طلیعه سخن: كرامات و قانون علیت
پدیدههای
جهان محكوم به یك سلسله قوانین ثابت و سنتهای لایتغیر الهی میباشند و
خداوند متعال جهان را بر چهارچوب معینی قرار داده كه گردش كارها هرگز
بیرون از آن انجام نمیشود. «فلن تجد لسنة الله تبدیلا» (1) ; «برای
سنتخدا هیچ تغییری نخواهی یافت.»
با توجه به این مطلب ممكن است این سؤال در ذهن بوجوداید كه آیا انجام معجزات و كرامات، نقض قانون علیت و سنتهای لایتغیر الهی نیست؟
ماتریالیستها
و طرفداران جهانبینی مادی دچار چنین توهمی شدهاند و از آنجا كه بخشی از
قوانین طبیعی جهان را كه به وسیله علوم تجربی كشف گردیده، قانونهای واقعی
و منحصر فرض كردهاند، معجزات و كرامات را نقض قانون طبیعت پنداشتهاند.
اما با كمی دقت و تتبع روشن میشود كه نه قوانین آفرینش استثنأپذیر است و
نه كارهای خارق العاده استثنأ در قوانین آفرینش و سنتهای الهی است.
اگر
در برخی موارد در سنتهای جهان تغییراتی مشاهده میشود، آن تغییرها معلول
تغییر شرائط است و بدیهی است كه هر سنتی در شرایط خاصی جاری است و با
تغییر شرائط، سنتی دیگر جریان مییابد، پس اگر مردهای به طور اعجاز زنده
میشود و یا فرزندی همچون عیسی بن مریم علیهما السلام بدون پدر متولد
میشود، برخلاف سنت الهی و قانون جهان نیست; چراكه بشر همه سنتها و
قانونهای آفرینش را نمیشناسد و همین كه چیزی را بر ضد قانون و سنتی كه
خود آگاهی دارد میبیند، میپندارد كه برخلاف قانون و سنت الهی و نوعی
استثنأ و نقض قانون علیت است، در حالی كه آنچه را به عنوان قانون
میشناسد، قشر قانون است نه قانون واقعی.
آنچه را كه علوم بیان
كرده است، در شرائط مخصوص و محدودی صادق است و زمانی كه با اراده یك
پیامبر یا ولی خدا كاری خارق العادة انجام میگیرد، شرائط عوض میشود،
یعنی روح نیرومند و پاك و متصل به قدرت لایزال الهی شرائط را تغییر
میدهد. به عبارت دیگر، عامل و عنصر خاصی وارد میدان میشود، بدیهی است در
شرائط جدید كه از وجود عامل جدید یعنی اراده نیرومند و ملكوتی ولی حق ناشی
میشود، قانون دیگری حكمفرما میگردد. (2)
علامه بزرگوار
طباطبایی قدس سره در این باره مینویسد: همه امور خارق العاده.... به
مبادی نفسانی و اسباب ارادی مستنداند چنان كه در كلام خداوند به آن اشاره
شده است، و كلام خداوند به این امر صراحت دارد كه مبادی و اسباب ارادی
موجود نزد انبیأ و رسولان و مؤمنین بر تمام اسباب در جمیع حالات برتری
دارد. خداوند متعال میفرماید: «و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلین انهم
لهم المنصورون و ان جندنا لهم الغالبون» (3) ; «و هماناعهد ما درباره
بندگانی كه به رسالت فرستادیم سبقت گرفته است كه البته آنها بر كافران،
فتح و پیروزی یابند و همیشه سپاه ما [بر دشمن] غالبند.»
و از این مطالب میتوان نتیجه گرفت كه این مبدا برتر و غالب، امری ماورای طبیعت و ماده است. (4) »