علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه ی هما را
داستان غدير خم
سال دهم هجرت بود و پيامبر از آخرين سفر حج خود باز مي گشت، گروه انبوهي كه تعدادشان را تا صد و بيست هزار رقم زده اند او را بدرقه مي كردند تا اين كه به پهنه بي آبي به نام غدير خم رسيدند.
نيم روز هيجدهم ذي الحجه بود كه ناگهان پيك وحي بر رسول خدا صلی الله عليه و آله نازل شد و از جانب خدا پيام آورده كه: «اي رسول آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به گوش مردم برسان و اگر چنين نكني رسالت او را ابلاغ نكرده اي و خداوند تو را از گزند مردمان حفظ خواهد كرد» پيامبر دستور توقف دادند و همگان در آن بيابان بي آب و در زير آفتاب سوزان صحرا فرود آمدند و منبري از جهاز شتران براي پيامبر ساختند و رسول خدا بر فراز آن رفته و روي به مردم كردند. ابتدا خداي را سپاس فرموده و از بديهاي نفس اماره به او پناه جست و فرمود: اي مردم بزودي من از ميان شما رخت بر مي بندم، آنگاه مي افزايد چه كسي بر مومنين در ارزيابي مصلحت ها و شناخت و تصرف در امور سزاوارتر است همه يك سخن مي گويند خدا و پيامبر داناترند.
رسول گرامي مي فرمايد: آيا من به شما از خودتان اولي و سزاوارتر نيستم و همگان يك صدا جواب مي دهند كه چرا چنين است. آنگاه فرمود: من دو چيز گرانبها در ميان شما مي گذارم يكي ثقل اكبر كه كتاب خداست و ديگري ثقل اصغر كه اهل بيت منند. مردم، بر آنان پيشي نگيريد و از آنان عقب نمانيد. آنگاه دست علي (ع) را در دست گرفت و آن قدر بالا برد كه همگان او را در كنار رسول خدا ديدند و شناختند. سپس فرمود: خداوند مولاي من و من مولاي مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارترم. اي مردم هر كس كه من مولا و رهبر اويم اين علي هم مولا و رهبر اوست و اين جمله را سه بار تكرار كرد و چنين ادامه داد: پروردگارا، دوستان علي را دوست بدار و دشمنان او را خوار. خدايا علي را محور حق قرار ده و سپس فرمود: لازم است حاضران اين خبر را به غايبان برسانند. هنوز اجتماع به حال خود باقي بود كه دوباره آهنگ روح بخش وحي گوش جان محمد صلي الله عليه و آله را نواخت كه: «امروز دينتان را برايتان كامل نمودم و نعمت خود را بر شما به پايان رساندم و اسلام را به عنوان دين برايتان پسنديدم» و بدين سان علي (ع) از جانب خداوند براي جانشيني پيامبر (ص) برگزيده شد.
سنديت واقعه غدير خم
مرحوم علامه امينى در کتاب الغدير خود نام راويان حديث غدير را به ترتيب زمان زندگى ذكر كـرده اسـت:
در ميان اصحاب رسول خدا (ص ) 110 نفر، در ميان تابعين 84 نفر، در ميان علماى قرن دوم هجرى 56 نفر، در ميان علماى قرن سوم هجرى 92 نفر، در ميان علماى قرن چهارم هجرى 43 نفر، در ميان علماى قرن پنجم هجرى 24 نفر، در ميان علماى قرن ششم هجرى 20 نفر، در ميان علماى قرن هفتم هجرى 21 نفر، در ميان علماى قرن هشتم هجرى 18 نفر، در ميان علماى قرن نهم هجرى 16 نفر، در ميان علماى قرن دهم هجرى 14 نفر، در ميان علماى قرن يازدهم هجرى 12 نفر، در ميان علماى قرن دوازدهم هجرى 13 نفر، در ميان علماى قرن سيزدهم هجرى 12 نفر، در ميان علماى قرن چهاردهم هجرى 19 نفر.
حديث غدير در کتب معتبر اهل سنت از جمله در کتاب «مسند» امام احمد حنبل، در «سنن» ترمذى، «مسند احمد» و در «مستدرك» حافظ ابن عبداللّه حاكم نيشابورى به مضامين مختلف ذکر شده است.
اگر مطالب بیش تری در مورد عید غدیر خم می خواهید اینجا کلیک کنید
نظرات (2) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 11:58 PM - روز یک شنبه 6 دی 1388 |
مراسم «حجّة الوداع» در ماه آخر سال دهم هجرت به پايان رسيد، مسلمانان، اعمال حج را از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) آموختند و در اين هنگام، پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) تصميم گرفت، مكّه را به عزم مدينه ترك گويد. فرمان حركت صادر شد، هنگامى كه كاروان به سرزمين «رابغ»(1) كه در سه ميلى «جحفه»(2) قرار دارد، رسيد; جبرئيل، امين وحى، در نقطه اى به نام «غدير خم» فرود آمد، و حضرت را با آيه زير مورد خطاب قرار داد:
«يَا أيُّها الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ(3); اى رسول! آنچه كه از سوى خدا به تو فرستاده شده، به مردم ابلاغ كن. و اگر ابلاغ نكنى رسالت خدا را تكميل نكرده اى، خداوند تو را از آسيب مردم حفظ مى كند!»
لحن آيه حاكى از آن است كه خداوند انجام امر خطيرى رابر عهده پيامبر(صلى الله عليه وآله) گذارده است كه هم سنگ رسالت، و موجب يأس دشمنان اسلام بوده است، چه امر خطيرى بالاتر از اين كه در برابر ديدگان بيش از صدهزار نفر، على(عليه السلام) را به مقام خلافت و وصايت و جانشينى نصب كند؟!
از اين نظر، دستور توقّف صادر شد. كسانى كه جلو كاروان بودند، از حركت باز ايستادند، و آنها كه دنبال كاروان بودند، به آنها پيوستند. وقت ظهر و هوا به شدّت گرم بود، تا آنجا كه گروهى از مردم قسمتى از رداى خود را بر سر، و قسمتى را زير پا مى افكندند. براى پيامبر سايبانى، به وسيله چادرى كه روى درخت افكنده بودند، تشكيل شد، آن حضرت بر روى نقطه بلندى كه از جهاز شتر ترتيب داده شده بود، قرار گرفت و با صداى بلند و رسا خطبه اى ايرد كرد كه عصاره اش اين بود:
برای خواندن ادامه داستان بر روی ادامه ی مطلب کلیک کنید
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 10:14 PM - روز یک شنبه 6 دی 1388 |
پيامبر(صلى الله عليه وآله) پس از نصب اميرمؤمنان على(عليه السلام) به عنوان جانشين خود فرمود:
«اى مردم! اكنون فرشته وحى بر من نازل گرديد و اين آيه را آورد: «اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ ديناً(15); امروز دين شما را كامل نمودم، و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را براى شما يگانه آيين انتخاب كرده و پسنديدم.»
در اين موقع صداى تكبير پيامبر(صلى الله عليه وآله) بلند شد. و فرمود:
«خدا را سپاس مى گذارم كه آيين خود را كامل كرد و نعمت خود را به كمال رسانيد، و از وصايت و ولايت و جانشينى على پس از من خشنود گشت.»
سپس پيامبر(صلى الله عليه وآله) از آن نقطه مرتفع فرود آمد و به على(عليه السلام) فرمود:
«در زير خيمه اى بنشين، تا سران و شخصيّت هاى بارز اسلام با تو بيعت كنند و تبريك گويند».
پيش از همه، شيخين (عمر و ابوبكر) به على(عليه السلام) تبريك گفتند و او را مولاى خود خواندند!
حسان بن ثابت، فرصت را مغتنم شمرد، با كسب اجازه از محضر پيامبر(صلى الله عليه وآله)، اشعارى سرود و در برابر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)خواند، كه ما فقط دوبيت آن را در اينجا نقل مى كنيم كه بسيار گوياست:
فقال لَهُ قم يا علىُّ فانّنى
رضيتك من بعدى إماماً و هادياً
فمن كنت مولاه فهذا وليّه
فكونوا له اتباع صدق موالياً
يعنى: «به على فرمود برخيز كه من تو را براى جانشينى و راهنمايى مردم پس از خويش انتخاب كردم.
هر كس من مولا و سرپرست او هستم على مولاى او است و شما در حالى كه او را از صميم دل دوست مى داريد، از پيروان او باشيد».(16)
اين حديث از بزرگ ترين شواهد بر فضيلت و برترى امام على(عليه السلام) بر تمام صحابه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) بوده است.
حتّى اميرمؤمنان، در مجلس شوراى خلافت -كه پس از درگذشت خليفه دوّم منعقد گرديد(17)- و نيز در دوران خلافت عثمان، و ايّام خلافت خويش; به آن احتجاج كرده است.(18)
از اين گذشته، شخصيّت هاى بزرگى مانند حضرت زهرا(عليها السلام)، همواره به اين حديث در برابر مخالفان و منكران مقام والاى على(عليه السلام) استدلال كرده اند.
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 9:58 PM - روز یک شنبه 6 دی 1388 |
مسأله مهم در اينجا تفسير معنى مولاست كه در عين وضوح، مورد بى مهرى هاى فراوانى قرار گرفته است، زيرا با آنچه گفته شد، شك و ترديدى در قطعى بودن سند اين حديث باقى نمى ماند.
لذا بهانه جويان به سراغ ايجاد شك و ترديد در مفهوم و معنى حديث، مخصوصاً واژه «مولا» رفته اند كه از آن هم طرفى نبسته اند.
با صراحت بايد گفت كه واژه مولى در اين حديث، بلكه در غالب موارد، يك معنا بيش ندارد و آن «اولويت و شايستگى» و به تعبير ديگر «سرپرستى» است و قرآن نيز در بسيارى از آيات لفظ «مولا» را در معنى سرپرست و «أولى» به كار برده است:
واژه مولا در 18 آيه قرآن به كار رفته كه 10 مورد آن درباره خداوند است و بديهى است كه مولويّت خداوند به معنى اولويّت و سرپرستى اوست، و تنها در موارد بسيار كمى به معنى دوستى به كار رفته است.
بنابراين نبايد در اين كه «مولا» در درجه اوّل به معنى اولى و شايسته تر است، ترديد كرد، و در حديث غدير نيز «مولا» به همين معناست، به علاوه، شواهد و قرائن فراوانى با آن همراه است. كه به روشنى ثابت مى كند كه منظور اولويّت و سرپرستى است.
* * *
گواهان صدق اين مدّعا
فرض كنيد «مولا» در لغت معانى متعدّدى داشته باشد; ولى قرائن و شواهد فراوانى در حديث غدير و اين رويداد بزرگ تاريخى وجود دارد كه هرگونه ابهامى را از ميان برمى دارد و با همه، اتمام حجت مى كند:
گواه اوّل:
همان گونه كه گفتيم در روز واقعه تاريخى غدير، حسان بن ثابت شاعر رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، با كسب اجازه از پيامبر(صلى الله عليه وآله)برخاست و مضمون كلام پيامبر(صلى الله عليه وآله) را در قالب شعر ريخت، اين مرد فصيح و بليغ و آشنا به رموز زبان عرب، به جاى لفظ «مولى»، كلمه امام و هادى را به كار برد و گفت:
فقال له: قُم يا على فانّنى
رضيتك من بعدى إماماً و هادياً(20)
«پيامبر به على فرمود: اى على برخيز كه من تو را بعد از خود به عنوان امام و هادى انتخاب كردم!»
چنان كه روشن است وى از لفظ «مولى» كه در كلام پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود، جز مقام امامت و پيشوايى و هدايت و رهبرى امت، چيز ديگرى استفاده نكرده است. در حالى كه از اهل لغت و فصيحان عرب محسوب مى شود.
نه تنها حَسّان شاعر بزرگ عرب از لفظ «مولى» اين معنى را استفاده نموده است، بلكه پس از وى ساير شعراى بزرگ اسلامى كه بيشتر آنان از ادبا و شعراى معروف عرب بودند و برخى نيز از استادان بزرگ اين زبان به شمار مى آيند، از اين لفظ همان معنى را فهميدند كه حسان فهميده بود، يعنى امامت و پيشوائى امّت!
* * *
گواه دوّم:
اميرمؤمنان(عليه السلام) در اشعار خود كه براى معاويه نوشته، درباره حديث غدير چنين مى گويد:
وَ أَوْجَبَ لِى وِلايَتَهُ عَلَيْكُمْ
رَسُولُ اللّهِ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ(21)
يعنى: پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) براى من، ولايتش را بر شما در روز غدير واجب ساخت.
چه شخصى بالاتر از امام مى تواند، حديث را براى ما تفسير كند و بفرمايد كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) روز غدير خم، ولايت را به چه معنى فرمود؟ آيا اين تفسير نمى رساند كه به انديشه همه حاضرانِ واقعه غدير، جز زعامت و رهبرىِ اجتماعى، مطلب ديگرى خطور نكرد؟
* * *
گواه سوّم:
پيامبر پيش از بيان جمله من كنت مولاه... اين سؤال را مطرح فرمود:
«اَلَسْتُ أَولى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ؟; آيا من از خود شما به شما سزاوارتر و شايسته تر نيستم؟»
در اين جمله، پيامبر(صلى الله عليه وآله) لفظ «اولى به نفس» به كار برده، و از همه مردم نسبت به اولويّت خود بر آنها اقرار گرفته است، سپس بلافاصله فرمود:
«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ; كسى كه من مولاى او هستم، على مولاى او است.»
هدف از تقارن اين دو جمله چيست؟ آيا جز اين است كه مى خواهد همان مقامى را كه خود پيامبر(صلى الله عليه وآله) به نصّ قرآن دارد، براى على(عليه السلام) نيز ثابت كند؟ با اين تفاوت كه او پيامبر است و على امام، در نتيجه معنى حديث اين مى شود: هر كس من نسبت به او اولى هستم، على(عليه السلام) نيز نسبت به او اولى است»(22) و اگر مقصود پيامبر(صلى الله عليه وآله) جز اين بود، جهت نداشت براى اولويّت خود از مردم اقرار بگيرد. چقدر دور از انصاف است كه انسان اين پيام پيامبر(صلى الله عليه وآله) را ناديده بگيرد. و از كنار قرينه اى به اين روشنى به آسانى بگذرد و چشم خود را به روى آن ببندد.
* * *
گواه چهارم:
پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آغاز سخن خود، از مردم سه اصل مهمّ اسلامى را اقرار گرفت و فرمود:
«أَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أنْ لا إِلهَ إلاّ اللّهُ وَ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ و رَسُولُهُ وَ أَنَّ الجنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقُّ؟; آيا شما گواهى نمى دهيد كه معبودى جز خداى يكتا نيست، محمّد(صلى الله عليه وآله)بنده و رسول خدا است، و بهشت و دوزخ حق است؟»
هدف از اين اقرار گرفتن چه بود؟ آيا جز اين است كه مى خواهد ذهن مردم را آماده كند، تا مقام و موقعيّتى را كه بعداً براى على(عليه السلام) ثابت خواهد كرد، به مانند اصول پيشين تلقّى نمايند و بدانند كه اقرار به ولايت و خلافت وى، در رديف اصول سه گانه دين است كه همگى به آن اقرار و اعتراف دارند؟ اگر مقصود از «مولى» دوست و ناصر باشد، رابطه اين جمله ها به هم خورده و كلام، استوارى خود را از دست مى دهد. و پيوند كلام به هم مى خورد، آيا چنين نيست؟
* * *
گواه پنجم:
پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آغاز خطابه خود، از مرگ و رحلت خويش سخن مى گويد و مى فرمايد: «إنّي أَوْشَكُ أَنْ اُدْعى فَاُجِيبَ; نزديك است دعوت حق را لبيك بگويم.»(23)
اين جمله حاكى از آن است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى خواهد براى پس از رحلت خود چاره اى بينديشد و خلائى را كه از رحلت آن حضرت پديد مى آيد، پر كند. آنچه مى تواند چنين خلائى را پر كند، تعيين جانشينى است لايق و عالم كه زمام امور را پس از رحلت آن حضرت به دست بگيرد، نه چيز ديگر.
هرگاه ولايت را به غير خلافت تفسير كنيم، رابطه منطقى كلمات پيامبر(صلى الله عليه وآله) به طور آشكار به هم مى خورد، در حالى كه او از فصيح ترين و بليغ ترين سخن گويان است. چه قرينه اى از اين روشن تر براى مسأله ولايت پيدا مى شود؟
* * *
گواه ششم:
پيامبر(صلى الله عليه وآله) پس از جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ...» چنين فرمود:
«اَللّهُ أَكْبَرُ عَلى إكْمالِ الدِّينِ وَ إتْمامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَى الرَّبِّ بِرِسالَتِى وَ الْوِلايَةِ لِعَلىٍّ مِنْ بَعْدِى; اللّه اكبر! بر كامل نمودن اين دين و به سرحد كمال رساندن نعمت و رضايت پروردگار!»
هرگاه مقصود، دوستى و يارى فردى از مسلمانان است، چگونه با ايجاب مودّت و دوستى على(عليه السلام) و نصرت او، دين خدا تكميل گرديد، و نعمت او به منتهى رسيد؟ روشن تر از همه اين كه مى گويد: خداوند به رسالت من و ولايت على(عليه السلام) بعد از من راضى گرديد.(24) آيا اينها همه گواه روشن بر معنى خلافت نيست؟
* * *
گواه هفتم:
چه گواهى روشن تر از اين كه شيخين (عمر و ابوبكر) و گروه بى شمارى از ياران رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پس از فرود آمدن آن حضرت از منبر، همگى به على(عليه السلام) تبريك گفته و موضوع تهنيت تا وقت نماز مغرب ادامه داشت و شيخين از نخستين افرادى بودند كه به امام يا اين عبارت تهينت گفتند:
«هَنيئاً لَكَ يا عَلِىَّ بْنِ أبِي طالِب أَصْبَحْتَ و أَمْسَيْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِن وَ مُؤْمِنَة»(25)
«گوارا باد بر تو يا على، صبح كردى و شام كردى در حالى كه مولاى من و مولاى هر مرد و زن با ايمان هستى»!
على(عليه السلام) در آن روز چه مقامى به دست آورد كه شايسته چنين تبريكى گرديد؟ آيا جز مقام زعامت و خلافت و رهبرى امّت كه تا آن روز به طور رسمى ابلاغ نشده بود، شايسته چنين تهنيت مى باشد؟ محبّت و دوستى چيز تازه اى نبود.
* * *
گواه هشتم:
هرگاه مقصود همان مراتب دوستى على(عليه السلام) بود، ديگر لازم نبود كه اين مسأله در چنان هواى گرم و سوزان مطرح گردد (كاروان يكصد هزار نفرى را از رفتن باز دارد و مردم را در آن هواى گرم روى ريگ و سنگ هاى داغ بيابان بنشاند و خطابه مفصّل بخواند)؟
* * *
مگر قرآن همه افراد جامعه با ايمان را برادر يكديگر نخوانده بود، چنان كه مى فرمايد:
«إنّما المُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ;(26) افراد با ايمان برادر يكديگرند».
مگر قرآن، در آيات ديگرى افراد با ايمان را دوست يكديگر معرفى نكرده است؟ و على(عليه السلام) نيز عضو همان جامعه با ايمان بود، ديگر چه نيازى بود، و به فرض كه مصلحتى در اعلام اين دوستى بود، احتياج به اين مقدّمات و اين همه شرايط سخت نبود، در مدينه هم ممكن بود. به يقين مسأله بسيار مهمترى بوده كه نياز به اين مقدّمات استثنايى داشت، مقدّماتى كه در زندگى پيامبر(صلى الله عليه وآله)بى سابقه بود، و نظير آن هرگز تكرار نشد.
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 4:41 PM - روز یک شنبه 6 دی 1388 |
در اهمّيّت اين رويداد تاريخى، همين اندازه كافى است كه اين واقعه تاريخى را صد و ده تن از صحابه پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل كرده اند.(13)
البتّه اين جمله نه به آن معنى است كه از آن گروه عظيم، تنها همين افراد، اين حادثه را نقل كرده اند; بلكه منظور اين است تنها در كتاب هاى دانشمندان اهل تسنّن، نام صد و ده تن به چشم مى خورد.
در قرن دوّم اسلامى كه عصر تابعان ناميده مى شود، هشتاد و نه تن از آنان به نقل اين حديث پرداخته اند.
راويان حديث غدير، در قرن هاى بعد نيز از علما و دانشمندان اهل تسنّن مى باشند. سيصد و شصت تن از آنها اين حديث را در كتاب هاى خود گردآورده و گروه زيادى به صحّت و استوارى سند حديث اعتراف نموده اند.
گروهى تنها به نقل اين حديث اكتفا نكرده، بلكه پيرامون اسناد و مفاد آن مستقلاًّ كتاب هايى نوشته اند.
عجيب اين كه مورّخ بزرگ اسلامى، طبرى، كتابى به نام «الولاية فى طرق حديث الغدير» نوشته و اين حديث را از هفتاد و پنج طريق از پيامبر نقل كرده است!
ابن عقده كوفى، در رساله «ولايت»، اين حديث را از صد و پنج تن نقل كرده است.
ابوبكر محمّد بن عمر بغدادى، معروف به جمعانى، اين حديث را از بيست و پنج طريق نقل نموده است.
* * *
از مشاهير اهل سنت:
احمد بن حنبل شيبانى
ابن حجر عسقلانى
جزرى شافعى
ابوسعيد سجستانى
امير محمد يمنى
نسائى
ابوالعلاء همدانى
و ابوالعرفان حبان
اين حديث را به اسناد زيادى(14) نقل كرده اند.
دانشمندان شيعه نيز پيرامون اين واقعه تاريخى، كتاب هاى ارزنده فراوانى نگاشته اند و به منابع مهمّ اهل سنّت نيز اشاره كرده اند كه جامع ترين آنها كتاب تاريخى «الغدير» است كه به خامه تواناى نويسنده نامى اسلامى، علاّمه مجاهد، مرحوم آية اللّه امينى نگارش يافته است
نظرات (1) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 4:21 PM - روز یک شنبه 6 دی 1388 |
اراده حكيمانه خداوند بر اين تعلّق گرفته است كه واقعه تاريخى غدير، در تمام قرون و اعصار به صورت يك تاريخ زنده كه قلوب و دل ها به سوى آن جذب مى شوند، بماند; و نويسندگان اسلامى در هر عصر و زمانى در كتاب هاى تفسير و تاريخ و حديث و كلام، پيرامون آن سخن بگويند; و گويندگان مذهبى در مجالس وعظ و خطابه درباره آن داد سخن دهند و آن را از فضايل غيرقابل انكار امام على بن أبيطالب(عليه السلام) بشمارند.
نه تنها خطبا و گويندگان، بلكه «شعرا»، از اين واقعه الهام گرفته و ذوق ادبى خود را از تفكّر و انديشه پيرامون اين حادثه و از فزونى اخلاص به صاحب ولايت، پرفروغ سازند، و عالى ترين اشعار را به صورت هاى گوناگون و به زبان هاى مختلف از خود به يادگار بگذارند. (مرحوم علاّمه امينى بخش مهمّى از اشعار غديريّه را قرن به قرن در تاريخ اسلام با شرح حالات اين سرايندگان در مجلّدات يازدگانه الغدير از منابع معروف اسلامى آورده است).
به تعبير ديگر، كمتر واقعه تاريخى در جهان، بسان رويداد «غدير»، مورد توجّه طبقات مختلف، از محدّث و مفسّر و متكلّم و فيلسوف، و خطيب و شاعر، و مورّخ و سيره نويس واقع شده است.
يكى از علل جاودانى بودن اين حديث، نزول دو آيه(7) از آيات قرآن پيرامون اين واقعه است، و تا قرآن ابدى و جاودانى است، اين واقعه تاريخى نيز از خاطره ها محو نخواهد شد.
* * *
نكته جالب اين كه از مراجعه به تاريخ، به خوبى معلوم مى شود كه روز هيجدهم ذى الحجّة الحرام، در ميان مسلمانان به نام روز عيد غدير معروف بوده، تا آنجا كه «ابن خلكان»، درباره «المستعلى ابن المستنصر» مى گويد: «در سال 487 در روز عيد غدير خم كه روز هيجدهم ذى الحجّة الحرام است، مردم با او بيعت كردند(8) و درباره المستنصر باللّه العبيدى مى نويسد: وى در سال 487، دوازده شب به آخر ماه ذى الحجّه باقى مانده بود، درگذشت، و اين شب، همان شب هيجدهم ماه ذى الحجّه، شب عيد غدير است.»(9)
جالب اين كه «ابوريحان بيرونى»، در كتاب «الآثار الباقية»، عيد غدير را از عيدهايى شمرده كه همه مسلمانان آن را، برپا مى داشتند و جشن مى گرفتند!(10)
نه تنها «ابن خلكان» و «ابوريحان بيرونى»، اين روز را «عيد» مى ناميدند; بلكه «ثعالبى» يكى ديگر از دانشمندان معروف اهل سنّت نيز، شب غدير را از شب هاى معروف در ميان امّت اسلامى شمرده است.(11)
ريشه اين عيد اسلامى به عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله) باز مى گردد. زيرا در آن روز پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مهاجرين و انصار، بلكه به همسران خود دستور داد كه نزد على(عليه السلام) بروند و به خاطر ولايت و امامت، به او تبريك گويند.
«زيد بن ارقم» مى گويد: از مهاجران، ابوبكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير، نخستين كسانى بودند كه به على(عليه السلام) دست بيعت دادند و مراسم تبريك و بيعت تا مغرب ادامه داشت!
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 2:31 PM - روز یک شنبه 6 دی 1388 |

1- عید خلافت و ولایت
روی زیاد بن محمد قال:
دخلت علی ابی عبد الله(ع) فقلت:
للمسلمین عید غیر یوم الجمعة والفطر والاضحی؟
قال: نعم، الیوم الذی نصب فیه رسول الله(ص) امیرالمؤمنین(ع). مصباح المتهجد: 736.
زیاد بن محمد گوید:
بر امام صادق(ع) وارد شدم و گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و جمعه دارند؟ امام(ع) فرمود:
آری، روزی که رسول خدا(ص) امیرمؤمنان(ع) را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد.
2- برترین عید امت
قال رسول الله(ص):
یوم غدیر خم افضل اعیاد امتی و هو الیوم الذی امرنی الله تعالی ذکره فیه بنصب اخی علی بن ابی طالب علما لامتی، یهتدون به من بعدی و هو الیوم الذی اکمل الله فیه الدین و اتم علی امتی فیه النعمة و رضی لهم الاسلام دینا. امالی صدوق: 125، ح 8.
رسول خدا(ص) فرمود:
روز غدیر خم برترین عیدهای امت من است و آن روزی است که خداوند بزرگ دستور داد; آن روز برادرم علی بن ابی طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین برای آنان پسندید.
3- عید بزرگ خدا
عن الصادق(ع) قال:
هو عید الله الاکبر،و ما بعث الله نبیا الا و تعید فی هذا الیوم و عرف حرمته و اسمه فی السماء یوم العهد المعهود و فی الارض یوم المیثاق الماخوذ و الجمع المشهود. وسائل الشیعه، 5: 224، ح 1.
امام صادق(ع) فرمود:
روز غدیر خم عید بزرگ خداست، خدا پیامبری مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان و در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانی است.
4- عید ولایت
قیل لابی عبد الله(ع):
للمؤمنین من الاعیاد غیر العیدین و الجمعة؟
قال: نعم لهم ما هو اعظم من هذا، یوم اقیم امیرالمؤمنین(ع) فعقد له رسول الله الولایة فی اعناق الرجال والنساء بغدیر خم.
وسائل الشیعه، 7: 325، ح 5.
به امام صادق(ع) گفته شد:
آیا مؤمنان غیر از عید فطر و قربان و جمعه عید دیگری دارند؟ فرمود:
آری، آنان عید بزرگتر از اینها هم دارند و آن روزی است که امیرالمؤمنین(ع) در غدیر خم بالا برده شد و رسول خدا مساله ولایت را بر گردن زنان و مردان قرار داد.
5- روز تجدید بیعت
عن عمار بن حریز قال دخلت علی ابی عبد الله(ع) فی یوم الثامن عشر من ذی الحجة فوجدته صائما فقال لی:
هذا یوم عظیم عظم الله حرمته علی المؤمنین و اکمل لهم فیه الدین و تمم علیهم النعمة و جدد لهم ما اخذ علیهم من العهد والمیثاق.
مصباح المتهجد: 737.
عمار بن حریز گوید:
روز هجدهم ماه ذیحجه خدمت امام صادق(ع) رسیدم و آن حضرت را روزه یافتم. امام به من فرمود: امروز، روز بزرگی است، خداوند به آن عظمت داده و آن روز دین مؤمنان را کامل ساخت و نعمت را بر آنان تمام نمود و عهد و پیمان قبلی را تجدید کرد.
6- عید آسمانی
قال الرضا(ع): حدثنی ابی، عن ابیه(ع) قال:
ان یوم الغدیر فی السماءاشهر منه فی الارض.
مصباح المتهجد: 737.
امام رضا(ع) فرمود:
پدرم به نقل از پدرش (امام صادق(ع)) نقل کرد که فرمود:
روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است.
7- عید بی نظیر
قال علی (ع):
ان هذا یوم عظیم الشان،فیه وقع الفرج، ورفعت الدرج و وضحت الحجج وهو یوم الایضاح والافصاح من المقام الصراح،ویوم کمال الدین و یوم العهد المعهود...
بحارالانوار، 97: 116.
علی(ع) فرمود:
امروز (عید غدیر) روز بس بزرگی است.
در این روز گشایش رسیده و منزلت (کسانی که شایسته آن بودند) بلندی گرفت و برهان های خدا روشن شد و از مقام پاک با صراحت سخن گفته شد و امروز روز کامل شدن دین و روز عهد و پیمان است.
8- عید پربرکت
عن الصادق(ع):
والله لو عرف الناس فضل هذا الیوم بحقیقته لصافحتهم الملائکة فی کل یوم عشر مرات...
وما اعطی الله لمن عرفه ما لایحصی بعدد.
مصباح المتهجد: 738.
امام صادق(ع) فرمود:
به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی «روز غدیر» را می شناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه می کردند و بخششهای خدابه کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست.
9- عید فروزان
قال ابو عبد الله(ع):
... و یوم غدیر بین الفطر والاضحی و یوم الجمعة کالقمر بین الکواکب.
اقبال سید بن طاووس: 466.
امام صادق(ع) فرمود:
... روز غدیر خم در میان روزهای عید فطر و قربان و جمعه همانند ماه در میان ستارگان است.
10- یکی از چهار عید الهی
قال ابو عبد الله(ع):
اذا کان یوم القیامة زفت اربعة ایام الی الله عز و جل کما تزف العروس الی خدرها:
یوم الفطر و یوم الاضحی و یوم الجمعة و یوم غدیر خم.
اقبال سید بن طاووس: 466.
امام صادق(ع) فرمود:
هنگامی که روز قیامت برپا شود چهار روز بسرعت بسوی خدا می شتابند همانطور که عروس به حجله اش بسرعت می رود.
آن روزها عبارتند از:
روز عید فطر و قربان و جمعه و روز غدیر خم.
11- روز پیام و ولایت
قال رسول الله(ص):
یا معشر المسلمین لیبلغ الشاهد الغائب، اوصی من آمن بی و صدقنی بولایة علی، الا ان ولایة علی ولایتی و ولایتی ولایة ربی، عهدا عهده الی ربی و امرنی ان ابلغکموه.
بحارالانوار 37: 141، ح 35.
رسول خدا(ص) (در روز غدیر) فرمود:
ای مسلمانان! حاضران به غایبان برسانند: کسی را که به من ایمان آورده و مرا تصدیق کرده است، به ولایت علی سفارش می کنم، آگاه باشید ولایت علی، ولایت من است و ولایت من، ولایت خدای من است. این عهد و پیمانی بود از طرف پروردگارم که فرمانم داد تا به شما برسانم.
12- روز اطعام
قال ابو عبد الله(ع):
... و انه الیوم الذی اقام رسول الله(ص) علیا(ع) للناس علما و ابان فیه فضله و وصیه فصام شکرا لله عزوجل ذلک الیوم و انه لیوم صیام و اطعام و صلة الاخوان و فیه مرضاة الرحمن، و مرغمة الشیطان.
وسائل الشیعه 7: 328، ضمن حدیث 12.
امام صادق(ع) فرمود:
عید غدیر، روزی است که رسول خدا(ص) علی(ع) را بعنوان پرچمدار برای مردم برافراشت و فضیلت او را در این روز آشکار کرد و جانشین خود را معرفی کرد، بعد بعنوان سپاسگزاری از خدای بزرگ آن روزه را روزه گرفت و آن روز، روز روزه داری و عبادت و طعام دادن و به دیدار برادران دینی رفتن است. آنروز روز کسب خشنودی خدای مهربان و به خاک مالیدن بینی شیطان است.
13- روز هدیه
عن امیر المؤمنین(ع) قال:
... اذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم و تهابوا النعمة فی هذا الیوم، و لیبلغ الحاضر الغائب، والشاهد الباین، ولیعد الغنی الفقیر والقوی علی الضعیف امرنی رسول الله(ص) بذلک.
وسائل الشیعه 7: 327.
امیر المؤمنین(ع) (در خطبه روز عید غدیر) فرمود:
وقتی که به همدیگر رسیدید همراه سلام، مصافحه کنید، و در این روز به یکدیگر هدیه بدهید، این سخنان را هر که بود و شنید، به آن که نبود برساند، توانگر به سراغ مستمند برود، و قدرتمند به یاری ضعیف، پیامبر مرا به این چیزها امر کرده است.
14- روز کفالت
عن امیر المؤمنین(ع) قال:
... فکیف بمن تکفل عددا من المؤمنین والمؤمنات وانا ضمینه علی الله تعالی الامان من الکفر والفقر وسائل الشیعه 7: 327.
امیر مؤمنان(ع) فرمود:
... چگونه خواهد بود حال کسی که عهده دار هزینه زندگی تعدادی از مردان و زنان مؤمن (در روز غدیر) باشد، در صورتی که من پیش خدا ضامنم که از کفر و تنگدستی در امان باشد.
15- روز سپاس و شادی
قال ابو عبد الله(ع):
... هو یوم عبادة و صلوة و شکر لله و حمد له،و سرور لما من الله به علیکم من ولایتنا،و انی احب لکم ان تصوموه.
وسائل الشیعه 7: 328، ح 13.
امام صادق(ع) فرمود:
عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست و روز سرور و شادی است به خاطر ولایت ما خاندان که خدابر شما منت گذارد و من دوست دارم که شما آن روز را روزه بگیرید.
16- روز نیکوکاری
عن الصادق(ع):
... و لدرهم فیه بالف درهم لاخوانک العارفین،فافضل علی اخوانک فی هذا الیوم و سر فیه کل مؤمن و مؤمنة.
مصباح المتهجد: 737.
از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود:
یک درهم به برادران با ایمان و معرفت، دادن در روز عید غدیر برابر هزار درهم است، بنابراین در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان.
17- روز سرور و شادی
قال ابو عبد الله(ع):
انه یوم عید و فرح و سرورو یوم صوم شکرا لله تعالی.
وسائل الشیعه 7: 326، ح 10.
امام صادق(ع) فرمود:
عید غدیر، روز عید و خوشی و شادی است و روز روزه داری به عنوان سپاس نعمت الهی است.
18- روز تبریک و تهنیت
قال علی(ع):
عودوا رحمکم الله بعد انقضاء مجمعکم بالتوسعة علی عیالکم، والبر باخوانکم والشکر لله عزوجل علی ما منحکم، واجتمعوا یجمع الله شملکم، و تباروا یصل الله الفتکم، و تهانؤا نعمة الله کما هنا کم الله بالثواب فیه علی اضعاف الاعیاد قبله و بعده الا فی مثله... بحارالانوار 97: 117.
علی(ع) فرمود:
بعد از پایان گردهم آیی خود (در روز غدیر) به خانه برگردید، خدا بر شما رحمت فرستد. به خانواده خود گشایش و توسعه دهید، به برادران خود نیکی کنید، خداوند را بر این نعمت که شما را بخشیده است، سپاس گزارید، متحد شوید تا خدا به شما وحدت بخشد، نیکویی کنید تا خدا دوستیتان را پایدار کند، به همدیگر نعمت خدا را تبریک بگوئید، همانطور که خداوند در این روز با چندین برابر عیدهای دیگر پاداش دادن به شما تبریک گفته، این گونه پاداشها جز در روز عید غدیر نخواهد بود.
19- روز درود و برائت
روی الحسن بن راشد عن ابی عبد الله(ع) قال:
قلت: جعلت فداک، للمسلمین عید غیرالعیدین؟ قال: نعم، یا حسن! اعظمهما و اشرفهما، قال: قلت له: و ای یوم هو؟
قال: یوم نصب امیرالمؤمنین(ع) فیه علما للناس.
قلت له: جعلت فداک وما ینبغی لنا ان نصنع فیه؟
قال: تصومه یا حسن و تکثر الصلوة علی محمد و آله فیه و تتبرا الی الله، ممن ظلمهم،فان الانبیاء کانت تامر الاوصیاء بالیوم الذی کان یقام فیه الوصی ان یتخذ عیدا.
مصباح المتهجد: 680.
حسن بن راشد گوید:
به امام صادق(ع) گفتم: آیا مسلمانان بجز آن دو عید، عید دیگری هم دارند؟ فرمود: بله، بزرگترین و بهترین عید. گفتم: کدام روز است؟
فرمود: روزی که امیرمؤمنان بعنوان پرچمدار مردم منصوب شد.
گفتم: فدایت شوم در آن روز سزاوار است، چه کنیم؟ فرمود: روزه بگیر و درود برمحمد و آل او بفرست و از ستمگران به آنان برائت بجوی، زیرا پیامبران به جانشینان دستور می دادند که روزی را که جانشین انتخاب می شود، عید بگیرند.
20- عید اوصیاء
عن ابی عبد الله(ع) قال:
... تذکرون الله عز ذکره فیه بالصیام والعبادة والذکر لمحمد و آل محمد، فان رسول الله(ص) اوصی امیرالمؤمنین ان یتخذ ذلک الیوم عیدا، و کذلک کانت الانبیاء تفعل، کانوا یوصون اوصیائهم بذلک فیتخذونه عیدا.
وسائل الشیعه 7: 327، ح 1.
امام صادق(ع) فرمود:
در روز عید غدیر، خدا را با روزه و عبادت و یاد پیامبر و خاندان او یادآوری کنید، زیرا رسول خدا به امیرالمؤمنین سفارش کرد که آن روز را عید بگیرد، همینطور پیامبران هم به جانشینان خود سفارش می کردند که آن روز را عید بگیرند، آنان هم چنین می کردند.
21- روز گشایش و درود
عن ابی عبد الله(ع) قال:
والعمل فیه یعدل ثمانین شهرا، و ینبغی ان یکثر فیه ذکر الله عزوجل، والصلوة علی النبی(ص) ، ویوسع الرجل فیه علی عیاله.
وسائل الشیعه 7: 325، ح 6.
امام صادق(ع) فرمود:
ارزش عمل در آن روز (عید غدیر) برابر با هشتاد ماه است، و شایسته است آن روز ذکر خدا و درود بر پیامبر(ص) زیاد شود، و مرد، بر خانواده خود توسعه دهد.
22- روز دیدار رهبری
عن مولانا ابی الحسن علی بن محمد(ع) قال لابی اسحاق:
و یوم الغدیر فیه اقام النبی(ص) اخاه علیا علما للناس و اماما من بعده،[قال] قلت:
صدقت جعلت فداک، لذلک قصدت، اشهد انک حجة الله علی خلقه.
وسائل الشیعه 7: 324، ح 3.
امام هادی(ع) به ابواسحاق فرمود:
در روز غدیر پیامبر اکرم(ص) برادرش علی(ع) را بلند کرد و به عنوان پرچمدار (و فرمانده) مردم و پیشوای بعد از خودش معرفی کرد.
ابواسحاق گفت: عرض کردم، فدایت شوم راست فرمودی. به خاطر همین به زیارت و دیدار شما آمدم، گواهی می دهم که تو حجت خدا بر مردم هستی.
23- روز تکبیر
عن علی بن موسی الرضا(ع) :
من زار فیه مؤمنا ادخل الله قبره سبعین نورا و وسع فی قبره و یزور قبره کل یوم سبعون الف ملک ویبشرونه بالجنة.
اقبال الاعمال: 778.
امام رضا(ع) فرمود:
کسی که در روز (غدیر) مؤمنی را دیدار کند، خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد می کند و قبرش را توسعه می دهد و هر روز هفتاد هزار فرشته قبر او را زیارت می کنند و او را به بهشت بشارت می دهند.
24- روز دیدار و نیکی
قال الصادق(ع):
ینبغی لکم ان تتقربوا الی الله تعالی بالبر والصوم والصلوة و صلة الرحم و صلة الاخوان، فان الانبیاء علیهم السلام کانوا اذا اقاموا اوصیاءهم فعلوا ذلک و امروا به.
مصباح المتهجد: 736.
امام صادق(ع) فرمود:
شایسته است با نیکی کردن به دیگران و روزه و نماز و بجاآوردن صله رحم و دیدار برادران ایمانی به خدا نزدیک شوید، زیرا پیامبران زمانی که جانشینان خود را نصب می کردند، چنین می کردند و به آن توصیه می فرمودند.
25- نماز در مسجد غدیر
عن ابی عبد الله(ع) قال:
انه تستحب الصلوة فی مسجد الغدیرلان النبی(ص) اقام فیه امیر المؤمنین(ع)و هو موضع اظهرالله عزوجل فیه الحق.
وسائل الشیعه 3: 549.
امام صادق(ع) فرمود:
نماز خواندن در مسجد غدیر مستحب است، چون پیامبر اکرم(ص) در آنجا امیرمؤمنان(ع) را معرفی و منصوب کرد. و آنجایی است که خدای بزرگ، حق را آشکار کرد.
26- نماز روز غدیر
عن ابی عبد الله(ع) قال:
و من صلی فیه رکعتین ای وقت شاء و افضله قرب الزوال و هی الساعة التی اقیم فیها امیرالمؤمنین(ع) بغدیر خم علما للناس و... کان کمن حضر ذلک الیوم...
وسائل الشیعه 5: 225، ح 2.
امام صادق(ع) فرمود:
کسی که در روز عید غدیر هر ساعتی که خواست، دو رکعت نماز بخواند و بهتر اینست که نزدیک ظهر باشد که آن ساعتی است که امیرالمؤمنین(ع) در آن ساعت در غدیر خم به امامت منصوب شد، (هر که چنین کند) همانند کسی است که در آن روز حضور پیدا کرده است...
27- روزه غدیر
قال الصادق(ع):
صیام یوم غدیر خم یعدل صیام عمر الدنیا لو عاش انسان ثم صام ما عمرت الدنیا لکان له ثواب ذلک. وسائل الشیعه 7: 324، ح 4.
امام صادق(ع) فرمود:
روزه روز غدیر خم با روزه تمام عمر جهان برابر است. یعنی اگر انسانی همیشه زنده باشد و همه عمر را روزه بگیرد، ثواب او به اندازه ثواب روزه عید غدیر است.
28- روز تبریک و تبسم
عن الرضا(ع) قال:
... و هو یوم التهنئة یهنئ بعضکم بعضا،فاذا لقی المؤمن اخاه یقول:
«الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المؤمنین و الائمة(ع)»
و هو یوم التبسم فی وجوه الناس من اهل الایمان...
اقبال: 464.
امام رضا(ع) فرمود:
عید غدیر روز تبریک و تهنیت است. هر یک به دیگری تبریک بگوید، هر وقت مؤمنی برادرش را ملاقات کرد، چنین بگوید: «حمد و ستایش خدایی را که به ما توفیق چنگ زدن به ولایت امیرمؤمنان و پیشوایان عطا کرد» آری عید غدیر روز لبخند زدن به چهره مردم با ایمان است.
29- پیامبر و ولایت علی(ع)
عن ابی سعید قال:
لما کان یوم غدیر خم امر رسول الله(ص) منادیا فنادی: الصلوة جامعة، فاخذ بید علی(ع) و قال:
اللهم من کنت مولاه فعلی مولاه،اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه.
بحارالانوار 37: 112، ح 4.
ابو سعید گوید:
در روز غدیر خم رسول خدا(ص) دستور داد: منادی ندا دهد که: برای نماز جمع شوید. بعد دست علی(ع) را گرفت و بلند کرد و فرمود:
خدایا کسی که من مولای اویم پس علی هم مولای اوست، خدایا دوست بدار کسی را که علی را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که با علی دشمنی کند.
30- زندگی پیامبرگونه
قال رسول الله(ص):
من یرید ان یحیی حیاتی، و یموت مماتی،ویسکن جنة الخلد التی وعدنی ربی فلیتول علی ابن ابی طالب،(ع)فانه لن یخرجکم من هدی،ولن یدخلکم فی ضلالة.
الغدیر 10: 278.
رسول خدا(ص) فرمود:
کسی که می خواهد زندگی و مرگش همانند من باشد و در بهشت جاودانه ای که پروردگارم به من وعده کرده، ساکن شود، ولایت علی بن ابی طالب(ع) را انتخاب کند، زیرا او هرگز شما را از راه هدایت بیرون نبرده، به گمراهی نمی کشاند.
31- پیامبر و امامت علی(ع)
عن جابر بن عبد الله الانصاری قال: سمعت رسول الله(ص) یقول لعلی بن ابی طالب(ع):
یا علی! انت اخی و وصیی و وارثی وخلیفتی علی امتی فی حیوتی و بعد وفاتی محبک محبی و مبغضک مبغضی و عدوک عدوی.
امالی صدوق: 124، ح 5.
جابربن عبد الله انصاری می گوید:
از رسول خدا(ص) شنیدم که به علی بن ابی طالب(ع) فرمود:
ای علی، تو برادر و وصی و وارث و جانشین من در میان امت من در زمان حیات و بعد از مرگ منی. دوستدار تو دوستدار من و دشمن و کینه توز تو دشمن من است.
32- پایه های اسلام
عن ابی جعفر(ع) قال:
بنی الاسلام علی خمس:
الصلوة و الزکوة و الصوم و الحج و الولایة و لم یناد بشی ء ما نودی بالولایة یوم الغدیر.
کافی 2، 21، ح 8.
امام باقر(ع) فرمود:
اسلام بر پنج پایه استوار شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و به هیچ چیز به اندازه آنچه در روز غدیر به ولایت تاکید شده، ندا نشده است.
33- ولایت جاودانه
عن ابی الحسن(ع) قال:
ولایة علی(ع) مکتوبة فی صحف جمیع الانبیاء ولن یبعث الله رسولا الا بنبوة محمد ووصیة علی(ع). سفینة البحار 2: 691.
امام کاظم(ع) فرمود:
ولایت علی(ع) در کتابهای همه پیامبران ثبت شده است و هیچ پیامبری مبعوث نشد، مگر با میثاق نبوت محمد(ص) و امامت علی(ع).
34- ولایت و توحید
قال رسول الله(ص):
ولایة علی بن ابی طالب ولایة الله و حبه عبادة الله و اتباعه فریضة الله و اولیاؤه اولیاء الله و اعداؤه اعداء الله و حربه حرب الله و سلمه سلم الله عز و جل.
امالی صدوق: 32.
رسول خدا(ص) فرمود:
ولایت علی بن ابیطالب(ع) ولایت خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پیروی کردن او واجب الهی است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدایند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خدای متعال است.
35- روز ناله نومیدی شیطان
عن جعفر، عن ابیه(ص) قال:
ان ابلیس عدوالله رن اربع رنات:
یوم لعن، و یوم اهبط الی الارض،و یوم بعث النبی(ص) و یوم الغدیر.
قرب الاسناد: 10.
امام باقر(ع) از پدر بزرگوارش امام صادق(ع) نقل کرد که فرمود:
شیطان دشمن خدا چهار بار ناله کرد: روزی که مورد لعن خدا واقع شد و روزی که به زمین هبوط کرد و روزی که پیامبر اکرم(ص) مبعوث شد و روز عید غدیر.
36- ولایت علوی دژ توحید
عن النبی(ص):
یقول الله تبارک و تعالی:
ولایة علی بن ابی طالب حصنی،فمن دخل حصنی امن من ناری.
جامع الاخبار: 52، ح 7.
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
خداوند می فرماید: ولایت علی بن ابیطالب دژ محکم من است، پس هر کس داخل قلعه من گردد، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود.
37- جانشین پیامبر
قال رسول الله(ص):
یا علی انا مدینة العلم و انت بابها و لن تؤتی المدینة الا من قبل الباب... انت امام امتی و خلیفتی علیها بعدی، سعد من اطاعک و شقی من عصاک، و ربح من تولاک و خسر من عاداک.
جامع الاخبار: 52، ح 9.
رسول خدا(ص) فرمود:
ای علی من شهر علمم و تو درب آن هستی، به شهر جز از راه درب آن وارد نشوند. ... تو پیشوای امت من و جانشین من در این شهری، کسی که اطاعت تو کند سعادتمند است، و کسی که تو را نافرمانی کند، بدبخت است، و دوستدار تو سود برده و دشمن تو زیان کرده است.
38- اسلام در سایه ولایت
قال الصادق(ع):
اثافی الاسلام ثلاثة:
الصلوة و الزکوة و الولایة،لا تصح واحدة منهن الا بصاحبتیها.
کافی: 2، ص 18.
امام صادق(ع) فرمود:
سنگهای زیربنای اسلام سه چیز است:
نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنهابدون دیگری درست نمی شود.
39- ده هزار شاهد
قال ابو عبد الله(ع):
العجب یا حفص لما لقی علی بن ابی طالب!! انه کان له عشرة الاف شاهد لم یقدر علی اخذ حقه و الرجل یاخذ حقه بشاهدین.
بحار الانوار: 37، 140.
امام صادق(ع) فرمود:
ای حفص! شگفتا از آنچه علی بن ابی طالب(ع) با آن مواجه شد! او با ده هزار شاهد و گواه (در روز غدیر) نتوانست حق خود را بگیرد، در حالی که شخص با دو شاهد حق خود را می گیرد.
40- علی(ع)، مفسر قرآن
عن النبی(ص) فی احتجاجه یوم الغدیر:
علی تفسیر کتاب الله، و الداعی الیه، الا و ان الحلال و الحرام اکثر من ان احصیهما و اعرفهما، فآمر بالحلال و انهی عن الحرام فی مقام واحد، فامرت ان آخذ البیعة علیکم و الصفقة منکم، بقبول ما جئت به عن الله عز و جل فی علی امیر المؤمنین و الائمة من بعده، معاشر الناس تدبروا و افهموا آیاته، و انظروا فی محکماته و لا تتبعوا متشابهه، فو الله لن یبین لکم زواجره، و لا یوضع لکم عن تفسیره الا الذی انا آخذ بیده.
وسایل الشیعه: 18، 142، ح 43.
پیامبر اکرم (ص) روز عید غدیر فرمود:
علی(ع) تفسیر کتاب خدا، و دعوت کننده به سوی خداست، آگاه باشید که حلال و حرام بیش از آنست که من معرفی و به آنها امر و نهی کنم و بشمارم. پس دستور داشتم که از شما عهد و پیمان بگیرم که آنچه را در مورد علی امیرمؤمنان، و پیشوایان بعد او از طرف خداوند بزرگ آوردم، بپذیرید.
ای مردم! اندیشه کنید و آیات الهی را بفهمید، در محکمات آن دقت کنید و متشابهات آن را دنبال نکنید. به خدا قسم هرگز کسی نداهای قرآن را نمی تواند بیان کند و تفسیر آن را روشن کند، جز آن کسی که من دست او را گرفته ام (و او را معرفی کردم).
نظرات (5) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 12:34 PM - روز یک شنبه 6 دی 1388 |
*** جديد ترين ارسال هاي انجمن استخدامي اتاق آبي *** *
==> در صورت تمايل در انجمن استخدامي
*اتاق آبي عضو شويد. <== |
استفاده از مطالب اين وبلاگ با ذکر منبع مجاز است.