رهبر عزيز درباره ى مكتب رفتن خود از آقاى ملا مكتبى خاطره اى مى فرمايد:
من كوچكترين فرد آن مكتب بودم شايد آن وقت ، حدود پنج سالم بود و چون هم خيلى كوچك بودم ، هم سيد و پسر عالم بودم ، اين آقاى ملا مكتبى صبح ها من را كنار دست خويش مى نشاند و پول كمى ، مثلا اسكناس پنج قرانى آن وقت ها اسكناس پنج ريالى بود، اسكناس يك تومانى و دو تومانى بود، شما نديده ايد يا دو تومانى از جيب خود بيرون مى آورد، به من مى داد و مى گفت : تو اين ها را به قرآن بمال كه بركت پيدا كند!بيچاره دلش را خوش مى كرد به اين كه به اين ترتيب مثلا پولش بركت پيدا كند؛ چون درآمدى نداش
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 12:53 PM - روز چهارشنبه 18 آذر 1388 |