امام مهدى(علیه السلام) از لحاظ رفتار اجتماعى چه ويژگى هايى دارد؟

امام مهدى(علیه السلام) مانند ساير فرستادگان الهى و ائمه ى معصوم(عليهم السلام)همه ى ويژگى ها و خصوصيات عالى را دارا است، لكن از لحاظ رفتار اجتماعى، بعضى خصوصيات را دارد كه خداوند متعال به آن حضرت عطا كرده است:
1. امام مهدى(علیه السلام) هيچ حكومتى را حتّى از روى تقيّه، به رسميت نشناخته و نمى شناسد. او مأمور به تقيّه از هيچ حاكم و سلطانى نيست و تحت سلطنت هيچ ستمگرى در نيامده و در نخواهد آمد. امام صادق(عليه السلام)مى فرمايد: «قائم(عليه السلام) قيام مى كند، در حالى كه بيعت هيچ كس را بر گردن ندارد».[1]
2. آن حضرت، در قضاوت، از علم الهى استفاده كرده و نيازى به بيّنه و شاهد ندارد و همانند حضرت داوود(عليه السلام) و سليمان(عليه السلام) قضاوت خواهد كرد. امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: «سپس امام مهدى(علیه السلام) به منادى، امر خواهد كرد تا ندا دهد كه اين مهدى است و همانند قضاوت داوود(عليه السلام) و سليمان(عليه السلام)قضاوت مى كند و در اين امر بيّنه اى نمى خواهد».[2]
3. هر چند برخى از پيامبران و امامان، تشكيل حكومت دادند، ولى حكومت آنان فراگير نبود، بلكه محدود به مناطق خاص و قسمت هايى از سرزمين هاى عالم خاكى مى شد، امّا امام مهدى حكومتى فراگير تشكيل مى دهد كه تمام كره ى خاكى را در بر مى گيرد. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)در اين مورد مى فرمايد: «... حكومت امام مهدى(عليه السلام) غرب و شرق را فرا مى گيرد».[3]
4. حكومت حضرت مهدى(علیه السلام) حكومت عدل و داد است و جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد. تقريباً، در اكثر احاديث مربوط به امام زمان(عليه السلام)آمده است كه خداوند به وسيله ى آن حضرت، جهان را پر از عدل و قسط خواهد كرد.[4]
5. چون حكومت امام زمان، حكومت عدل است، همه از حكومت آن حضرت راضى خواهند بود. پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «در خلافت مهدى(عليه السلام)اهل زمين و اهل آسمان راضى خواهند بود».[5]
پی نوشتها:
[1]. بحارالأنوار، ج 51، ص 39.
[2]. مستدرك الوسائل، ج 17، ص 365.
[3]. بحارالأنوار، ج 51، ص 71.
[4]. همان، ص 73.
[5]. همان، ص 80.
منبع: امام مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه (1384).

ادامه مطلب


[ یک شنبه 13 مهر 1393  ] [ 12:11 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

امام مهدى(علیه السلام) از لحاظ جسمانى چه ويژگى هايى دارد؟


در بشارت هايى كه از سوى انبياى گذشته و پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و ائمه ى معصوم(عليهم السلام)داده شده، اوصاف جسمانى متعدّدى براى امام مهدى(علیه السلام) ذكر شده كه به بعضى از آن ها اشاره مى شود.
1. در كتاب «جاماسب نامه» از زرتشت نقل مى كند كه مى گويد: «مردى بيرون آيد از زمين تازيان (عرب)... مردى بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر آيين جد خويش و با سپاه بسيار و...».[1]
2. از امام باقر(عليه السلام) نقل شده كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) بر بالاى منبر فرمود: «مردى از دودمان من در آخرالزمان ظهور مى كند كه رنگش سفيد مايل به سرخى، و شكمش عريض، ران هايش پهن، استخوان شانه هايش درشت است. در پشت وى، دو خال است: يكى به رنگ پوست بدنش و ديگرى شبيه خال پيامبر(صلى الله عليه وآله)....».[2]
3. حذيفه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روايت كرده است كه «مهدى(علیه السلام) مردى از فرزندان من است. چهره ى آن حضرت، مانند ماه درخشان است. رخسار او، گندم گون و جسم و قامت وى رشيد است....».[3]
4. هيثم بن عبدالرحمان از على(عليه السلام) روايت كرده است كه «مهدى(علیه السلام) از اهل بيت نبى(صلى الله عليه وآله) است. او، براى مدّتى، به بيت المقدس هجرت مى كند. محاسن او پر پشت، چشمانش سياه، دندان هايش سفيد و براق است، و در صورتش خال بزرگى نمايان است و در كتف او علامت پيامبر(صلى الله عليه وآله) است».[4]
5. امام باقر(عليه السلام) در ذكر شمائل امام مهدى(علیه السلام) بيان مى دارد: «رنگ چهره اش به سرخى مى گرايد. چشمانش در چهره، فرو رفته، ابروانش برجسته و ميان دو شانه اش پهن است...».[5]
از مجموع اين احاديث و برخى ديگر از روايات، مى توان برخى از خصوصيّات جسمانى آن حضرت را به هنگام ظهور، چنين بيان كرد:
1. همانند جوانى ميان سال خواهد بود.
2. متوسط القامه و جسم و قامت وى رشيد خواهد بود.
3. خوش صورت و خوش مو است.
4. محاسن وى پرپشت است.
5. رنگ چهره اش، سفيد متمايل به سرخى است.
6. ميانِ شانه هايش پهن است.
7. خالى شبيه خال پيامبر(صلى الله عليه وآله) دارد.
و... .
پی نوشتها:
[1]. محمد صادقى، بشارات عهدين، ص 243 ـ 244.
[2]. بحارالأنوار، ج 51، ص 35.
[3]. شيخ سليمان قندوزى حنفى، ينابيع الموده، ص 188، (به نقل از تاريخ زندگانى حضرت مهدى، ص 34).
[4]. ملاحم ابن طاووس، ص 73، (به نقل از تاريخ زندگانى حضرت مهدى، ص 34).
[5]. ترجمه ى فارسى مهدويت، از كتاب اعيان الشيعه، ص 27، (به نقل از نرم افزار كتابخانه امام مهدى(علیه السلام) ).
منبع: امام مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه (1384).

ادامه مطلب


[ یک شنبه 13 مهر 1393  ] [ 12:10 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

رهيافت‌هايي از دعاي عرفه امام حسين (ع)

 

1ـ ستايش حق تعالي:

ستايش سزاوار خداوندي است كه كس نتواند از فرمان قضايش سرپيچد و مانعي نيست كه وي را از اعطاي عطايا، باز دارد. و صنعت هيچ صنعتگري بپاي صنعت او نرسد. بخشنده بيدريغ است. اوست كه بدايع خلقت را بسرشت و صنايع گوناگون وجود را با حكمت خويش استوار ساخت.......

2ـ تجديد عهد و ميثاق با خدا:

پروردگارا بسوي تو روي آورم. و به ربوبيت تو گواهي دهم. و اعتراف كنم كه تو تربيت كننده و پرورنده مني. و بازگشتم بسوي توست. مرا با نعمت آغاز فرمودي قبل از اينكه چيز قابل ذكري باشم.......

3ـ خود شناسي:

 و قبل از هدايت مرا با صنع زيبايت مورد رأفت و نعمتهاي بيكرانت قرار دادي. آفرينشم را از قطره آبي روان پديد آوردي. و در تاريكيهاي سه گانه جنيني سكونتم دادي: ميان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرينش خويش نگرداندي و هيچيك از امورم را بخودم وا نگذاشتي........

4ـ راز آفرينش انسان:

ولي مرا براي هدفي عالي يعني هدايت (و رسيدن به كمال) موجودي كامل و سالم بدنيا آوردي. و  در آن هنگام كه كودكي خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ كردي. و مرا از شير شيرين و گوارا تغذيه نمودي. و دلهاي پرستاران را بجانب من معطوف داشتي. و با محبت مادران به من گرمي و فروغ بخشيدي........

5ـ تربيت انسان در دانشگاه الهي:

تا اينكه با گوهر سخن مرا ناطق و گويا ساختي. و نعمتهاي بيكرانت را بر من تمام كردي. و سال به سال بر رشد و تربيت من افزودي. تا اينكه فطرت و سرنوشتم، به كمال انساني رسيد. و از نظر توان اعتدال يافت. حجتت را بر من تمام كردي كه معرفت و شناختت را به من الهام فرمودي.......

6ـ نعمتهاي خداوند:

آري اين لطف تو بود كه از خاك پاك عنصر مرا بيافريدي. و راضي نشدي اي خدايم كه نعمتي را از من دريغ داري. بلكه مرا از انواع وسائل زندگي برخوردار ساختي. با اقدام عظيم و مرحمت بيكرانت بر من. و باحسان عميم خود نسبت به من، تا اينكه همه نعماتت را درباره من تكميل فرمودي......

7ـ شهادت به بيكراني نعمت هاي الهي:

الهي! من به حقيقت ايمانم، گواهي دهم. و نيز به تصميمات متيقن خود و به توحيد صريح و خالصم

و به باطن ناديدني نهادم. و پيوستهاي جريان نور ديده ام. و خطوط ترسيم شده بر صفحه پيشاني ام، و روزنه هاي تنفسي ام، و نرمه هاي تيغه بيني ام. و آوازگيرهاي پرده گوشم و آنچه در درون لبهاي من پنهان است......

8ـ ناتواني بشر از بجا آوردن شكر الهي:

گواهي مي دهم اي پروردگار كه اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بكوشم تا شكر يكي از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفيق تو رفيقم شود، كه آن خود مزيد نعمت و مستوجب شكر ديگر، و ستايش جديد و ريشه دار باشد...........

9ـ ستايش خداي يگانه:

معهذا من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا. كه وسعم مي رسد با ايمان و يقين قلبي گواهي مي دهم. و اظهار مي دارم:

حمد و ستايش خدايي را كه فرزندي ندارد تا ميراث برش باشد. و در فرمانروايي نه شريكي دارد تا با وي در آفرينش بر ضديت برخيزد و نه دستياري دارد تا در ساختن جهان به وي كمك دهد.....

10ـ خواسته هاي يك انسان متعالي:

خداوندا، چنان كن كه از تو بيم داشته باشم، آنچنان كه گويي تو را مي بينم و مرا با تقوايت رستگار كن! اما بخاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر كن كه سرنوشت من به خير و صلاح من باشد. و در تقديراتت خير و بركت بمن عطا فرما!

11ـ سپاس به تربيت هاي الهي:

خداوندا! ستايش از آن تست كه مرا آفريدي. و مرا شنوا و بينا گرداندي! و ستايش سزاوار تست كه مرا بيافريدي و خلقتم را نيكو بياراستي. بخاطر لطفي كه به من داشتي والا......

12ـ نيازهاي تربيتي از خدا:

و مرا بر مشكلات روزگار، و كشمكش شبها و روزها ياري فرماي! و مرا از رنجهاي اين جهان و محنتهاي آن جهان نجات بده و از شر بديهايي كه ستمكاران در زمين مي كنند نگاه بدار.............

13ـ شكايت به پيشگاه خداوند:

خدايا! مرا به كه وا مي گذاري؟ آيا به خويشاوندي كه پيوند خويشاوندي را خواهد گسست؟ يا به بيگانه كه بر من بر آشفتد؟ يا به كسانيكه مرا به استضعاف و استثمار كشانند؟ در صورتيكه تو پروردگار من و مالك سرنوشت مني؟

14ـ اي مربي پيامبران و فرستنده كتب آسماني:

اي خداي من و اي خداي پدران من! ابراهيم، اسماعيل، اسحق و يعقوب، و اي پروردگار جبرئيل، مكائيل و اسرائيل. و اي تربيت كننده محمد، خاتم پيامبران و فرزندان برگزيده اش. اي فرو فرستنده تورات، انجيل زبور و فرقان......

15ـ تو پناهگاه مني:

 

تو پناهگاه مني، بهنگامي كه راهها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخناي زمين بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اكنون جزء هلاك شدگان بودم. و تو مرا از خطاهايم باز مي داري. و اگر پرده پوشي تو نبود از رسوايان بودم.

1- فرهنگ دهخدا / ج 10 جديد / ص 15818


 منبع: دعاي عرفه عبدالكريم بي آزار شيرازي

ادامه مطلب


[ شنبه 12 مهر 1393  ] [ 11:51 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

حضرت آدم (ع) در عرفات

 

 

مطابق روايتي از  امام صادق(ع)، وقتي جد اعلاي ما حضرت آدم (ع) از  باغ بهشتي به زمين فرود آمد، چهل روز هر بامداد بر فراز كوه صفا با چشم گريان در حال سجده بود. جبرئيل (ع)، فرود آمد و پرسيد:

 

ـ چرا مي گريي، اي آدم؟

 

ـ چرا نگريم در حاليكه از جوار خداوند به اين دنيا فرود آمده ام؟

 

ـ به درگاه خدا توبه كن و بسوي او بازگرد.

 

ـ چگونه ؟

 

جبرئيل در روز هشتم ذيحجه آدم را به مني برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبحگاهان عازم صحراي عرفات شد. جبرئيل هنگام خروج از مكه، احرام بستن و لبيك گفتن را به او آموخت و چون عصر روز عرفه فرا رسيد، آدم  را به غسل فرا خواند و پس از نماز عصر، او  را به وقوف در عرفات دعوت کرد و كلماتي را كه از پروردگار دريافت كرده بود به وي تعليم داد، اين كلمات عبارت بودند از:

 

سبحانك اللهم و بحمدك

 

لا اله الا انت

 

علمت و ظلمت نفسي

 

واعترفت بذنبي

 

اغفر لي انك انت الغفور الرحيم
 يعني:

 

جز تو خدايي نيست

 

كار بدي كردم و بر خود ظلم نمودم

 

اينك به گناه خود اعتراف مي‌كنم

 

مرا ببخش كه تو بخشنده و مهرباني.

 

آدم (ع) تا غروب آفتاب همچنان دعا ميکرد  و با تضرع اشك مي‌ريخت. وقتي كه آفتاب غروب كرد همراه جبرئيل روانه مشعر شد و شب را  آنجا گذراند. صبحگاهان در مشعر بپاخاست و به دعا پرداخت... تا اينكه سرانجام بخشيده شد ...

 

ادامه مطلب


[ شنبه 12 مهر 1393  ] [ 11:51 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

پيامبر خاتم (ص) در عرفات

 

 

دامنه كوه عرفات در زمان صدر اسلام، كلاس صحرايي پيامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته برخي مفسرين آخرين سوره قرآن در صحراي عرفات بر پيغمبر (ص) نازل شد و پيغمبر آنرا به مردم و شاگردانش تعليم فرمود.

 

 رسول گرامي اسلام (ص) در چنين روزي سخنان تاريخي خود را در اجتماع عظيم و با شكوه حجاج بيان داشت:

 

... اي مردم سخنان مرا بشنويد! شايد ديگر شما را در اين مکان ملاقات نكنم. شما به زودي بسوي خدا باز مي گرديد. در آن جهان به اعمال نيك و بد شما رسيدگي مي شود. به شما توصيه مي كنم هركس امانتي نزد اوست به صاحبش برگرداند. 

 

اي مردم بدانيد ربا در آئين اسلام ، حرام است. از پيروي شيطان بپرهيزيد. به شما سفارش مي كنم كه به زنان نيكي كنيد زيرا آنها امانتهاي الهي در دست شما هستند و با قوانين الهي بر شما حلال شده اند.

 

... من در ميان شما دو چيز به يادگار مي گذارم كه اگر به آن دو چنگ زنيد گمراه نمي شويد، يكي كتاب خدا و ديگري سنت و (عترت) من است.

 

هر مسلماني با مسلمان ديگر برادر است و همه مسلمانان جهان با يكديگر برادرند و چيزي از اموال مسلمانان بر مسلماني حلال نيست مگر اينكه آنرا به رضايت به  دست آورده باشد..


ادامه مطلب


[ شنبه 12 مهر 1393  ] [ 11:50 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

تسبيحات حضرت رسول (ص) در روز عرفه :

 

سُبْحانَ الَّذى فِى السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الاَْرْضِ حُكْمُهُ
منزه است خدايى كه عرش او در آسمان و  فرمان و حكمش در زمين است

 

سُبْحانَ الَّذى فِى الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْبَحْرِ سَبيلُهُ
منزه است خدايى كه در گورها قضا و فرمانش جارى است منزه است خدايى كه در دريا راه دارد
سُبْحانَ الَّذى فِى النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ
منزه است خدايى كه در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدايى كه در بهشت رحمت او است
سُبْحانَ الَّذى فِى الْقِيمَةِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذى رَفَعَ السَّمآءَ
منزه است خدايى كه در قيامت عدل و دادش برپا است منزه است خدايى كه آسمان را بالا برد
سُبْحانَ الَّذى بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذى لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَيْهِ
منزه است خدايى كه زمين را گسترد منزه است خدايى كه ملجا و پناهى از او نيست جز بسوى خودش
پس بگو
سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ صد مرتبه
منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگتر از توصيف است
و بخوان توحيد صد مرتبه و آية الكرسى صد مرتبه و صلوات بر محمّد و آل محمّد صد مرتبه و بگو
لااِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيى وَيُميتُ
معبودى جز خدا نيست يگانه اى كه شريك ندارد پادشاهى خاص او است و از آن او است حمد زنده كند و بميراند
وَيُميتُ وَيُحْيى وَهُوَ حَىُّ لا يَموُتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ
و بميراند و زنده كند و او است زنده اى كه نميرد هرچه خير است بدست او است و او بر هر چيز
قَديرٌ ده مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ وَاَتوُبُ اِلَيْهِ ده مرتبه
توانا است آمرزش خواهم از خدايى كه معبود بحقى جز او نيست كه زنده و پاينده است و بسويش توبه كنم
يا اَللّهُ ده مرتبه يا رَحْمنُ ده مرتبه يا رَحيمُ ده مرتبه يا بَديعَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ ده مرتبه يا حَىُّ يا قَيُّومُ ده مرتبه يا حَنّانُ يا مَنّانُ ده مرتبه يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ ده مرتبه آمينَ ده مرتبه


ادامه مطلب


[ شنبه 12 مهر 1393  ] [ 11:50 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

برخي از اعمال شب و روز عرفه:

 

1.احيا و نماز و عبادت در شب عرفه

 

2. دعا در شب عرفه (كه گفته شده است مستجاب مي‌گردد) .

 

3.  زيارت امام حسين (ع) در شب عرفه.

 

4.  غسل.

 

5. روزه روز عرفه (اگر سبب ضعف و مانع از دعا و مناجات نشود) .

 

6. قرائت دعاي عرفه امام حسين عليه السلام (كه بهتر است بعد از نماز عصر باشد) .

 

7. قرائت دعاي عرفه امام سجاد عليه السلام (كه در صحيفه سجاديه موجود است).

 

8. زيارت امام حسين (ع) در روز عرفه.

 

9. زيارت حضرت اباالفضل العباس (س) در روز عرفه .

 

10. اعتراف و اقرار به گناهان.

 

11. دو رکعت نماز که در رکعت اوّل بعد از حمد، سوره  توحيد و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره کافرون خوانده مي‌شود. سپس چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد،پنجاه مرتبه سوره توحيد (اين نماز در واقع همان نماز حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام است) .

 

تذکر : از مشاهده فهرست بالا نترسيد. هر كدام را كه حال و حوصله داريد انجام دهيد. انجام غسل كارساده اي است که جزو كارهاي روزمره ماست؛ فقط بايد نيت غسل عرفه كرد. دو ركعت نماز و بعد خلوت با خدا بيش از 10 دقيقه وقت نمي‌گيرد ولي به دل‌هاي ما صفا و جلا مي‌دهد. فقط بدانيم كه: خداوند بزرگ و كريم است. كيفيت هم معمولا از كميت مهم‌تر است.


ادامه مطلب


[ شنبه 12 مهر 1393  ] [ 11:49 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

طولاني ترين و كوتاه ترين خطبه و نامه و حكمت نهج البلاغه كدام است؟

جواب اين سئوال بر اساس شرح نهج البلاغه حاج سيد علينقي (فيض الاسلام) مي باشد.
طولاني ترين خطبه نهج البلاغه، خطبه 234 مي باشد كه به خطبه قاصعه معروف بوده و درباره سپاس خداوند سبحان و نكوهش از شيطان مي باشد.
كوتاه ترين خطبه 9 مي باشد كه در آن حضرت علي عليه السلام طلحه و زبير و همراهانش در جنگ جمل را توبيخ و سرزنش مي نمايد.
طولاني ترين نامه نهج البلاغه، نامه 53 مي باشد كه در آن عهد و پيمان حضرت علي عليه السلام به مالك اشتر در دستور داد رسي و امور رعيت پروري و آداب مملكت داري و طريق لشكر كشي و پند و اندرز به.... مي باشد.
كوتاه ترين نامه نهج البلاغه، نامه 79 مي باشد كه در آن امام علي عليه السلام به سرداران و لشكرها را به پيروي از حق و داشته و از باطل و نادرستي ترسانده است.
طولاني ترين حكمت نهج البلاغه، حكمت 139 مي باشد كه خطاب به كميل و درباره علم و دانش و دانشمندان و ستوران ائمه عليه السلام است.
كوتاه ترين حكمت نهج البلاغه، حكمت 434 مي باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ حسن زاده، صادق، كليد و نهج البلاغه.
2ـ مصطفي اسوار، دانستنيهاي نهج البلاغه.

ادامه مطلب


[ شنبه 12 مهر 1393  ] [ 12:11 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

آیا كتاب بحار الانوار از كتب معتبر شيعه است؟

كتاب‌هاي معتبر حديثي شيعه «كتب اربعه» است و اين كتب اربعه برگرفته از 400 كتاب بنام اصول اربعمأه كه صحابه و تابعين آن را جمع آوري كرده‌اند مي‌باشد. كتب اربعه شامل كتابهاي:
1. الكافي في الاصول و الفروع و الروضه؛ اين كتاب از نخستين جوامع حديثي شيعه است كه در زمان غيبت صغري شكل گرفت و توسط ابوجعفر محمد بن يعقوب كليني، متوفي 328 هـ در سه بخش، اصول، فروع و روضه و مشتمل بر 16199 حديث مي‌باشد.
2. من لا يحضره الفقيه؛ ابوجعفر محمد بن علي بن بابويه قمي، معروف به شيخ صدوق، متوفي (381 هـ) و مشتمل بر 5963 حديث فقهي مي‌باشد.
3. تهذيب الاحكام في شرح المقنعه.
4. الاستبصار في ما اختلف من الاخبار.
اين دو كتاب حديثي تأليف شيخ طائفه ابو جعفر محمد بن حسن طوسي، متوفي (460 هـ) مي‌باشد. تهذيب مشتمل بر 13590 حديث و استبصار مشتمل بر 5511 حديث مي‌باشد.[1]
كتاب «بحار الانوار» توسط علامه مجلسي (متوفي 1110 قمري) در سال (1070 هـ .ق) به مدت 40 سال به رشته تحرير در آمد. نخستين چاپ جلد اول و دوم كتاب در كشور هندوستان در سال 1248 هـ .ق بوده و در سال 1270 هـ .ق در ايران تا 10 جلد به چاپ رسيده است و چاپ‌هاي گوناگوني در طي اين ساليان صورت گرفته که بهترين چاپ اخير بحار، در 110 جلد توسط مؤسسه الوفا، دار احياء التراث العربي، بيروت مي‌باشد.
مهمترين ويژگي اين كتاب اين است كه: 1. به تمامي موضوعات دين پرداخته و آنها را پرورش داده است؛ 2. به جمع آوري احاديث از نسخه‌هاي خطي همت داشته است؛ 3. مطالبي كه در بحار از بعضي از كتابها نقل شده بعدها آن كتابها از بين رفته است؛ 4. علامه مجلسي در نقل احاديث دقت بسياري به خرج مي‌داد و اگر نسخه معتبر و خطي نداشت آن را تذكر مي‌داد و هر حديثي را صحيح مي‌دانست مي‌آورد. امّا بعضي ها قايل هستند كه علامه مجلسي احاديث درست و نادرست را جمع آوري كرده تا از تلف شدن در امان باشند، و در واقع به مانند دائره المعارفي است که انتخاب را به آيندگان سپرده است.
كتاب بحار، همانند هر كتاب ديگري داراي روايات صحيح و معتبر و نيز روايات ضعيف السند مي‌باشد. شايد غير از قرآن كريم، هيچ كتاب ديگري را نتوان ادعا نمود تمام محتواي آن صددرصد صحيح و قطعي مي‌باشند.[2]
علامّه مجلسي دربارة علت نامگذاري اين كتاب به بحار مي‌گويد: چون اين كتاب مشتمل بر همه علوم و حكمت‌ها و اسرار بوده و خواننده را از ساير كتاب‌هاي حديثي بي‌نياز مي‌كند، آن را به «بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار الائمه الاطهار ـ عليهم السّلام ـ يعني؛ درياي نور كه دربردارنده درّها احاديث امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ مي‌باشند، ناميدم.[3]
ايشان هدف از نوشتن اين كتاب را به دسترسي آسان دانش پژوهان به احاديث معصومين، پراكندگي احاديث و تجمع آنها، از بين رفتن كتابها و نسخه‌هاي خطي روايي، گرايش مردم ( به خصوص در اصفهان) به صوفيان و دوري از احاديث معصومين ـ عليهم السّلام ـ و... مي‌داند.
لازم به ذكر است كه اين كتاب، شامل كل روايات معصومين نمي‌باشد و شاهد بر اين مدعا، كتاب مستدرك است كه بعدها نوشته شده است علاوه بر آن علامه مجلسي از كتب مشهور و متواتر و معروف، روايات كمتر نقل كرده است مانند: كتب اربعه، صحيفه سجاديه، نهج البلاغه و... .[4]
امام خميني در توصيف اين كتاب مي‌فرمايد:
كتاب «بحارالانوار» كه تأليف عالم بزرگوار محدث عالي مقام، محمد باقر مجلسي است مجموعه‌اي است كه قريب چهارصد كتاب و رساله كه در حقيقت يك كتاب‌خانه‌اي كوچكي است كه با يك اسم نام برده مي‌شود. صاحب اين كتاب چون ديده كتاب‌هاي بسياري از احاديث است كه به واسطه كوچكي و گذشتن زمان، از دست مي‌رود؛ تمام آن كتاب‌ها را بدون آن كه التزام به صحت آنها داشته باشد در يك مجموعه به اسم بحار الانوار فراهم كرده است.[5]
در نتيجه بايد گفت: بحارالانوار جزء کتب اربعه شيعه نيست ولي مشتمل بر رواياتي که در آن کتب در غير آن آمده، مي باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آشنايي با بحار، احمد عابدي.
2. علم الحديث، دکتر سيد رضا مؤدب.
3. آشنايي با حديث، مهريزي.


[1] . ر.ك: مؤدب، سيد رضا، علم الحديث، قم، انتشارات احسن الحديث، چاپ اول، 1378، ص177.
[2] . ر.ك: عابدي، احمد، آشنايي با بحارالانوار، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ اول، 1378، ص78ـ278.
[3] . مجلسي، بحارالانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج1، ص5.
[4] . بحارالانوار، ج53، مقدمه جناب آقاي شعراني.
[5] . امام خميني، كشف الاسرار، تهران، موسسه نشر آثار امام خميني، ص319.

ادامه مطلب


[ شنبه 12 مهر 1393  ] [ 12:10 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

آيا كتاب‌هايي مثل گنج‌هاي معنوي و ... تمام روايات آمده در آن قابل قبول علماي دين است؟

 

پاسخ :
همان گونه كه مي‌دانيد استخراج و استنباط معارف و احكام اسلامي از سه منبع عظيم، قرآن، سنّت، (احاديث و روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ ) و عقل استفاده مي‌شود.[1] از اين ميان قرآن سند متقن و محكمي است كه بدون كم و كاست و به همين صورت فعلي از طرف پروردگار عالم به ما رسيده است، چرا كه قرآن به عنوان معجزه‌اي الهي و با وعدة الهي كه در مورد حفاظت آن داده شده از هر گزندي محافظت مي‌شود.[2]
امّا اين وعده در مورد روايات وجود ندارد و در كتب حديثي، احاديثي كه به دروغ به معصومين ـ عليهم السّلام ـ نسبت داده شده نيز وجود دارد.[3]به همين خاطر در ميان مسلمانان علومي كه در شناخت احاديث درست از نادرست باشد مانند: علم رجال، داريه و ... به وجود آمده است.[4]
امّا بايد به اين نكته توجّه داشت كه رعايت قوانين اين علوم در مواردي ضرورت دارد كه بخواهيم توسط آنها در رابطه با مسائل اعتقادي استدلال كرده و يا به وسيلة آنها پي به احكام شرعي ببريم.[5] اما در غير اين دو مورد اين چنين دقتي براي تشخيص احاديث لازم نيست. مثلاً مواردي كه احاديثي در رابطه با ثواب بعضي اعمال و يا ادعيه و اذكار وارد شده است. در اين گونه موارد مي‌توان با استناد به ادله‌ي تسامح در ادله‌ي سنن به مضمون آنها عمل كرد. با اميد رسيدن به ثواب آنها كه در روايت بيان شده است. اين چنين شخصي (كه طبق روايت عمل كرده) هر چند در واقع آن روايت از معصوم ـ عليه السّلام ـ هم نقل نشده باشد، خداي منّان ثواب و اجر آن عمل را به او خواهد داد.[6]
در اين رابطه از امام صادق ـ عليه السّلام ـ حديثي نقل شده است كه ايشان فرمودند: اگر از طرف پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ براي عمل كردن يك عمل (دعا، نماز و ...) ثوابي (طبق روايات) آمده و نقل شده باشد و شخصي آن را انجام دهد به اميد رسيدن به ثواب، آن شخص به ثواب آن خواهد رسيد، هر چند آن روايت از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل نشده باشد.[7]از ائمة معصومين ـ عليهم السّلام ـ در مضمون اين روايت، روايات ديگري نيز نقل شده است.[8]
با اين توضيحات بايد گفت: كتاب‌هايي همچون گنجينة معنوي و ... كه از منابع گوناگون استفاده كرده و در مورد اعتقادات و بيان احكام نيست، بلكه كتابي است مشتمل بر ذكر ثواب بعضي ادعيه و نمازها و ... [9] تا وقتي كه جعلي بودن مطالب آن ثابت نشده باشد مي‌توان به مضمون آنها عمل كرد و اميد ثواب آنها را از خداي متعال داشت.
و امّا اينكه از علماء كسي راجع به اعتبار آن مطلبي نوشته باشد يا نه؟ بايد گفت:
از آنجا كه اين كتاب از كتاب‌هايي است كه اخيراً نوشته شده است، روايات آن از منابع و كتب حديثي مختلف مي‌باشد و علماء هم نوعاً راجع به اعتبار منابع و سند روايات عقيدة خود را بيان كرده‌اند، و طبق بيان قبلي كه گفتيم اين چنين احاديثي براي اميد ثواب قابل عمل مي‌باشند، فلذا مي‌توان ادّعا كرد، علماء هم احتمالاً عمل كردن به اين گونه كتب را بي‌اشكال بدانند. البته عمل به آنچه در اين كتب و خصوصاً كتب شريف مفاتيح الجنان وارد شده است؛ اثرات زياد ديگري نيز دارد كه يكي از آنها ايجاد روحية اميد و نشاط و ... است.
نتيجه: اعتبار كتاب گنجينة معنوي و كتبي از اين دست كه در اعتقادات و احكام نيستند، به اين معني است كه عمل به مضمون روايات و احاديث موجود در كتاب به اميد ثواب و اين كه مطلوب پروردگار باشد عمل كردن بدان‌ها جايز است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مصباح المنير (در دعا و ...)، آيت الله مشكيني، (مقدمة كتاب).


[1] . ر.ك: علي نقي الحيدري، اصول الاستنباط، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1376، ص 287.
[2] . ر.ك: طباطبايي، قرآن در اسلام، دارالكتب الاسلاميه، 1353 ش، ص 18 الي 21.
[3] . ر.ك: نصيري، علي، علم حديث، انتشارات نصايح، چاپ اول، 1381، ص 88 الي 93.
[4] . ر.ك: علم حديث، همان، ص 23 و 24.
[5] . ر.ك: انصاري، مرتضي، فرائد الاصول، مجمع الفكر الاسلامي، چاپ اول، 1377 ش، ج2، ص 153.
[6] . همان، ص 154 الي 158.
[7] . ر.ك: عاملي، حر، وسائل الشيعه، دار احياء التراث العربي، 1391 ق، ج1، ص 60.
[8] . ر.ك: کليني، كافي، ج2، ص 87؛ عدّة الداعي، ص 12.
[9] . ر.ك: کريمي، رضا، گنجينه معنوي، انتشارات نسيم حيات.

ادامه مطلب


[ شنبه 12 مهر 1393  ] [ 12:07 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]