۱. شيخ صدوق رضوان الله عليه ميگويد: از سخنان مشهور آن حضرت اين است:
الصغائر من الذنوب طرق الي الکبائر و من لم يخف الله في القليل لم يخفه في الکثير و لو لم يخوّف الله الناس بجنّة و نار لکان الواجب ان يطيعوه و لا يعصوه لتفضّله عليهم و احسانه اليهم و ما بَدءَهم به من انعامه الذي ما استحقّّوه
گناهان صغيره، راههايي به سوي کبائر و گناهان بزرگاند و کسي که در گناه کم و کوچک، از خداوند نهراسيد در گناه فراوان نيز خوفي از او در دل نخواهد داشت. و اگر خداوند مردم را به وسيلة بهشت و دوزخ نميترسانيد به طور قطع لازم بود مردم او را اطاعت کرده و نافرماني ننمايند؛ زيرا تفضل، بخشش و احسان خداوند بر آنان و اينکه دربارة آنان آغاز به انعام کرده، انعامي است که استحقاق آن را نداشتند؛ همة اين موارد نشانگر وجوب بندگي و اطاعت انسان از خدا و منع روي آوردن او به سوي عصيان پروردگار است.
اين کلام شريف در باب تحذير و منع مردم از آلودگي به گناهانِ صغيره است و رهنمودي بسيار عالي ميباشد و آنان را متوجه ميسازد که گناه کم و کوچک، راه را به سوي گناهان بسيار و بزرگ، باز ميکند. چنانکه به انسانها يادآور ميشود براي اجتناب انسان از گناهان همان الطاف و عنايات الهي کافي است هرچند که تخويفي در کار نبود و خداوند مردم را به بهشت ترغيب و به اجتناب از آتش دوزخ امر نميکرد.
2. ياسر خادم نقل ميکند که حضرت ابوالحسن الرضا عليهالسلام ميفرمود:
السخي يأکل من طعام الناس ليأکلوا من طعامه و البخيل لا يأکل من طعام الناس لئلّا يأکلوا من طعامه
سخاوتمند از طعام مردم ميخورد تا مردم از غذاي او بخورند اما انسان بخيل از غذاي مردم نميخورد تا مردم از طعام او نخورند!
اين سخن مبارک، دستورالعمل بسيار بزرگ اخلاقي و اجتماعي است که اگر انسان، داراي روح سخاوتمندي باشد در جاي خود و در مواقع مناسب از غذاي ديگران ميخورد و به طور مثال مهماني آنها را اجابت ميکند تا مردم به سوي او بيايند و بر سر سفرهاش به راحتي نشسته و استفاده کنند. اما فرد بخيل از غذاي ديگران نميخورد تا مبادا ناچار شود اطعامي کرده و غذايي به آنان بدهد.
3. از علي بن اسباط و حجال نقل شده که خود از حضرت رضا عليهالسلام شنيدهاند که ميفرمود:
کان العابد من بنياسرائيل لا يتعبّد حتّي يصمت عشر سنين
در بنياسرائيل، عابد به مراحل عبوديت دست نمييافت مگر وقتي که ده سال سکوت مينمود.
اين کلام شريف، اهميت سکوت و کم سخن گفتن را به انسان ميآموزد و خود، حاکي از آن است که رسيدن به مقامات بندگي تنها به عبادت نيست بلکه يکي از عوامل بسيار مؤثر آن، سکوت کردن و وارد نشدن در هر جرياني است.
4. ابراهيم بن ابي محمود گويد: حضرت رضا عليهالسلام فرمود:
المؤمن الذي اذا احسن استبشر، و اذا اساء استغفر، و المسلم الذي يسلم المسلمون من لسانه و يده، ليس منّا من لم يأمن جاره بوائقه
مؤمن کسي است که چون کارهاي نيک کند شادمان شود و هنگامي که کار بدي انجام دهد استغفار نمايد و مسلمان کسي است که مسلمانان از زبان و دست او در امان بمانند، از ما نيست کسيکه همسايهاش از شرّ وي در امان نباشد.
در اين کلام نوراني، براي انسانهاي مؤمن و مسلمان، معياري شفاف ذکر کردهاند. معيار ايمان و مؤمن بودن اين است که انسان از کارهاي خوب و خدا پسندانة خود، شاد شده و از کارهاي بد خويش، نادم و پشيمان باشد و معيار مسلمان بودن انسان آن است که مردم از شر زبان و دست او آسيبي نبينند. و در آخر، اهميت «همسايه داري» را ذکر ميکنند، و آن کسيکه همسايه از شرّ او در امان نيست را به طور صريح از خود و خاندان خود دور و بيگانه ميدانند.
5. فضل بن کثير ميگويد: حضرت رضا عليهالسلام فرمود:
من لقي فقيراً مسلماً فسلّم عليه خلاف سلامه علي الاغنياء لقي الله عزّوجلّ يوم القيامة و هو عليه غضبان
کسيکه با مستمند مسلماني برخورد کند و به او غير آنگونه که به ثروتمندان سلام ميکند، سلام نمايد خداي عزّوجل را در روز قيامت ملاقات ميکند در حالي که خداوند بر او خشمگين است.
برگرفته از کتاب «مهر ولایت» اثر حضرت آیت الله کریمی جهرمی
منبع:http://www.saafi.net