به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

نفسی همدم ما باش که عالم نفسیست

کان کسی نیست که هرلحظه دلش پیش کسیست

تو کجا صید من سوخته خرمن باشی

که شنیدست عقابی که شکار مگسیست

نه من دلشده دارم هوس رویت و بس

هر کرا هست سری در سر او هم هوسیست

از دل ما نشود یاد تو خالی نفسی

حاصل از عمر گرانمایهٔ ما خود نفسیست

تو نه آنی که شوی یک نفس از چشمم دور

کانکه او هر نفسی بر سر آبیست خسیست

دمبدم محترز از سیل سرشکم می‌باش

زانکه هر قطره‌ئی از چشمهٔ چشمم ارسیست

چون گرفتار توام دام دگر حاجت نیست

چه روی در پی مرغی که اسیر قفسیست

بت محمول مرا خواب ندانم چون برد

زانکه در هر طرفش ناله و بانگ جرسیست

کمترین بنده درگاه تو گفتم خواجوست

گفت گو بگذر از این در که مرا بنده یکیست

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:14 PM

 

ترا که طرهٔ مشکین و خط زنگاریست

چه غم ز چهره زرد و سرشک گلناریست

فغان ز مردم چشمت که خون جانم ریخت

چه مردمیست که در عین مردم آزاریست

از آن دو چشم توانای ناتوان عجبست

که خون خسته دلانش غذای بیماریست

بیا که در غم هجر تو کار دیدهٔ من

ز شوق لعل روان برقدت گهرباریست

ندانم این نفس روح بخش جان پرور

نسیم زلف تو یا بوی مشک تاتاریست

شنیده‌ام که ز زر کارها چو زر گردد

مرا چو زر نبود چاره ناله و زاریست

به حضرتی که شهانرا مجال گفتن نیست

چه جای زاری سرگشتگان بازاریست

مده بدست سر زلف دوست خواجو دل

که کار سنبل هندوی او سیه کاریست

چنین که طرهٔ او را شکسته می‌بینی

بزیر هر سرمویش هزار طراریست

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:14 PM

 

جان من جان مرا چون ضرر از بیماریست

نظری کن که بجانم خطر از بیماریست

حال من نرگس بیمار تو داند زآنروی

که در او همچو دل من اثر از بیماریست

هرطبیبی که علاج دل بیمار کند

تو مپندار که او را خبر از بیماریست

تا جدا مانده‌ام از روی تو ای سیمین بر

رنگ روی من بیدل چو زر از بیماریست

چه شود گر به عیادت قدمی رنجه کنی

که فغانم همه شب تا سحر از بیماریست

من پرستار دو چشم خوش بیمار توام

گرچه بیمار پرستی بتر از بیماریست

تا دلم فتنهٔ آن نرگس بیمار تو شد

بر من این واقعه نوعی دگر از بیماریست

چشم بیمار تو پیوسته چو در چشم منست

دل پر درد مرا ناگزر از بیماریست

ایکه از چشم تو در هر طرفی بیماریست

قامتم چون سر زلفت مگر از بیماریست

عیب خواجو نتوان کردن اگر بیمارست

هر کسی را که تو بینی گذر از بیماریست

همه بیماری او روز و شب از نرگس تست

ورنه پیوسته مر او را حذر از بیماریست

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:14 PM

 

برسر کوی عشق بازاریست

که رخی همچو زر بدیناریست

دل پرخون بسی بدست آید

زانکه قصاب کوچه دلداریست

نخرد هیچکس دلی بجوی

بنگر ای خواجه کاین چه بازاریست

برسر چار سوی خطهٔ عشق

رو بهر سو که آوری داریست

سر که هست از برای پای انداز

بر سر دوش عاشقان باریست

یوسف مصر را بجان عزیز

بر سر هر رهی خریداریست

زلف را گر سرت نهد بر پای

برمکش زانکه اوسیه کاریست

غمزه را پند ده که غمازیست

طره را بند نه که طراریست

آنکه خواجو ازو پریشانست

زلف آشفته کار عیاریست

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:14 PM

 

ز زلفش نافهٔ تاتار تاریست

که هر تار از سر زلفش تتاریست

ز شامش صد شکن بر زنگبارست

ولی هر چین ز شامش زنگباریست

از آن دردانه تا من بر کنارم

کنارم روز و شب دریا کناریست

مروساقی که بی آن لعل میگون

قدح نوشیدنم امشب خماریست

کسی کز خاک کوی دوست ببرید

برو زو در گذر کو خاکساریست

رسن بازی کنم با سنبلت لیک

پریشانم که بس آشفته کاریست

قوی جعدت پریشانست و درتاب

ز ریحان خطت گوئی غباریست

هرآنکو برک گلبرک تو دارد

به چشمش هر گلی مانند خاریست

گهی کز خاک خواجو بردمد خار

یقین میدان که بازش خار خاریست

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:14 PM

 

ای پیک صبا حال پری چهرهٔ ما چیست

وی مرغ سلیمان خبر آخر ز سبا چیست

در سلسلهٔ زلف سراسیمهٔ لیلی

حال دل مجنون پراکندهٔ ما چیست

برخاک رهش سر بنهادیم ولیکن

سلطان خبرش نیست که احوال گدا چیست

با آنکه طبیب دل ریشست بگوئید

کز درد بمردیم بفرما که دوا چیست

گر زانکه نرنجیده‌ئی از ما بخطائی

چین در خم ابروی تو ای ترک ختا چیست

چون دل ز پیت رفت و خطا کرد سزا یافت

دزدیده اگر دیده ترا دید سزا چیست

گر تیغ زنی ور بنوازی بمرادت

دادیم رضا تا پس ازین حکم قضا چیست

دی نرگست از عربده می‌گفت که خواجو

کام دل یکتای تو ز آن زلف دوتا چیست

در حضرت سلطان چمن چون همه بادست

چندین همه آمد شدن پیک صبا چیست

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:14 PM

 

ای پیک صبا حال پری چهرهٔ ما چیست

وی مرغ سلیمان خبر آخر ز سبا چیست

در سلسلهٔ زلف سراسیمهٔ لیلی

حال دل مجنون پراکندهٔ ما چیست

برخاک رهش سر بنهادیم ولیکن

سلطان خبرش نیست که احوال گدا چیست

با آنکه طبیب دل ریشست بگوئید

کز درد بمردیم بفرما که دوا چیست

گر زانکه نرنجیده‌ئی از ما بخطائی

چین در خم ابروی تو ای ترک ختا چیست

چون دل ز پیت رفت و خطا کرد سزا یافت

دزدیده اگر دیده ترا دید سزا چیست

گر تیغ زنی ور بنوازی بمرادت

دادیم رضا تا پس ازین حکم قضا چیست

دی نرگست از عربده می‌گفت که خواجو

کام دل یکتای تو ز آن زلف دوتا چیست

در حضرت سلطان چمن چون همه بادست

چندین همه آمد شدن پیک صبا چیست

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:14 PM

 

ایکه از دفتر حسنت مه تابان بابیست

آتش روی تو در عین لطافت آبیست

نیست در دور خطت دور تسلسل باطل

که خط سبز تو از دور تسلسل بابیست

تا شد ابروی کژت فتنهٔ هر گوشه نشین

ای بسا فتنه که در گوشهٔ هر محرابیست

زلف هندوی توام دوش بخواب آمده بود

بس پریشانم ازین رانک پریشان خوابیست

پرتو روی چو ماه تودر آن زلف سیاه

راستی را چه شب تیره و خوش مهتابیست

آنک گوید که عناب نشاند خون را

بی تو هر قطره‌ئی از خون دلم عنابیست

آفتابیست که از اوج شرف می‌تابد

یا بت ماست که در هر خم زلفش تابیست

من ازین در نروم زانکه بهر باب که هست

پیش خواجو درش از روضه رضوان بابیست

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:14 PM

 

از روضهٔ نعیم جمالش روایتیست

و آشوب چین زلف تو در هر ولایتیست

گویند بر رخ تو جنایت بود نظر

لیکن نظر بغیر تو کردن جنایتیست

فرهاد را چو از لب شیرین گزیر نیست

در گوش او ملامت دشمن حکایتیست

گفتم که چیست آنخط مشکین برآفتاب

گفتا بسان روی من از حسن آیتیست

ارباب عقل گر چه نظر نهی کرده‌اند

لیکن ز جان صبور شدن تا بغایتیست

آمد کنون بدایت عمرم بمنتها

لیکن گمان مبر که غمش را نهایتیست

گفتم مرا بکشت غمت گفت زینهار

خواجو خموش باش که این خود عنایتیست

در تنگنای حبس جدائی توقعم

از آستان حضرتعالی حمایتیست

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:14 PM

 

عنبرست آن دام دل یا زلف عنبرسای دوست

شکرست آن کام جان یا لعل شکرخای دوست

پرتو مهرست یا مهر رخ زیبای یار

قامت سروست یا سرو قد رعنای دوست

آیت حسنست یا توقیع ملک دلبری

یا بخون ما خطی یا خط مشک آسای دوست

عکس پروینست یا قندیل مه یا شمع مهر

یا چراغ زهره یا روی جهان آرای دوست

مار ضحاکست یا شب یا طناب چنبری

یا نقاب عنبری یا جعد مه فرسای دوست

چشمهٔ نوشست یا کان نمک یا جام می

یا زلال خضر یا مرجان جان افزای دوست

آهوی مستست یا جزع یمن یا عین سحر

یا فریب عقل و دین یا نرگس شهلای دوست

شاخ شمشادست یا سرو سهی یا نارون

یا صنوبر یا بلای خلق یا بالای دوست

قامت خواجوست یا قوس قزح یا برج قوس

یا هلال عید یا ابروی چون طغرای دوست

بزم دستورست یا بتخانه چین یا چمن

یا ارم یا جنت فردوس یا ماوای دوست

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1396  - 3:13 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 102

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4379352
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث