روحانیت و انقلاب مشروطه
روحانیت و انقلاب مشروطه
باز نوشت مقاله «شیخ فضل الله نوری و مشروطه» از مرحوم علی دوانی
مقدمه
وقتی برای اولین بار تاریخ مشروطه را مرور کردم و از نقش ارزنده آیت الله شهید حاج شیخ فضل الله نوری در حفظ و نگاه داری جنبه دینی آن نهضت آگاه شدم، از سرانجامِ شوم بر خورد مخالفان با آن رهبر بزرگ مذهبی بسیار ناراحت و منقلب شدم، و در صدد برآمدم که آن را جبران کنم. تا قبل از آن که کتاب «نهضت روحانیون ایران» را بنویسم (سال 1341) تاریخ مشروطه را بعضی از افراد بی قید و لامذهب نوشته بودند که از روحانیان عقده به دل داشتند و از روشن فکری دم می زدند. همه آنان حق بزرگ و نقش ارزنده آیت الله شهید نوری را تضیع کرده و انگ ها به آن مرد بزرگ علم و دین زده بودند؛ از جمله آنان ناظم الاسلام کرمانی، دکتر مهدی ملک زاده و احمد کسروی هستند؛ هر چند کسروی تا حدّی حقایق را گفته و بهتر از دیگران واقعیت را ابراز داشته است؛ زیرا مثلاً کسروی در نتیجه گیری می گوید: حاج شیخ فضل الله، مشروطه مشروعه می خواست، و دو سید طباطبائی و بهبهانی می گفتند: وجود ناقص بهتر از عدم محض است.
[موضع شیخ فضل الله، آیت الله طباطبائی و آیت الله بهبهانی در برابر مشروطه ]
آری، حاج شیخ فضل الله عقیده داشت مشروطه ای که روشن فکران به وجود آوردند، غل و زنجیری است که به دست و پای ملت ایران می بندند، و آنان را از آن چه می باید تحقق یابد، محروم می کنند؛ ولی دو سیّد می گفتند با تمام زحماتی که در این راه کشیدیم، به نقطه ای رسیدیم که مطلوب نیست؛ اما همین هم تا حدودی مقصود ما را تأمین می کند و خودکامگی شاه و اطرافیانش را قید می زند. ما مشروطه را به این جا
ادامه مطلب
شیخ فضلالله نوری
شیخ فضلالله نوری بر چوبه دار
زندگینامه
وی پس از تحصیل علوم دینی مقیم تهران گشت و در وقایع انقلاب مشروطه ایران به حمایت و همراهی از محمد علی شاه و به مخالفت با سید محمد طباطبائی و عبدالله بهبهانی -دو روحانی مشروطهخواه- برخاست . در مسأله بانک استقراضی روس، شیخ فضلالله نوری مدرسه و گورستان را به بهای هفتصد و پنجاه تومان به مستشارالدوله فروخت و به بانک واگذار کرد[نیازمند منبع]. شیخ فضلالله همچنین علمای مشروطهخواه نجف، از جمله آخوند خراسانی و آیتالله عبدالله لاهیجی را تکفیر کرد.[نیازمند منبع] فضلالله نوری الگوهایی ارائه داد که به مشروعه مشهور شد. او نوشتن هرگونه قانون و واداشتن شهروندان به پیروی از قانونی که در شرع آورده نشدهاست را نادرست میدانست و با برقراری مجلس انتخابی و نیز مسأله تقسیم قوا مخالفت میورزید. [۲] او مشروطه را «فتنه» میخواند و قانون اساسی را «دستور ملعون» و «ضلالتنامه» (رساله حرمت مشروطه، ترکمان، ص 107) مینامید. در مقابل یکی از مواد آن که «اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساویالحقوق خواهند بود» به طور مشخص مخالفت کرد و گفت «محال است با اسلام حکم مساوات». تقسیم قوا به
ادامه مطلب
آنان که حکم به اعدام شیخ فضل الله دادند
هیات عالی دادگاه انقلابی مشروطه چه کسانی بودند؟
آنان که حکم به اعدام شیخ فضل الله دادند
اداره کشور در غیاب مجلس با مشروطه خواهان فاتح تهران بود که به نام هیات مدیره انقلابی اعضای هیات قضات دادگاه انقلابی به ریاست شیخ ابراهیم زنجانی را منصوب کردند
هرچند بهتر است تنها از مناسبتهای مذهبی با تاریخ هجری قمری یاد کنیم اما برخی وقایع مشهور سیاسی در تاریخ معاصر به خاطر تقارن با یک مناسبت مذهبی با تاریخ قمری ثبت شدهاند.
سالروز اعدام شیخ فضل الله نوری – از رهبران اولیه جنبش مشروطه و مخالف جدی و بعدی آن - از این جمله است.
اتفاقا یکی از دلایل به یاد ماندن سالروز اعدام شیخ فضل الله این است که این روحانی سرشناس اما ضد مشروطه را روز 13 رجب 1327 قمری به دار آویختند.
با این وصف امروز 13 رجب – زادروز امیر المومنین علی ع- سالروز اعدام شیخ فضل الله نوری است و البته بر پایه تاریخ خورشیدی 11 مرداد 1288 این اتفاق رخ داد.
رییس دادگاه اما یک معمم بود: شیخ ابراهیم زنجانی که البته عضویت خود در لژ بیداری را پنهان نمی کرد.
درباره شیخ فضل الله می توان گفت کمتر شخصیت سیاسی در تاریخ معاصر ایران تا این اندازه مورد قضاوت های بسیار متضاد قرار گرفته است:
ادامه مطلب
لحظه دار زدن شیخ فضلالله نوری از زبان محافظ او
روز نهم مرداد ۱۲۸۸ آیتالله شیخفضلالله نوری پرچمدار مشروطه مشروعه و اعلم مجتهدان زمان خود به حکم دادگاه بر بالای دار رفت.
غالب تاریخنویسان مشروطه، شیخفضلالله نوری را با عنوان طرفدار استبداد معرفی کردهاند و در محکومیتش قلم زدهاند اما محاکمه و اعدام این فقیه بزرگ، چهره دیگری از او در تاریخ باقی گذاشته و جوّی را که در اجتماع اواخر عمر او پیدا شد تا این اقدام را در حضور مردم موجه نماید در هم شکست. آقای علی دوانی در جلد اول نهضت روحانیون ایران به نقل از ضیاءالدین دری مینویسد: «من تا آن وقت با آن مرحوم (حاج شیخفضلالله) آشنایی نداشتم. زمانی که مهاجرت کردند به زاویة مقدسه یک روز رفتم وقت ملاقات خلوت از ایشان گرفتم.
پس از ملاقات عرض کردم میخواهم علت موافقت اولیة حضرت عالی را با مشروطه و جهت این مخالفت ثانویه را بدانم. دیدم این مرد محترم اشک در چشمانش حلقه زد و گفت من والله با مشروطه مخالفت ندارم با اشخاص بیدین و فرقة ضاله و مضله مخالفم که میخواهند به مذهب اسلام لطمه وارد بیاورند.
روزنامهها را لابد خوانده و میخوانید که چگونه به انبیاء و اولیاء توهین میکنند و حرفهای کفرآمیز میزنند. من عین حرفها را در کمیسیونهای مجلس از بعضی شنیدم از خوف آنکه مبادا بعدها قوانین مخالف شریعت اسلام وضع کنند خواستم از این کار جلوگیری کنم لذا آن لایحه را نوشتم (منظور اصل دوم متمم قانون اساسی) تمام دشمنیها از همان لایحه سرچشمه گرفته است.
دکتر تندرکیا ماجرای دستگیری و محاکمه و دار زدن آیتالله نوری را درکتاب شاهین از زبان «مدیر نظام نوابی» معروف به «آقا بزرگ» افسری که مستحفظ حاج شیخ بوده است چنین مینویسد: مدیرنظام میگوید:
ادامه مطلب
سرانجام قاتل شیخ فضلالله نوری +عکس
یپرم که خود را مجاهد و به رهبری آن افتخار میکرد، در ماجرای پارک اتابک به مجاهدین حقیقی آذربایجان به سرپرستی ستارخان و باقرخان حمله و پارک را محاصره کرد و به آتش کشید.
عموم محققین و مورخین، حتی اسمعیل رائین که سعی داشته است از یپرم خان ارمنی و اقدامات او قهرمانی افسانهای بسازد، نامی از پدر یپرم نبردهاند و همگی زادگاه او را در نزدیکیهای گنجه از مادری بینام و نشان ذکر کردهاند.
خود یپرم نیز در نامههایش هرگز اسمی از پدر نبرده است. رائین میگوید: «در طفولیت به سبب طبع سرکش و روح عصیانگر خیلی زود درس و مدرسه را رها کرد و برای مبارزه با دولت عثمانی و تقویت ارامنه تابع آن دولت رهسپار ترکیه شد، ولی [به] وسیله دولت روس دستگیر و محاکمه و محکوم به 24 سال زندان در دوردستترین منطقه سیبری شد، اما پس از چندی توانست از زندان فرار و دست تقدیر او را به ایران کشانید.
ابتدا در منطقه شمال به کار راهسازی مشغول شد، ولی بعد از به توپ
ادامه مطلب
شیخ فضلالله نوری که بود و چرا اعدام شد؟
شیخ فضلالله نوری، پسر ملاعباس نوری مازندرانی معروف به شیخ فضلالله یا حاجی شیخ نوری از روحانیون متنفذ شیعه و منتقدین حکومت مشروطه ایران بود. وی در ماه ذیحجه سال ۱۲۵۸ هجری قمری در تهران به دنیا آمد.
وب سایت تاریخ ایرانی: شیخ فضلالله نوری، پسر ملاعباس نوری مازندرانی معروف به شیخ فضلالله یا حاجی شیخ نوری از روحانیون متنفذ شیعه و منتقدین حکومت مشروطه ایران بود. وی در ماه ذیحجه سال ۱۲۵۸ هجری قمری در تهران به دنیا آمد. دروس مقدماتی را در همین شهر خواند و سپس برای ادامه تحصیلات عازم عتبات گردید. وی از درس شیخ راضی نجفی استفاده برد و سپس به همراه داییاش ـ محدث نوریـ و در ۱۲۹۲ق به سامرا رفت و چند سال از درس میرزای شیرازی استفاده کرد، تقریرات او را نوشت و از شاگردان بارز میرزا به شمار میرفت.
شیخ فضلالله پس از تحصیل علوم دینی به سال ۱۳۰۰ هجری قمری به تهران بازگشت و به تدریس پرداخت. وی در سال ۱۳۰۹ در جریان جنبش تنباکو به رهبری میرزای شیرازی نیز مشارکت داشت. پس از درگذشت میرزای شیرازی و احتمال مرجعیت وی و میرزا حسن آشتیانی، شبنامههایی در ذیقعده ۱۳۱۲ قمری علیه وی پخش شد. با این حال طبق پیشبینی دوست و دشمن، شیخ فضلالله پس از درگذشت میرزای آشتیانی عالم و مجتهد اول تهران شد.
وی در شوال ۱۳۱۹ قمری از راه گیلان و استانبول عازم حج شد و پس از انجام مناسک در دوم محرم سال بعد از راه جبل به نجف رفت و سپس به ایران بازگشت. در ۱۳۲۳ هجری قمری آیتالله سیدعبدالله بهبهانی از آیتالله سیدمحمد طباطبایی و شیخ فضلالله نوری برای اتحاد و قیام هماهنگ علیه اقدامات توهینآمیز برخی اتباع بیگانه مستخدَم دولت و اعمال و رفتار و برخوردهای تبعیضآمیز و تجاوزات مستمر دولتیان به جان
ادامه مطلب
پیشگوئی مرحوم شیخ فضل الله نوری درباره پسرش
داستانهای علما:
پیشگوئی مرحوم شیخ فضل الله نوری درباره پسرش
از مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری پرسیدند: که چرا یکی از این پسران شما بدین غایت شرور (يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيَ ِ وَ الظُّلْمَةَ مِنَ النُّور) شده؟َ
فرمود: آن چیزهائی که من از این دیده ام و می بینم شما ندیده اید بعداً خواهید دید این همانا قاتل من خواهد بود و کسی است که در پای دار من کف زنان اظهار مسرت کرده و تبریک گویان باشد.
گفتند: از چه رو این آثار از او ناشی می گردد.
فرمود: از آنکه شیری که خورده نجس و خبیث بوده؛ و شیر دهی که او را تربیت نموده نجس و پلید بوده است.
گفتند: داستان او را بیان فرمائید.
فرمود:
آن زمانی که در سامراء در محضر استاد بزرگ میرزای شیرازی مشرف بودم خداوند این پسر را به من داد. مادرش بی شیر بود ناچار گرفتن دایه و مرضعه برای او شدیم. بدون تحقیق زنی را برای دایگی او اجیر کرده و به تربیت او گماشتیم تا حدود دو سال شیر داد. بعد معلوم گردید که آن زن ناصبی و از خوارج بوده و دو سال شیر ناپاک به او داده است. (قضی الامر الذانی لا یعلل) نجس و حرام مجهول هم تاثیر خود را ابراز می کند.
مولف گوید: آخر همچنان شد که فرموده بود.(التقوی و ما ادریک ما التقوی،محمدرازی،ص11)
منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.