به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

سرمپیچ از داغ تا سرحلقه مردان شوی

در سیاهی غوطه زن تا چشمه حیوان شوی

می شود در تنگنای جسم کامل جان پاک

از صدف بیرون میا تا گوهر غلطان شوی

چون زلیخا دست از دامان یوسف برمدار

تا مگر چون بوی پیراهن سبک جولان شوی

با سر آزاده چون سرو از بهاران صلح کن

تا در ایام خزان پیرایه بستان شوی

از تو بیرون نیست هر نقشی که در نه پرده هست

از لباس زنگ چون آیینه گر عریان شوی

تا به چند این سبزه خوابیده زنجیرت شود؟

پشت پا زن بر فلک تا سرو این بستان شوی

یوسف از زندان قدم بر مسند عزت گذاشت

سعی کن تا از فراموشان این زندان شوی

خضر آب زندگی دست از علایق شستن است

چون سکندر چند در ظلمات سرگردان شوی؟

سکه پشت خویش بر زر داد، در زر غوطه زد

در تو رو می آورد از هر چه روگردان شوی

نیست جز افسوس حاصل سیر بی پرگار را

ره به مرکز می بری روزی که سرگردان شوی

چند روزی مهر خاموشی به لب زن غنچه وار

چون زر گل چند خرج چهره خندان شوی؟

آب کن صائب دل خود را به آه آتشین

تا چو شبنم محرم گلهای این بستان شوی

ادامه مطلب
شنبه 5 تیر 1395  - 2:49 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4654720
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث