به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

خلاصه پرسش

اسرای کربلا محرم چه روزی از کربلا به سمت شام حرکت کردند؟

پرسش

اسرای کربلا چندم محرم از کربلا به سمت شام حرکت کردند؟

پاسخ اجمالی

طبق نقل کتابهای تاریخی و مقاتل، کاروان اسراء کربلا در روز یازدهم محرم از کربلا حرکت کرده و در روز دوازدهم به کوفه وارد شدند و در روز نوزدهم محرم از کوفه به سوی شام حرکت کردند و در روز اول صفر به شام وارد شدند[1].

 

 


[1] محمد باقر ملبوبی، الوقایع و الحوادث، ج 4، ص 114.



ادامه مطلب
پنج شنبه 11 آبان 1396  - 12:56 PM

خلاصه پرسش

آیا خواندن برخی دعاها (مثلادعای عهد) کمتر یا بیشتر از میزان تعیین شده اثر خاصی خواهد داشت؟

پرسش

اگر انسان قبل از چهلمین روز خواندن دعای عهد ( یا هر دعایی که باید در دفعات معینی خوانده شود) بمیرد، چه می شود؟ آیا خواندن بیش از 40 روز دعای عهد اثر خاصی دارد؟

پاسخ اجمالی

هر عمل نیکی از دو جنبه ی حسن فعلی (اصل عمل) و حسن فاعلی (نیت صحیح) تشکیل شده است؛ یعنی، فعلی مورد قبول خداوند واقع می شود که هم کار صحیحی باشد و هم به نیّت و انگیزه ی خدائی و برای رضای خداوند انجام گیرد. در روایات اسلامی بر نیّت فعل بسیار تأکید شده و آن را  به نوعی روح عمل معرفی کرده اند. چه بسا انسان مؤمن نیت عملی را می کند که موفق به انجام آن نمی شود که اگر در نیت انجام آن صادق باشد و قصد واقعی برای انجام آن داشته باشد بر طبق روایات ائمه معصومین(ع) خداوند ثواب و اثرات آن عمل را به او می دهد. در مورد دعای عهد نیز اگر با نیت خالص قصد انجام آن را داشته باشد و قبل از انجام آن بمیرد، خداوند اثر و ثواب دعا را به او می دهد و در این گونه دعاهای مستحب، زیاد خواندن آنها موجب ازدیاد اجر و ثواب می شود.

 

پاسخ تفصیلی

در شریعت مقدس اسلام هر عمل و فعلی دارای دو جنبه می باشد که شرط قبول شدن آن عمل، رعایت کردن این دو جنبه است:

 

اول: باید خود عمل، کار درست و پسندیده ای باشد؛ مانند کمک به دیگران، خواندن دعا و از این قبیل.

 

دوّم: باید این عمل سالم و صحیح را با انگیزه و نیّت صحیح انجام داد؛ مثلا، اگر انسان دعائی می خواند فقط برای رضا خدا باشد، اگر به کسی کمک می کند به خاطر اجرای فرمان خداوند و برای رضای او باشد نه اینکه به خاطر تعریف و تمجیدهای مردم. اوّلی را حسن فعلی و دومی را حسن فاعلی می گویند که به آن حسن نیّت هم گفته می شود. اصولاً در اسلام بر نیّت و نقش آن در قبول اعمال بسیار تاکید شده است. از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که فرمود: «اعمال در گرو نیّات است.»[1]

 

از ائمه ی معصومین(ع) نیز روایات متعددی در این زمینه رسیده است که در آنها به خوبی نقش نیّت در اصل عمل بیان شده است. امام صادق(ع) از پیامبر اعظم(ص) نقل می کنند که فرمودند: «نیت مؤمن بهتر از عملش است.»[2] مرحوم علامه ی مجلسی در تفسیر این روایات از  امام باقر(ع) روایت می کند که حضرت فرمود: «علتش این است که مؤمن کارهای خیر زیادی را قصد می کند که در انجام آن موّفق نمی شود.»[3]

 

یعنی گستره ی نیّت مؤمن برای اعمال خیر بسیار فراتر از گستره ی عمل اوست. چه بسا قصد می کند که فلان عمل را انجام دهد یا مثلا دعای عهد را 40 روز بخواند[4] یا فلان مقدار مال به فقرا بدهد، با اینکه  نه از زمان مرگ خود خبر دارد و نه در حال حاضر آن مقدار پول را برای انفاق دارد، امّا اگر در نیّت خود صادق باشد خداوند همان اجر و ثواب را بدون اینکه عمل را انجام داده باشد به او می دهد، چرا که خداوند وسعت دهنده و کریم است.

 

امام صادق(ع) می فرمایند: «بنده ی فقیر می گوید خدایا به من مال و ثروت ارزانی کن تا احسان کرده و به فقرا انفاق کنم، خداوند چون صدق نیتش را می داند و می داند که راست می گوید برای او همان اجر و پاداش را قرار می دهد، چرا که خداوند وسعت دهنده و کریم است.»[5]

 

پس مسلماً اگر انسان در چنین دعاهایی قصد انجام را داشته باشد، اگر چه هیچ انجام نداده باشد و یا مقداری از آن را انجام داده باشد و بمیرد و یا هر امری که واقعاً نتواند آن را انجام دهد برای او پیش آید، خداوند اجر و ثوابش را به او می دهد و مسلماً زیاد خواندن این گونه دعاها خوب و پسندیده است و موجب ثواب و اجر بیشتر می شود. گر چه انجام این گونه افعال همان گونه که دستور داده شده مقبول تر است.

 

یکی از دعا های پر معنی و سازنده که خواندن آن بسیار سفارش شده است دعای عهد امام زمان علیه السلام است که از امام صادق(ع) منقول است هر که چهل صبح این دعا را بخواند از یاوران قائم (ع) ما باشد و اگر پیش از ظهور بمیرد خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد. این دعا نیز از این قاعده مستثنی نیست و طبق احادیث بالا اگر نیت داشته باشد که چهل روز صبح آنرا بخواند ولی به دلیلی موفق نشود خداوند اجر و اثر آنرا به او عطا می کند.

 

 


[1]  . صحیح بخاری، کتاب بُدء الوحی، ج 1؛ صحیح مسلم، ح 1907.

[2]  . اصول کافی، ج 3، ترجمه ی مصطفوی، ص 133.

[3]  . همان.

[4]   مفاتیح الجنان، دعای عهد. بحارالأنوار ج : 53 ص : 96و95،بحارالأنوار ج : 91 ص : 41و42.

[5]  . اصول کافی، ج 3، ترجمه ی مصطفوی، ص 133.



ادامه مطلب
پنج شنبه 11 آبان 1396  - 12:55 PM
خلاصه پرسش
نظر اسلام درباره ی دایناسور چیست؟
پرسش
نظر اسلام درباره ی دایناسور چیست؟
پاسخ اجمالی

قرآن کتاب هدایت است و هر آنچه به این منظور کمک می رساند در این کتاب مقدس آمده است و روش آن در بیان مطالب، اشاره به اصل و کلیات آنهاست و کمتر به بیان فروع و جزئیات پرداخته است که شاید دلیل آن گستردگی بیش ازحد تصور موضوعات و احکام جزئی باشد[1].

 

در قرآن مجید اگر چه در باره ی اصل حیات و انواع موجودات، تقسیم موجودات زنده به گیاهان[2] و جانوران، تقسیم جانوران خشکی به چهار پایان و پرندگان[3] و تقسیم چهارپایان به خزندگان و حیواناتی که با چهار پا و حیواناتی که با دو پا حرکت می کنند[4] اشارات زیادی شده است و از  بعضی انواع حشرات و ماهی ها و دیگر موجودات نام برده شده و نکات ارزشمندی در باره ی آنها بیان گردیده است ولی در خصوص دایناسور و حیات طبیعی آن، در قرآن سخنی به میان نیامده و اسلام نیز نظر خاصی ابراز نداشته بلکه در این گونه مسائل، به نظرات دانشمندان و متخصصین هر علم احترام گذاشته و احکام و دستورات خود را بر پایه ی یافته ها و نظرات آنان استوار ساخته است.

 

مباحث مربوط به اقسام و انواع و جزئیات جانوران و گیاهان و جمادات مربوط به علوم طبیعی است و باید نظر علم را در مورد آنها جویا شد، اطلاعات مربوط به دایناسور را نیز باید در کتب مربوط به دیرینه شناسی و جانوران منقرض شده و یا در موزه های حیات وحش جستجو نمود.

 

همان طوری که بیان شد در قرآن و دیگر منابع اسلامی به طبیعت و مظاهر آن و موجودات مختلف توجه بسیاری شده و از آنها به عنوان نعمت ها و نشانه های خداوند یکتا و عظمت و قدرت او یاد شده است. زیرا یکی از راه های خداشناسی توجه به مخلوقات و آثار خداست، به همین دلیل بیشتر، از حیواناتی که در معرض دید مردم بوده، یاد شده تا در خلقت آنها دقت شود.

 

اگر علم بتواند سابقه و ویژگی های موجودات باستانی و منقرض شده ای همچون دایناسورها را اثبات کند در حقیقت نشانه ای از نشانه های بی شمار خداوند را اثبات کرده است که راه جدیدی برای شناخت عظمت پروردگار است، چنانکه قرآن می فرماید:

 

«]ای پیامبر[ بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز  نموده است. سپس خداوند (به همین گونه) جهان آخرت را ایجاد می کند. خدا بر هر چیزی قادر است.»[5] در تفسیر نمونه در توضیح این آیه چنین  آمده است: امروزه این گونه آیات برای دانشمندان معنی دقیق تر و عمیق تری می تواند ارائه دهد و آن این است که بروند و آثار موجودات زنده ی نخستین را که به صورت فسیل ها و غیر آن، در اعماق دریاها، در دل کوه ها و در لابلای طبقات زمین است، ببینند؛ و به گوشه ای از اسرار آغاز حیات در کره ی زمین و عظمت و قدرت خدا پی ببرند، و بدانند که او بر اعاده ی حیات قادر است.[6]

 

نکته ی دیگری که باید به آن توجه داشت این است که:

 

برخلاف برخی ادیان که گاهی آموزه های شان با مسایل علمی (و مخصوصاً علوم طبیعی و مطالب مربوط به آفرینش) تضاد و تعارض دارند، و به همین جهت مسائل جدا بودن زبان علم از زبان دین، جدا بودن نحوه ی معیشت علمی و دینی و یا بی معنایی زبان دینی و ... را مطرح نموده اند، آموزه های اسلام و قرآن، هیچ گونه تعارضی با مسائل علمی نداشته و از همان عصر بعثت به بسیاری از پیشرفت ها و اختراعات اکتشافات علمی اشاره داشته است و مقام علم و عالمان را ارج نهاده و برای نظریات آنان احترام و ارزش قائل است و در موارد بسیاری، از رهیافت های علمی و عجائب و غرائب خلقت به عنوان بر هان هایی برای اثبات مبدأ و معاد استفاده کرده است.

 

اما دستورات و احکام فقهی موجوداتی که علم وجود آنها را ثابت می کند از نظر طهارت و نجاست، و حلیت و حرمت، در فقه اسلام به صورت «قضایای حقیقیه» مطرح گردیده؛ یعنی،به صورت قوانین عمومی که بر فرض وجود موضوع، احکام و دستورات آنها بیان شده است. بنابراین اگر دایناسوری وجود داشته باشد، یا در آینده موجودی با خصوصیات ذکر شده برای دایناسور، پدید آید، هر چند فقه اسلام در مورد خصوص آن نظر نداده است اما فقها می توانند از روی قواعد فقه بدون هیچ ابهامی احکام آن را استخراج نمایند. چنانکه تا کنون حکم دهها مسأله ی مستحدثه (بدون سابقه) را استنباط و استخراج نموده اند.

 

 

[1] برای آگاهی بیشتر؛ نک: ولایت و دیانت، جستارهایى در اندیشه‏ى سیاسى اسلام؛ استاد مهدى هادوى تهرانى، صص 47-57.

[2] . وَ هُوَ الَّذی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ ...، انعام، 99.

.[3]  وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطیرُ بِجَناحَیْه‏...، انعام، 38.

.[4]  وَاللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشی‏ عَلى‏ بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشی‏ عَلى‏ رِجْلَیْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشی‏ عَلى‏ أَرْبَعٍ، نور، 45.

 . [5] عنکبوت، 20.

[6]  . تفسیر نمونه، ج 16، ص 238.



ادامه مطلب
پنج شنبه 11 آبان 1396  - 12:53 PM

خلاصه پرسش

آیا خوردن خرچنگ حرام است؟

پرسش

من خیلی زیاد شنیده ام که خوردن خرچنگ حرام است. لطفاً برای من توضیح بدهید که آیا این راست است و اگر این طور است، آیا حرام یا مکروه است؟

پاسخ اجمالی

در تعابیر فقها معیاری برای حلیت گوشت آبزیان بیان شده است. آنها فرموده اند: آنچه از روایات بدست می آید این است که گوشت حیوانات دریایی خورده نمی شود یعنی خوردن آن حرام است[1] مگر آن نوع از ماهی که پولک (فلس) داشته باشد[2] و خرچنگ از چنین ویژگی برخوردار نیست.

 

علاوه بر اینکه برای حرمت گوشت خرچنگ، دلیل خاصی هم در روایات وجود دارد.

 

امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرمایند: خوردن جرّی (نوعی ماهی) و لاک پشت و خرچنگ حرام است.[3]

 

پس خوردن خرچنگ از نظر اسلام حرام است[4].

 

برای اطلاع بیشتر، نک: نمایه ی فلسفه ی حلیت میگو- ش: 310.

 

 


[1]  به عبارت دیگر اصل اولی در حرمت و حلیت گوشت های حیوانات دریایی بر حرمت است.

[2]  لا یؤکل من حیوان البحر الا سمک له فلس و...: منهاج المؤمنین(للمرعشی)، ج‏2ص 188، منهاج الصالحین (للخوئی) ، ج‏2 ص344، الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب أهل البیت، ج‏2 ص20، مبحث ما یمنع أکله و ما یباح أو ما یحل، و ما لا یحل...، ص 13.

[3]  وسائل‏الشیعة، ج 24، ص 147.

[4] نک: جامع المسائل للبهجة، ج 4،ص 385.صراط النجاة تبریزی،ج 5، ص407.



ادامه مطلب
چهارشنبه 10 آبان 1396  - 12:15 PM

خلاصه پرسش

آیا به پس انداز حساب قرض الحسنه مسکن، جهت استفاده از وام آن برای تهیه مسکن، خمس تعلق می گیرد یا نه؟

پرسش

اینجانب مقلد مقام معظم رهبری می باشم،نزدیک 4 سال است که حساب قرض الحسنه مسکن دارم و قصد استفاده از وام جهت تهیه مسکن را دارم . آیا به پس انداز اینجانب خمس تعلق می گیرد یا نه؟

پاسخ اجمالی

مقام معظم رهبری در پاسخ به این سؤال که: شخصى خانه‏اى براى سکونت ندارد و براى خرید مسکن یا تهیه ما یحتاج زندگى مالى را پس‏انداز کرده است، آیا این مبلغ خمس دارد؟، فرمودند: مال پس انداز شده از منفعت کسب اگر براى تأمین هزینه‏هاى زندگى باشد، سر سال خمسى، خمس دارد مگر این که پس انداز براى تهیّه لوازم ضرورى زندگى و یا تأمین هزینه‏هاى لازم باشد که در این صورت اگر بعد از سال خمسى در آینده نزدیک (مثلًا دو سه ماه پس از سال خمسى) در راه‏هاى مذکور مصرف شود، خمس ندارد[1] .

 

با این حساب طبق نظر ایشان، به پس انداز حساب قرض الحسنه مسکن شما، بعد از رسیدن سال خمسى، خمس تعلق می گیرد.

 

 


[1]  توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏2، ص: 79، سؤال909.



ادامه مطلب
چهارشنبه 10 آبان 1396  - 12:15 PM

خلاصه پرسش

مبانی صدور فتوی چیست؟

پرسش

خواهشمند است درباره مبانی صدور فتوا (در نزد مجتهدین) کمی توضیح دهید. با تشکر

پاسخ اجمالی

اجتهاد در لغت به معنی تحمل سختی ها و یا قدرت و توانایی است و در اصطلاح فقهاء یعنی به کار بردن حداکثر تلاش و کوشش علمی برای استنباط و به دست آوردن حکم شرعی از منابع و ادلّه ی آن.

 

اساس فتوا در فقه شیعه هر چند مبتنی بر منابع اجتهاد (قرآن، سنت، عقل، و اجماع) است، ولی برای برداشت، استفاده و استنباط از این منابع، به علوم دیگری نظیر ادبیات عرب، آشنایی با محاورات عرفی زمان معصوم(ع)، آشنائی با مبادی تصوری و تصدیقی منابع اجتهاد، منطق، علم اصول فقه، علم رجال، آگاهی به قرآن و حدیث و... نیاز است که هر فقیه باید  علاوه بر آگاهی بر این دانش ها، در تمام مسائل آنها دارای مبنا باشد تا بتواند از این علوم در طریق برداشت از منابع اجتهاد بهره مند شود.

 

پاسخ تفصیلی

اجتهاد، در لغت به معنی تحمل سختی ها (از ریشه جهد به فتح جیم )[1] و همچنین به معنی قدرت و توانایی (از ریشه جهد به ضم جیم)[2]است و در اصطلاح فقهاء به معنای به کار بردن حداکثر تلاش و کوشش علمی برای استنباط و به دست آوردن حکم شرعی از منابع و ادلّه ی آن است.

 

اساس فتوا در فقه شیعه هر چند مبتنی بر منابع اجتهاد (قرآن، سنت، عقل، و اجماع) است، ولی برای برداشت، استفاده و استنباط از این منابع، به علوم دیگری نظیر ادبیات عرب، آشنایی با محاورات عرفی زمان معصوم(ع)، آشنائی با مبادی تصوری و تصدیقی منابع اجتهاد، منطق، علم اصول فقه، علم رجال، آگاهی به قرآن و حدیث و...[3]، نیاز است که هر فقیه باید علاوه بر آگاهی بر این دانش ها، در تمام مسائل آنها دارای مبنا باشد تا بتواند از این علوم در طریق برداشت از منابع اجتهاد بهره مند شود مثلا در استفاده از احادیث و روایات ممکن است یک مجتهد بر طبق مبنایی که در علم رجال پذیرفته است، روایتی را از نظر سند غیر قابل اعتماد بداند و به آن استناد نکند و در آن مسأله جز این روایت، روایات و دلیل دیگری نباشد، پس این فقیه نمی تواند در آن مسأله فتوا دهد. در حالی که بعضی دیگر با صحیح دانستن سند همان روایت، به آن استناد کرده و فتوا دهند. البته استعداد و قدرت تجزیه و تحلیل همه ی مجتهدان یکسان نیست بر این اساس، هر یک از مجتهدان ممکن است برداشت جداگانه ای از آیات و روایات داشته باشند. همچنین ممکن است مجتهدی یک شیء معین را موضوع و مصداق یک حکم خاص بداند، در حالی که مجتهد دیگر، این نظر را نداشته باشد.

 

اکنون برای توضیح بیشتر به منابع اصلی صدور فتوا[4] در نزد مجتهدینکه عبارتند از: (کتاب، سنت، اجماع، و عقل) و به برخی از مبادی در هریک از آنها )که هر مجتهدی باید در آنها دارای مبنا باشد) اشاره می کنیم:

 

1- کتاب (قرآن مجید)؛ قرآن اولین منبع احکام و مقررات اسلامی است و این مورد قبول همه ی مسلمانان است؛ ولی استنباط احکام و فتوی از قرآن مبتنی بر این است که مجتهد در مبادی تصدیقی آن مانند این که؛ آیا مفاهیم عالى وحى براى ما قابل فهم هست یا خیر؟ و آیا در کلام وحى تغییر و تحریف صورت گرفته یا خیر؟ صاحب رأی و نظریه باشد.[5]

 

2-سنت (گفتار یا کردار یا تأیید معصوم)؛ بدیهی است که اعتبار و حجیت سنت- اعم از قول و فعل و تقریر- رسول خدا (ص)، اگر چه نیاز به اثبات دارد ولى با توجه به نصوص قرآنى اثبات آن، کار دشوارى نیست و نیاز به بحث فراوان ندارد، لذا اندیشمندان اسلامى به روشنى آن را پذیرفته‏اند.[6] و همین طور قول و فعل و تقریر ائمه اطهار نیز از سنت است، و علماى امامیه معتقدند: راه حلى که پیامبر(ص) براى امت تدارک دیده است و به آن بارها و بارها تصریح داشته «حجیت سنت امامان معصوم (ع)» است‏[7]؛ چون فرمودند دو چیز گرانبها بعد از خود برای شما بجای  می گذارم که کتاب خدا و عترتم می باشند و مادام که به این دو رجوع نمائید گمراه نخواهید شد.[8] پس حتی اگر ثابت شود که رسول اکرم  (ص) یا ائمه (ع) عملا وظیفه ای دینی را به نحو خاصی انجام می داده اند و یا این که دیگران برخی وظایف دینی را در حضور ایشان به گونه ای انجام دادند و مورد تقریر و تأیید و امضاء عملی ایشان قرار گرفته است یعنی عملا ایشان با سکوت خود صحه گذاشته اند، کافی است که یک فقیه بدان استناد کند[9].

 

مباحثی از قبیل : الف) آیا سنت می تواند مقید یا مخصص قرآن کریم باشد؟ ب) آیا «موقعیت» می تواند در سنت تأثیر گذار باشد؟[10]، از مبادی هستند که مجتهد باید در آنها دارای رأی و نظریه باشد تا بتواند احکام را از سنت استنباط کند.

 

3- اجماع: (اتفاق آراء فقهاء در یک مسأله)

 

از نظر علمای شیعه، اجماع از آن نظر حجت است که کاشف از قول پیامبر (ص) و یا امام (ع) باشد. مثلا اگر معلوم گردد که در یک مسأله ای همه مسلمانان عصر پیامبر (ص) بدون استثناء یک عقیده و دیدگاهی را داشته اند و یک نوع عمل کرده اند دلیل بر این است که از پیامبر (ص) دریافت کرده اند و یا اگر همه اصحاب یکی از ائمه اطهار (ع) در یک مسأله وحدت نظر داشته باشند دلیل بر این است که از امام خود آن را فرا گرفته اند. به یقین این اجماع حجّت است لیکن نه به جهت حجیت نفس اجماع بلکه از این لحاظ که متضمّن یا کاشف از قول معصوم است.[11]

 

4-عقل:

 

در تعالیم مترقى اسلام، آن مقدار که از عقل ستایش به عمل آمده، از کمتر مقوله‏اى تمجید شده است، و این ستایش به گونه‏اى است که به کاربرد و کارآیى عقل و تاثیر آن در شناخت واقعیتها و تمیز درستى از نادرستى در ابعاد مختلف اعتقادى، عبادى، فردى، اجتماعى و .. نظر دارد، و از مجموع آنها مى‏توان اعتبار و اهمیت و حجیت ذاتى عقل را که مورد تصریح شرع نیز قرار گرفته است نتیجه گرفت[12]. و بهمین جهت از دیرباز حجیت و اعتبار عقل به عنوان یکى از پایه‏هاى شناخت احکام شرعى، میان فقها و اندیشمندان شیعه مطرح بوده است[13]. پس ‏حجیت عقل از نظر شیعه به این معنی است که اگر در موردی عقل یک حکم قطعی داشت آن حکم به حکم این که قطعی و یقینی است حجت است.[14]

 

نتیجه این که فقیه و مجتهد بر اساس این چهار منبع و با توجه به مبانی اجتهادی خود فتوا می دهد .

 

البته باید توجه داشت که بحث مبانی اجتهاد، منحصر به آنچه بیان شد نیست و برای آگاهی بیشتر شما را به مطالعه ی جزوات تأملات در علم اصول، استاد هادوی، توصیه می کنیم.

 

 


[1]النهایه، ج1، ص 319.

[2]همان.

[3]نک: هادوی تهرانی، مبانی کلامی اجتهاد، ص 19 و20.

[4] در اصطلاح فقهاء از این منابع به ادله اربعه تعبیر آورده می شود.

[5] محمد ابرهیم جناتی، منابع اجتهاد،ج1،ص76. برای آگاهی بیشتر، نک: هادوی تهرانی، مهدی، فلسفه ی علم اصول فقه، دفتر چهارم، مبادی صدوری قرآن کریم.

[6]البته افراد اندکى آن را انکار کرده‏اند که در کتاب الام، اثر محمد بن ادریس شافعى (ج 7، ص250) مورد اشاره قرار گرفته است. همان،ص77.

[7] همان،ص86.

[8] بحارالانوار، ج23، ص 118.

[9] برای آگاهی بیشتر، نک: هادوی تهرانی، مهدی، فلسفه ی علم اصول فقه، دفتر پنجم و ششم، مبادی صدوری و دلالی سنت. 

[10]همان ، ص75.

[11]ابوالقاسم گرجی، تاریخ فقه و فقهاء، ص68.

[12] منابع اجتهاد، ج1، ص243.

[13] همان، ص224

[14] شیهد مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ج 3 ص 19



ادامه مطلب
چهارشنبه 10 آبان 1396  - 12:14 PM
خلاصه پرسش
آیا درست است که امام حسین(ع) می خواست از رطوبت دهان علی اصغر استفاده کند؟
پرسش
آیا درست است که امام حسین(ع) می خواست از رطوبت دهان علی اصغر برای خیس کردن زبان خود استفاده کند، تا بتواند خطبه خود را ادامه دهد، و سپاه دشمن را امر به معروف کند، و دشمن از ترس ادامه خطبه، گلوی علی اصغر هدف گرفت؟
پاسخ اجمالی

آنچه بیان شده است نه با نقل و متون تاریخی سازگاری دارد و نه با عقل، به این معنا که اولا؛ این مطلب در هیچ یک از منابع و مقاتل، ذکر نشده است، چون در منابع دست اول آمده است:

 

امام حسین (ع) نزد خواهرش أم کلثوم آمده فرمود: خواهرم ترا به فرزندم وصیت می کنم که با او نیکی کنی، چرا که او طفل کوچک[1] و شش ماهه  است. أم کلثوم عرض کرد: این طفل سه روز است که آب نخورده است، مقداری آب برای او بگیر و امام علیه السلام طفل را گرفته، و نزد آن قوم آورده و فرمود: برادران و فرزندان و یارانم را کشتید و غیر از این طفل باقی نمانده است و او از تشنگی، دهان را باز و بسته می کند او را با جرعه ای آب سیراب سازید. در عبارتی دیگر آمده است: طفل را به دست گرفته و فرمود: ای مردم اگر به من رحم نمی کنید به این طفل رحم کنید.

 

در این بین که حضرت با آنها صحبت می فرمود تیری از طرف ظالمی تبهکار انداخته شد که طفل را گوش تا گوش ذبح کرد، امام حسین (ع) خونها را در کف دست جمع می کرد و به آسمان می پاشید و می فرمود: خداوندا من تو را شاهد می گیرم بر این قوم، اینها نذر کرده اند احدی از خاندان پیامبرت را رها نکنند....[2].

 

ثانیا؛ چنین چیزی با مبانی عقلانی سازگاری ندارد یعنی از سویی امکان ندارد که از رطوبت دهان طفلی، بشود آنقدر استفاده کرد که گلویی برای خطبه خواندن و یا ادامه دادن آن تر بماند؟! و از سوی دیگر از هیچ انسان عاقلی چنین کاری سر نمی زند تا چه رسد به امام حسینی (ع) که امام معصوم است و بهره مندیِ کامل و همزمانش از عقل و عشق، همه را مبهوت کرده است.

 

 

[1] در مورد اسم این طفل شیرخوار، غالب ارباب مقاتل گفته اند که نامش عبدالله بن حسین  بوده است و این که آیا عبدالله همان علی اصغر است و یا طفل دیگری نیز از امام حسین (ع) در روز عاشورا به شهادت رسیده است، دو نظر وجود دارد:

 1. علی اصغر لقب همان عبدالله رضیع می باشد، و این دو یکی هستند.

 2. این دو یکی نیستند چون نام مادر عبدالله أم اسحاق طلحة بن عبدالله و نام مادر علی اصغر رباب دختر امرء القیس می باشد. نک: اشتهاردی، محمد مهدی، سوگنامه آل محمد.

[2] نک: مقتل الحسین اولین تاریخ کربلا ـ أبی مخنف با ترجمه ی انصاری، ص 130؛ لهوف سید ابن طاووس با ترجمه دکتر عقیقی بخشایشی، ص 1433؛ رموز الشهادة و ترجمه ی کامل نفس المهموم و نفثة المصدور ـ تألیف شیخ عباس قمی با ترجمه آیت اله کمره ای ص 161؛ منتهی الآمال شیخ عباس قمی؛ بحار الانوار ـ علامه مجلسی ـ ج 45؛ الإرشاد ـ شیخ مفید؛ تذکرة الشهداء ـ محمد حبیب الله کاشانی.



ادامه مطلب
چهارشنبه 10 آبان 1396  - 12:14 PM
خلاصه پرسش
آیا در موارد سردرگمی و نگرانی از آینده می‌توان با استخاره و سرکتاب باز کردن تصمیم گرفت؟
پرسش
آیا در موارد سردرگمی‌های زندگی و سؤالات متعدد و نگرانی‌های آینده می‌توان به استخاره یا افرادی که سرکتاب باز می‌کنند مراجعه کرد؟
پاسخ اجمالی

از نظر اسلام در موارد تصمیم گیری، نقش اول برعهده عقل و نیروی تفکر انسان گذاشته شده است. در مواردی که عقل فردی قادر به تصمیم گیری خردمندانه نباشد «مشورت»، عقل را در حقیقت یابی و شفاف اندیشی مدد می رساند و مجموعه ای از اطلاعات و تجربیات دیگران را در دسترس عقل قرار می هد.

 

اگر انسان پس از تفکر و مشورت باز هم در تردید باشد، در این جا عقل و شرع برای رفع دو دلی ها به مشورتی دیگر توصیه می کنند. مشورت با خداوند آگاه و مهربانی که خیر و صلاح همگان را می خواهد. این نوع مشورت، همان چیزی است که در فرهنگ اسلامی «استخاره» نام دارد. استخاره یعنی بهترین را خواستن و طلب خیر کردن.

پاسخ تفصیلی

برای روشن شدن جواب لازم است مطالبی پیرامون استخاره و جایگاه آن از دیدگاه اسلام بیان شود:

 

در موارد تصمیم گیری در زندگی انسان، اسلام نقش اول را برعهده حجت باطن (عقل) گذاشته است. از نظر اسلام عقل نعمت بزرگی است که خدای متعال به بشر ارزانی داشته است. انسان با چراغ عقل می تواند راه های تاریک زندگی را به راحتی طی کند و از مشکلات و خطرگاه های آن به سلامت بگذرد. در قرآن کریم سفارش زیادی به خردورزی و بهره گیری از عقل شده است و از نظر قرآن، بدترین موجودات کسانی هستند که کارهایشان از روی تعقل نیست.[1] از نظر امام علی (ع)،  اساساً یکی از مهم ترین علل بعثت پیامبران، شکوفاسازی عقل های آدمیان بوده است.[2] تکیه بر عقل و استفاده از این چراغ روشنی بخش  تا آن درجه از اهمیت برخوردار است که در شرع مقدس نیز یکی از منابع استنباط احکام به شمار می رود.

 

همچنین در آموزه های دینی به عوامل دیگری که در تصمیم سازی خردمندانه دخیل اند و عقل را در حقیقت یابی و شفاف اندیشی مدد می رسانند، تأکید فراوان شده است که مهم ترین آنها «مشورت» است. مشورت که همان اندیشه جمعی است بسیاری از گره های کوری را که عقل فردی قادر به گشودن آنها نیست، به راحتی می گشاید. با مشورت، نقص عقل فردی تا حدود زیادی جبران می شود و مجموعه ای از اطلاعات و تجربیات گران بها که دیگران در طی سال های بسیار بدان ها دست یافته اند، به آسانی در دسترس قرار می گیرد.

 

اما بسیار اتفاق افتاده که انسان پس از تفکر و مشورت باز هم در تردید و شک و دو دلی قرار دارد. در این جا عقل و شرع توصیه می کند که به مشورتی دیگر دست زنیم. مشورت با عقل بی نهایت و آگاه مطلق به مسائل هستی، همو که بر نیک و بد بندگان آگاه است و خیر و صلاح همگان را می خواهد. این نوع مشورت، همان چیزی است که در فرهنگ اسلامی «استخاره» نام دارد. استخاره یعنی خواستن بهترین دو امر، بهترین را خواستن، طلب خیر کردن، نیکویی جستن[3] و به همین  جهت هر قدر صفای روحی و باطنی شخص استخاره کننده بیشتر باشد، ضریب اطمینان به استخاره، بیشتر و مخالفت با استخاره او، مشکل تر بلکه غیر ممکن خواهد بود.

 

البته برای استخاره دو معناست. یکی معنای حقیقی استخاره است که در اخبار و روایات ما بیشتر از آن نام برده شده و به معنی طلب خیر نمودن از خداست. این نوع استخاره در واقع یکی از رشته ها و شاخه­های دعاست  و همان استخاره مطلق است که اختصاص به مورد شک و تردید ندارد، بلکه در واقع استمداد از خدای متعال در جمیع کارها و تمام افعال زندگی و تفویض کارها به اوست. لذاست که امام صادق(ع) فرمود که خداوند فرمود: «از بدبختی بنده ی من آن است که کاری از کارهایش را بدون استخاره (طلب خیر) از من انجام دهد.»[4] بنابراین؛  طبق روایات فراوان، این نوع استخاره برای رفع تحیر و سرگردانی نیست بلکه در همه مراحل یک کار، خوب و پسندیده و راه گشاست.

 

معنای دوم استخاره، طلب خیر نمودن از خدا، برای رفع تحیر و سرگردانی است که اختصاص به موارد شک و تردید دارد.

 

درباره ی جایگاه استخاره به معنای دوم در فرهنگ دینی ما باید گفت اساساً سه دیدگاه وجود دارد:

 

الف: دیدگاهی که بدون کوچک ترین تعقل و تفکر و بررسی یک مسئله، نتیجه ی کارها را فقط و فقط به استخاره واگذار می کند و به استخاره پناه می برد.

 

ب: دیدگاه دوم، دیدگاه گروهی است که اساساً عقل گرا و منکر استخاره هستند.

 

ج: اما دیدگاه سوم، با اعتراف به منزلت و جایگاه عقل و شناخت جایگاه مشورت، به گونه ای استخاره را تبیین می کند که عین خردورزی و در راستای تعقل و تفکر است. طبق این دیدگاه، هیچ مانع و محذور دینی در استخاره نیست، چرا که استخاره کاری جز تعیین یکی از دو طرف تردید را انجام نمی دهد. نه حلالی را حرام، نه غیر واجبی را واجب و نه حکمی از احکام خدا را تغییر می دهد. بلکه فقط و فقط می گوید خیر صاحب استخاره در انجام یا در ترک کدام امر است و بدین وسیله او را از تردید نجات می دهد. ولی این که اثر فعل و ترک کار در آینده چه خواهد بود و چه حوادثی را به بار خواهد آورد از عهده ی استخاره بیرون است.

 

در روایات زیادی به استخاره و روش های اجرائی آن اشاره شده است.[5]

 

بنابراین در مواردی که انسان بعد از تفکر و تعقل و مشورت با افراد متخصص و کاردان، سر درگمی و تحیرش برطرف نشود ، می تواند با استخاره (مشورت با خداوند) تصمیم گیری کند و از تحیر و سر گردانی خارج شود.

 

اما در مورد «سر کتاب بازکردن» اگر منظور از آن همان« استخاره» باشد که حکم آن بیان شد، ولی اگر مراد از آن چیز دیگری باشد دلیلی بر آن نداریم.

 

 

[1]. انفال، 22.

[2]. نهج البلاغة، خ 1.

.[3] فرهنگ معین و منتهی الارب: واژه ی استخاره.

[4] -. وسائل‏الشیعة ج : 8 ص : 79 ، "من شقاء عبدی ان یعمل الاعمال و لا یستخیرنی".

[5]بحار الانوار، ج 91، ص 222، وسائل الشیعه، باب استخاره.



ادامه مطلب
چهارشنبه 10 آبان 1396  - 12:13 PM
خلاصه پرسش
فلسفه ی حرمت ازدواج هم زمان با دو خواهر چیست؟
پرسش
دلیل علمی حرام بودن ازدواج با خواهر زن یا بهتر بگویم ازدواج هم زمان با دو خواهر چیست؟
پاسخ اجمالی

درشرع مقدس اسلام ازدواج، هم زمان با دو خواهر جایز نیست. لازم به ذکر است اگر ازدواج با دو خواهر یا بیشتر به صورت جمع؛ یعنی دریک زمان نباشد، اشکال ندارد. به بیانی دیگر هرگاه مردی زنی را برای خود عقد کند، تا وقتی که زن در عقد اوست، نمی‏تواند با خواهر وی ازدواج کند، خواه عقد دائم باشد یا موقت. حتی بعد از طلاق تا وقتی که در عدّه است (در صورتی که عدّه رجعی باشد) نمی‏تواند خواهر او را بگیرد، اما هنگامی که همسرش را طلاق داد، یا از دنیا رفت و عدّه او تمام شد، می‏تواند با خواهر وی ازدواج کند[1].

 

شاید حکمت و فلسفه ی این که اسلام از ازدواج هم زمان با خواهران جلوگیری کرده، این باشد که اوّلاً: حرمت و شخصیت زن را حفظ کند، چنان که در ازدواج با دختر برادر زن و دختر خواهر زن رضایت و اجازه زن را شرط دانسته است.

 

ثانیاً: دو خواهر به حکم نسبت و پیوند نسبی و عاطفی، نسبت به یکدیگر علاقه ی شدید دارند ولی هنگامی که رقیب هم شوند، نمی‏توانند علاقه ی گذشته را حفظ کنند، به این ترتیب تضاد عاطفی در آن‏ها پیدا می‏شود که برای زندگی زیان بار است و اساس خانواده را از هم می پاشد؛ زیرا همیشه انگیزه ی محبت و رقابت در وجود آن‏ها در کشمکش است.[2]

 

ثالثاً: ازدواج با شوهر خواهر با طبع زنان که شوهر خواهر را از خود می‏دانند و با آنان احساس خویشاوندی می‏کنند، سازگار نیست.

 

در پایان تذکر این نکته ضروری است که اگر چه در جای خود ثابت شده است که احکام الاهی بر اساس مصالح و مفاسد وضع شده اند، ولی کشف مصالح و مفاسد در جزئیات و مصادیق، بسیار مشکل است.

 

زیرا اولاً: نیازمند داشتن امکانات وسیع، در ابعاد مختلف علمی است.

 

ثانیاً: بشر هر قدر از نظر علم و صنعت پیشرفت کند، باز معلومات او در برابر مجهولاتش، قطره ای است در برابر دریا "جز اندکی از دانش به شما داده نشده است" .

 

و شاید علت بیان نکردن فلسفه ی تمام احکام، از سوی اولیای دین، این بوده که بیان تمام اسرار احکام برای انسان هایی که بسیاری از حقایق علمی هنوز برایشان کشف نشده، مانند گفتن معما ست که چه بسا موجب تنفر شنوندگان می گردد. امام علی (ع) می فرمایند: "مردم، دشمن آن چیزی هستند که نمی دانند[3]" لذا اولیای الاهی در حد فهم انسان ها به بعضی از علت ها و فلسفه ی احکام اشاره نموده اند.

 

وانگهی هدف از دین و شریعت، آراستگی انسان ها به خوبی های علمی و عملی، و اجتناب از زشتی های فکری و عملی است، و این هدف با عمل به شریعت به دست می آید، و لو این که افراد فلسفه و علت احکام را ندانند، نظیر این که مریض با انجام دادن دستورات پزشک، بهبودی را به دست می آورد ولو فایده و فلسفه ی، دارو و دستورات پزشکی را نداند.

 

مضافاً این که مؤمنان چون اطمینان و یقین دارند به این که دستورات دینی، از کسانی صادر می شود که علم و آگاهی آنان خطاناپذیر است، پس یقین به اثربخشی و مفید بودن این دستورات دارند.

 

 

[1] توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئله ی، 2390 و 2391.

[2] تفسیر نمونه، ج3، ص 368.

[3] «الناس اعداء ماجهلوا»، گزیده میزان الحکمة، ج 1، ص 214.



ادامه مطلب
چهارشنبه 10 آبان 1396  - 12:13 PM

خلاصه پرسش

اسلام درباره وجود موجودات زنده در کرات دیگر، چه نظری دارد؟

پرسش

اسلام درباره وجود موجودات زنده در کرات دیگر، چه نظری دارد؟

پاسخ اجمالی

این فکر که آیا در کهکشان ها و کرات دیگر موجودات زنده یا عاقل دیگری وجود دارد یا نه یکی از سؤالاتی است که بشر به دنبال پاسخ آن بوده است ولی هنوز پاسخی برای آن نیافته است . برخی از تعبیرات قرآن به وجود موجوداتی زنده در آسمان اشاره دارد، از جمله:

 

1- تعبیر به "من دابة":

 

«و از نشانه های ]قدرت[ اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از ]انواع[ جنبنده در میان آن دو پراکنده است و او هر گاه بخواهد برگرد آوردن آنان تواناست.» [1]

 

2- تعبیر به "من فی السموات" و "ما فی السموات":

 

« هر که در آسمان ها و زمین است از او درخواست می کند؛ هر زمان، او در کاری است.»[2]

 

« و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین از جنبدگان و فرشتگان است، برای خدا سجده می کنند و تکبٌر نمی ورزند.»[3]

 

« آسمانهای هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را تسبیح می گویند. »[4]

 

3- تعبیر به "مشارق و مغارب":

 

« سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها که ما قادریم.‏»[5]

 

4- تعبیر به "العالمین[6]":

 

« سپاس مخصوص آن خدائى است که پرورش دهنده عالمیان است‏».[7]

 

در میان آیات مطرح شده فقط آیه اول[8] و آیاتی که العالمین در آنها آمده  است، به صورت احتمال دلالت بر وجود موجودات زنده در کرات دیگر می کنند[9].

 

علامه طباطبائی (ره) در تفسیر آیه اول می فرماید:

 

« ظاهر آیه این است که در آسمانها از جنبدگان ( دواب ) مثل روی زمین وجود دارد.....»[10]

 

و صاحب تفسیر نمونه می نویسد:

 

« این آیه دلالت بر وجود انواع موجودات زنده در آسمان ها دارد گرچه هنوز دانشمندان به صورت قاطعی در این زمینه قضاوت نمی کنند و سر بسته می گویند که دارای موجودات زنده اند ولی قرآن با صراحت این حقیقت را بیان می دارد که در پهنه آسمان نیز جنبدگان زنده، فراوان وجود دارد. »[11]

 

در حدیثی از حضرت علی (ع) آمده است:

 

« این ستارگانی که در آسمان است شهرهایی همچون شهرهای زمین هستند، هر شهری با شهر دیگر (هر ستاره ای با ستاره دیگر) با ستونی از نور مربوط است.»[12]

 

در مورد دلالت این آیه بر وجود حیات زنده در کرات دیگر تذکر چند نکته لازم است:

 

1. واژه « سماء » و « سموات » در قرآن به چند معنا به کار می رود: جهت بالا ـ کرات آسمانی ـ جو زمین و ...[13]

 

دلالت آیه بر وجود موجودات زنده در کرات دیگر وقتی صحیح است که کلمه « سموات » در آیات مورد بحث به معنای کرات آسمانی باشد.

 

در حالی که ممکن است « سموات » در آیه فوق به معنی طبقات جو اطراف زمین و مراد از دابة موجودات ریز ذره بینی (مثل ویروسها و ...) و درشت ( مثل پرندگان ) که در فضای اطراف ما پراکنده اند، باشد.

 

2. با توجه به اینکه هنوز وجود موجودات زنده در کرات دیگر از لحاظ علمی اثبات نشده و به صورت یک احتمال قوی از آن یاد می شود لذا نمی توان به صورت قطعی، وجود موجودات زنده در کرات دیگر را به قرآن نسبت داد .

 

در نتیجه این آیات بر اساس یک تفسیر احتمالی نوعی رازگویی علمی از آینده است که هنوز مطلب علمی آن توسط دانشمندان به اثبات نرسیده است.

 

 


[1] شوری، 29. ( و من آیاته خلق السموات و الارض و ما بث فیهما من دابة و هو علی جمعهم اذا یشاء قدیر )

[2] رحمن، 29. ( یسئله من فی السموات و الارض کل یوم هو فی شأن)

[3] نحل، 49. ( و لله یسجد ما فی السموات و ما فی الارض من دابٌة و الملائکة و هم لا یستکبرون )

[4] اسراء، 44. ( تسبح له السموات السبع و الارض و من فیهن )

[5] معارج، 40. (فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُون‏) ، نک: صافات،5-اعراف،137.

[6] این واژه 61 بار در قرآن تکرار شده است.

[7] فاتحه، 2.

[8] شوری، 29.

[9] برای آگاهی بیشتر، نک: رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج1، صص 195-206.

[10]  نک: المیزان، ج 18، ص 58.

[11] نک: تفسیر نمونه ج 20، صص 436 ـ 439.

[12] سفینة البحار، ج 2، ص 574 ماده « نجم» از تفسیر علی بن ابراهیم نقل می کند. ( هذه النجوم فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الارض مربوطة کل مدینة الی عمود من نور. )

[13] نک: تفسیر نمونه، ج 1، صص 165 ـ 166.



ادامه مطلب
چهارشنبه 10 آبان 1396  - 12:12 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 24

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 55094
تعداد کل پست ها : 341
تعداد کل نظرات : 0
تاریخ ایجاد بلاگ : دوشنبه 17 مهر 1396 
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 8 خرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی