کیهان برای انسان و تأمین نیازهای مادی و معنوی اوست، از این روی عظمت انسان وقتی روشن می شود که عظمت این هستی باز شناخته شود. وقتی این رویکرد و نگرش در قرآن نسبت به انسان وجود دارد، باید هدفی مهم وغایتی بزرگ برای او در پیش روی باشد.
بعثت انبیای الهی را نیز می توان از عظمت انسان و اهمیت وجودی او شمرد که خداوند او را بزرگ داشته و تکریم نموده (اسراء/70) و رسولانی از جانب خود برای آشنایی با زندگی درست و راه راست در خدمت انسان قرار داده است. این انگیزه نیز از غایتی بزرگ برای انسان خبر می دهد. از این روی، انسان با تأمل در این امور، به تأمل در غایتی بزرگ می رسد که آینده او را تعیین می کند.
انسانها خواسته های مادی و معنوی بزرگی در فراروی خود دارند و این نیازهای انسان مراتبی دارد. انسان با تأمین نیازهای اولیه برای رسیدن به نیازهای عالی در حرکت است. هرگاه نیازهای انسان فراتر رود، به غایت مورد نظر نزدیک خواهد شد.
دانشمندان بزرگ برای رسیدن انسان به بستر حرکت به سوی تعالی و جامعه ای ایده آل برنامه و طرحهای علمی آرمانی ترتیب داده اند تا انسان ضمن رسیدن به نیازهای «ادنی» به نیازهای «اعلی» توجه و متمرکز شود. افلاطون نقشه «اتوپیا» برای انسانیت طرح می کند. ابونصر فارابی از «مدینه فاضله» سخن می گوید، توماس از «شهر آفتاب» می گوید، «مور» به «بهشت زمینی» نوید می دهد، مارکس جامعه بی طبقه را برای آینده تاریخ پیش بینی می کند. رویکرد نخبگان بشری به سوی جامعه آرمانی و رسیدن به آن بوده و برای رسیدن به آن طرحهای فراوانی ارائه داده اند. بنابراین انسان در هستی مقام و منزلتی دارد و رسیدن به غایت عالی برای او مهم بوده است، این خود نکته ای مهم است که انسانها در کنار نیازهای مادی، به یک ضرورت توجه خاص دارند و آن غایتمندی تاریخ است. هر کس بر اساس جهان بینی خود غایتی برای تاریخ پیش بینی نموده است.
پیامبران الهی از آن غایت سخن گفته و برای تحقق آن کوشیده و در این راه ایثار و جهاد نموده اند. پیشوایان راستین ما از آن سخن گفته و اهتمام داده اند تا نیازهای واقعی روشن شود و از آینده پیش روی او و شرایط آن خبر داده اند، اما همواره موانعی برای نیل انسان به این مرحله از معرفت وجود داشته، لذا انسان در طول تاریخ همواره در آرزوی نیل به مراتب نیازهای مختلف بوده است.
در این راستا سؤالهای فراوانی مطرح می شود که؛ آیا همه انسانها یکدست و یک جهت به این مرحله از معرفت رسیده اند، که آرمان واحد داشته باشند، آیا آرمانگرایی خواسته همه طبقات اجتماعی است؟ آیا جوامع انسانی به سوی تشکیل جامعه ای بزرگ در حرکتند که آرمانهای مشترک و بزرگ داشته باشد؟ آیا انسان از نظر معرفتی به مرحله فراتر از نیازهای مادی رسیده است؟ جهت حرکت و رویکرد جامعه جهانی به کدام سوی رهبری می شود؟ توصیف جامعه ای که فراروی بشر است، چگونه است؟
آیا جامعه ای که شیعه در عصر ظهور در انتظار آن است، همان جامعه آرمانی تمام انسانهاست؟ خلاصه اینکه جامعه مهدوی چگونه جامعه ای است و چه مشخصاتی دارد که بتواند جامعه آرمانی مشترک بین انسانها باشد، آیا جهانی سازی در سایه این آرمان قابل تصور است؟ و اصولاً محوریت جامعه جهانی بر اساس نیازهای فرامادی انسان شکل خواهد گرفت؟ یا محوریت جهانی سازی تنها رویکرد اقتصادی خواهد داشت.
رسیدن به جامعه عاری از هر گونه ظلم و تعدی و لبریز از عدالت، آرمان بزرگ انسان و وعده بزرگ الهی است، که هنوز به صورت کلان و فراگیر محقق نشده تا بشریت تحت لوای این اندیشه زندگی کند، و در فرصت ایجاد شده و امنیت حاصل از آن، به نیازهای فرا مادی خود اندیشه نماید، و آنچه در کتابهای آسمانی وعده داده شده عینیت یابد؛ انسان قرنهاست در حسرت ایجاد امنیت در جهان است، سلاحهای آتشین و بمبهای اتم علاوه بر خاک و خون کشیدن انسانها، موجودات دیگر را نیز به آتش خشم و هوی و هوس می سوزاند و نظام هستی را به هم می زند، در روزگاری که جنایتهای استعمارگران و امپریالیسم و صهیونیسم، انسانیت را به ستوه آورده و از زندگی نا امید کرده و یأس را بر زندگی انسانها حاکم نموده است، انسان عصر حاضر چشم انتظار نجات بخش آسمانی است، چنانکه پیش از برانگیخته شدن انبیای الهی، در چنین انتظاری به سر می برد.
انسان امروز از لحاظ تکامل اقتصادی و فناوری به حدی پیشرفت کرده که فاصله آن با تکامل معرفتی و معنوی حیرت آور است، جهان غرب رو به سوی بحران بزرگ معنوی نهاده و این بحران را بر جهان حاکم کرده است. انسان متوجه این بحران بزرگ روحی شده و برای رهایی از این بحران معرفتی به دنبال راه نجات است. انواع تجارب حکومتی در جهان ناکارآمدی خود را نشان داده، طبقات حاکم با اندیشه های مختلف و برنامه های متنوع فاقد توان لازم برای اغنای روح بزرگ و عدالت گرای انسان شده اند. بشریت، مارکسیسم و فئودالیته، امپریالیسم و سایر نظامهای حکومتی را با تجربه تلخی پشت سر گذاشته و به دنبال چیزی فراتر از این ساختارهاست. دین اسلام ایدئولوژی و جهان بینی استواری برای رهایی انسان از سرابهای مهلک ارائه داده و از منجی بزرگی سخن گفته که فراتر از اندیشه های زمینی و پوسیده است.
شیعه جامعه ای آرمانی را برای رهایی از زنگارها و زنجیرهای اسارت قابل تحقق و تجلی می داند که با حرکت تدریجی ندای فطرتهای پاک سازگار است و به تشکیل جامعه مهدوی منجر خواهد شد.