تاريخ : دوشنبه 25 خرداد 1394  | 8:35 AM | نويسنده : بهرامی

بازخوانی دیدار رهبر انقلاب با سینماگران در گفت‌وگو با جواد اردكانی كارگردان “به كبودی یاس”
 

سیدمرتضی مفیدنژاد

فیلم سینمایی به کبودی یاس

فیلم سینمایی به کبودی یاس

                   دانلود فیلم

http://www.mostazafin.tv/images/video/40/Be-Kabudi-yas.flv

خلاصه داستان: سردار عبدالحسین برونسی از سرداران جبهه به شهر محل اقامتش "مشهد مقدس" به مرخصی می آید. او قصد دارد علاوه بر دیدار از خانواده، همرزمانش را هم ببینند. دو عملیات "بدر" و "خیبر" را در پیش رو دارند و او طرح خود را با همرزمان در میان می گذارد و داوطلبان را آماده می کند. از آنجایی که پیش از سپاهی شدنش به شغل بنایی می پرداخته، در همان چند روز اقامت به مرمت خانه های همرزمان می پردازد. به موازات حضور سردار برونسی شهید، پدر شهید اسحاق هم از زندان مرخص می شود و به خانه می آید. خانواده به او اطلاع نمی دهند که اسحاق شهید شده است و او بعد از پی گیری می فهمد که جوانان تحت تأثیر سردار برونسی قرار گرفته و به جبهه می روند و کسانی چون اسحاق هم شهید می شوند. بنابراین با چاقوی با سم آب داده شده، به تعقیب او می پردازد تا در فرصت مناسب، و در بسیاری از مراسم که برونسی در آنجا حضور دارد در پی نقشه اش حرکت می کند که برونسی را با ضربات همان چاقو از پای درآورد. رفته رفته کینه جای خود را به محبت می دهد و وی نیز با داوطلبان عازم جبهه می شود. در عملیات "بدر" وی به عنوان نیروی شهید برونسی حرکت می کند و تحت تاثیر شخصیت او قرار گرفته و تا لحظه شهادت شاهد رشادتهای اوست.

http://www.khamenei313.ir/post/521
الآن چند سالى است كه كتاب‌هایى درباره‌ى سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و مى‌نویسند و بنده هم مشترى این كتاب‌هایم و مى‌خوانم... آدم مى‌بیند این شخصیت‌هاى برجسته، حتى در لباس یك كارگر به میدان جنگ آمده‌اند؛ این اوستا عبدالحسین بُرُنسى، یك جوان مشهدى بنّا كه قبل از انقلاب یك بنا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشته‌اند و من توصیه مى‌كنم و واقعاً دوست مى‌دارم شماها بخوانید. من مى‌ترسم این كتاب‌ها اصلاً دست شماها نرسد. اسم این كتاب "خاك‌هاى نرم كوشك" است؛ قشنگ هم نوشته شده.
جواد اردكانی از جمله كارگردانانی است كه به توصیه‌ی رهبر معظم انقلاب جامه‌ی عمل پوشانده و فیلمی با موضوع زندگی شهید بُرُنسی ساخته است. به همین بهانه و نیز سال‌روز دیدار كارگردانان سینما با رهبر انقلاب اسلامی، با او درباره‌ی ساخته‌اش "به كبودی یاس" به گفت‌وگو نشستیم كه در بیست و هفتمین جشنواره‌ی فیلم فجر، موفق به دریافت جایزه‌ی سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی شده است.
 
- به‌عنوان اولین سؤال، از حال و هوای آن دیدار برایمان بگویید؟
آن‌موقع من در اردكان یزد فیلم‌برداری داشتم اما سپردم به دوستان و به هر شكلی بود خودم را رساندم. جلسه‌ی دیدار رهبر انقلاب با كارگردان‌ها فرصت بی‌نظیری بود. بعداً هم خوشحال شدم كه این اتفاق افتاد و این فرصت را از دست ندادم.
جلسه‌ی خوبی بود؛ شاید كمتر تصور می‌شد كه چنین جلسه‌ای شكل بگیرد. تصور این بود كه چند نفر صحبت‌هایی می‌كنند، بعد هم آقا رهنمودهایی می‌دهند و تمام می‌شود. ولی تعداد زیادی از دوستان حرف‌های مختلفی را در كمال آرامش و آزادی زدند و آقا هم همه را با دقت شنیدند و رهنمودهایی دادند كه واقعاً نیازهای اصلی سینما بود. اگر به آن رهنمودها عمل شود، در سینما اوج می‌گیریم. بعد از جلسه هم دوستان ما از طیف‌های فكری مختلف، خیلی خوشحال بودند از این‌كه در این جلسه حضور داشتند. البته در سینما بین دوستان اختلاف نظرهای زیادی هست اما من این آمادگی را تقریباً در همه‌ی دوستان می‌بینم كه با اشتیاق به سمت عملیاتی كردن خواسته‌های آقا بروند. اما ساز و كار سینمای ما متأسفانه كمی بیمار است و این باعث می‌شود آن علاقه‌ی قلبی دوستان، تبدیل به یك كار عملی و نتیجه‌ی بیرونی نشود. آن جلسه تجربه‌ای بود كه همه آرزوی تكرارش را دارند. امیدوارم باز هم تكرار شود.

- یكی از نكات برجسته‌ی در دیدار رهبر انقلاب با كارگردانان، سفارش ایشان به مطالعه‌ی كتاب "خاك‌های نرم كوشك" بود. شما این اقدام را انجام دادید و از روی این كتاب فیلمی ساختید كه در جشنواره‌ی فیلم فجر هم مورد تقدیر قرار گرفت. بهانه و دلیل اصلی شما برای ساخت این فیلم چه بود؟ قبل از شروع كار چه تصوری داشتید و چه شد كه سراغ ساخت این فیلم رفتید؟
انگیزه‌‌ی اصلی كه همان فرمایش رهبر انقلاب بود. همان شب بلافاصله بعد از جلسه، جناب آقای صفار، پیشنهاد ساخت این فیلم را به من دادند. توجه به موقع آقای صفار عامل مهمی بود در شكل‌گیری این كار. من هم چون به شهید برونسی علاقه قبلی داشتم- به هر حال من مشهدی هستم و مشهدی‌ها خیلی شهید برونسی را دوست دارند- استقبال كردم و فرمایش آقا هم برایمان حجت بود. رفتیم سراغ این كار و بحمدلله انجام شد.

- شما آشنایی نزدیك و یا برخوردی هم با شهید برونسی داشتید؟
نه، متأسفانه من خودم با شهید برونسی ارتباط نزدیكی نداشتم.

- منبع الهام شما برای تهیه‌ی متن فیلمنامه فقط همان كتاب بود یا منابع دیگری هم در اختیار داشتید؟
آن كتاب یكی از منابعی است كه راجع به شهید برونسی كار شده؛ ما به دو تا كتاب دیگر هم مراجعه كردیم. یك‌سری منابع متفرقه بود، یك‌سری كارهای مستند تلویزیونی بود؛ ولی بیشترین اتكاء و اعتماد ما به روایت افرادی بود كه مستقیماً با شهید برونسی مرتبط بودند؛ اعم از همرزمان‌شان، دوستان‌شان، خانواده‌شان و... خیلی از جزئیاتی كه برای تصویر كردن مورد نیاز ما بود، در آن كتاب‌ها نیامده بود و حتماً بایستی خیلی از جزئیات را- اعم از مسائل شخصی شهید برونسی و مسائل جنگ- از نزدیكان و كسانی كه بی‌واسطه با ایشان در ارتباط بودند می‌گرفتیم. البته كتاب خاك¬های نرم كوشك، كتاب بسیار ارزشمندی است. آن دوتا كتاب دیگر هم كارهای خوبی بود و كلیات را به ما داد. بنابراین جمع¬آوری مطالب را به شكل كلی دوستان انجام داده بودند ولی ما به جزئیات بیشتری هم به لحاظ نمایشی و هم به لحاظ پاك‌سازی واقعیت‌ها نیاز داشتیم و تحقیق مستقلی انجام دادیم.

- شما ایده‌ی این كار را از رهبری گرفتید یا پیش از این ایده هم چنین تصوری در ذهنتان بود؟
صادقانه عرض كنم من قصد این‌كه فیلم جنگی بسازم نداشتم و اگر فرمایش رهبری نبود، من واقعاً نه انگیزه‌ی خیلی قوی داشتم كه سراغ چنین كارهایی بروم و نه قبلاً به آن فكر كرده بودم. این لطف خدا بود و آقا این مسیر را حداقل برای من گشودند. بعداً وقتی قضیه جدی‌تر شد و خود من هم در كوران قضیه وارد شدم، متوجه شدم كه چه دنیای وسیع و گسترده‌ای است كه ما نادیده گرفته‌ایم؛ در حالی كه می‌تواند كارهای بسیار متعددی در این زمینه‌ها انجام شود.

- چقدر طول كشید تا كار آماده‌ی اكران شود و نوبت اكرانش كی هست؟
من قبل از این‌كه درگیر ساخت فیلم “به كبودی یاس” باشم، چون یك سریال تلویزیونی داشتم می‌ساختم- آیینه‌های نشكن- تا حدود خردادماه آن سال درگیر آن كار بودم و عملاً از بعد از اتمام آن سریال بود كه رفتیم سراغ پیش تولید “به كبودی یاس”. برای جشنواره هم خوشبختانه كار رسید و نمایش داده شد. امیدوار هستیم كه برای عید فطر این كار را اكران كنیم كه همزمان با هفته دفاع مقدس هم هست.

- چرا برخی سینماگران از پرداختن به این موضوعات هراس دارند؟ بیشتر شدن تولیدات سینمایی در این‌گونه موضوعات، چه اثراتی می‌تواند داشته باشد؟
دلایلش مختلف است. یك دلیل عمده‌اش این است كه متأسفانه طی دو دهه‌ی گذشته، بخشی از تماشاگران سینما را كه مخاطب این‌گونه كارها بودند را از دست داده‌ایم و دچار ریزش شدند. الآن ذائقه‌ی حاكم بر تماشاگران سینما چندان با این نوع فیلم‌ها نسبتی ندارد. تا زمانی كه نتوانیم آن تماشگران و آن طیف را برگردانیم به سالن‌های سینما باید به نویسنده و كارگردان حق بدهیم كه وحشت داشته باشند برای رفتن سراغ چنین موضوعاتی. این‌ها موضوعاتی نیست كه انتظار داشته باشیم از طرف جامعه‌ی روشنفكری داخل و خارج كشور مورد توجه قرار بگیرد. برخی كارگردان‌ها مخاطبان‌شان را هم واقعاً در سینمای جنگ از دست داده‌اند و می‌گویند به جای این‌كه بیاییم یك فیلم جنگی كه بسیار هم سخت است و با مشكلات متعددی بایستی دست و پنجه نرم كنیم و آخرش هم معلوم نیست این فیلم دیده شود یا نه، می‌رویم سراغ كاری كه این مشكلات را نداشته باشد و از آن طرف تضمین‌هایی هم برایش باشد. من معتقدم كه بایستی به موازات این‌كه این‌گونه فیلم‌ها را می‌سازیم، تلاش كنیم مخاطب این فیلم‌ها را هم به سینما برگردانیم.

- به چه دلیل این سینما مخاطبش را از دست داده؟
به دلیل آماری كه از نمایش این‌گونه فیلم‌ها در سال‌های اخیر داشته‌ایم. البته این مشخص است كه یك زمانی در این مملكت فیلم جنگی تولید می‌شد و پرمخاطب‌ترین‌ها بود اما الآن اگر بخواهیم یك فیلم جنگی بسازیم باید برویم سراغ الگوهایی مثل "اخراجی‌ها" كه آن هم در همان حدی كه دارد ساخته می‌شود، شاید كافی باشد. شاید خیلی نتوان در آن مدل كار كرد. از طرفی اگر به دور و بر خودمان نگاه كنیم، می‌بینیم متأسفانه حركت سینمای ایران و فضاهای نمایش به سمتی بوده كه خیلی از ماها هم ترجیح می‌دهیم بچه‌هایمان را نبریم سینما! خیلی از آدم‌های مذهبی و افراد فرهیخته‌ی جامعه ما الآن با سینما رابطه‌ی جدی ندارند. به خاطر این‌كه نه آنچه را می‌خواهند در سینما پیدا می‌كنند و نه امنیت اخلاقی و فضای مطلوبی كه می‌خواهند، وجود دارد.
احیای این سینما به یك حركت همه‌جانبه نیاز دارد و بخشی از آن برمی‌گردد به عملكرد سپاه و بنیاد شهید كه با این نوع مخاطب‌ها و یا درصدی از آن‌ها در ارتباط هستند و واقعاً باید به ما كمك كنند؛ به این‌كه سالن‌های سینما مورد هجوم این مخاطب‌ها قرار گیرد. اگر چند فیلم ساخته شود و حمایت مناسب هم از طریق این نهادها صورت بگیرد و مردم به سالن‌ها بیایند، می‌شود امیدوار بود كه تولید این‌گونه فیلم‌ها افزایش پیدا كند و رجوع مخاطب‌ها به سینما افزایش یابد. آن‌وقت شاهد آنیم كه ظرف یك دوره‌ی پنج شش ساله به نقطه‌ای برسیم كه دیگر این فیلم‌ها تماشاگر خودش را به شكل معمولی و اتوماتیك داشته باشد. اگر به آن مرحله برسیم، مطمئن باشید بخش خصوصی و خیلی از افرادی كه الآن درگیر این كارها نمی‌شوند به دلیل مخاطب زیاد و بازگشت سرمایه‌ی این فیلم‌ها -كه ریسك كمتری را به دنبال دارد- می‌آیند و درگیر ساخت این فیلم‌ها می‌شوند. وإلا همین كه الآن هست می‌شود؛ یعنی سالی یكی دوتا فیلم بخش دولتی كار می‌كند و سال به سال هم این حوزه ضعیف‌تر می‌شود.
درمجموع بیشتر شدن این تولیدات، مطمئناً می‌تواند تأثیرات مثبتی داشته باشد؛ منوط به این‌كه جامعه این فیلم‌ها را ببیند! البته این هست كه الآن به جز اكران در سینماها، نمایش فیلم را در تلویزیون و شبكه ی ویدیویی هم داریم. ولی من تصور می‌كنم اگر سالن‌های سینمایی ما در هر نوع فیلمی خالی بماند، آن انگیزه‌ی منفی ایجاد خواهد شد و در آن گونه‌ی سینمایی، تولیدات كاهش پیدا می‌كند. بعضی‌ها معتقدند قرار است این‌گونه‌ی سینمایی در خود سینما خیلی مورد توجه نباشد و فقط پخش تلویزیونی‌اش تعیین كننده است. بنابراین باید كار در این حوزه شكل تلویزیونی داشته باشد و سینما عملاً از این موضوع جدا می‌شود. ولی من معتقدم اگر بتوانیم این فیلم‌ها را بسازیم و مردم هم ببینند، مسلماً زندگی شهدا و مسائل دوران جنگ ما آنقدر آموزه‌های مفید برای زندگی امروز دارد كه إن‌شاءالله شاهد تأثیرات مثبتش هم باشیم.

- فیلم‌سازی در حوزه‌ی دفاع مقدس چگونه می‌تواند به سمت تأثیرگذاری بیشتری برود؟
تأثیرگذاری راه‌های مختلفی دارد. بستگی دارد به این‌كه در چه حوزه‌ای وارد عمل شویم. نمی‌شود یك حكم كلی راجع به فیلم‌سازی صادر كرد و با آن حكم هر نوع فیلمی از نظر تأثیرگذاری بررسی كرد. ولی در زمینه‌ی سینمای جنگ و كار با زندگی شهدا، تصور می‌كنم اگر به واقعیت‌ها وفادار باشیم و تصور نكنیم كه بایستی درباره‌ی این شخصیت‌های بزرگ كه زندگی واقعی‌شان به‌اندازه‌ی كافی ارزشمند و دارای عظمت هست، زندگی و شخصیت‌شان را تحریف و به گونه‌ای تصویر كنیم كه باید راجع به این شخصیت ما یك ذره هم دروغ بگوییم تا یك چیزهایی اتفاق بیفتد و با همان خلوص و اخلاصی كه آن افراد جنگیدند و زندگی كردند و شهید شدند ما هم در همان مسیر جلو برویم، می-توانیم با دل¬های مردم ارتباط برقرار كنیم و آن تأثیری را كه دنبالش هستیم به مدد خود این شهدا شاهدش باشیم.
اگر ما همان مدل‌های قبلی سینمای جنگ را ادامه بدهیم كه در هر دوره‌ای یك‌جور بود- سینمای حماسه، سینمای اجتماعی، سینمای كمدی و...- و تصویر واقعی جنگ و مردان جنگ كمتر در آن‌ها مورد عنایت بود، گرچه هركدام از آن‌ها ارزشمند است ولی با دل مردم نمی‌تواند بازی كند و شاید مردم بخش‌هایی از كار را از ما قبول نكنند. تجربه‌ای كه در فیلم “به كبودی یاس” اتفاق افتاد همین بود كه ما رفتیم سراغ واقع‌گرایی؛ با توجه به جزئیات و بدون این‌كه درگیر اغراق راجع به شخصیت شویم و تا این‌جا كه بازخوردهایش را گرفته‌ایم، بحمدالله از جهت تأثیرگذاری كار نسبتاً موفقی بوده است.

- شما در جایی اشاره به آمادگی برای ساخت فیلمی در مورد زندگی شهید كاوه كرده‌اید. این انگیزه چگونه شكل گرفته است؟
این كار هم برمی‌گردد به دو سال قبل كه دوستان بنیاد شهید سفارش این كار را به من دادند. قبل از این‌كه “به كبودی یاس” ساخته شود و بعد از آن جلسه با رهبر انقلاب بود. از آن موقع ما گفت‌وگو و مقدمات كار را شروع كنیم و در ادامه‌ی همان مسیر است؛ ولی من خودم حقیقتاً منتظر بودم كه كار شهید بروسنی ساخته بشود، بازخوردهایش را ببینیم و بعد به این تصمیم برسیم كه ادامه بدهیم یا نه؟ در مورد این‌كه من شخصاً این آمادگی و توانایی را در خودم ببینم كه سراغ شهید دیگری بروم یا نه، مجموعه‌ی بازخوردهای “به كبودی یاس” تشویق‌مان كرد كه این مسیر را ادامه بدهیم. قرارداد نگارش فیلم‌نامه‌ی شهید كاوه را پیش از آن با بنیاد شهید بسته بودیم و تشویق‌های دوستان و عكس‌العمل‌هایی كه دیدیم، خیلی مؤثر بود بر این‌كه بتوانیم یك كار دیگر در مورد یك شهید دیگر بسازیم؛ به امید خدا.

- الآن چقدر از مراحل كار ساخت فیلم شهید كاوه را طی كرده‌اید؟
تقریباً در آستانه‌ی شروع پیش تولید كار هستیم. البته هنوز متن كار نهایی نشده اما یك‌سری هماهنگی‌ها انجام شده و جلسات خوبی با دوستان مختلفی داشتیم كه خوشبختانه همه قول همكاری داده‌اند. الآن هم من كردستان و پی‌گیر همین پروژه هستم. امیدواریم كه بتوانیم بعد از ماه مبارك رمضان كار را كلید بزنیم.

- شما در جایی به الهام از مستندات و اندیشه‌های شهید آوینی برای تأثیرگذاری در سینمای جنگ اشاره كرده‌اید. باتوجه به این‌كه فضای كار شما داستانی است، الهام از مستندات و اندیشه‌های شهید آوینی در كارها چگونه ممكن می‌شود؟ آیا در فیلم “به كبودی یاس” به این فضا نزدیك شدید؟
اگر بخواهیم كار شهید آوینی را تحلیل كنیم، می‌بینیم لحن واقع‌گرای بسیار صادقانه‌ای در كارهایش وجود دارد. اگر بتوانیم این لحن را در كارمان داشته باشیم و حفظش كنیم، می‌توانیم انتظار داشته باشیم همان تأثیری كه مجموعه‌های روایت فتح داشت، در بین مردم داشته باشیم. مردم آن‌ مجموعه‌ها را به‌عنوان واقعیت‌های جنگ می‌پذیرفتند و همراهی می‌كردند.
ناگفته نماند كه فرم كار شهید آوینی در روایت فتح به‌شكلی است كه توسط سینمای غرب مورد استفاده قرار گرفته و الآن سال‌هاست كه پیدا و پنهان رد پای فرم شهید آوینی را آن‌جا می‌توانیم ببینیم. مثلاً هفت هشت سال پیش سریالی ساختند به‌عنوان "باندا فراورز" كه به قول بعضی از دوستان، "روایت فتح آن‌ها" است و سینمای جنگ جدیدشان تحت تأثیر همین جریان شكل گرفته. اگر كارشان را بررسی كنید، می‌بینید از نوع كارهای روایت فتح الهام گرفته‌اند؛ چه در شخصیت‌پردازی و چه در لحن واقع‌گرایی. طوری كه تماشاچی یك جاهایی فكر می‌كند دارد فیلم مستند می‌بیند. در سینما هم، هر وقت ما به این سمت رفتیم، جواب گرفتیم. درست است كه سبك كار آوینی مستند بوده اما آنقدر قوی است كه شاخصه‌های اصلی‌اش می‌تواند در حوزه‌ی سینمای داستانی هم مورد استفاده قرار گیرد و كمك كند به این‌كه ما به سینمای داستانی جنگ برسیم. این‌گونه می‌توان واقع‌گرایی تأثیرگذار را پیگیری كرد. تصور نمی‌كنم كه اگر این مسیر به درستی- با شناخت و اشراف- پیگیری شود، امید این‌كه به جاهای خیلی خوبی برسد، واهی و خیالی باشد.

- شما اهل مشهد هستید. آیا پیش از انقلاب یا اوایل انقلاب در مشهد یا در جبهه، با آیت‌الله خامنه‌ای برخورد و خاطره‌ای داشته‌اید؟
زادگاه و خانه‌ی پدری من در محله‌ی مصلای مشهد است. اوایل انقلاب در دوران نوجوانی یا جوانی، من بیشتر از طریق یكی از بستگانمان- دایی خودم حاج اصغر آقا كامرانی كه از نزدیكان و همرزمان آقا بودند- با ایشان آشنایی داشتم. دایی‌ام خیلی از ایشان صحبت می‌كرد و نام ایشان در خانواده‌ی ما، آشنا بود. برادر من هم كه البته بعداً شهید شد، آن موقع طلبه‌ی جوانی بود كه در یك‌سری كلاس‌ها و جلسات آقا در مساجد مشهد شركت می‌كرد. این‌ها گاهی ما را هم با خودشان به این جلسات می‌بردند. تصورم این است كه این مروبط به حول و حوش سال‌های 54 و 55 بود تا زمان پیروزی انقلاب. آقا در ماجراها و فعالیت‌های بعد از پیروزی و اوان پیروزی در مشهد هم جایگاه ویژه-ای داشتند.

- گفتید الآن در كردستان تشریف دارید. بازخوردی از سفر رهبر انقلاب به كردستان داشته‌اید؟
شاید بشود این تعبیر را بدون اغراق پذیرفت كه سفر ایشان به كردستان، حیات مجددی هم به لحاظ مسائل روحی، روانی، فرهنگی و هم مسائل امنیتی و... در این‌جا ایجاد كرده. خود دوستانی كه این‌جا هستند -اعم از مسؤولان و مردمی كه با آن‌ها در تماس هستیم- واقعاً در كار خودشان جان تازه‌ای گرفته‌اند. الآن كه ما داریم بعضی كارها را پیگیری می‌كنیم، بسیاری از مشكلاتی كه فكر می‌كردیم سر راهمان باشد، می‌بینیم با آن سفر حل شده؛ یعنی كاملاً تأثیر مثبت و سازنده‌ای داشته است. من فكر می‌كنم آن عشق و علاقه‌ای كه مردم نسبت به ایشان و نظام داشتند، تحكیم و تقویت شده است.


نظرات 1

.: Weblog Themes By Salehon:.