به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

ماجرای کمک امام زمان (عج) به زن تازه مسلمان

امام زمان (عج) در صحرای عرفات به زن تازه مسلمانی که گم شده بود کمک کرد.

ماجرای کمک امام زمان (عج) به زن تازه مسلمان

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛امام زمان (عج) در همه حال، از احوال شیعیان خود آگاه‌اند که در این خبر، داستان کمک امام زمان (عج) به فردی تازه مسلمان را  بخوانید.

یکی از هم‌وطنان ایرانی یک سال در ایام محرم به انگلستان سفر کرده بود. یک روز که به منزل یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شد، با تعجب دید که آنجا نیز بساط دیگ و آتش و نذری امام حسین (علیه‌السلام) برپاست، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به گردن آویخته و عزادار حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) هستند. در این میان متوجه یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین (علیه‌السلام) فعالیت می‌کردند، شد و وقتی از حال آن‌ها جویا شد، متوجه شد که آن دو مسیحی بوده‌اند و مسلمان شده‌اند و هر دو پزشک هستند. مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان.

برایش جالب بود که در انگلستان، برخی از مردم این طور عاشق اهل بیت (علیه‌السلام) باشند و مخصوصاً دو پزشک مسیحی، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجلس امام حسین (علیه‌السلام) نوکری کنند. کمی  نزدیک‌تر رفت، با آن زن تازه مسلمان شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه علت مسلمان شده و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست؟، او گفت: «درست است، شاید عادی نباشد، اما من دلم ربوده شده، عاشق شدم و این شور و حال هم که می‌بینی به خاطر محبت قلبی من است.» از او پرسید: «دلربای تو کیست؟ چه عشقی و چه محبتی!؟»

پاسخ داد: «من وقتی مسلمان شدم، همه چیز این دین را پذیرفتم، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و می‌دانستم بی‌جهت به دین دیگری رو نمی‌آورد. نماز و روزه و تمام برنامه‌ها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم. فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه می‌کردم دلم آرام نمی‌گرفت و آن مسئله آخرین امام و منجی این دین مقدس بود که هرچه فکر می‌کردم برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد و باز در همان طراوت و جوانی ظهور کند و اصلاً پیر نشود. در همین سرگردانی به سر می‌بردم تا اینکه ایام حج رسید و ما هم رهسپار خانه خدا شدیم. شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید. چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه مسلمان خیلی جالب و دیدنی است که باشکوه‌ترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند.

وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم، به طوری متحول شدم که تا به آن موقع این طور منقلب نشده بودم. تمام وجودم می‌لرزید و بی‌اختیار اشک می‌ریختم و گریه می‌کردم. روز عرفه که به صحرای عرفات رفتیم، تراکم جمعیت آن چنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در صحرای محشر جمع شده بودند. ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم کرده‌ام، هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم، سیل جمعیت مرا به این سو و آن سو می‌برد، حیران و سرگردان، کسی هم زبانم را نمی‌فهمید، از دور چادرهایی را شبیه به چادرهای کاروان لندن می‌دیدم، با سرعت به طرف آن‌ها می‌رفتم، ولی وقتی نزدیک می‌شدم متوجه می‌شدم که اشتباه کرده‌ام. خیلی خسته شدم، واقعاً نمی‌دانستم چه کنم. دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن، گفتم خدایا خودت به فریادم برس! در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من می‌آید. جمعیت را کنار زد و به من رسید. چهره‌اش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را فراموش کردم. وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت: «راه را گم کرده ای؟ بیا تا من قافله‌ات را به تو نشان دهم.» او مرا راهنمایی کرد و چند قدمی بر نداشته بودیم که با چشم خود «کاروان لندن» را دیدم! خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده است. از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت : «به شوهرت سلام مرا برسان». من بی اختیار پرسیدم: «بگویم چه کسی سلام رسانده؟» او گفت : «بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش  سرگردانی! من همانم که تو سرگشته او شده ای!» تا به خودم آمدم دیگر آن آقا را ندیدم و هر چه جستجو کردم، پیدایش نکردم. آنجا بود که متوجه شدم امام زمان عزیزم را ملاقات کرده‌ام و به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی شد.

از آن سال به بعد ایام محرم، روز عرفه، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که می‌رسید من و شوهرم عاشقانه و به عشق آن حضرت خدمتش را می‌کنیم و آرزوی ما دیدن دوباره اوست.»

منبع: کتاب ملاقات با امام زمان در عصر حاضر، ابوالفضل سبزی

 

انتهای پیام/



ادامه مطلب
جمعه 5 آبان 1396  - 7:50 PM

رسول اکرم (ص) در خانه وقت خود را چگونه سپری می‌کرد؟

هر روز یک حدیث از معصومین (ع) با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن و عترت بخوانید.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛  اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی است.

به دلیل آشنایی بیشتر و تلمذ در پیشگاه پروردگار الهی و ائمه معصومین، هر روز یک حدیث از معصومین (ع) با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن و عترت منتشر می‌شود.

امام سجاد (ع) می‌فرمایند:

کانَ [رسولُ الله]إذا أوَى إلىَ مَنزِلِهِ، جَزَّءَ دُخُولَهُ ثَلاثَةَ أجزَاءٍ: جُزءاً لِلَّهِ، وَجُزءاً لِأهلِهِ، وَجُزءاً لِنَفسِهِ


پىامبر (صلی الله علیه و آله) وقت خود را در منزل به سه قسمت می کرد: بخشی برای (عبادت) خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خوىش

مکارم الأخلاق، ج. ۱، ص.۴۴

 

انتهای پیام/



ادامه مطلب
جمعه 5 آبان 1396  - 7:50 PM

سرنوشت آغازگر ظلم درکلام امام علی (ع)

امام علی(عليه السلام) فرمودند:آن ستمگر كه ابتداى به ظلم مى كند فرداى قيامت دست خود را از پشيمانى (به دندان) مى گزد.

سرنوشت ظالم آغازگر درکلام امام علی (ع)به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛امام علی(عليه السلام) فرمودند:لِلظَّالِمِ الْبَادِي غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ.
آن ستمگر كه ابتداى به ظلم مى كند فرداى قيامت دست خود را از پشيمانى (به دندان) مى گزد.


شرح و تفسير حکمت 186 نهج البلاغه

امام علی(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود هشدار شديدى به ظالمان و ستمگران مى دهد و مى فرمايد: «آن ستمگر كه ابتداى به ظلم مى كند فرداى قيامت دست خود را از پشيمانى (به دندان) مى گزد»، (لِلظَّالِمِ الْبَادِي غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ). امام(عليه السلام) اين سخن را از آيه 27 سوره فرقان برگرفته است آنجا كه مى فرمايد: «(وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلا)، و (همان) روزى كه ستمكار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مى گزد و مى گويد: اى كاش با رسول (خدا) راهى بر گزيده بودم».

نكته شايان توجه اين است كه امام(عليه السلام) در اينجا ظالم را مقدم به «بادى» كرده يعنى آن كسى كه ابتداى به ظلم مى كند، از اين نظر كه شخص دوم اگر مقابله به مثل كند ظلم نيست بلكه احقاق حقى است و اگر بيش از مقابله به مثل كند باز قبح و زشتى ظلم او به اندازه كسى كه ابتدا به ظلم كرده نيست و تعبير به «عَضَّة» (به دندان گزيدن) كنايه از شدت ناراحتى است، زيرا انسان هنگامى كه به ناراحتى هاى شديد گرفتار مى شود، ناراحتى هايى كه از خود او سر زده و خودش باعث و بانى آن بوده مى خواهد از خود انتقام بگيرد و براى اين كار به آزار خويشتن مى پردازد، گاه بر سر و صورت خود مى كوبد و گاه دست خود را كه با آن كار خلافى انجام داده مى گزد و همه اينها نشانه ناراحتى شديد از كار خويشتن و نوعى مجازات و انتقام از خود است.

در حديثى از امام موسى بن جعفر(عليه السلام)مى خوانيم: «فى رَجُلَيْنِ يَتَسابّانِ فَقالَ: الْبادي مِنْهُما أَظْلَمُ وَوِزْرُهُ وَوِزْرُ صاحِبِهِ عَلَيْهِ ما لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ، امام(عليه السلام) در مورد دو نفر كه به هم دشنام مى دادند فرمود: آن كس كه ابتدا كرده ظالم تر است و گناه او و گناه نفر ديگر بر اوست مادامى كه مظلوم از حد تعدى نكند». جمله اخير (ما لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ) ممكن است اشاره به آن قسم از سب باشد كه مظلوم در انجام آن مجاز است مثل اين كه كسى به ديگرى بگويد: «لعنة الله عليك» و او در جوابش بگويد: «عليك لعنة الله» ولى در همان كتاب اصول كافى و بعضى كتب ديگر به جاى «ما لَمْ يَتَعَدَّ»، «ما لَمْ يَعْتَذِرَ» آمده است اشاره به اين كه اگر شخص دشنام دهنده عذرخواهى كند و از كار خود توبه كرده و جبران نمايد گناه او برداشته مى شود. اين نسخه صحيح تر به نظر مى رسد، زيرا درباره نفر دوم تعبير به «وِزْر» شده كه نشان مى دهد او هم گناه كار است خواه تعدى كند يا تعدى نكند، ولى هرگاه مسئله عذرخواهى پيش آيد مشكل حل مى شود.

درباره ندامت ظالم و عاقبت كار او احاديث ديگرى نيز از معصومان(عليهم السلام) نقل شده از جمله در حديثى از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)مى خوانيم: «الظُّلْمُ نَدامَةٌ، ستمگرى پشيمانى است». با اين كه مى دانيم ظلم سبب پشيمانى است ولى به قدرى اين رابطه شديد است كه حضرت فرموده ستمگرى عين پشيمانى است. در حكمت 341 خواهد آمد كه امام على بن ابى طالب(عليه السلام) فرموده است: «يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ يَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُوم» و شبيه همين تعبير در حكمت 241 آمده است: «يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ» و مفهوم هر دو اين است كه روزى كه خداوند از ظالم انتقام مى گيرد بسيار شديدتر است از روزى كه ظالم به مظلوم ستم مى كند. در مورد تجسم اعمال در روز قيامت از بعضى روايات استفاده مى شود كه ظلم به صورت ظلمت و تاريكى مجسم مى شود همان گونه كه در حديثى از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه فرمود: «اتَّقُوا الظُّلْمَ فَاِنَّهُ ظُلُماتٌ يَوْمَ الْقِيامَةِ، از ظلم بپرهيزيد كه در روز قيامت ظلمت و تاريكى است».

نيز از روايات استفاده مى شود از جمله گناهانى كه كيفر و عقوبت آن در اين دنيا دامان انسان را مى گيرد ظلم است، همان گونه كه از امام باقر(عليه السلام)نقل شده كه فرمود: «ما مِنْ أَحَد يَظْلِمُ بِمَظْلَمَة إلاّ أَخَذَهُ اللهُ بِها في نَفْسِهِ وَمالِهِ، هيچ كس به ديگرى ستم نمى كند مگر اين كه خداوند انتقام او را در جان يا مال او خواهد گرفت». اين سخن را با حديثى از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) پايان مى دهيم كه فرمود: «إنَّ أسْرَعَ الْخَيْرِ ثَواباً الْبِرُّ وَإنَّ أسْرَعَ الشَّرِ عِقاباً الْبَغْىُ، چيزى كه ثواب آن بسيار زود به انسان مى رسد نيكوكارى است و چيزى كه مجازات آن زود دامن انسان را مى گيرد ظلم و ستم است».

انتهای پیام/

شرح حکمت 186 نهج البلاغه

ادامه مطلب
چهارشنبه 3 آبان 1396  - 6:46 PM

چگونگی شهادت حضرت رقیه (س)/ سنگ نوشته مرقد حضرت رقیه (س)

دختر 3 ساله امام حسین (ع)، حضرت رقیه (س)، پس از تحمل سختی‌های اسارت، در آغازین روزهای ماه صفر به شهادت رسیدند.

اثبات وجود حضرت رقیه (س)/ چگونگی شهادت حضرت رقیه (س)/ سنگ نوشته مرقد حضرت رقیه (س)به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛حضرت رقیه (س)، دختر امام حسین (ع)، در واقعه عاشورا حضور داشتند که پس از روز دهم محرم، همراه با دیگر اسیران کربلا، توسط سپاه یزید به شام برده شدند و پس تحمل سختی های فراوان، در آغازین روزهای ماه صفر به شهادت رسیدند.

مادر حضرت رقیه (س)

مادر حضرت رقیه (س) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار می‌آید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است. بر اساس نوشته‏‌های بعضی کتاب‏‌های تاریخی، نام مادر حضرت رقیه (س)، امّ اسحاق است که پیش‏تر همسر امام حسن مجتبی (ع) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (ع) به عقد امام حسین (ع) درآمده است. در رابطه با تاریخ ولادت ایشان در منابع مختلف، سخنی به میان نیامده است. نام مادر حضرت رقیه (س) در بعضی کتاب‌ها، ام جعفر قضاعیّه آمده است، ولی دلیل محکمی در این‌باره وجود ندارد. هم چنین در کتاب معالی السبطین، مادر حضرت رقیه (س)، دختر یزدگرد سوم پادشاه ایرانی معرفی شده است که در حمله مسلمانان به ایران اسیر شده بود و به ازدواج امام حسین (س) درآمد.

اثبات وجود حضرت رقیه (س)

بعضی از مورخین درباره وجود تاریخی حضرت رقیه(س) سعی در شبهه پراکنی دارند، اما نام حضرت رقیه (س) در میان فرزندان امام حسین (ع) در کتاب ها و متون قدیمی آورده شده که در یکی از منابع، سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی در کتاب خود به نام ینابیع الموّده، این‌چنین می‌گوید: «و من کلام له عند وداعه مع اهله:اللهم انک شاهد علی هولاء القوم الملاعین انهم عمدوا ان لا یبقون من ذریه رسولک ثم نادی: یا ام کلثوم سلام الله علیها !ویا سکینه سلام الله علیها! ویارقیه سلام الله علیها! ویا زینب سلام الله علیها!یا اهل بیتی علیکن منی السلام»، این چنین متونی در منابع بسیار به چشم می‌خورد که در آن نام حضرت رقیه (س) وجود دارد و علاوه بر این، معجزات و کرامات فراوان این دختر 3 ساله امام حسین (ع)، دلیلی محکم بر اثبات وجود ایشان است که در پایان این مطلب، نمونه ای از این کرامات را بخوانید.

اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین (ع) در منابع شیعی آمده است که در کتاب کامل بهائی نوشته علاء الدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آورده شده است. در آن عصر به دلیل اندک بودن امکان نگارش و تعدد فرزندان امامان، و هم‌چنین اختناق حکومت بنی‌امیه که سیره نویسان را در کنترل خود داشته اند، موجب شده که بسیاری از ماجراهای زندگی امامان در پشت پرده باقی بماند. گاهی نیز بر اثر هم نام بودن چند شخص در یک خاندان، موجبات اشتباه در تاریخ فراهم شده و همین مطلب امر را بر تاریخ نویسان اندک آن عصر، با امکانات محدودی که داشتند مشکل کرده است. گاهی بعضی دختران دو نام داشته‌اند و به همین احتمال حضرت رقیه (س) را فاطمه صغری (س) می‌خواندند و شاید همین موضوع باعث غفلت از نام رقیه (س) شده باشد و ممکن است فاطمه (س) اسم اصلی و رقیه (س) لقب باشد.

نام حضرت رقیه (س)

رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است. گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین (ع) کمتر به چشم می‌خورد و به اذعان برخی منابع، احتمال این که ایشان همان فاطمه بنت الحسین (س) باشد، وجود دارد. در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین (ع) دو اسم داشته اند و امکان تشابه اسمی نیز در فرزندان ایشان وجود دارد. دو خطاب از امام حسین (ع) در کربلا در مصادر شیعی آمده است که یکی از دختران حرم خود را با نام رقیه (ع) اینگونه صدا زده است: «یا اختاه یا ام کلثوم، و انت یا زینب و انت یا رقیه و انت یا فاطمه و انت یا رباب» و در خطاب دوم آمده است: « یا ام کلثوم و یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه و یا زینب یا اهل بیتی علیکن منی السلام». اکثر محدثان دو دختر به نامهای سکینه و فاطمه برای امام حسین (ع) ذکر کرده‌اند اما علامه ابن شهر آشوب و محمد بن جریر طبری، سه دختر به نامهای سکینه فاطمه و زینب (ع) را برای آن حضرت برشمرده‌اند.

اسارت حضرت رقیه (س)

حضرت رقیه در واقعه عاشورا حدود سه یا چهار سال سن داشت که بعد از شهادت امام حسین(ع) و یارانش در عصر عاشورا به همراه دیگر زنان بنی‌هاشم توسط سپاه یزید به اسیری رفت. ایشان همراه با کاروان اسرا، ابتدا به کوفه برده شدند و پس از آن به سمت شام حرکت نمودند و معروف است که ایشان همراه با دیگر اسرا، اسارت را در خرابه های شام سپری می‌کردند.

چگونگی شهادت حضرت رقیه (س)/ سنگ نوشته مرقد حضرت رقیه (س)

شهادت حضرت رقیه (س)

شهادت حضرت رقیه (س) در منابع اینگونه شرح داده شده:

عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند. پرسید: «عمه جان! اینان کجا می روند؟» حضرت زینب(س)فرمود: «عزیزم این ها به خانه هایشان می روند.» پرسید: «عمه! مگر ما خانه نداریم؟» فرمودند: «چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است» تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد و  بلافاصله پرسید: «عمه! پدرم کجاست؟» فرمود: «به سفر رفته.» طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند. خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و در آغوش کشید. بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: «پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.» 

دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.

همچنین در منابع گزارش‌هایی از چگونگی وفات دختری منسوب به امام حسین(ع) در شام وجود دارد، که برخی از آنان به این شرح اند:

1- نخستین منبعی که ماجرای شهادت دختر خردسالی از امام حسین را در شام مطرح کرده است. کامل بهایی نوشته عمادالدین طبری (۷۰۰ق) است. او نام دختر را ذکر نکرده است. سن او را چهار سال و وفات او را چند روز پس از دیدن سر پدر در خانه یزید گزارش کرده است.

2- ملّا حسین واعظ کاشفی سبزواری (متوفی ۹۱۰ق) محل حادثه را کوشْک (کاخ) یزید و زمان آن را روز دیدن سر بریده ذکر کرده است.

3- فخرالدین طُریحی (م ۱۰۸۵ ق)؛ نخستین کسی است که کودک را سه ساله و سخنانی از او خطاب به پدر گزارش کرده است.

4- محمدحسین ارجستانی در اواخر قرن سیزدهم، نام کودک را زُبیده، سن او را سه سال، محلّ حادثه را خرابه شام گزارش کرده است. ارجستانی پیش از ذکر این حادثه، به حضور دختری از امام حسین به نام رقیه در شام یاد کرده است.

5- شیخ محمدجواد یزدی در اوایل قرن چهاردهم محل حادثه را خرابه شام دانسته است و گفته نام او زُبَیده یا رُقَیه یا زینب یا سَکینه و یا فاطمه بوده است.

چگونگی شهادت حضرت رقیه (س)/ سنگ نوشته مرقد حضرت رقیه (س)

سنگ نوشته مرقد حضرت رقیه (س)

عبد الوهاب بن احمد شافعی مصری معروف به شعرانی متوفای 973 ه.ق در کتاب المنن باب دهم نقل می کند: «نزدیک مسجد جامع دمشق بقعه و مرقدیوجود دارد که به مرقد حضرت رقیه سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام  معروف است. بر روی سنگ واقع در درگاه این مرقد این چنین نوشته است:هذَا البَیتُ بُقعَه شُرِّفَت بِالِ النَّبِی صلی الله علیه و آله و بِنتُ الحُسَینِ الشَّهید علیه السلام رُقَیَّه سلام الله علیها. این خانه مکانی است که به ورود آل پیامبر علیهم السلام و دختر امام حسین علیه السلام حضرت رقیه سلام الله علیها شرافت یافته است.»

 

غسل حضرت رقیه (س) 

هنگامی که زن غساله بدن حضرت رقیه (س) را غسل می‌داد، ناگاه دست از غسل  کشید و گفت: «سرپرست این اسیران کیست؟» حضرت زینب سلام الله علیهافرمود: «چه می خواهی؟» غساله گفت: «این دختربه چه بیماری مبتلا بوده که  بدنش کبود است؟» حضرت زینب سلام الله علیها در پاسخ فرمود: «ای زن! او بیمار نبوده است؛ این کبودی‌ها آثار تازیانه‌ها و ضربه‌های دشمنان است. و درروایت دیگر است که آن زن دست از غسل کشید و دست‌هایش را بر سرش زد و  گریست.» گفتند: «چرا بر سر می زنی؟» گفت: «مادر این دختر کجاست تا به من بگوید چرا قسمت هایی از بدن این دخترک سیاه شده است؟» گفتند: «این سیاهی ها اثر تازیانه های دشمن است.»

 

دو داستان از کرامات حضرت رقیه (س)

آب گرفتگی قبر مطهر

مرحوم آیت الله حاج میرزا هاشم خراسانی، در کتاب منتخب التواریخ می‌نویسد: سیّد ابراهیم دمشقی، سه دختر داشت و اولاد ذکور نداشتند. شبی دختر بزرگ ایشان، جناب رقیه بنت الحسین (ع) را در خواب دید که فرمود: «به پدرت بگو به والی بگوید میان قبر و لحد من آب افتاده و بدن من در اذیّت است، بیایید و قبر و لحد من را تعمیر کنید.» دخترش به عرض سیّد رساند و سیّد از ترس حضرات اهل تسنن به خواب ترتیب اثر نداد. شب دوم دختر دوم و شب سوم دختر سوم،  بدون ترتیب اثر تا شب چهارم خود سیّد این ماجرا را در خواب دید. بنا‌بر‌این صبح روز بعد، سیّد نزد والی شام رفت، والی با علما و صلحای شام پس از غسل و پوشیدن لباس‌های نظیف و پس از نبش قبر توسط همین سیّد سه روز مشغول به تعمیر قبر شدند.

 

چگونگی شهادت حضرت رقیه (س)/ سنگ نوشته مرقد حضرت رقیه (س)


سیّد در طول این سه روز فقط در اوقات نماز این بدن مطهره را که کفن آن سالم بود در مکان نظیفی می‌گذاشت و پس از نماز دوباره او را در بغل می‌گرفت و گریه می‌کرد و از کرامت حضرت رقیه (س) این بود که سید ابراهیم در این سه روز نه احتیاج به آب و غذا پیدا کرد و نه محتاج به تجدید وضو شد، و مدتی بعد صاحب فرزند پسری شد.

شفای مار گزیدگی

مرحوم آیت الله سیّد هادی خراسانی، نیز در کتاب معجزات و کرامات می‌نویسد: روی پشت بام خوابیده بودیم که مار دست یکی از خویشاوندان ما را گزید. وی مدتی مداوا کرد ولی سودی نداشت. در آخر، جوانی به نام سیّد عبد الحسین نزد ما آمد و گفت: «کجای دست او را مار گزیده است؟»، هنگامی محل مارگزیدگی را به او نشان داد بلافاصله دستی به آن موضع زد و بکلی محل درد خوب شد سپس گفت: «من نه دعایی دارم و نه دوای، فقط کرامتی است که از اجداد ما رسیده است، هر سمی که از زنبور یا عقرب یا مار باشد آگر آب دهان یا انگشت به آن بگذاریم خوب می شود.و دلیل این امر، این است که جد ما در شام موقعی که قبر شریف حضرت رقیه سلام الله علیها را تعمیر می‌کردند جد من بدن مطهره حضرت رقیه (س) را سه روز روی دست گرفت تا قبر شریف را تعمیر کردند و از آنجا این اثر در خود و اولادش نسل بعد از نسل مانده است.

 

 منابع:

1- معالی السبطین

2- لسان العرب

3- لهوف

4- مقتل ابن مخنف

5- نفس المهموم

6- کامل بهائی

7- المنتخب فی جمع المراثی و الخطب

8- انوار المجالس

9- منتخب التواریخ

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
چهارشنبه 3 آبان 1396  - 6:45 PM

خلاصه ای از زندگی امام محمد باقر (ع)

سوم ماه صفر سالروز ولادت حضرت امام محمد باقر (ع) است.

خلاصه ای از زندگی امام محمد باقر (ع)

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛سوم ماه صفر مصادف است با ولادت امام محمد باقر (ع). ایشان در طی عمر پر برکت خود قدم مهمی در ترویج علوم اسلامی برداشتند و شاگردان زیادی را تربیت نمودند. در ادامه، شرح کوتاهی از زندگی نامه ان حضرت را بخوانید:

ولادت

امام محمد باقر (ع) در روز سوم ماه صفر سال 57 هجری یا به روایتی دیگر سال 56 هجری، در مدینه به دنیا آمد. در رابطه با روز و ماه ولادت آن حضرت، علاوه بر روز سوم صفر سال 57 هجری، نقل های مختلفی یاد شده است، در برخی منابع، تاریخ، پنجم صفر 57 هجرى، گفته شده است و در برخی از منابع دیگر به روزهای جمعه، دوشنبه و یا سه شنبه اول رجب 57 هجری اشاره شده است.

 چرا لقب آن حضرت را باقر گذاشتند؟

آن حضرت را بدین لقب می خواندند زیرا علوم را می شکافت و باز می‌کرد. در کتاب قاموس گفته شده: «محمد بن علی بن حسین را باقر می‌خواندند چون در علم تبحر داشت.» و هم‌چنین در لسان العرب نیز ذکر شده است: «آن حضرت را باقر می خواندند چرا که علم را می شکافت و به اصل آن پی می برد و فروع علم را از آن استنباط می کرد و دامنه علوم را می شکافت و وسعت می داد.» ابن حجر در صواعق می نویسد: «او را باقر می خواندند و این کلمه از «بقر الارض » اخذ شده است، یعنی آنکه زمین را می شکافد و مکنونات آن را آشکار می کند. زیرا او نیز گنجینه های نهانی معارف و حقایق احکام و حکمتها و لطایف را که جز از دید کوته نظران و ناپاکان پنهان نبود، آشکار می کرد.»

نسب، کنیه و القاب‌

امام باقر(ع) فرزند امام سجاد(ع) و نوه امام حسین (ع) است. مادر وی ام عبدالله، دختر امام حسن مجتبی(ع)، است. چون نسب امام باقر (ع) هم به امام حسن (ع) و هم به امام حسین (ع) می‌رسد، به او لقب هاشمیٌ بین هاشمیین، علویٌ بین علویین و فاطمیٌ بین فاطمیین دادند.

او ملقب به «شاکر» و «هادی» بود؛ اما مشهورترین لقب او «باقر» است. در کتاب یعقوبی درباره این لقب آمده: «بدان سبب باقر نامیده شد که علم را شکافت». کنیه معروف این امام «ابوجعفر» است و در منابع روایی بیشتر با عنوان ابوجعفر اول از وی یاد می‌شود.

فرزندان و همسران امام باقر (ع)

بر اساس منابع تاریخی امام باقر چهار همسر و هفت فرزند داشت که پنج فرزند او پسر و دو نفر آنان دختر بوده‌اند.

جعفربن ‌محمد صادق (ع) مشهورترین و با فضیلت‌ترین فرزند امام باقر (ع) است كه از ام فروة زاده شد و پس از امام باقر (ع) به امامت رسید.

 عبد الله بن محمد یگانه برادر امام صادق (ع) بشمار می ‏آید كه هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر با آن حضرت متحد است. مورخان وى را صاحب فضل و صلاح دانسته‏اند و متذكر شده‏اند كه فردى از بنى امیه به او سم خورانید و او را به شهادت رساند.

ابراهیم بن محمد و عبید الله بن محمد، دیگر پسران حضرت هستند که مادر آنان ام حكیم بود.

على بن محمد و زینب بنت محمد، نیز از یک مادرند که ام ولده بوده است

 فرزند دیگر امام باقر (ع) ام سلمه بود که مادر وى را نیز ام ولد دانسته‏ اند.

برخى از منابع، تنها شش فرزند براى امام باقر (ع) نام برده‏ اند و بر این باورند كه امام باقر فرزندى به نام عبید الله نداشته است.

گروهى دیگر گفته اند: امام باقر (ع) دو دختر نداشته است، بلكه زینب و ام سلمه در حقیقت دو نام براى یك دختر است.

دانش امام باقر (ع)

علم امام باقر (ع) به گونه ای بود که پیامبر اکرم (ص) سالها پیش از ولادت ایشان در توصیف وی، خطاب به جابر عبدالله انصاری، این چنین می گوید: «تو مردى از خاندان مرا درك خواهى كرد كه نامش نام من، و رفتار و كردارش، رفتار و كردار من است و دانش را تا ژرفايش مى شكافد.»، هم‌چنین شخصيت آسمانى و شكوه علمى امام باقر (ع) چنان خيره كننده بود كه «جابر بن يزيد جعفى» به هنگام روايت از آن گرامى مى گفت: «وصى اوصياء و وارث علوم انبياء محمد بن على بن الحسين مرا چنين روايت كرد...»

تا پیش از زمان امام باقر (ع)، نظرات فقه شیعه، محدود بود، اما با ظهور امام باقر(ع) قدم مهمی در راستای تدوین آن برداشته شد. ایشان، جنبش علمی وسیعی را به وجود آورد که در دوره امامت فرزندش امام صادق (ع) به اوج خود رسید. وی در علم، زهد، عظمت و فضیلت سرآمد همه بزرگان بنی هاشم بود و روایات و احادیث وی در زمینه علم دین، آثار و سنت نبوی، علوم قرآن، سیره و فنون اخلاق و آداب بدان حد است که تا آن روز از هیچ یک از فرزندان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به جا نمانده بود. در این عصر بود که شیعه تدوین فرهنگ خود که شامل فقه و تفسیر و اخلاق می‌گردید را آغاز کرد.

اصحاب و شاگردان امام باقر (ع)

شرایط زمانی امام باقر (ع) به گونه ای بود که حاکمان درگیر بحران های سیاسی درونی بودند و مجالی پیدا نکردند که مانند حاکمان گذشته بر ایشان فشار بیاوردند. شیخ طوسی(ره) در کتاب رجال خود، اصحاب و شاگردان امام محمد باقر علیه السلام را ۴۶۲ مرد و دو زن دانسته که در میان آنان برخی از نظر اعتبار و وثاقت مورد اتّفاق اهل سنّت و امامیّه اند و برخی از فقیه ترین فقیهان صدر اسلام محسوب می شوند.

سه نفر از شاگردان برجسته امام صادق (ع):

1- «ابان بن تغلب»: ابان از شخصيتهاى علمى عصر خود بود و در تفسير،حديث،فقه، قرائت و لغت تسلط بسيارى داشت.والايى دانش ابان چنان بود كه امام باقر (ع) به او فرمود در مسجد مدينه بنشين و براى مردم فتوى بده زيرا دوست دارم مردم چون تويى را در ميان شيعيان ما ببينند.

2- «زراره»: زراره از قرائت و فقه و كلام و شعر و ادب عرب بهره اى گسترده داشت و نشانه هاى فضيلت و ديندارى در او آشكار بود.

3- «محمد بن مسلم »: فقيه اهل بيت و از ياران راستين امام باقر و امام صادق عليهما السلام بود،او اهل کوفه بود و براى بهره گرفتن از دانش بيكران امام باقر (ع) به مدينه آمد و چهار سال در مدينه ماند.

حاکمان دوران امام باقر(ع)

امام باقر علیه السلام در زمان حکومت ولید بن عبدالملک به امامت رسیدند که پس از او سلیمان بن عبدالملک و سپس عمربن عبدالعزیز و سپس یزید بن عبدالملک و پس از او هشام بن عبدالملک، یکی پس از دیگری حاکم مَمالک اسلامی شدند. امام با هر یک از آنها به نحو خاصّی برخورد می‌کرد، ولی متأسّفانه بعضی از بستگان وی، از جمله زید بن حسن بن علی به بدگویی او دست زدند تا سرانجام هشام، امام را مسموم کرد و به شهادت رساند.  

در اعیان الشیعه‌ آمده است که عبدالملک بن مروان به پیشنهاد امام باقر، اقدام به ضرب سکه اسلامی کرد. پیش از آن، معاملات با سکه‌های رومی انجام می‌شد. از آنجایی که این ماجرا در زمان امام سجاد رخ داده، برخی پیشنهاد ضرب سکه را به امام سجاد نسبت داده و برخی گفته‌اند امام باقر به دستور امام سجاد این پیشنهاد را مطرح کرده است.

شهادت امام باقر (ع)

حضرت امام محمد باقر ( ع ) 19 سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زين العابدين ( ع ) زندگى كرد و در تمام اين مدت به انجام دادن وظايف خطير امامت , نشر و تبليغ فرهنگ اسلامى , تعليم شاگردان , رهبرى اصحاب و مردم , اجرا كردن سنتهاى جد بزرگوارش در ميان خلق , متوجه كردن دستگاه غاصب حكومت به خط صحيح رهبرى و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعى و امام معصوم , كه تنها خليفه راستين خدا و رسول ( ص ) در زمين است , پرداخت و لحظهاى از اين وظيفه غفلت نفرمود .

ایشان سرانجام در هفتم ذيحجه سال 114 هجرى در سن 57 سالگى در مدينه به وسيله هشام مسموم شد و به شهادت رسید و در کنار مرقد پدر بزرگوار خود در قبرستان بقیع به خاک سپرده شدند.

امام باقر(ع) وصیت کرده بود در لباسی که در آن نماز می‌خوانده دفن شود و هم‌چنین بنا به وصیت ایشان، ده سال در منا برای وی از مال خود امام، مراسم عزاداری بر پا کردند.

 

انتهای پیام/



ادامه مطلب
دوشنبه 1 آبان 1396  - 7:15 PM

سجده سهو چگونه است؟

چگونگی خواندن سجده سهو را در این خبر بخوانید.

سجده سهو چگونه است؟

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛گاهی اوقات، فرد نمازگزار، سهوا دچار اشتباهی می‌گردد که بر او واجب است پس از نماز سجده سهو بجای آورد که در این مطلب، موارد وجوب سجده سهو و چگونگی انجام آن را بخوانید:

موارد واجب شدن سجده سهو:

1- هنگامی که در بین نماز، سهواً حرف بزند.

2- هنگامی که یک سجده را فراموش کند.

3- هنگامی که در نماز چهار رکعتى بعد از سجده دوّم شک کند که چهار رکعت خوانده یا پنج رکعت.

4- در جایى که نباید در نماز سلام دهد، مثلًا در رکعت اول سهواً سلام بدهد.

5- آن جا که تشهد را فراموش کند.

شیوه انجام سجده سهو:

دستور سجده سهو به این صورت است که بعد از سلام نماز فورا نیت سجده سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بگوید:  « بسم الله و بالله و صلی الله علی محمد و آله» یا «بسم الله و بالله اللهم صلی علی محمد و آل محمد»، ولی بهتر است بگوید «بسم الله و بالله السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته» بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهایی را که گفته شد بگوید و بنشیند و بعد از خواندن تشهد سلام دهد.

باید توجه داشت برای حرفی كه از آه كشیدن و سرفه پیدا می‎گردد، سجده سهو واجب نیست، ولی اگر سهوا عبارت «آخ» یا «آه» بگوید، باید سجده سهو نماید، و هم‌چنین نمازگزار باید بداند که اگر چیزی را كه غلط خوانده دوباره بطور صحیح بخواند، برای دوباره خواندن آن سجده سهو واجب نیست.

 

انتهای پیام/



ادامه مطلب
دوشنبه 1 آبان 1396  - 7:15 PM

رفع ابهام از پيشگويى در کلام امام علی(ع)

امام علی علیه السلام فرمودند:هرگزدروغ نگفته‌ام و هيچ‌ گاه دروغ به من گفته نشده است (اشاره به اين‌كه آنچه پيامبر به من فرموده است راست و درست بوده است) و هرگز گمراه نبوده‌ام و كسى نيز به وسيله من گمراه نشده است.

رفع ابهام از پيشگويى در کلام امام علی(ع) به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛امام علی علیه السلام فرمودند: مَا كَذَبْتُ وَلاَ كُذِّبْتُ، وَلاَ ضَلَلْتُ وَلاَ ضُلَّ بِي.هرگز دروغ نگفته‌ام و هيچ‌ گاه دروغ به من گفته نشده است (اشاره به اين‌كه آنچه پيامبر به من فرموده است راست و درست بوده است) و هرگز گمراه نبوده‌ام و كسى نيز به وسيله من گمراه نشده است.

شرح و تفسير حکمت 185 نهج البلاغه


امام علی(عليه السلام) براى رفع ابهام از پيشگويى هايى كه درباره آينده دارد اين جمله پرمعنا را بيان كرده مى فرمايد: «هرگز دروغ نگفته ام و هيچ گاه دروغ به من گفته نشده است (اشاره به اين كه آنچه پيامبر به من فرموده است راست و درست بوده است) و هرگز گمراه نبوده ام و كسى نيز به وسيله من گمراه نشده است»، (مَا كَذَبْتُ وَلاَ كُذِّبْتُ ، وَ لاَ ضَلَلْتُ وَ لاَ ضُلَّ بِي).

همان گونه كه در سند اين گفتار حكيمانه اشاره شد، امام(عليه السلام) اين جمله را در حوادث مختلف بيان كرده است از جمله در داستان «ذوالثدية مخدج» است او كسى بود كه چون پيامبر(صلى الله عليه وآله) مشغول تقسيم غنايم جنگى بود آمد و با عصبانيت گفت: عدالت را رعايت نكردى. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: واى بر تو اگر من به عدالت رفتار نكنم چه كسى به عدالت رفتار خواهد كرد؟ به دنبال اين رخداد آيه 58 سوره توبه نازل شد: «(وَمِنْهُمْ مَّنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَّمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ)، و در ميان آنها كسانى هستند كه در (تقسيم) غنايم به تو خرده مى گيرند اگر سهمى از آن (غنايم) به آنها داده شود راضى مى شوند و اگر چيزى به آنها داده نشود خشمگين مى شوند (هر چند حقى نداشته باشند)» در اين ماجرا يكى از حاضران (عمر بن خطاب) از پيامبر(صلى الله عليه وآله)اجازه خواست گردن او را بزند، ولى پيامبر(صلى الله عليه وآله) او را از اين كار باز داشت و فرمود: او را رها كن او در آينده پيروانى پيدا خواهد كرد كه از دين خدا خارج مى شوند، همان گونه كه تير از كمان رها مى شود. آنها گروهى خواهند بود كه (به ظاهر) نماز و روزه خود را در برابر نماز و روزه آنان ناچيز خواهيد شمرد. قرآن (بسيار) مى خوانند ولى از شانه و گلوگاهشان فراتر نمى رود.

اميرمؤمنان به پيروان خود پيش از جنگ نهروان خبر داده بود كه آن مرد در ميان خوارج است و كشته خواهد شد، ولى بعد از جنگ جسد او را پيدا نكردند. امام(عليه السلام) فرمود: نه من دروغ گفته ام و نه آن كسى كه به من خبر داده به من دروغ گفته است ناگهان مردى آمد عرض كرد: اى اميرمؤمنان جنازه او را يافتيم.


امام علی(عليه السلام)به سجده افتاد و خدا را شكر گفت. از اين جمله (علاوه بر احاديث فراوان ديگر) به خوبى استفاده مى شود كه رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)اخبار غيبى فراوانى مربوط به حوادث آينده به اميرمؤمنان على(عليه السلام)داده بود و امام(عليه السلام) نيز با اعتماد و يقينى كه به اخبار پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)داشت، آنها را در حوادث مختلف بازگو مى كرد و هر گاه كسى در آن ترديد مى نمود مى فرمود: «نه من دروغ مى گويم و نه آن كسى كه به من خبر داده دروغ گفته است» و اين حوادث عيناً رخ مى داد و گاه كه يكى از ياران آن حضرت سؤال كرد كه اى اميرمؤمنان شما داراى علم غيب هستيد امام خنديد و در جواب براى اسكات او فرمود: «لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْب، وَ إنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْم، اين علم غيب نيست علمى است كه از صاحب علمى (پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)) آموخته ام».

انتهای پیام/



ادامه مطلب
دوشنبه 1 آبان 1396  - 7:14 PM

نهج البلاغه:

خبر غیبی امیرالمومنین

حجت الاسلام محدثی با اشاره شأن نزول حکمت ۱۸۵ گفت:‌ این حکمت در پاسخ به اتهام ناروایی بود که به حضرت زده شد.

حجت‌الاسلام جواد محدثی، کارشناس برنامه «منشور امیر» شبکه رادیو معارف در مورد حکمت 185 نهج‌البلاغه امیرالمومنین (ع)« مَا کَذَبْتُ وَلاَ کُذِّبْتُ، وَلاَ ضَلَلْتُ وَلاَ ضُلَّ بِی؛ هرگز دروغ نگفته‌ام و هیچ‌ گاه دروغ به من گفته نشده است و هرگز گمراه نبوده‌ام و کسى نیز به وسیله من گمراه نشده است.» گفت:‌ این سخن نشان‌دهنده این است که یک سری حوادثی به وقوع پیوسته بوده است که حضرت را به دروغ‌گویی متهم می‌کردند یا العیاذ بالله ایشان را عامل گمراهی می‌پنداشتند که امیرالمؤمنین در رد این ادعاها مجبور به قسم خوردن شدندو الا بی مقدمه و بی سبب این سخنان را نمی‌فرمودند.

وی با بیان اینکه امیرالمؤمنین امامی معصوم است، به همین جهت انگیزه‌ای برای دروغ گفتن ندارد گفت: اخباری نیز که به او می‌رسد دورغ نیست و منابع ایشان مطمئن و صادق هستند.

حجت‌الاسلام محمدی در مورد اینکه چه شأن نزول سخن حضرت در کجا بوده است گفت:‌ این داستان مربوط به پیشگویی حضرت رسول است و داستان «ذوالثدیة مخدج» است؛ او کسى بود که وقتی رسول گرامی اسلام(صلى الله علیه وآله) مشغول تقسیم غنایم جنگى بود، با عصبانیت گفت: عدالت را رعایت نکردى که پیامبر(صلى الله علیه وآله)  در جوابش فرمودند: واى بر تو اگر من به عدالت رفتار نکنم چه کسى به عدالت رفتار خواهد کرد و سپس فرمودند: این شخص در آینده پیروانى پیدا خواهد کرد که از دین خدا خارج مى‌شوند، همان گونه که تیر از کمان رها مى‌شود. آنها گروهى خواهند بود که (به ظاهر) نماز و روزه خود را در برابر نماز و روزه آنان ناچیز خواهید شمرد. قرآن (بسیار) مى خوانند ولى از شانه و گلوگاهشان فراتر نمى رود.

وی با بیان اینکه امیرمؤمنان به پیروان خود پیش از جنگ نهروان خبر داده بود که آن مرد در میان خوارج است که قیافه‌ای سیه چرده با دستی ناقص دارد و کشته خواهد شد گفت:  ولى بعد از جنگ اصحاب  جسد او را پیدا نکردند. امیرالمؤمنین فرمودند:  نه من دروغ گفته ام و نه آن کسى که به من خبر داده به من دروغ گفته است ناگهان مردى آمد عرض کرد: اى امیرمؤمنان جنازه او را یافتیم. امیرالمؤمنین بعدا از پیدا شدن جنازه فرمودند الله اکبر صدق الله و رسوله؛ چرا که این خبر را پیامبر به حضرت فرموده بود.



ادامه مطلب
سه شنبه 18 مهر 1396  - 9:08 AM

شناخت امیرالمومنین علی(ع) در نهج البلاغه:

چرا اسلام شناسان غربی شیفته علی(ع) هستند؟

امام علي(ع) رابطه ناگسستني بين حکمت نظري و سياسـت عملي برقرارمي کند وهـدف از زندگي کوتاه دنيـوي را مقدمه و آزمايشگاهي براي زندگي پايدار اخروي مي نامد، برهمين اساس علاوه بر پاسخگويي به مردم ،دادگاه عدل الهي را محکمه اي مي داند که زمامدار بايد درمقابل آن پاسخگوي گفتار، رفتاروکردارخويش باشد.

بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب
سه شنبه 18 مهر 1396  - 9:05 AM

یكی از مباحثی كه در موضوع خاتمیت می توان آن را مطرح نمود و مورد توجه و دقت  قرار داد، دین و شریعتی است كه خداوند بی همتا آنرا توسط رسول گرامی خود حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله) به مردم رساند واز مردم خواست كه نسبت به پذیرش آن با جان و دل اقدام نمایند. دینی كه از همان آغاز به دین اسلام نامگذاری شد و نام و آوازه اش به عنوان آخرین دین الهی به گوش جهانیان رسید.

بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب
دوشنبه 17 مهر 1396  - 4:35 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 9

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 55221
تعداد کل پست ها : 341
تعداد کل نظرات : 0
تاریخ ایجاد بلاگ : دوشنبه 17 مهر 1396 
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 8 خرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی