خوش بگو الله و اسم ذات بین
معنیش در صورت و آیات بین
جلمه مرآتند ها و هوی ما
یک حقیقت در دو صد مرآت بین
خوش بگو الله و اسم ذات بین
معنیش در صورت و آیات بین
جلمه مرآتند ها و هوی ما
یک حقیقت در دو صد مرآت بین
ذکر حق می گوی و در خلوت نشین
باش فارغ از چنان و از چنین
حاصل عمر ای عزیزان یک دم است
دم به دم در یک دمی با ما نشین
بگذر از خوف و رجا با ما نشین
عاشقانه خوش درین دریا نشین
قصهٔ ماضی و مستقبل مگو
حالیا با ما به حال ما نشین
خوش بگو الله و اسم ذات بین
جمله اشیا مصحف آیات بین
در زمین و آسمان می کن نظر
نور او در دیدهٔ ذرات بین
فقر بگزین و غنا ایثار کن
اختیار خود فدای یار کن
صوفیانه گر بیابی این خصال
رو به صوفیخانه و انکار کن
از این عالم بدان عالم سفر کن
از آن عالم به بالاتر نظر کن
چو جسم و جان رها کردی و رفتی
به نور او به عین او نظر کن
در صورت و معنیش نظر کن
می بین همه و مرا خبر کن
خواهی که رسی به نعمت الله
بر درگه سیدم گذر کن
ای صبا گر روی به ترکستان
دوستان را سلام ما برسان
ما به جان پیش آن عزیزانیم
گرچه تن ساکنست در کرمان
ساقیا از روی لطف بیکران
ساغر می ده به دست عاشقان
می به زاهد گر دهی ضایع شود
می بخ رندی ده که می نوشد به جان
یک عین به اختلاف اعیان
بنموده جمال ای عزیزان
در هر عینی نموده حسنی
از عین جمال خود به اعیان