نشانه ها | ویژه سال همت و کار مضاعف


نگاشته شده توسط مسعود محمدجعفر جمعه 6 آذر 1388  ساعت 9:12 AM 

قربان عبارت از کارهای نیکی است که انسان بوسیله آن بخواهد خود را به رحمت خداوند نزدیک کند، بنابراین عمل نیکی که انسان انجام دهد تا بدان وسیله خویشتن را به رحمت حق تعالی نزدیک سازد آن کار را قربان گویند؛ مانند فرمایش رسول اکرم(ص) که فرمود: نماز موجب تقرب و نزدیکی هر پرهیزکار به رحمت پروردگار است.
بدیهی است که مراد از تقرب به خدای تعالی، قرابت زمانی و مکانی نیست چرا که بین خالق و مخلوق هیچگونه خویشاوندی وجود ندارد بلکه منظور آن است که از راه طاعت و انجام کارهای شایسته می تواند مشمول الطاف الهی قرار گرفته و به رحمت او نزدیک شود.
از جمله اعمالی که حجاج در روز دهم ذیحجه در سرزمین منی انجام می دهند کشتن شتر، گاو و یا گوسفند و انفاق آن به مستحقین است تا به وسیله این عمل نیک به رحمت پروردگار نزدیک شوند که آنرا قربانی گویند.


فدا کردن مال و انفاق آن در راه خدا از جمله اسرار و حکمتهای قربانی است.
کشتن حیوان در مراسم قربانی اشاره به کشتن نفس اماره است و مرد خداشناس با شمشیر برنده عقل و ایمان، حیوان نفس را که به طور دائم وی را به کارهای زشت وا می دارد مقتول سازد و خانه دل را از لوث نفس لئیم پاک گردانده، آنرا در راه حق و پیشگاه محبوب قربانی کند و حج اکبر نماید که اگر نفس اماره و خواهش های او کشته نشوند و آرام نگیرند هرگاه تمام نعمتها و ثروتهای دنیوی در اختیارش باشد و زمین و آسمان را ببلعد باز هم سیر نمی شود و ندای هل من مزید دارد.
در روایات می خوانیم اولین قطره خون قربانی که ریخت، خداوند گناهان صاحبش را می بخشد، اوقاتی که به خاطر تولد نوزاد یا ورود مسافر یا دفع بلا، گوسفند ذبح می شود، در روح و روان و حرکت اهل خانه شور و نشاطی پدید می آید.
به هرحال، ذبح صدها هزار گوسفند و نحر هزاران شتر، یک نوع جلوه و زیبایی بوده، مظهر روحیه ایثار دسته جمعی است که خود از شعائر الهی است.
سیر کردن گرسنه ها: یکی از اسرار قربانی سیر کردن گرسنه ها است قرآن در این باره می‌فرماید: «فکلوا منها واطعمواالقانع والمعتر» از گوشت‌هایی که قربانی می کنید هم خودتان میل نمائید، هم به قانع و معتر بدهید. قانع، فقیری است که به آنچه می گیرد، قانع است. معتر، فقیری است که علاوه بر تقاضای کمک اعتراض هم می کند.این نشان دهنده بینش وسیع اسلام است که سفارش به خود را فراموش کنید نه دیگران را و در تقسیم گوشت و اطعام، پای بند تملق یا دعا و تواضع فقیر نباشید؛ او را سیر کنید، گرچه با شنیدن زخم زبان باشد.
 




نگاشته شده توسط مسعود محمدجعفر پنج شنبه 5 آذر 1388  ساعت 2:49 PM 

عرفات سرزمین بسیار مقدّسى است كه خداوند كریم، آنجا را براى ضیافت و پذیرایى از میهمانان خود مقرّر فرموده و سفره خاصّ انعام و اكرامش را در دامن كوه رحمت گسترانیده و از كافّه میهمانانش، دعوت به عمل آورده است كه در ساعت معیّن همه با هم بر گرد خوان نعمت بى‎دریغش بنشینند و از بحر موّاج كرم و رحمت بى‎كرانش به قدر ظرفیّت و استعداد خویش برخوردار گردند.

عرفه، سرزمین عشق است و شور؛ نور است و سرور؛ توبه است و تقوا؛ ارتباط است و اتصال؛ درد است و درمان؛ خداى است خدا و رحمت اوست كه در انتظار رهپویان راه رسول الله است.

در عرفات است كه آدمى به خود و خدایش معرفت پیدا مى‎كند و درهاى سعادت و نیك بختى را به روى خود مى‎گشاید و ... .

 

دعاى عرفه امام حسین(علیه السلام)
بشیر و بشر فرزندان غالب اسدى روایت كرده‎اند:

در روز عرفه در عرفات خدمت امام حسین(علیه‎السلام) بودیم. آن حضرت با گروهى از اهل بیت، فرزندان و شیعیان خود با نهایت تذلّل و خشوع از خیمه خود بیرون آمدند و در جانب چپ كوه ایستادند.

آنان روى مبارك را به سوى كعبه گردانیدند و دست‎ها را برابر صورت گرفتند و مانند مسكینى كه طعام طلبد، این دعا را خواندند:


«الحمدلله الذى لیس لقضائه دافع ولا لعطائه مانع ... اللهّم إنّى أرغبُ و أشهد بالرُّبوبیّة لك مقرّاً بأنك ربّى و أنّ إلیك مردّى... .»
آن حضرت مقدارى از دعا را كه خواند، اشك از چشمان مباركش جارى شد و كسانى كه در اطرافش بودند، دعا و گریه او را شنیده و مى‎دیدند و آمین مى‎گفتند و همگى با صداى بلند مى‎گریستند تا آفتاب غروب كرد.

 

روز عرفه، روز مغفرت همه
امام زین العابدین فرموده‎اند وقتى وقوف رسول خدا(صلى الله علیه و آله) در عرفات به پایان رسید و غروب آفتاب نزدیك شد، رسول اكرم(صلى الله علیه و آله) فرمود: اى بلال! به مردم بگو ساكت شوند. بعد از آن كه مردم سكوت كردند، رسول خدا(صلى الله علیه و آله) فرمود:

محققاً پروردگار شما امروز بر شما منّت گذاشت، نیكانتان را مشمول مغفرت گردانید و سپس به آنان حق شفاعت درباره بَدان شما عنایت فرمود. در نتیجه بدان شما را نیز به شفاعت نیكانتان بخشید. اینك حركت كنید در حالتى كه عموماً بخشیده شده و مشمول عفو و رحمت و مغفرت حضرت حق گشته‎اید.

روز بخشش گناه
حضرت صادق(علیه السلام) مى‎فرماید هنگامى كه حاجى وارد مكه مى‎شود، خداوند دو ملك را بر او موكّل مى‎فرماید كه طواف و نماز و سعى او را نگه دارند و چون در روز عرفه وقوف كرد، بر شانه راست او مى‎زنند و مى‎گویند: گذشته‎هایت را خدا آمرزید، مواظب آینده خود باش.
--------------------------------------------------------------------------------
برگرفته از داستانها و حكایتهای حج، رحیم کارگر





نگاشته شده توسط مسعود محمدجعفر چهارشنبه 4 آذر 1388  ساعت 10:14 PM 

اگر دعايتان مستجاب نشد، مواظب سه حالت باشيد



1. از رحمت خدا ماءيوس و نااميد نشوى ، زيرا به اجابت نرسيدن دعا، ممكن است به سبب گناهان تو باشد؛ پس براى رفع آن ، به توبه و تهذيب نفس مشغول شو.
2. اينكه دعا را ترك نكنى . پيامبر اكرم (ص ) فرمودند: خدا رحمت مى كند بنده يى را كه حاجتى از خدا مى طلبد؛ پس اصرار و الحاح در دعا كند، چه مستجاب شود، چه نشود. و اين آيه را خواندند: وادعوه ربى عسى الا اكون بدعاء ربى شقيا. خداى يكتا را مى خوانم ، و اميدوارم كه چون او را بخوانم ، مرا از درگاه لطفش محروم نگرداند.
3. به تقدير الهى راضى باش ، تا همان رضاى تو باعث اجابت دعايت بشود

علت تاءخير اجابت دعا
 اگر خدا تعجيل كند براى درمان ، آنچه را كه شر است ، همچنان كه مردم شتاب در خير مى كنند، هر آينه اجلشان حكم كرده مى شود (يعنى هلاك مى شوند) مراد اين است كه بعضى طلب شر مى كنند، و تصور مى نمايند كه طلب خير كرده اند، و چون مصلحت در آن نيست ، خداوند اجابت نمى فرمايد؛ و چه امورى كه انسان به آن حريص است و گمان مى كنند و خير سعادت و خوشى او در آن است ، و سعى مى كند تا به آن برسد، و چون رسيد، پشيمان شده و آرزو مى كند كه اى كاش به آن نرسيده بود!
 
رسول خدا (ص ) فرموده است : اى بندگان خدا! شما همانند بيمار هستيد، و پروردگار جهان طبيب شماست . خير و صلاح بيمار در آن است كه طبيب دستور مى دهد، نه آنچه را كه بيمار ميل دارد. پس آگاه هوشيار باشيد و خود را تسليم خداى عزوجل كنيد، تا از جمله رستگاران باشيد
 امير المؤ منين على (ع ) فرمود: خداى تعالى فرموده است : اى بندگان من ! از آنچه كه امر كرده ام ، اطاعت كنيد و مصالح خود را به من ياد ندهيد (و نگوييد اگر فلان چيز را خدا به من داده بود، بهتر مى بود) زيرا من از خود شما به مصالحتان داناترم ، و من چيزى كه مصلحت شما در آن باشد، بخل نمى ورزم و به شما عطا مى كنم
امام باقر (ع ) در حديثى فرمود: مردى در بنى اسرائيل بود كه دو دختر داشت . يكى از آن دو را به مرد زراعى شوهر داد، و ديگرى را به مردى كوزه گر. روزى به ديدار دختران خود رفت ، و نخست به ديدن زن زارع رفت و به او گفت : حالتان چه طور است ؟ دخترش گفت : شوهرم زراعت زيادى كرده است ، و اگر خداوند بارانى از آسمان بفرستد، ما از همه بنى اسرائيل حالمان بهتر است . از آنجا به ديدن دختر ديگرش كه زن كوزه گر بود، رفت و از او پرسيد: حالتان چه طور است ؟ پاسخ داد: شوهرم كوزه ى زيادى ساخته ؛ اگر خدا از آسمان باران نبازد و هوا آفتابى شود، ما وضعمان از همه بنى اسرائيل بهتر است . آن مرد از نزد آن دو بيرون آمد و گفت : تو خداى هر دو اينها هستى (خود مى دانى كه خواهش مختلف اين دو
 مرحوم شهيد در مسكن الفؤ اد نوشته است : خانمى هر سال بچه سقط مى كرد؛ حدود ده بچه سقط كرد. شبى با خدا راز و نياز كرد و گفت : خدايا! من ده بچه زاييدم ، درد زاييدن و سقط شدن بچه را كشيدم ، اما يكى هم ندارم . شب خواب ديد كه مى خواهد وارد قصر فوق العاده زيبايى بشود، اما راهش نمى دهند. گفتند: اين قصر متعلق به توست ، اما بعد از مردنت . دربان آن قصر گفت : خداوند اين قصر را براى رياضت هايى كه كشيده اى ، براى تو بوجود آورده است . خانم از شنيدن اين حرف خيلى خوشحال شد، و در حال خوشحالى از خواب بيدار شد و گفت : خدايا! من حاضرم در سال دو تا سه مرتبه سقط كنم
موسى و هارون كه به درگاه خدا دعا كردند: موسى گفت : پروردگارا! به فرعون و طرفدارانش در زندگى اين دنيا زيورها و مال ها داده اى ، تا مردم را از تو راه تو گمراه كنند. پروردگارا! اموالشان را نابود كن و دل هايشان را سخت گردان كه ايمان نياورند، تا عذاب دردناك تو را ببينند. خداوند متعال بلافاصله در جوابشان فرمود: قد اءجيبت دعوتكما. يعنى : دعاى شما مستجاب شد. امام صادق (ع ) در حديثى فرمود: ميان اين خطاب تا غرق شدن فرعون و پيروانش ، چهل سال طول كشيد
 
امام صادق (ع ) فرمود: حضرت ابراهيم (ع ) در كوه بيت المقدس به دنبال چراگاهى براى گوسفندان خود مى گشت ، صدايى به گوشش خورد، و سپس مردى را ديد كه ايستاده و نماز مى خواند. به او فرمود: اى بنده ى خدا! براى چه كسى نماز مى خوانى ؟ جواب داد: براى خداى آسمان . ابراهيم (ع ) پرسيد: آيا از قوم و عشيره ات كسى جز تو مانده است ؟ گفت : نه ! ابراهيم پرسيد: پس از كجا غذا مى خورى ؟ جواب داد: در تابستان از اين درخت ميوه مى چينم ، و در زمستان مى خورم . ابراهيم فرمود: خانه ات كجاست ؟ آن مرد به كوهى اشاره كرد. ابراهيم به او گفت : ممكن است مرا همراه خودت ببرى ، تا امشب را نزد تو باشم ؟ آن مرد گفت : در سر راه ما آبيست ، كه نمى شود از آن آب گذشت . ابراهيم پرسيد: پس تو چه مى كنى ؟ گفت : من روى آن راه مى روم . فرمود: مرا هم با خودت ببر، شايد آنچه خدا روزى تو كرده ، روزى من هم بكند! عابد دست آن حضرت را گرفت و هر دو به راه افتادند، تا به آن آب رسيدند. عابد از روى آب رفت ، ابراهيم نيز همراه او رفت . چون به خانه ى آن مرد رسيدند، ابراهيم (ع )، از او پرسيد: كدام روزها بزرگتر است ؟ عابد: روز جزا، كه مردم از همديگر بازخواست مى كنند. ابراهيم گفت : بيا دست به دعا برداريم و از خدا بخواهيم ما را از شر آن روز محافظت كند. عابد گفت : به دعاى من چه كار دارى ؟ به خدا سوگند سه سال است به درگاه خدا دعايى مى كنم ، و اجابت نشده . ابراهيم گفت : خداى عزوجل چون بنده يى را دوست دارد، دعايش را نگه مى دارد، تا با او راز گويد و از او بخواهد و طلب كند؛ و چون بنده يى را ناخوش دارد، دعايش را زود اجابت مى كند، يا قلبش را از آن خواسته منصرف نموده ، ماءيوسش مى نمايد. اكنون بگو دعايت چه بود؟ عابد گفت : گله ى گوسفند بر من گذشت ، و پسرى كه گيسوان داشت ، همراه آن بود، من به او گفتم : اى پسر! اين گوسفندان از كيست ؟ گفت : براى ابراهيم خليل الرحمان (ع ) است . من دعا كردم و گفتم : خدايا! اگر در روى زمين خليلى دارى ، او را به من بنمايان ! ابراهيم فرمود: خدا دعايت را مستجاب كرده ، و من ابراهيم خليل الرحمان هستم . پس برخاستند و يكديگر را در آغوش كشيدند
اگر انسانى خواستار وسعت رزق و روزى باشد، طبق آنچه كه از روايات اهل بيت (ع ) به دست ما رسيده ، بايد سوره واقعه يا دعاى عديله و... را بخواند؛ و يا اگر بخواهد به خانه ى خدا و مكه ى معظمه مشرف شود، بايد سوره ى نباء را بخواند، و نمى تواند به جاى اين سوره ها، سوره هاى ديگرى بخواند.
 
در حديثى آمده است كه ، زيد بن صوحان از امير المؤ منين (ع ) پرسيد: كدام سلطان غالب تر و قوى تر است ؟ فرمود: هواى نفس پرسيد: كداميك از اسباب ذلت و خوارى ، انسان را بيشتر ذليل مى كند؟ فرمود: حرص بر دنيا. پرسيد: چه فقر و نيازمندى يى سخت تر است ؟ فرمود: كفر پس از ايمان . پرسيد: چه دعايى گمراه تر و از استجابت دورتر است ؟ فرمود: دعا كردن درباره ى كار حرام و نشدنى
 روزى حضرت على (ع ) هنگام دعا عرض كرد: خدايا! مرا نيازمند هيچ يك از بندگانت نكن ! رسول خدا (ص ) فرمود: چنين مگو؛ زيرا هيچ كس نيست كه نيازمند مردم نباشد. گفتم : چه بگويم ؟ فرمود: بگو: خدايا! مرا نيازمند مردم بد و شرور نكن ! پرسيدم : چه كسانى از مردمان بد و شرور به شمار مى آيند؟ فرمود: كسانى كه چون به نعمتى دست يابند، آن را از ديگران دريغ مى دارند، و چون خود به چيزى محتاج و نيازمند شوند و برخلاف انتظارشان رفتار گردد، بر آشوبند و زبان به شكايت گشايند.
 
 پيامبر اكرم (ص ) از جايى عبور مى كرد، ديد مسلمانى مشغول دعاست و چنين دعا مى كند: خدايا! مرا از مردم بى نياز كن ! رسول اكرم (ص ) به او فرمودند: اينچنين دعا نكن ؛ زيرا مردم بايد نسبت به همديگر تعاون و همكارى داشته باشند و نياز همديگر را تاءمين كنند. بلكه چنين دعا كن : خدايا! مرا از مردم شرور و بدكار بى نياز گردان ! آن مرد عرض كرد: مردم شرور و بد چه كسانى هستند؟ پيامبر اكرم (ص ) فرمودند: آنان كه وقتى چيزى را مى بخشند، منت مى گذارند، و اگر چيزى نمى بخشند، عيبجو هستند
امير المؤ منين على (ع ) در نهج البلاغه مى فرمايند: كسى از شما نگويد: بار خدايا! مرا از فتنه پناه بده ! چه اينكه هيچ كس بى فتنه نيست ؛ چون خدا در قرآن مى فرمايد: بدانيد كه ، همانا اموال و اولاد شما فتنه اند. پس اگر كسى بخواهد به خدا پناه ببرد، از فتنه هاى گمراه كننده ، به خدا پناهنده شود




نگاشته شده توسط مسعود محمدجعفر شنبه 30 آبان 1388  ساعت 9:24 PM 

دستورالعملی از آیت الله بهجت
 
دوست عزیز سلام ‏!
تو را به خدا چند خط پایین را بخوان و فقط و فقط 1 دقیقه به آن فكر كن! ‏
گاهی اوقات یك لحظه اندیشیدن، كاری می‌آفریند كه سالها مطالعه نمی‌تواند مقدمه‌اش را ‏هم فراهم نماید.‏
و از این باب است كه گفته‌اند «ساعتی اندیشیدن بهتر از عبادت هفتاد سال است، تَفَكُرُ ‏ساعَةٍ اَفضَلُ مِن عِبادَتِ سَبعِینَ سَنَةٍ»‏.
چند كلمه‌ی زیر نصیحتی كوتاه اما بر فراز قله‌ی معرفت، كه طالب یك جو همت است ‏برای به پرواز درآوردن هر كس كه بدان بیاندیشد و عمل كند.‏
آیا در تو دانه‌ای از جوی همت و فكر هست؟
 
باسمه تعالى
 
گفتم كه الف، گفت دگر، گفتم‎ ‎هیچ
در خانه اگر كس است یك حرف بس‎ ‎است

 
 
بارها گفته‌ام و بار دیگر مى‌گویم: كسى‎ ‎كه بداند «هر كه خدا را یاد كند، خدا همنشین ‏اوست»،
 
احتیاج به هیچ وَعْظى [و نصیحتی] ندارد. [اینچنین آدمی] مى‌داند چه باید بكند و ‏چه باید
 
نكند، مى‌داند كه "آنچه را كه مى‌داند باید انجام دهد و‎ ‎آنچه كه نمى‌داند باید ‏احتیاط كند"‏‎.‎‏(1)‏
 
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته
 

 
‏1- به نقل از كتاب: برگى از دفتر آفتاب، شرح حال آیت اللّه بهجت؛ رضا باقى زاده پُلامى




نگاشته شده توسط مسعود محمدجعفر شنبه 30 آبان 1388  ساعت 1:44 PM 

اگر مرگ را باور ندارى دیگر نخواب!

لقمان حكیم در موعظه‎اى كه به فرزندش داشت، فرمود:
اى فرزندم! اگر در مردن شك دارى خواب را از خود بردار كه البته قادر نیستی، اگر در برانگیخته شدن در قیامت شك دارى، بیدارى را از خود بردار كه البته توانش را نداری. بنابراین اگر در خواب و بیدارى خود كه دو واقعیت است تفکر كنى، درمی‎یابی كه وجودت به اختیار دیگرى است، همانا خواب به منزله مرگ، و بیدارى بعد از خواب، به منزله زنده شدن پس از مرگ است .
برگرفته از کتاب عبرت آموز، حجة الاسلام والمسلمین انصاریان .




نگاشته شده توسط مسعود محمدجعفر سه شنبه 26 آبان 1388  ساعت 5:56 PM 

نشونی بندگان خوبه خدا

1- وقتی روی زمین راه می‌رند با فروتنی گام برمی‌دارند از تبختر و تکبر، دوری می‌کنند، آرام و آرام و با طمانینه، نه آنکه؛ گویا از دماغ فیل افتاده اند، هر جا وارد می شند از نوع راه رفتنشون، خلایق شیفته آنان می شوند.

2- از قدیم گفته‌اند جواب ابلهان خاموشی است؛ این ضرب المثل خیلی خوبیه، ریشه قرآنی داره، بندگان خوب خدا، کسانی هستند که به آدمهای جاهل و نادان می رسند و با آنها مواجه می شوند، تندی و بداخلاقی آنها را می بینند، موقعیت نشناسی انان را که درک می کنند، با ملایمت رفتار می کنند، عصبانی نمی شوند، در مقابل آنان شکیبا هستند، با آرامش و سلامتی از کنار آنان عبور می کنند.

قبلاً براتون گفتم : درتاریخ نقل شده ، یک نفر بود تحت تاثیر تبلیغات بد اموی ها ، در مجالس سخنرانی امام باقر علیه السلام شرکت می‌کرد ، پای منبر آقا می‌نشست، بعد هم ناسزا می‌گفت، بهش گفتند تو که به پسر رسول خدا ناسزا می‌گی! چرا پای سخنرانی آقا می‌نشینی؟  می‌گفت: امام باقر(ع)  خوب سخن می‌گوید، فصیح، بلیغ، با طمانینه، سخنرانی می‌کنه، کلامش از حیث ادبی نظیر نداره، من برای همین میام در مجلس سخنرانی ایشان، در عین حال تحت تاثیر دستگاه اموی، به امام خیلی هم ناسزا می‌گفت، توهین می کرد، امام (ع) همیشه با کرامت از کنار این آقا رد می‌شد، و در مقابل او، همشه شکیبا و با سماحت بود.

پروانه وپسرک،خدا   

خلاصه زد و این آقای ناسزاگو  مریض شد، یک مرض لاعلاج گرفت هر چه طبیب ها می‌آمدند برای درمان، جواب رد می‌دادند، تا اینکه به حالت احتضار درآمد و در همون حالت احتضار و جانکندن، پیوسته نام حضرت امام باقر(ع) را می‌برد و پیش خودش ، طوری که بقیه بشنوند عذرخواهی می‌کرد، کار به جایی رسید که دست از دنیا کشید و وصیت کرد که پس از مرگم،  امام باقر به جسدم  نماز بخوانند، در یک  شب، بیماریش تشدید شد، تا آنکه جان به جان آفرین تسلیم کرد، حوالی نماز صبح بود، بستگانش رفتند در مسجد مدینه ، کنار قبر پیامبر، خدمت حضرت امام باقر(ع) که بنابر وصیت از امام بخواهند که امام  به پیکرش نماز بخوانند.

امام (ع) مشغول خواندن نماز  و تعقیبات نماز بودند، صبر کردند تا امام نمازش  تمام شد، به حضرت عرض کردند که فلانی مرده، حضرت فرمودند: نخیر نمرده بروید من آلان می‌آیم، و مشغول تعقیبات و  اذکار بین الطلوعین شدند تا تمام شد ، حضرت آمدند در  منزل آن دشمن قدیمی حاضر شدند، کم کم صدایش کردند و او پاسخ داد، همه شگفت زده شدند و شاید خوشحال ، قدری او را بالا کشیدند تا به صورت خوابیده بنشیند، کم کم حالش خوب شد و تا بخود آمد ، همواره از  امام "علیه السلام" عذرخواهی می‌کرد، حضرت او را دعا کردند و سفارش فرمودند: فعلاً غذای گرم به او ندهید تا حالش خوب شود و مراجعت فرمودند.

بله اینه نتیجه برخورد خوب با مردم باید اینگونه باشیم، امام علیه اسلام به بالین کسی آمدند که عمری ایشان را ناسزا می‌گفت در تمام این مدت شنیده نشد امام به او تندی کرده باشند و نتیجه این برخورد کریمانه چنین می‌شود.

 اگر بخواهیم شیعه علی باشیم باید که دستورهای الهی را مو به مو اجرا کنیم و آنچه را که خدا نهی فرموده ترک کنیم

3- مشخصه دیگر بندگان خدا آن است که شب را به صبح می‌آورند در حالی که در سجده و قیام هستند شب زنده دارند، پیشانیشان را برای خدا روی خاک می نهند و سپاس می گویند، خدا را تنزیه  می‌نمایند، تسبیح می‌نمایند و در دل شب به نماز می ایستند، از آنان نیستند که تا انتهای شب خود را به اعمال بیهوده مشغول نمایند و تمام حریم شب را بخوابند ، بدون یاد خدا، بدون درک زیبایی های شب،بدون زنده داری ، بدون درک صفا و صمیمیت و سکوت و سحر ، بندگان خوب خدا شب زنده دارند " وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن یَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا"

 

 

بدرود تا شرح دیگری از صفات مومنان







  • تعداد صفحات :2
  •    
  • 1  
  • 2