سلامی ساده و صمیمی به تو و خبر خوش آمدنت و به روزی که وعده طلوعش را همه ستارهها میدانند.
هنوز هم چشمهای همیشه منتظرم در خیابانهای سوخته آسمان به دنبال نشانهای از تو میگردند.
نه
پرندهای آواز میخواند نه صدایی از فرشتهای بگوش میرسد. تنهاترین صدا
طنین ضربان قلب من است که با هر ضربه ای که مینوازد عقربههای لعنتی را
به جلو میفرستد.
لحظههای بی تو بودن چقدر کُند میگذرند!
امشب
به قدر تمام ثانیههای له شده دلتنگت هستم. از تو هیچ نمی خواهم فقط
برایاین پرندههای بی زبان انتظار کمی مهربانی بریز! همین!...
توجه: نوشتههای شما را نیز منتشر میکنیم!
آثار و نوشته هاي خود را در تمام زمینههاي مهدويت و اهل بيت برای ما ارسال نمایید تا به نام خودتان در اين وبلاگ منتشر کرده و شما را نیز مطلع کنیم.