📕📗📘 مرجع شعر📘📗📕

اشعار شعرا را در این وبلاگ دنبال کنید

صفحه اصلی بلاگ راسخون فروشگاه راسخون تماس با من

ترکیبات عراقی - شمارهٔ ۳ - در مرثیهٔ بهاء الدین زکریا

چون ننالم؟ چرا نگریم زار؟

چون نمویم؟ که می‌نیابم یار

کارم از دست رفت و دست از کار

دیده بی‌نور ماند و دل بی‌یار

دل فگارم، چرا نگریم خون؟

دردمندم، چرا ننالم زار؟

خاک بر فرق سر چرا نکنم؟

چون نشویم به خون دل رخسار؟

یار غارم ز دست رفت، دریغ!

ماندم، افسوس، پای بر دم مار

آفتابم ز خانه بیرون شد

منم امروز و وحشت شب تار

حال بیچاره‌ای چگونه بود؟

رفته از سر مسیح و او بیمار

خود همه خون گریستی بر من

بودی ار دوستی مرا غم‌خوار

روشنایی ده رفت، افسوس!

منم امروز و دیده‌ای خونبار

آن چنانم که دشمنم چو بدید

زار بگریست بر دل من، زار

خاطر عاشقی چگونه بود

هم دل از دست رفته، هم دلدار؟

سوختم ز آتش جدایی او

مرهمم نیست جز غم و تیمار

روز و شب خون گریستی بر من

بودی ار چشم بخت من بیدار

کارم از گریه راست می‌نشود

چه کنم؟ چیست چارهٔ این کار؟

دلم از من بسی خراب‌تر است


ادامه مطلب
[ جمعه 12 آذر 1395  ] [ 10:39 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

ترکیبات عراقی - شمارهٔ ۲

ساقی، بیار می، که فرو رفت آفتاب

بنمود تیره‌شب رخ خورشید مه نقاب

منگر بدان که روز فروشد، تو می بیار

کز آسمان جام برآید صد آفتاب

بنیاد عمر اگر چه خراب است، باک نیست

خوشتر بود بهار خراباتیان خراب

یاران شدند مست و مرا بخت خفته ماند

بیدار کن به بوی می این خفته را ز خواب

بگشا سر قنینه، که در بند مانده‌ام

وز بند من مرا نرهاند مگر شراب

خواهم به خواب در شوم از مستی آنچنان

کآواز صور برنکند هم مرا ز خواب

مستم کن آنچنان که سر از پای گم کنم

وز شور و عربده همه عالم کنم خراب

تا او بود همه، نه جهان ماند و نه من

خود بشنود ز خود «لمن الملک» را جواب

ساقی، مدار چشم امیدم در انتظار


ادامه مطلب
[ جمعه 12 آذر 1395  ] [ 10:39 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

ترکیبات عراقی - شمارهٔ ۱

عشق ار به تو رخ عیان نماید

در آینهٔ جهان نماید

این آینه چهرهٔ حقیقت

هر دم به تو رایگان نماید

یک دایره فرض کن جهان را

هر نقطه ازو میان نماید

این دایره بیش نقطه‌ای نیست

لیکن به نظر چنان نماید

رو نقطهٔ آتشی بگردان

تا دایره‌ای روان نماید

این نقطه ز سرعت تحرک

صد دایره هر زمان نماید

این نقطه به تو شهادت و غیب

هم ظاهر و هم نهان نماید

آن نقطه به تو کمال مطلق

در صورت این و آن نماید

آن سرعت دور نقطه دایم

ساکن به یکی مکان نماید

هر لمحه به تو کمال هستی

در کسوت ناقصان نماید

آن نقطه بیان کنم چه چیز است

هر چند تو را گمان نماید

آن نقطه بدان که ظل نور است

کان نور ورای جان نماید

آن نور دل پیمبر ماست

اکنون به تو حق عیان نماید

آن بحر محیط بی‌کرانه


ادامه مطلب
[ جمعه 12 آذر 1395  ] [ 10:39 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

ترجیعات عراقی - شمارهٔ ۱ (که به غیر از تو در جهان کس نیست - جز تو موجود جاودان کس نیست)

ای زده خیمهٔ حدوث و قدم

در سراپردهٔ وجود و عدم

جز تو کس واقف وجود تو نیست

هم تویی راز خویش را محرم

از تو غایب نبوده‌ام یک روز

وز تو خالی نبوده‌ام یک دم

آن گروهی که از تو باخبرند

بر دو عالم کشیده‌اند رقم

پیش دریای کبریای تو هست

دو جهان کم ز قطره‌ای شبنم

بی‌وجودت جهان وجود نداشت

از جمال تو شد جهان خرم

چون تجلی است در همه کسوت

آشکار است در همه عالم

که به غیر از تو در جهان کس نیست


ادامه مطلب
[ جمعه 12 آذر 1395  ] [ 10:39 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

ترجیعات عراقی - شمارهٔ ۲ (که همه اوست هر چه هست یقین - جان و جانان و دلبر و دل و دین)

طاب روح‌النسیم بالاسحار

این دورالندیم بالانوار

در خماریم، کو لب ساقی؟

نیم مستیم کو کرشمهٔ یار؟

طره‌ای کو؟ که دل درو بندیم

چهره‌ای کو؟ که جان کنیم نثار

خیز، کز لعل یار نوشین لب

به کف آریم جان نوش گوار

که جزین باده بار نرهاند

نیم مستان عشق را ز خمار

در سر زلف یار دل بندیم

تا به روز آید آخر این شب تار

ز آفتابی که کون ذرهٔ اوست

بر فروزیم ذره‌وار عذار

چون که همرنگ آفتاب شویم

شاید آن لحظه گر کنیم اقرار

کاشکار و نهان همه ماییم

«لیس فی‌الدار غیرنا دیار»

ور نشد این سخن تو را روشن

جام گیتی‌نمای را به کف آر

تا ببینی درو، که جمله یکی است

خواه یکصد شمار و خواه هزار

هر پراگنده‌ای، که جمع شود

بر زبانش چنین رود گفتار

گر عراقی زبان فرو بستی

آشکارا نگشتی این اسرار

که همه اوست هر چه هست یقین


ادامه مطلب
[ جمعه 12 آذر 1395  ] [ 10:39 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

ترجیعات عراقی - شمارهٔ ۳ (می‌بین رخ جان فزای ساقی - در جام جهان نمای باقی)

در جام جهان‌نمای اول

شد نقش همه جهان مشکل

جام از می عشق برتر آمد

گشت این همه نقش‌ها ممثل

هر ذره ازین نقوش و اشکال

بنمود همه جهان مفصل

یک جرعه و صدهزار ساغر

یک قطره و صد هزاز منهل

بگذر تو ازین قیود مشکل

تا مشکل تو همه شود حل

با این همه، این نقوش و اشکال

بگذار، اگر چه نیست مهمل

کین نقش و نگار نیست الا

نقش دومین چشم احوال

در نقش دوم چو باز بینی

رخسارهٔ نقشبند اول

معلوم کنی که اوست موجود

باقی همه نقش‌ها مخیل

خواهی که به نور این حقیقت

چشم دل تو شود مکحل

اخلاق و نقوش خود بدل کن

چون گشت صفات تو مبدل

خود را به شراب خانه انداز

کان جا شود این غرض محصل

زان غمزهٔ نیم مست ساقی

گر بتوانی به وجه اکمل

بستان قدحی و بی‌خبر شو

از هر چه مفصل است و مجمل

پس هم به دو چشم مست ساقی

می آن نظری به چشم اجمل

می‌بین رخ جان فزای ساقی


ادامه مطلب
[ جمعه 12 آذر 1395  ] [ 10:39 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

ترجیعات عراقی - شمارهٔ ۴ (در میکده می‌کشم سبویی - باشد که بیابم از تو بویی)

در میکده با حریف قلاش

بنشین و شراب نوش و خوش باش

از خط خوش نگار بر خوان

سر دو جهان، ولی مکن فاش

بر نقش و نگار فتنه گشتم

زان رو که نمی‌رسم به نقاش

تا با خودم، از خودم خبر نیست

با خود نفسی نبودمی کاش

مخمور میم، بیار ساقی

نقل و می از آن لب شکر پاش

در صومعه‌ها چو می‌نگنجد

دردی کش و می‌پرست و قلاش

من نیز به ترک زهد گفتم

اینک شب و روز همچو اوباش

در میکده می‌کشم سبویی


ادامه مطلب
[ جمعه 12 آذر 1395  ] [ 10:39 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

مقطعات عراقی - شمارهٔ ۱

میان یک دله یاران بسی حکایت‌هاست

که آن سخن به زبان قلم نیاید راست

چه دانم و چه نمایم؟ چه گویم و چه کنم؟

که جان من ز غم عاشقی بخواهد کاست

 


ادامه مطلب
[ جمعه 12 آذر 1395  ] [ 10:39 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

مقطعات عراقی - شمارهٔ ۲

فرزند عزیز، قرةالعین کبیر

بادات خدا در همه احوال نصیر

بپذیر به یادگار این نسخه ز من

میکن نظری درو ولی یاد بگیر

می‌خواست پدر که با تو باشد همه عمر

اما چه توان کرد؟ چنین بد تقدیر

 


ادامه مطلب
[ جمعه 12 آذر 1395  ] [ 10:39 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

مقطعات عراقی - شمارهٔ ۳

به طعنه گفت مرا دوستی که: ای زراق

چرا همیشه شکایت کنی ز دست فراق؟

وصال یار نبودت فراق را چه کنی؟

نشان عشق نداری، چه لافی از عشاق؟

بسی بگفت ازینگونه، گفتمش: بشنو

جواب من ز سر صدق، بی‌ریا و نفاق:

تو گیر خود که نبوده است هیچ یار مرا

به هیچ یار نیم در جهان به جان مشتاق

خیال چهرهٔ خوبان ندید چشم دلم

به گوش دل نشنیدم خطاب اهل وفاق

گرفتم این همه طامات و زرق تلبیس است

مرا نه بس که به هند اوفتاده‌ام ز عراق؟

 


ادامه مطلب
[ جمعه 12 آذر 1395  ] [ 10:39 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]
.: تعداد کل صفحات 8 :. 1 2 3 4 5 6 7 8

درباره وبلاگ



نویسندگان

  عاشق شعر

آرشیو ماهانه

فروردین 1395
اردیبهشت 1395
خرداد 1395
تیر 1395
مرداد 1395
شهریور 1395
مهر 1395
آبان 1395
آذر 1395
دی 1395
بهمن 1395
اسفند 1395

آرشیو موضوعی

رضی‌الدین آرتیمانی
ابن حسام خوسفی
ابوسعید ابوالخیر
اسدی توسی
اسعد گرگانی
اقبال لاهوری
امیرخسرو دهلوی
انوری
اوحدی
باباافضل کاشانی
باباطاهر
ملک‌الشعرای بهار
بیدل دهلوی
پروین اعتصامی
جامی
عبدالواسع جبلی
حافظ
خاقانی
خلیل‌الله خلیلی
خواجوی کرمانی
خیام نیشابوری
هاتف اصفهانی
رودکی
صائب تبریزی
سعدی
سلمان ساوجی
سنایی غزنوی
سیف فرغانی
شاه نعمت‌الله
شبستری
شهریار
شیخ بهایی
صائب تبریزی
صبوحی
عبید زاکانی
عراقی
عرفی
عطار
فرخی
فردوسی
فروغی
فیض کاشانی
قاآنی
کسایی
محتشم
مسعود سعد
منوچهری
مولوی
مهستی
ناصرخسرو
نصرالله منشی
نظامی
وحشی
هاتف اصفهانی
هجویری
هلالی

آمار وبلاگ

كل بازديدها : 1114381 نفر
كل نظرات : 1 عدد
كل مطالب : 25576 عدد
آخرین بروز رسانی : یک شنبه 21 شهریور 1395 
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 30 اردیبهشت 1395 

دیگر امکانات

  • آردوج
  • روغن زیتون
  • زیتون
  • روغن زیتون
  • زیتون
  • خرید زیتون
  • خرید روغن زیتون
  • مای ترکیه
  • خرید خانه در ترکیه
  • خرید خانه در ترکیه