سخنان گرانبها از امام رضا (علیهم السلام)(2)
20. كسى دست كسى را نمىبوسد ، زيرا بوسيدن دست او مانند نماز خواندن براىاوست
(تحف العقول ، ص 473)
21. به خداوند خوشبين باش ، زيرا هركه به خدا خوشبين باشد ، خدا با گمانخوش او همراه است ، و هركه به رزق و روزى اندك خشنود باشد ، خداوند به كردار اندك او خشنود باشد ، و هركه به اندك از روزى حلال خشنود باشد ، بارش سبك و خانوادهاش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنيا و دوايش بينا سازد و او را از دنيا به سلامت به دار السلام بهشت رساند
(تحف العقول ، ص 472)
22. ايمان چهار ركن است : توكل بر خدا ، رضا به قضاى خدا ، تسليم به امرخدا ، واگذاشتن كار به خدا
(تحف العقول ، ص 469)
23. از امام رضا درباره بهترين بندگان سؤال شد . فرمود : آنان هرگاه نيكىكنند خوشحال شوند ، و هرگاه بدى كنند آمرزش خواهند ، و هرگاه عطا شوند شكر گزارند ، و هرگاه بلا بينند صبر كنند ، و هرگاه خشم كنند . درگذرند
(تحف العقول ، ص 469)
24. كسى كه فقير مسلمانى را ملاقات نمايد و بر خلاف سلام كردنش بر اغنيا براو سلام كند ، در روز قيامت در حالى خدا را ملاقات نمايد كه بر او خشمگين باشد
(عيون اخبار الرضا ، ج 2 ، ص 52)
25. از حضرت امام رضا ( ع ) درباره خوشى دنيا سؤال شد . فرمود : وسعت منزلو زيادى دوستان
(بحار الانوار ، ج 76 ، ص 152)
26. زمانى كه حاكمان دروغ بگويند ، باران نبارد و چون زمامدار ستم ورزد ،دولت ، خوار گردد ، و اگر زكات اموال داده نشود چهار پاپان از بين روند
(بحار الانوار ، ج 73 ، ص 373)
27. هر كس اندوه و مشكلى را از مؤمنى برطرف نمايد ، خداوند در روز قيامتاندوه را از قلبش برطرف سازد
(اصول كافى ، ج 3 ، ص 268)
28. بعد از انجام واجبات ، كارى بهتر از ايجاد خوشحالى براى مؤمن ، نزدخداوند بزرگ نيست
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 347)
29. بر شما باد به ميانهروى در فقر و ثروت ، و نيكى كردن چه كم و چه زياد ،زيرا خداوند متعال در روز قيامت يك نصفه خرما را چنان بزرگ نمايد كه مانند كوه احد باشد
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 346)
ادامه مطلب
سخنان گرانبها از امام رضا (علیهم السلام)(1)
10. از امام رضا ( ع ) سؤال شد : سفله كيست ؟ فرمود : آن كه چيزى دارد كهاز ( ياد ) خدا بازش دارد
(تحف العقول ، ص 466)
11. ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است ، و تقوا يك درجه بالاتر از ايماناست ، و به فرزند آدم چيزى بالاتر از يقين داده نشده است
(تحف العقول ، ص 469)
12. اطعام و ميهمانى كردن براى ازدواج از سنت است
(تحف العقول ، ص 469)
13. پيوند خويشاوندى را برقرار كنيد گرچه با جرعه آبى باشد ، و بهترين پيوندخويشاوندى ، خوددارى از آزار خويشاوندان است
(تحف العقول ، ص 469)
14. حضرت رضا ( ع ) هميشه به اصحاب خود مىفرمود : بر شما باد به اسلحهپيامبران ، گفته شد : اسلحه پيامبران چيست ؟ فرمود : دعا
(اصول كافى ، ج 4 ، ص 214)
15. از نشانههاى دين فهمى ، حلم و علم است ، و خاموشى درى از درهاى حكمتاست . خاموشى و سكوت ، دوستى آور و راهنماى هر كار خيرى است
(تحف العقول ، ص 469)
16. زمانى بر مردم خواهد آمد كه در آن عافيت ده جزء است ، كه نه جزء آن دركنارهگيرى از مردم ، و يك جزء آن در خاموشى است
(تحف العقول ، ص 470)
17. از امام رضا ( ع ) از حقيقت توكل سؤال شد . فرمود : اين كه جز خدا ازكسى نترسى
(تحف العقول ، ص 469)
18. به راستى كه بدترين مردم كسى است كه يارىاش را ( از مردم ) باز دارد وتنها بخورد و زير دستش را بزند
(تحف العقول ، ص 472)
19. بخيل را آسايشى نيست ، و حسود را خوشى و لذتى نيست ، و زمامدار را وفايى نيست ، و دروغگو را مروت و مردانگى نيست
(تحف العقول ، ص 473)
ادامه مطلب
سخنان گرانبها از امام رضا (علیهم السلام)(3)
30. به ديدن يكديگر رويد تا يكديگر را دوست داشته باشيد و دست يكديگر رابفشاريد و به هم خشم نگيريد
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 347)
31. بر شما باد راز پوشى در كارهاتان در امور دين و دنيا . روايت شده كه" افشاگرى كفر است " و روايت شده " كسى كه افشاى اسرار مىكند با قاتل شريك است " و روايت شده كه " هرچه از دشمن پنهان مىدارى ، دوست تو هم بر آن آگاهى نيابد "
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 347)
32. آدمى نمىتواند از گردابهاى گرفتارى با پيمانشكنى رهايى يابد ، و ازچنگال عقوبت رهايى ندارد كسى كه با حيله به ستمگرى مىپردازد
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 349)
33. با سلطان و زمامدار با ترس و احتياط همراهى كن ، و با دوست با تواضع ،و با دشمن با احتياط ، و با مردم با روى خوش
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 356)
34. هر كس به رزق و روزى كم از خدا راضى باشد ، خداوند از عمل كم او راضىباشد
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 356)
35. عقل ، عطيه و بخششى است از جانب خدا ، و ادب داشتن ، تحمل يك مشقتاست ، و هر كس با زحمت ادب را نگهدارد ، قادر بر آن مىشود ، اما هر كه به زحمت بخواهد عقل را به دست آورد جز بر جهل او افزوده نمىشود
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 342)
36. به راستى كسى كه در پى افزايش رزق و روزى است تا با آن خانواده خود را اداره كند ، پاداشش از مجاهد در راه خدا بيشتر است
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 339)
37. پنج چيز است كه در هر كس نباشد اميد چيزى از دنيا و آخرت به او نداشته باش : كسى كه در نهادش اعتماد نبينى ، و كسى كه در سرشتش كرم نيابى ، و كسى كه در خلق و خوىاش استوارى نبينى ، و كسى كه در نفسش نجابت نيابى ، و) كسى كه از خدايش ترسناك نباشد
(تحف العقول ، ص 470)
38. هرگز دو گروه با هم روبهرو نمىشوند ، مگر اينكه نصرت و پيروزى با گروهىاست كه عفو و بخشش بيشترى داشته باشد
(تحف العقول ، ص 470)
39. مبادا اعمال نيك و تلاش در عبادت را به اتكاى دوستى آل محمد ( ع ) رهاكنيد ، و مبادا دوستى آل محمد ( ع ) و تسليم براى آنان را به اتكاى عبادت از دست بدهيد ، زيرا هيچ كدام از ايندو به تنهايى پذيرفته نمىشود
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 347)
ادامه مطلب
سخنان گرانبها از امام رضا (علیهم السلام)(4)
40. عبادت پر روزه داشتن و نماز خواندن نيست ، و همانا عبادت پر انديشهكردن در امر خداست
(تحف العقول ، ص 466)
41. كسى كه نعمت دارد بايد كه بر عيالش در هزينه وسعت بخشد
(تحف العقول ، ص 466)
42. هرچه زيادى است نياز به سخن زيادى هم دارد
(تحف العقول ، ص 466)
43. كمك تو به ناتوان بهتر از صدقه دادن است
(تحف العقول ، ص 470)
44. به آن حضرت گفته شد : چگونه صبح كردى ؟ فرمود : با عمر كاسته ، و كردارثبت شده ، و مرگ بر گردن ما و دوزخ دنبال ما است ، و ندانيم با ما چه شود
(تحف العقول ، ص 470)
45. سخاوتمند از طعام مردم بخورد تا از طعامش بخورند ، و بخيل از طعام مردمنخورد تا از طعامش نخورند
(تحف العقول ، ص 470)
46. ما خاندانى باشيم كه وعده خود را وام دانيم چنانچه رسول خدا ( ص )كرد
(تحف العقول ، ص 470)
47. هيچ بنده به حقيقت كمال ايمان نرسد تا سه خصلتش باشد : بينايى در دين ، و اندازهدارى در معيشت ، و صبر بر بلاها
(تحف العقول ، ص 471)
48. به ابى هاشم داود بن قاسم جعفرى فرمود : اى داود ما را بر شما به خاطر رسول خدا ( ص ) حقى است ، و شما را هم بر ما حقى است ، هر كه حق ما را شناخت رعايت او بايد ، و هر كه حق ما را نشناخت حقى ندارد
(تحف العقول ، ص 471)
49. با نعمتها خوش همسايه باشيد ، كه گريز پايند ، و از مردمى دور نشوند كه باز آيند
(تحف العقول ، ص 472)
50. ابن سكيت به آن حضرت گفت : امروزه حجت بر مردم چيست ؟ در پاسخفرمود : همان عقل است كه به وسيله آن شناخته مىشود آن كه راستگو است از طرف خدا و از او باور مىكند ، و آن كه دروغگو است و او را دروغ مىشمارد ، ابن سكيت گفت : به خدا اين است پاسخ
(تحف العقول ، ص 473)
منبع:
ادامه مطلب
گزيده سخنان امام رضا(ع)
1ـ سه ويژگى برجسته مومن
لايكـون المـومـن مـومنـا حتـى تكـون فيه ثلاث خصـال : 1ـ سنه من ربه .
2ـ وسنه من نبيه.
3ـ و سنه من وليه.
فـاما السنه مـن ربه فكتمان سـره. و امـا السنه من نبيه فمـداراه الناس . و امـا السنه مـن وليه فـاصبـر فـى البـاسـاء و الضـراء.(1)
مـومـن , مـومـن واقعى نيست, مگـر آن كه سه خصلت در او بـاشــد:
سنتـى از پـروردگـارش و سنتـى از پيـامبـرش و سنتـى از امـامـش.
اما سنت پروردگارش , پـوشاندن راز خود است, اما سنت پيغمبرش , مدارا و نرم رفتارى با مردم است, اما سنت امامـش صبر كردن در زمان تنگدستـى و پريشان حالى است.
2ـ پـاداش نيكـى پنهانـى و سزاى افشـا كننـده بــدى
الـمستتر بـالـحسنه يـعـدل سبعين حسنه, و المذيع بالسيئه مخذول, و المستتر بالسيئه مغفور له.(2)
پنهان كننده,كار نيك (پاداشش) برابر هفتاد حسنه است, و آشكار كننده كار بد سـر افكنـده است, و پنهان كننـده كـار بـد آمـرزيـده است.
3ـ نظافت
من اخلاق الانبياء التنظف.(3)
از اخلاق پيـامبـران, نظافت و پـاكيزگــى است.
4ـ امين و اميـن نمـا
لـم يخنك الاميـن و لكـن ائتمنت الخــائن.(4)
امين به تو خيانت نكرده(و نمى كند) و ليكن (تو) خائن را امين تصور نموده اى.
5 ـ مقام برادر بزرگتر
الاخ الاكبر بمزله الاب.(5)
برادر بزرگتر به منزله پدر است.
6ـ دوست ودشمن هر كس
صديق كل امرء عقله و عدوه جهله.(6)
دوست هركس عقل او, و دشمنش جهل اوست.
7ـ دوستى با مردم
التودد الى الناس نصف العقل.(7)
دوستى با مردم, نيمى از عقل است.
8ـ بدى قيل و قال
ان الله يبغض القيل والقـال واضـاعه المـال و كثـره السـوال.(8)
به درستى كه خداوند,داد وفرياد وتلف كردن مال و پرخواهشى را دوشمن مى دارد.
9ـ ويژگيهاى دهگانه عاقل
لا يتـم عقل امـرء مسلـم حتـى تكون فيه عشر خصـال : الخيــر منـه مـامــول. و الشر منه مامـون. يستكثر قليل الخير من غيره, و يستقل كثير الخير مـن نفسه. لا يسام من طلب الخـوائج اليه, و لا يمل مـن طلب العلـم طول دهره. الفقرفى الله احب اليه من الغنى و الذل فى الله احب اليه مـن العز فى عدوه. و الخمـول اشهى اليه من الشهره.
ثـم قال (ع) العاشره و ما العاشره؟ قيل له: ما هى؟ قال(ع): لايرى احدا الا قال: هو خير منى و اتقى.(9)
عقل شخص مسلمـان تمـام نيست, مگر ايـن كه ده خصلت را دارا بـاشـد:
1ـ از او اميد خير باشد.
2ـ از بدى او در امان باشند.
3ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد.
4ـ خير بسيار خود را اندك شمارد.
5ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود.
6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود.
7ـ فقـر در راه خـدايـش از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــد.
8ـ خـوارى در راه خـدايـش از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــد.
9ـ گمنـامـى را از پـر نـامـى خـواهـانتـر بـاشـد.
10ـ سپس فـرمـود: دهمى چيست و چيست دهمى ؟ به او گفته شـد: چيست؟ فـرمـود:
احـدى را ننگـرد جز ايـن كه بگـويـد او از مـن بهتـر و پـرهيز كـارتـــر است.
ادامه مطلب
یا ضامن آهو
گنبدت از هر کجای شهر سوسو می کند
دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند
در لباس خادمان مهربانت، آفتاب
صبح ها، صحن حرم را آب و جارو می کند
ماه هر شب کنج بست "شیخ حر عاملی"
یاد معصومیت آن بچه آهو می کند
یاد معصومیت آن بچه آهو ...یاد تو
کوچه های شهر را لبریز "یا هو " می کند
باد، هم مثل نگهبان درت... بدو ورود
غصه را از شانه های خسته، پارو می کند
عطر نابی می وزد از کوچه باغ مرقدت
هر که می آید حرم ... این عطر را بو می کند
×××
...خادمی می گفت که... آقا به وقت بدرقه
دست زائر را پر از گل های شب بو می کند
ادامه مطلب
یا رضا...
چون ماهیان برکهام، بیتاب ماهم یا رضا !
از عاشقانِ «عاشقی با یک نگاهم» یا رضا !
من خوب میدانم بدم اما دوباره آمدم
خاکیِ راه مشهدم پس سر به راهم یا رضا !
به به! چه میآید به هم ترکیب ما، آخر بر آن
صحن سفید مرمرت، خالی سیاهم یا رضا !
وقت نظر بر گنبد و گلدستههای عرشیت
افتاده با عمامهها از سر کلاهم یا رضا !
تو شرط مستی هستی و هستم ز نیشابوریان
در صحن جمهوری اگر «مشروطهخواه»م یا رضا !
مشروطه و مشروعه را دادم به دست عاقلان
در مجلس مستان تو با پادشاهم یا رضا !
یادم نمیآید یکی از دردهای بی حدم
شکر خدا پهلوی تو من روبراهم یا رضا !
از ماه زیباتر تویی، از نوح آقا تر تویی
با اینکه بدنامم ولی دادی پناهم یا رضا !
من در بهشتم پس قسم ساقی! به سقاخانهات
حتما کشیده دست تو خط بر گناهم یا رضا !
پیش ضریحت پیشتر خیر دو عالم خواستم
عمریست من شرمندهی آن اشتباهم یا رضا !
یا ضامن آهو! بگو صیاد آزادم کند
تا صحن آزادی شبی باشد پناهم یا رضا !
از آب سقا خانهات یک جرعه نوشیدم ببین
«رَستم از این بیت و غزل» من مست مستم یا رضا !
ادامه مطلب
روایاتی از ائمه معصوم پیش از امام رضا(ع) در مورد امام رضا(ع)
روایات معتبرى دراین باره وجود دارد ؛ از جمله به موارد زیر توجه کنید:
1. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) فرمودند:
«ستدفن بضعة منّی بأرض خراسان لا یزورها مؤمن الّا أوجب اللَّه تعالى له الجنّة و حرّم جسده على النّار؛(1)بزودى پارهاى از تن مرا در زمین خراسان دفن کنند و زیارت نکند مؤمنى او را مگر آن که حق تعالى بهشت را از بر او واجب گرداند و بدنش را بر آتش دوزخ حرام کند.»
2. امیرمومنان(علیهالسلام) فرمودند:
«سیقتل رجل من ولدى بأرض خراسان بالسّمّ ظلما اسمه اسمى و اسم ابیه اسم ابن عمران موسى علیه السّلام الا فمن زاره فى غربته غفر اللَّه له ذنوبه ما تقدّم منها و ما تاخّر و لو کانت مثل عدد النّجوم و قطر الامطار و ورق الاشجار؛(2) بزودى مردى از فرزندان من به زهر و از روى ظلم، در خراسان شهید خواهد شد. او همنام من است و پدرش همنام موسى بن عمران صلوات اللَّه علیه باشد. هر که او را در آن غربت زیارت کند حق سبحانه و تعالى گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد و اگر چه گناهان او بعدد ستارگان آسمان و قطرات باران و برکت درختان باشد که همه را حق سبحانه و تعالى به برکت زیارت آن حضرت مىآمرزد.»
3. امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
«تقتل حفدتى بأرض خراسان فى مدینة یقال لها طوس من زاره إلیها عارفا بحقّه اخذته بیدى یوم القیمة و ادخلته الجنّة ؛(3) فرزند زاده من در زمین خراسان شهید خواهد شد در شهرى که آن را طوس مىگویند هر کس براى زیارت او به آن جا رود، و بحق او عارف باشد، قیامت بدست خود دستگیرى او کرده به بهشتش برم.»
پی نوشت ها:
1) لوامع صاحبقرانی، ج8، ص 563
2) روضه الواعظین، ج1، ص 234؛ لوامع صاحبقرانی، ج8، ص 554.
3) لوامع صاحبقرانى، ج8، ص 556 ؛ وسایل الشیعه، ج14، ص 554.
Porseman.org
ادامه مطلب
تأثير حضور امام رضا ـ عليه السّلام ـ در گسترش تشيّع در ايران
امام رضا ـ عليه السّلام ـ هشتمين امام شيعيان اثني عشري بنا به درخواست و اجبار مأمون، خليفه عباسي مدّتي را در ايران (مرو) حضور يافتند و در اين مدّت عنوان ولايتعهدي مأمون را علي رغم ميل باطني خويش قبول كردند.[1]و اين مدّت مهمترين فصل تاريخي زندگي آن امام همام ميباشد.
با توجّه به اينكه تشيّع و محبت به اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از همان آغاز ورود اسلام و سپس در دوره اموي نفوذ چشمگيري در ايران و بالاخصّ در خراسان داشته ولي به خاطر خفقان موجود شيعيان نميتوانستند فعّاليت علني انجام دهند و اين روند تا حضور امام رضا ـ عليه السّلام ـ در ايران ادامه داشت. حضور امام رضا(ع) در ايران بدين ترتيب سبب رواج تشيع گرديد:
1. با اينكه مأمون مسير حركت امام از مدينه به مرو را طوري تعيين كرده بود كه امام رضا ـ عليه السّلام ـ از مناطق شيعهنشين عبور نكند ولي با اين وجود امام رضا ـ عليه السّلام ـ در بين راه از آباديهاي كه گذر ميكردند به ابراز احساسات مردم پاسخ ميدادند و پاسخ مسائلشان را با سعه صدر بيان ميكردند به طوري كه رجاء بن ضحاك ميگويد: در هيچ شهري از شهرها فرود نميآمديم، مگر آنكه مردم به سراغ او ميآمدند و از او در مورد مسائلشان استفتاء ميكردند و معالم دينيشان را ميپرسيدند و او نيز احاديث زيادي از طريق آباء طاهرينش براي آنها نقل ميكرد.[2]
معروفترين رويداد در اين مسير حركت، خطبه حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ در جمع مردم نيشابور بوده كه در آن جمع حضرت با بيان حديث سلسله الذهب به حقّانيت خويش و آباء و اجدادش تصريح ميكنند و تعداد انبوهي از علماء و طلاّب آن را ثبت كرده و دهان به دهان پخش ميكنند.[3]
عملكرد امام در طول مسير طوري بوده كه ميخواستند مردم را نسبت به اجداد خويش و همچنين ارتباطش را با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مكرر بيان كنند و اين را ما در رواياتي كه حضرت نقل ميكنند كه اغلب از اجداد طاهرينش ميباشد، مشاهده ميكنيم و لذا مردمي كه با امام آشنا ميشدند و با رفتار حاكمان عباسي و اموي و سران قبايل عرب مقايسه ميكردند، شيفته امام شده به تشيّع ميگرويدند. و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ بيشتر شناخته ميشدند.
2. مقام علمي امام يكي از مهمترين عوامل گسترش تشيّع به حساب ميآيد و همچنين خنثي كننده تمام نقشههاي شوم مأمون. چرا كه مأمون با دعوت از دانشمندان و نخبگان ميخواست كه امام در جلسات مناظره شركت كرده و به سؤالاتي كه از طرف علماي اديان و مذاهب طرح ميشد پاسخ دهد، البته انگيزه مأمون شكست دادن امام و كاستن از مقام علمي و جايگاه معنوي آن حضرت نزد شيعيان و سايرين بود ولي امام با شايستگي و برتري و سعه صدر به تمام مباحثي كه مطرح ميشد با دلايل متّقن و محكم پاسخ ميدادند و مباحثي نظير مباحث امامت را پيش مي كشيدند و راه و روش اسلام را درباره حاكميت بيان ميكردند.[4]
3. در پي مهاجرت امام به ايران عده زيادي از فرزندان و نوادگان ائمه ـ عليهم السّلام ـ نيز به ايران آمدند و در شهرها و مناطق مختلف و دور افتاده ساكن شدند كه اين امر هم باعث آشنايي مردم با فرهنگ اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ شد و موجب گرايش مردم به شيعه و گسترش و ترويج تشيّع گرديد. از طرفي هم، مأمون چون خود را طرفدار علويان معرّفي ميكرد و فضاي نسبتاً باز نسبت به خلفاي پيش از خود به وجود آورده بود نميتوانست مانع از تبليغ و ترويج تشيع شود.[5] و لذا با حضور امام رضا ـ عليه السّلام ـ در ايران و مهاجرت عدهاي از علويان فرصتي پيش آمده بود كه اكثر مردم ايران و شهرهاي شيعهنشين علناً به شيعه و علوي بودن خود افتخار كرده و آن را تبليغ و ترويج ميكردند.
4. تأثير ديگر حضور امام در ايران و گسترش تشيع؛ كرد امام رضا ـ عليه السّلام ـ بر طبق روش و سنّت پيامبر عمل در عبادات بود. آنحضرت در مدتي كه در خراسان بودند در اجراي عبادات سعي داشتند كه روش و سنّت نبوي ـ صلّي الله عليه و آله ـ را زنده كند و لذا وقتي مأمون از امام خواست تا نماز عيد را بخواند حضرت طبق سنّت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و بدون تجمّلات شاهانه عمل كردند و تأثير اين مسئله در بين مردم به حدّي بود كه مأمون دستور داد امام را از نيمه راه برگرداندند.[6]
5. در مدّتي كه امام در مرو بودند با ارسال نامههايي به اطراف و سران قبايل و تبيين جايگاه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و بيان برخي مسائل كلامي و اخلاقي كه ميان شيعه و سنّي از مسائل اختلافي بود،[7] ميخواستند مردم بيشتر با حقايق دين و قرآن آشنا شده و وحدت بين مسلمين بر قرار شود. لذا اين امر نيز باعث شد تعداد زيادي به تشيّع گرايش پيدا كرده و موجب گسترش تشيع گردد.
بنابراين ميتوان گفت كه از همان ابتداي ورود امام به ايران حضرت روشي را انتخاب كردند كه خنثي كننده نقشههاي مأمون باشد و لذا با وجود اينكه امام را از مناطق شيعه نشين عبور ندادند ولي باز هم امام در ارتباطي هر چند اندك كه با مردم پيدا ميكردند به سؤالات مردم با سعه صدر جواب ميدادند و حقانيت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ را در مجالس مختلف بيان مينمودند و همچنين با پيروزي امام در جلسات مناظره علمي و عمل نمودن بر طبق سنّت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ در عبادات و ارسال نامههايي براي سران قبايل مختلف و تشريح جايگاه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ موجب گسترش تشيع در ايران شدند. و همچنين با آمدن حضرت به ايران و ايجاد فضايي مناسب. عدهاي از علويان نيز عازم ايران شدند و در مناطق مختلف مسكن گزيده و به تبليغ و ترويج علني تشيّع و مكتب اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ پرداختند كه اين امر نيز باعث گسترش تشيع در ايران گرديد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. الارشاد، شيخ مفيد، ج2.
2. فصول المهمه في معرفه الائمه، ابن صباغ مالكي، ج 2.
3. منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، ج2.
4. مسند امام رضا ـ عليه السّلام ـ ، عزيز الله عطاردي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . اصفهاني، ابوالفرج، مقاتل الطالبين، تحقيق احمد، بيروت، مؤسسه اعلمي، چاپ دوم ، 1987م، ص 454.
[2] . صدوق، عيون اخبار الرضا، نجف، مطبعه حيدريه، 1390، ج2، ص 181 ـ 183.
[3] . عاملي، جعفرمرتضي، حياه سياسي امام رضا ـ عليه السّلام ـ ، قم، انتشارات جامعه مدرسين، چاپ دوم، 1362، ص 144.
[4] . حرّاني، تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه علي اكبر غفاري، تهران، 1363، ص 513 و شوشتري، نور الله، مجالس المؤمنين، تهران، انتشارات اسلامي، (بيتا)، ج2، ص272.
[5] . خواجويان، محمّدكاظم، تاريخ تشيع، مشهد، انتشارات جهاد دانشگاهي مشهد، 1379، ج4، ص110. اربلي، كشف الغمه، تحقيق سيد هاشم رسولي، تبريز، ج2، صص 382 ـ 383.
[6] . مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، تحقيق: علي اكبر غفاري، تهران، دار الكتب اسلامي، چاپ اول، 1388 ق، ج 49، ص 490 و صدوق پيشين، ج 149.
[7] . جعفريان، رسول، تاريخ تشيع در ايران (از آغاز تا قرن هفتم) قم، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ سوم، 1371، ص 157.
ادامه مطلب
فضیلت زیارت امام رضا ع از زبان خود ایشان
از حضرت امام رضا علیه السّلام چند روایت در این باره منقولست، امام ضمن توصیه به زیارت، از آثار و بهره هاى معنوى آن سخن مىگوید؛ آثارى چون «شفاعت در قیامت» ، «آمرزش گناهان» «اجابت دعا»(1) نمونه اى از الطاف الهى به زائران حرم رضوى است. به این روایت بنگرید:
امام به احمد بزنطى مرقوم داشتند :
«أبلغ شیعتی أن زیارتی تعدل عند الله ألف حجة؛(2) به شیعه منبرسان که زیارت من پیش خداى تعالى برابر هزار حج مقبول و هزار عمره مقبوله است.»
«تو مرکز وُفورى
کِشتهاى ما از تو سبز
تو مَدار نعمتى
سیبستانهامان
سرخى چهره را
از زردىِ قبّه تو وام دارند
و گنبد تو
تنها و آخرین آشتى ما
با زر است
هر چند اگر
فریب زراندوزان تاریخ باشد»(3)
پی نوشت:
1) لوامع صاحبقرانی، ج8، ص 554 و 564.
2) کامل الزیارات، ص 306.
3) موسوى گرمارودى .
porseman.org
ادامه مطلب