نویسنده : مجتبی باقری پبدنی
تاریخ : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 
نظرات 0



پیوستن 18عراقی با شنیدن صوت اذان شهید «ابراهیم هادی» به سپاه اسلام

در 20 آذر ماه 1360 عملیات «مطلع‌الفجر» در جبهه میانی «گیلانغرب» و «شیاکوه» به منظور آزادسازی ارتفاعات غرب گیلانغرب به مدت 17 روز با رمز «یا مهدی (عج) ادرکنی» انجام گرفت.


در این عملیات که تا 6 دی‌ماه همان سال ادامه یافت، نیروهای خودی در ارزش‌گذاری 3 جبهه مانند دشمن اولویت اول را برای جبهه‌ جنوبی قائل بودند و جبهه‌های میانی و شمالی در رتبه دوم و سوم قرار داشت. به همین دلیل فرماندهی نیروی خودی در جبهه جنوبی تمرکز یافته بود و جبهه میانی عمدتاً با اتکای به توان تقویت شده سپاه منطقه 7 و قرارگاه ارتش در غرب کشور اداره می‌شد.



به عبارت دیگر، اگر چه 2 عملیات «مطلع‌الفجر» و «محمد رسول‌الله(ص)» از سلسله عملیات‌های دوره آزادسازی شناخته می‌شود اما توانی که در این عملیات‌ها به کار گرفته شد، همچون عملیات‌های جبهه جنوب نبود.



عملیات مطلع‌الفجر که به فرماندهی مشترک سپاه و ارتش انجام شد، ارتفاعات «شیاکوه» و «برآفتاب» به تصرف خودی درآمد، اما پاتک‌های سنگین و متوالی دشمن از یک سو و عدم امکان پشتیبانی از نیروها به سبب دوری مسافت خط مقدم با عقبه از سوی دیگر، موجب شد با وجود 17 روز مقاومت، قله‌های آزاد شده بار دیگر به تصرف دشمن درآمد.



 در این عملیات مداحی دل‌سوخته، معلمی فداکار، کشتی‌گیری قهرمان و فرمانده پرتلاش گروه چریکی شهید اندرزگو در غرب کشور، شهید مفقود «ابراهیم هادی» شجاعانه با حرکت به سمت دشمن اذان صبح سرداد که قلب دشمن را بلرزه درآورد. 18 نفر از نیروهای عراقی با شنیدن صوت دلنشین اذان این شهید والامقام خود را تسلیم سپاه اسلام کردند و جالب آنکه همه آنها در شلمچه به شهادت رسیدند. عملیات «مطلع‌الفجر» شاهد به خون نشستن پیکر شهید «غلامعلی پیچک» فرمانده محور تنگه کورک نیز بود.

ادامه مطلب
نویسنده : مجتبی باقری پبدنی
تاریخ : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 
نظرات 0



وقتی بی‌حجابی و بدحجابی عادی می‌شود

پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آن کس که از همه بیشتر امر به معروف و نهی از منکر کند، و آن کس که از همه پرهیزگارتر باشد و در راه خشنودی خداوند از همه بیشتر گام بردارد.»


یکی از واجبات و فروع دین ما که از اهمیت بسیاری بر خوردار است فریضه امر به معروف و نهی از منکر است که علی رغم اهمیت آن خواسته یا نا خواسته در حال کم رنگ شدن است. نقش هر مسلمان در تعیین سرنوشت جامعه و تعهدی که باید در پذیرش مسؤلیت های اجتماعی داشته باشد، ایجاب می کند که او ناظر و مراقب همه اموری باشد که پیرامون وی اتفاق می افتد. این مطلب در فقه اسلامی تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر مطرح شده و از مهم ترین مبانی تفکر سیاسی یک مسلمان به شمار می رود؛ چنان که از مهم ترین فرایضی است که وجوب کفایی آن ضروری دین شناخته شده و ضامن بقای اسلام است.

ادامه مطلب
نویسنده : مجتبی باقری پبدنی
تاریخ : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 
نظرات 0



چرا چادر باید مشکی باشد ؟

وقتی انسان به یک چیز سفید نگاه می کند احساس می کند انگار آن چیز نزدیک تر می شود اما وقتی یک چیز مشکی می بیند احساس می کند از او دور می شود آن موقع من به خودم گفتم:


چرا چادر مشکی



وقتی انسان به یک چیز سفید نگاه می کند احساس می کند انگار آن چیز نزدیک تر می شود اما وقتی یک چیز مشکی می بیند احساس می کند از او دور می شود آن موقع من به خودم گفتم: چه بهتر هروقت یک مرد من را می بیند فکرکند که من دارم ازاودورمی شوم. علم روانشناسی می گوید:سیاه به معنی نه بوده ونقطه ی مقابل بله یعنی سفید است با این نگاه بایدگفت: آن کس که در مقابل نامحرم سیاه می پوشد درواقع می خواهد به اونه بگوید.وآن کس که رنگ سفید رنگارنگ وجذاب می پوشد راه نگاه هارا بهسوی خود باز می گذارد ودرواقع خواسته یا ناخواسته خودرا درمعرض نگاه ها قرار می دهند. ماکس لوشر متخصص در روانشناسی رنگ ها معتقد است:«سفید به صفحه خالی می ماند که داستان را باید روی آن نوشت،ولی سیاه نقطه پایانی است که درفراسوی آن هیچ چیز وجود ندارد.» بنابراین زنی که دربرابر نامحرم ودربیرون از خانه لباس سفید ورنگارنگ نمی پوشد،حداکثرایمنی را برای خود ایجاد کرده است ونشان می دهد که اینجا نقطه ی پایان ونگاه های نامحرمان است ودر فراسوی این پوشش جایی برای نفوذ نگاه ها ونیت های ناپاک نیست.

ادامه مطلب
نویسنده : مجتبی باقری پبدنی
تاریخ : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 
نظرات 0



خلوت با دلدار

تشرف حضرت آیت الله بافقی محضر مبارک امام زمان (عج الله تعالی) ایشان از نجف اشرف پیاده به زیارت حضرت رضا(علیه السلام ) مشرف شد


تشرف حضرت آیت الله بافقی محضر مبارک امام زمان (عج الله تعالی) ایشان از نجف اشرف پیاده به زیارت حضرت رضا(علیه السلام ) مشرف شدند در فصل زمستان وارد ایران شده و در کوهها ودره های پشت کوه می آمدند نزدیک غروب آفتاب در حالی که برف می بارید و هم کوه و دشت را برف پوشانیده بود و هوا هم سرد بود به یک قهوه خانه می رسد که در نزدیک گردنه ای بود با خود می گوید امشب را در این قهوه خانه می مانم و صبح را به راهم ادامه می دهم ولی در قهوه خانه می بینند که عده ای ازکرد های یزدی مشغول لهو و لعب می باشند متحیر می شود با این منکرات و افراد لا ابلی چه کند؟ صدایی می شنود که او را به اسم می خواند می بیند که در آن نزدیکی درختی سبز و خرم است و در زیر ان شخص بزرگواری نشسته سلام می کند آن آقا می فرماید : محمد تقی آنجا جای تو نیست بیا در نزد ما، پس زیر سایه درخت رفته مشاهده می کند که هوای لطیفی دارد در حالی که تمامی دشت و کوه را برف پوشانیده ولی زیر آن درخت خشک و مانند هوای بهار است شب را در خدمت آن بزرگوار بیتوته نموده و آنچه که باید استفاده می کند و چون صبح طالع می شود نماز صبح را خوانده آن آقا می فرماید : اکنون که هوا روشن شده می رویم پس به راه افتاد و مقداری که راه می روند آن مرحوم از روی قرائن متوجه می شود که به چه فیض و فوز عظیمی رسیده است آقا می فرماید : « حالا ما ر اشناختی »وداع می فرماید که بروند عرض می کند اجازه بفرمائید من هم در خدمت شما باشم می فرماید: تو نمی توانی با من بیایی عرض می کند : دیگر کجا خدمت شما برسم ؟ می فرمایند : در این سفر دوبار نزد تو می آیم اول قم و دوم نزدیک سبزوار . پس از نظرش غایب می شنود و آن مرحوم به شوق وعده دیدار قم به راه ادامه داد و پس از چندین روز وارد قم شده و سه روز برای زیارت و وعده تشرف توقف نموده ولی موفق نمی شود پس حرکت می کند بعد از یک ماه نزدیک سبزوار می شود .



همین که از دور شهر را می بیند با خود می گوید چرا خلف وعده می شود ؟ در قم که جمالش را ندیدم این هم شهر سبزوار تا این فکر را می کند صدای پای اسبی به گوشش می رسد بر می گردد و می بیند آقا حضرت ولی عصر ( عج الله تعالی ) سواره می آید ایستاده سلام می کند از پی ادای وظیفه و عرض ادب می گوید : آقا جان وعده فرمودید که قم هم خدمت می رسم ولی موفق نشدم می فرماید :محمد تقی ما امدیم وقی که از حرم عمه ایم حضرت معصومه ( سلام الله علیها ) بیرون آمدی و زنی تهرانی از تو مسائلی می پرسید و تو سرت پایین و جواب او را می دادی ما امدیم من در کنارت ایستاده بودم و تو به ما التفات ننمودی .



باید که دمی غافل از آن شاه نباشی



شاید که نظر افکند آگاه نباشی

ادامه مطلب
نویسنده : مجتبی باقری پبدنی
تاریخ : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 
نظرات 0



آیت الله جوادی آملی:به تصديق خدای سبحان مؤمنين اليوم نیز عزيزند

عزّت به معني غلبه نيست بلکه عزّت به معناي نفوذناپذيري است/شما مي‌بينيد مردان الهي در جامعه زندگي مي‌کنند اما کسي آنها را بازي نمي‌دهد


حضرت آيت الله جوادي آملي در جلسه درس تفسیر خود بیان داشتند: 





 



خدا عزّت مؤمنين را امضا کرده است و اين مربوط به گذشته نيست بلکه الآن را هم شامل مي‌شود. عزّت خدا و پيامبر و اهل بيت که مشخص است مؤمنين هم به تصديق خداي سبحان اليوم عزيزند يعني کساني که کلم طيّب و عمل صالح دارند و نزد عزيز رفتند و عزيز شدند؛ اين امضاي الهي است که فرمود: ﴿وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ﴾ 





 



ایشان در ادامه کاذب بودن عزّت غير مؤمنين و ظهور رسوايي آنان در قيامت را مورد بحث قرار داده و ابراز داشتند: 





 



بقيه افراد عزيزِ بي‌جهت‌اند و اگر کسي عزيز بي‌جهت بود ذليل باجهت است يعني عزّتش باطل است و ذلّتش حق و قيامت هم ظرف ظهور حق است آن‌گاه ذلّت اينها روشن مي‌شود حالا گذشته از آيه سوره «نساء» که فرمود: ﴿کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهَا﴾ که عذاب جسمي است سوخت و سوز دست و پا و پوست و گوشت است لذا فرمود: اينها رسوا هستند عذاب هون براي اينهاست، عذاب مهين و اهانت براي اينهاست، تحقير براي اينهاست، براي اينکه اينها عزيز بي‌جهت شدند و ذليل باجهت و ذليل کسي است که نه کلم طيّب دارد نه عمل صالح و قيامت هم هر چه حق است ظاهر مي‌شود و باطن اينها که رسوايي و خواري و حقارت بود ظاهر مي‌شود. 





 



معظم له در تبیین معناي حقيقی عزّت فرمودند: 



عزّت به معني غلبه نيست بلکه عزّت به معناي نفوذناپذيري است و موجودي هم که مستحکم و نفوذناپذير است به آن عزيز مي‌گويند لذا زمينِ سختي که کلنگ در آن اثر نکند را مي‌گويند «أرضٌ عَزاز» يعني اين زمين، نفوذناپذير است و انساني هم که هر کسی نتواند در او نفوذ پيدا کند مي‌شود انسان عزيز، چون نفوذناپذير است و مي‌تواند در ديگران نفوذ پيدا کند لذا مي‌شود غالب. 





 



مفسر بزرگ قرآن در ادامه، به عدم دسترسي شياطين انس و جن به ساحت مردان الهي پرداخته و بیان داشتند: 





 



شما مي‌بينيد مردان الهي در جامعه زندگي مي‌کنند اما کسي آنها را بازي نمي‌دهد.در قرآن فرمود: ﴿إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّيِّبُ﴾ وقتي کلم طيّب به طرف خدا صعود کرد نه شياطين‌الانس دسترسي دارند نه شياطين‌الجن براي اينکه آنها طوري فکر مي‌کنند و چيزهايي مي‌خواهند و به دنبال چيزهايي هستند که در دسترس بازيگران نيست، بازيگران ابزاري دارند که آنها به آن اعتنا نمي‌کنند و اينها در دسترس کسي و در تيررس کسي نيستند لذا مصون‌اندو مي‌شوند مخلَص «وصائناً لنفسه» و مانند آن. 


 

آن‌گاه خداي سبحان براي اينها عزّت را مقرّر کرده است و کسي نمي‌تواند در برابر عزّت عطاشدهٴ الهي کسي را ذليل کند.

ادامه مطلب
نویسنده : مجتبی باقری پبدنی
تاریخ : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 
نظرات 0



گناهان نحس چیست؟

خدمت آیت الله بهاالدینی رسیدم. گفتم آقا راز مقام و رتبه سید
سکوت چه بود؟ آقا دسـت بالا آورد و اشاره به دهان کرد.


استاد عبدالله فاطمی نیا:



 



خدمت آیت الله بهاالدینی رسیدم. گفتم آقا راز مقام و رتبه سید



سکوت چه بود؟ آقا دسـت بالا آورد و اشاره به دهان کرد.



خــدا شاهدسـت الان مردم خیلی دست کــم گــرفته اند آبرو بردن را.





ببینید خدا چند گناه را نمی بخشد:



1- عمدا نماز نخواندن.



2- به ناحق آدم کشتن.



3- عقوق والدین.



4- آبرو بردن.





این گناهان این قدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق



به توبه نمی شوند.

ادامه مطلب
نویسنده : مجتبی باقری پبدنی
تاریخ : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 
نظرات 0



من انقلابی ام؛ حرف راصریح وصادقانه میگویم

مقام معظم رهبری
من دیپلمات نیستم
من انقلابی ام
حرف راصریح وصادقانه میگویم


امروز حرف من این است:ملت ایران بایدخودراقوی کند اگرملتی قوی نباشدباج گیران عالم ازاوباج می خواهندبه اوهجوم وتوهین میکنند مرگ برای ضعیف امرطبیعی است. قسمتی ازبیانات مقام معظم رهبریدر آستان مقدس امام رضا(ع)1393/1/1


ادامه مطلب
نویسنده : مجتبی باقری پبدنی
تاریخ : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 
نظرات 0



قیمت پراید مهم تر است یا حجاب؟!!!

هنگامی بحث ها و نقدهای فرهنگی در شرایط سخت اقتصادی مطرح می شود، پاسخ بسیاری از افراد این است که در این شرایط اقتصادی که بسیاری از مردم در تامین نیازهای اولیه درمانده شده اند، از معضلات فرهنگی می گویید؟ این افراد معتقدند برخورد با جرایم اقتصادی و بهبود اقتصاد، بر فرهنگ و کار فرهنگی مقدم است.


 قیمت پراید مهم تر است یا حجاب؟

 

 



هنگامی بحث ها و نقدهای فرهنگی در شرایط سخت اقتصادی مطرح می شود، پاسخ بسیاری از افراد این است که در این شرایط اقتصادی که بسیاری از مردم در تامین نیازهای اولیه درمانده شده اند، از معضلات فرهنگی می گویید؟ این افراد معتقدند برخورد با جرایم اقتصادی و بهبود اقتصاد، بر فرهنگ و کار فرهنگی مقدم است.



بدون شک هیچ کس منکر ضرورت پیشرفت اقتصاد کشور و برخورد با مجرمان اقتصادی نیست. نامگذاری سال های متوالی با مضمون اقتصادی، نشانگر دغدغه نظام برای بهبود اقتصاد کشور است. همچنین امام علی ع می فرمایند: «از فقر به خدا پناه بر ؛ زیرا كه فقر باعث كاستى در دین و سرگشتگى خرد است و مایه كینه و دشمنى». بحث از فرهنگ با جهاد اقتصادی مردم ایران در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی، به هم گره خورده است و قطعا فرهنگ بر اقتصاد تقدم دارد.



هدف از نگارش این نوشتار بررسی اقتصاد فرهنگ نیست بلکه یادآوری این نکته است که کار فرهنگی بسیار زمان بَر است و بخشنامه ای نیست که بلافاصله بتوان آن را اصلاح و باب میل خود کرد. بنابراین ما همیشه به بحث های فرهنگی نیازمند هستیم؛ به خصوص در بحران ها، نظیر بحران اقتصادی؛

چرا که

با فرهنگ می توان عرصه های اقتصادی را درنوردید و به اهداف متعالی رسید. در واقع فرهنگ بسترساز پیشرفت اقتصادی می باشد. در شرایط سخت اقتصادی شاید فرهنگ حاکم بر جامعه یکی از کلیدهای اصلی حل مشکلات باشد.(توجه داشته باشید که فرهنگ نه فقط هنرها و نوشتارها بلكه حالات زندگی، حقوق بنیادین انسان، نظام‌های ارزشی، سنت‌ها و باورها را در برمی گیرد3. فرهنگ معنای عامی دارد و اعم از بینش‏ های انسانی، ارزش ها و خوب و بدها، شیوه های رفتاری خاص برخاسته از آن بینش ها و ارزش ها و ... است.4)

ادامه مطلب
نویسنده : مجتبی باقری پبدنی
تاریخ : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 
نظرات 0



دیدار دانشجوی مشروب خور با آیت الله بهجت(ره)

دانشجو بود…دنبال عشق و حال،خیلی مقید نبود،یعنی اهل خیلی کارها هم بود،تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی….


از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم…قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره)هم دیدار داشته باشن..از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه… وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت…بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن،آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن…من چندبار خواستم سلام بگم…منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…یه لحظه تو دلم گفتم:”"حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!!تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!!”"خلاصه خیلی اون لحظه تو فکرفرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم،وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم،کارامو سروسامون دادم،تغییر کردم،مدتی گذشت،یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم،از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم،چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن،اما به هرحال قبول کردن… اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت،من دم در سرم رو پایین انداخته بودم،اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود،تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن>>”"حمید..حمید…حاج آقا باشماست”" نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…آهسته در گوشم گفتن: - یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی… ** ترک هرگناه==نشاندن لبخند بر لبان نازنین حضرت مهدی علیه السلام… ترک هرگناه==برداشتن یک قدم در مسیر ظهور… ( همساده امام رضا )

ادامه مطلب
نویسنده : مجتبی باقری پبدنی
تاریخ : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 
نظرات 0



چرا جنگ هشت سال طول کشید؟!

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در روز ششم فروردین ماه ۱۳۹۳ با حضور در یادمان شهدای شرق کارون در جمع کاروان‌ها...


دفاع مقدس ما، دوران جنگ هشت‌ساله‌ى پر ماجراى اين كشور، داستان ايستادگى ملت ايران و ايستادگى جوانان ما در مقابل خباثتها و دشمنى‌هاى كفر و استكبار جهانى است. درست است، در مقابل ما به‌ظاهر يك رژيم بعثى بود - صدام بود - و او هم عنصرى بود به‌قدر كافى خبيث، به‌قدر كافى ضد بشريت و ضد انسانيت، اما فقط او نبود؛ آن چيزى كه موجب شد اين جنگ، هشت سال ادامه پيدا كند، عوامل پشت پرده‌ى استكبار جهانى بودند كه او را تشويق ميكردند، به او وعده ميدادند، امكانات ميدادند. آن‌وقتى كه در اين سرزمين‌هاى خوزستان - كه شما حالا بخشى از آنها را مشاهده كرديد - دشمنان ما مجبور به عقب‌نشينى شدند، يك دولت اروپايى به آنها وسيله‌اى داد كه بتوانند در دريا، خباثت و شيطنت و شرارت خودشان را ادامه بدهند؛ موشكى به آنها دادند. نميگذاشتند عملياتى كه در منطقه انجام ميگيرد، سرنوشت جنگ را به انتها برساند؛ تشويقش ميكردند. يعنى دست استكبار جهانى، دست همين دولتهاى اروپايى و دولت آمريكا، پشت رژيم خبيث معاند بعثى قرار داشت و او را به ادامه‌ى كار تشويق ميكرد. نميخواستند بگذارند جمهورى اسلامى از اين حادثه‌ى بزرگ، پيروز و سربلند بيرون بيايد؛ ميگفتند صريحاً.

بعد از آنكه در همين عملياتى كه در اين منطقه اتفاق افتاد - منطقه‌ى دارخوين؛ اينجا منطقه‌ى درگيرى بسيار تعيين‌كننده‌ى عمليات ثامن‌الائمه بود - كه سپاه پاسداران و ارتش جمهورى اسلامى ايران با همكارى يكديگر، براى دستور امام برنامه‌ريزى كردند، طراحى كردند، در همين منطقه توانستند دشمن را عقب بنشانند و آن روحيه‌اى را كه دشمن به‌خاطر پشتيبانى‌هاى فرنگى‌ها و خارجى‌ها و اروپايى‌ها به‌دست آورد، در هم بكوبند و بشكنند و محاصره‌ى آبادان را از  بين ببرند؛ بعد از اين عمليات، عمليات طريق‌القدس؛ بعد از اين عمليات، عمليات فتح‌المبين؛ بعد عمليات الى‌بيت‌المقدس؛ اين عمليات‌هاى پشت سر هم كه رزمندگان عزيز ما، جوانان فداكار ما در قالب ارتش، در قالب سپاه، در قالب بسيج و نيروهاى مردمى، در قالب مجموعه‌هاى عشايرى، حتى در قالب شهربانى و ژاندارمرى و كميته‌هاى آن روز، مى‌آمدند در اين ميدان جنگ و اين فداكارى‌ها را انجام ميدادند؛ اين عمليات ميتوانست جنگ را به خاتمه برساند و پايان بدهد؛ اما جبهه‌ى دشمن نظام اسلامى - يعنى همين اروپايى‌ها و دولتهاى اروپايى و دولت آمريكا - نميگذاشتند؛ طرف مقابل را تشويق ميكردند، امكانات جديدى به او ميدادند، او را به برنده شدن در اين جنگ اميدوار ميكردند؛ لذا جنگ هشت سال طول كشيد.

 

ادامه مطلب