رنگ نو

دختر تنها ! از تنهایی خسته شده بود از طرفی دوست داشت هر چه زودتر ازدوج کنه برای همین از دوستش خواست راهنمایی اش کنه دوستش میگه : من هم تنهام ، بیا با هم بریم کوه ، چون شنیدم خیلی از مردهای آماده ازدواج و تنها برای پیدا کردن زن میرن کوه ...

اون دو تا میرن کوه
در بالای یه صخره کوه
جایی که اون دو تا هیچ کسی رو نمی بینن
تصمیم می گیرن داد بزنن
و حرف دلشون رو به کوه بگن :
- با من ازدواج می کنی ؟
.
.
.
.
و بعدش شنیدن

…… ﺑـــــــــــــــــــﺎ ﻣـــــــــــــــــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــــــــﯿﮑﻨـــــــــــــﯽ؟
.
ﺑــــــﺎ ﻣــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــــــﯿﮑﻨـــــــــــﯽ؟
.
ﺑـــﺎ ﻣــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣــــﯿﮑﻨـــــــﯼ؟
.
ﺑـﺎ ﻣــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــﯿﮑﻨــﯽ؟
.
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟


یه نگاهی به هم انداختند لپ هاشون گل انداخته بود چون ﺁﻣﺎﺩﮔﯽ پذیرفتن ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ در حالی که از صخره پایین می اومدن گفتند نه ما می خواهیم درس بخونیم ....

 

[دوشنبه 29 مهر 1392 ]  [10:36 AM]   [سعید عظیمی]

 

خبرنگار خارجی:
اگر هواپیمای اسرائیلی وارد خاک ایران شود و 10 بمب خود را بر روی شهر شما بریزد با چه می خواهید این هواپیما را منهدم کنید


سرلشکر جعفری:
مهم نیست هواپیما چند عدد بمب و کجا می ریزد مهم اینست که موقع برگشت این هواپیما، اسرائیلی وجود نخواهد داشت که در آن فرود بیاید.

 

[دوشنبه 29 مهر 1392 ]  [10:36 AM]   [سعید عظیمی]

حجرالاسود يا سنگ سياه، از اجزاي بسيار مقدس مسجد الحرام است و در ركن اسود كعبه در بلندي يك متر و نيمي قرار دارد. اين سنگ مقدس، پيش از اسلام و پس از آن همواره مورد توجه بوده و در شمار عناصر اصلي كعبه است.


به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، اطلاعاتي مفيد و كاربردي درباره نخستين عبادتگاه بشريت در ادامه مي آيد:

** البيت العتيق و البيت الله الحرام از نام‌هاي ديگر كعبه‌اند.

** بنابر روايت‌ها، هنگامي كه چشمه زمزم زير پاي اسماعيل از دل زمين جوشيد، مردم در اين منطقه و به سبب آب آن چشمه جمع شدند و شهر مكه را تشكيل دادند و ابراهيم به فرمان خدا ساختمان كعبه را كه در اثر طوفان نوح تخريب شده بود و در آن هنگام اثري از آن نبود، بازسازي كرد.

** در قرآن در مورد كعبه گفته شده است: «اِنَ أَوَل بَيتٍ وُضِعَ لِلنَاسِ لَلَذي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُداً لٍلعَالَمَينَ» (آل عمران). براساس برخي روايتها، ساختمان كعبه ۱۰ بار بنيان شده است. به اين ترتيب: بنيان الملائكه، بنيان آدم، بنيان شيث، بنيان ابراهيم و پسرش اسماعيل، بنيان العمالقه، بنيان جرهم، بنيان مضر، بنيان قريش، بنيان عبدالله ابن زبير و بنيان حجاج ابن يوسف الثقفي.

ساختمان كنوني كعبه از زمان حجاج بن يوسف ثقفي و بازسازي همان ساختمان در دوران خلافت سلطان مراد چهارم از پادشاهان عثماني است كه در سال ۱۰۴۰ (قمري) در اثر سيل در مسجد الحرام و تخريب آن، از نو بازسازي شد. اين ساختمان استحكام كامل دارد، به طوري كه تاكنون به‌همين شكل پابرجا و استوار مانده است.

** اركان كعبه: به هر يك از چهار گوشه كعبه، ركن گويند و كعبه بر چهار ركن حجرالاسود، عراقي، شامي و يماني بنا شده است.

** ركن حجرالاسود: سنگ سياه آسماني است. هنگام بناي كعبه توسط آدم، اين سنگ را فرشتگان از بهشت آوردند و آدم آن را در گوشه‌اي از خانه نصب كرد. پس از بازسازي كعبه توسط قريش، اين سنگ به دست محمد قبل از درب كعبه در ركن حجر اسود نصب و محل شروع طواف حجاج شد.

** ركن يماني: قبل از ركن حجر اسود قرار دارد. در اعتقاد مسلمانان (به ويژه شيعيان) محلي است كه به اذن خدا شكافته شد تا فاطمه از آن داخل كعبه و علي داخل كعبه متولد شود.

هرگاه واژه ركن بدون پسوند به كار رود، مقصود از آن ركني است كه حجرالاسود در آن است. مسير طواف، از ركن حجرالاسود آغاز شده، سپس به ركن عراقي مي‌رسد و پس از آن به ركن شامي و سپس به ركن يماني و آنگاه باز به ركن حجرالاسود مي‌رسد و همين جا يك شوط پايان مي‌يابد. براي مطاف حدي وجود ندارد و تا هر جاي مسجد الحرام كه طواف در آن طواف كعبه صدق كند، طواف مجزي است، ولي مستحب است كه اگر اضطرار و ازدحام نباشد در ميان كعبه و مقام ابراهيم انجام شود.

** سنگ بناي كعبه: ديوار كعبه بناي كعبه از سنگ‌هاي سياه و سختي ساخته شده كه با كنار زدن پرده از روي آن، آشكار است. اين سنگ‌ها كه از زمان بناي كعبه از سال ۱۰۴۰ (قمري) تاكنون بر جاي مانده، از كوه‌هاي مكه به ويژه جبل الكعبه (در محله شُبَيكه مكه) و جبل مزدلفه گرفته شده است. سنگ‌ها اندازه‌هاي گوناگون دارند، به گونه‌اي كه بزرگ‌ترين آنان با طول و عرض و بلندي ۱۹۰، ۵۰ و ۲۸ سانتي‌متر و كوچك‌ترين آنان با طول و عرض ۵۰ و ۴۰سانتي‌متر است. پايه‌هاي آن از سرب مذاب ساخته شده و بدين ترتيب بنايي نسبتاً استوار است. وروي ديوار آن آثار شكافته‌شدن ديوار كه بنابه اعتقاد شيعيان هنگام وارد شدن فاطمه بنت اسد مادر امام علي (ع) به كعبه بوجود آمده است كه بارها آن را با سرب پر كرده‌اند ولي سرب‌ها باز شده اند.

** درب كعبه: دروازه كعبه در دوران ابراهيم دو درگاه بدون در همسطح زمين براي كعبه گشوده شد. در دوران جواني محمد، قريش در هنگام بازسازي كعبه براي نخستين بار از درب چوبي در محل فعلي كه بالاتر از زمين قرار دارد، استفاده كرد.

آخرين در كعبه كه از چوب ساج و نقره خالص است و با طلا و جواهرات مزين شده، در ساليان گذشته تعويض شده است.

** حجرالاسود يا سنگ سياه، از اجزاي بسيار مقدس مسجد الحرام است و در ركن اسود كعبه در بلندي يك متر و نيم قرار دارد. اين سنگ مقدس، پيش از اسلام و پس از آن همواره مورد توجه بوده‌ و در شمار عناصر اصلي كعبه است.

** قسمتي از ديوار و پايين ديوار كعبه را كه در يك سوي آن حجرالاسود و در سوي ديگرش درب كعبه قرار دارد، «ملتزم» مي‌نامند. اين محل را از آن روي ملتزم مي‌نامند كه مردم در آن قسمت مي‌ايستند و به ديوار ملتزم شده، مي‌چسبند و دعا مي‌خوانند. در روايتي آمده‌است كه محمد صورت و دست‌هاي خود را روي اين قسمت از ديوار قرار مي‌داد. همچنين از محمد نقل شده‌ كه گفت: «ملتزم، محلي است كه دعا در آنجا پذيرفته مي‌شود.»

** مستجار: محلي در پشت درب كعبه، كمي مانده به ركن يماني، مقابل ملتزم و در سوي ديگر كعبه، ديوار كنار ركن يماني را «مستجار» مي‌نامند. «جار» به معناي همسايه و « مستجار» به معناي پناه‌بردن به همجوار و به صورت كلي‌تر «پناه بردن» است. اين مكان نيز از اماكن پذيرفته‌شدن دعا است. زماني كه خانه كعبه دو در داشت، در ديگر آن در كنار مستجار بود كه بسته شد.

** شاذروان همان برآمدگي‌هايي است كه در اطراف كعبه قرار دارد و آن بخشي از كعبه است كه توسط قريش از ساختمان كعبه كاسته شد و اكنون همانند پوشش اطراف خانه را در برگرفته‌است. شاذروان كنوني از ساخته‌هاي سلطان مراد چهارم در هنگام ساختمان كعبه در سال ۱۰۴۰ (قمري) است. زماني كه در بازسازي‌هاي كعبه، ابعاد خانه قدري كوچك‌تر از بناي ابراهيمي آن شد، براي حفظ ابعاد اصلي، فضاي عقب‌نشيني‌شده را با ساخت سكويي كم‌ارتفاع علامت‌گذاري كردند كه «شاذَروان» ناميده شد و چون ملاك در طواف، حدّ اصلي كعبه است، فقها براي حصول شرط خروج طواف‌گزار از كعبه، طواف بر روي شاذروان را صحيح نمي‌دانند.

بنابراين، شاذروان همان سنگ مايلي است كه بخش پاييني ديوار كعبه را تا روي زمين پوشانيده است و همين طور بخشي كه در مقابل حجر اسماعيل به صورت پلّه اي ساخته شده كه بلندي آن از سطح زمين ۲۰ سانتي‌متر و عرض آن ۴۰ سانتي‌متر است.

اين پله جايگاه مردمي است كه براي نيايش و تضرع به درگاه الهي بر روي آن مي‌ايستند و سينه و شكم خود را بر كعبه قرار مي‌دهند و دستان را بر بالاي سر خود و بر ديوار كعبه مي‌گذارند. علت آنكه در اين قسمت شاذروان قرار داده نشده اين است كه در بناي ابراهيم، حجر اسماعيل جزو خانه كعبه بوده كه در ساختمان قريش به علّت كمبود مال حلال از خانه كاستند و بر حجر افزودند.
همچنين در پايين درِ كعبه، شاذروان قرار داده نشده و به صورت پله‌اي صاف به طول ۳۴۵ سانتي‌متر ساخته شده كه مردم در ملتزم بر آن مي‌ايستند و دعا و نيايش مي‌كنند. در بالاي شاذروان حلقه‌هاي از مس قرار دارد كه در هنگام پايين آوردن جامه كعبه (كسوة الكعبه) لب جامه به اين حلقه‌ها مي‌بندند تا جامه استوار باشد.
** حطيم: مساحت ميان حجرالاسود و زمزم و مقام ابراهيم و قسمتي از حجر اسماعيل را «حطيم» مي‌گويند. از مكان‌هاي محترم در مسجدالحرام است و مردم در اين قسمت براي دعا جمع مي‌شوند و به يكديگر فشار مي‌آورند. اينكه آيا حطيم تنها همان محدوده كنار حجرالاسود و باب كعبه را شامل مي‌شود يا وسعت بيشتري دارد، اختلاف است. در روايتي از امام صادق (ع)، تنها همين موضع را حطيم مي‌نامند. چنانكه شيخ صدوق نيز آورده حطيم فاصله ميان در كعبه و حجرالاسود را گويند، جايي كه خداوند توبه آدم را پذيرفت.
** حجر اسماعيل فضايي است ميان كعبه و ديواري نيم‌دايره به عرض حدود ۱۰ متر كه از ركن عراقي تا ركن شامي را شامل مي‌شود. ديواري است با بلندي ۳۰/۱ متر كه قوسي‌شكل است. حجر اسماعيل يادگار زمان ابراهيم و اسماعيل و مدت زماني پس از بناي كعبه است و قدمت و پيشينه آن به زمان بناي كعبه به دست ابراهيم مي‌رسد.
نقل‌هاي تاريخي تاريخ‌نگاران حكايت از آن دارد كه اسماعيل و مادرش هاجر در همين بخش زندگي مي‌كردند. از امام صادق نقل شده‌است: «الحِجرُ بَيتُ إِسمَاعِيلَ وَ فِيهِ قَبرُ هَاجَرَ وَ قَبرُ إِسمَاعِيلَ» ؛ «حجر، خانه اسماعيل و محل دفن هاجر و اسماعيل است».
از آنجا كه حجر اسماعيل داخل در مطاف است، مي‌تواند نشانه‌اي بر بزرگي آن باشد. در اصل ، حجر اسماعيل جزئي از كعبه است. هرگاه باران بر بام كعبه ببارد، از ناودان رحمت در اين فضا مي‌ريزد.
گويا براي نخستين بار، منصور عباسي، حجر اسماعيل را با سنگ‌هاي سفيد پوشانيد. پس از آن در دوره مهدي و نيز هارون الرشيد عباسي اين سنگ‌ها تعويض و نو شد.
** ناودان رحمت (به عربي: ميزاب الرحمة) يا «ناودان طلا»، ناوداني از طلاست كه بر بام كعبه نصب شده و به سمت حجر اسماعيل است. هرگاه باران بر بام كعبه ببارد، آب از ناودان در اين فضاي حجر اسماعيل مي‌ريزد. به اعتقاد مسلمانان، اينجا مدفن اسماعيل و مادرش هاجر و بسياري از پيامبران است. گويند آن را نخست حجاج بن يوسف ثقفي نهاد تا آب باران بر بام خانه جمع نشود. در روايت آمده‌است كه دعا در زير ناودان كعبه پذيرفته است.
** مقام ابراهيم: به محل ايستادن ابراهيم مي‌گويند و سنگي است به طول و عرض ۴۰ سانتي‌ متر و بلندي تقريبي ۵۰ سانتي‌متر كه جاي پاي ابراهيم روي آن است و مقابل درب كعبه قرار دارد. رنگ آن ميان زرد و قرمز متمايل به سفيد است. طبق اعتقادات مسلمانان اين مكان مربوط به زماني است كه ابراهيم ديوارهاي كعبه را بالا مي‌برد؛ آنگاه كه ديوار بالا رفت، به اندازه‌اي كه دست بدان نمي‌رسيد، سنگي آوردند و ابراهيم بر روي آن ايستاد و سنگ‌ها را از دست اسماعيل گرفت و ديوار كعبه را بالا برد.
بر روي اين سنگ، اثر پاي ابراهيم مشخص است اما اثري از انگشتان او نيست. از زمان مهدي عباسي بدين سو، اين سنگ با طلا پوشانده شد و در محفظه‌اي قرار گرفت تا آسيب نبيند. حج‌گزاران پس از طواف واجب، بايد در پشت مقام ابراهيم، ۲ ركعت نماز طواف به جاي آورند. نماز طواف نساء نيز پشت مقام ابراهيم خوانده مي‌شود.
طبق آيات قرآن اين مقام يكي از شعائر الهي است: «وَ اتَّخِذُوا مِن مَقامِ إِبراهِيمَ مُصَلَّي» (بقره/۱۲۵)
** پرده كعبه بر روي كعبه پوششي سياه رنگ وجود دارد كه به آن «پرده كعبه» يا «جامه كعبه» (به عربي: كسوة الكعبه) گويند. نخستين كسي كه خانه كعبه را پرده پوشانيد تُبع حميري پادشاه يمن بود. علي نيز همه ساله از عراق براي كعبه پرده‌اي مي‌فرستاد. چون مهدي عباسي به خلافت رسيد خادمان كعبه از انبوهي پرده‌ها بر روي كعبه شكايت كردند و گفتند بيم آن مي‌رود كه خانه صدمه ببيند. مهدي عباسي خليفه مسلمين دستور داد پرده‌ها را بردارند و تنها يك پرده بر آن بگذارند و سالي يك بار آن را عوض كنند اين سنت تا به امروز ادامه دارد و بر آن آيه‌هايي از قرآن قلاب دوزي شده است. 


[دوشنبه 29 مهر 1392 ]  [10:35 AM]   [سعید عظیمی]

شخصی به نام پل یک دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت کرده بود. شب عید هنگامی که پل از اداره اش بیرون آمد متوجه پسر بچه شیطانی شد که دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن راتحسین می کرد. پل نزدیک ماشین که رسید پسر پرسید: ” این ماشین مال شماست ، آقا؟”

پل سرش را به علامت تائید تکان داد و گفت: برادرم به عنوان عیدی به من داده است”.

پسر متعجب شد و گفت: "منظورتان این است که برادرتان این ماشین را همین جوری، بدون این که دلاری بابت آن پرداخت کنید، به شما داده است؟ آخ جون، ای کاش…”

البته پل کاملاً واقف بود که پسر چه آرزویی می خواهد بکند. او می خواست آرزو کند. که ای کاش او هم یک همچو برادری داشت. اما آنچه که پسر گفت سرتا پای وجود پل را به لرزه درآورد:

” ای کاش من هم یک همچو برادری بودم.”

پل مات و مبهوت به پسر نگاه کرد و سپس با یک انگیزه آنی گفت: "دوست داری با هم تو ماشین یه گشتی بزنیم؟”

"اوه بله، دوست دارم.”

تازه راه افتاده بودند که پسر به طرف پل بر گشت و با چشمانی که از خوشحالی برق می زد، گفت: "آقا، می شه خواهش کنم که بری به طرف خونه ما؟”

پل لبخند زد. او خوب فهمید که پسر چه می خواهد بگوید. او می خواست به همسایگانش نشان دهد که توی چه ماشین بزرگ و شیکی به خانه برگشته است. اما پل باز در اشتباه بود.. پسر گفت: ” بی زحمت اونجایی که دو تا پله داره، نگهدارید.”

پسر از پله ها بالا دوید. چیزی نگذشت که پل صدای برگشتن او را شنید، اما او دیگر تند و تیـز بر نمی گشت. او برادر کوچک فلج و زمین گیر خود را بر پشت حمل کرده بود.

سپس او را روی پله پائینی نشاند و به طرف ماشین اشاره کرد :” اوناهاش، جیمی، می بینی؟ درست همون طوریه که طبقه بالا برات تعریف کردم. برادرش عیدی بهش داده و او دلاری بابت آن پرداخت نکرده. یه روزی من هم یه همچو ماشینی به تو هدیه خواهم داد … اونوقت می تونی برای خودت بگردی و چیزهای قشنگ ویترین مغازه های شب عید رو، همان طوری که همیشه برات شرح می دم، ببینی.”

پل در حالی که اشکهای گوشه چشمش را پاک می کرد از ماشین پیاده شد و پسربچه را در صندلی جلوئی ماشین نشاند. برادر بزرگتر، با چشمانی براق و درخشان، کنار او نشست و سه تائی رهسپار گردشی فراموش ناشدنی شدند.


[دوشنبه 29 مهر 1392 ]  [10:35 AM]   [سعید عظیمی]

یه نفر نوشته بود:
رفتم به مغازه دوستم، دیدم یه دختر شاکی اومد تو، لپ تاپشو کوبید روی میز، به فروشنده گفت که لپتابتون خرابه من اینو نمیخوام.
فروشنده: چرا؟
دختره: من نمیتونم اطلاعات لپ تاب قدیمیم و روی این بریزم!
فروشنده: خانم امکان نداره، میشه لطفا این کارو جلوی من انجام بدین؟
.... دختره لپ تاپاشو روشن کرد، یه موس هم از کیفش درآورد -روی فایل مورد نظرش با موس راست کلیک کرد و cut رو انتخاب کرد. -موس رو از اون لپ تاب جدا کرد. -بعدش با دقت موس و برداشت و به لپ تاب جدیده وصل کرد.
دوباره راست کلیک کرد و از اونجا Paste رو زد!!!!
. . . . .
فروشنده سکته کرد مرد!


[دوشنبه 29 مهر 1392 ]  [10:34 AM]   [سعید عظیمی]

در مورد این که ارواح بعد از وفات ، به کجا می روند ، روایات زیادی از اهل بیت (ع) وارد شده است ؛ لذا در اینجا خلاصه ای از مضامین روایات ذکر و در انتها حاصل مطالب بیان خواهد شد.
خلاصه مضامین روایات.
1. ارواح مومنین به وادی السلام منتقل می شود.
2. وادی السلام محلی در پشت کوفه است.
3. بدن مبارک امیرالمومنین (ع) در پشت کوفه در نجف دفن شده است.
4. محل دفن امیر المومنین (ع) محل دفن پدرش نوح(ع) است که در پشت کوفه واقع شده.
5. وادی السلام اوّلین مکان عبادت خداست که ملائک در آن بر آدم(ع) سجده کردند.
6. روز قیامت هفتاد هزار نفر از پشت کوفه محشور می شوند به درخشش خورشید و ماه که بدون حساب وارد بهشت می شوند.
7. به روایتی سر مبارک امام حسین (ع) در پشت کوفه نزدیک مدفن امیر المومنین (ع) مدفون است.
8. حضرت مهدی (عج) هنگام ظهور منبر خود را در پشت کوفه قرار می دهد.
9. یکی از چهار سنگ ارکان چهارگانه کعبه از پشت کوفه است. و سه تای دیگر از صفا و مروه و طور سینا.
10. وادی السلام محل نماز تمام انبیاء از آدم تا خاتم بوده است.
11. پیامبر اکرم (ص) در سیر معراجی خود بین راه حجاز تا بیت المقدس به توصیه جبرئیل (ع) در وادی السلام توقف و نماز خوانده است.
12. ارواح مومنین در صفت اجساد ، در درختی از درختان بهشت جای می گیرند و از نعمات بهشت بهره می برند ؛ و از خدا طلب تعجیل قیامت را دارند.
13. ارواح مومنین ، در حجره هایی بهشتی جای می گیرند و از نعمات بهشت بهره می برند ؛ و از خدا طلب تعجیل قیامت را دارند.
14. حبّه عرنی گوید : امیر المومنین (ع) در پشت کوفه در وادی السلام ایستاده بود و گویی با کسانی سخن می گفت. گفتم یا امیرالمومنین بنشین و استراحت کن. فرمودند: ای حبّه آنچه دیدی نبود مگر سخن گفتن و مؤانست با مؤمن. اگر آنچه من می بینم برای تو هم کشف می شد ، می دیدی که مؤمنان حلقه وار نشسته و با هم سخن می گویند. مومنی نمی میرد مگر اینکه به روح او گفته می شود: به وادی السلام ملحق شو. همانا وادی السلام قطعه ای از بهشت عدن است.
15. بهترین آب روی زمین آب زمزم است که از بهشت جاری می شود.
16. بدترین آب روی زمین ، آب برهوت در حضر موت است که سران کفّار از آن موخورند.
17. کسی به امام صادق (ع) گفت: مردم می گویند آب فرات از بهشت می آید ، در حالی که آب فرات از چشمه هایی است که در غرب است. حضرت به این مضمون فرمودند: آب فرات از بهشتی سرچشمه می گیرد که در مغرب است و ارواح مومنین ، هنگام شب از قبور خویش پرواز کرده به آن وارد می شوند ؛ و صبح پروازکنان به محل خود باز می گردند. و خدا جهنمی در شرق دارد که کفّار در آن داخل شده و در آن زقّوم و حمیم می خورند ؛ و صبح به وادی برهوت که در یمن است باز می گردند ؛ که آتش آن شدیدتر از آتش دنیاست.
18. ورای یمن دیاری است برهوت نام ، که از آن عبور نمی کند مگر هارهای سیاه و جغد.
19. برهوت بدترین چاه جهنّم و جایگاه کفّار است.
20. عبد الله بن سنان گوید از امام صادق (ع) در مورد حوض پرسیدم . آن حضرت پای خود را بر زمین زد ، سه نهر از آب و شیر و خمر ظاهر شد.فرمود: شیعیان ما وقتی وفات نمودند ارواحشان به اینجا منتقل می شود ؛ و ارواح دشمنان ما به برهوت برده می شوند.
21. جابر گوید امیرالمومنین (ع) در وسط قبرستان یهودیان با اهل قبور تکلّم می نمود. پرسیدم با چه کسی سخن می گویید. فرمود: برهوت برایم آشکار شد ؛ شَیبُویه و حَبتَر را دیدم که در درون تابوتی در برهوت عذاب می کشند. مرا ندا می کردند که ما را به دنیا باز گردان تا به فضل تو اقرار کنیم. و من گفتم به خدا قسم چنین نمی کنم.
22. ارواح کفّار در آتشی از جهنّمند و بر آن عرضه می شوند و می گویند خدایا قیامت را بر پا نکن.
23. در برهوت چاهی است بلموت نام که ارواح مشرکین از آن آب چرکین می خورند.
24. ضریس کنّاسی گوید: از امام باقر (ع) پرسیدم وضع ارواح مسلمانان گناهکاری که نبود پیامبر اکرم(ص) را قبول دارند ولی ولایت شما را نمی پذیرند چگونه است؟ فرمودند: آنان در قبر خود می مانند. اگر با ما اهل بیت عداوت نداشته و عمل صالح داشته باشد ، راهی از قبر او به سوی بهشتی که در غرب است باز می شود تا او از آن راه ، از بهشتی که در مغرب است بهرمند گردد ؛ تا آن زمان که قیامت برپا شود ؛ در آن هنگام به حساب او رسیدگی می شود که یا به بهشت می رود یا به جهنّم ؛ و امر او با خداست. همچنین است حال اطفال ؛ و نیز اولاد مسلمین که نابالغ مرده اند ؛ و چنین است حال افراد کم عقل و افراد مستضعف. امّا برای مسلمانانی که با ما اهل بیت عداوت دارند ، راهی از قبرشان به سوی جهنّمی که واقع در شرق است باز می شود تا در آخرت به جهنم در آیند.
25. دارالسلام همان بهشت است.
26. دارالسلام را دارالسلام گفته اند چون اهل آن از غم و درد و مریضی و امثال آنها در سلامتند.
27. زمانی که امام زمان (ع) قیام کند هفتاد هزار تن از اقوام پیامبران گذشته و از مسلمین از وادی السلام برای یاری آن حضرت به پا خیزند ؛ که اصحاب کهف و مالک اشتر و ابو دجانه نیز در بین آنها هستند.
28. در عالم برزخ فقط از کافران محض و مومنین محض سوال می شود و بقیه به حال خود رها می شوند.
29. قبر هر کسی یا باغی از باغهای بهشت است یا حفره ای از حفره های جهنّم.
30. در عالم برزخ هر کسی با ملکات خویش محشور است ؛ و ملکات او برایش محشور می شود.
31. ائمه (ع) به شیعیانشان می فرمودند: ما از برزخ برای شما می ترسیم.

حاصل مطلب.
1. ارواح انسانها بعد از مرگ در بدنی غیرمادّی که شبیه به بدن مادّی آنهاست وارد عالمی دیگر می شوند به نام عالم برزخ.
2. عالم برزخ صورت باطنی عالم دنیاست. لذا هر جایی از این عالم دنیا صورتی برزخی و غیر مادّی در عالم برزخ دارد. بنا بر این ، زمین دنیا نیز صورتی برزخی و غیر مادّی در عالم برزخ دارد که صورت باطنی و ملکوتی این زمین مادّی است.
3. باطن وادی دارالسّلام که محلّی در پشت کوفه است ، در عالم برزخ ، بهترین محلّ است که نعمات الهی در آن جمع شده اند. لذا صورت برزخی دارالسّلام بهترین و عالیترین بهشت برزخی است. نسبت دارالسلام ملکوتی به دارالسلام مادّی مثل نسبت روح است به بدن ، یا مثل نسبت معنی به لفظ است.
4.باطن وادی برهوت که در حضرموت یمن قرار دارد ، بدترین محلّ عالم برزخ است که جهنّم برزخی است. و برهوت برزخی صورت برزخی و تنزّل یافته جهنّم آخرت است.
5. سران کفّار و مشرکین از زمان حضرت آدم تا قیامت ، داخل در برهوت می شوند. تا در قیامت به جهنم آخرتی درآیند.
6. مومنین محض از زمان حضرت آدم تا قیامت ، که هیچ شرک و نفاقی در وجودشان نیست در دارالسلام اجتماع می کنند.
7. بقیّه محلهای عالم برزخ نه در حدّ دارالسّلام هستند و نه در حدّ برهوت ؛ بلکه بسته به اعمال افراد ، هم خوشی در آنها هست هم ناخوشی.
8. باطن قبر هر کسی بسته به عملش یا برای او جهنّم است یا بهشت ؛ لکن این بهشت و جهنم ها در حدّ دارالسّلام و برهوت نیستند ؛ چون برهوت جهنم و عذاب محض است و دارالسلام بهشت و لذّت محض ؛ ولی در دیگر جهنمها گاه رهایی از عذاب نیز هست کما اینکه در دیگر بهشتها گاه ناخوشی نیز هست ؛ چرا که اعمال و عقائد این گونه افراد مختلط است.
9. شیعیان صالحی که ایمانشان محض نیست در قبر خود ( محل برزخی خود) می مانند ولی از راه دور از نعمات بهشت دارالسلام متنعّم می شوند.
10. شیعیان فاسق در برزخ معذّبند ولی در آخرت شفاعت می شوند. البته برخی فسقها مثل ترک نماز و شرب خمر و ... استثنا شده اند. چون اینگونه فسقها برابر کفر شمرده شده اند. حتّی اینها از شفاعت نیز محرومند. در برخی روایات آمده است که صاحبان برخی گناهان خاصّ اجازه ندارند مسلمان از دنیا بروند ؛ لذا ملائک به آنها می گویند یا مسیحی بمیر یا یهودی.
11. مسلمانان غیر شیعه اگر صالح باشند و عداوتی با اهل بیت نداشته باشند در برزخ در قبر خود می مانند ولی از نعمات دارالسلام بهره می برند ولی در آخرت سرنوشت آنها به دست خداست که ممکن است آنها را به بهشت داخل کند یا به جهنّم.( اینها مُرجون لامر الله هستند. ر.ک: آیه 106 توبه ) البته میزان بهره برداری اینها در حدّ صالحین شیعه نیست. امّا اگر مسلمانان غیر شیعه عداوتی با اهل بیت نداشته و فاسق باشند در برزخ معذّبند. ولی در مورد آخرت آنها سخنی یافته نشد ؛ لکن وقتی صالحین اینها در آخرت ، احتمال جهنم رفتن دارند فاسقینشان به نحو اولی در جهنّمند. امّا مسلمانانی که با اهل بیت عداوت دارند ، حتّی اگر اهل عبادت و اجتهاد باشند و در عمر خود یک گناه هم نکرده باشند باز در برزخ و آخرت در جهنم خواهند بود.
12. وضع مستضعفین (کسانی که هدایت به آنها نرسیده است ) و اطفال و کم عقلها یا بی عقلها نیز مثل غیر شیعیان صالح است.


[دوشنبه 29 مهر 1392 ]  [10:34 AM]   [سعید عظیمی]