وبلاگ من





رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:

درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى‏شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.(1)

در روایات آمده است كه ماه رمضان مخصوص اجابت دعا است.

 


دعای جوشن کبیر ماه رمضان

طبق فرمایش پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) دعاها در ماه مبارك مقبول است كه فرمودند:

«و دعائكم فیه مستجاب».

باید توجه داشت كه چه دعایى بكند و برى چه كسى ، دعا در سطح بلند و برى همه باشد، اینطور نباشد كه تنها خودمان را دعا كنیم.

بنگرید دعاى امام رضا(صلى الله علیه وآله)را چقدر كریمانه است:

«واغفر لمن فى مشارق الأرض و مغاربها من المؤمنین و المؤمنات»

«خدایا درمشرق و مغرب عالم هر كسى كه اهل ایمان است او را بیامرز».

آن دینى كه مى گوید سحر در نماز شب عده زیادى را دعا كن، حداقل چهل نفر، همان دین مى گوید روز به فكر حلّ كار چهل مؤمن هم باش، برى این كه و قتى مى گوید شب برخیز و دیگران را هم دعا كن، یعنى روز هم مواظب كارشان باش. این دین درس كرم به انسان مى آموزد كه دیگران مهمان سفره انسان باشند.

ابوحمزه ثمالى از شاگران خوب امام سجّاد(علیه السلام) بوده و امام(علیه السلام) در دعاى معروف به ابوحمزه ثمالى به ما مى آموزند كه عرض كنیم: خدایا بزرگ و كوچك ما، زن و مرد، روستایى و شهرى ، دور و نزدیك، همه و همه را بیامرز.

در روایت وارد شده است كه دعا ((مخّ العـبـادة))؛ مـغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنى چه ؟ یـعـنـى بـا خـداى مـتـعـال سـخـن گـفـتـن ؛ در واقـع خـدا را نزدیك خود احساس كردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن . دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همه اینها دعاست . دعا یكى از مهمترین كارهاى یك بنده مؤ من و یك انسان طالب صلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشى دارد.

بندگان خوب خدا همه ى كارهاى معمولىِ روزمرّه ى زندگى را هم با نیّت تقرب به خدا انجام مى دهند و مى توانند. بعضى هم هستند كه حتّى قـربـى تـریـن و عـبادى ترین كارها ـ مثل نماز ـ را نمى توانند براى خدا انجام دهند. بى اخلاصى ، درد بزرگى براى انسان است . دعا روح اخلاص را در انسان مى دمد

 

دستاوردهاى دعا چیست؟

 وقتى ما با خدا سخن مى گوییم ، او را نزدیك خود احساس مى كنیم ، مخاطب خود مى دانیم و با او حرف مى زنیم ، این دستاوردها از جمله ى فواید و عواید دعاست . زنـده نـگـهـداشـتـن یاد خدا در دل ، غفلت را ـ كه مادر همه ى انحرافها و كجیها و فسادهاى انـسـان ، غـفـلت از خـداسـت ـ مـى زدایـد. دعـا غـفـلت را از دل انـسـان مـى زدایـد؛ انـسـان را بـه یـاد خـدا مـى انـدازد و یـاد خـدا را در دل زنـده نـگـه مـى دارد. بـزرگـتـریـن خـسـارتى كه افراد محروم از دعا مبتلاى به آن مى شـونـد، ایـن اسـت كـه یـاد خـدا از دل آنـهـا مـى رود. نـسـیـان و غـفـلت از خـداى مـتـعـال بـراى بـشر بسیار خسارتبار است .

 

دستاورد دوم دعا، تقویت و استقرار ایمان در دل است .

خصوصیت دعا این است كه ایمان را در دل پـایـدار و مـسـتـقـر مـى كـنـد. ایـمـانِ قابل زوال در مواجهه ى با حوادث عالم و سختیها، خـوشـیـهـا، تـنـعـمـهـا و حـالات گوناگون انسان ، در خطر از بین رفتن است . مى شناسید كـسـانـى را كـه ایـمـان داشـتـنـد؛ امـا در مـواجـهـه ى بـا مـال دنـیا، با قدرت دنیا، با لذات جسمى و شهوات قلبى ، ایمان از دست آنها رفت . این ، ایـمـان مـتـزلزل و غـیـرمـسـتـقـر اسـت . خـصـوصـیـت دعـا ایـن اسـت كـه ایـمـان را در دل انـسـان مـسـتـقـر و ثـابـت مـى كـند و خطر زوال ایمان با دعا و استمرار توجه به خداى متعال از بین مى رود.

 

دعا
سـومـیـن دسـتـاورد، دمیدن روح اخلاص در انسان است .

با خدا سخن گفتن و خود را نزدیك او دیـدن ، بـه انـسان روح اخلاص مى دهد. اخلاص یعنى كار را براى خدا انجام دادن . همه ى كـارهـا را مى شود براى خدا انجام داد. بندگان خوب خدا همه ى كارهاى معمولىِ روزمرّه ى زندگى را هم با نیّت تقرب به خدا انجام مى دهند و مى توانند. بعضى هم هستند كه حتّى قـربـى تـریـن و عـبادى ترین كارها ـ مثل نماز ـ را نمى توانند براى خدا انجام دهند. بى اخلاصى ، درد بزرگى براى انسان است . دعا روح اخلاص را در انسان مى دمد.

 

دستاورد چهارم دعا، خودسازى و رشد فضایل اخلاقى در انسان است .

انسان با توجه به خـدا و بـا حرف زدن با خداى متعال ، فضایل اخلاقى را در خود تقویت مى كند؛ این خاصیت قـهـرى و طـبیعى انس با پروردگار است . بنابراین دعا مى شود پلّكان عروج انسان به سمت كمالات . متقابلا دعا رذایل اخلاقى را از انسان مى زداید؛ حرص و كبر و خودپرستى و دشمنى با بندگان خدا و ضعف نفس و جبن و بى صبرى را از انسان دور مى كند.

 

دسـتـاورد پـنـجـم دعـا، ایـجـاد مـحـبـت بـه خـداى مـتـعـال اسـت .

دعـا عـشـق بـه خـداى مـتـعـال را در دل زنـده مى كند. مظهر همه ى زیباییها و خوبیها ذات اقدس پروردگار است . دعـا و اُنـس و تـكـلم بـا خـداى مـتـعـال ، ایـن مـحـبـت را در دل به وجود مى آورد.

 

دسـتـاورد شـشـم دعـا، دمـیـدن روح امـیـد در انـسـان اسـت .

دعـا بـه انـسـان قـدرت مـقـاومت در مـقـابـل چـالش‌هـاى زندگى را مى‌دهد. هر كس در دوران زندگى خود با حوادثى مواجه مى شـود و چـالش‌هـایـى پـیدا مى كند. دعا به انسان توانایى و قدرت مى دهد و انسان را در مـقـابـل حوادث مستحكم مى كند؛ لذا در روایت از دعا تعبیر شده است به سلاح . از نبى مكرم نـقـل شـده است كه فرمود: ((أَ لَا أَدُلُّكُمْ عَلَى سِلَاحٍ یُنْجِیكُمْ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ یُدِرُّ أَرْزَاقَكُمْ ))؛ اسلحه اى را به شما معرفى كنم كه مایه ى نجات شماست ؛ (( تَدْعُونَ رَبَّكُمْ بـِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَإِنَّ سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاءُ )). در مواجهه ى با حوادث ، توجه به خـداى مـتـعال ، مثل سلاح برّنده اى در دست انسان مؤ من است . لذا در میدان جنگ ، پیغمبر مكرم اسـلام هـمـه ى كـارهـاى لازم را انـجـام مى داد؛ سپاه را مى آراست ، سربازان را به صف مى كـرد، امـكـانـات لازم را بـه آنـهـا مـى داد، تـوصـیـه هـاى لازم را به آنها مى كرد، اشراف فرماندهىِ خودش را اعمال مى كرد؛ اما در همان وقت هم وسط میدان زانو مى زد، دست به دعا بـلند مى كرد، تضرع مى كرد، با خداى متعال حرف مى زد و از او مى خواست . این ارتباط با خدا، دل انسان را مستحكم مى كند.

وقـتـى خـداى مـتـعـال بـه مـن و شـمـا امر مى كند كه از او بخواهیم و طلب كنیم ، معنایش این است كه خداى مـتـعـال تـصمیم دارد كه آنچه را مى خواهیم ، به ما بدهد. لذا در روایت است كه : ((وَ لَا لِیـَفـْتـَحَ عـَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَ یُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ واللّهُ اَكْرَمُ مِنْ ذلك ))؛ خداى متعال كریمتر از آن است كه باب دعا را باز كند، اما باب اجابت را ببندد

 

دسـتـاورد دیگر دعا، برآمدن حاجات است .

 یكى از دستاوردهاى دعا این است كه حاجاتى كه انـسـان دارد، از خـداى مـتـعـال مـى خـواهـد و خـدا آن حاجات را برآورده مى كند. البته همه ى خـواص دعـا ایـن نـیـسـت ؛ ایـن هـم یـكـى در كـنـار بـقـیـه ى دسـتـاوردهـاى دعـاسـت . فرمود: ((اسـْئَلُوا اللّهَ مـِنْ فـَضـْلِهِ ))(نساء: 32)؛ از خـداى مـتـعـال بـخـواهـیـد و نـیـازهـاى خـودتـان را از او بـطـلبـید. در دعاى ابوحمزه ى ثمالى از قـول امـام سـجـاد (عـلیـه السـّلام ) ایـن طور عرض مى شود: ((وَ لَیْسَ مِنْ صِفَاتِكَ یَا سـَیِّدِی أَنْ تـَأْمـُرَ بـِالسُّؤَالِ وَ تـَمْنَعَ الْعَطِیَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطَایَا عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ))(2)؛ تـو به بندگانِ خودت دستور بدهى كه از تو بخواهند، اما بنا داشته بـاشـى كـه خـواسـتـه ى آنـهـا را عـمـلى نـكـنـى ؛ ایـن امـكـان نـدارد. وقـتـى خـداى مـتـعـال بـه مـن و شـمـا امر مى كند كه از او بخواهیم و طلب كنیم ، معنایش این است كه خداى مـتـعـال تـصمیم دارد كه آنچه را مى خواهیم ، به ما بدهد. لذا در روایت است كه : ((وَ لَا لِیـَفـْتـَحَ عـَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَ یُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ واللّهُ اَكْرَمُ مِنْ ذلك ))؛ خداى متعال كریمتر از آن است كه باب دعا را باز كند، اما باب اجابت را ببندد.

 

پی نوشت ها:

1.بحارالانوار، ج 93، ص 344

2. مفاتیح الجنان ، دعاى ابوحمزه ى ثمالى

فرآوری: رهنما 

بخش عترت و سیره تبیان

 

 


منابع:

_ در سایه سار رمضان

در كلام و پیام حضرت آیة الله العظمى خامنه اى

_ آیین رمضان

مناسبتها، احکام، ادعیه و آداب

معاونت آموزش و تحقیقات بعثه مقام معظّم رهبری



 نگاشته شده توسط مهدی شکیبا مهر در شنبه 24 تیر 1391  ساعت 7:11 PM نظرات 0 | لینک ادامه مطلب

خدا، خود پاداش روزه است

رمضان

صرف نظر از روزه ماه مبارك و فضیلت آن كه به صورت فرض و واجب در اسلام تشریع شده، اصل روزه بصورت عام یكى از عبادات بزرگ و با فضیلت است و درباره آن روایات بسیارى وارد شده كه شیعه و سنى از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) و ائمه معصومین (علیه السلام ) در كتاب‌هاى خویش نقل كرده اند.

 

 

1- خدا، خود پاداش روزه است

از جمله احادیث جالب در این باره حدیثى است كه بسیارى از اهل حدیث آن را نقل كرده كه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود:

قال الله تبارك و تعالى : الصوم لى و انا اجزى به .(1)

خداى تبارك و تعالى فرمود:روزه براى من است و من خود پاداش آن هستم .‌ (یا من خود به آن پاداش دهم ).

توضیح :

این حدیث از دو جهت مورد بحث است :

اول - از نظر اعراب و به اصطلاح ادبى ، كه آیا كلمه ((اجزى )) را بصورت معلوم و ((متكلم وحده )) و فتح همزه و كسر زاء بخوانیم ؛

یعنى : من خود بدان پاداش دهم . یا به صورت مجهول - به ضم همزه و فتح زاء - یعنى من خود پاداش آن هستم .

دوم - از نظر معنا. بنابر هر دو معنى ، این بحث پیش آمده كه چگونه است چنین تعبیرى درباره عبادتهاى دیگر مانند نماز، حج ، جهاد و امثال آنها و در روایات ذكر نشده است ؟ و این سؤال پیش آمده كه مگر عبادت‌هاى دیگر براى خدا نیست و خدا بدانها پاداش نمى دهد؟

از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل شده كه فرمود: لكل شى ء زكاة و زكاة الابدان الصیام. هر چیزى را زكاتى است و زكات بدنها روزه است

پس چرا این تعبیر فقط در مورد روزه بكار رفته است؟

اهل تحقیق و بزرگان حدیث در معناى آن وجوهى ذكر كرده اند، كه شاید از همه بهتر و بى اشكال تر معناى ذیل باشد:

((عبادات دیگر مانند نماز و روزه به هر حال توام با عمل است و خواه ناخواه دیگران آن عمل را مشاهده مى كنند اگر چه نیت انجام دهنده صد در صد خالص و براى خدا باشد، و همان مشاهده مردم سبب تقدیر و تمجید آنها خواهد شد، و یا در امثال جهاد، گذشته از تمجید مردم ، از غنائم جنگى نیز بهره مادى مى برند.

بدین ترتیب بخشى - ولو اندك - از پاداش خود را در دنیا دریافت مى دارند. اما شخص روزه دار هیچگونه عملى در ظاهر انجام نمى دهد و عبادت او همان امساك از خواسته هاى نفسانى و ترك لذت‌ها و شهوات براى خدا و قصد انجام دستور الهى است كه در ظاهر هیچ نشانه و نمودى ندارد، و این خداى متعال است كه از عمل و نیت او آگاه است و پاداش او را باید بدهد و یا خود پاداش آن خواهد بود.))

 

2- زكات بدن، روزه است

این روایت در كتاب‌هاى زیادى از كتب حدیث از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل شده كه فرمود:

لكل شى ء زكاة و زكاة الابدان الصیام .(2)

هر چیزى را زكاتى است و زكات بدنها روزه است .

و در نهج البلاغه نیز به همین گونه از امیرالمؤمنین (علیه السلام ) نقل شده است .(3)

توضیح :

 شهر رمضان

براى توضیح این حدیث نیز باید بگوییم همانگونه كه در این روایت و روایات دیگر آمده ، براى هر عضوى از اعضاى بدن زكاتى بیان فرموده اند، و زكات بدن را نیز روزه ذكر كرده اند.

زكات ظفر و پیروزى را ((عفو)) و بخشش ؛

زكات جمال و زیبایى را ((عفاف )) و پاكدامنى ؛

زكات علم را ((نشر)) و ((تعلیم )) آن به دیگران ؛

زكاة ((جاه )) و آبرومندى را ((شفاعت )) و وساطت براى رفع گرفتارى گرفتاران ؛

و امثال اینها ذكر كرده اند. البته معناى زكات كه نمو و یا تزكیه و پاكى باشد با آنچه در این روایات ذكر شده مناسب است ، و روزه نیز این نقش را دارد كه بدن را از نظر ظاهرى و معنوى پاك و پاكیزه كرده و یا براى اطاعت و فرمانبردارى خداى تعالى رشد مى دهد. شاهد بر این مطلب روایات دیگرى است كه از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده كه فرمود:

صوموا تصحوا(4)

((روزه بگیرید صحیح و سالم شوید.))

در سخنان امیرالمؤمنین (علیه السلام ) آمده است ، كه فرمود:

الصیام احد الصحتین .(5)

((روزه یكى از دو بخش سلامتى است .))

رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: روزه دار پیوسته در حال عبادت است اگر چه در بسترش خوابیده باشد در صورتى كه غیبت مسلمانى نكند

3 - روزه دار پیوسته در حال عبادت خداست

از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده كه فرمود:

نوم الصائم عبادة و صمته تسبیح .(6)

((خواب روزه دار عبادت است و لب فرو بستن و سكوت او تسبیح .))

و حدیث دیگرى فرمود:

الصائم فى عبادة الله و ان كان نائما على فراشه مالم یغتب مسلما.(7)

((روزه دار پیوسته در حال عبادت است اگر چه در بسترش خوابیده باشد در صورتى كه غیبت مسلمانى نكند.))

 

4 - دعاى روزه دار مستجاب است

از حضرت ابوالحسن (علیه السلام)(8)روایت شده كه فرمود:

دعوة الصائم یستجاب عند افطاره ، و قال : ان لكل صائم دعوة ، و قال : نوم الصائم عبادة ، و صمته تسبیح ، و دعاؤ ه مستجاب ، و عمله مضاعف ، و قال : ان للصائم عند افطاره دعوة لاترد.(9)

((دعاى روزه دار در وقت افطار مستجاب شود،و نیز فرمود: براى هر روزه دارى دعایى است (مستجاب ).

و نیز فرمود: خواب روزه دار عبادت است و لب فرو بستن و سكوت او تسبیح ، و دعایش مستجاب گردد، و (پاداش ) عمل او دو چندان است .

رمضان المبارک

و نیز فرمود: براى روزه دار در هنگام افطار دعایى است كه باز نگردد. (و به اجابت رسد.)

و از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) نیز روایت شده كه فرمود:

لا ترد دعوة الصائم .(10)

((دعاى روزه دار باز نگردد.))

و نیز از آن حضرت (علیه السلام ) روایت شده كه فرمود:

اربعه لا ترد لهم دعوة و یفتح لهم ابواب السماء و یصیر الى العرش : دعاء الوالد لولده ، و المظلوم على من ظلمه ، و المعتمر حتى یرجع ، و الصائم حتى یفطر.(11)

((چهار گروهند كه دعایشان بازنگردد و درهاى آسمان براى آنها باز شود و دعاشان به عرش الهى رسد؛ دعاى پدر براى فرزند، نفرین ستمدیده بر ستمكار خود، دعاى كسى كه عمره بجاى آورد تا باز نگردد، دعاى روزه دار تا وقتى كه افطار كند.)

 

5 - خوشحالى روزه دار در دنیا و آخرت

یشیخ صدوق (رحمه الله ) در كتاب خصال به سندش از امام صادق (علیه السلام ) روایت كرده كه فرمود:

للصائم فرحتان : فرحة عند الافطار، و فرحة عند لقاءالله .(12)

((روزه دار را دو خوشحالى است ، یك خوشحالى در وقت افطار، و خوشحالى دیگر هنگام دیدار خدا.))

روزه روى شیطان را سیاه مى كند

در حدیث دیگر از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) اینگونه روایت شده :

للصائم فرحتان : فرحة عند فطره ، و فرحة یوم القیامة و لخلوف فم الصائم اطیب عندالله من ریح المسك.(13)

((روزه دار را دو خوشحالى است ، یك خوشحالى وقت افطار او، و خوشحالى دیگر در روز قیامت ، و همانا آب دهان روزه دار نزد خدا خوشبوتر است از بوى مشك .))

و در روایت دیگرى كه قسمتى از آن قبلا نقل شده از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده كه فرمود:

قال الله تبارك و تعالى : كل عمل ابن آدم هو له غیر الصیام هو لى و اءنا اجزى به ، و الصیام جنة العبد المؤمن یوم القیامة كما یقى احدكم سلاحه فى الدنیا، و ... .(14)

((خداى تبارك و تعالى فرموده : هر عملى از اعمال فرزندان آدم از آن اوست جز روزه كه از آن من است و منم پاداش آن ، و روزه سپر بنده مؤمن است در روز قیامت ، همانگونه كه اسلحه شما را در دنیا نگه مى دارد، و همانا آب دهان روزه دار نزد خدا خوشبوتر است از بوى مشك ، و روزه دار دو بار خوشحال شود: یكى آنگاه كه افطار كند و بخورد و بیاشامد، و دیگرى هنگامى كه مرا دیدار كند و او را به بهشت برم .))

البته در فضیلت اصل روزه روایات بسیارى دیگرى نیز هست مانند اینكه ائمه معصومین (علیه السلام ) فرموده اند:

روزه سپرى است از آتش دوزخ .(15)

فرشتگان براى روزه دار دعا و استغفار مى كنند.(16)

روزه روى شیطان را سیاه مى كند.(17)

 

پی نوشت ها:

1.مكارم الاخلاق ، ص 256؛ مجالس شیخ - طبق نقل بحارالانوار، ج 96، ص 256؛ كنزالعمال ، ح 23612.

2.امالى صدوق (رحمه الله )، ص 37؛ محاسن برقى ، ص 72؛ نوادر راوندى ، ص 4؛ بحارالانوار، ج 96، ص 257.

3.نهج البلاغه ، ابواب الحكم ، رقم 136.

4.بحارالانوار، ج 96، ص 255.

5.غررالحكم ، ج 2، ص 27.

6.بحارالانوار، ج 96، ص 248.

7.بحارالانوار، ج 96، ص 247.

8.ابوالحسن كنیه امیرالمؤمنین (علیه السلام ) و امام كاظم و امام رضا (علیه السلام ) است و ظاهرا در اینجا منظور امام كاظم (علیه السلام ) باشد.

9.بحارالانوار، ج 93، ص 360.

10.بحارالانوار، ج 96، ص 256.

11.همان .

12.خصال صدوق ، ج 1، ص 44.

13.امالى طوسى (رحمه الله )، ج 2، ص 110.

14.خصال صدوق ، ج ، ص 55.

15.بحار الانوار، ج 96، ص 249 و 251 و 255.

16.بحارالانوار، ج 96، ص 253.

17.بحارالانوار، ج 96، ص 255 و 256.

بخش عترت و سیره تبیان


منبع:

سخنى درباره روزه

سید هاشم رسولى محلاتى



 نگاشته شده توسط مهدی شکیبا مهر در شنبه 24 تیر 1391  ساعت 7:09 PM نظرات 0 | لینک ادامه مطلب

ذكر

یكى از ابعاد معارف روزه ذكر است در سراسر دعاها و مناجات هایى كه در ماه رمضان مورد توجه اند، آدمى را به ذكر، فراخوان مى كنند در دعاى روز چهارم ماه رمضان مى خوانیم : ... و اذقنى فیه حلاوة ذكرك

ذكر مصادیق گوناگونى دارد و شامل قرائت قرآن ، دعا، صلوات ، استغفار، تسبیح فاطمه (سلام الله علیها )، و... مى شود. همچنین ذكر به نوبه خود به لفظى و عملى و قلبى تقسیم مى شود، و از جمله عواملى است كه باعث افزایش ارج و بها و ارزش روزه مى گردد. معروفترین مصادیق ذكر لفظى عبارت اند از:

الف) قرائت قرآن ؛ 

یكى از مصادیق مهم ذكر الهى قرآن است كه قرائت آن به ویژه در ماه روزه ، از اعتبار و ثواب خاصى برخوردار است .

امام باقر (علیه السلام) فرمود: هر چیزى ، بهارى دارد و بهار قرآن ، ماه رمضان است .(1)

پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) طى خطبه معروف شعبانیه در آستانه ماه مبارك رمضان فرمود: كسى كه در این ماه یك آیه از قرآن تلاوت كند، به او ثواب كسى كه در سایر ماه ها ختم قرآن كند، داده مى شود.(2)

در دعاى روز دوم ماه مبارك مى خوانیم : پروردگارا! در این روز مرا به تلاوت قرآن موفق بدار.(3)

ویلیام جیمز مى گفت : ما و خدا معامله با یكدیگر داریم ، ما اگر خود را تسلیم قدرت او كنیم ، سرنوشت واقعى ما رقم خواهد خورد

ب) دعا و نیایش  

یكى از عواملى كه سبب ارتقاى ارزش و شان روزه مى شود، پرداختن به دعا و نیایش در ماه مبارك رمضان است . پیامبر (صلی الله علیه و آله) در خطبه معروف خود كه در آستانه ماه مبارك رمضان ایراد كردند، این چنین فرمودند: ...و دعائكم فیه مستجاب .(4)

بدون تردید جلوه هاى ایمان به خدا در زندگى روزمره انسان به صور مختلف، نمود پیدا مى كند. دعا و نیایش ، تسلیم در برابر قضا و قدر الهى، یاد مرگ ، زهد ورزى ، توكل ، انتظار و... هر كدام ، گونه اى از تجلى ایمان به خدا در زندگى ما هستند.

گر چه ما ایمان به خدا را در كنار مواردى كه برشمردیم ، قرار داده ایم ، لكن توجه بدین نكته ضرورى است كه ایمان به خدا اصلى است كه شاخه هاى متعددى دارد و موارد فوق نیز از آن جمله اند.

تردیدى نیست كه دعا و نیایش ، آدمى را از چنگال افسردگى و اضطراب روحى نجات مى بخشد، همچنان كه باعث پیشگیرى و غلبه آن دو بر فضاى جان است .

مهاتماگاندى ، رهبر فقید هند، مى گفت : اگر دعا نمى كردم اهل دعا نبودم مدتها پیش دیوانه مى شدم .

دیل كارنگى پیش از نقل كلام گاندى مى نویسد: ویلیام جیمز نیز همین نظر را دارد. او مى گوید: ایمان، یكى از نیروهایى است كه به انسان امكان ادامه زندگى مى دهد و فقدان مطلق آن موجب فروپاشى آن است .

ماه رمضان

الكسیس كارل ، برنده جایزه نوبل ، در كتاب نیایش مى نویسد: همان طور كه آدمى به آب و غذا احتیاج دارد، به دعا و نیایش نیز نیازمند است .

ویلیام جیمز مى گفت : ما و خدا معامله با یكدیگر داریم ، ما اگر خود را تسلیم قدرت او كنیم ، سرنوشت واقعى ما رقم خواهد خورد.

دیل كارنگى یادآور مى شود: وقتى آیزنهاور، مرد قوى پنجه ، به سوى انگلستان حركت كرد تا نیروهاى مسلح انگلیسى و آمریكایى را فرماندهى كند، فقط یك كتاب همراه خود داشت و آن عبارت بود از انجیل .(5)

پروردگار حكیم ، انواع نعمت‌ها را در اختیار انسان قرار داد تا از آنها استفاده كند. توانایى و توانمندی‌هاى مختلف حواس ظاهرى را به انسان عنایت كرد، و در كنار عقل و خرد، انبیا را با دستورهاى آسمانى فرستاد تا انسان را به سوى سعادت هدایت كنند. حال اگر به بیراهه مى رود و سرانجام بر اثر غفلت‌ها، هواپرستی‌ها، با داشتن ابزار و چراغ‌ها به چاه مى افتد، كوتاهى و تقصیر از خود اوست .

راه است و چاه است و دیده بینا و آفتاب

تا آدمى نگاه كند پیش پاى خویش

چندین چراغ دارد و بیراهه مى رود

بگذار تا بیفتد و گیرد سزاى خویش

یكى از دستاویزهایى كه انسان به آن دسترسى دارد و به كمك آن مى تواند به سعادت دنیوى و اخروى نایل شود و از امدادهاى غیبى برخوردار گردد، دعا و نیایش است . براساس مصالح و الطاف الهى ، چنین مقرر شده كه در مواردى ، بشر از امدادهاى غیبى برخوردار شود و یكى از طرق تجلى امدادهاى غیبى دعاست دعا، كلید است ؛ كلید استفاده از امدادهاى غیبى ، اما براى اینكه انسان در این زمینه به افراط و تفریط نگراید و راههاى فوق توانمندیهاى جسمى ، فكرى و معنوى ، حواس ظاهرى ، حس و تجربه ، عقل و حكمت ، دین و مكتب انبیا را نادیده نگیرد، امدادهاى غیبى و دعا به گونه اى مشروط در اختیار وى قرار داده شده تا گمان نكند كه اگر تنها در گوشه اى ، دست به دعا بردارد، كار تمام است . خیر، استجابت دعا، شروطى دارد كه بدون آنها، حاصل نمى شود.

 

پی نوشت ها:

1. وسایل الشیعه، ج 7، ص 218؛ صدوق، معانى الاخبار، باب معنى ربیع القرآن، ص 228.

2. بحار الانوار، ج 96، ص 341.

3. ر.ك : مفاتیح الجنان .

 4. بحار الانوار، ج 96، ص 391.

5. دیل كارنگى، نگران نباش، زندگى كن، ترجمه ركسانا هدایتى، نمایشگاه كتاب، ص 263-270.

بخش عترت و سیره تبیان

 


منبع:

صفاى باطن در پرتو رمضان

سید محمد شفیعى



 نگاشته شده توسط مهدی شکیبا مهر در شنبه 24 تیر 1391  ساعت 7:08 PM نظرات 0 | لینک ادامه مطلب

توبه وصل بعد از قطع

ماه رمضان

یكى از معارف روزه ، گرایش به توبه است كه در جاى جاى مناجات‌ها و ادعیه مربوط به ماه رمضان به چشم مى‌خورد از جمله ، در جوشن كبیر آمده است : یا من یقبل عند التائبین و یا یقبل التوبة عن عباده و یا من یحب التوابین و یا قابل التوبات و یا حبیب التوابین

یكى از عوامل ارتقاى روزه ، توبه و استغفار است . توبه عبارت است از وصل بعد از قطع ؛ قطعى كه رجوع در آن نمایان است . توبه هم به خدا نسبت داده شده است و هم بر انسان ، بر این اساس هم خدا تواب است و هم انسان ، ولى تفاوت آن دو از حیث ماهیت مصادیق است .

در مفردات راغب در باب توبه خلق آمده است :(1) دست كشیدن از گناه به گونه اى صحیح خدا پسند را توبه بشرى گویند؛ توبه ؛ یعنى بازگشت از گناه به سوى اطاعت و بازگشت از قطع رحمت به وصل رحمت راغب همچنین یادآور مى شود، هنگامى كه گفته مى شود خدا توبه كرد؛ یعنى، خدا كه فضل خود را دریغ داشته بود، دوباره شامل حال بنده كرد، ولى وقتى گفته مى شود انسان توبه كرد؛ یعنى انسان دست از گناه كشید و به سوى خدا بازگشت : تاب الله اى الیه بفضله ... رجع الیه عن المعصیة .(2)

اركان توبه

امیرالمومنین (ع ) در تعریف توبه فرمود(3) توبه عبارت است از: پشیمانى به قلب و طلب آمرزش گناهان با زبان و ترك گناه و معصیت با اعضا و جوارح و تصمیم بر اینكه مجددا مرتكب گناه نشود. توبه داراى اركانى است كه مهمترین آنها عبارت اند از:

1. اقرار و اعتراف

2. پشیمانى ، ندامت و ترك گناه

3. تصمیم به عدم روى آوردن به گناه در آینده

4. جبران مافات

كسى كه تصمیم دارد توبه نماید، باید حق الناسها و حق الله را كه در ذمه اش بوده و ترك كرده ، جبران و ادا كند.

توبه باعث شستشوى دل است . پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود(5)توبه سبب طهارت و پاكى قلب مى شود و گناهان را از وجود توبه كنند مى زداید

انگیزه هاى روى آوردن به توبه 

1. توجه به اثرات مثبت توبه :

الف) توبه كننده ، محبوبیت خاصى در پیشگاه خدا دارد. پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:(4)توبه كننده واقعى از گناه، مانند كسى است كه گناهى مرتكب نشده است .

ب) توبه باعث شستشوى دل است . پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود(5)توبه سبب طهارت و پاكى قلب مى شود و گناهان را از وجود توبه كنند مى زداید.

ج) توبه باعث جلب رحمت الهى مى گردد؛ پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: التوبة تستنزل الرحمة .(6)

د) توبه آدمى را از فشار وجدان اخلاقى مى رهاند.

2. توجه به آثار منفى گناهان :

الف) ترك توبه آفات و بلاها در پى دارد.

 ب) توبه نكردن موجب سلب نعمت مى شود.

فرشتگان الهى كه بر اساس : تنزل الملائكة والروح ؛(قدر/ 4)در شب قدر تا صبح با همه كسانى كه به تسبیح و تهلیل و ذكر و دعا و راز و نیاز مشغولند، مصافحه مى كنند، جز با: شرابخواران ، گوشت خوك خوران ، قمار بازان ، قاطع رحم ، عاق والدین ، رشوه خواران ، سگ بازان ، ربا خواران و كینه توزان نسبت به مومنان .

آدم (ع ) پس از هبوط بر زمین به ابلیس گفت : چرا ما را فریفتى و از بهشت بیرون كردى ؟ پاسخ داد: مرا چه كسى به اینجا كشاند؟ حضرت آدم (ع ) جواب داد: عصیان .

ماه رمضان

شعبى متوفاى سال 427 در قصص الانبیاء مى نویسد: شیطان در كنار درخت به ناله و زارى پرداخت . آدم و حوا بدو گفتند چرا ناله مى كنى ؟ پاسخ داد: به حال شما و براى شما. آنان گفتند: چرا براى ما اشك مى ریزى ؟ ابلیس پاسخ داد: به خاطر آن كه شما از بهشت بیرون خواهید رفت . آنان گفتند: چه كنیم تا در بهشت جاودان بمانیم . ابلیس گفت : از این درخت بخورید؛ هل ادلكم على شجرة الخلد و ملك لا یبلى ؛ آدم و حوا در اثر وسوسه ابلیس از شجره اى كه از خوردن آن منع شده بودند، خوردند و سرانجام نعمت الهى از آنان سلب شد.

ج) ذلت و خوارى در صورت عدم بازگشت و توبه نكردن .

د) كیفر اخروى در صورت اصرار بر معصیت و گناه ترك توبه .

ه) كیفر دنیوى

تاثیر توبه

درباره چگونگى تاثیر توبه چند نظر وجود دارد:

الف توبه كیفر را ساقط مى كند. ب كیفر، به خاطر كثرت ثواب توبه ، ساقط مى شود. ج توبه ، خودش عبادت است و از روى تفضل به آن ثواب داده مى شود؛ ولى سقوط عقاب به خاطر عفو و كرم الهى است .(7)

به نظر ما ساقط شدن كیفر گناهان ، به وسیله توبه مى باشد، و خداوند متعال از باب تفضل و احسان ، توبه را وسیله اى جهت سقوط كیفر قرار داده است .

خواجه نصیرالدین طوسى در تجرید الاعتقاد مى نویسد: عقاب به وسیله خود توبه ساقط مى شود نه كثرت ثواب آن .(8)

امام صادق (ع ) فرمودند:(9)هر گاه آدمى گناه كند، در دلش نقطه سیاهى پدید مى آید، ولى اگر توبه كند محو مى شود.

امام باقر (ع ) فرمودند: وقتى بنده خدا توبه شكست ناپذیر مى كند، خداوند او را دوست مى دارد و در نتیجه ، در دنیا و آخرت گناهان او را مى پوشاند

توبه نصوح

توبه نصوح عبارت از توبه شكست ناپذیر است ؛ توبه اى كه دوام و ثبات داشته باشد.

امام باقر (ع ) فرمودند: وقتى بنده خدا توبه شكست ناپذیر مى كند، خداوند او را دوست مى دارد و در نتیجه ، در دنیا و آخرت گناهان او را مى پوشاند.

راوى پرسید خداوند چگونه پرده پوشى مى كند؟

امام (ع ) فرمودند: هر چه از گناهان كه دو فرشته موكل علیه او نوشته اند، از یادشان مى برد و به جوارح و اعضاى بدن او دستور مى دهد تا گناهان او را پنهان كنند و نادیده بگیرند و به مراكزى كه او در آنجا، مرتكب گناه شده است ، دستور مى دهد تا آن گناهان را پنهان نماید. او در این صورت در قیامت به گونه اى حضور مى یابد كه گناهى ندارد تا گواهانى علیه او گواهى دهند.(10)

مساله استدراج

اشاره شد كه كیفر در دنیا، به نوبه خود، زنگ بیدار باش است و در نوع خود، یكى از درهاى رحمت پروردگار مى باشد. بر این اساس نسبت به بعضى از افراد كه از لطف الهى بدورند، چه بسا كه این بانگ بیدار باش به صدا در نیاید و برخوردار بودن از نعمتهاى گوناگون و مختلف خداوند، موجب غفلت وى شود، تا آنكه ناگهان كیفر و عذاب سخت و غیر قابل علاج الهى ، نازل شود، و او را احاطه كند. پس وفور نعمتها را نمى توان نشانه سعادت دانست . و مى توان گفت ، كسى كه به گناه دست مى یازد ولى نعمتهاى الهى از هر درى به سوى او مى بارد او دچار استدراج مى باشد.

 

پی نوشت ها:

1. تزكیة النفس ، ج 1، بخش توبه .

2. راغب ، مفردات ، ماده نوب .

3. غررالحكم : شماره 2072.

4. كنزالعمال : حدیث 10174.

5. غررالحكم ، شماره 1355.

6. مستدرك الوسائل : ج 12، ص 129، ح 13707.

7. شرح الاصول الخمسه ، ص 790؛ شرح المقاصد، ج 5، صص 166 و 167.

8. كشف المراد، ص 451.

9. اصول كافى ، مترجم ، ج 3، ص 373 ح 13.

10. اصول كافى ، ج 3، ص 373.

بخش عترت و سیره تبیان

منبع:

صفاى باطن در پرتو رمضان

سید محمد شفیعى



 نگاشته شده توسط مهدی شکیبا مهر در شنبه 24 تیر 1391  ساعت 7:07 PM نظرات 0 | لینک ادامه مطلب

رسول الله(صلى الله علیه وآله) از ماه مبارک رمضان به «شهر الله» یاد فرمود: «قد أقبل الیکم شهر الله» ماه خدا به شما روى کرد، چون در این ماه صوم الله مطرح است، چون روزه مال خداست و این ماه، ماه روزه است، لذا ماه مبارک رمضان را شهر الله مى نامند، چه این که ماه رجب «شهر ولایت» است و ماه شعبان هم «شهر نبوت و رسالت». و در دعاهاى ماه رجب فرمودند که از خداوند متعال بخواهید که زمینه توفیق ماه مبارک رمضان از هم اکنون برى شما مهیّا و فراهم بشود.

درباره فضیلت این ماه و گستردگى رحمت خدا در آن مطالب بسیار فراوانى در روایات آمده است از قبیل :

 خداوند در ماه رمضان موقع افطار هفتاد میلیون نفر را كه همگى سزاوار آتش شده اند، از آتش آزاد مى كند. و باندازه تمام افرادى كه در ماه رمضان آزاد نموده ، در شب آخر آن آزاد مى كند.

در شب اول ماه رمضان خداوند هر كدام از مخلوقات خود را كه بخواهد مى بخشد. در شب بعد این عده را دو برابر مى نماید. و در شب بعد دو برابر تعداد تمام افراد شبهاى قبل را از آتش آزاد مى كند. (و بهمین ترتیب ) تا شب آخر ماه رمضان كه در این شب تعداد تمام كسانى را كه در این ماه آزاد نموده است دو برابر مى نماید.

امام سجاد(علیه السلام)در دعا وداع مى فرماید: «السلام علیک من شهر لاتنافسه الأیام من شهر» «سلام بر تو ى ماهى که هیچ ماهى با تو مسابقه و رقابت ندارد.»

اینطور نیست که هر کس بتواند به عظمت ماه مبارک رمضان راه بیابد قبل از این که مقدماتى را طى کرده باشد.

در روایتى فرمودند: شما نگویید: رمضان آمد، رمضان رفت، بگویید: شهر رمضان آمد و شهر رمضان رفت، زیرا رمضان اسمى از اسم هاى مبارک خدى سبحان است.

اگر انسان در این شهرالله به لقاءالله نرسد به باطن روزه نرسیده است، بلکه یک روزه در سطح طبیعت گرفته است و پاداشى را هم که به او مى دهند در همان سطح است. این که مى فرماید: «الصّوم لی وَ أنا اجزی به» یعنى روزه مال من است و من شخصاً جزى روزه دار را خواهم داد. سخن از «مَن» است، خودش را مطرح مى کند، روزه ماه من است و من هستم که جزى روزه دار را مى دهم، به فرشتگان نمى گویم او را بهشت ببرید، من خودم جزاى او را مى دهم.

خودش چگونه جزا مى دهد؟ به یک عده مى فرماید: {فَادْخُلِى فِى عِبادِى وَ ادْخُلِى جَنَّتِى }. حال آیا در آنجا سخن از خوردن و پوشیدن و نوشیدن است، یا انسان به جایى مى رسد که از آنچه بنام خوردن و پوشیدن و امثال اینهاست، مى گذرد و به جایى مى رسد که جاى آنها نیست، در عین حال که خوراکى ها و پوشاکى ها را در مرتبه نازله دارد، فرمود: {إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّات وَنَهَر * فِی مَقْعَدِ صِدْق عِنْدَ مَلِیک مُقْتَدِر}

اگر روزه براى این است که انسان به تقوا برسد، تقوا دو درجه دارد: یکى همان بهشتى است که درآن نعمت هاى فراوان موجود است: {اِنَّى الْمُتَّقِینَ فِى جَنّات وَ نَهَر}( سوره قمر، آیه54) برى لذائذ ظاهرى است، یکى هم عندالله

است، آنجا دیگر سخن از سیب و گلابى نیست. سیب و گلابى از آن جسم و بدن اوست که «جنّات وَ نَهَر» برى بدن اوست، امّا لقاء حق براى روح اوست. این سرّ و باطن روزه است.

همه ماه ها پشت سر ماه مبارکند

ماه رمضان

امام سجاد(علیه السلام)در دعا وداع مى فرماید:

«السلام علیک من شهر لاتنافسه الأیام من شهر»

«سلام بر تو ى ماهى که هیچ ماهى با تو مسابقه و رقابت ندارد.»

در مسابقه وقتى انسان مى دود و مسابقه مى دهد، نفس نفس مى زند تا به مقصد برسد، خداى سبحان هم فرمود: برى گرفتن فضایل مسابقه بدهید: {فَلْیَتَنافَسُ الْمُتَنافِسُون} شما نفس نفس بزنید تا آن شى نفیس و ارزنده را بگیرید.

امام(علیه السلام) در خطاب به ماه مبارک مى فرماید: هیچ ماه و ایامى و لحظاتى با تو مسابقه نمى کند و رقابت ندارد: تو پیشگامى و همه ماهها به دنبال تو هستند. اینچنین نیست که انسان بگوید: در ماه مبارک رمضان حرفها را مى شنوم و بعداً عمل مى کنم، اگر فعلاً عمل نشود، بعداً هم عمل نمى شود، چون زمانهاى دیگر آن قدرت را ندارد که با ماه مبارک رمضان در کسب توفیق انسان رقابت کنند.

ماه مبارک با همراهانش مى آید

در بیان نورانى نبى گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله)هست که حضرت مى فرماید:

«أیّها الناس قد أقبل إلیکم شهرالله بالبرکة والرّحمة و المغفرة». فرمود: مردم ماه خدا رو کرده است، سخن از آمدن و نزدیک شدن نیست، این ماه به خدا منسوب است و این ماه خدا با همراهانش به شما رو کرده است «بالبرکة و الرحمة و المغفرة» با برکت و رحمت و مغفرت. مواظب باشید و به استقبالش بشتابید، آماده باشید که او را درست درک کنید.

«برکت» خیر مستدام است، آنچه که مى ماند برکت است، در بیابان گودالى هایى که آبها در آن جمع مى شود و مى ماند را «بِرکه» مى گویند. این ماه به همراه برکت، رحمت و مغفرت است. رحمت و مغفرت تنها آمرزش از گناهان نیست، آن درجات عالیه را هم خدى سبحان رحمت مى نامد. رحمت خاصّه که مخصوص مؤمنین است:

{اِنَّ رَحْمَةَ اللهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِین}

در ماه مبارک رمضان تحصیل این رحمت خاصّه آسان است.

ماه مبارک رمضان برى سالکان الى الله ماه محاسبه است. لذا امام سجّاد(علیه السلام)فرمود: هیچکس در سراسر جهان به اندازه ما در این ماه استفاده نکرد

اول سالِ اهلِ سیر و سلوک

از ابن طاووس نقل شده است که مى فرماید: عده اى اول سالشان اول فرودین است. یک نوجوان اول سال او اوّل فروردین است که تلاش مى کند لباس نو بپوشد، درختها اوّل سالشان فروردین است که لباسهاى نو و تازه در بر مى کنند، یک تاجر که کارگاه تولیدى دارد در فرصت دیگرى اوّل سال را تعیین مى کند، امّا آنها که اهل سیر و سلوکند، اوّل سالشان ماه مبارک رمضان است، حسابها را از ماه مبارکى تا ماه مبارک بررسى مى کنند، که ماه مبارک رمضان گذشته چه درجه اى داشته و امسال چه درجه اى دارند، چقدر مطلب فهمیده و چقدر مسائل برایشان حل شده است، چقدر در برابر گناه قدرت تمکین داشته و چقدر در برابر دشمن قدرت تصمیم دارند.

ماه مبارک رمضان برى سالکان الى الله ماه محاسبه است. لذا امام سجّاد(علیه السلام)فرمود: هیچکس در سراسر جهان به اندازه ما در این ماه استفاده نکرد.

«و اربحنا أفضل ارباح العالمین».

اگر انسان یک مسافرى است که سفر ابد در پیش دارد، ره توشه آن سفر ابد را باید در همین چند روز تهیه کند، و اگر در آسمان به چهره مؤمن باز مى شود، و اگر مؤمن مى تواند با وارستگى به باطن عالم راه پیدا کند، و اگر بهترین فرصت، ماه مبارک رمضان است، پس بهترین سود را ماه مبارک رمضان و اهلش دارند.

بخش عترت و سیره تبیان

 

 


منبع:

آیین رمضان؛ مناسبتها، احکام، ادعیه و آداب

معاونت آموزش و تحقیقات بعثه مقام معظّم رهبرى

المراقبات

مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد ملكى تبریزى (ره )

مترجم : ابراهیم محدث بندرویگى



 نگاشته شده توسط مهدی شکیبا مهر در شنبه 24 تیر 1391  ساعت 7:06 PM نظرات 0 | لینک ادامه مطلب



تعداد کل صفحات : 16 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >





POWERED BY RASEKHOON.NET