گروه :
ادبي
سوال :
درباره ی استعاره به طور کامل توضیح دهید وفرق آن با تشخیص چیست
چگونه این دو را تشخیص دهیم
چگونه این دو را تشخیص دهیم
پاسخ :
استعاره در لغت مصدر باب استفعال است و به معنی عاریه خواستن ِ لغتی است
به جای لغتی دیگر. زیرا شاعر در استعاره، واژهای را به علاقهی مشابهت به
جای واژهی دیگری به کار میبرد. اگر از جملهی تشبیهی، مشبه و وجه شبه و
ادات تشبیه را حذف کنیم به نحوی که فقط مشبهٌبه باقی بماند، به این
مشبهٌبه استعاره میگویند. استعاره در حقیقت تشبیه فشرده است. یعنی تشبیه
را آنقدر خلاصه و فشرده میکنیم تا فقط مشبهٌبه از آن باقی بماند.
هنگامی که میگوییم "خورشید همانند گلی زرد بر باغ آسمان جلوهگر است".
خورشید را به گل زرد تشبیه کردهایم. در تشبیه، دستکم مشبه و مشبهٌبه
باید حضور داشته باشند و در این جا هم خورشید که مشبه است وجود دارد و هم
گل زرد که مشبهٌبه است. اما وقتی میگوییم:
هزاران نرگس از چرخ جهانگرد
فرو شد تا برآمد یک گل زرد
مشبه (خورشید) را نیز حذف کردهایم و تنها مشبهٌبه را باقی گذاشتهایم، لذا در این بیت، گلزرد استعاره از خورشید است. به واسطهی همین حذف مشبه، درک استعاره اغلب دشوارتر از درک تشبیه است.
تشخیص (personification)، که به آن انسانوارگی و جاندارانگاری و آدمگونگی نیز گفته میشود، آن است که گوینده عناصر بیجان یا امور ذهنی را به رفتاری آدمیوار بیاراید. برای نمونه در این بیت:
بر لشگر زمستان، نوروز نامدار
کردهست رای تاختن و قصد کارزار
شاعر در این بیت با نسبت دادن حالاتی چون "رای تاختن" و "قصد کارزار" به نوروز، آن را همچون انسان تصویر کرده است. تشخیص، تقریباً، یکی از گونههای استعاره است. این که میگوییم تقریباً به این علت است که تشخیص نیز مانند استعار تنها یکی از چهار جزء مشبه، مشبهٌبه، ادات تشبیه، وجه شبه را دارد. با این تفاوت که در استعار 3 جزء حذف میشوند و تنها مشبهٌبه باقی میماند، در حالی که در تشخیص تنها مشبه باقی میماند. ضمن اینکه در تشخیص الزاماً باید از مشبه رفتاری انسانی سر بزند.
هزاران نرگس از چرخ جهانگرد
فرو شد تا برآمد یک گل زرد
مشبه (خورشید) را نیز حذف کردهایم و تنها مشبهٌبه را باقی گذاشتهایم، لذا در این بیت، گلزرد استعاره از خورشید است. به واسطهی همین حذف مشبه، درک استعاره اغلب دشوارتر از درک تشبیه است.
تشخیص (personification)، که به آن انسانوارگی و جاندارانگاری و آدمگونگی نیز گفته میشود، آن است که گوینده عناصر بیجان یا امور ذهنی را به رفتاری آدمیوار بیاراید. برای نمونه در این بیت:
بر لشگر زمستان، نوروز نامدار
کردهست رای تاختن و قصد کارزار
شاعر در این بیت با نسبت دادن حالاتی چون "رای تاختن" و "قصد کارزار" به نوروز، آن را همچون انسان تصویر کرده است. تشخیص، تقریباً، یکی از گونههای استعاره است. این که میگوییم تقریباً به این علت است که تشخیص نیز مانند استعار تنها یکی از چهار جزء مشبه، مشبهٌبه، ادات تشبیه، وجه شبه را دارد. با این تفاوت که در استعار 3 جزء حذف میشوند و تنها مشبهٌبه باقی میماند، در حالی که در تشخیص تنها مشبه باقی میماند. ضمن اینکه در تشخیص الزاماً باید از مشبه رفتاری انسانی سر بزند.