استان مازندران > شهرستان نور
وصيت نامه
«طلبة
شهيد: ابوالقاسم(حسن) حسننژاد» «ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و
اموالهم بان لهم الجنه. . .» «توبه/111» حمد خدايي را است كه جهان را لباس
هستي پوشاند و انسان اين بزرگترين معماي آفرينش و اشرف مخلوقات را خلق
كرد و بر اين آفرينش به خود تبريك گفت. او را خليفة خود در زمين قرار داد
و همة هستي را به خدمت او گمارد آن گاه براي نجات انسان از گمراهي و هدايت
او به صراط مستقيم سعادت، صد و بيست و چهار هزار پيغمبر را در اعصار مختلف
برانگيخت و بر انسانها منت گذاشته و خاتم انبيا، رسول اكرم، محمد مصطفي
(صلي الله عليه و آله) را به عنوان آخرين پيامبر و واسطة روحي با انسانها
از ميان آنان برگزيد و كاملترين دين و راه سعادت و طريق رستگاري را به
مردم نماياند. براي اتمام حجت و ادامة سلسلة هاديان الهي، رسالت هدايت را
بر عهدة دوازده ستارة پر فروغ آسمان ولايت و امامت نهاد و آخرين آنان امام
زمان(عجل الله تعالي فرجه) واسطة فيض و تنها ذخيرة الهي را مأمور به غيب
براي قيام و پركردن جهان از عدل و داد كرد. 14 قرن كه از ظهور اسلام
ميگذرد و در اوج مظلوميت مسلمين و مخصوصاً تشيّع و در زماني كه ميرفت
ديگر نامي هم از اسلام نماند، عنايت خدا شامل حال امت مسلمان ايران شد و
انقلاب بزرگ به دست رهبري، الهي بنيان گرفت. قوانين و احكام الهي را از
خطر تحريف، انحراف و انزوا نجات بخشيد. به اسلام حياتي دوباره و فروغي
عالمگير داد. ملتي را از ظلمت، ستم وگمراهي به نورِ هدايت و آزادي رهنمون
كرد. اكنون كه جرقة اميد در قلب مسلمين و جهانيان جهيده و چشم اميد همه به
اين انقلاب الهي است و بقاي اسلام بستگي مستقيم به بقاي جمهوري اسلامي
دارد، به فرمودة امام حفظ اين نعمت بزرگ از اوجب واجبات است. امروز كمترين
سستي و كاهلي نتيجهاش پايمال شدن خون هزاران شهيد و به نتيجه رسيدن همة
توطئههاي مستكبرين و ابرقدرتها كه كمر به نابودي انقلاب بسته و شاهرگ
حيات خويش را در يدِ قدرتش ميبينند و با تمام توان به مقابله
برخاستهاند. در اين موقعيت آن چه به نظر ميرسد كه لازم است نهي شود؛
قرار گرفتن در جريانات سياسي و يكديگر را آماج تهمتها و غيبتها قرار
دادن است؛ كما اين كه بسياري از ناآگاهان مردم را به اين مسائل موعظه
ميكنند و مدتي كه برخي از وصيتنامهها هم سياسي شده است، افراد نادان
سعي ميكنند كه از مقام مقدس شهيد استفادة سياسي كرده و احياناً با
القائاتي وصيتنامهها را به نفع جريان خود تنظيم كرده و مقام مسؤول يا
جرياني را بكوبند كه در بعضي موارد اندكي با آنان اختلاف سليقه دارند. اين
گونه مسائل بزرگترين آفت انقلاب است. امام هم فرمودهاند: هر كس به
اختلافات دامن بزند شيطان است. ما به جاي اينكه فكر اصلاح خويش باشيم واز
نصايح امام و وصيت شهدا جهت اصلاح خودمان استفاده كنيم به خود مبتلا
شدهايم، به عيب هم ميپردازيم و دشمن را فراموش كردهايم. بعد از اينكه
دشمنان از شكست انقلاب از طريق جنگ و محاصرة نظامي و مانند آن مأيوس
شدند، دست به حمايت از اين جريانات زدهاند، از طريق راديوهاي بيگانه بذر
اين فتنهها را در افكار مردم ميپاشند و بعضي هم كه افكاري منحرف مانند
افكار مهدي هاشمي دارند، دست به تبليغاتي از اين دست ميزنند و سعي در
تضعيف مسؤولين دارند، مخصوصاً ياوران نزديك امام و نور چشمان امت حزب
الله، حجت الاسلام هاشمي و خامنهاي كه اين روزها آماج اين بدبينيها و
تبليغات واقع شده اند كه اين خطر بزرگي است. ماجراي مهدي هاشمي درس بزرگي
است براي ما كه هوشيار باشيم. ديگر مار در آستين نپروريم. آن چه در
پيشگيري و شناسايي اين جريانات نقش مهم دارد، هوشياري و آگاهي مردم است.
مردم بايد به ترفندهاي ضد انقلاب و دشمن بيشتر از اين آشنا شوند تا به
سادگي اذهان مردم در مقابل اين القائات اثرپذير نباشد. نكتة مهمي كه
ميخواهم روي آن تكيه كنم، اولاً آگاهي مردم است، هم در زمينة مسايل سياسي
و اجتماعي و شگردهاي امپرياليسم و ضدانقلاب و گروهكها براي نابودي انقلاب
و هم در زمينة معارف اسلامي، عقائد، اخلاق و مباني محكم استدلالي و منطقي
اسلام كه در اين صورت هر يك از افراد جامعة اسلامي، خود يك ايدئولوگ و
روحاني مبلغ و آشنا با مسائل خواهند بود و انقلاب هم بيمه خواهد شد. البته
جاهايي مانند آموزش و پرورش و دانشگاهها نسبت به اين مسائل مقدمند و در
اولويت قرار دارند. بايد در مدارس كار شود و در دانشگاهها مباني اسلام،
منطقي بيان شود. آن چه امروز ضرورت آن احساس مي شود؛ لزوم وحدت و آگاهي
است. از عوامل مهمي كه وحدت را متلاشي ميكند و ما كمتر به آن توجه داريم،
مسأله غيبت و تهمت و دروغ است كه در اكثر يا عموم مسائلي كه پشت سر افراد
گفته ميشود، دخيل هستند. بسا يك نفر كه مورد اعتماد عدهاي است، دروغ
ميگويد يا تهمتي ميزند كه در تشديد اختلافات مؤثر است و عدهاي احمق به
سادگي قبول و نقل ميكنند، همين باعث برانگيختن طرف مقابل ميشود و او نيز
در مقابل چيزي ميگويد كه باعث فتنه ميشود. بايد گفت كه اكثر اختلافات و
حرفهايي كه نقل و رد و بدل ميشود، پايهاش همين مسائل هستند. انسان در
جرياناتي كه در شهر و كشور مطرح است اگر بيتفاوت باشد؛ اين گناه بزرگي
است و يا اين كه جذب يكي از جريانها ميشود كه اين نيز گناهش كمتر از اول
نيست؛ چون كسي كه جذب يك جريان خاص شود، يك بعدي به مسائل خواهد نگريست و
اينجا است كه انحراف شروع ميشود؛ زيرا همة جريانات در كشور ما فعلاً
مسلمان هستند و بديهي است كه همه، هم اشتباهات و هم نقاط قوت دارند.
كوبيدن يك جناح به صورتي كه الان مطرح است، يعني كوبيدن همة جريان و
ناديده گرفتن خوبيها و نقاط قوت آن و راه حل اين مشكل، روي آوردن به وحدت
و از بين بردن دستجات و كينهها و غرض ورزيهاست كه در اين صورت نقاط ضعف
و اشتباه با امر به معروف و نهي از منكر و ايجاد پذيرش در افراد و تزكية
نفس برطرف ميشود. امام بزرگوار، اين پير ميدان دين و سياست كه هر بار
مشكلي براي انقلاب پيش آمد با رهنمودهاي پيامبرگونهاش حل شد، مدتها پيش،
طي پيامي فرمودند هر جا اختلاف باشد دست شيطان وجود دارد و حتماً يكي از
طرفين اختلاف، شيطاني عمل ميكند و بايد هر دو در خود نظر كنند تا شيطان
را بيابند. نبايد ديگري را ضدانقلاب ناميد و بدين وسيله خود را تبرئه كرد.
هر كس بيايد نزد شما و از ديگري بد بگويد، حتماً عيب شما را نزد ديگري
خواهد برد؛ اگر چه گمان كنيد كه با شما خيلي خوب است. مواظب باشيم مبادا
جايي تندتر يا كندتر از امام حركت كنيم و ضربهاي به انقلاب برسد و قلب
امام درد بگيرد كه اين گناهي است نابخشودني. از خطرات بزرگي كه تذكرش لازم
به نظر ميرسد؛ فساد اخلاقي و اجتماعي است كه متأسفانه نسبت به آن
بيتوجه هستيم و جامعة ما در معرض اين بلاي خانمانسوز است. بدحجابي و
آثار فرهنگ منحط غربي و لاابالي گري در برخي از خانوادههاي مسلمان نيز
مشهود و در حال شيوع است و ما از اين خطر غافليم. مبادا مانند اندلس
اسلامي، استعمار از در فساد بر ما وارد شود. مسلمانان پس از دوران خلفاي
سهگانه، اندلس را به تصرف خود در آورده و در مقابل همه قدرتها
شكستناپذير بودند؛ ولي با اشاعة فساد و فحشا، صفوفشان از هم گسيخته شد و
مغلوب گشتند، مبادا تاريخ دوباره تكرار شود. امت مسلمان! نعمت بزرگي كه
امروز با عنايات خداوند نصيب شما شده است، بس گرانقدر و با ارزش و محصول
قرنها تلاش و شكنجه و رنج ائمه و اولياي خدا است و بار مسؤوليت شما را
بسيار سنگين كرده است. مبادا به خاطر تايد و صابون و امثال اينها روزي
نسبت به انقلاب بدبين شويم و دست از ياري حسين زمان برداريم. مگر ما چقدر
براي اين انقلاب زحمت كشيدهايم؟ كمي به حسين بنگريم و عبرت بگيريم. ما
هنوز آن گرماي زياد و تشنگي و گرسنگي طاقت فرسا را نديدهايم. هنوز
صورتهاي دختركان ما با سيلي دشمن آشنا نگشته و گوشهايشان با گوشواره
كنده نشده است. هنوز بچههاي ما تلخي اسارت را نچشيده و در خار مغيلان پا
برهنه ندويدهاند. هنوز زنانمان به اسارت نرفتهاند. هنوز همة جوانان بلكه
همة مردانمان را سر نبريدهاند. هنوز بر جنازههامان اسب ندواندهاند.
هنوز كودكانمان ميان جنازهها دنبال پدر نگشته و سر پدرانشان را بر نيزه
نديدهاند. كمي تأمل كنيم و بنگريم براي اين همه نعمت چقدر زحمت
كشيدهايم؟ بيخود نيست كه حسين خون خدا و سرور و سالار شهيدان شده است.
هر چند وقت يك بار جنازة شهيدي را آن هم با جمعيتي اندك در حالي كه حاضر
نيستيم در مقابل آن همه ايثار آنان چند دقيقه از كسبمان چشم بپوشيم،
تشييع ميكنيم. هيچ فكركردهايم كه چقدر با ديدن اين همه شهيد متحول
شدهايم، چقدر به خود آمدهايم؟ آنها به سوي معبودشان و آن كه از اويند پر
ميكشند و ما تنها بر آنها مي گرييم. گريه ميكنيم كه چرا بدنهاشان سوخته
يا قطعه قطعه شده يا اصلا به خانوادةشان نرسيده يا فرزندانشان يتيم و
همسرانشان بيشوهر شدهاند، غافل از اين كه آنان به معشوق پيوستهاند و
بسيار خرسند و شادمان و خانوادةشان نيز برخوردار از اجري عظيم، كه اگر ما
بدانيم آنان چه ميكنند و به كجا رسيدهاند به حال آنان غبطه ميخوريم و
لحظه اي درنگ را جايز نمي شمريم. «البته گريه به جاي خودش لازم و شركت در
حماسة شهيد است». هيچ انديشيدهايم كه ما هم مسافريم و روزي بايد برويم و
براي آنروز زاد وتوشه لازم است. آيا با ديدن اين همه ايثار به دنيا و
مظاهر آن نزديكتر شدهايم يا بيشتر از آنان دل كندهايم؟ كوتاه سخن اين
كه به خود آييم كه فردا دير است و اگر امروز نجنبيم از قافله عقب خواهيم
ماند. در پايان از همة آنها كه بر گردن من حقي دارند، تقاضا ميكنم كه مرا
حلال كنند و اگر مبلغي به آنها بدهكارم كه يادم نيست از خانوادهام
بگيرند؛ زيرا تنها چيزي كه بخشيده نخواهد شد، حق الناس است. «والسلام»
ابوالقاسم (حسن) حسننژاد
منبع: پايگاه اطلاع رساني جلوه ايثار