« حضرت حجة الاسلام و المسلمين حاج آقا هاشمي نژاد» فرمودند: يك پيرمرد مسنّي « ماه مبارك رمضان» « مسجد لاله زار» مي آمد خيلي آدم موفقي بود هميشه قبل از اذان توي مسجد بود. به او گفتم حاج آقا
شما خيلي موفّق هستيد من هر روز كه مسجد مي آيم مي بينم شما زودتر از ما آمده ايد جا بگيريد. گفت: نه آقا من هر چه دارم از نماز اول وقت دارم. بعد گفت: من در نوجواني به مشهد رفتم. مرحوم « حاج شيخ حسن علي» باغچه اي در نخودك داشت به آنجا رفتم و ايشان را پيدا كردم و به ايشان گفتم: من سه حاجت مهم دارم دلم مي خواهد هر سه تا را خدا توي جواني به من بدهد. يك چيزي يادم بدهيد.
فرمودند: چي مي خواهي؟ گفتم: يكي دلم مي خواهد در جواني به حج مشرّف شوم. چون حج در جواني يك لذّت ديگري دارد.
فرمودند:
نماز اوّل وقت به جماعت بخوان
. گفتم: دوّمين حاجتم اين است كه دلم مي خواهد يك همسر خوب خدا به من عنايت كند.
فرمودند:
نماز اول وقت به
جماعت بخوان
. سوم اينكه خدا يك كسب آبرومندي به من عنايت فرمايد.
فرمودند:
نماز اول وقت به جماعت بخوان
.
اين عملي را كه ايشان فرمودند من شروع كردم و توي فاصله ي سه سال هم به حج مشرّف شدم هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم كسب با آبرو به من عنايت كرد.