📕📗📘 مرجع شعر📘📗📕

اشعار شعرا را در این وبلاگ دنبال کنید

صفحه اصلی بلاگ راسخون فروشگاه راسخون تماس با من

غزلیات نعمت‌الله - غزل شمارهٔ ۱۳۰۱

گر خبری داری از آن و از این

چشم گشا بوالعجبی را ببین

نیم تنی ملک جهان را گرفت

گشت فقیری شه روی زمین

پای نه و چرخ به زیر قدم

دست نه و ملک به زیر نگین

ملک خدا می‌دهد اینجا که راست

زهره که گوید که چنان یا چنین

 


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 19 آبان 1395  ] [ 1:22 AM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات نعمت‌الله - غزل شمارهٔ ۱۳۰۲

زهی چشمی که می بینیم دایم این لقای تو

منور کرد چشم ما همیشه آن ضیای تو

بیا ای جان و خوشدل باش اگر کشته شوی در عشق

که صد جانت دهد جانان ز بهر خونبهای تو

هوای تست در جانم که می دارد مرا زنده

که غیرتو نمی زیبد کسی دیگر به جای تو

دلم خلوتسرای تست خوش بنشین به جای خود

ندارم در همه عالم هوائی جز هوای تو

خراباتست ومن سرمست و ساقی جام می بر دست

سبوئی می کشم دائم از آن خم صفای تو

خیال زاهد رعنا هوای جنت المأوی

بهشت جاودان ما در خلوتسرای تو

دعای دولتت گفتیم و رفتیم از سر کویت

به هرجائی به صدق دل به جان گویم دعای تو

به عشقت گر شوم کشته حیات جاودان دارم

من آن دل زندهٔ عشقم که دادم جان برای تو

به هر صورت که می بینم خیالت نقش می بندم

چه نورش در نظر دارم لقای که لقای تو

ز بیگانه کجا پرسم نشان آشنا دارم

که در عالم نمی یابم به جز تو آشنای تو

به یمن دولت عشق تو سلطانی کند سید

کجا شاهی چنین باشد که باشد او گدای تو

 


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 19 آبان 1395  ] [ 1:22 AM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات نعمت‌الله - غزل شمارهٔ ۱۳۰۳

بیا ای راحت جانم که جان من فدای تو

سر سودائی عاشق فدای خاک پای تو

دلم خلوتسرای تست غیری در نمی گنجد

به جان تو که جان من ندارد کس به جای تو

ز خورشید جمال تو جهانی نور می یابد

تو سلطانی به حسن امروز و مه رویان گدای تو

ندارم دستت از دامن اگر سر می رود در سر

کشم بار همه عالم برای که برای تو

به عشقت گر شوم کشته حیات جاودان دارم

چه خوش باشد فنای من اگر یابم بقای تو

خیالت نقش می بندم به هر صورت که بنماید

توئی نور دو چشم من که می بینم لقای تو

محب نعمةاللهم کزو بوی تو می آید

ازآن دارم هوای او که او دارد هوای تو

 


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 19 آبان 1395  ] [ 1:22 AM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات نعمت‌الله - غزل شمارهٔ ۱۳۰۴

ای تاج فرق شاه فلک خاک پای تو

وی پادشاه صورت و معنی گدای تو

مقصود از آفرینش عالم توئی و بس

ای جسم و جان ، دنیی وعقبی فدای تو

آئینهٔ صفات الهی و عارفان

بینند آن صفات به نور صفای تو

خلوتسرای نقش خیال تو چشم ماست

غیر تو نیست لایق خلوتسرای تو

بیگانه از خدای نباشد به هیچ روی

هر عاشقی که هست چو ما آشنای تو

تو نور آفتاب وجودی و کاینات

مانند ذره رقص کنان در هوای تو

دل دارد از بلای تو ذوق خوشی مدام

صد جان فدای ذوق خوشی مبتلای تو

ای جان انس و جان ، دل ما جایگاه تست

هرگز نداشتیم کسی را به جای تو

روح القدس که سرور ملک ملایکست

آمد به زیر سایهٔ فر همای تو

گر هست طاعت دگری روزه و نماز

حمد خداست طاعت ما و ثنای تو

سید سریر سلطنش عرش اعظم است

تا بار یافت در حرم کبریای تو

 


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 19 آبان 1395  ] [ 1:22 AM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات نعمت‌الله - غزل شمارهٔ ۱۳۰۵

شاهان جهان باشند از جان چو گدای تو

محبوب تر از جانی صد جان به فدای تو

رندان ز تو می جویند زهاد ز تو حلوا

هر کس به هوای خود مائیم و هوای تو

دل خلوت خاص تست ، بنشین تو به جای خود

والله که نخواهم داشت غیر تو به جای تو

گر دست مرا گیری من دامن تو گیرم

پائی ز تو گر یابم آیم به سرای تو

گویند که این و آن باشند برای ما

نی نی که غلط کردند هستند برای تو

جز نقش خیال تو در چشم نمی آید

هر نور که می یابم بینم به لقای تو

در دار فنا سید از عشق تو گر جان داد

جانش ز خدا جوید پیوسته بقای تو

 


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 19 آبان 1395  ] [ 1:22 AM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات نعمت‌الله - غزل شمارهٔ ۱۳۰۶

بیا ساقی بده جامی که جان من فدای تو

سر سودائی عاشق فدای خاک پای تو

تو سرمستی و من مخمور طبیبی تو و من رنجور

تو سلطان خراباتی و من رند گدای تو

ز ساز مطرب عشقت جهانی ذوق می یابد

نوای عالمی بخشد نوای بی نوای تو

خیال نقش رویت را چو من در خواب خوش بینم

روا باشد اگر سازم درون دیده جای تو

چو بلبل زار می نالم گل وصل تو می جویم

چو غنچه با دل پر خون همی جویم هوای تو

برو سید مجو درمان که کارت از دوا بگذشت

به غیر از دُردی درت نباشد خود دوای او

 


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 19 آبان 1395  ] [ 1:22 AM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات نعمت‌الله - غزل شمارهٔ ۱۳۰۷

تو سلطانی به حسن امروز و مه رویان گدای تو

کنم جان عزیز خود فدای که فدای تو

نوائی از تو می خواهم اگر انعام فرمائی

چه خوش باشد اگر یابد نوائی بینوای تو

دلم خلوتسرای تست غیری درنمی گنجد

ندارم در همه عالم کسی دیگر به جای تو

گذشتم از خودی بی شک برای دولت وصلت

به صدق دل شدم دائم برای تو برای تو

اگر چه زاهد رعنا بهشت جاودان جوید

بهشت جاودان من در خلوتسرای تو

هوای تست عمر من همیشه از خدا خواهم

چه خوش عمری که من دارم که هستم در هوای تو

مشو بیگانه از سید که سید رند سرمست است

به جای خویش می دارش که باشد آشنای تو

 


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 19 آبان 1395  ] [ 1:22 AM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات نعمت‌الله - غزل شمارهٔ ۱۳۰۸

ای منور دیدهٔ مردم به نور روی تو

عالمی آشفته چون باد صبا از بوی تو

عقل می خواهد که گردد گرد کوی تو ولی

گرد اگر گردد نگردد هیچ گرد کوی تو

هر چه می بینم بود در چشم من آئینه ای

می نماید در نظر نقش خیال روی تو

گر به کعبه می روم یا می روم در میکده

واقفی بر حال من باشم به جستجوی تو

ما در این دریا به هر سوئی که کشتی می رود

می رویم و رفتن ما نیست الا سوی تو

قیمت یک موی تو دنیی و عقبی کی دهد

کی ستانم کی دهد یک تارئی از موی تو

زاهد مخمور باشد روز و شب در گفتگو

سید سرمست ما دائم به گفتگوی تو

 


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 19 آبان 1395  ] [ 1:22 AM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات نعمت‌الله - غزل شمارهٔ ۱۳۰۹

ز سودای سر زلفت پریشانم به جان تو

محبان تو بسیارند از ایشانم به جان تو

اگر لطفت کند رحمت مرا از خاک بردارد

نثار و پیشکش جان را بر افشانم به جان تو

به هر حالی که می باشم نباشم بی خیال تو

وگر بی تو دمی بودم پشیمانم به جان تو

دلم خلوتسرای تست غیری در نمی گنجد

کجا گنجد چو غیر تو نمی دانم به جان تو

به کفر زلف تو ایمان من آوردم به جان و دل

سر موئی نمی گردم مسلمانم به جان تو

اگر بلبل ثنای گل دو روزی در چمن گوید

منم مداح تو کز جان ثنا خوانم به جان تو

اگر رند خوشی جوئی به میخانه گذاری کن

حریف نعمت الله شو که من آنم به جان تو

 


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 19 آبان 1395  ] [ 1:22 AM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات نعمت‌الله - غزل شمارهٔ ۱۳۱۰

در دیده توئی و دیده ام تو

در دیده مشو که دیده ام تو

از من تو کناره کی توانی

چون درکش خود کشیده ام تو

هر کس یاری گزید ای دوست

من بر همگان گزیده ام تو

سرمستم و جام باده بر دست

مهمان من و رسیده ام تو

ای نور دو چشم نعمت الله

در دیده توئی و دیده ام تو

 


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 19 آبان 1395  ] [ 1:22 AM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]
.: تعداد کل صفحات 122 :. 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 >

درباره وبلاگ



نویسندگان

  عاشق شعر

آرشیو ماهانه

مرداد 1395
آبان 1395
اردیبهشت 1395
بهمن 1395
خرداد 1395
آذر 1395
اسفند 1395
شهریور 1395
مهر 1395
فروردین 1395
دی 1395
تیر 1395

آرشیو موضوعی

رضی‌الدین آرتیمانی
ابن حسام خوسفی
ابوسعید ابوالخیر
اسدی توسی
اسعد گرگانی
اقبال لاهوری
امیرخسرو دهلوی
انوری
اوحدی
باباافضل کاشانی
باباطاهر
ملک‌الشعرای بهار
بیدل دهلوی
پروین اعتصامی
جامی
عبدالواسع جبلی
حافظ
خاقانی
خلیل‌الله خلیلی
خواجوی کرمانی
خیام نیشابوری
هاتف اصفهانی
رودکی
صائب تبریزی
سعدی
سلمان ساوجی
سنایی غزنوی
سیف فرغانی
شاه نعمت‌الله
شبستری
شهریار
شیخ بهایی
صائب تبریزی
صبوحی
عبید زاکانی
عراقی
عرفی
عطار
فرخی
فردوسی
فروغی
فیض کاشانی
قاآنی
کسایی
محتشم
مسعود سعد
منوچهری
مولوی
مهستی
ناصرخسرو
نصرالله منشی
نظامی
وحشی
هاتف اصفهانی
هجویری
هلالی

آمار وبلاگ

كل بازديدها : 1115794 نفر
كل نظرات : 1 عدد
كل مطالب : 25576 عدد
آخرین بروز رسانی : یک شنبه 21 شهریور 1395 
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 30 اردیبهشت 1395 

دیگر امکانات

  • آردوج
  • روغن زیتون
  • زیتون
  • روغن زیتون
  • زیتون
  • خرید زیتون
  • خرید روغن زیتون
  • مای ترکیه
  • خرید خانه در ترکیه
  • خرید خانه در ترکیه