همانگونه
كه درروایتآمده، منظورازمكارم اخلاق آن اعمالى است كه ازنظراخلاقى،
فوقالعاده باشد، چون برخى از كارها و اخلاقیات انسان است كه به طورعادى
براى عموم مردم عادى است مثل آن كه كسى به شما نیكى و احسان كند و شما نیز
در برابر به او احسان و نیكى كنید، كه این یك امرعادى و طبیعى است، و خلاف
این كارغیرطبیعى است كه قرآن كریم نیز آن را به عنوان یك اصل طبیعى عنوان
كرده و مىفرماید:
"هل جزاء الاحسان الا الاحسان ." (الرحمن/60)
اما
اگر كسى توانست تا این حد خود را كنترل كند و این اندازه برنفس خود مسلط
گردد كه بدى و ظلم را با احسان و نیكى مقابله كند، این كاراز نظر اخلاقى
یك كار فوق العاده است كه هركس نمىتواند چنین كارى را انجام دهد...
به قول شاعر كه مىگوید:
بدى را بدى سهل باشد جزااگر مردى «احسن الى من اساء» !
مرحوم
شهید آیت الله استاد مطهرىدركتاب فلسفه اخلاق خود، تحقیق جالبى دراین باره
دارد و پس ازآن قسمتى ازدعاى مكارم الاخلاق صحیفه سجادیه را در این باره
نقل كرده كه دعا كننده گوید:
«اللهم صل على محمد و آل محمد و سددنى ـ لان اعارض من غشنى بالنصح.»
پروردگارا،
درود فرست برمحمد وآل محمد و به من توفیق ده كه معارضه كنم به نصیحت با
آن كسانى كه با من بهظاهر دوستى مىكنند، ولى در واقع مىخواهند با من بدى
و دغلى كنند .
«و اجزى من هجرنى بالبر.»
خدایا، به من توفیق ده كه جزا بدهم....